Thursday, March 31, 2022

دلایل شیطان‌سازی از قاجارها در تاریخ‌نگاری‌های ایران‌گرا و آزربایجان‌گرا

 

دلایل شیطان‌سازی از قاجارها در تاریخ‌نگاری‌های ایران‌گرا و آزربایجان‌گرا

 

مئهران باهارلی

 

الف- شیطان‌سازی از قاجارها در تاریخ‌نگاری ایران‌گرا و ناسیونالیسم ایرانی

١-شیطان‌سازی از رژیم قبلی توسط رژیم جدید: هر رژیم جدید که ‌بعد از ساقط کردن یک رژیم قبلی تاسیس می‌شود، معمولاً برای مشروعیت‌زدائی از رژیم ماقبل خود، تا آن جا که ‌می‌تواند آن را لجن‌مال می‌کند تا بدین وسیله‌ برای حاکمیت خود مشروعیت و توجیهی کسب کرده، و یا بر مشروعیت و حقانیت و ضرورت جای‌گزینی‌اش به ‌جای رژیم قبلی اضافه ‌کند. مثلاً در تورکیه‌ رژیم جمهوری - کمالیسم به ‌سیاه‌نمایی از عوثمان‌لی پرداخت، و ‌این امپراتوری سکولار و متجدد که‌ صرفا مانند دیگر امپراتوری‌های وقت اوروپا (روسیه، فرانسه، ...) از دین به ‌صورت ابزاری سنتی استفاده ‌می‌کرد را، به‌ صورت نادرست یک دولت مرتجع و بنیادگرای اسلامی عرضه‌ کرد؛ در روسیه‌ رژیم کومونیستی - لنینی - بولشویکی – استالینی که ‌در خون‌ریزی و استبداد نمونه‌ای منحصر به‌ فرد در تاریخ است به‌ همین روش با امپراتوری تزاری برخورد نمود و آن را به‌ صورت نظامی بسیار مخوف‌تر از آن چه‌ بود عرضه ‌کرد.

در ایران نیز دولت پهلوی در طول حیات خود مخصوصاً در دوره‌ی رضا شاه، عیناً و طبیعتاً برای مشروعیت‌سازی از دست‌اندازی خود بر ‌دولت ایران، آن هم با طرق غیر قانونی و نامشروع (کودتا، سپس مجالس شورا و موسسان فرمایشی و ...) به ‌شیطان‌سازی از دولت قاجار که ‌ساقط کرده ‌و به‌ جای آن بر تخت نشسته‌ بود دست زد.

٢- تغییر تیپولوژی ملی دولت ایران از تورک به‌ فارس: جای‌گزینی دولت پهلوی با دولت قاجار، صرفاً تغییر دادن رژیم و دولت قبلی منسوب به‌ یک عنصر ملی معین به‌ یک رژیم و دولت جدید اما باز منسوب به ‌همان عنصر ملی نبود. بلکه ‌دست به دست گشتن دولت از عنصر ملی تورک به ‌عنصر ملی فارس (تاجیک‌های سابق)، و یا تغییر تیپولوژی ملی و اتنیکی دولت حاکم بر ایران هم بود. دست به دست گشتن حاکمیت سیاسی بر ایران از تورک به ‌فارس (تاجیک قبلی)، مرحله ‌و نتیجه‌ای از کشمکش طولانی توران - ایران و یا تورک - تاجیک و پایان یافتن حاکمیت سیاسی تورک بر ایران است. نسبت دولت پهلوی با دولت قاجار، مانند رابطه‌ی جمهوری تورکیه‌ با امپراطوری عوثمان‌لی که‌ هر دو به ‌لحاظ ملی تورک بودند و یا رابطه‌ی حاکمیت دولت شوروی با روسیه‌ی تزاری که ‌هر دو روس بودند نیست. بلکه ‌به‌ عنوان نمونه‌ مانند حاکمیت سیاسی یهودی‌ها پس از تاسیس دولت اسرائیل بر سرزمین فلسطین که ‌قبلا تحت حاکمیت ملل و عناصر ملی دیگری بود است.

دولت جدید فارس‌محور ایران (پهلوی و ادامه‌ی آن جمهوری اسلامی ایران) و تاریخ‌نگاری ایرانی و ناسیونالیسم فارسی صادقانه ‌اعتقاد دارند که ‌با ساقط کردن قاجارها و تاسیس دولت پهلوی، نبرد تاریخی توران – ایران و تورک – تاجیک به ‌صورت عادلانه ‌پایان یافته‌ و ملت فارس و یا ملت ایران که‌ آن را هم در نهایت فارس و فارسی‌زبان و آریانژاد می‌دانند، به ‌اسارت درازمدت خود تحت حاکمیت تورک پایان داده ‌و به ‌آزادی و استقلال ملی خویش نائل شده ‌است. بدین سبب آن‌ها به ‌هنگام سیاه‌نمایی و شیطان‌سازی از قاجارها، به ‌زعم خود از استقلال و آزادی ملی فارس‌ها، در مقابل حاکمیت تحمیلی یک ملت گویا بیگانه‌ و اجنبی دیگر یعنی تورک‌ها، یعنی ملتی بیگانه و اجنبی مانند عرب‌ها و موغول‌ها، دفاع می‌کنند. 




