Sözümüz Véblaqları سؤزوموز وئبلاقلاري

Telegram Ķanallarıتلگرام کاناللاري

Dış Bağlantılar ديش باغلانتيلار

Saturday, September 24, 2022

آیت الله‌ «عرب‌باغی اورومی»: مراجع تقلید و مجتهدین شیعی، علّت ذلّت و ضعف و فلاکت اهل اسلام و ایران هستند

آیت الله‌ «عرب‌باغی اورومی»:

 

مراجع تقلید و مجتهدین شیعی، علّت ذلّت و ضعف و فلاکت اهل اسلام و ایران هستند

 

مئهران باهارلی

 

میر حسین آغا عرب‌باغی اورومی (متولد روستای ساییت‌لی اورمو – ١٨٧٥، اورمو - ١٩٥٠) از روحانیون عالی‌رتبه‌ی شیعه ‌و فقها و از قرآن‌پژوهان و محدثان مشهور تاریخ معاصر در اورمیه‌ و تورک‌ایلی است. او ‌آرا و مواضع و دیدگاه‌های سنت‌شکنانه‌‌ و مودرنیست چندی در انطباق با اسلام تورک و در تعارض با تشیع امامی - اصولی فارسی و اسلام فقاهتی - متشرعه‌ داشت. از جمله ‌به ‌اسقاط فقاهت و مرجعیّت معتقد بود؛ مراجع تقلید شیعی و مجتهدین امامی – اصولی و مسئله‌گویان و بیان کننده‌گان احكام و فتوی دهنده‌گان عوام و آخوندهای ریایی و عالم‌نمایان و ابلیسان آدم روی را به‌ سبب فتواهای بدون دلیل شرعی و عمل به ‌قیاس و استحسان و مهملات و اکاذیب در رساله‌های پی‌در پی‌شان نوعا علّت اصلی ذلّت و ضعف و فلاکت مسلمانان و اهل ایران، عامل بروز اختلافات و تنازعات و مشاجرات در میان خود و همچنین با پیروان دیگر مذاهب اسلامی، موجب پیچیده ‌ساختن و غامض کردن احکام شرعی و مسائل اسلامی که در اصل ‌سهل و واضح‌اند، و باعث حیرت و سرگردانی مردم و متنفر شدنشان از اسلام و بی دین گشتنشان می‌دانست. وی اغلب منبر رونده‌گان و فتوی دهنده‌گان و .... را افرادی به دنبال منافع مادی شخصی و فاقد لیاقت و صلاحیت علمی می‌دانست و بر ضرورت گرفتن امتحان از کسانی که ‌ادّعای اعلمیّت و مجتهد جامع‌ الشّرایط بودن داشتند توسط دولت و دادن مجوز رسمی صرفا به ‌افراد با صلاحیت و دانش اصرار و تاکید داشت. عرب‌باغی اورومی حکومت دینی را رد می‌کرد و اطاعت علماء و روحانیون از دولت عرفی را واجب می‌دانست....

 مواضع و دیدگاه‌های مذکور میر حسین عرب‌باغی اورومی که‌ در درجه‌ی اول متاثر از تورکیت و مطابق با مفهوم و سنت اسلام تورک و سنن و جریانات فرهنگی و سیاسی در اورمیه و غرب آزربایجان بودند او را به نوعی در جرگه‌ی نواندیشان دینی تورک قرار می‌دهند. اما روحانیت شیعی امامی و جریان غالب اصولی در ایران و مخصوصا در تبریز، آرای او را که ‌موافق نظریات و اعتقاداتشان نیست شذوذات[1] شمرده، التفات و اقبالی به‌ وی و تالیفاتش نشان نداده‌اند[2]، حتی به‌ دشمنی با او برخاسته‌اند.













بیوگرافی مختصر میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی

میر حسین‌ عَرَب‌ْباغی اوُرْمَوی فرزند سید نصرالله‌ بن سید صادق عرب‌باغی به سال ١٨٧٥در قریه‌ی ساییت‌لی ( سعیدلو) اورمیه ‌متولّد شد. در نوجوانی به ‌شهر آمد و در زیر توجهات عمویش حاج سید حسن که ‌از تجار عمده‌فروش اورمیه ‌بود قرار گرفت. دروس مقدماتی دینی را در مسجد جامع اورمیه و سپس در خوی گذراند، در بیست ساله‌گی در سال ١٨٩٥ برای تحصیل به‌ حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد و در سال ١٩٠٤ به ‌نجف و عتبات عالیات در عراق عثمانلی رفت. از استادان او در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد، شیخ اسماعیل ترشیزی[3] و در نجف سید محمدکاظم طباطبایی، آخوند خراسانی، سید محسن کوه‌کمری (گوکپر - گؤک‌ه‌به‌ر)[4] و شریعت اصفهانی بود. وی پس از چهار سال به‌ زادگاه‌ خود مراجعت کرد. در سال ١٩٢٢ به سبب انقلابات و آشوب‌های منطقه در مراغه اسکان گزید، اما دو سال بعد به اورمیه بازگشت و بقیه‌ی عمر خود را در این شهر به‌ ارائه‌ی خدمات دینی، اقامه‌ی نماز جماعت، تنویر افکار، سخن‌رانی، ارشاد مردم و تألیف رسالات و کتب متعدد گذراند.

میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی به‌ جهت صفات اخلاقی نیکو، تواضع، ساده‌زیستی، مردم‌داری، زهد، تقوا و پرهیزکاری فوق العاده؛ و مخصوصا پیش‌قدمی و شرکت فعال در امور خیریه‌ و خدمات عام المنفعه ‌و اصلاحات اجتماعی، از احترام خاصی بین مردم اورمیه‌ برخوردار بود، چنانچه ‌بر خلاف دیگر روحانیون، این مردم اورمیه ‌بودند که‌ به ‌او لقب آیت الله‌ (نشانه‌ای از رحمت خدا) دادند. میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی در رفتاری سنت‌شکنانه‌ مبالغ بسیار هنگفتی از وجوه ‌شرعیه را صرف امور خیریه‌ می‌کرد. وی از موسسین جمعیت هلال احمر و مریض‌خانه‌ی ملی در اورمیه ‌بود. اهتمام به ‌تعمیر مساجد از جمله‌ مسجد جامع و زیارت‌گاه‌ها و احداث پل «شه‌هه‌ر چایی کؤپروسو» اورمیه ‌از دیگر خدمات اوست. یکی دیگر از دلایل محبوبیت میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی در منطقه آن است که ‌او در آثار مختلف خود مکررا فجایع قتل عام و کشتار تورکان و غارت و تخریب شهرها و روستاهای تورک در ولایات سالماس و اورمیه ‌و سولدوز در غرب آزربایجان به ‌سال‌های جنگ جهانی اول توسط اشرار آسوری و ارمنی و کوردی را ذکر کرده ‌است. اشارات او که ‌‌شخصا ناظر و شاهد فجایع تاریخی مذکور بوده‌، به ‌لحاظ مستندسازی آن فجایع دارای اهمیت است[5].

