Friday, August 30, 2019

دولت قاجار و سرکوب جنبش بابی


دولت قاجار و سرکوب جنبش بابی

دولت قاجاری اصولا حرکت بابی را یک حرکت آنارشیستی-هرج و مرج‌طلبانه (شورش‌ قلعه‌ی شیخ طبرسی در مازندران، شورش زنجان به سر کرده‌گی موللا محمد علی زنجانی، ...) ، مورد پشتیبانی دولت‌های استعماری اوروپایی مخصوصا بریتانیا به منظور براندازی سلسله‌ی قاجاری و یک جریان دین‌سازی آگاهانه توسط آن‌ها می‌دید. بدین سبب نیز با آن مخالفت می‌کرد.

اما سرکوب شدید حرکت بابی بیشتر در ارتباط با اقدام بابیان برای ترور ناصرالدین شاه و سوء استفاده‌ی موللایان شیعی از این سرکوب برای تبدیل آن به کشتار رقیبان بابی خود و یا  بابی‌کشی بود. بدین شرح که گروهی از بابیان به رهبری علی ترشیزی در صدد قتل ناصرالدین شاه و امیرکبیر در تهران بر آمدند، اما نقشه‌ی آنها کشف و  سرانشان دستگیر و تعدادی کشته شدند. 

دوباره در روز یکشنبه ١٥ آوگوست ١٨٥٢ تیمی از تروریست‌های بابی در دوشان تپه با توفنگ‌های باروتی و تاپانجا (تپانچه) به سوی ناصرالدین شاه شلیک کردند. تیر یکی از تروریست‌ها بنام محمدصادق تبریزی که تورک بود، سر و صورت شاه را مجروح کرد. سپس تروریست‌های بابی با خنجر و قمه به شاه حمله کردند، اما وی کشته نشد.

پس از این واقعه‌ی تروریستی که نخستین سوء قصد و تلاش برای شاه‌کشی به سبک اوروپایی و مودرن در تاریخ ایران است، دولت ناصری در واکنشی انتقام‌جویانه به سرکوب سیستماتیک و قتل عام بابیان پرداخت.... 

ناصرالدین شاه نهایتا در تاریخ اول ماه می ١٨٩٦ به دست میرزا رضای کرمانی، یک بابی-ازلی بعدا سوسیالیست شده ترور شد و به قتل رسید


برای مطالعه‌ی بیشتر:

ترور ناصرالدین شاه‌ قاجار توسط تروریست‌های بابی-ازلی، و قهرمان‌سازی از تروریست قاتل او توسط قومیت‌گرایی فارس-دولت ایران

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/05/blog-post_5.html

دولت قاجار و سرکوب جنبش بابی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_84.html

رهبران دینی بهائی و تورکی‌نویسی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post.html

شعر تورکی اعلانیه‌ی بابیان ازلی در بشارت خروج میرزا یحیی صبح ازل و فتح استانبول توسط او

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_10.html

الواح تورکی عبدالبهاء

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_20.html

یک تفسیر تورکی کوتاه از عبدالبهاء و تنبیه روحانیون تورک شیعی امامی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_2.html

مکتوبی تورکی از عباس افندی عبدالبهاء غُصْنِ اعظم

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_5.html

چهار شعر تورکی از عباس افندی عبدالبهاء غُصْنِ اعظم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_27.html

نمونه‌هایی از تورکیات نسیم نجفی اقدم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_95.html

یاشیل نسیم- نسیم نجفی اقدم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_9.html

از اشعار فلسفی ناصرالدین شاه: کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد

از اشعار فلسفی ناصرالدین شاه: 

کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد 

مئهران باهارلی


در زیر سه بیت از اشعار ناصرالدین شاه قاجار که در مقاله‌ای با نام «اجمال سیاسی، روسیه‌ده هیجان» در نشریه‌ی تورک‌زبان «مجموعه‌ی کمال» چاپ قاهره‌ی مصر در سال ١٩٠١ نقل شده‌اند را آورده‌ام (متن کامل بخش مربوطه در ادامه‌ی این نوشته). این ابیات مخصوصا دو بیت اول آن که در ادب فارسی بسیار شناخته شده و محبوب‌اند، و در نوشته‌های ادبی اغلب به عنوان شاهد و ... به کار می‌روند، تاکنون در چاپ‌های دیوان اشعار ناصرالدین شاه در ایران نیامده‌اند:

«ناصرالدین شاه بیر طرف‌ده‌ن:

از مُشَبَّک‌هایِ رنگارنگ، یک پرتو فتاد

کفر و دین، دِیر و حرم شد؛ سُبحه شد، زنّار شد

ساقی‌یِ روزِ ازل تا جرعه‌ای بر خاک ریخت

تاک شد، انگور شد، مِی شد، نصیبِ یار شد

ناصر از ناگفتنی‌ها لب به دندان می‌گَزید

توبه کرد، استغفرالله؛ مست بُد، هشیار شد

فلسه‌فه‌سی‌نی ساده ادراک دئییل، ابداع ائدیر بیر درجه‌ده شطارتِ فکریه گؤسته‌ریرکه‌ن....»

ترجمه: «ناصرالدین شاه از یک سو، صرفا درک کننده‌ی ساده‌ی فلسفه‌ی [شعر فوق] نیست، بلکه بسان آفریننده‌ی آن، از خود بی باکی فکری نشان می‌دهد ....»  