Wednesday, March 23, 2022

TÜRK MÛSİKÎ BİLGİNİ HOCA ABDÜLKÂDİR MARAĞİ’NİN ÇAĞATAY TÜRKÇESİNDE YAZDIĞI “NEVRÛZ-İ ARAP” KOŞUK-YIRI

TÜRK MÛSİKÎ BİLGİNİ HOCA ABDÜLKÂDİR MARAĞİ’NİN ÇAĞATAY TÜRKÇESİNDE YAZDIĞI “NEVRÛZ-İ ARAP” KOŞUK-YIRI

 

Méhran Baharlı

 

"NEVRÛZ-İ ARAP" POEM-SONG WRITTEN IN CHAGHATAI TURKIC BY TURKISH MUSICAL SCIENTIST HOCA ABDÜLKÂDİR MARAĞİ

صوت نوروز عرب، شعر-آواز به تورکی چغتایی از موسیقی‌دان تورک خوجا عبدالقادر مراغی

TÜRK MÛSİKÎ BİLGİNİ HOCA ABDÜLKÂDİR MARAĞİ’NİN ÇAĞATAY TÜRKÇESİNDE YAZDIĞI “NEVRÛZ-İ ARAP” KOŞUK-YIRI

İslam ve Türkik dünyasında ilk Nevruz Ornamı’nı (makâmı’nı) Türkili’nin[1] Azerbaycan bölgesinde yerleşmiş Urmu (Rumiye, Urumiye, Urmia) kenti doğumlu ünlü Türk küyü (mûsikîsi) bilgini “Urmulu Sefiyeddin” (Sefi-ye-d-Din[2] Abd-ül-Mü’min Urmevî) (1224 - 1294) bağdamıştır (bestelemiştir). İki yüzyıl sonra yine de Türkili’nin Azerbaycan bölgesinden olan (Marağa kentinden) adlım Türk küyü bilgini “(Marağalı) Hoca Abdülkâdir Marâği” adlarında “Nevruz” kelimesini içeren bucakların (köşelerin) toplusunu (redîfini) adlandırmak için “Nevrûzat” deyimini yaratmıştır (Nevrûz-i Arap, Nevrûz-i Acem, Nevrûz-i Bayat, Nevrûz-i Xârâ, Nevrûz-i Bozorg, Nevrûz-i Sebâ, ...).

Hoca Abdülkadir Marâği ayrıca “Arap Nevrûz” bucağında edimlenmesi (îfâ edilmesi) için aşağıdaki Türkçe koşuk – yır’ı (şiir – âvâz’ı) yazmıştır. Bu koşukta Hoca Abdülkadir Marâği, kendi adı olan Abdülkâdir’i mahlas olarak kullanmıştır. Çağatay lehçesinde olan bu koşuk, İran’ın Meşhed kentinde Kitâbhâne-yi Âstân-i Kuds-i Rezevi’de bulunan bir Makâsid ül-Elhan kitabı elyazması sonunda (Zemâim’inde) yeralmaktadır.

Abstract

"NEVRÛZ-İ ARAP" POEM-SONG WRITTEN IN CHAĞATAY TURKISH BY TURKISH MUSICAL SCIENTIST HOCA ABDÜLKÂDİR MARAĞİ

Urmulu Sefiyeddin (Sefiyeddin Abd-ül-Mü'min Urmevî), the renowned Turkish musicologist (1224-1294), composed the first Nevruz Mugham in the Islamic and Turkic worlds. He was born in the city of Urmu (Rumiye, Urumiye, Urmia) in the Azerbaijan region of Türkili. Two centuries later, another famous Turkish musicologist, Marağalı Hoca Abdülkâdir, from the city of Marağa in the Azerbaijan region of Türkili, coined the term "Nevruzat" to refer to the Bucak’s (köşe, melody) of the Sıra’s (redifs, orders) that incorporated the word "Nevruz" in their names. Hoca Abdülkâdir Marâği also wrote the following Turkish poem-song to be performed in the “Arab Nevrûz” Bucak. In this poem, he used his name Abdülkâdir, as his pseudonym. This poem, is written in the Chagatai dialect, and is included at the end of a manuscript of the book Makâsid ül-Elhan. The manuscript was found in Kitâbhâne-yi Âstân-i Kuds-i Rezevi in Mashhad, Iran.

صوت نوروز عرب، شعر-آواز به تورکی چغتایی از موسیقی‌دان تورک خوجا عبدالقادر مراغی

اولین مقام نوروزی در جهان اسلامی و تورکیک را موسیقی‌دان مشهور تورک، صفی‌الدین عبدالمومن اورمویی - اورموی (١٢٢٤-١٢٩٤) متولد شهر اورمو (رومیه، اورمیه) در منطقه‌ی آزربایجان - تورک‌ایلی تصنیف کرد. دو قرن بعد موسیقی‌دان شهره‌ی تورک دیگر، خوجا عبدالقادر مراغی، متولد شهر ماراغا - مراغه در منطقه‌ی آزربایجان - تورک‌ایلی، اصطلاح «نوروزات» را برای نامیدن مجموع گوشه‌هائی که واژه‌ی نوروز را در عنوان خود دارند ابداع نمود (نوروز عرب، نوروز عجم، نوروز بیات، نوروز خارا، نوروز بزرگ، نوروز صبا، ...). خوجا عبدالقادر مراغی هم‌چنین خود برای اجرا در گوشه‌ی نوروز عرب، صوت (آواز - آهنگ) زیر را به تورکی جغتایی – چاغاتای سروده است. این آواز تورکی که وی در آن تخلص عبدالقادر را به کار برده، در یک نسخه‌ی خطی «ضمایم مقاصد الالحان» محفوظ در کتاب‌خانه‌ی آستان قدس رضوی مشهد - ایران درج شده است.