میر حسین‌ عرب‌باغی در سال ١٩٥٠ در سن ۷۵ سالگی درگذشت و در قبرستان واقع در ضلع شرقی دروازه‌ی ساووج‌بولاغ اورمیه‌ در آرامگاهی که ‌اکنون به‌ نام خود وی معروف به «آغا قبری» است به ‌خاک سپرده ‌شد. مقبره‌ی او در این قبرستان به‌ زیارت‌گاه ‌و عبادت‌گاه ‌و مکان متبرکه‌ و مقدس عده‌ای از مردم تورک منطقه‌ی اورمیه ‌تبدیل شده است.

میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی از روحانیون کثیرالتالیف قرن اخیر است و بالغ بر ۸۲ جلد کتاب و رساله در فقه‌ و اصول و اخبار واحادیث و موضوعات دیگر تألیف و منتشر کرده ‌است[6].

در زیر بعضی از دیدگاه‌های جالب توجه و تجددگرایانه‌ی میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی را عمدتا بر اساس کتاب «نجات ایران» او تقدیم کرده‌ام. این آرا به سبب تمرکز مردم منطقه بر وجه زهد و خدمات عام المنفعه‌ی او، و همچنین عدم پرداختن تاریخ‌نگاری آزربایجانی (که عموما ریشه در مرکز آزربایجان تبریز داشته و دارای هویت شیعی - فارسی است) به مسائل ملت تورک مخصوصا در خارج آزربایجان شرقی، و همچنین مساله‌ی گروه‌های اعتقادی تورک غیر شیعی و نواندیشی دینی تورک و اسلام تورک و .... مسکوت و مغفول مانده است.

اسقاط فقاهت و مرجعیّت، مخالفت با روحانیت شیعی و مجتهدین و مراجع تقلید

میر حسین‌ عرب باغی اورومی به ‌اسقاط فقاهت و مرجعیّت معتقد بود. زیرا بنا به ‌او فقها و مراجع تقلید شیعی معصوم نبوده‌ و دوچار سهو و اشتباه‌ و غفلت و خطا می‌شدند:

فتوای فلان کس در احکام دین مبین و قول فلان در تفسیر قرآن و در تاویل آن بعد از زمان صحابه ‌و در این زمان، خارج از قانون اسلام است و غیر از فرموده‌ی رسول اکرم بوده ‌و به‌ دین خداوند ربطی ندارد. و بلکه‌ فرمایش آن مفتی و آن حکم دهنده‌ است. علم و فقه‌ علما و فقهای این زمان، ظن و تخمین و قیاس است و دلیل صحیح شرعی در حجت بودن آن‌ها در این و احکام مسلمین پیدا نشده، .... ای مسلمانان! اگر علما و فقها و قاضیان و حاکم شرع شما به ‌فرمایش‌های امامان از اهل بیت و عترت رسول رجوع نمی‌کنند، پس شما چرا بر سخنان عالمان و حاکمان و قاضیان و بر فتوای آن‌ها گوش می‌دهید و آن‌ها را برای خودتان عالم و فتوا دهنده‌ گمان می‌کنید؟ .... مسلمان واقعی و مومن حقیقی باید بر آیات قرآن و بر احادیث رسول اعتقاد کند و عمل نماید و کورکورانه ‌بر این و آن رجوع نکند و بر فتوای هر کسی گوش ندهد». ص ٧٧٩

اولا علماء اسلام معصوم نبوده‌اند و از برای ایشان سهو و اشتباه‌ و خطاء و غفلت واقع می‌شود. و ثانیا در اغلب زمانه‌ و در اکثر بلاد مرجع بیان احکام و محل رجوع عوام در مسائل حلال و حرام مردمان بدون علم و بلکه ‌اشخاص عوام در لباس علماء اعلام بوده‌اند و بیشتر اوقات عالم‌نمایان مرجع تقلید اهل اسلام و ایران شده‌اند. و بلکه ‌از چند سال قبل از این مرجع تقلید شدن بعضی با اسباب‌چینی و از امورات تدبیری بوده‌ است و اعلم علماء و افقه‌ فقهاء در گوشه‌نشینی و در زوایای خاموشی مانده‌ و علماء اعلام و دانایان سیاسی که ‌از احکام شرع انور با خبر و در کمال بصیرت بوده‌اند دست و زبان و قلم ایشان بسته‌ شده‌ و لواء تفسیق و تکفیر و تذلیل آن علماء واقعی و آن نائبان حقیقی محمدی بلند بوده‌ است. و ازین جهت اختلاف در احکام علماء و در مسائل حلال و حرام و تنافی در میان مردمان واقع شده‌ و اغلب عوام اهل اسلام و خصوصا اهالی ایران دوچار مشکلات و حیرت و سرگردانی گردیده‌اند و از احکام شرع مقدس چیزی وافی در دست مومنین باقی نمانده‌ و از مسائل دین مبین شئی کافی در میان مسلمانان پیدا نمی‌شود و از جهت این حیرت و اختلاف جمعی از مسلمین از دین بیرون شده‌اند و جمعی از ایشان نفرت از دین حنیف اسلامی نموده‌اند و از بس که ‌از عالم‌نمایان مهملات و اکاذیب شنیده‌اند اغلب احکام شرع در نظر ایشان کذب و بهتان شده ‌است و هر روز مردمان دسته‌ دسته ‌از دین بیرون می‌روند و بر مسلمین واقعی استهزاء می‌کنند».

مشقت‌آور و غامض کردن احکام سهل و واضح شرعی توسط علماء و مراجع تقلید

ایراد و اشکال آن برادران بر بعضی از علماء و جمعی از بیان کننده‌گان احکام وارد است که ‌چرا احکام با این سهل و آسانی را با این مشقت و عسرت و اختلاف و دشواری ذکر کرده‌اند و چرا این همه‌ تنازع و تشاجر در میان علماء اعلام واقع شود و این قدر حیرت و سرگردانی در میان مردمان پیدا گردد و بلکه ‌در بین خود علماء و مرجع تقلید اختلاف ظاهر باشد ....».

و از جهت اشتباه ‌و سهو بود که ‌تقریبا یک صد سال قبل از این یکی از علماء اعلی الله ‌تعالی مقامه ‌یک کتاب ضخیم و مجلد بزرگ در خصوص طهارت نوشت. و بعد از او یک نفر از تلامذه‌ی آن مرحوم یک کتاب ضخیم‌تر از آن در طهارت مرقوم فرموده‌ و بعد از او یک نفر از شاگردان آن مرحوم دو مجلد بزرگ‌تر و ضخیم‌تر از آن‌ها در طهارت نوشت. و هر یکی از آن بزرگواران تقریبا بیست سال در آن کتاب‌ها زحمت و مشقت کشیده‌اند. و حال آنکه ‌مسئله‌ی طهارت و وضوء و غسل و تیمم چندان اهمیت ندارد و در هر یکی از آن‌ها یک آیه‌ی شریفه‌ و یک حدیث کافی است....».

