Sözümüz Véblaqları سؤزوموز وئبلاقلاري

Telegram Ķanallarıتلگرام کاناللاري

Dış Bağlantılar ديش باغلانتيلار

Thursday, November 28, 2019

گاسپار دروویل: زبان فرماندهی ارتش قاجار و عباس میرزا، تورکی است. فارسی منحصرا زبان ادبیات است

گاسپار دروویل:
زبان فرماندهی ارتش قاجار و عباس میرزا، تورکی است
فارسی منحصرا زبان ادبیات است
ایروان و نخجوان جزء آزربایجان است

مئهران باهارلی

گاسپار دروویل (Gaspard Drouville) افسر فرانسوی، که بر اساس عهدنامه‌ی فینکنشتاین[1] در ترکیب گروه ژنرال گاردان برای بازسازی ارتش دولت تورک قاجار به ایران قاجاری آمد و در سال‌های ۱۸۱۲–۱۸۱۳ در پانزدهمین سال سلطنت فتح‌علی شاه قاجار و ولایت‌عهدی عباس میرزا در این کشور اقامت داشت، در سال ۱۸۲۸ خاطرات – سفرنامه‌ی خود را در کتابی دو جلدی به اسم (Voyage en Perse) منتشر کرد[2]. (این کتاب تحت نام سفر در ایران توسط منوچهر اعتماد مقدم به فارسی ترجمه شده است[3]).

خاطرات-سفرنامه‌ی گاسپار دروویل دارای اطلاعات ذی‌قیمتی در باره‌ی وضعیت نظامی و سیاسی دربار و قوشون و دولت تورک قاجاری در دوره‌ی سلطنت فتح‌علی شاه و ولایت‌عهدی عباس میرزا، و ماهیت و هویت تورکی آنها در آن دوره است. بخش بزرگ‌تری از کتاب دروویل در باره‌ی فرهنگ و اعتقادها و سنت‌ها و خورد و خوراک و زنده‌گی روزمره مردمان ایران و ساختمان‌ها و بازارها و  شهرهای ایشان است. (به واقع اغلب این بخش در باره‌ی ملت تورک و تورک‌ایلی در اوایل دوران دولت تورک قاجاری و جزئی از تاریخ و میراث مدنی تورک است).

از دیگر اهمیت‌های کتاب دروویل، تثبیت‌های وی در باره‌ی موقعیت رسمی زبان تورکی در دربار و قوشون و گسترده‌گی کاربرد آن در ایران قاجاری و کل آسیا، تورکی‌گرایی ولیعهد و نائب السلطنه عباس میرزا، یک ارتش تورک بودن قوشون قاجاری، تورکمان بودن اهالی اورمیه و فوج‌های آن، تعلق ایروان و نخجوان به آزربایجان و ... است:

١- دروویل می‌گوید تورکی زبان دربار و قوشون و ارتش قاجاری، هم‌چنین زبانی است که در سرتاسر آسیا رایج بوده و می‌توان با استفاده از آن در این قاره به سهولت مسافرت کرد. به همین دلایل، در ایران حتی کسانی که به زبان فارسی  آشنایی دارند، ترجیح می‌دهند به زبان تورکی صحبت کنند. اما فارسی، صرفا زبان ادبیات است و به عنوان زبانی مکتوب در شرق ایران تا حدود هند (یعنی أساسا در خارج ایران، نه در داخل آن) رایج است.

٢-دروویل می‌گوید هنگامی که دولتین انگلستان و فرانسه اقدام به تشکیل واحدهای نظامی مودرن در ایران قاجاری کردند (واحدهای فرانسوی که نخست تشکیل شدند موسوم به «قدیم»؛ واحدهای انگلیسی که بعدا تشکیل شدند موسوم به «جدید»)، نظام‌نامه و زبان فرماندهی و فرامین واحدهای نظامی قدیم و جدید را به ترتیب زبان‌های فرانسوی و انگلیسی انتخاب کرده بودند. در حالی که بدنه و فرماندهی ارتش قاجاری (به شرحی که در ادامه‌ی این مقاله خواهد آمد) عمدتا- و حتی منحصرا - از عنصر تورک تشکیل می‌شد. دروویل این رویه را نابجا و غیر عقلانی می‌یافت. به همین سبب نظرات خود در این باب را با ولیعهد عباس میرزا درمیان گذاشت. ولیعهد عباس میرزا هم به وضعیت نابجا و غیر عقلانی مزبور (کاربرد زبان‌های فرانسوی و انگلیسی به عنوان زبان فرماندهی قوشون) پایان داد و زبان تورکی را زبان فرماندهی و فرامین قوشون قاجاری تعیین کرد.