Sunday, March 6, 2022

جنایات ارتش روس در همدان-تورک‌ایلی و خون گریستن مردم تورک همدان به هنگام عقب‌نشینی اوردوی اسلام -عثمانلی

 جنایات ارتش روس در همدان-تورک‌ایلی و خون گریستن مردم تورک همدان به هنگام عقب‌نشینی اوردوی اسلام -عثمانلی


مئهران باهارلی


-مناطق آزربایجان و همدان به تورکی تکلم می‌کنند. اساسا این‌ها از ملیت تورک هستند. لهجه‌‌ی تورکی در ایران عین لهجه‌ی ما است. هرچند کمی به لحاظ شیوه متفاوت است، اما در درک مطلب دشواری ایجاد نمی‌کند. تورک‌ها در ایران هم در این موارد، به تبعیت از همسایه‌گان سرنگون شده‌شان در نتیجه‌ی سفاهت، آن‌ها را تقلید کرده از خود یک دسته عقاید و رفتارهای عجیب و غریب نشان می‌دهند.

-حق ناشناسی خواهد بود اگر از بیان مزایای بسیاری که در کاساک‌ها –قزاق‌ها دیدم خودداری کنم. اما از باز گفتن ظلم‌هایی که آن‌ها در حق اسرا و زخمیان و اهالی بی طرف ایران روا می‌داشتند و کوبیدن این حقایق به صورت‌های بی حیایشان هم پروا نخواهم کرد.

-کاساک‌ها که تجسم نفرت بشری هستند، اصول و قواعد لازم الاجرا بین دولت‌ها در حین جنگ را رعایت نمی‌کنند، به همین سبب بسیار خون‌خوار و ظالم هستند. آن‌ها عادت به اسارت گرفتن ندارند، زخمیان دشمن را هم برداشته [به پشت جبهه] منتقل نمی‌کنند و از نوشیدن خونشان نوعی حظ و لذت وجدانی می‌برند. طبق اطلاعاتی که دریافت کردیم، به دلیل این حرکت وحشیانه که مخالف قواعد وضع شده‌ی مدنی و تمدن است، حتی چند بار به ژنرال باراتوف [فرمانده‌ی قوای نظامی روسیه در ایران] مراجعه و شکایت شده بود.

-دهات تماما غیر مسکون و به آتش کشیده شده بود. به عنوان مقدمه‌ی اعمال کاساک‌ها، با منظره‌های غم‌انگیزی مانند اجساد ایرانیان کشته شده که اعضاء و جوارحشان با ساتورهای بی امان جلادان تکه پارچه شده بود، مواجه می‌شدیم. آن‌هایی که جان داشتند، از وحشیت و درنده‌گی روس‌ها شکایت کرده، و اجساد بر زمین ریخته شده را به عنوان دلیل و مدرک نشان می‌دادند. این درنده‌گان که در حریم ایران با اهالی در آمیخته و از آن‌ها ارتزاق می‌کردند، به خیال و ذهنشان هم اصول و قواعد بی طرفی [لزوم عدم تعرض به افراد غیر نظامی] خطور نکرده بود. با چشمان خود، در صد هزار شکل آشکار فاجعه و زشتی و پستی و تباهی که انسان‌های دارای قلب سهل است، حیوانات درنده با هاری ناحق خود هم نمی‌توانند مرتکب آن شوند را می‌دیدیم. برای نامیدن روس‌ها، - منبع و عامل این ننگ که هر ناظر باریک‌بین را از ترس و غضب به لرزه می‌اندازد - هر تعبیر رذیل و فرومایه که بکار رود باز هم کم است. 

-سربازان ما، که در وادی رحم و شفقت بسیار پیش رفته‌اند، و قلوبشان لانه‌ی فضیلت و خودشان آراسته به خوی مروت هستند، زخمیان آن‌ها را در آغوش کشیده و برای دفن کشته شده‌گانشان با مراسم مخصوص با یک‌دیگر رقابت می‌کردند. کاساک‌ها در هتک عرض که برایشان چیزی بی ارزش بود بسیار افراط کرده بودند. روایات بسیاری در باره‌ی رفتارهای بدی که کاساک‌ها در هر جائی که از آن عبور می‌کردند مرتکب می‌شدند و از نوشتن آن‌ها شرم دارم را شنیدم. این مخلوقات سفیل، که در طبقه‌ای پست‌تر از حیوانات قرار دارند و متصف به اخلاقیات نکوهیده هستند، در خارج محیط‌های خود از هیچ چیزی خجالت نکشیده و شرم نداشته‌اند. تعالیم و آموزش‌های پاک اسلام در این مورد، موجب ایجاد نفرت بزرگی [بر علیه کاساک‌ها] در میان ایرانیان مسلمان شده بود. این دسته‌ی سفیه ملت نارشید ایران را سرتاسر آلت و بازیچه‌ی قباحت و فضاحت، و اسیر ظلم و ستم خود کرده بود. بدین سبب مردم ایران که با ورود ما از شر آن‌ها خلاص شده و امان یافته بودند، سربازان ما را با کمال شوق و گرمی در آغوش می‌کشیدند. 

