کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتحعلیشاه قاجار و علاقهی وی به
زبان تورکی
مئهران باهارلی
در این نوشته بر اساس دو منبع بریتانیایی، واقعهای را
نقل کردهام که نشان میدهد زبان تورکی در دورهی سلطنت فتحعلیشاه قاجار به طور
رسمی در مناسبات دیپلوماتیک خارجی بکار میرفت، وی به خوبی به تورکی صحبت میکرد و
از صحبت کردن مداوم به تورکی لذت میبرد. این دو منبع عبارتند از کتابهای «سفر به
ایران، روایت سفر به ایران در مجموعهی سفارت سلطنتی روسیه در سال ١٨١٧». تالیف
موریتز فون کوتزهبوئه[1]؛ و
«سفرها در روسیه، کریمه، قفقاز و گورجستان». تالیف رابرت لیال. ١٨٢٥[2]
در
سال ١٨١٧ موریتز فون کوتزهبوئه، یک ستوان جوان در ستاد ارتش ارتش سلطنتی روسیه و
فرزند نمایشنامهنویس مشهور آلمانی آگوست فون کوتزهبوئه، در ترکیب هئیت سفارت
روسیه به ایران فرستاده شد. این هئیت در نیمهی آوریل ١٨١٧ تفلیس را ترک و در ١٨
ماه می به تبریز وارد شد و به حضور عباس میرزا ولیعهد رسید. هئیت پس از هشت روز
درنگ، از طریق زنجان به سلطانیه حرکت کرد و در تاریخ ٢٦ جولای ١٨١٧ به کمپ (خرگه)[3] فتحعلیشاه
قاجار در سلطانیه رسید. وی هئیت را در ٣١ جولای ١٨١٧ به حضور پذیرفت. هئیت در آخر
آگوست همان سال کمپ را ترک و از طریق تبریز و ایروان به روسیه بازگشت. موریتز فون
کوتزهبوئه یادداشتهای روزانهای از سفر این هئیت را تحریر کرده که مخصوصا بخش
مربوط به شرفیابی به حضور عباس میرزا ولیعهد در تبریز و سپس فتحعلیشاه قاجار در
سلطانیه، حاوی اطلاعات دقیق و توصیفهای بسیار باارزشی است. این یادداشتها در
مدتی کوتاه توسط پدر وی در وایمار به زبان آلمانی چاپ شد.
١-بنا
به دو منبع مذکور، در مراسم شرفیابی به حضور فتحعلیشاه قاجار، سفیر روسیه سپهبد
«آلئکسی پئتروویچ یئرمولوف»[4]، نامهی امپراتور
روسیه را به وی تقدیم و یک سخنرانی کوتاه (به روسی) ایراد نمود. این
سخنرانی توسط «نئگری»، یکی از دو مشاور ویژهی هئیت نمایندگی[5] و مترجم
ژنرال یئرمولوف به زبان تورکی ترجمه و با صدای بلند برای فتحعلیشاه خوانده شد. (نئگری
یک یونانی اصلا از استانبول و عضو شورای دولت روسیه بود که بستگانش در روسیه دارای
نفوذ قابل ملاحظهای بودند)[6].
“The councillor of state, Negri, read this
address in the Turkish language, which the King takes delight in speaking
almost constantly”. (JOURNEY TO PERSIA…. Pages 265)
“This
specious and courtier-like harangue was translated into the Turkish language,
which the Shach speaks very well, by Mr. Negri”.
(TRAVELS IN RUSSIA…. Page 142)
٢-ترجمهی سخنرانی روسی سفیر روسیه به تورکی در
مراسم رسمی شرفیابی هیئت نمایندگی امپراتوری روسیه در حضور فتحعلیشاه قاجار،
دلیلی قطعی بر موقعیت و کاربرد تورکی به عنوان یک زبان رسمی دوفاکتوی دولت قاجاری در
دورهی فتحعلیشاه – هرچند اغلب در شکل شفاهی و در مقیاسی محدودتر از فارسی
مکتوب- است.