دلیل‌های احكام شرعیه ‌و سندهای مسائل اسلامیه‌ خیلی واضح است که ‌احتیاج به‌ نظر مردمان و به ‌شهرت و کثرت و اجماع منقول ندارد. .... ادله‌ی احكام شرع انور و دلایل حلال و حرام دین حضرت پیغمبر در کمال وضوح و در نهایت ظهور و آشکار است که ‌ابدا احتیاج به‌ شهرت و اجماع منقول و قول مشهور و بر کثرت و به ‌نظر مردمان نیست...». ص١٢١

مخالفت با حکومت و دولت دینی

میر حسین‌ عرب باغی اورومی خلیفه‌ – حاکم عرفی را بر مجتهدین ارجحیت می‌داد. در آثار او اصطلاح «دولت اسلام» به سبک مرسوم در میان تورکان آن دوره به معنی «دولت دارای نفوس مسلمان» است و نه به معنی دولتی بر اساس شریعت و یا تحت حاکمیت صنف روحانیون شیعی و .... در تشکل این دیدگاه، نگاه‌ او و تورکان اورمیه‌ و غرب آزربایجان و عموما تورک‌ایلی و ایران به ‌سلطان عثمانلی به ‌عنوان خلیفه‌ی کافه‌ی مسلمانان نقش مهمی داشت. او اطاعت علماء و روحانیون از دولت و حکومت عرفی را واجب و خدمات دولت عرفی و قوای عسکریه‌ی او در دفع و سرکوب اشرار و مبارزه‌ با فتنه‌ و فساد را عین عبادت می‌دانست:

خلیفه‌ی مذهب شدن بهتر است از فلانی مذهب بودن، زیرا که‌ خلیفه ‌از فلانی افضل است. و هر یک از خلفا در اعتقاد اهل اسلام از فلان عالم و فلان فقیه ‌و از فلان مجتهد مقدم است، زیرا که‌ خلیفه‌ رئیس مسلمین است و او افضل از فلان عالم و فلان فقیه ‌است». ص ٦٨٠

و اما سفر آقایان نظامیان و امراء لشکریان و حکام ولایات ایران: پس در عبادت و طاعت بودن سفر ایشان شک نیست، در صورتی که‌ قصد ایشان حفظ نفوس و اعراض و اموال مسلمین است و رفع ظلم و عدوان و ظالمان و دفع شر اشرار از مظلومین است و برداشته‌ شدن فتنه‌ و فساد از بلاد و از میان عباد است. و در این چند سال اخیر چه ‌قدر از اشرار و فجار و اشخاص بدکردار را دفع کرده‌اند و چند نفر از متمردین و طاغین را رفع نموده‌اند و چه‌ مقدار فتنه‌ و فساد را از مسلمین برداشته‌اند و به‌ چندین هزار مظلوم حمایت و اعانت فرموده‌اند. از آن جمله‌ فساد آزربایجان دفع شد و مخالفت و شرارت خوزستان رفع گردید و ضدیت تورکمان و انقلاب گیلان از میان رفت که‌ هر یکی از این‌ها یک قضیه‌ی تاریخیه‌ است».

ضرورت امتحان کردن روحانیّت توسّط دولت

یکی از مسائلی که‌ میر حسین‌ عرب‌باغی اورموی به‌ کرات در آثار خود مطرح و بر آن تاکید کرده‌ است، لزوم امتحان و تسویه‌ کردن و استانداردسازی آموزش و تحصیل مجتهدین از سوی دولت و دادن مجوز و دیپلوم فتوا به ‌ایشان است. زیرا به‌ نظر او اغلب موللاها و اهل منبرها و مسئله‌گوها و فتوا دهنده‌ها و حکم کننده‌ها، عالم‌نمایان و آخوندهای ریایی و ابلیسان آدم‌روی و گرگان بروز کرده‌ در لباس میش و بدنبال نفع مادی برای خود هستند و صلاحیت و لیاقت سپرده‌ شدن امورات دینی و روحانی و معنوی مردم به ‌خود را ندارند.

باید به زودی از جهت حفظ ناموس اسلام و محفوظ بودن احکام آن از تغییر و تبدیل و مصون شدن شرع انور از اعتراض و استهزاء مفسدین و معاندین اسلام، علماء بلاد ایران امتحان و اختبار بشوند و اعلم علماء هر بلد معین شود و فقط همان اعلم مرجع حکم حلال و حرام گردد و موللای قشری از عالم واقعی امتیاز یابد و فقیه‌ حقیقی از آخوند ریایی شناخته ‌شود. و اگر این امتحان نشود بدتر از این‌ها خواهد شد. زیرا که ‌بسیاری از عالم‌نمایان در لباس عالمان واقع‌گویان داخل شده‌اند و جمعی از دنیاداران در کسوت متدین نمایان گردیده‌اند و کثیری از گرگان در میان گوسفندان ظاهر گشته‌اند. و از این جهت امورات دینیه‌ و مسائل شرعیه ‌اختلاف و اختلال پیدا کرده‌ و عوام الناس در حیرت و در سرگردانی مانده‌اند و امراء و اعیان دولت در نهایت به اشتباه‌ افتاده‌اند و عالم را از غیر عالم و دانا را از نابینا امتیاز نمی‌دهند...». 

پس بنا بر این که‌ علماء واقعی به‌ عالم‌نمایان مشتبه‌ شده‌ و غیر عالم در لباس عالم جلوه‌ نموده، ‌باید به ‌زودی علماء و مجتهدین و صاحبان فتوی و متصدیان امورات شرعیه‌ در هر ولایت و خصوصا در مرکز و ایالات امتحان و اختیار شوند تا آن که ‌عالم‌نمایان از علماء و فقهاء واقعی امتیاز یابند ...».