-صاحب باغچه یک تورک ایرانی در رفتاری جوانمردانه پنج ده قوروش (کمی پول) را که می‌خواستیم تقدیم کنیم نپذیرفت و میوه‌ها را به عسکر «پیشکش» (به معنی «هدیه» در نزد ایرانیان است) کرد.

-تخلیه‌ی این سرزمین‌ها که با ریختن خون بدست آورده بودیم، ما را بسیار اندوهگین می‌ساخت. اما بیشتر از ما، ایرانیان زجردیده خون می‌گریستند. از آغوش نرم حکومت مهربان و رحیم ما [عثمانلی] به میان دندان‌های خون‌خوار دشمن درنده [روسیه] افتادن، وجود ایرانی‌ها را متزلزل می‌کرد. تابع بودن عملیات نظامی به پلان‌های آماده و واجب الاجرا، ما را مجبور می‌کرد که گریه‌کنان، ایرانیان هم‌دینمان را به بی‌داد و ستم نرون رها کنیم.

-روزی که از همدان عقب‌نشینی می‌کردیم، کوچه‌ها لبالب از مرد و زن و کودکان پر شده بود. قلب‌ها از دیدن منظره‌ی غم‌انگیز بدبخت‌هایی که با دستمال‌هایشان چشم‌های خود را که خون می‌گریستند می‌پوشانیدند تکه پارچه می‌شد. فریاد و امدادخواهی و واویلای دردناک این مظلومان باعث گریستن ما هم شد. آن بیچاره‌گان که رکاب اسب‌هایمان را در آغوش گرفته از ما استدعای عفو و بخشش می‌کردند، و از دست روس‌های ظالم «امن مضطر» می‌گفتند، برای پیروزی و سلامت اوردوی نجات‌بخشمان دعا می‌کردند. ایرانیان که می‌دانستند سعادت و خوشبختی آینده‌شان وابسته به ماست و درک می‌کردند که عالم اسلام به غیر از دولت عثمانلی هیچ تکیه‌گاه و پشت و پناهی ندارد، از صمیم قلب و جان و دل بازگشت برادران نجات‌دهنده‌ی خود را تمنا و آرزو می‌کردند.

سؤزوموز

در این نوشته قسمت‌هایی از کتاب مین‌باشی شوقی باسلوْ دیمئتوکا[1] یک افسر عثمان‌لی که در سال‌های جنگ جهانی اول در عملیات و نبردهای آزادسازی استان‌های امروزی همدان و مرکزی و کرمانشاه و قوم و کوردستان و ... اطراف آن در تورک‌ایلی از قوای ارتش روسیه شرکت داشته است را نقل کرده‌ام. مین‌باشی شوقی باسلو[2] دیمئتوکا[3]، فرمانده‌ی یک سواره نظام عثمانلی بود که در سال‌های جنگ جهانی اول در پاشاایلی[4]، عراق عرب و عراق عجم جنگیده است. وی خاطرات این سال‌ها و جنگ‌ها را در سال ١٩٢٢ در کتابی به نام «حربِ عمومی‌ده‌ مستقل سواری لواسی‌نین حرکاتی‌ندان بیر یاپراق: پاشاایلی، عراقِ عرب و عجم‌ده‌ و استقلال مجادله‌سی‌نده ‌بؤلویوم»[5] (برگی از عملیات تیپ مستقل سواره در جنگ جهانی اول، فوج من در نبرد استقلال پاشا‌ایلی، عراق عرب و عراق عجم) منتشر کرده است.

در این اثر اطلاعات مهمی در باره‌ی مردم تورک این بخش‌های جنوبی تورک‌ایلی، و استقبال آن‌ها از اوردوی نجات‌بخش عثمانلی، جنگ‌های انجام گرفته با قوای روسیه و انگلستان، همچنین در باره‌ی قوای روسیه در آن مناطق و از جمله سواره‌های کاساک (قزاق)، همراه با متن فرامین و اسناد نظامی و مکاتبات محرمانه و مخابرات رمزی و ... مربوطه وجود دارد. مین‌باشی شوقی دیمئتوکا در کتاب خود همچنین اطلاعات مفصل و تحلیل‌های ذی‌قیمتی در باره‌ی اقلیم، وضعیت اجتماعی، صنایع و فرهنگ و سیاست ایران، و مخالفت با تجدد و مودرنیته، دین‌زده‌گی، خرافات و تسلط روحانیون شیعه، عقب مانده‌گی سیاسی، انحطاط فرهنگی و سقوط اخلاقی مفرط، فقدان حسیات ملی و غرق در خواب عمیق غفلت بودن جامعه‌ی ایران را داده است. (کتاب «بؤلویوم»، تماما تصحیح و ائدیت شده و به زبان اصلی تورکی در سؤزوموز منتشر خواهد شد).

