Saturday, November 28, 2020

مختومه شدن پرونده‌ی خودمختاری سیاسی ارامنه‌ی قاراباغ

 مختومه شدن پرونده‌ی خودمختاری سیاسی ارامنه‌ی قاراباغ

مئهران باهارلی

این نوشته مرکب از ترکیب و بازنویسی چند کامنتم با افزوده‌هایی در پاسخ به نوشته‌ای کوتاه از محقق تبریزی میثم بادامچی، دو هفته قبل از پایان یافتن جنگ دوم قاراباغ است. وی در این نوشته، از الحاق قاراباغ به آزربایجان، اینکه دل ارمنیان قاراباغ با ارمنستان است، جنایت جنگی بودن حمله به خان‌کندی که دارای پنجاه هزار سکنه است، لزوم دادن خودمختاری به ارامنه‌ی قاراباغ، رعایت حقوق و میراث فرهنگی آن‌ها از طرف دولت آزربایجان، و خطر تبدیل این جنگ به جنگ مسلمان-مسیحی سخن گفته بود (نوشته‌ی میثم بادامچی را در آخر این سطور نقل کرده‌ام):

ادعای «الحاق» منطقه‌ی قاراباغ

ادعای «الحاق» منطقه‌ی قاراباغ به آزربایجان (میثم بادامچی) و یا «فتح» آن توسط دولت آزربایجان (ادعای ماکرون رئیس جمهور فرانسه) بی معنی، بی اعتنائی به حقوق و قوانین بین الملل از جمله قلمروی قانونی کشورها و حق حاکمیت ملی دولت‌ها بر قلمروی خود، و در نتیجه دفاع از اشغال‌گری و تروریسم جدایی‌خواه ارمنی است. قاراباغ ذاتا «جزء» قلمروی کشور آزربایجان است. هیچ کشوری خاک خود را «الحاق» و یا «فتح» نمی‌کند، کونترول و حاکمیت دوباره‌ی خود بر آن را اعمال می‌کند.  

نیمه انسان شمردن تورک‌ها توسط غرب-اوروپای مسیحی

تنها منطقه‌ی قاراباغ اشغال نشده است، قلمروی بزرگ‌تر تورک‌نشین در خارج قاراباغ هم توسط ارتش متجاوز ارمنستان و تروریست‌های ارمنی اشغال شده است. علاوه بر آن، همه‌ی ساکنین منطقه‌ی قراباغ ارمنی نیستند؛ یک چهارم قره‌باغی‌ها تورک بودند که توسط ارمنیان قتل عام (خوجالی و ...) و دیپورت شده‌اند. ارمنیان ساکن در قاراباغ، علی رغم آنکه دردانه‌ی غرب هستند، تافته‌ی جدا بافته و قوم و انسان‌های برتر نیستند. باید درد و رنج و حقوق و مطالبات و خواست‌ها و رضایت و موافقت تورک‌های همه‌ی مناطق اشغال شده‌ی قاراباغ و جوار آن که تعدادشان جمعا بالغ بر یک میلیون نفر می‌شود و ارامنه‌ی منطقه که تعدادشان یک صد هزار و چندی است یک‌سان و هم‌زمان مطرح و بحث شود، نه صرفا اینکه « ارامنه‌ی منطقه دلشان با ارمنستان است».

استاندارد دوگانه‌ی معلوم غرب مسیحی و تبدیل تورک‌ها به انسان‌های پست‌تر و یا به نیمه انسان‌هایی که حقوق و مطالباتشان بی ارزش است توسط آن‌ها و حذفشان از هر گونه محاسبات و معادلات سیاسی؛ ریشه در نژادپرستی، استعمار، تورک‌هراسی، مسلمان‌هراسی و بیگانه‌ستیزی و ..... غرب-اوروپای مسیحی دارد. عین این رفتار را در سوریه و عراق شاهدیم که غرب تورک‌های این کشورها را ناموجود فرض می‌کند و همواره و صرفا خواست‌ها و زیاده‌خواهی‌های متحد خود کوردها را ملاحظه می‌کند.