٣-تصمیم ولیعهد عباس میرزا برای تبدیل زبان فرماندهی قوشون قاجاری از فرانسوی و انگلیسی به تورکی از چند جهت دارای اهمیت تاریخی است:

ا-ولی‌عهد عباس میرزا زبان فارسی را به عنوان زبان فرماندهی قوشون انتخاب نکرد، بلکه تورکی را انتخاب نمود. این انتخاب (همچنین کاربرد زبان تورکی از طرف وی در ایجاد ارتباط با دروویل) ناشی از وجود شعور قومی تورک وی است.
ب-انتخاب تورکی به عنوان زبان فرماندهی قوشون قاجاری، هم‌خوان با سنت دیرین دولت‌های تورک از دوران باستان (هون، خزر، آوار، ...) تا دولت‌های تورک-موغول دوره‌ی اسلامی (از غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهان گرفته تا ایلخانی و جلایری و ...) و دولت‌های تورکمانی (قاراقویونلو، آغ‌قویونلو، قیزیلباشیه، افشار) بود که در اوردوها و قوشون‌هایشان بلا استثناء و همواره تورکی زبان رسمی و فرماندهی بود.
ج-انتخاب زبان تورکی به عنوان زبان فرماندهی قوشون قاجاری همچنین انتخابی واقع‌گرایانه و ناشی از واقعیت تورک بودن ارتش قاجاری بود.
د-انتخاب زبان تورکی به عنوان زبان فرماندهی قوشون قاجاری، یکی دیگر از نمودهای رسمی بودن دوفاکتوی زبان تورکی در اوایل دوره‌ی قاجاری است (مانند کاربرد زبان تورکی از سوی عباس میرزا در مکالمه با دروویل در بند ٤).

٤-دروویل روایتی را در کتاب خود نقل کرده که نشان می‌دهد ولی‌عهد عباس میرزا زبان تورکی را به عنوان یک زبان دیپلوماتیک بکار می‌برد. همچنین طبق این روایت ولی‌عهد و برادرانش بر زبان عربی مسلط بودند. وی می‌گوید ولی‌عهد عباس میرزا و یکی از برادرانش در حضور دروویل به زبان عربی صحبت کرده‌اند (ظاهرا برای مخفی نگاه داشتن محتوی مکالمات از دروویل که عربی نمی‌دانست). پس از آن ولی‌عهد عباس میرزا به زبان تورکی به دروویل که زبان تورکی می‌دانست، در این باره توضیحاتی داده است. این روایت نشان می‌دهد که ولی‌عهد عباس میرزا، نه زبان فارسی، بلکه زبان تورکی را به عنوان زبان رسمی دولت قاجاری در ایجاد ارتباط با مقامات نظامی و خارجی بکار می‌برد. 

٥-از دیگر نکات مهم خاطرات دروویل، بیان مفصل و دوباره‌ی این واقعیت است که قوشون دولت قاجاری در دوره‌ی فتح‌علی شاه-عباس میرزا اساسا یک قوشون تورک بود و نفرات آن عمدتا از شهرهای تورک‌ایلی (آزربایجان و به مقدار کمتری از مناطق مجاور تورک‌نشین در عراق عجم مانند استان امروزی همدان و مرکزی و قوم و تهران و... و دیگر نقاط تورک نشین ایران) تامین می‌شد.

٦-دروویل به دفعات هنگام سخن گفتن از ایالت آزربایجان و تابورهای قوشون قاجاری و ... شهرها و ولایات «نخجوان» و «ایروان» (اکنون ارمنی‌سازی شده و پایتخت جمهوری ارمنستان) در قفقاز جنوبی را جزئی از آزربایجان شمرده است. این بیانات یکبار دیگر اولا بی پایه بودن این ادعای پان‌ایرانیستی که شمال رود ارس هرگز جزئی از جوغرافیای آزربایجان نبوده را ثابت می‌کند، دوما هنوز تورک‌نشین بودن (اکثریت مردم) ولایت و شهر ایروان در آن هنگام را نشان می‌دهد.