چند توضیح:








Friday, March 4, 2022

انجام مکالمات مظفرالدین شاه‌ قاجار و سلطان عبدالحمید خان ثانی عثمانلی به ‌تورکی بدون احتیاج به ‌مترجم

انجام مکالمات مظفرالدین شاه‌ قاجار و سلطان عبدالحمید خان ثانی عثمانلی به ‌تورکی بدون احتیاج به ‌مترجم


مئهران باهارلی


در این نوشته ‌مطلبی از کتاب «سفرنامه‌ی ناصری»[1] را نقل کرده‌ام که ‌در آن گفته ‌می‌شود در اولین سفر اوروپایی مظفرالدین شاه ‌قاجار مکالمات بین او و سلطان عبدالحمید خان ثانی عثمانلی به‌ زبان تورکی و بدون استفاده از مترجم بوده ‌است.

مظفرالدین شاه‌ قاجار در ١٢ آوریل ١٩٠٠ سفری هفت ماهه ‌به ‌اوروپا را آغاز و در حین آن از روسیه، اوتریش، سوئیس، آلمان، بلژیک، فرانسه ‌و عثمانلی دیدار کرد. قسمت عثمانلی این سفر از چند جنبه ‌حائز اهمیت است:

١-یکی از نکات مهم ملاقات‌های مظفرالدین شاه ‌قاجار با سلطان عبدالحمید خان ثانی در سفر اول اوروپا، انجام مذاکرات و مکالمات این دو خاقان تورک به ‌زبان تورکی بود. به‌ این مساله‌ در منابع متعدد قاجاری و عثمانلی وقت اشاره ‌شده ‌است. یکی از این منابع کتاب «سفرنامه‌ی ناصری» تالیف میرزا نصرلله ‌طباطبائی دیبا - ملقب به‌ ناصرالسلطنه‌ و دبیرالسلطنه ‌(برادرزاده‌ی  میرزا محمود خان علاء الملک وزیر مختار قاجار در استانبول به ‌مدت شش سال) است:

«آن شب [یک‌شنبه ‌روز ورود به‌ استانبول] را دعوت به‌ عمارت ییلدیز کرده ‌بودند. دو پادشاه‌ اسلام [سلطان عبدالحمید ثانی و مظفرالدین شاه] جلوس فرموده، دورادور یک ایرانی و یک عثمانی به ‌ترتیب نشسته ‌بودند. مجلس خیلی خوش و بامحبت گذشت و مابین این دو پادشاه ‌در این دو سه‌ ملاقات، یک دوستی و مودت فوق العاده حاصل شد...». ص ٣٠٧

«شب پنج‌شنبه ‌ده ‌نفر از ایرانی و سفرای خارجه ‌مهمان اعلی‌حضرت سلطان بودند. باز دو پادشاه‌ در بالای میز جلوس فرموده؛ بعدِ طرفین، سفرای کبار، یک ایرانی و یک عثمانی نشسته ‌بودند. امشب بیش‌تر از شب اول خوش گذشت. و در سر میز تماما دو پادشاه ‌با هم مشغول صحبت بودند و محتاج مترجم نبودند [چرا] که ‌با تورکی حرف می‌زدند...». ص ٣٠٨

٢-انجام مکالمات بین مظفرالدین شاه‌ قاجار و سلطان عبدالحمیدخان ثانی عثمانلی به ‌زبان تورکی، چند سبب داشت:

الف- تورکی مانند همه‌ی دولت‌های تورک – موغول حاکم بر ایران در طول تاریخ، یکی از زبان‌های رسمی دوفاکتوی دولت قاجار بود. اگرچه ‌در دوره‌ی قاجاری به ‌عنوان یک زبان رسمی، تورکی بیش‌تر به‌ شکل شفاهی و در عرصه‌های خاندان سلطنتی، دربار و اوردو - قوشون؛ و فارسی بیش‌تر در عرصه‌ی مکتوب و در دیوان و امور اداری بکار می‌رفت؛ اما اصل مطلب یعنی رسمیت دوفاکتوی زبان تورکی قطعی و غیر قابل مناقشه است (تاریخ‌نگاری ایرانی، باید از انکار واقعیت‌ها و وارونه‌نویسی تاریخ و تورکی‌ستیزی دست کشیده، تورکی را هم به ‌عنوان یکی از زبان‌های رسمی دولت قاجاری، مانند دیگر دولت‌های تورک – موغول حاکم بر ایران ذکر کند).

ب-مظفرالدین شاه ‌قاجار مخصوصا و دیگر شاهان قاجاری عموما، تورکی را که ‌زبان قومی و ملی مشترک خاندان قاجار و خاندان عثمانلی بود، به ‌عنوان یک ابزار دیپلوماتیک و سمبول سیاسی برای نزدیکی و اخوت و اتحاد بین دو دولت تورک قاجار و عثمانلی بکار می‌بردند. این وضعیت به‌ ویژه ‌در مورد مظفرالدین شاه ‌صدق می‌کند که ‌به ‌ایده‌ی اتحاد اسلام عثمانلی هم دل‌بسته ‌بود.