Friday, November 27, 2020

تبریزلی شیخ رمزی بابا افندی: ائتدی مُلکِ روُم‌و گلزارِ ارم، سلطان حمید - وه نه خوش ائتمیش جهان‌ی منتظم، سلطان حمید

تبریزلی شیخ رمزی بابا افندی:

 

ائتدی مُلکِ روم‌و گلزارِ ارم، سلطان حمید

وه نه خوش ائتمیش جهان‌ی منتظم، سلطان حمید

 

تبریزلی شئیخ رمزی بابا افه‌ندی‌ده‌ن (؟-تبریز، ١٨٨٩ ایستانبول) عوثمان‌لی سولطان عبدالحمید ایله حافظ بهرام آغا اؤوگوسونده اوچ تورک‌جه قوشوق

Tebrizli Şeyh Remzi Baba Efendi’den (?– Tebriz, 1889-Istanbul) Osmanlı Sultan Abdülhamid ile Hafız Behram Ağa övgüsünde üç Türkçe koşuk

سه مدحیه‌ی تورکی از تبریزلی شیخ رمزی بابا افندی (؟-تبریز، ١٨٨٩ استانبول) در ستایش سلطان عبدالحمید عثمانلی و حافظ بهرام آغا

Sunday, November 22, 2020

پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان؛ وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان (یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان

 پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان: وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوْتۇر، یئستیکان (یزدکان)، آختاجێ، ... در غرب آزربایجان و وان


مئهران باهارلی


در این نوشته از یک منبع[1] تالیف شده به سال‌های جنگ جهانی اول - ١٩١٦، که در باره‌ی شورش‌ها و عصیان‌ها و کشت و کشتارها و وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی انجام گرفته توسط کومیته‌ها و چته‌ها و اشقیاء و اراذل و تروریست‌های ارمنی از سال‌های مشروطیت عثمانلی تا ١٩١٦ است، بخش‌های راجع به منطقه‌ی وان که از جمله شامل روستاهای یئستیکان (یزدکان)، قوتور، آختاجی، ... در استان آزربایجان غربی هم می‌شود را نقل و ترجمه‌ کرد‌ه‌‌ام (بخش مربوط به آزربایجان غربی را با حروف ایتالیک مشخص کردم).

١-در آن زمان این مناطق تحت کونترول، حتی داخل قلمروی دولت عثمانلی قرار داشت. «یئستیکان» مسکن تورکان سنّی است. «قوْتۇر» که نامی موغولی دارد، در گذشته‌ی دور مسکن موغول - تاتارها که بعدا به تورکان سنّی متحول شده‌اند بود. (از این دسته اکنون بسیاری کوردزبان شده‌اند). «آختاجێ» هم که نامی موغولی - تورکی دارد روستایی تورک‌نشین است. (چندین روستای دیگر با نام آختاجێ در تورک‌ایلی از جمله در همدان وجود دارد). روستای «هره‌تیل» دقیقا بر مرز ایران - تورکیه واقع است. «محله‌ی تبریز قاپی‌سی» که ارمنیان در آن وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی مخوفی انجام داده‌اند، در شهر وان قرار داشت، ....

٢-در سال‌های مذکور شورشیان و اراذل و اشرار و جنایت‌کاران ارمنی تحت نام کومیته‌ها و چته‌ها و همچنین به عنوان نظامیان در ترکیب اوردوهای روسیه و فرانسه، پس از آن که به تحریک و یاری مستقیم آن‌ها شروع به جمع‌آوری سلاح و مهمات جنگی بی شمار کردند، به عنوان پیش‌قراول و مقدم ارتش‌های این دولت‌های متجاوز استعمارگر به روستاها و محلات مسلمان‌نشین حمله نمودند، آن‌ها را ویران و با خاک یکسان کردند؛ صدها منزل مسکونی را به آتش کشیدند، به اعمال حیوانی و غیر انسانی، هتک حرمت، اهانت، شکنجه و اذیت اهالی غیر مسلح بی دفاع و جمعیت‌های آرام دست زدند، با عملیات وحشیانه‌ی خود تمام حقوق انسانی و حق حیات آن‌ها را نقض کردند، به کشتار جمعی آن‌ها اقدام نموده، اموالشان را چپاول و به یغما بردند و خانه‌های آن‌ها را اشغال کردند....  