٧- دروویل در خاطرات خود، اهمیت ویژه‌ای به ولایت اورمیه و فوج‌ها و واحدهای نظامی اورمیه و اصلیت تورکمانی-افشاری آنها داده و در این باره به تفصیل واقعیت‌های مهمی را ثبت کرده است. (این تثبیت‌ها در مقاله‌ی علی‌حده‌ای منتشر خواهند شد)

نقل قول‌ها از کتاب گاسپار دروویل (ترجمه از فرانسوی به فارسی: مئهران باهارلی)

١- رواج گسترده‌ی تورکی در قوشون قاجاری، ایران قاجاری و قاره‌ی آسیا:

ترجمه‌ی فارسی: زبان‌های مورد استفاده در ایران فارسی، عربی و تورکی است. هریک از این زبان‌ها کاربرد متفاوتی دارد. زیرا اکثر افرادی که با زبان فارسی کاملا آشنا هستند، علی رغم این، ترجیح می‌دهند به تورکی که زبان قوشون است صحبت نمایند. تورکی همچنین زبانی است که می‌توان با آن به آسانی در تمام آسیا مسافرت کرد. زبان عربی فقط در امور مذهبی بکار می‌رود. هر چند ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی همه جا یافت می‌شود، اما زبان فارسی بیش از همه چیز، زبان ادبیات می‌باشد. از دریای خزر تا حدود هند، مکاتبات فقط به زبان فارسی است و قسمت اعظم ساکنین این قاره‌ی پهناور زبان دیگری جز فارسی نمی‌دانند[4].

نوت:
الف-تثبیت دروویل دایر بر اینکه قسمت اعظم ساکنین منطقه‌ی بین دریای خزر تا حدود هند، یعنی شرق ایران و افغانستان و پاکستان و غرب هندوستان امروزی، زبانی به جز فارسی نمی‌دانستند، آشکارا نادرست است. زیرا اکثریت مردم این ناحیه غیر فارس- غیر دری- غیر تاجیک زبان بوده و هستند. هرچند در گذشته بسیاری از نخبه‌گان این مناطق زبان دری-فارسی را به عنوان زبانی ادبی و مکتوب بکار می‌برده‌اند...

ب-مترجم فارسی کتاب منوچهر اعتماد مقدم در زیر این بند توضیحاتی با سائقه‌ی عصبیت قومی فارسی و تورکی‌هراسی داده و ادعا کرده است که سلسله‌ی قاجاریه ریشه و اصالت فرهنگ غیر ایرانی داشته، مقلد دربار عثمانی بودند و اینکه دروویل -که ادعا کرده تورکی در ایران قاجاری به دوران ولی‌عهدی عباس میرزا رایج‌ترین زبان است،... - ایران را با تورکیه –عثمانی عوضی گرفته است[5]. این بیان مترجم محترم فارس‌گرا نشان می‌دهد که خود وی ایران را با فارسستان، تاریخ و دولت‌مداری تورک و در این میان دوران و دولت تورک قاجاری را با تاریخ و دولت‌مداری فارسی-فارسستانی یک‌سان شمرده و یا عوضی گرفته است. 

٢-تورکی، زبان فرماندهی و فرامین قوشون است.

ترجمه‌ی فارسی: پیاده نظام به دو طبقه‌ی قدیم و جدید و یا به اصطلاح، فرانسوی و انگلیسی متمایز است. منظور از قدیم، همه‌ی فوج‌هایی هستند که بدوا تشکیل یافته‌اند؛ گرچه غالبا افراد آن‌ها مرخص شده‌اند، ولی سازمان و اسامی خود را کماکان حفظ کرده‌اند. این فوج‌ها عبارتند از فوج تبریز، اورمیه، خوی، مراغه، نخجوان، مرند، ایروان، اهر، و اردبیل. پیاده نظام جدید از فوج شقاقی، شاهسون، کنگرلو و ده فوج پیاده نظام شاه تشکیل یافته است.

پیاده نظام فرانسوی، مرکب از نه فوج را قدیم می‌نامند زیرا در ابتدا توسط افسران فرانسوی که آن‌ها را مطابق نظامنامه و با اصطلاحات فرماندهی –فرامین به زبان خودشان [فرانسوی] مشق می‌دادند به وجود آمده بودند. این رویه‌ی نابه جا و غیر عقلانی پس از توضیحاتی که به شاهزاده ولیعهد دادم تغییر یافت و اینک زبان فرماندهی برای کلیه‌ی قشون صرفا زبان تورکی می‌باشد. که البته موجب نارضایتی انگلیسی‌ها شده است. زیرا آن‌ها هم انگلیسی را به عنوان زبان فرماندهی در دسته‌هایی که سازمان داده بودند به کار می‌بردند. پیاده نظام به سبک انگلیسی توسط افسران کومپانی هند شرقی متشکل و نظام یافته بود و افسران مزبور به زبان انگلیسی فرماندهی می‌کردند[6].