٣-در منابع دیگر نیز موقعیت رسمی زبان تورکی در دورهی سلطنت
فتحعلیشاه قاجار، بویژه در عرصهی دیپلوماتیک، از جمله در نگارش عهدنامهها و
کاربرد زبان تورکی از طرف سفارتخانههای خارجی در تهران ثبت شده است. مانند دو
نمونهی زیر:
کاربرد زبان تورکی توسط سفارتخانههای دولتهای خارجی
در ایران قاجاری
نسخهی تورکیی عهدنامهی فینکنشتاین (فینکن اشتاین)
منعقده بین فتحعلیشاه قاجار و ناپلئون بناپارت
٤- دو منبع مذکور ذکر میکنند که فتحعلیشاه به خوبی به
زبان تورکی صحبت میکرد و از صحبت کردن مداوم به زبان تورکی لذت میبرد:
“The councillor of state, Negri, read this
address in the Turkish language, which the King takes delight in speaking
almost constantly”. (JOURNEY TO PERSIA…. Page: 265)
“This specious and courtier-like
harangue was translated into the Turkish language, which the Shach speaks very
well, by Mr. Negri”. (TRAVELS IN RUSSIA…. Page: 142)
٥-در
این دو منبع خوشآمدگویی فتحعلیشاه به زبان تورکی با عبارت «خوش گلدی.ن» در
مواجهه با هیئت نمایندگی ذکر شده است. این گونه کاربرد زبان تورکی نیز ناشی از
موقعیت رسمی بودن دوفاکتوی آن است.
“The King slowly turned his face towards
us, and exclaimed: Hoshkeldi! Hoshkeldi! upon which we uncovered ourselves, and
entered the tent…. On being respectively named, we stepped forward, and bowed
three times to the King, upon which he generally exclaimed: Hoshkeldi!” (JOURNEY
TO PERSIA…. Page: 267)
“The Shach having remarked some of the
officers of the embassy, and the ambassador incognito, who were uncovered,
raising himself upon his stirrups, he saluted them by frequently repeating
Koschskeldi i. e. You are welcome”. (TRAVELS IN RUSSIA…. Page: 133)
“The Shach turned towards them, and cried
Koschkeldi, Koschkeldi ; i. e. You are welcome!” (TRAVELS IN RUSSIA…. Page: 143)
٦-
در کتاب «سفر به ایران، ...» گفته میشود ایرانیان (اوردوی قاجاری) به ماژور
ژنرال لیسانئویچ لقب «دلی ماژور» (delli major) داده بودند. زیرا (وی با دویست نفر و
یک اسلحه، در مقابل ده هزار نفر قاجاری مقاومت و با موفقیت به سمت شوشا عقبنشینی
کرده بود). «دلی» کلمهای تورکی به معنی مجازی بی باک
و نترس، و ترکیب «دلی ماژور» بر نحو تورکی است. کاربرد این ترکیب تورکی از سوی
سپاهیان اوردوی قاجاری به دلیل آن است که تورکی مانند همهی دولتهای پیش از خود، زبان
اصلی و عمده در اوردوی قاجاری بود.
٧-
مولف کتاب «سفر به ایران، ...» نظر مثبتی نسبت به فتحعلیشاه قاجار دارد. وی میگوید
«ایران میتواند به سه شخصیت خود ببالد: نادرشاه افشار، شاه عباس صفوی و فتحعلیشاه
قاجار» و سپس اضافه میکند «فتحعلیشاه قاجار دوستدار صلح است و در قلبش (آرزوی
تامین) شادی مردم خود را دارد».
٨-بنا
به این دو منبع، فتحعلیشاه علاقهمند به زبان تورکی، حتی دارای شعور قومی تورک
بود. با اینهمه این شعور قومی تورک به گستردگی و عمق شعور قومی تورک مثلا نادرشاه
افشار نبود. شعور قومی تورک در نادرشاه آنچنان عمیق بود که وی خود (و در سیمای خود
تورکان ساکن در ایران-تورکایلی) را خویش و همتبار تورکان شرق (آسیای میانه-شبه
جزیرهی هندوستان) و تورکان غرب (عثمانی) و سلطان عثمانی را خلیفهی مشروع جهان
اسلام میدانست و خود را وابسته بدانها اعلام میکرد. اما بنا به این منبع، ظاهرا فتحعلیشاه
نسبت به عثمانی دارای بیاناتی منفی بوده است. چنانچه- در صورت صحت- میگوید «تورک (عثمانی) بودن، به معنی هیچ بودن
است».