و این همه‌ اختلافات بسیار و فتوی دهنده‌گان بی‌شمار در اقطار و گوشه‌ و کنار و اختلاف مذاهب و سرگردان ماندن مردمان در احکام اسلام و متعدد شدن رساله‌ها در هر زمان، از جهت عدم امتحان علماء و مجتهدین شده‌ و بلکه‌ اضمحلال ملت و انحطاط قوه‌ی دولت و عدم قدرت رئیس مسلمین به‌ دفع شرارت داخلی و عدم تمکن هیئت دولت اسلامیه ‌به‌ رفع موانع خارجی به‌ سبب عدم امتحان علماء بلاد اسلام گردیده». ص ٥٧

از جمله‌ی واجبات اهم و تکلیفات الزم بر اولیای دولت و ملت و خصوصا به‌ آقایان هئیت سلطنت و ریاست این است که ‌به ‌زودی علماء بلاد ایران را امتحان فرمایند و امر به‌ امتحان آقایان مجتهدین نمایند و هر که‌ اجازه‌ی اجتهاد از اعلام فقهاء و از طراز اول علماء و مجتهدین داشته ‌باشد همان شخص فقط حق بیان احكام اسلام را دارد و لایق فتوا دادن است و اگر کسی از موللاها و اهل منبرها و مسئله‌گوها اجازه‌ی اجتهاد و تصدیق نداشته ‌باشد پس حق بیان احکام شرع انور ندارد و لیاقت ذکر مسائل حلال و حرام برای او نخواهد شد: ای بسا ابلیس آدم‌روی هست، پس به‌ هر دستی نباید داد دست. زیرا که‌ اغلب فتوا دهنده‌گان و مسئله‌گویان و به‌ منبر رونده‌گان و حکم کننده‌گان در ایران برای نان است و در اکثر اوقات عالم‌نمایان در لباس عالمان ظاهر شده‌اند و در بیشتر ازمنه‌ گرگان در کسوه‌ی میشان بروز نموده‌اند ...».

نکوهش تعصبات مذهبی و دینی

میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی خواستار اتحاد و اتفاق اهل اسلام و رفع نفاق و دفع شقاق از میان آن‌ها اعم از سنی و شیعه ‌و حنفی و شافعی و جعفری و زیدی و .... بود. یکی از اقدامات مهم و جالب توجه ‌او در این استقامت، احیا کردن سنت اقامه‌ی نماز جمعه ‌در اورمیه‌ که خود آن را در مسجد جامع اقامه‌ می‌کرد، و در حومه‌ و اطراف آن است. در حالیکه ‌تا آن زمان نماز جمعه‌ در میان شیعیان متروک بود. زیرا در فقه‌ شیعه ‌برگزاری نماز جمعه‌ از اختصاصات امام معصوم به‌ شمار می‌رفت و در نتیجه ‌در دوره‌ی عدم حضور امام معصوم نماز جمعه اقامه ‌نمی‌شد. حتی اغلب فقهای قدیم شیعی، انجام اقامه‌ی نماز جمعه ‌را در صورت عدم حضور امام معصوم ناروا و غیر مشروع می‌شمردند.

دیوانه‌گی و حماقت و جهالت دانستن تنفر و تفاخرات قومی

میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی تنفر قومی - ملی را نکوهش می‌کرد و تفاخرات قومی و تحقیر دیگر اقوام را دیوانه‌گی و حماقت و منافی برادری و اخوت می‌دانست. وی معتقد بود ایران موطن تورک و کورد و لور و فارس و عرب و ارمنی و یهود و .... است که ‌هیچ‌کدام بر یک‌دیگر رجحان و فضیلتی ندارند. این مواضع در کانتکس ایران ربع و نیمه‌ی اول قرن بیستم مهم هستند، زیرا از یک سو ملت تورک در غرب تورک‌ایلی مخصوصا استان امروزی آزربایجان غربی معروض به ‌کشتار و قتل عام‌ها و غارت‌ها از طرف آسوریان و ارمنیان و کوردها بر اساس تعصبات دینی – مذهبی و عصبیت قومی شده‌ بود. از طرف دیگر دولت مشروطه‌ و در ادامه‌ی آن حکومت کودتایی سردار سپه ‌و سپس رضاشاه ‌پهلوی با سائقه‌ی نژادپرستی آریایی و برتریت قومی فارسی، آغاز به ‌اجرای سیاست‌های رسمی و گسترده‌ی تورک ستیزانه ‌در ایران کرده ‌بودند.

اهالی کره‌ی زمین برادر و برابرند و نباید کسی بگوید که ‌من عربم یا عجم و یا از کورد و یا از تورک و یا از فارس و یا از فرنگ و یا از مملکت اوروپا و آسیا و یا آمریکا و یا از آفریقا هستم، بدین جهت از دیگران بهترم و بالاترم. زیرا که ‌این‌ها هیچیک موجب زیادتی نیست»....ص ٦ سیاسات اسلام

طایفه ‌بر طایفه‌ی دیگر بد نگویند و سخریه‌ نکنند. مثل این که ‌العیاذ بالله‌ جماعت فارسی‌زبان به ‌تورکی‌زبان خر و گاو بگوید و یا اینکه ‌عرب به‌ عجم و عجم به‌ عرب و یا اینکه ‌اکراد به ‌عرب و عجم بگویند. و یا اینکه ‌ایشان به ‌آن‌ها و بر لورها و یا به‌ غیر از آن‌ها چیزی بد و نسبت زشتی بگویند و بدهند زیرا که ‌این‌ها خلاف حکم خداوند است و منافی برادری و بلکه‌ از دیوانه‌گی و از احمق بودن است و ضد آیات و روایات صحیحه ‌و مخالفت به ‌خداوند و پیغمبران روی زمین است. و بلکه‌ اختصاص به‌ اهل اسلام ندارد، چنانچه‌ در آیات سابقه ‌ذکر شد که ‌همه‌ی نوع انسان برادرند». ص ١٠

مخالفت با جنگ‌ها و صنایع نظامی و آلات حرب

میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی یک صلح‌جو و پاسیفیست بود. او که‌ شاهد جنگ‌های داخلی دوران مشروطه ‌و سپس جنگ جهانی اول و کشت و کشتار تورکان توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی و اشقیای کوردی در غرب آزربایجان و .... بود، نه‌ تنها مخالف جنگ‌ها بلکه مخالف صنایع نظامی و ساخت و ساز آلات حرب توسط دولت‌ها هم بود.

اختلاف بلاد و تعدد ولایات چند نفر از برادران باعث قتل و غارت هم‌دیگر نمی‌شود اگر انسان باشند. و خصوصا در یک ولایت و در تحت سلطنت یک پادشاه ‌بشوند. مثل ایرانیان از عرب و عجم و کورد و لور و تورک و فارس و مسلمان و مسیحی و یهود و زرتشتی و سنی و شیعی و حنفی و مالکی و حنبلی و شافعی و جعفری و نصاری و ارمنی و غیر از ایشان. پس نباید این برادران و اولاد حضرت آدم و رعیت یک پادشاه‌ و اولاد و برادران یک وطن و یک آب و خاک با هم دیگر تنازع و تشاجر و قتال و جدال نمایند و مثل وحشیان صحرا و جانوران بیابان به‌ جان یک‌دیگر حمله ‌بکنند و از زمره‌ی انسان خارج شوند و از حیوانات بدتر باشند و یکی بگوید من کورد و دیگری بگوید من عرب و یا عجم و یا تورک و یا فارس و یا مسلمان و مسیحی و همه‌ی این‌ها از جهل و بی غیرتی است. اگر در خانه‌ کس است یک حرف بس است.... رساله‌ی دعوت بر وفاق و رفع شقاق از بین اهل آفاق». ص ١١