٣-در این گزارش نمونه‌هایی وحشت‌انگیز از کشتارها و قتل عام‌ها و جنایات جنگی و شکنجه‌های دهشت‌ناک غیر نظامیان بی دفاع توسط اشقیاء و تروریست‌های ارمنی که منجر به کشتن ده‌ها هزار مسلمان در منطقه‌ی وان و روستاهای مجاور آن در آزربایجان غربی شد داده می‌شود. از جمله: تجاوز به زنان و دختران خردسال حتی شش - هفت ساله، به اسارت و برده‌ی جنسی گرفتن زنان و دختران زیبا، سرخ کردن کودکان در آتش، پختن نوزادان در تنور، مجبور کردن والدینشان به خوردن گوشت پخته‌ی فرزندشان، سوزاندن پای افراد در تنور، بریدن گوش و بینی و چانه، قطعه قطعه کردن و قطع اعضای بدن اشخاص زنده، بریدن آلت تناسلی مردان و فرو کردن آن به دهانشان، بریدن دست‌ها و فرو کردن آن‌ها به شکم قربانیان، خرد کردن استخوان چانه، خرد کردن سر با کوبیدن سنگ، فرو کردن هیزم به آلت تناسلی زنان، تکه پارچه کردن کودکان با قمه، ادرار کردن و دفع مدفوع بر صورت و دهان قربانیان، قتل کودکان از طریق خراب کردن دیوار بر سر آن‌ها، کوبیدن اسرا با میخ به در و دیوار، خوراندن نان سمی به اسرا، کشتار بی رحمانه‌ی مردم غیر نظامی اعم از پیران، زنان و کودکان، گردن زدن و بریدن سر غیر نظامیان و زخمیان و زنان و کودکان، انداختن پناهنده‌گان به دریا و غرق کردنشان، پر کردن مساجد از اهالی روستاها شامل صدها پیران و زنان و کودکان و به آتش کشیدن آن‌ها، تیرباران‌های جمعی اهالی غیر نظامی، تخریب و ویران ساختن همه‌ی مساجد، به آتش کشیدن محلات مسلمان‌نشین، آتش زدن به مریض‌خانه‌ها و زنده زنده سوزاندن بیماران در آن‌ها، ...

٤-از نکات مهم دیگر این گزارش، بیان کشتار نزدیک به سیصد نفر موسوی - یهودی غیر نظامی در قریه‌ی سیر توسط ارمنیان و ساختن تپه‌ای از لاشه‌های آن‌ها است. به واقع مسلمانان تورک و موسویان یهودی در حین فجایع فوق که منجر به قتل عام و کشتار بین دو میلیون تا دو میلیون نیم تورک و کورد و عرب و اقوام قفقازی و یهودی - موسوی در شرق و مرکز و جنوب آناتولی، آزربایجان غربی و جنوب قفقاز شد، همواره با هم معروض به وحشی‌گری‌ها و جنایات کومیته‌ها و چته‌های اشقیاء و اراذل و تروریست‌های ارمنی بوده‌اند.

٥-ناسیونالیسم فارسی - تاریخ‌نگاری ایرانی ضد تورک، پان‌ایرانیست‌های خجالتی، چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، و آزربایجان‌گرایی استالینیستی که به لحاظ تاریخی متحد ارمنیان و در قرن گذشته جریان غالب سیاسی - فرهنگی - هویتی بویژه در میان فعالین سیاسی در مرکز - شرق  آزربایجان (تبریز، اردبیل، سراب، ...) بوده، به تحریفات زیر دست زده است:

- وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی اشقیاء و تروریست‌های آسوری و مخصوصا ارمنی به سال‌های جنگ جهانی اول و کشتار بین دو تا دو و نیم میلیون مسلمان توسط آن‌ها در منطقه را از تاریخ‌نگاری خود حذف کرده است.

- با وارونه‌نمایی، افسانه‌ی نسل‌کشی آسوری‌ها و ارمنی‌ها به دست عثمانلی‌ها در آناتولی را تبلیغ کرده است.

-به خصوص شخصیت‌های تبریزی (شهری که از دوره‌ی مشروطیت پایگاه گروه‌های تروریستی و ضد تورک - ضد عثمانلی داشناکسوتیون و هینچاک و ... بود) روایتی جعلی مبنی بر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین ارمنیان - آسوری‌ها و تورک‌ها در آزربایجان و ایران ایجاد کرده‌اند

- هنگامی نیز که مجبور به اشاره به وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی مذکور می‌شوند آن‌ها را صرفا به «داشناک‌ها» منسوب می‌کنند. در حالیکه در آن دوره مانند امروز، تقریبا همه‌ی جریانات و تشکیلات ارمنی، از ملی‌گرا و کومونیست و دینی مسیحی، در این وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی، اشتراک داشته و دارند.