ج-مظفرالدین شاه شخصا دارای تمایلات تورک‌گرایانه ‌بود و به‌ زبان تورکی علاقه‌ی مخصوص داشت. او این علاقه‌ی خود را به‌ صورت اصرار بر کاربرد زبان تورکی در هر فرصت بدست آمده ‌از جمله ‌در مناسبات دیپلوماتیک هم نشان می‌داد.  

٣-نکته‌ی مهم در این روایت، تاکید بر این مطلب است که ‌دو خاقان محتاج مترجم نبودند. دلیل این امر آن است که ‌در آن زمان بین لهجه‌های تورکی رایج در قلمروی قاجاری و عثمانلی تفاوت چندانی وجود نداشت. مخصوصا اگر شخصی با ادبیات تورک آشنا بود بدون کوچک‌ترین مشکلی می‌توانست با افراد متکلم به ‌لهجه‌ی دیگر تکلم و تفهم کند. (فرق بین این دو لهجه از یک طرف با ممنوع شدن زبان تورکی در ایران و ورود بی حد و مرز کلمات و قواعد دستوری فارسی به ‌تورکی و شروع به ‌فاسد شدن زبان تورکی در ایران، و از طرف دیگر با روند پاک‌سازی کلمات عربی و فارسی مشترک در لهجه‌ی عثمانلی در دوره‌ی آتاتورک و جمهوریت، تشدید شد).







Thursday, March 3, 2022

TÜRKİYE DOĞRU OY KULLANDI, AZERBAYCAN YANLIŞ YAPTI

 TÜRKİYE DOĞRU OY KULLANDI, AZERBAYCAN YANLIŞ YAPTI

Méhran Baharlı


02-02-2022 tarihli Birleşmiş Milletler Genel Kurulu’nda Rusya’nın Ukrayna’ya saldırısı oylamasında, Türkiye olumlu oy verdi ve Rusya’yı kınadı. Türkik devletlerden Kazakistan ile Kırgızıstan çekimser oy kullandı ve Rusya’yı kınamamayı yeylediler. Azerbaycan, Türkmenistan ve Özbekistan ise oylamaya katılmadılar. Çekimser oy kullananlar ve oylamaya katılmayanlar, bir anlamda dünya kamuoyuna karşı hareketle Rusya’yı desteklemiş oldular.

1-Türkiye NATO üyesidir ve Rusyaya karşı daha özgürce ve çekinmeden tutum alabilir. Bu anlaşılabilir bir durumdur. Ancak Azerbaycan ve Kazakistan gibi Türkik devletler doğrudan Rusya tehdidi altındadırlar, her an bir bahaneyle Rusyanın işgaline uğrayabilirler. Bunlar bu yüzden hiç olmazsa uluslararası ve dilplomatik pılatformlarda ülkelerin egemenliyine saygı ve uluslararası yasaları destekleme yönünde oy kullanmalıdırlar. Yoksa Rusya’ya Azerbaycan ve Kazakistan’ı işgal etmesi için davetiye göndermiş olurlar. Bu oylamada yaptıkları gibi.

2-Eski Sovyetlerden kopan Türkik devletlerin Liberal Demokrasi deyerlerini benimsememesi büyük bir gaflet ve yaşamsal bir yanlışlıktır. Bunun bir nedeni bunların hala Rusya yörüngesinde kalmalarıdır. Oysa bu Türkik devletlerin geleceyi ve uygarlaşması Rusya yörüngesinden çıkma ve Liberal Demokrasi ideallerini benimsemeye bağlıdır. Bu açıdan Türkiye gibi öteki Türkik ülkelerinin de her açıdan Avrupa kurumları ile entegrasiyonunun ve diplomatik alanda uyumlu davranmasının istiratejik önemi vardır. Bu yönelim ayrıca Avrupa kurumlarında var olan Fıransa, Yunanistan ve Ermenistan gibi Anti Türk devletleri etkisizleştirmeye de yardımcı olacaktır.

3-Başka bir konu Türkik dünyasının büyük bölümünün Rusya Federasiyonu içinde hala Rus işgali altında bulunmasıdır. Türkik dünyasında özgürlük ve bağımsızlığına kavuşan bütün halklar Rusya Federasiyonunda hala Rus esareti altında bulunan bu Türkik milletleri asla unutmamalıdırlar. Putin’in başka devletlerin egemenliyi ve uluslararası yasaları hiçe sayarak Ukrayna’ya saldırması ve rejim deyiştirmeye kalkışması, başkalarına da Rusya’ya karşı aynı hareketlerde bulunmaları için geçit, haklılık ve gerekçe verdi ve Rusya Federasyonunun kendisinin de dağılma sürecini başlatmış oldu. Rusya Federasyonunun er geç gerçekleşecek dağılması hem Rusya Federasyonu içinde esarette yaşayan Türkik milletlerin özgürleşmesini sağlayacak, hem de bağımsız Türkik devletler üzerindeki Rusya tehdidini ortadan kaldıracaktır. Bundan dolayı Türkik devletler bütün uluslararası pılatformlarda Rusya devletini zayıflatan her girişimi desteklemelidirler. (Aynı siyaset Türkili’ni, Güneybatı Türkmenistanı, Halaçyurt’u, Kaşkayyurt’u ve Afşaryurtu esareti altında bulunduran İran; ve Doğu Türkistanı esareti altında bulunduran Çin konusunda da izlenmeli).