مجاز شمردن انهدام مساجد و انتقال قبرستان‌ها به‌جای مناسب دیگر در صورت وجود فایده‌ی عمومی

معیار اصلی میر حسین‌ عرب‌باغی اورموی در ارزیابی احکام عملی و تدابیر اجتماعی، در اغلب موارد فایده‌ و یا عدم فایده‌ی آن‌ها به‌ حفظ جان و مال مردم بود. به‌ عنوان نمونه ‌او انهدام مساجد و نبش قبر و انتقال قبرستان‌ها را در صورت وجود ضرورت (شهرسازی، تامین امنیت و ساختن پادگان‌ها، ارائه‌ی خدمات عمومی به ‌مردم مانند راه‌سازی و کشیدن راه‌آهن و ساختن مدارس و پارک و مریض‌خانه و .....) و پس از تخصیص مکان مناسب‌تری برای انتقال آن مساجد و قبرستان‌ها و پرداخت غرامت به ضرر کننده‌گان مجاز می‌دانست. در همین استقامت میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی حکم به‌ مجاز بودن تخریب قبرستان گجیل تبریز به‌ منظور احداث باغ گلستان که‌ روحانیون تبریز با آن مخالف بودند داد.

-«خط آهن واجب فوری است، زیرا که‌ باعث حفظ نفوس و اعراض مسلمین است و بیرون شدن استخوان اموات و بریدن میدان و خراب گردیدن بعضی خانه‌ها با ادای قیمت آن و انهدام مسجد و بنای آن در محل مناسب ابدا عیبی ندارد و ضرری به ‌مسلمین وارد نمی‌شود و به ‌اموات هم ضرر ندارد....»

بعضی دیگر از آرای مودرن میر حسین‌ عرب باغی اورومی

او از بعضی از حقوق زنان مانند ضرورت طلاق و پرداخت نفقه‌ به ‌زنان و تحصیل آن‌ها و ... دفاع کرده ‌است که‌ در آن زمان در تشیع امامی و اسلام فقاهتی شناخته‌ نمی‌شدند، حکم به‌ تعلیمات اجباری و خدمت نظام اجباری؛ حرمت مطلق تریاک، بر عکس شراب و قمار و .... داده‌ است.

ضرر تریاک از همه‌ی ماکولات و مشروبات زیادتر است و بلکه ‌از خمر و قمار بالاتر است. زیرا که ‌در شراب و قمار به ‌صریح آیه‌ی واثمها اکبر من نفعهما اندک نفع دارد، ولکن چون که ‌ضرر آن‌ها بیشتر بود پس از این جهت در شرع انور حرام شده‌....». ص١٠٠

خشم روسای مذهب شیعه‌ی امامی - اصولی

مواضع سنت‌شکنانه‌ و تنقید روسای مذهب و روحانیون و مراجع تقلید شیعه‌ی امامی، باعث عصبیت و خشم آن‌ها مخصوصا در تبریز مرکز آزربایجان شد. هنگامی که‌ میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی حکم به ‌جواز شرعی انتقال قبرستان گجیل تبریز و احداث باغ گلستان به‌ جای آن را داد، کاسه‌ی صبر روحانیون و مجتهدین تبریزی لبریز گشت و آن‌ها با تحریک کردن سرلشکر امیر طهماسبی فرمانده‌ی نظامی آزربایجان در دوره‌ی رضا شاه، موجب تبعید میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی از اورمیه ‌شدند.

علت دیگر مخالفت روحانیت شیعی با میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی، اسلام تورک بودن آرای مذکور او که جریان غالب در میان نخبه‌گان و روحانیون غرب آزربایجان و اورمیه بود، و اسلام فارسی بودن شیعه‌ی امامی که جریان غالب در شرق و مرکز آزربایجان و همچنین نواحی جنوبی‌تر تورک‌ایلی است، و در نتیجه‌ و به عبارتی کشمکش تاریخی تورک – تاجیک و یا فارس بعدی بود.

در دوره‌ی معاصر نیز بعضی از شیعیان اصولی و بنیادگرایان اسلامی معتقد به ‌ولایت فقیه ‌و .... به سبب مخالفت میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی با موسسه‌ی مرجعیت و اعتقادش به دولت عرفی و غیر شرعی به ‌انتقاد از او پرداخته‌اند. این انتقاد در بعضی موارد به دایره‌ی ترور شخصیت او کشیده ‌شده‌ است. میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی به‌ نظر این افراد شخصیتی است که: «مجری اهداف بیگانه‌گان و تقویت کننده‌ی دولت و سلطنت پوشالی و دیکتاتور دست‌ نشانده‌ی بیگانه‌ پهلوی بود. او نه‌ در محافل علما و اندیشمندان و نه‌ با فقیهان، بلکه‌ در میان عوام بر کرسی سخن نشست. مسلک اخباری‌گری التقاطی خود را در میان توده‌ی عوام و ضعیف‌الفکر رشد داد و بر عقاید و افکار آنان القاء کرد. بانی فتنه‌ی اخباری‌گری در منطقه ‌و باعث تفرقه ‌و عداوت بین مسلمین شد. با صدور فتواهای عجیب به ‌بنیان و اساس مرجعیّت حمله ‌و تز «اسلام منهای مراجع تقلید» را مطرح کرد. در سیره‌ی عملی و نظری خود فقاهت و مرجعیّت را عامل اصلی حیرت و سرگردانی و فلاکت و پریشانی اهل اسلام و ایران دانست. با اتّهام و تهمت‌های گوناگون مردم مسلمان را به‌ علما و مراجع بدبین و قلوب عده‌ای از مسلمین را از بغض و کینه ‌به‌ آن‌ها پُر کرد. مقام مرجعیّت را پائین کشید و حوزه‌های علمیه ‌و علما را تضعیف کرد. شبیخون عقیدتی را به ‌راه‌انداخت که‌ در آن عقاید به ‌یغما رفت و انحطاط اخلاقی به‌‌ وجود آمد».