Wednesday, August 28, 2019

شاعر ملی معلم فیضی افندی، سراینده‌ی مرثیه‌ی سعید سلماسی به مناسب قتل او توسط اشقیای کورد است

شاعر ملی معلم فیضی افندی، سراینده‌ی مرثیه‌ی سعید سلماسی به مناسب قتل او توسط اشقیای کورد است

 

مئهران باهارلی


آقابالا سعید خلیل‌زاده سلماسی ( ۱۸۸۸ دیلمقان - ۱۹۰۹ خوی) وابسته به جریان گنج عوثمان‌‌لی‌لار (ژؤن تورک) و عضو حزب اتحاد و ترقی عوثمان‌لی‌، از نسل بسترسازان ناسیونالیسم مودرن تورک و حتی از اولین تورک‌گرایان در تاریخ معاصر تورکی‌ایلی، از پیش‌گامان جنبش ملی دموکراتیک تورک و از قهرمانان ملی تورک است. وی که از محررین نشریه‌ی تورک‌گرای فیوضات چاپ باکو (به مدیریت علی بیگ حسین‌زاده از موسسین جمعیت اتحاد و ترقی عوثمان‌لی‌) بود، منسوب به نسل نخستین تورکی‌نویسان و از قلم‌های مطرح تورک و نوآوران در شعر تورک در آغاز قرن بیستم در ایران است.

١-سعید سلماسی در سال ۱۹۰۹ و در سن ۲۱ ساله‌گی در استانبول به یک هسته‌ی پنج نفره از اعضای اتحاد و ترقی منسوب به گنج عوثمان‌‌لی‌لار (اسماعیل افندی، یعقوب افندی، مصطفی افندی، خلیل افندی، ....)، که به نیت یاری به احرار تورک عازم آزربایجان بودند پیوست. این گروه پس از طی مسیری طولانی و به هم‌راه نفراتی که در مسیر راه به ایشان ملحق شدند، از مرز قوتور به غرب آزربایجان وارد شد. گروه چریکی تورک مذکور پنج روز نخست را به تبلیغات و تعلیم نیروهای چریکی بومی در سلماس به منظور آماده کردن نیرویی مسلح برای مقابله با قوای ماکو و آزادسازی خوی و اورمیه و نهایتا تبریز گذراند. روز پنجم، گروهی انبوه مرکب از دو – سه هزار اشقیای کورد، به کمین‌گاه تیمی پنجاه نفره از چریک‌های تورک مزبور به فرماندهی خلیل بیگ در موقع هه‌شه‌رید (نام جعلی فارسی: حاشیه‌رود)، و گروهی دویست نفره از شاهی‌سئوه‌ن‌هایی که به یاری‌شان آمده بودند، حمله نمود. در نخستین نبرد چریک‌های تورک با دادن چهل شهید و ٥٠-٦٠ مجروح، موفق به شکست دادن مهاجمین کورد شدند. اما پس از آن مورد تهاجم یک گروه دیگر منتخب و گزیده‌ی دویست نفره از نفرات کورد قرار گرفت. در این نبرد، گروه چریکی تورک یک شهید و دو مجروح داد. شهید مذکور، سعید سلماسی بود.

٢-درگیری مذکور بین نیروهای چریکی تورک و اشقیای کورد، و قتل سعید سلماسی توسط آن‌ها به دلایل تبلیغاتی و سیاسی، از همان اول توسط مشروطه‌طلبان به صورت نادرست نبرد با نیروهای ماکویی وفادار به محمدعلی شاه عرضه شد. در این مرثیه نیز قتل او به «عساکر شاه گم‌راه و تیشه‌ی جان‌شکاف استبداد» نسبت داده شده است. حال آن که چریک‌های گنج عوثمان‌‌لی‌لار مذکور، مورد حمله‌ی دو - سه هزار تن از اشقیای کورد قرار گرفتند و سعید سلماسی نیز در این نبرد و توسط آن‌ها، و نه توسط نیروهای ماکویی وفادار به محمدعلی شاه به قتل رسید. (اسناد دست اول مربط به این درگیری‌ها در سؤزوموز منتشر خواهند شد).


مهدی به‌ی شقاغی دئرمیش که: بن عالِمه قارشی شاعر، شاعره قارشی عالِم .... اولوروم


مهدی به‌ی شقاغی دئرمیش که:

بن عالِمه قارشی شاعر، شاعره قارشی عالِم، عالِم و شاعر اولمایان‌لارا قارشی هم عالِم هم شاعر، هم شاعر هم عالم اولان‌لارا قارشی دا «هیچ» اولوروم.

سلیمان نظیف

Mehdi Bey Şakaki dermiş ki:

Ben âlime karşı şâir, şâire karşı âlim, âlim ve şâir olmayanlara karşı hem şâir hem âlim, hem şâir hem âlim olanlara karşı da hiç olurum.”