4-Bu açıdan Avrasyaçılık akımı, kendi ülkelerinde Türkik milletleri esaret altında bulunduran Rusya, Çin ve İran devletleri ile ittifak kurmayı önerdiyi için, son derece gayr-i milli ve anti Türk bir akım ve düşüncedir.

5-Azerbaycan oylamaya katılmamakla, çekimser oy kullanan İran ve Ermenistana daha yakın bir pozisyon tuttu. Oysa bu oylama Azerbaycanın özgür dünya ile aynı cergede yer alması ile düşmanları İran ile Ermenistanın Rusya yanlısı olduğunu göstermek ve özellikle Batı kamuoyunda ifşa etmek için altın bir fırsattı. 



Wednesday, March 2, 2022

سوزاندن کتب موسوی-یهودی توسط شاه عباس حقیر

 سوزاندن کتب موسوی - یهودی توسط شاه عباس حقیر

 

 

مقاله‌ی اصلی: 

قومیت‌گرایی افراطی فارسی و مراسم کتاب‌سوزی - «جشن مقدس کتاب‌سوزان» ‌ آذر سال ١٣٢٥ (دسامبر ١٩٤٦) در آزربایجان توسط دولت پهلوی - ارتش ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_22.html


شاه عباس اول به لحاظ تباری نیمه تورک (از طرف پدری) و نیمه مازنی (از طرف مادری)، و یکی از ضد تورک‌ترین شاهان خاندان صفوی و دولت قیزیل‌باش، بلکه تاریخ است. وی ماشه‌ی داوطلب دولت‌های استعمارگر و صلیبی اوروپایی بود و در خوش خدمتی به آن‌ها هیچ فرصتی را برای ضربه زدن از پشت به امپراتوری عثمانلی و مسلمانان از دست نمی‌داد. شاه عباس اول که یک کریتپتو مسیحی منسوب به کلیسای ارمنی بود و امتیازات و اختیارات بی شمار و فوق العاده‌ای به مسیحیان اتباع خود و مسیحیان اوروپایی قائل شده بود، از هیچ ظلم و بی عدالتی و ستم بر مسلمانان و تورک‌ها دریغ نمی‌کرد.

دلیل آنکه در تاریخ‌نگاری ایران‌گرا و تاریخ‌نگاری آزربایجان‌گرا، شاه عباس اول با عنوان «کبیر» یاد می‌شود، تورک‌ستیزی و عثمانلی‌ستیزی او است. عینا به همین دلیل، در تاریخ‌نگاری تورک و همچنین در نوشته‌های اینجانب او «شاه عباس حقیر» نامیده می‌شود.

او شخصی سادیست بود و در سال‌های حاکمیت خود مرتکب جنایات و خونریزی‌های وحشیانه‌ی بسیاری از جمله چند نسل‌کشی شده است. از جمله «نسل‌کشی سنّی‌ها» (تورک و تاجیک و ...)، «نسل‌کشی تورکمان‌ها» (قاراقویون‌لوها، آغ‌قویون‌لوها، ...)، «نسل‌کشی قیزیل‌باش‌ها» (تورکمانان موسس دولت قیزیل‌باش بر مذهب غالی علوی تورکی)، «نسل‌کشی گروه‌های مسلمان هترودوکس دیگر» مانند نقطویان و منسوبین به طریقت‌های صوفی، و «نسل‌کشی یهودی‌ها - موسوی‌ها».

سوزاندن کتب موسوی-یهودی توسط شاه عباس حقیر

یکی دیگر از نمونه‌های کتاب‌سوزانی با انگیزه‌های نفرت نژادی و بنیادگرایی دینی، واقعه‌ی سوزانیده شدن کتب یهودی - موسوی به امر شاه عباس اول (حقیر) به بهانه‌ی وجود مطالب مربوط به سحر و جادوگری در آن‌ها است. این ادعا یک دروغ بود، زیرا در دین موسوی سحر و جادو اکیدا تقبیح و ممنوع شمرده شده است.

سوزاندن کتب موسوی - یهودی به امر شاه عباس اول را می‌باید در متن کتاب‌سوزی‌های کلیسای مسیحی به شمار آورد. شاه عباس اول که آلت فعل بی اراده‌ی دولت‌های استعماری اوروپایی، و مخفیانه به دین عیسوی کلیسای ارمنی درآمده و یک کریپتو مسیحی بود، تحت تلقینات ضد موسوی شدید کلیسای مسیحی - ارمنی، و در متابعت از سنت یهودآزاری و آنتی سمیتیزم اوروپایی، یهودیان را مادون انسان می‌شمرد و با آن‌ها دشمنی عمیق داشت. او می‌‌گوید: «خوانده‌ام که قوم یهود [عیسی را] به خاجش کشیدند، به همین سبب از این قوم تنفر بسیار دارم».