مخالفت عمومی با روحانیت شیعی در ربع اول قرن بیستم و دولت‌خواهی و استقبال از اقدامات تامینی و عمرانی دولت

مخالفت و اعتراض به صنف روحانیت شیعی امری ریشه‌دار در تاریخ تورک است و از همان آغاز تشکل این صنف در دوره‌ی شاه اسماعیل و شاه تهماسب و شاه عباس حقیر به دو صورت مخالفت گروه‌های مذهبی دگراندیش مانند مذهب تورکی قیزیل‌باشیه‌ و حرکات اعتراضی اجتماعی دیده می‌شود. مخالفت و اعتراض به روحانیت شیعی در دوره‌ی نادرشاه به سیاست رسمی دولت سکولار افشار تبدیل شد. در دوره‌ی قاجار سلاطین این سلسله‌ی تورک مانند محمدشاه غازی عموما سیاست‌های سکولار را تعقیب و با زیاده‌خواهی‌ها و حاکمیت‌طلبی‌های صنف روحانیت شیعی مبارزه می‌کردند. در عرصه‌ی درون‌دینی نیز مخالفت‌ها با صنف روحانیت شیعی در دوره‌ی افشاری و قاجاریه ادامه داشت و منجر به ظهور فرقه‌ها و مکتب‌ها و جریانات متشرعه و متصوفه‌ی بسیاری حتی از میان خود روحانیون شیعی شد که شیخیه و بابیه و .... از آن جمله هستند. در اوائل قرن بیستم با ظهور اتحاد اسلام عثمانلی که مخالف تعصبات مذهبی و فرقه‌ای بود، حرکت مشروطه‌ی انگلیسی که مدیریت آن را گروه‌های ضد اسلام مانند ازلیان و ماسون‌ها و پارسیان هندوستان و تروریست‌های مجاهد و فدائی قفقازی و باستان‌گرایان و داشناک‌ها و.... در دست داشتند، همچنین نفوذ جریانات ضد مذهبی آنارشیستی و چپ از قفقاز روسیه، و نهایتا ظهور آتاتورک در تورکیه که نوعی لائیسیزم تحکمی را اجرا می‌کرد، انتقاد از روحانیت شیعی در کل منطقه تشدید شد و به اوج خود رسید. میر حسین‌ عرب‌باغی اورموی هم کم و یا زیاد از این جریانات متاثر بود.

در مورد تعامل اولیه‌ی میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی با حاکمیت رضاشاه به سبب تامین امنیت و اقدامات عمرانی، می‌باید گفت که این موضع و رفتار در میان بسیاری از مردم آن دوره مخصوصا در غرب آزربایجان مشاهده می‌شود. زیرا برای مردم عادی در غرب آزربایجان، که وقایع دهشت‌انگیز هرج و مرج و انقلابات و آشوب‌های لاینقطع دوره‌ی مشروطیت انگلیسی و حکومت پان‌ایرانیستی - تروریستی آزادی‌ستان و مخصوصا قتل عام‌های مکرر تورکان توسط ارمنیان و آسوریان و کوردها (قاراقیرقین و جیلولوق و سیمیتقولوق و ...) و قحطی خوفناک سال‌های جنگ جهانی اول، و ....  را تجربه کرده بودند، در درجه‌ی اول تامین امنیت جانی و مالی شان توسط دولت و جلوگیری از تکرار دهشت‌ها و فجایع گذشته مخصوصا از طرف همسایه‌گان کورد و ارمنی و آسوری، زنده مان و بقاء اهمیت داشت.  به دلایل مذکور در این منطقه دولت‌خواهی همیشه رویه‌ی غالب مردم بوده و آن‌ها از عملیات‌های نظامی رضاشاه برای تامین امنیت و اقدامات عمرانی  و راه‌سازی و .... هم استقبال می‌نمودند. بر خلاف نخبه‌گان تبریزی که به علت سیاست‌های ضد تورک و پان‌ایرانیستی رضاشاه از او حمایت می‌کردند. البته در تعامل بعضی از تورک‌گراها و طرف‌داران اتحاد اسلام عثمانلی با دولت رضاشاه، مناسبات حسنه‌ی آتاتورک و جمهوری تورکیه با حاکمیت جدید ایران، و بعضی سیاست‌های تجددگرایانه‌ی رضاشاه و محدود کردن اختیارات روحانیت و فرقه‌گرایی شیعی توسط او هم تاثیر داشت.

ادعای اخباری‌گری معتدل میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی

مخالفت روحانیت شیعی با میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی قسما ریشه در کشمکش و دشمنی تاریخی بین دو مکتب فقهی شیعی اصولی – اخباری داشت. میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی هر چند خود را آشکارا اخباری نمی‌دانست، اما مشهور به ‌داشتن مشرب اخباری‌گری و یا اقلا روی‌کردی اخباری بود. به ‌واقع هم بعضی از دیدگاه‌های میر حسین‌ عرب‌باغی مخصوصا در مساله‌ی اجتهاد و تقلید با مکتب اخباریه و جریانات مذهبی ریشه گرفته و یا هم‌سو با آن، ‌همخوان است.

«اخباریه» یک مکتب در فقه ‌شیعه‌ی امامیه است که ‌در بدست آوردن احکام عملی به ‌اخبار و حدیث اکتفا یا تکیه ‌می‌کند. در مقابل مکتب «اصولی» در فقه ‌شیعه‌ی‌ امامیه که‌ در این عرصه ‌از روش‌های استنباط اجتهادی (اصول فقه) نیز کومک می‌گیرد. (مشابه «مکتب اهل حدیث - فقهای حجاز» در مقابل «مکتب عقل یا قیاس یا اصحاب رأی - فقهای عراق» در نحله‌های فقهی مذهب اهل سنت؛ و یا «مکتب اشعری» - تکیه‌ بر منقولات کلامی و ظاهر حدیث در مقابل «مکتب معتزلی» - تکیه ‌بر کلام استدلالی در اندیشه‌ی کلامی مذهب اهل سنت). اصولیان و اخبارییون از قرون ١٣ و ١٤ ‌بر علیه ‌یک‌دیگر، مبارزه‌ – بعضا همراه ‌با خشونت – می‌کردند. چنانچه در قرن ١٨ میلادی آیت الله‌ محمدباقر اصفهانی معروف به‌ وحید بهبهانی احیاگر مکتب اصولی که‌ همیشه‌ گروهی میرغضب را برای حمله ‌به ‌اخباریون همراه‌ داشت، به ‌کفر اخبارییون فتوا داد، و شاگرد او شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء علمای اخباری را دشمن روحانیت نامید. اخباریون هم به نوبه‌ی خود به ‌هر کس که‌ دارای کتاب‌های اصول فقه ‌بود حمله ‌می‌کردند. ...

نزد اصولیان، اجتهاد و تقلید عامی از مجتهد جامع الشرایط به‌ معنای پذیرش نظر و فتوای او، واجب کفایی، بلکه‌ به ‌نظر عده‌ای واجب عینی است. حال آنکه‌ اخباریان تقلید از غیر معصوم را مجاز نمی‌دانند و اجتهاد در نزد ایشان بدعت و حرام است. مکتب اخباری وظیفه‌ی مجتهد را انکار و نقش علما را چه ‌از لحاظ عقیدتی چه ‌از جهت عملی محدود می‌کند. (مگر این که ‌شخص از معصوم روایت کند که‌ در این صورت، تقلید از او - صرفا به ‌معنای قبول روایت او - جایز، بلکه ‌واجب است). در مشرب اخبارییون، نقل بر عقل رجحان دارد و علماء صرفا ‌روایت‌گران حدیث می‌توانند باشند. بنا به اخبارییون ‌نباید مومنان را به‌ مجتهدان و مقلدان تقسیم کرد، بلکه ‌باید همه‌ی آن‌ها را مقلد ائمه‌ دانست.

