Sözümüz Véblaqları سؤزوموز وئبلاقلاري

Telegram Ķanallarıتلگرام کاناللاري

Dış Bağlantılar ديش باغلانتيلار

Tuesday, June 19, 2018

اسلام مردمی آوراسیایی در مقابل اسلام تشریعی فقاهتی

اسلام مردمی آوراسیایی در مقابل اسلام تشریعی فقاهتی 

مئهران باهارلی

مساله‌ای که شما با دوگانه‌ی «اسلام ظاهرگرای تشریعی» ـ «اسلام معناگرای عرفانی» بدان اشاره کرده‌اید همیشه در طول تاریخ وجود داشته است. دو اصطلاح «اسلام متشرعه» و «اسلام متصوفه» یکی از محصولات آن است.

بسیاری از متولیان و مدعیان اسلام از همان آغاز متوجه عدم تطابق درک تشریعی صلب از اسلام با واقعیات و نیازها و مصالح حیات عملی جوامع انسانی شده، و به نوعی به اصلاح و به روز کردن – تجدد - آن تحت نام حرکت از صورت به حقیقت، از ظاهر به باطن و از تشرع به تصوف و .... تلاش کرده‌اند.

اما از آن جائی که متشرعین به دلائل گوناگون - از جمله قابلیت استفاده و سوء استفاده از حمایت عوام - همیشه در معادلات قدرت دست بالا را داشته‌اند و اغلب هم کوچک‌ترین انعطافی در به روز کردن تلقی‌شان از دین نشان نداده‌اند، تلاش‌های متجددین، ناکام مانده و هرگز تبدیل به خط اساسی – جریان اصلی اسلامی و تفکر اسلام متجدد، پروتستانیسم اسلامی، .... مانند آنچه در عیسویت و موسویت رخ داد نشده، و حاشیه‌ای مانده است.

حتی در موارد بسیار و به سبب عقب‌مانده‌گی مفرط و مزمن اندیشه‌ورزی در جوامع اسلامی، هر تلاش در زمینه‌ی نواندیشی اسلامی خود به ایجاد فرقه و مذهب و دین جدیدی، اغلب متشرع‌تر از اسلام متشرعه‌ی مورد اعتراض - منجر گردیده است. پیدایش خوارج و مذاهب گوناگون تحت نام علوی‌گری (قیزیل‌باشیه، اهل حق، نُصَیْریه، ...)، اسماعیلیه، آقاخانی، حروفیه، دروز، انواع و اقسام فرق درویشی و شیخی‌گری و بابی‌گری و سپس بهایی‌گری و پاک‌دینی کسروی و ... همه نتیجه‌ی تلاش صادقانه‌ی اولیه برای به روز کردن اسلام و عدم موفقیت در آن، و سپس افتادن به دور باطل فرقه‌سازی - دین‌سازی است. حتی امروز در ایران افرادی مانند سروش که به ابراز عقاید و برداشت‌های محدود نو می‌پردازند، به درستی و یا نادرستی از سوی امثال گنجی به دین‌سازی متهم می‌شوند. یعنی روز از نو، روزی از نو....

به لحاظ عملی یک روش مقابله با اسلام متشرعه، می‌تواند تاکید بر «اسلام مردمی - خالق ایسلامی» در سرتاسر دنیای اسلام در مقابل «اسلام فقها»، یعنی بومی‌سازی آن در مقابله با استانداردسازی آن توسط متولیان دین (روحانیون و موللایان و ....) باشد. این امر در جهان تورکیک که اغلب دارای دولت‌های لائیک هستند، برابری نسبی زن و مرد وجود دارد، و هنرهای زیبا و موسیقی و سبک زنده‌گی سکولار و خوش‌باشی و ... ارزش‌های مثبت شمرده می‌شوند به مراتب آسان‌تر است. اسلام مناطق حاشیه‌ای در اوروپا مانند شبه جزیره‌ی بالکان، بوسنا، آلبانی، کوسووا، بولغارستان (پوماک‌ها)، ... که به طرز حیرت‌انگیز و شعف‌آوری انسانی‌تر و مودرن‌تر و مدنی‌تر است هم در این مقوله می‌گنجد.

به عبارت دیگر راه حل، همان ایجاد مفهوم «اسلام آوراسیایی» و یا به تعبیر شما «اسلام اوروپائی» است با سه مولفه‌ی:

-تجدد و به روز کردن برداشت از اسلام تشریعی و فقاهتی و بنیان‌های آن از سوی متولیان و مدعیان اسلام؛ به همراه طرد خشونت‌گرایی و هر آنچه با حقوق بشر و برابری زن و مرد و... در تضاد است از آن

-تاکید بر اسلام مردمی و بومی‌سازی اسلام

-تقید دولت به لائیسیزم و مردم به سکولاریسم

یک اقدام مفید دیگر بازنشر آراء متجددین جهان تورکیک به ویژه عثمان‌لی و قسما قلمروی روسیه‌ی تزاری در ربع اول قرن بیستم است. این مصلحین مسلمان، ادبیات درون‌دینی عظیم و قابل ملاحظه‌ای در گفتمان تجدد در اسلام و پروتستانیزم اسلامی آفریده‌اند. یک فائده‌ی جنبی نشر دوباره‌ی این ادبیات هم، آن است که به زبان تورکی‌اند و از جهت ایجاد سنت تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی و تورکی‌اندیشی و جا افتادن تورکی معیار و تقویت پیوندهای درون جهان تورکیک ... هم مفیدند.

No comments:

Post a Comment