Süleyman Nazif

Mehdi Bey Şakaki Tebrizi: Şâir, Sarab ile Germrud arasında yaşayan Türk İspirli boyundan. Ölüm 1800 , İsfahan

*مهدی بیگ شقاقی تبریزی: شاعر، از طایفه‌ی تورک ایسپیرلی (اسپرلو) کائن در ميان سراب و گرمرود. تاریخ فوت: ١٨٠٠ میلادی، اصفهان


Saturday, August 24, 2019

تقاضای نادر شاه برای الحاق رسمی دولت تورک افشاری-ایران به امپراتوری عوثمان‌لی و تحت الحمایه‌ی آن دولت شدن و توافق سلطان عثمان‌لی با آن

تقاضای رسمی نادر شاه برای الحاق دولت تورک افشاری - ایران به امپراتوری عوثمان‌لی و تحت الحمایه‌ی آن دولت شدن و توافق سلطان عوثمان‌لی با آن 

مئهران باهارلی

 

NADİR ŞAH'IN AFŞAR DEVLETİ'NİN OSMANLI İMAPARATORLUĞU İLE BİRLEŞTİRİLMESİ VE AFŞAR İRAN'ININ OSMANLI TOPRAKLARINA KATILMASI YÖNÜNDE RESMİ TEKLİFİ, VE SULTAN'IN BU TEKLİFİ KABUL ETMESİ 

NADIR SHAH’S OFFICIAL PROPOSAL FOR THE UNIFICATION OF THE AFSHAR STATE WITH THE OTTOMAN EMPIRE AND ANNEXATION OF AFSHARID IRAN TO THE OTTOMAN TERRITORY, AND SULTAN’S ACCEPTANCE OF THIS PROPOSAL

MÉHRAN BAHARLI

خلاصه:

در مقطعی از مذاکرات برای رفع خصومت‌ها بین مسلمانان که به دست شاه اسماعیل اول آغاز شده بود، نادر شاه افشار از سلطان محمود اول تقاضا کرد تا او با الحاق ایران به عوثمان‌لی و ادغام دو دولت و تبدیل شدن دولت افشاری به تحت‌الحمایه‌ی امپراتوری عوثمان‌لی موافقت کند. این تقاضا مکررا در ملاقات‌های هئیت‌های نماینده‌گی متعددی که نادر شاه به عوثمان‌لی می‌فرستاد مطرح ‌شد. «راغب پاشا» (Rağıp Paşa) راس هئیت نماینده‌گی عوثمان‌لی در این مذاکرات، در کتاب «تحقیق و توفیق» (Tahkik ve Tevfik)، جزئیات مذاکرات و مکاتبات نادر شاه در این موضوع را ثبت و از آن حمایت کرده است. به عنوان مثال در جلسهی هشتم مذاکرات رسمی، نماینده‌ی هئیت دولت افشاری می‌گوید هدف درازمدت نادر شاه افشار، ایجاد اتحاد بین دولتین عوثمان‌لی و افشاری، الحاق دولت افشاری مانند «خانات تاتار کریمه» به دولت عوثمان‌لی، و برخوردار شدنش از حمایت سلطان عوثمان‌لی است. در گزارش یک جمله‌ی تورکی از نادر شاه آمده که او از تبدیل دو دولت به یک دولت و ادغام دو کشور به یک کشور سخن می‌گوید. هم‌چنین دو جواب از سلطان عوثمان‌لی نقل شده که در آن‌ها سلطان با تقاضای ادغام دو دولت و دو کشور افشاری و عوثمان‌لی به طور اصولی موافقت کرده است. این موضوع فوق‌العاده مهم تاکنون در تاریخ‌نگاری‌های ایرانی و آزربایجانی مسکوت گذارده و مخفی نگاه داشته شده است. در این مقاله، متون مربوطه از کتاب راغب پاشا را به زبان تورکی با دو الفبای عربی و لاتین همراه با ترجمه‌ی فارسی آن‌ها را داده‌ام.

اؤزه‌ت:

موسولمان‌لار آراسی‌ندا باش‌لانقیج‌دا شاه‌ ایسماعیل‌ین قیشقیرتدیغی دوشمان‌لیق و خصومتی سونا اه‌ردیرمه‌ک اوچون یاپیلان دانیشیق‌لارین بیر آشاماسی‌ندا، نادیر شاه ‌آفشار، سولطان بیرینجی ماحمودا بیر ایسته‌ک‌ده‌ بولوندو: آفشار دولتی‌نین عوثمان‌لی ایمپاراتورلوغونون قوروماسی آلتی‌ندا بیر دولت حالی‌نا گه‌تیریلمه‌سی ایله ‌ایکی دولتین بیرله‌شدیریلمه‌سی، و آفشار ایرانی‌نین عوثمان‌لی توپراق‌لاری‌نا ایلحاق ائدیلمه‌سی. نادیر شاه‌ین عوثمان‌لی دولتی‌نه ‌گؤنده‌ردییی هئیت‌له‌رآراسی رسمی گؤروشمه‌له‌رده ‌بو ایسته‌ک، سیخ سیخ یینه‌له‌ندی و دفعه‌له‌رجه ‌وورقولاندی. بو توپلانتی‌لاردا عوثمان‌لی هئیتی‌نین باشی‌ندا بولونان راغیب پاشا، نادیر شاه‌ین بو قونوداکی یازیشمالاری‌نی و هئیت‌له‌رین یاپدیغی آچیق‌لامالاری تیتیزلیک‌له‌ به‌لگه‌له‌میش، بوتون بو بیلگی‌له‌ری تحقیق و توفیق آدلی کیتابی‌ندا ده‌رله‌میش‌دیر. رسمی دانیشیق‌لارین سه‌کیزینجی اوتوروموندا آفشار دولتی هیئتی‌نین تمثیلچی‌سی نادیر شاه ‌آفشارین اوزون وعده‌لی هدفی‌نین عوثمان‌لی و آفشار دولت‌له‌ری آراسی‌ندا ایتتیفاق قورولماسی، آفشار دولتی‌نین عوثمان‌لی دولتی‌نه ‌قاتیلماسی، و عینن قیریم تاتار خان‌لیغی کیمی عوثمان‌لی قوروماسی آلتی‌نا گیرمه‌سی اولدوغونو سؤیله‌دی. بو راپوردا آیری‌جا نادیر شاه‌ین ایکی دولتین ته‌ک دولته ‌دؤنوشدورولمه‌سی‌نده‌ن و ایکی اؤلکه‌نین ته‌ک اؤلکه ‌حال‌ینا گه‌تیریلمه‌سی‌نده‌ن بحث ائتدییی تورک‌جه ‌بیر جومله‌سی آقتاریلمیش‌دیر. آردی‌ندا سولطان‌ین ایکی دولت و ایکی اؤلکه‌نین (آفشار و عوثمان‌لی) بیرله‌شدیریلمه‌سی ایسته‌یی‌نی ایلکه‌سه‌ل اولاراق قبول ائتدییی ایکی جوابی‌نا یئر وئریلمیش‌دیر. بو سون درجه ‌اؤنه‌م‌لی قونو، بوگونه‌ ده‌ک ایران و آزه‌ربایجان تاریخ‌چی‌لیک‌له‌ری‌نده‌ گؤز آردی ائدیلمیش، حتتا گیزلی توتولموش‌دور. بو یازی‌دا راغیب پاشانین کیتابی‌ندا یئر آلان راپورون ایلگی‌لی تورک‌جه ‌متن‌له‌ری‌نی هم عرب هم لاتین آلفابئله‌ریی‌له فارس‌جا چئویری‌سی‌یله‌  بیرلیک‌ده سونماق‌دایام.