“The Turks are held in such small
estimation in this country that the King himself once said: To be a Turk is to
be nothing at all." (JOURNEY
TO PERSIA…. Page 289)
٩-بیان
منفی فتحعلیشاه نسبت به عثمانی که در این کتاب ذکر شده- در صورت صحت- نشان میدهد
که علاوه بر رسوبات تخریبات هویتی تورک که شاهان صفوی ایجاد و نهادینه کرده بودند
و عثمانیستیزی یکی از مظاهر آن بود (و است)، وی تحت تاثیر مقامات تاجیک (فارس
بعدی) که حتی در آن هنگام دارای تمایلات ضد تورک-ضد عثمانی بودند قرار داشت.
چنانچه در این منبع روایتی ذکر شده که در آن میرزا محمدشفیع مازندرانی اصفهانی
(صدراعظم فتحعلیشاه قاجار) به تحقیر تورکها (عثمانیان) میپردازد و میگوید:
«شما اوروپاییها همیشه بعضی پیشرفتها را شروع میکنید؛ اما تورکها (عثمانیها)
برای مباهات چیزی ندارند به جز شلوارهای گشادشان» (هر چند متن تورکی عهدنامهی فینکنشتاین
عقد شده با فرانسه که فوقا ذکر شد، در دورهی صدارت همین شخص نوشته شده است).
"Ha! You Europeans", said he
[Prime Minister Mirza-Jeffi], "are always starting some new improvement;
the Turks, however", he thought, "had nothing to boast of but their
wide trowsers." (JOURNEY TO PERSIA…. Page 289)
١٠-دولت
قاجاری علی رغم آنکه یک دولت تورک دارای خاندان سلطنتی حاکم تورک و اوردویی تورک
بود، اما بنا به قاعدهای نانوشته، متولیان امور دیوانی آن و در این میان صدراعظمهای
آن عمدتا از میان تاجیکها (فارسهای بعدی) و دیگر ایرانیکزبانها انتخاب میشدند[7]. این
سیاست، از آنجائیکه تاجیکها (فارسهای بعدی) دارای حسیات ضد تورک قوی بودند، در
درازمدت عواقب منفی بسیاری داشت. از جمله تبدیل زبان فارسی به زبان انحصاری دیوانی
و مکتوب، استحالهی تیپولوژی قومی دولت قاجاری از تورک به ایرانی-فارسی و نهادینه
شدن تورکستیزی در ایران در سه مقیاس دولتی، نخبگانی و مردم فارس.
١١-در
این دو منبع نام زبان ما به صورت «تورکی» آمده است. تغییر نام زبان تورکی رایج در
ایران از تورکی- ایضا نام ملت تورک- به نامهای دیگر (آزری، آزربایجانی، تورکی
آزری، تورکی آزربایجانی، ....) از مظاهر سیاست تورکستیزی و در صورت اصرار آگاهانه
بر آن از سوی نخبگان و سیاسیون تورک، مصداق خیانت ایشان است.