به همین سبب است که حتی امروز در آنالیزهای این گونه افراد (بهز. کری.، محم. شال.، مرت. نگا.، ...) در مورد اشغال اراضی جمهوری آزربایجان توسط ارمنستان، بلا استثناء این ادعاهای بی پایه تکرار می‌شود.

پایان مقدمه‌ی مئهران باهارلی















Friday, November 20, 2020

پوتین: آزربایجان اراضی خود را بازپس گرفت، تورکیه ‌عملی بر خلاف قوانین بین الملل انجام نداد.

 پوتین: آزربایجان اراضی خود را بازپس گرفت، تورکیه ‌عملی بر خلاف قوانین بین الملل انجام نداد.

ترجمه از حمید دباغی


نوت مترجم: ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه ‌در ١٧ نووامبر ٢٠٢٠ یک مصاحبه ‌در ارتباط با توافق‌نامه‌ی آتش‌بس جنگ دوم قاراباغ بین آزربایجان-ارمنستان با میانجی‌گری روسیه انجام داد. پوتین در این مصاحبه‌ که‌ در کانال‌های تلویزیونی روسییا-١ (Rossiya-1) و روسییا-٢٤ (Rossiya-24) پخش و از طرف خبرگزاری تاس و دیگر رسانه‌های اجتماعی هم منتشر شد، مستقیما و یا به‌ طور ضمنی نکات مهم و تاریخی را بیان کرده‌ است. از جمله:

-قاراباغ و اراضی جوار آن طبق حقوق بین الملل بخشی جدایی‌ناپذیر از جمهوری آزربایجان بوده‌ و هستند. اوردوی آزربایجان اراضی خود را بازپس گرفت. عملیات اوردوی آزربایجان در داخل خاک خود بود و حمله‌ای به خاک ارمنستان انجام نداد. بنابراین وظیفه‌ای برای روسیه ‌به‌ دخالت در جنگ بر اساس پیمان دفاعی جمعی‌اش با ارمنستان ایجاد نشد.

- آزربایجان یک دولت مستقل است و حق دارد هر که ‌را مصلحت بداند، از جمله‌ تورکیه‌ را، به‌عنوان مشاور و متفق خود انتخاب کند. تورکیه ‌که ‌عضو گروه‌ مینسک است، در این جنگ کاملا از آزربایجان حمایت کرد. اما هیچ عملی بر خلاف قوانین بین الملل انجام نداد. تورکیه‌ بنا به‌ خواست آزربایجان در مرکز مشترک کونترول آتش‌بس شرکت خواهد کرد. اما به منظور تحریک نکردن ارمنستان در نیروی نگهبان صلح حضور نخواهد داشت. حضور تورکیه‌ در قفقاز نتیجه‌ی تغییرات ژئوپولیتیک ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. (با این بیانات پوتین به ‌طور ضمنی، اتهامات ارمنستان و فرانسه‌ و ایران و ... بر علیه ‌تورکیه ‌از قبیل شرکت عملی در جنگ، آوردن مزدوران سوری به‌ منطقه، پرواز ‌اف-١٦های تورکیه ‌و ... را رد؛ و عدم مخالفت روسیه ‌با متفق بودن آزربایجان و تورکیه، با حضور تورکیه ‌در قفقاز، حتی با تاسیس پایگاه‌ نظامی تورکیه‌ در آزربایجان در آينده‌ را اعلام می‌کند). 

-مانند رابطه‌ی آلمان - فرانسه‌ در ناتو و اتحادیه‌ی اوروپا علی رغم جنگ‌های گذشته‌شان، روسیه ‌و تورکیه‌ هم که ‌پوتین مانند ارمنستان آن را «شریک» روسیه ‌خطاب می‌کند، می‌توانند به خاطر منافع مردم خود رابطه و همکاری مشابهی را در [سازمان همکاری‌های اقتصادی] حوزه‌ی دریای سیاه ‌برقرار کنند.