Özet

Müslümanlar arasında başlangıçta Şah İsmail'in kışkırttığı düşmanlık ve husumetleri sona erdirmek için yapılan müzakerelerin bir noktasında Nadir Şah Afşar, Sultan I. Mahmud'a bir talepte bulundu: Afşar devletinin Osmanlı İmparatorluğunun himayesi altında bir devlet haline getirilmesiyle iki devletin birleştirilmesi ve Afşar İran'ının Osmanlı İmparatorluğu'na ilhak edilmesi. Nadir Şah'ın Osmanlı Devleti'ne gönderdiği heyetler arası resmi görüşmelerde bu talep sık sık yinelendi ve defalarca vurgulandı. Bu toplantılarda Osmanlı heyetinin başında bulunan Rağıp Paşa, Nadir Şah'ın bu konudaki yazışmalarını ve heyetlerin yaptığı açıklamaları titizlikle belgelemiş, bütün bu bilgileri "Tahkik ve Tevfik" adlı kitabında derlemiştir. Resmi müzakerelerin sekizinci oturumunda Afşar hükümeti heyetinin temsilcisi, Nadir Şah Afşar'ın uzun vadeli hedefinin Osmanlı ve Afşar hükümetleri arasında ittifak kurulması, Afşar devletinin Osmanlı hükümetine katılması ve tıpkı Kırım Tatar Hanlığı gibi Osmanlı koruması altına girmesi olduğunu söyledi. Bu raporda ayrıca Nadir Şah'ın iki hükümetin tek hükümete dönüştürülmesinden ve iki ülkenin tek ülke haline getirilmesinden bahsettiği Türkçe bir cümlesi aktarılmıştır. Ardında Sultan'ın, iki devlet ve iki ülkenin (Afşar ve Osmanlı) birleştirilmesi talebini prensipte kabul ettiği iki cevabına yer verilmiştir. Bu son derece önemli konu, bugüne kadar İran ve Azerbaycan tarih yazımlarında göz ardı edilmiş, hatta gizli tutulmuştur. Bu yazıda Rağıp Paşa'nın kitabında yer alan raporun ilgili Türkçe metinlerini hem Arap hem de Latin alfabeleriyle Farsça tercümesiyle birlikte sunuyorum.

Abstract

At one point during negotiations to end the hostilities and animosity between the Muslims, which were initially instigated by Shah Ismail, Nadir Shah Afshar put forth a request to Sultan Mahmud I: He proposed that the two states be unified, with the Afshar state becoming a vassal under the Ottoman Empire, and that Afsharid Iran be annexed to the Ottoman Empire. This demand was reiterated and repeatedly emphasized in the official meetings between the delegations sent by Nadir Shah to the Ottoman Empire. Ragip Pasha, the head of the Ottoman delegation in these meetings, meticulously documented Nadir Shah's correspondence on this matter as well as the statements made by the delegations. He compiled all of this information in his book titled "Tahkik ve Tevfik". During the eighth session of the official negotiations, the representative of the Afshar government delegation revealed that Nadir Shah Afshar had a long-term goal of forming an alliance between the Ottoman and Afshar governments. The objective was for the Afsharid state to join the Ottoman government and seek Ottoman protection, much like the Crimean Tatar Khanate. This report also quoted a sentence in Turkish, in which Nadir Shah demanded the transformation of the two governments into one and the merging of the two countries. The following are the Sultan’s two responses, in which he accepted the request for the unification of the Afshar and Ottoman states and countries, in principle. This extremely important issue has been ignored or even kept secret in the historiography of Iran and Azerbaijan until now. In this article, I provide the relevant Turkish texts of the report from Ragip Pasha's book, in both Arabic and Latin alphabets, along with its Persian translation.