موقعیت زبان تورکی در دورهی قاجار
کاربرد زبان تورکی توسط سفارتخانههای دولتهای خارجی
در ایران قاجاری
نسخهی تورکیی عهدنامهی فینکنشتاین (فینکن اشتاین)
منعقده بین فتحعلیشاه قاجار و ناپلئون بناپارت
کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتحعلیشاه قاجار و
علاقهی وی به زبان تورکی
محمدشاه قاجار: از منسوبیت به اصل والای تورک و نسل
اوغوزخان سربلند، و بابت این سعادت شکرگزار خداوند هستم
تدریس زبان تورکی در مدرسهی دارالفنون دورهی ناصرالدین
شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران
گذرنامههای قاجاری به زبان تورکی در دورهی ناصرالدین
شاه – تذکرهی مرور سید جمال الدین (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی
تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از
امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-اسماعیل قاسپیرالی
دستور مظفرالدین شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس
آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن
مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بزنید
دو نامهی تورکی از ناصرالملک همدانی به سلطان عثمانی
مَحْمَدْ خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به
نیابت احمدشاه قاجار
قصیدهی تورکی از کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ
شاهان، حضرتِ سلطان حمید
مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکهمپورلو
معلم احمد فیضی سرابی تبریزی
پارچهی گلدوزیی قاجاری با ابیات تورکی در دانشگاه
هاروارد
پاراگرافهای
مربوطه از دو منبع مذکور:
JOURNEY TO PERSIA.
NARRATIVE OF A JOURNEY INTO PERSIA, IN THE SUITE OF THE IMPERIAL RUSSIAN
EMBASSY, IN THE YEAR 1817.
Pages 264-265: The Ambassador
presented the letter to the King with his own hand, and made the following
short speech: "The Emperor of Russia, my august master, faithful to his
principles, as well as his sentiments, honouring the distinguished qualities
which adorn your Majesty, and having at heart your glory, is desirous of
establishing, on an everlasting foundation, his peaceful relations with Persia,
which owes its prosperity to your Majesty's government. I have the happiness to
be honoured with the charge of declaring to your Majesty the wishes of my
master. That his wishes are sincere, God be my witness."
The councillor of state,
Negri, read this address in the Turkish language, which the King takes delight
in speaking almost constantly.
Page 267: [Alajar Chan,
Adjutant-General and son in law of the King] he stood still, and bowing again,
cried aloud : "The suite of the Russian Ambassador wishes to have the
happiness to be allowed to approach the dust of your Majesty's feet. Your Majesty's
commands?" The King slowly turned his face towards us, and exclaimed: Hoshkeldi!
Hoshkeldi! upon which we uncovered ourselves, and entered the tent.
The Ambassador rose from his
seat, and begged His Majesty's permission to be allowed to present the members
of the Embassy personally. The King consented; he enquired after our health,
and asked whether we had experienced any inconvenience from so long a journey.
On being respectively named, we stepped forward, and bowed three times to
the King, upon which he generally exclaimed: Hoshkeldi!
Page 169: Abbas-Mirza spoke
with great judgment of the organization of the Turkish army : he had a mean
opinion of their cavalry; and he particularly censured the custom of carrying
so much useless baggage into the field* Nor did he avoid this occasion of
blaming himself: he thought that the same objection applied, perhaps, still
more strongly to the Persian army ; as all those who were accustomed to kallion
smoking were attended by a number of followers called cinder- bearers', who
were of themselves sufficient to compose a small army, and who were not only
useless mouths, but also impeded the movements of the troops, and frequently
occasioned accidents by fire.
Censure express severe
disapproval of (someone or something), especially in a formal statement.
mean unkind, spiteful, or
unfair. inferior; poor. of low birth or social class
cinder a small piece of partly
burned coal or wood that has stopped giving off flames but still has
combustible matter in it.
Page 289: "Ha! You
Europeans," said he [Prime Minister Mirza-Jeffi], "are always
starting some new improvement; the Turks, however", he thought,
"had nothing to boast of but their wide trowsers."
The Turks are held in such
small estimation in this country that the King himself once said," To
be a Turk is to be nothing at all." The minister also mentioned to me
an affair (without date, however,) in which 500 Persians, having no other
weapons than sticks, totally defeated several thousand Turks.
TRAVELS IN RUSSIA, THE KRIMEA, THE CAUCASUS, AND GEORGIA
Page 133: The Shach
having remarked some of the officers of the embassy, and the ambassador
incognito, who were uncovered, raising himself upon his stirrups, he saluted
them by frequently repeating Koschskeldi i. e. You are welcome.
Page 143: The adjutant-general took offhis slippers, but
they only saluted the monarch. He introduced them in the following terms :
" The officers of the Russian embassy desire to have the honour to
approach the dust of the feet of Your Majesty : they await your orders." The
Shach turned towards them, and cried Koschkeldi, Koschkeldi ; i. e. You are
welcome !