٣- عباس میرزا و کاربرد دیپلوماتیک زبان تورکی از طرف او و عربی دانی اش

ترجمه‌ی فارسی: یکی از برادران ولیعهد، که از عزت و مهربانی مفرط او نسبت به من متعجب شده بود با لحنی بسیار خشک و به زبان عربی از وی سوال کرد که چه‌گونه پس از سه روز رفتار سرد با آن‌ها، با ورود این مرد (مرا با دست نشان می‌داد) ولی‌عهد به یک‌باره بسیار خوش اخلاق شده است؟ ولیع‌هد شروع به خندیدن نمود و به همان زبان [عربی] جواب گفت ... با دیدن کنجکاویم در باره‌ی آنچه راجع به من گفته شده بود، ولی‌عهد جریان را به تورکی برایم باز گفت...[7]

٤-ایروان و نخجوان جزیی از آزربایجان است

ترجمه‌ی فارسی:

«آزربایجان به چند منطقه تقسیم شده است و شهرهای مهم آن عبارتند از تبریز، اورمیه، خوی، مراغه، مرند، ایروان، نخجوان، اهر، اردبیل و میانه. هریک از این نواحی به وسیله‌ی یک خان که عنوان بیگ‌لربیگی دارد و تابع شاهزاده ولی‌عهد می‌باشد اداره می‌شود»،
«تبریز مرکز ایالت آزربایجان مقر و مسکن شاهزاده ولی‌عهد است. شهرهای خوی، اورمیه، مراغه، ایروان، صوفیان و اهر مرکز حکومت ولایات تابعه می‌باشند. هریک از این ولایات توسط یک بیگ‌لربیگی اداره م‌یشود»
«شاهزاده نه تنها نظرات مرا تایید نمود، بلکه بازرسی کل سوار نظام و فرماندهی نظامی اورمیه را به من واگذار کرد. ساخلوی اورمیه پس از تبریز و ایروان مهم‌ترین ساخلوی آزربایجان بود»
«برای تکمیل سازمان آتش‌بارها از مجموع توپچی‌ها سه گردان تشکیل داده‌اند که دو تای آنها در تبریز و دو نیم گردان یکی در ایروان و دیگری در اورمیه مستقر گردیده‌اند».
....

برای مطالعه‌ی بیشتر: قاجارها و زبان-هویت تورکی

آقا محمدخان قاجار: طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یکدیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند
فرمان تاریخی فتح‌علی‌شاه قاجار به تورکی جغتایی
کاربرد زبان تورکی توسط سفارت‌خانه‌های دولت‌های خارجی در ایران قاجاری
فتح‌علی‌شاه قاجار: تورکی بیاموز؛ و الا از کار برکنار و خوار خواهی شد
نسخه‌ی تورکی‌ی عهدنامه‌ی فینکن‌شتاین (فینکن اشتاین) منعقده بین فتح‌علی‌شاه قاجار و ناپلئون بوناپارت
کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتح‌علی‌شاه قاجار و علاقه‌ی وی به زبان تورکی
گاسپار دروویل: زبان فرماندهی ارتش قاجار و عباس میرزا، تورکی است. فارسی منحصرا زبان ادبیات است
محمدشاه قاجار: از منسوبیت به اصل والای تورک و نسل اوغوزخان سربلند، و بابت این سعادت شکرگزار خداوند هستم
تدریس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران
گذرنامه‌های قاجاری به زبان تورکی در دوره‌ی ناصرالدین شاه – تذکره‌ی مرور سید جمال الدین (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی
تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی
دستور مظفرالدین ‌شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن
مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بزنید
تورکی‌گویی محمدعلی‌شاه و دربار قاجاری او
دو نامه‌ی تورکی از ناصرالملک همدانی به سلطان عثمانی مَحْمَدْ خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به نیابت احمدشاه قاجار
قصیده‌ی تورکی از کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ شاهان، حضرتِ سلطان حمید
مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکه‌مپورلو معلم احمد فیضی سرابی تبریزی
پارچه‌ی گلدوزی‌ی قاجاری با ابیات تورکی در دانشگاه هاروارد