Friday, August 23, 2019

شرق:‌ ای معبدِ اسارت اولان آدمیّته! ... سن نامزد می‌سین ابدی قهر و ذلتّه؟

شرق:‌ ای معبدِ اسارت اولان آدمیّته! ... سن نامزد می‌سین ابدی قهر و ذلتّه؟

تورک قوْشار: شیروان‌لی مَحْمَدْ هادی
Türk qoşar Şirvanlı Mehmed Hâdi
١٥ آغوستوس ١٩١١

Wednesday, August 21, 2019

یک خطبه‌ی رسمی-دولتی به تورکی جغتایی از دوره‌ی فتح‌علی‌شاه قاجار

یک خطبه‌ی رسمی - دولتی به تورکی جغتایی

از دوره‌ی فتح‌علی‌شاه قاجار

 

Fethalişah Kacar döneminden Çağatay Türkçesinde resmi bir devlet hütbesi

An official state speech in Chagatai Turkish from the period of Fethalishah Qajar 

مئهران باهارلی


در این نوشته یک خطبه‌ی رسمی از دوره‌ی فتح‌علی‌شاه قاجار را معرفی کرده‌ام. این خطبه که به تورکی جغتایی ویا شرقی است، در دیباچه‌ی کتاب «فتوحات خاقان اعظم» مشهور به «شهنشاه‌نامه‌ی صبا»، «همایون‌نامه»، ....[1]، به همراه دو خطبه‌ی دیگر یکی دری - فارسی و دیگری تازی - عربی، هم‌چنین در کتاب «گنجینه‌ی نشاط» اثر عبدالوهاب نشاطِ اصفهانی ملقب به معتمدالدوله از سیاست‌مداران، شاعران و خوش‌نویسان دوره‌ی فتح‌علی‌شاه آمده است. کتاب شهنشاه‌نامه‌ی صبا یک مثنوی طولانی با حدود چهل هزار بیت در باره‌ی جنگ‌های فتح‌علی‌شاه قاجار و تاریخ سلسله‌ی تورک قاجاری بوده و در زمره‌ی کتب مصور و منظوم تاریخ قاجار مخصوصا در دوره‌ی فتح‌علی‌شاه (اشرف التواریخ، شهنشاه‌نامه‌ی صافی اصفهانی، ...) است.

١-مولف کتاب، فتح‌علی‌خان صبای کاشانی، ملک الشعرای دربار فتح‌علی‌شاه قاجار، اصلا از تورک‌های دونبولی خوی در غرب آزربایجان است. مولف مقدمه که خطبه‌ها بخشی از آن هستند، میرزا عبدالوهاب موسوی اصفهانی معروف به معتمدالدوله و نشاط، سمت دبیری و منشی‌گری در دربار فتح‌علی‌شاه را داشت. وی که سپس صدر دیوان رسائل شد، همچنین نخستین وزیر امور خارجه‌ی دولت تورک قاجار است. دیوان رسائل، نهادی دولتی و مسئول نگارش و صدور احکام سلطنتی و فرمان‌های رسمی و نامه‌های خصوصی شاه و عقدنامه‌ها و وصیت‌نامه‌های افراد خاندان سلطنت و ... بود. نشاط اصفهانی مانند دیگر مقامات قاجاری، علاوه بر زبان مادری خود، زبان‌های عربی و تورکی که از زبان‌های رسمی دولت قاجاری بودند را فراگرفته و به حسن خط و نظم و نثر عربی و فارسی و توركی معروف بود.

٢-کتاب منظوم فتوحات خاقان اعظم به امر شخص فتح‌علی‌شاه سروده شد و نام کتاب شهنشاه‌نامه را هم خود وی انتخاب کرد. پس از اتمام کتاب، فتح‌علی‌شاه که سروده‌ی ملک الشعرای خود را برتر از شاهنامه‌ی فردوسی یافت، فتح‌علی‌خان صبا را مورد التفات بسیار قرار داد و نسخه‌ای مصور از کتاب را به سیر گور اوزلی (Sir Gore Ouseley) اولین سفیر بریتانیا در ایران قاجاری اهدا نمود. فتح‌علی‌شاه شخصیتی زیبائی‌شناس، هنردوست و شاعر بود و علاقه‌ی مفرطی به شعر و تصویرگری و مکتوب کردن تاریخ تورک و تاریخ قاجاریان داشت. وی علاوه بر کاربردهای هنرمندانه و هنردوستانه، از شعر و هنر و آثار بی شمار هنری – ادبی - تاریخی مانند شهنشاه‌نامه که به دستور وی آفریده شدند، به عنوان یک ابزار در سیستم منسجم فرهنگی و تبلیغاتی خود برای نگارش و ثبت تاریخ حکمرانی خود، سلسله‌ی قاجار و تاریخ سلاطین تورک – تورکمان - موغول استفاده می‌کرد.



Sunday, August 18, 2019

وصیت تورکی مظفرالدین شاه به ولی‌عهد محمدعلی شاه

وصیت تورکی مظفرالدین شاه به ولی‌عهد محمدعلی شاه

 

مئهران باهارلی


در این نوشته متن تورکی وصیت مظفرالدین شاه قاجار در بستر مرگ[1] به ولی‌عهد خود محمدعلی شاه را به نقل از یک منبع عثمانلی آورده‌ام. این منبع سلسله مقالاتی به اسم «ایران مکتوب‌لاری» است که در روزنامه‌ی تصویر افکار چاپ عثمانلی در سال ١٩٠٩ به صورت تفرقه (پاورقی) منتشر می‌شد[2]. (متن کامل تورکی و ترجمه‌ی فارسی بخش مربوطه در پایان این مقاله آورده شده است).