-توافق‌نامه‌ی ٩ نوامبر، یک توافق‌نامه‌ی آتش‌بس به‌ منظور پایان دادن به‌ درگیری‌ها و خون‌ریزی است و نه ‌توافق‌نامه ‌در باره‌ی استاتوی قاراباغ. در باره‌ی اینکه ‌بعد از این چه ‌اتفاق خواهد افتاد، تنها پس از روند طولانی عادی‌سازی روابط بین ارمنی‌ها و آزربایجانی‌ها [تورک‌ها] و در آینده ‌می‌توان سخن گفت. تعیین استاتوی قاراباغ امری است که ‌شاید رهبران آينده ‌بدان بپردازند (با این بیانات، پوتین به ‌طور ضمنی بیان می‌کند ‌ممکن است در آینده اصلا در باره‌ی استاتوس قاراباغ بحثی آغاز نشود و یا لزومی بدان باقی نماند)، ...


مصاحبه‌ی ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه‌ در ارتباط با توافق‌نامه‌ی آتش‌بس جنگ دوم قاراباغ- ١٧ نوامبر ٢٠٢٠

Tuesday, November 17, 2020

تصمیم احزاب سیاسی تبریز برای اتحاد و الحاق به‌ آزربایجان قفقاز

 تصمیم احزاب سیاسی تبریز برای اتحاد و الحاق به‌ آزربایجان قفقاز


مئهران باهارلی


در این مقاله‌ سندی مهم در باره‌ی تاریخ مجادله‌ی ملی تورک را معرفی کرده‌ام. در این سند که ‌گزارشی در نشریه‌ی «اهالی یوردو» چاپ ادیرنه‌ به ‌تاریخ دوم دسامبر ١٩١٩ است[1] گفته ‌می‌شود احزاب سیاسی وقت تبریز، یک صدا و متحدا تصمیم به ‌الحاق آزربایجان ایران با قفقاز گرفته‌اند. سپس در تحلیلی کوتاه‌ بیان می‌کند که ‌پراکنده‌گی و تشتت تاسف‌آور تورک‌ها در آزربایجان ایران و قفقاز و تحت تاثیر فرهنگ‌های گوناگون (روس و فارس) بودن آن‌ها در این روزگار که‌ عصر ملیت‌ها است، و تمدن نابود شده‌ی ایران و سیاست‌های امپریالیستی و بدخواهانه‌ی بیگانه‌گان (اوروپائیان) که ‌خواهان محو این تورک‌ها هستند، هیچ شانسی برای ادامه‌ی موجودیت آن‌ها نمی‌دهد. حال آن که ‌اتحاد و ادغام آزربایجان ایران با قفقاز، آن‌ها را به‌ عاملی تعیین کننده ‌در قفقاز و تغییر دهنده‌ی‌ موازنه‌ی سیاسی در آن تبدیل خواهد ساخت و سدی در جلوی طمع‌کاری‌های بعضی از همسایه‌گان (روس و ارمنی) خواهد کشید. مولف در پایان برادران و خواهران تبریزی خود را به ‌سبب این اقدام ملیت‌پرستانه ‌و روشن‌فکرانه ‌تحسین کرده‌ و تبریک می‌گوید و برایشان آرزوی موفقیت می‌کند.

در زیر نخست اصل تورکی این سند و سپس چند نکته‌ی مربوطه‌ را ذکر کرده‌ام.








Sunday, November 15, 2020

Azerbaycan Ermeni işgalini destekleyen Fıransa’ya katlanmaya mecbur değildir.

Azerbaycan Ermeni işgalini destekleyen Fıransa’ya katlanmaya mecbur değildir.

Azerbaycan’ı oyuna getirerek Minsk Grupu’nu yeniden karar verici hale getirdiler. Azerbaycan bu oyunu pozmalı, açıkça taraf tutarak Ermeni işgalini destekleyen Fıransa’nın kesinlikle Minsk Grupu eşbaşkanlığından çıkarılması gerektiğini, bu yapılmazsa kendisinin Minsk Gurupu’ndan çıkacağını bildirmelidir. 

Azerbaycan açıkça Ermenistan ve Ermeni işgalini destekleyen Fıransayı tahammül etmeye mecbur değildir. Fıransanın hala Minsk Grupunda bulunması Azerbaycanın kendisini tahkir etmesi ve aşağılaması demektir. 