تاثیر مسیحیت بر تشیع در دو حوزه برجسته است. نخست ورود بعضی از تعالیم و آموزه‌ها و سنن و مراسم مسیحیت عمدتا از طریق کاتولیسیسم و مخصوصا کلیسای ارمنی، هم به گونه‌های قیزیل‌باشی و بک‌تاشی مذهب علوی تورک (تثلیث، مقام خلیفه‌گی در قیزیل‌باشی‌گری، ....) و هم به شیعه‌ی امامی فارسی (صنف روحانی، بسیاری از مراسم و رسومات عزاداری‌ شیعیان، ...)؛ دومی عجین شدن تورک‌ستیزی و یهودی‌ستیزی و ارمنی‌پرستی به شیعه‌ی امامی (و به درجه‌ی معینی به مذهب علوی قیزیل‌باشی)، در حدی که تورک‌ستیزی و یهودی‌ستیزی و ارمنی‌پرستی را ذاتی شیعه‌ی امامی فارسی کرده است. این وجه دوم را ایدئولوژی آزربایجان‌گرایی هم عینا به ارث برده است. یهودی‌ستیزی گروه‌هایی از آزربایجان‌گرایان معاصر مخصوصا از ناحیه‌ی مرکز و شرق آزربایجان به سبب رسوبات شیعی در این دسته‌جات است‌.  (منظور از گونه‌ی قیزیل‌باشی مذهب علوی تورکی، جریان غالی دوازده امامی در میان تورکمانان آناتولی و تورک‌ایلی به رهبری شیخ حیدر و شاه اسماعیل و ... است که به شدت ضد عثمانلی و ماشه‌ی صلیبیان بود. در مقابل گونه‌ی قاراقویون‌لوی مذهب علوی تورکی که یک جریان غالی دوازده امامی عثمانلی‌دوست و متفق آن‌ها بر علیه صلیبیان در میان تورکمانان بود است. بقایای گونه‌ی قاراقویون‌لوی مذهب علوی تورک که جهان‌شاه قاراقویون‌لو هم منسوب به آن بود، امروز در تورک‌ایلی، در استان‌های آزربایجان غربی و همدان هنوز باقی است). 

دشمنی و خصومت ارمنیان با یهودیان که شاه عباس حقیر هم آن را از مذهب جدید گریگوری ارمنی‌اش عینا قبول کرده بود، ریشه‌های تاریخی عمیقی دارد. این دشمنی و خصومت در آن حد بود که در فرهنگ قدیم یهودی – موسوی، ارمنیان اغلب به صورت «عمالیق» (Amalek) شناخته می‌شدند. عمالیق در انجیل عبری و یا تاناخ – میقرا (مرکب از تورات، نَویعیم، کَتوُویم) به مفهوم «قومی که دشمن سرسخت اسرائیلیان بود» است[1].

شاه عباس اول شخصی سادیست بود و از زجرکش کردن مظلومین لذت می‌برد. او با یهودیان – موسویان هم با خشونت فوق العاده رفتار می‌کرد، کتاب‌های دینی‌شان را می‌سوزاند، آن‌ها را از شهرها اخراج می‌کرد، مجبور می‌ساخت نشان و لباس مخصوص تحقیرآمیز بپوشند، به جرم جادوگری و دعانویسی و ... به دار می‌آویخت و یا با بهانه‌های پوچ و واهی دیگر به قتل می‌رساند. شاه عباس برای مجبور کردن یهودیان-موسویان به گرویدن به تشیع، آن‌ها را زنده زنده جلوی سگ‌های درنده و وحشی که مخصوصا برای دریدن و خوردن محکومان تربیت شده بودند می‌انداخت و سگ‌ها آن بیچاره‌گان را تکه پاره می‌کردند. [2]...



[1] Amalek (/ˈæməlɛk/;[1] Hebrew: עֲמָלֵק, 'Ămālēq, Arabic: عماليق 'Amālīq) was a nation described in the Hebrew Bible as a staunch enemy of the Israelites.

https://en.wikipedia.org/wiki/Amalek#:~:text=Amalek%20(%2F%CB%88%C3%A6m%C9%99,of%20Amalek%2C%20which%20they%20inhabited.

Armenia is also sometimes called Amalek in some sources, and Jews often referred to Armenians as Amalekites.

https://www.jewishvirtuallibrary.org/armenia

Armenians and Greeks considered as Amalekites by jews.

https://www.stormfront.org/forum/t165201/

[2] قسمت‌های متعدد در کتاب «ایرانیان یهودی». گزارش علی اصغر مصطفوی، با همکاری آتوسا مصطفوی. ١٣٦٩


برای مطالعه‌ی بیشتر:

 

سوزاندن کتب موسوی - یهودی توسط شاه عباس حقیر

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/03/blog-post.html

شاه عباس «حقیر»، تورک‌ستیزترین شاه خاندان صفوی

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/03/blog-post.html

شاه عباس حقیر (اوّل)، گردن زدن اسرای تورک‌ با شمشیر محض خودشیرینی برای صلیبی‌یان

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/02/blog-post_18.html

«شاهسون‌ها – شاهی‌سئوه‌ن‌ها» و سیاست «تورک علیه تورک» شاه عباس اول

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_27.html

پشت کردن خاندان صفوی به تورک‌ها و قیزیل‌باشان

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_28.html