١-در این وصیت مظفرالدین شاه از فرزند خود و شاه بعدی ایران می‌خواهد که هیچ خللی به شیوه‌ی حکومتی مشروطیت وارد نسازد، بلکه تمام تلاش خود را برای نهادینه کردن و تحکیم آن به کار برد. زیرا به اعتقاد مظفرالدین شاه، مشروطیت تنها شیوه‌ی حکومتی مفید برای این مملکت است:

«اوغلوم! به‌ن اؤلویوروم. به‌نیم یئریمه سه‌ن شاه اولاجاق‌سین. سانا نصیحت و وصیتیم بیر جمله‌ده‌ن عبارت‌دیر. بو مملکتین یگانه مدارِ سعادتی اولان مشروطیت‌ه زنهار خلل گه‌تیرمه!. بو اصولِ اداره‌نین اه‌لین‌ده‌ن گه‌لدییی قه‌ده‌ر تحکیمی‌نه غیرت ائت!. .... ایشته اوغلوم! سانا سون بیر رجام بودور. یوخسا بابالیق حقّی حلال اولماسین!».

ترجمه: «فرزندم، من در شرف مرگ هستم. تو به جای من به سلطنت خواهی رسید. نصیحت من و وصیتم به تو، عبارت است از یک جمله. به مشروطیت که تنها مسیر سعادت و خوشبختی این مملکت است، زنهار خلل و آسیب وارد نکن. برای تحکیم این شکل حکومتی تا آنجا که از دستت بر می‌آید همت و تلاش بنما. ... اینک فرزندم، آخرین خواهش من از تو این است. و اللا حق پدری من بر تو حلال مباد!»

٢-این وصیت نشان می‌دهد مشروطه‌خواهی مظفرالدین شاه، فرمان‌روایی که به اصل «رفتار به اقتضای زمان، ضرورت خردمندی و دانائی است» اعتقاد داشت[3]، امری کاملا آگاهانه و سنجیده، و حاصل تحصیل و تربیت نیکو، تجربه‌آموزی در امر زمام‌داری به هنگام والی‌گری در آزربایجان، مشاهدات شخصی در اوروپا و تحقیق و تدقیق و مقایسه‌ی شیوه‌های حکومتی مختلف، تشخیص و تبیین مصالح دراز‌مدت کشور و مردم بر اساس اقتضای زمان و خردمندی و دانائی توسط مظفرالدین شاه بوده است:

«به‌ن بوتون آوروپایی گه‌زدیم. گؤردویوم مدنیته، معموریته حیران اولدوم. تحقیق و تدقیق ائتدیم. بونلارین کافّه‌سی.نین مشورت و مشروطیت سایه‌سی‌نده حصولا گه‌لدییی‌نی جمله عالم یک‌زبان اولاراق تسلیم ائتدی‌له‌ر».

ترجمه: «من سراسر اوروپا را سیاحت کردم . شیفته‌ی تمدن و آبادی و رفاهی که در آنجا دیدم شدم. تحقیق و تدقیق نمودم. جمله‌ی عالم متفق القول هستند که همه‌ی این‌ها [تمدن و آبادی و رفاه]، در سایه‌ی مشورت و مشروطیت حاصل شده است».



Saturday, August 17, 2019

مکالمه‌ی دیپلوماتیک رضاشاه به تورکی روان با آک‍ی ئو ک‍ازام‍ا ن‍خ‍س‍تین‌ وزیر م‍خ‍ت‍ار ژاپ‍ون‌ در ایران‌

مکالمه‌ی دیپلوماتیک رضاشاه به تورکی روان با آک‍ی ئو ک‍ازام‍ا ن‍خ‍س‍تین‌ وزیر م‍خ‍ت‍ار ژاپ‍ون‌ در ایران‌

مئهران باهارلی

در این نوشته بخشی از کتاب سفرنامه و خاطرات آکی‌ئو کازاما، نخستین وزیر مختار ژاپون در ایران را نقل کرده‌ام که در آن گفته می‌شود، رضاشاه در سال ١٩٢٩ (١٣٠٨) در دیدار با وی، پس از مدتی به جای فارسی آغاز به سخن گفتن به زبان تورکی کرده و علاوتا خواستار مکالمه‌ی سفیر ژاپون به تورکی شده است. در این روایت قید می‌شود که پس از شروع مکالمه به تورکی، در سیمای رضاشاه نرم‌رفتاری و حال و هوای دوستانه پیدا شد و سایه‌ی لبخندی بر چهره‌ی خشک او نمایان گشت.

این روایت مهم، علاوه بر کاربرد زبان تورکی در سال‌های آغازین سلطنت رضاشاه به عنوان زبان دیپلوماتیک و رسمی، همچنین این باور را تائید می‌کند که رضاشاه، که به لحاظ ملیت تباری تورک بود (بر خلاف بسیاری از رهبران تورک جنبش مشروطیت و دموکرات‌های آزربایجان و تورک‌های چپ ایرانی که دو و یک دهه قبل از آن داوطلبانه زبان تورکی را ممنوع ساختند)، شخصا دشمنی خاص و نفرتی از زبان تورکی نداشته، بر عکس حتی از مکالمه به تورکی لذت می‌برده است.