İşgale son verildikten sonraki müzakireler için de yeni bir dörtlü formatın Azerbaycan ve Ermenistan ile bunların müteffikleri Rusya ve Türkiye’den oluşturulmasında ısrar etmelidir.

آزه‌ربایجان ائرمه‌نی ایشغالی‌نی دسته‌ک‌له‌یه‌ن فیرانسانی تحمل ائتمه‌یه مجبور دئییل‌دیر.

 

آزه‌ربایجان‌ی اویونا گتیره‌ره‌ک، مینسک گروپونو یئنی‌ده‌ن قرار وئریجی حالا گتیردی‌له‌ر. آزه‌ربایجان بو اویونو پوزما‌لی، آچیق‌جا طرف توتاراق ائرمه‌نی ایشغالی‌نی دسته‌ک‌له‌یه‌ن فیرانسانین کسین‌لیک‌له مینسک گروپو ائش‌باش‌خان‌لیغی‌ندان چیخاریلماسی گره‌کدییی‌نی، بو یاپیلمازسا اؤزونون مینسک گروپوندان چیخاجاغی‌نی بیلدیرمه‌لی‌دیر. 

آزه‌ربایجان آچیق‌جا ائرمه‌نیستان و ائرمه‌نی ایشغالی‌نی دسته‌ک‌له‌یه‌ن فیرانسانی تحمل ائتمه‌یه مجبور دئییل‌دیر. فیرانسانین هله ده مینسک گروپوندا بولونماسی آزه‌ربایجان‌ین اؤزونو تحقیر ائتمه‌سی و آشاغی‌لاماسی دئمه‌ک‌دیر. 

ایشغال‌ا سون وئریلدیک‌ده‌ن سونراکی موذاکیره‌له‌ر اوچون ده، یئنی دؤرت‌لو فورماتین آزه‌ربایجان و ائرمه‌نیستان ایله بونلارین متفق‌له‌ری روسیا و تورکیه‌ده‌ن اولوشدورولماسی‌ندا ایصرار ائتمه‌لی‌دیر.

تورک‌جه یازی‌لاری اوخوماما سورونو

 تورک‌جه یازی‌لاری اوخوماما سورونو 

مئهران باهارلی

 

من تورک‌جه-عرب الیفبالی، تورک‌جه-لاتین الیفبالی و فارس‌جا یازی‌لاریمین اوخونماسی حاققیندا بیر ایستاتیستیک یاپدیم. هر هانسی بیر یازی‌نی بو اوچ دیل-الیفبادا یازیپ یاییم‌لایان‌دا، بونلار آشاغی‌داکی کیمی اوخونور:


فارس‌جا: ٧٨٪

تورک‌جه-عرب: ١٦٪

تورک‌جه-لاتین: ٦٪


اوخویوجولارین یوزده ‌٧٨‌ی فارس‌جا یازی‌نی؛ یوزده ‌١٦سی تورک‌جه-عرب الیفبالی یازی‌نی، و ساده‌جه ‌یوزده ‌٦سی تورک‌جه-لاتین الیفبالی یازی‌نی اوخویورلار. فارس‌جا یازیلمیش هر هانسی بیر یازی‌نین اوخونما احتیمالی تورک‌جه‌ یازیلان یازی‌دان یاخلاشیق دؤرت قات داها چوخ، تورک‌جه‌–عرب الیفباسی‌ندا یازیلمیش بیر یازی‌نین اوخونما احتیمالی تورک‌جه-لاتین الیفباسی‌ندا یازیلمیش بیر یازی‌دان یاخلاشیق اوچ قات داها چوخ‌دور.


١- ‌تورک‌جه‌ تحصیل، مئدییا دیلی و رسمی دیل اولمادیقجا، بیز نه‌ ائتسه‌ک، یوخاری‌داکی یوزده‌له‌رده ‌تک‌جه ‌کیچیک اؤلچوده، یوزده‌ ایکی-اوچ بیر یاخشی‌لاش‌دیرما اولابیله‌ر، اؤنه‌م‌لی دوزه‌لمه‌له‌ر اولماز. بونا گؤره بیزیم آناآماجیمیز تورک‌جه‌نین مئدییا و تحصيل دیلی ایله رسمی دیل اولونماسی‌نین یول‌لاری‌نی تاپماق اولمالی‌دیر. آنجاق بو اورتا-اوزون وعده‌لی بیر آماج‌دیر.

