Sozumuz a window opening to the life and heritage of the Turkish nation living in Iran and Türkili (Turkish populated northwest and adjacent provinces in Iran) ----- Sözümüz, İran ve Türkili'de (İran'ın Türk nüfuslu kuzeybatı ve komşu vilayetleri’nde) yaşayan Türk milletinin yaşam ve bırakıtına açılan bir ağızka.
Saturday, July 21, 2018
مرامنامهی فرقهی سوسياليست ايران و نفی فدراليسم ملی و حقوق زبانی
Wednesday, July 18, 2018
خط قرمز فارسی برای عبور کردن است و ضرورت تشکيل «تورک ائولهری- ائل ائولهری» و «شورای سراسری تورکتباران فارسیزبان»
Saturday, July 14, 2018
برخورد با تهدید توسعهطلبیی کوردی، با نگاهی بر مواضع تاتارهای کریمه، تورکهای قبرس، اویغورهای چین و کشمکش ایران - اسرائیل
برخورد با تهدید توسعهطلبیی کوردی، با نگاهی بر مواضع تاتارهای کریمه،
تورکهای قبرس، اویغورهای چین و کشمکش ایران - اسرائیل
مئهران باهارلی
موضع کسانی (اغلب از مرکز و شرق آزربایجان) که بی خبر از تهدید و تاریخ تهاجمات و توسعهطلبیی کوردی و دستهجات مسلح و اشقیاء و تروریست کوردی مورد پشتیبانیی بازیگران اوروپائی و قدرتهای بین المللی در ٢٠٠ سال اخیر، این واقعیتها و تهدیدها را ناموجود گمان کرده و برای تودهی تورک با صافدلی بلکه صافاندیشی مسائل اصلی و فرعی تعیین میکنند؛ همانند موضوع سیاسیون غافل جمهوریی سوسیالیستیی آزربایجان در موضوع قاراباغ است. غافلتر از این دسته، کسانی هستند که افرادی را که به آگاه کردن مردم و هشداردهی در این موارد میپردازند به ایجاد دشمنی بین تورک و کورد متهم میکنند.
مقامات سادهاندیش و غافل جمهوریی آزربایجان پس از آنکه این کشور توسط نیروهای روسیه - بولشویک اشغال شد، توسعهطلبیی ارمنی و پروژهی «ارمنستان بزرگ» را مسالهای مربوط به گذشته، جزئی و حتی مختومه و ناموجود گمان کردند. در حالی که ارمنستان هرگز از اندیشههای توسعهطلبانه و فکر انتقامکشی و ... دست نکشید و با تمام قوا به آماده کردن خود و شرایط سیاسی – نظامی - دیپلوماتیک برای اجرائی کردن خیالاتش ادامه داد. نتیجهی غفلت مهلک رهبران جمهوریی سوسیالیستیی آزربایجان و عدم آمادهگیی خودشان و مردم برای مقابله با تهدید توسعهطلبیی ارمنی، آن شد که به محض سقوط دولت شوروی، ٢٠٪ از اراضی جمهوریی آزربایجان فرو رفته در خواب غفلت و بدون آمادهگی، توسط نیروهای مسلح ارمنی تماما آماده و توجیه شده و مصمم و کینهجو و مسلح، با کشتار اهالیی تورک در جنگی نابرابر اشغال گشت .....
Thursday, July 12, 2018
اوینایان قیزلار و باشلارینی آچان قادینلار - «مجبوری حیجاب» اینسان حاقلارینا ترسدیر.
اوینایان قیزلار و باشلارینی آچان قادینلار
«مجبوری حیجاب» اینسان حاقلارینا ترسدیر.
«حیجاب» ایسلامدا اولمادیغی گیبی، تورک عرف و گهلهنهیینده ده یوخدور.
«چادیرا» زرتشتی کؤکهنلی، و ایسلامچیلارین حیجابی کاتولیک
خیریستییانلاردان قالما بیر سنّتدیر.
“Mecbûrî Hicab”, insan haqlarına qarşıdır.
“Hicâb”, İslam’da olmadığı kimi, Türk örf ve geleneyinde de yoxdur.
“Çadra” Zerdüştî kökenli, ve İslamçıların “Hicâb”ı Katolik Xırıstıyanlardan
qalma bir sünnetdir.
حجاب اجباری،
بر ضد حقوق بشر است.
حجاب، همانگونه
که در اسلام وجود ندارد، در عرف و سنن تورک هم موجود نیست.
چادر دارای ریشه ای زرتشتی، و حجاب اسلامگرایان سنتی باقیمانده از عیسویان کاتولیک است.