نقل قول: «پس از چند گفت و شنود، رضا شاه به جای فارسی به تورکی روان آغاز به سخن کرد و خطاب به من گفت: «گویا شما پیش از این در (مأموریت) تورکیه بودید. بیایید به تورکی صحبت کنیم!». در سیمای شاه که تاکنون، آهنین و بی‌حرکت، همچون مجسمه‌ای مفرغی نشان می‌داد، چنانکه گویی باد بهاری وزیده باشد، نرم‌رفتاری و حال و هوای دوستانه پیدا شد. رضا شاه، در مازندران زاده شد. در این ایالت، روستاهایی هست که اهالی آن تورک‌زبانند. من تورکی خوب نمی‌دانستم، اما ته ذهنم را کاویدم و کوشیدم تا چند کلمه‌ای به تورکی بگویم؛ و بی‌واسطه‌ای پاسخ سخنان شاه را دادم. برای نخستین بار سایه‌ی لبخندی بر چهره‌ی خشک او نمایان شد» (سفرنامه و خاطرات آکی‌ئو کازاما، نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران. صص ٥٤، ٥٥. برای متن کامل بخش مربوطه به آخر این مقاله مراجعه کنید).

چند تثبیت:


Thursday, August 15, 2019

تغییر زبان مردم کودزر فراهان تورک‌ایلی در استان مرکزی از تورکی به فارسی- مطالعه‌ی موردی

تغییر زبان مردم کودزر فراهان تورک‌ایلی در استان مرکزی از تورکی به فارسی- مطالعه‌ی موردی

 

ابراهیم گودرزی فراهانی


منطقه‌ی تفرش فراهان - ساروق و جنوب‌تر از آن اراک و پیرامونش، جنوب شرقی‌ترین بخش تورک‌ایلی و یا منطقه‌ی پیوسته‌ی تورک‌نشین در شمال غرب ایران را تشکیل می‌دهد. این منطقه در معرض روند فارس‌سازی شدید و نسل‌کشی زبانی تورکی بسیار شتابان قرار دارد، به طوری که بسیاری از نسل جدید تورک در این منطقه قادر به صحبت به زبان ملی خود تورکی نیستند. نوشته‌ی ارزشمند زیر در باره‌ی دگرگشت و تغییر زبانی از تورکی به فارسی در یکی از روستاهای این منطقه به نام کودزر است.

محقق گرامی ابراهیم گودرزی فراهانی در تحقیق خود عوامل موثر در تغییر زبان مردم تورک این روستا از تورکی به فارسی را، علاوه بر خصلت‌های عمومی مانند تاثیرپذیری، تمایل به هم‌رنگی، غریب‌دوستی و بیگانه‌پذیری، .... به صورت زیر بر شمرده است: مدارس فارسی‌زبان، تعزیه‌خوانی به فارسی، شاهنامه‌خوانی، ازدواج با فارس‌ها، اصرار همسران فارس بر تورکی صحبت نکردن، تاثیر رسانه‌های جمعی مانند تلویزیون، و ...

این عوامل تقریبا همان عواملی است که باعث تغییر زبان مردم تورک از تورکی به فارسی در دیگر نقاط کشور هم می‌شود. به این عوامل مساله‌ی دوری این منطقه از مرزهای تورکیه - جمهوری آزربایجان و همجواری با فارسستان، نابود شدن تمام مظاهر فرهنگ ملی تورک توسط شیعی‌گرایی افراطی، مخصوصا وطن ندانستن بخش‌های غیر آزربایجانی وطن تورک و یا تورک‌ایلی توسط هویت قومی - ملی استعمارساخته‌‌ی آزربایجانی و جریان ضد تورک و منحط موسوم به آزربایجان‌گرایی که دوچار فتیشیسم آزربایجان است را هم باید افزود.

پایان نوت مئهران باهارلی



Monday, August 12, 2019

محمدعلی شاه، خواستار و دوستدار مشروطیت که قربانی تباه‌کاری‌های دیگران (و خود) گشت....

محمدعلی شاه، خواستار و دوستدار مشروطیت که قربانی تباه‌کاری‌های دیگران (و خود) گشت....

مئهران باهارلی

روسیه و بریتانیا از همان روز اول تاسیس دولت قاجاری، در صدد ساقط کردن آن و تغییر رژیم و ایجاد دولتی فارس به جای آن دولت تورک بودند. اقدامات و تدابیر تجددگرایانه و اصلاحات و رفورم‌های نظامی، سیاسی و اجتماعی آهسته اما بلاانقطاع شاهان و مقامات قاجاری (فتحعلی‌شاه، محمدشاه، حاجی میرزا آغاسی، عباس میرزا، ناصرالدین شاه، امیرکبیر، مظفرالدین شاه، حتی عین الدوله) منجر به ظهور یک حرکت نخبگانی و مردمی خواستار تغییرات ریشه‌ای در نیمه ی دوم قرن نوزده شد که در آغاز قرن بیست به جنبش اجتماعی-سیاسی مشروطیت خواهی متحول گشت. 

اما بریتانیا که مترصد فرصت برای پایان دادن به سلسله‌ی قاجاری- حاکمیت تورک در ایران و حذف روسیه و عثمانی از معادلات سیاسی این کشور بود، با بدست آوردن مدیریت جنبش مشروطیت توانست آنرا توسط عوامل خود (دولت‌مردان آنگلوفیل، فراماسون‌ها، رهبران پارسی هندوستان-زرتشتی بومی، باستان‌گرایان آریاکار، رهبران شیخی و بابی-ازلی، افراطیون ناسیونالیست ارمنی-داشناک، رقبای تاریخی قاجارها چون بختیاری‌ها، مانقورت‌های تورک ضد تورک لانه کرده در مرکز آزربایجان -تبریز...)، از یک حرکت اصلاح‌طلبانه‌ی آزادی‌خواهانه و عدالت‌جویانه به یک ماجرای براندازی آشوب‌طلبانه برای ساقط کردن دولت تورک قاجاری و پایان دادن به حاکمیت سیاسی تورک در ایران تبدیل کند. 