٢- یوزده ‌ایکی-اوچ دوزه‌لمه‌نی ساغ‌لاماق دا اؤنه‌م‌لی‌دیر. بو دوغرولتودا، ایلک آدیم اولاراق قامو اویوندا گئنیش بیر تارتیشما آچیلمالی و چؤزوم-چیخیش یول‌لاری‌نی تاپماق اوچون هر کس اؤز دوشونجه و اؤنه‌ری‌له‌ری‌نی آچیق‌لامالی‌دیر.

٣- چؤزوم یول‌لاری‌ندان بیری، هر قونودا، علمی، اجتماعی، هنری، تفریحی، سیاسی،  دینی، .... چئشیت‌لی، فرق‌لی بیچیم و فورمات‌لاردا، قیسا، اوزون، بول میقداردا تورک‌جه ‌یازی‌لار اوره‌تیلمه‌سی؛ مئدیانین تورک‌جه ‌یازی‌لاردان ائله‌سی‌نه ‌اشباع ائدیلمه‌سی‌دیر کی تورک‌جه یازی‌لار، ایسته‌یه‌نین ده‌ ایسته‌مه‌یه‌نین ده‌ گؤزونه‌ چارپسین، اینسان‌لارین هر آلان‌دا و هر قونودا تورک‌جه ‌یازی‌لارین وارلیغی‌ندان خبرله‌ری اولسون و گؤزله‌ری تورک‌جه ‌یازی‌لارا آلیش‌سین. بئله‌جه ‌اونلارین تورک‌جه یازی‌لاری اوخوما اولاسی‌لیغی یوکسه‌لسین. بونون اوچون ‌هر کس اؤز دوزئیی‌نده، تورک‌جه ‌یازی‌ یازمایا باش‌لامالی‌دیر. آنجاق اوزوله‌ره‌ک بیزیم ملت قلم و یازی اهلی دئییل‌دیر. اؤرنه‌یین منیم یازی‌لاریم آلتی‌ندا وئریله‌ن نظر‌له‌رین چوخو، تئلگئرافی بیر ایکی کلیمه‌دیر.اونلار دا گئنه‌ل‌ده شوعار، سؤیوش و یا جوک‌دور ...

٤-اؤته‌کی آدیم، عرب الیفبالی تورک‌جه ‌یازی‌لارین چوخالماسی‌دیر. بیزیم ملت عرب الیفباسی‌نا آلیشمیش‌دیر. عرب الیفباسی‌نا آلیشیق اولدوق‌لاری اوچون ده تورک‌جه‌ عرب الیفبالی یازی‌لاری، تورک‌جه‌ لاتین الیفبالی یازی‌لارا گؤره‌ داها راحات اوخویور. عرب الیفبالی تورک‌جه یازی‌لارین اوخونماسی ایسه، زامان‌لا اینسان‌لاری تورک‌جه‌یه حاکیم ائدیپ، داها سونرا تورک‌جه ‌لاتین الیفبالی یازی‌لارا گئچمه‌له‌ری‌نی قولای‌لاش‌دیریر. دولایی‌سی ایله ایندی‌کی دؤنه‌م‌ده، آغیرلیق عرب الیفبالی تورک‌جه‌ یازی‌لارا وئریلمه‌لی‌دیر.