چادرادان قورتولموش اؤزگور قادین - باکی، آزهربایجان رئسپوبلیکاسی
جعفر جاببارلی ایله زیور بهی احمدبهیوف کوچهلهری قاوشاغیندا
زن آزاد رها شده از چادر - باکو، جمهوری آزربایجان
در چهارراه خیابانهای جعفر جاببارلی و زیور بهی احمدوف
Sunday, July 8, 2018
دستور موکد خیابانی برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه آنان به جرم تورکیگویی به روایت ناصح ناطق
دستور موکد خیابانی برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه
آنان به جرم تورکیگویی به روایت ناصح ناطق
مئهران باهارلی
در سالهای جنگ جهانی اول در تبریز تشکیلاتی به اسم «فرقهی دموکرات آزربایجان» به رهبری شیخ محمد خیابانی (و بادامچی، نوبری، حریری، بهرامی) وجود داشت که منسوبین به آن معروف به «ملیون» (به معنی ناسیونالیستهای ایرانی معتقد به «ملت ایران») بودند. فرقهی دموکرات آزربایجان شعبهی «حزب دموکرات ایران» در تبریز بود و در دورهی مورد بحث مهمترین تشکیلات سیاسی ایرانگرا و فارسگرا در تبریز به شمار میرفت. این حزب مانند حزب مادر خود حزب دموکرات ایران زائیده و معتقد به هویت ملی ایجاد شده در مشروطیت یعنی «ملت ایران» بود، زبان ملی تورکها را فارسی و وطن آنها را ایران میدانست. «ملیون» تبریز منکر هویت ملی تورک و وجود ملت تورک در ایران و بر این مبنا در عرصهی سیاسی مخالف شدید هر نوع فدرالیسم (عدم مرکزیت) و مخصوصا فدرالیسم ملی بر اساس زبان – قومیت - ملیت بودند. به سبب این «هویت ملی انتخابی ایرانی» و همسویی و اتحاد با انگلستان و تشکیلات داشناک و هینچاک ارمنی، فرقهی دموکرات آزربایجان همواره در خصومت با تشکیلات تورکگرای «تورک موجاهید فیرقهسی» (فرقهی مجاهدین تورک) به رهبری «حاجی بیگ میرزا بلوری تبریزی»، «حاکمیت تورک اتحاد» به صدارت «جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی» و تشکیلات تورکگرای «حزب اتحاد و ترقی اسلام» بعدا «اتحاد تورک»[1] بود و به درگیریهای فیزیکی و زد و خورد و ترور و سرکوب و تبعید سران و اعضای دستهجات تورکگرا از جمله «فرقهی مجاهدین تورک» و همچنین احزاب فدرالیست وقت مانند «جمعیت اتفاق و ترقی» و ... در تبریز میپرداخت[2]. فرقهی دموکرات آزربایجان همچنین مخالف استقلال جمهوری خلق آزربایجان توسط تورکهای قفقاز بود و بر علیه آن دولت با نیروهای اشغالگر روس (بولشویک) و ارمنی (داشناک، ...) همسوئی و همکاری داشت. بادامچی از رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان تاکید کرده است که فرقهی دموکرات آزربایجان نه تنها خواستار استقلال آزربایجان از ایران نبود، بلکه مدافع مرکزیت (یونیتاریسم) و مخالف عدم مرکزیت (فدرالیسم) بود و از این رو با احزاب مترقی آن دوره مانند جمعیت اتحاد و ترقی در تبریز که معتقد به لزوم فدرالیسم بودند، در «زدوخورد»، و با تورکها که خواستار مستقل کردن و الحاق آزربایجان ایران به آزربایجان قفقاز و یا عثمانلی بودند در «مبارزه» بود[3].
فرقهی دموکرات آزربایجان و سپس حرکت - حاکمیت ایرانگرای آزادیسِتان همچنین نقشی تعیینکننده در تبدیل زبان فارسی به زبان رسمی و مکتوب در تبریز، تاسیس مدارس فارسیزبان در مناطق محدود تحت نفوذ خود و شکل گرفتن سیاست دولتی فارسسازی و نسلکشی زبانی تورکها در ایران دارد. این فرقه و طبق نوشتهای از مهندس ناطق رهبر آن خیابانی، در ضمن برای نخستین بار خشونت فیزیکی به منظور تحمیل زبان فارسی بر کودکان تورک در ایران را تجویز کرده - بکار بردهاند.
در مجموع فرقهی دموکرات آزربایجان و «ملیون» وقت در تبریز به سبب نفی هویت ملی تورک، تبلیغ فارسگرایی، تقدیم زبان بیگانهی فارسی به عنوان زبان ملی تورکها، اقدام به تحمیل زبان فارسی بر تورکها و فارسسازی آنها، مخالفت با فدرالیسم زبانی – ملی، استفاده از ترور و خشونت برای سرکوب تورکگرایان و دیگر مخالفین سیاسی خود، و فعالیتهای تخریبی بر علیه نیروهای ملی تورک در سالهای پایانی جنگ جهانی اول، و نهایتا همسویی و همبندی با سیاستهای وقت انگلستان و تشکیلات ناسیونالیستی ارمنی داشناک و هینچاک و ... یک جریان غیر ملی، مرتجع و آنتیدموکراتیک بودند و در مقولهی «مانقورتیسم – گؤزقامانیسم تبریزی» جای میگیرند.