[1] نسخه‌ی تورکی عهدنامه‌ی فينکن‌شتاين (فينکن اشتاين) منعقده بين فتح‌علیشاه قاجار و ناپلئون بوناپارت
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_16.html
[2] Gaspard Drouville, Voyage en Perse en 1812 et 1813, Paris 1828 - Masson et Yonet
https://archive.org/details/voyageenpersefa02drougoog/page/n4
[3] لینک دانلود ترجمه‌ی فارسی
https://ketabnak.com/book/75935/سفرنامه-ی-دروویل
[4] متن اصلی فرانسوی:
Page 15 Les langues en usage en Perse sont la persane l'arabe et la turque. Chacune d'elles a un emploi différent, car la plus grande partie des personnes qui connaissent parfaitement le persan, préfèrent cependant parler le turc, qui est la langue de l'armée, et celle avec laquelle on peut le plus facilement parcourir toute l'Asie. L’arabe ne s’emploie plus guère que pour les objets de religion, bien qu’on trouve partout des traductions du Koran. Mais la langue persane est par excellence celle de la littérature. Depuis la mer caspienne jusqu’aux extremes limites du l’inde, l’on n’écrit qu’en persan, et la majeure partie des habitans de ces vastes contrées ne connaissent pas d’autre langue….
[5] منوچهر اعتماد مقدم مترجم کتاب به فارسی: گمان می‌کنم نویسنده، به سبب رواج فرهنگ غیر ایرانی در دربار سلسله ی قاجاریه، که ریشه ی غیر ایرانی داشت، ایران را به جای تورکیه (عثمانی) گرفته است. در دوره‌ی سلاطین عثمانی (آل عثمان) تورکی زبان عامه‌ی مردم، فارسی زبان ادبی، و عربی زبان مباحث دینی بوده است. ظاهرا در دوران طایفه‌ی سلطنتی قاجار و پیرامون ایشان، چه از نظر اصالت غیر ایرانی آن طایفه و چه از جهت تقلید از دربار عثمانی، استفاده از سه زبان مذکور، به صورتی که نویسنده ادعا کرده، رایج بوده است. اما تصور نمی‌رود تعمیم آن به فرهنگ مردم ایران در سراسر کشور در آن عهد و زمان صحیح باشد. در آن دوره، بسیاری از علمای دین برخی از آثار خود را به فارسی نوشته‌اند و اکثریت قریب به اتفاق آثار غیر دینی هم به زبان فارسی نوشته شده است، نه به تو رکی و نه به عربی.
[6] متن اصلی فرانسوی:
Page 112 L’infanterie est distinguée en deux classes, savoir, l’ancienne et la nouvelle, ou celle dite à la française, et celle à l'anglaise. On comprend dans l’ancienne tous les corps qui, formés les premiers, ont conservé, no-nobstant de fréquens licenciemens, les mêmes cadres et les mêmes noms. Tels sont les régimens de Tébris, d’ourouméa, de khoi, de maragua, de nackchiavan, de marend, d’erivan, d’ahar et d’ardebil. Les nouveaux sont ceux de chaguaguis, de kaugaloux, de schassévan, et le dix régimens d’infanterie du roi.

Les anciens, ou dits à la française, composés des neuf premiers désignés, sont ainsi nommes parce qu'ils ont éte organises par des officiers français qui les exerçaient suivant leur ordonnance et avec les commandemens de leur langue. Ce mode, aussi maladroit qu'impolitique, a été changé d'après mes représentations au prince royal, et toutes les troupes ne sont plus aujourd'hui commandées qu'en langue turque, au grand mécontentement des Anglais, qui avaient aussi introduit les commandemens de leur langue parmi celles qu'ils ont organisées. L’infanterie anglaise est celle qui a été formée et disciplinée par les officiers de la compagnie des indes, qui la commandaient en anglais.
[7] متن اصلی فرانسوی:
Un de ses frères, étonné des marques d’estime et de bienveillance qu’il me prodiguait, lui demanda en arabe, d’un ton fort sec, comment, après avoir été pour eux d’un sang-froid glacial depuis trois jours, il était devenu tout- à -coup d’aussi bonne humeur depuis l’arrivée de cet homme, en me désignant? Le prince se prit à rire, et lui répondit dans la même langue, ….. Voyant ensuite que j’étais curieux d’apprendre ce qui venait d’être dit à mon sujet, il me le répétait en langue turque…

No comments:

Post a Comment