Page 142: The ambassador
himself remitted the letter to the Shach, and at the same time pronounced the
following speech : "The Emperor of Russia, my powerful monarch, firm in
his principles as in his sentiments, professes high esteem for the person of
Your Majesty, and for the glory which surrounds it. He desires to consolidate
for ever the peace which he has concluded with Persia, and which is the
happiness of Your Majesty. 1 reckon myself happy in having been chosen to be
the bearer of these vows to Your Majesty. God is witness of his good intentions
with respect to Persia."
This specious and courtier-like harangue was translated into the Turkish
language, which the Shach speaks very well, by Mr. Negri.
[1] JOURNEY TO PERSIA.
NARRATIVE OF A JOURNEY INTO PERSIA, IN THE SUITE OF THE IMPERIAL RUSSIAN
EMBASSY, IN THE YEAR 1817. By Moritz Von Kotzebue, Captain On The Staff Of
The Russian Army, Knight Of The Order Of
St. Wladimir Of Russia, And Of The Persian Order Of The Sun And Lion. Translated From The German. Illustrated By Plates. London: Printed By Strahan And
Spottiswoode, Printers-Street; For Longman, Hurst, Rees, Orme, And Brown, Paternoster-Row.
1819
[2] TRAVELS IN RUSSIA,
THE KRIMEA, THE CAUCASUS, AND GEORGIA. By Robert Lyall, M.D. F.L.S. in two
volumes. London: printed for T. Cadell, in the strand; and
w. blackwood, Edinburgh. 1825
[4] Alexey (Aleksey)
Petrovich Yermolov (Jermoloff, Ermolov), 1777–1861. Ambassador: June 29, 1817 – October 10, 1817
[5] M. de Negri And M. De
Sokoloff (Socuoloff), Privy Councillors and Councillors of Embassy.
Privy Councillor (Russian: тайный
советник, tayniy sovetnik): The civil position (class) in the Russian Empire,
equal to those of Lieutenant-General in the Army and Vice-Admiral in the Navy.
[6] A Journey from India to
England, Through Persia, Georgia, Russia, Poland ... By John Johnson
Irène Natchkebia, Some Details of the
General Yermolov's Embassy in Persia (1817)
[7] اغلب صدر اعظمهای دولت تورک قاجار، به استثنای
محمدشاه و مظفرالدین شاه، تاجیک (فارس بعدی) بودند:
آقامحمدخان
قاجار: حاج ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی
فتحعلیشاه:
میرزا محمدشفیع مازندرانی اصفهانی (اعتمادالدوله، صدراعظم)؛ حاج محمدحسین خان
صدراعظم اصفهانی (نظامالدوله)؛ عبدالله خان امینالدوله فرزند محمدحسین خان صدر
اصفهانی؛ اللهیار خان آصفالدوله قاجار دَوَلّو [تورک]
محمد
شاه: میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی؛ حاج میرزا آقاسی (عباس بیات ایروانی)
[تورک]
ناصرالدین
شاه: میرزا تقی خان فراهانی (امیرکبیر)؛ میرزا آقاخان اعتمادالدوله نوری (میرزا
نصرالله خان نوری)؛ میرزا جعفر خان مشیرالدوله فراهانی (میرزا سید جعفر حسینی)؛ میرزا
محمد خان سپهسالار دَوَلّو قاجار [تورک]؛ میرزا یوسف آشتیانی (مستوفیالممالک)؛ میرزا
حسین خان سپهسالار قزوینی (مشیرالدوله)؛ میرزا علیاصغر خان امینالسلطان (اتابک)
مظفرالدین
شاه: میرزا علیاصغر خان امینالسلطان (اتابک)؛ میرزا علی خان امینالدوله
مازندرانی؛ میرزا محسن خان مشیرالدوله تبریزی (مظاهر) [تورک]؛ عبدالمجید میرزا عینالدوله
(اتابک) [تورک]؛ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نائینی
No comments:
Post a Comment