در نیمه‌ی دوم قرن ١٨ میلادی جریان دیگری که التقاطی از «تشیع متشرعه – فقاهتی» و «تشیع متصوفه – غلات شیعی» بود در میان روحانیون شیعی در مناسبت و ارتباط با جریان اخباری توسط «شیخ احمد احسایی » و جانشین او «سید کاظم رشتی» ظاهر شد که‌ نام شیخیه‌ (کشفیه‌ - پایین سری) به‌ خود گرفت. شاخه‌ای از این افراطیون شیعی شیخیه ‌در قرن بعد به‌ جریان بابیسم پیوستند (رهبر قیام مسلحانه‌ی بابی زنجان در تورک‌ایلی، موللا محمدعلی زنجانی پیش از گرویدن به‌ باب، مذهب اخباری داشت). از دو شاخه‌ی اصلی شیخیه، شاخه‌ی شیخیه‌ در کرمان از شیوه‌ی اخباری‌گری پیروی می‌کند و به ‌تقلید از مراجع اعتقاد ندارد. اما شاخه‌ی شیخیه ‌در آزربایجان، به ‌اجتهاد و تقلید معتقد است و از مراجع تقلید خود پیروی می‌کند. به ‌لحاظ تاریخی روحانیون شیخیه ‌و عموما روحانیت شیعی امامی – اصولی در تبریز نماد ذوب شدن کامل در هویت ملی – مذهبی فارسی – ایرانی هستند. آن‌ها از یک سو عامل اصلی اعدام علی محمد باب و در نتیجه ‌من غیر مستقیم مسبب آغاز شورش‌ها و قیام‌های مسلحانه ‌و ترورهای خونین بابیان و ازلیان، و از طرف دیگر در میان رهبران حرکت ضد تورک مشروطه‌ در آزربایجان (ثقه‌الاسلام و تقی زاده ‌و ستارخان و ...) بودند.

ریشه‌یابی مواضع و دیدگاه‌های سنت‌شکنانه‌ی میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی

در تشکل آرای سنت شکنانه‌ی میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی و عموما سنت روشن‌فکری و آزاداندیشی نخبه‌گان منطقه‌ی اورمیه ‌به‌ شمول روحانیون آن، عواملی مانند منسوبیت به ‌اورمیه، غرب آزربایجان، افشارها، عثمانلی، اتحاد اسلام عثمانلی و تنوع مذهبی تورکان در منطقه ‌دخیل بوده‌اند:

١-زیستن در اورمیه ‌و غرب آزربایجان که ‌تاریخا سکولارترین و مودرن‌ترین منطقه ‌در آزربایجان، تورک‌ایلی بلکه‌ کل ایران بوده ‌و است،

٢- دوری جوغرافیایی اورمیه‌ و غرب آزربایجان از فارسستان و در نتیجه‌ قرار نگرفتن تحت تاثیر اسلام فارسی و یا شیعه‌ی امامی،

٣-زیستن در سرزمین افشارها و در اورمیه ‌پایتخت افشارهای جهان که ‌سنتا متساهل‌ترین و به دورترین گروه‌های تورک از بنیادگرایی اسلامی و شیعی‌گری فارسی و تعصبات مذهبی و دینی هستند،

٤-تحت نفوذ فرهنگی و سیاسی عثمانلی بودن غرب آزربایجان،

٥-جزئی از قلمروی عملی عثمانلی – تورکیه ‌بودن اورمیه‌ – سلماس – سولدوز در دو دهه‌ی اول قرن بیستم،

٦-متاثر بودن عموم تورکان در دوره‌ی مذکور از اندیشه‌ی اتحاد اسلام عثمانلی که ‌یک پروژه‌ی بهسازی – بازسازی اسلام و جوامع مسلمان بر اساس قبول دولت عرفی، طرد فرقه‌گرایی و تعصبات مذهبی و خرافات، و پذیرش مظاهر تمدنی جدید غربی از قبیل تکنولوژی و تعلیم و تعلم اجباری و نظام (خدمت سربازی) اجباری .... بود،

٧-تحصیلات در عراق عثمانلی که ‌امکان آشنایی دست اول میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی با حرکت «جدیدی‌لیک» جهان تورکیک، همچنین جریانات روشن‌فکری دینی – نواندیشی دینی تورک و عثمانلی را از نزدیک فراهم می‌ساخت،

٨-تاثیرات اسلام تورک رها ‌از قیودات مذهبی اسلام فقاهتی - متشرعه‌ که در غرب آزربایجان حضوری بسیار قوی دارد بر دیدگاه‌های وی،

٩-وجود گروه‌های روستایی و ایلی تورک معتقد به مذاهب و طرق گوناگون در داخل شهر اورمیه و منطقه‌ که‌ همه‌ به دور از تاثیرات اسلام متشرعه، فرهنگ فارسستان و شیعی‌گری فارسی بودند، مانند تورکان نادری (مذهب جعفری ایجاد شده ‌توسط نادرشاه‌ افشار به عنوان مذهب پنجم اهل سنت)، تورکان سنی (كوره‌سون و غیر آن‌ها)، تورکان علی اللهی (قیزیل‌باش، قاراقویون‌لو، اهل حق و دیگران)، تورکان بهایی؛ ....

١٠- عدم وجود حوزه‌ی علمیه‌ی شیعی مهم در اورمیه‌ی وقت. حوزه‌ی‌های علمیه ‌به‌ واقع مدارس میسیونری و استعماری فارسستان برای تغییر مذهب تورکان به‌ شیعی امامی فارسی است.

١١-تمایلات اخباری‌گری محتمل که ‌فوقا بدان اشاره‌ شد.