اینچنین بود که درست هنگامی که محمدعلی شاه بیشترین توافق و همسویی را با خواست‌های اصلاحی، آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه‌ی مردم نشان می‌داد، از سوی تروریست‌های مشروطه‌طلب افراطی ترور شد. هدف از این ترور (مانند هدف اقدامات تروریستی قبلی بر علیه ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و اتابک اعظم و ...)، وادار کردن محٖمدعلی شاه به اتخاذ سیاست‌های خشونت‌آمیز و بدین طریق ایجاد رویارویی نظامی بین دولت قاجاری و مردم و بحران سیاسی و هرج و مرج گسترده بود. محمدعلی شاه نیز که دارای تمایلات مستبدانه بود، به این تله‌ی انگلیسی افتاد و مرتکب اشتباهات پی در پی استراتژیک شد. مجلس را به توپ پست و بدتر از آن، با وقوف به ماهیت انگلیسی حرکت مشروطیت و بویژه جناح افراطی‌ برانداز و آریاکار آن، در جستجوی متفق بر علیه انگلستان به دامان روسیه –دشمن ازلی تورکان – رانده شد. 

این امر باعث گشت نیروهای ملی غیر انگلیسی مانند تورک‌گرایان، اسلام‌گرایان معتدل، اصلاح‌طلبان واقعی، دولت و نخبگان عثمانی و مخالفان روسیه نیز، به مخالفت با محمدعلی شاه، بخصوص در مقطع مقاومت ستارخان در تبریز بر علیه اشغال روسیه برخیزند. بدین ترتیب انگلستان توانست بین بخش اعظم جریانات سیاسی رنگارنگ پراکنده، یک همسویی و همگرایی مقطعی به رهبری خود ایجاد نماید که در کوتاه‌مدت به خلع محمدعلی شاه از سلطنت منجر شد.....

در زیر خبری کوتاه از روزنامه‌ی شئون عثمانی را آورده‌ام که در آن محمدعلی شاه به موارد فوق و موضع مثبت خود نسبت به مشروطه، اما قربانی شدن خویش توسط مفسده‌جویان اشاره می‌کند.

پایان نوت

طرف‌دار و محبِّ مشروطیت اولوپ باشقالاری‌نین مفسدت‌له‌رینه فدا ائدیلمیش شاه مخلوع

شئون، نومئرو ٥٩، پازار، ٢٠ شعبان ١٣٢٧ [٦ سپتامبر ١٩٠٩] 

شاهِ مخلوعون روس قزئته‌سی مخبرله‌رینده‌ن بیرینه وقوع بولان بیاناتی‌ندا کندی‌سی‌نین روسیه سفارتی‌نه گئتمه‌سی.نین، ملّت‌ین بوتون آرزو و طلب‌له‌رینی قبول ائیله‌دییی‌نی قابینه‌له‌ره بیلدیرمه‌ک ایچون اولدوغو حالدا؛ بونون بالعکس سوءِ تاویله اوغرادیلاراق، سلطنت‌ده‌ن کفِ ید ائیله‌دییی یولوندا تفسیر ائدیله‌ره‌ک، سلطنت‌ده‌ن فراغتی‌نین ملّت‌جه قبول اولوندوغو.نو سفارت مامورلاریندان حیرت‌له اؤیره‌ندییینی؛ و کندی‌سی‌نین طرف‌دار و محبِّ مشروطیت اولوپ باشقالاری‌نین مفسدت‌له‌رینه فدا ائدیلمیش اولدوغونو؛ و وطنینی ترک ائیله‌مه‌ک‌ده‌ن ایسه -ممالکِ اجنبیه‌ده مظهر اولاجاغی اِعزاز و اِکرامی ردّ ایله- عادی بیر وطن اولادی صفتی‌له ایران‌دا قالماغی ترجیح ائیله‌دییینی افاده ائتمیش‌دیر.

ترجمه (توسط مئهران باهارلی):

محمدعلی شاه، خواستار و دوستدار مشروطیت که فدای تباه‌کاری‌های دیگران گشت....

شاه مخلوع در بیاناتی خطاب به یکی از مخبرین روزنامه‌های روسیه گفته است در حالیکه به منظور اعلام قبول و موافقت خود با همه‌ی خواست‌ها و مطالبات ملت به کابینه‌ها به سفارت روسیه رفته بود، با حیرت توسط مامورین سفارت مطلع شده که این امر با وارونه‌نمایی و برداشت نادرست، به صورت دست برداشتن او از سلطنت و قبول انصراف وی از سلطنت از سوی مردم وانمود و گزارش شده است. وی بیان کرده که خواهان و دوستدار مشروطیت است، اما قربانی مفسده‌جویی‌های دیگران قرار گرفته است. و اینکه با رد نمودن تکریم و گرامی‌داشتی که در کشورهای خارجی از آن برخوردار خواهد شد، وی ترجیح می‌دهد که به جای ترک وطنش، با صفت یک فرزند معمولی وطن، در ایران بماند.