بعضی نکات منفی در دیدگاه‌های عرب‌باغی

ذکر و تقدیر آرا و نظریات سنت شکنانه‌ی میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی در بعضی از مسائل اعتقادی و دینی و اجتماعی که ‌مطابق با اسلام تورک و نیازهای زمانه ‌و دولت مودرن و لائیک هستند، بدان معنی نیست که‌ همه‌ی آرا و عقاید وی از این قبیل می‌باشند. مذهب شیعی امامی به همه حال یک مذهب فارسی و مساله‌ی داخلی آن قوم است و نه تورک‌ها. ‌وی هم یک روحانی شیعی بود که ‌به ‌بسیاری از امهات فقه ‌شیعی و اسلام متشرعه‌ که ‌با مقتضیات زمان و فرهنگ تورک نمی‌خوانند معتقد بود. به همین سبب در آثار میر حسین‌ عرب باغی اورومی بعضی موارد منفی هم مشاهده ‌می‌شود:

خوار شمردن زنان («این مطلب حسی عوام و زنان است تا چه ‌رسد به‌ خواص و علماء»)؛ تائید وجوب حجاب زنان به‌ صورت چادر و مقنعه ‌و ... ؛ تائید تحریم موسیقی و رقص و ...؛ تحریم قمار، و شطرنج و نرد و ...؛ تحریم شراب حتی به صورت طبی؛ نجس شمردن موسویان و مسیحیان و .... ؛ قائل بودن به ‌ارتداد؛ لزوم کشتن مشرکین و ...؛ مجاز تلقی کردن بنده‌گی؛ مجاز شمردن قربانی کردن حیوانات؛ مجاز شمردن قصاص و اعتقاد به‌ حدود شرعی تازیانه ‌و مجازات‌هایی چون بریدن دست و پا و گردن زدن و سنگ‌سار و ...؛ مجاز شمردن تعدد زوجات و یا چندزنی؛ هم‌بسته‌گی با زرتشتیان هندوستان و اسکان و مهاجرت آن‌ها به ‌ایران با قبول کردن هئیت دولت و شورای ملت («زرتشتیان در سابق ایرانی بودند .... و از نجباء ایرانیان و اهل وطن ما هستند»)، ....

برای مطالعه‌ی بیشتر

سئیید حوسئین عرب‌باغی یاتیری، اورمو – آزه‌ربایجان – تورک‌ایلی

اورمولو سئیید حوسئین عرب‌باغی اؤوگوسونده – آنیتی‌نا ایکی تورک‌جه قوشوق

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/10/blog-post_5.html

آیت الله‌ «عرب‌باغی اورومی»: مراجع تقلید و مجتهدین شیعی، علّت ذلّت و ضعف و فلاکت اهل اسلام و ایران هستند

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/09/blog-post_24.html

کشتار سیصد هزار تن تورک در سالماس و اورمو - اورمیه ‌و سولدوز به روایت سید حسین عرب باغی اورومی

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/08/blog-post_8.html

گذرِ آفتاب: میر حسین‌ عرب‌باغی ‌ارومی (نگاهی به‌ زندگی و زمانه، تألیفات، خدمات اجتماعی و مواضع حکومتی آیت‌الله سید حسین‌ عرب‌باغی ارومی/ تألیف: محمدرضا خردمند

دهقانی، رضا؛ قاسم‌پور، داود، واپسین عالم ناشناخته‌ اخباری، آیت الله‌ سید حسین‌ عرب‌باغی، مطالعات تاریخ ایران اسلامی، تابستان ۱۳۹۱، سال اول - شماره ۲.

آن روی پنهان سید حسین عرب‌باغی را از لابه‌لای کتاب‌هایش باید شناخت: فتنه ‌فرقه ‌اخباری‌گری در اورمیه ‌و حقایق پنهان در تاریخ سیاسی و مذهبی صدساله‌. نویسنده: محمدرضا آبرون


[1] شذوذ: تنها و نادر و غریب شدن، ندرت، کمی، کم‌یابی، دیریابی، دشواریابی، نابه‌هنجاری، بی قاعده‌گی، وضع غیر عادی، خاصیت غیر طبیعی، ...

[3] تُرشیز یا طُرَیْثیث یا ترشیش: مرکز ولایت پشت و نام پیشین منطقه ‌و شهری است که‌ در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۱۳ به‌ کاشمر تغییر یافت. طریثیث در عربی مصغر طُرثوث بر وزن عصفور، نباتی شبیه ‌به ‌قارچ است.

[4] مئهران باهارلی- ریشه‌شناسی نام طایفه‌ی تورک کوه‌کمر - گوکپر - گؤک‌ه‌به‌ر (منتشر خواهد شد)

[5] کشتار سی‌صد هزار تن تورک در سالماس و اورمو - اورمیه‌‌ و سولدوز به‌ روایت میر حسین‌ عرب باغی اورومی

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/08/blog-post_8.html

[6] بعضی از تألیفات میر حسین‌ عرب‌باغی اورومی: «منهاج العارفین»، «قواعد الاسلام»، «علم الیقین در مناقب امیرالمؤمنین و علم الیقین در فضائل امیرالمؤمنین» که ‌دیدگاه‌ها و افکار عرب‌باغی در آن تبیین شده ‌است؛ «کشف الغطاء عن وخامة الغناء» در حرمت غنا و لهو و لعب بر اساس آیات و روایات؛ همچنین مناهج المؤمنین، سیاسه ‌الاسلام فی جواب الاخوان، التبیان فی معانی القرآن، تحفه ‌الشیعه ‌فی رجعه‌ الائمه، الایقان در اوامر و نواهی، اربعین در اربعین، طریق یقین در لزوم دین، تبصره ‌المؤمنین، طریقه‌ غرا در معجزه انبیا و اوصیا، برهان در میان پیغمبران، رساله‌ حقوق الاسلام، سیف فاضل فی رد القاصرالجاهل، دره البیضا با اثنا عشریه ‌دره‌ الغریه، مسالک الشریعه، دره ‌الغریه‌ فی مسائل الارثیه ‌و عالم الاسلام، احکام الاسلام، دلایل قرآنی در رد مقاله‌ همدانی، احکام شیعه، ارکان اسلام، سیاست فرقانی، دلیل واقعی در جواب وهابی، تحفه ‌الاخیار فی قراء ات الائمه ‌اطهار، اساس ایمان در وجوب حجاب زنان و تحفه ‌المهدیه‌ فی احوال الحجه ‌دو جلد، مسائل النجفیه، معاش الاسلام، مناهج الاکرم، تحفه ‌الاخوان، طریق الحق، زبده‌ البیان، اساس الاسلام، دعائم الإسلام، رساله ‌در وجوب نظام وظیفه، الصراط السوی در آداب مفتی و قاضی، ایضاح در طهارت بدن میت مؤمن، منتخب نهج البلاغه، ....

2 comments:

  1. تقریبا تمام کتب این عالم حلیل القدر را داشتم که درسال ۱۴۵۰ با یورش گارد دانشگاه از خوابگاه دانشجویان در امیرآباد شمالی به غارت رفت البته بنده تحت تاثیر افکار حاکن ذر آن زمان اعتقاد جندانیبه وی نداشتم اما کتابهای ایشان را که از یک نفر از پیرواانش بدستم رسیده بود جهت تسلیم به فرزند ایشان برده بودم تهران روحش شاذ باذ

    ReplyDelete
    Replies
    1. در سال ١٣٥٠ شمسی؟ فرزند ایشان ساکن تهران بود؟ کتابها را از کجا به تهران می بردید؟ ...

      Delete