٥- باشقا بیر اؤنله‌م، اورتاق الیفبانین یارادیلماسی‌دیر. آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی‌نین ‌لاتین الیفباسی‌ندا فتحه‌ سسی اوچون ترسه‌ (Ə) نین قبولو، اونلار و تورکییه‌ متن‌له‌ری‌نین آراسی‌ندا گره‌ک‌سیز بیر قوپوق‌لوق یاراتمیش‌دیر. آزه‌ربایجان‌چی‌لارین عرب الیفبالی تورک‌جه ‌یازی‌لاردا  تورک‌جه‌ کلیمه‌له‌ری فونئتیک یازماماق‌دا ایصراری ایسه (کسره‌نی « ئ »، فتحه‌نی « ه » ‌ایله‌ گؤسته‌رمه‌مه‌له‌ری، ..)، بوتون ایران‌دا تورک‌له‌رین تک و ساده‌ بیر الیفبانین منیمسه‌نمه‌سی‌نه انگه‌ل اولوشدورموش‌دور. بیزیم ایران‌دا بو آلان‌دا عاجیل گؤره‌ویمیز، عرب الیفبالی فونئتیک تورک ‌یازی‌سی‌نی تثبیت ائتمه‌ک (تورک‌جه ‌کلیمه‌له‌رده ‌کسره‌نی « ئ »، فتحه‌نی « ه » ایله ‌گؤسته‌رمه‌ک، ...)، لاتین الیفبالی تورک‌جه یازی‌سی‌ندا دا ترسه‌ فتحه‌نی (Ə) آتیپ، فتحه‌نی (E) و کسره‌نی (É) ایله گؤسته‌ره‌ره‌ک، تورکییه‌نین ‌لاتین متن‌له‌ری‌نی اوخوماغی قولای‌لاشدیرماق اولمالی‌دیر.

اؤزه‌ت‌له چیخیش یول‌لاری: بو قونودا گئنیش بیر تارتیشما باش‌لاتماق، تورک‌جه ‌یازی‌لارین سایی و چئشیتی‌نی چوخالتماق، عرب الیفبالی تورک‌جه ‌یازی‌لارا آغیرلیق وئرمه‌ک، اورتاق فونئتیک عرب و لاتین الیفبالاری ایش‌له‌تمه‌ک، بونلاری یاپارکه‌ن ده آناآماج اولان تورک‌جه‌نین مئدییا و تحصیل دیلی ایله رسمی دیل ائدیلمه‌سی‌نه چالیشماق‌دیر.


Friday, November 13, 2020

ایلهام علی‌یئو İlham Aliyev الهام علی‌یف

 ایلهام علی‌یئو İlham Aliyev الهام علی‌یف

İlham Aliyev bir politikacı, diplomat, ülke önderi, Azerbaycan Ordusu ve İkinci Karabağ Savaşı’nın Ulu Başkomutanı olarak -bu son anlaşmayı imzalama dışında- ve de tarihi ölçekte Azerbaycan’ın milli ve modern Ordusu’nu yaratmak ile son derece dengeli, uzakgörüşlü ve uslu olan dış siyasetinde; oldukça başarılı, milli, bilgece ve ustaca bir performans sergilemiştir. Aliyev genelde söz dalaşından uzak durur, duygusal davranmaz ve duygularını da gerektiğinde soğukkanlılıkla kamuflaj etmeyi bilir.

ایلهام علی‌یف، بیر پولیتیکاجی، دیپلومات، اؤلکه اؤنده‌ری، آزه‌ربایجان اوردوسو و ایکینجی قاراباغ ساواشی‌نین اولو باش‌قوموتانی اولاراق (بو سون آنلاشما دیشی‌ندا)، و ده تاریخی اؤلچه‌ک‌ده، آزه‌ربایجان‌ین میللی و مودئرن اوردوسونو یاراتماق‌دا، و سون درجه دنگه‌لی، اوزاق‌گؤروش‌لو و اوس‌لو اولان دیش سیاستی‌نده، اولدوقجا باشاری‌لی، میللی، بیلگه‌جه و اوستاجا بیر پئرفورمانس سرگی‌له‌میش‌دیر. علی‌یف گئنه‌ل‌ده سؤز دالاشیندان اوزاق دورور، دویقوسال داورانماز و گره‌کدییینده دویقولاری‌نی سویوق قانلی‌لیق‌لا کاموفلاژ ائتمه‌نی بیلیر

الهام علی‌یف در مقطع فعلی به عنوان یک سیاست‌مدار و دیپلومات، رهبر کشور، فرمانده‌ی ارتش آزربایجان و جنگ دوم قاراباغ، به جز امضای قرارداد اخیر، و در مقیاس تاریخی در امر ایجاد ارتش ملی و مودرن آزربایجان، سیاست خارجی فوق العاده متعادل و عقلانی و دوراندیش؛ کاملا موفق، کارآ و ملی، با درایت و ماهرانه عمل کرده است. وی عموما از برخوردهای جدلی اجتناب کرده و احساساتی عمل نمی‌کند؛ احساساتش را هم در صورت لزوم، با خونسردی استتار می‌کند.

علی‌‌یف و قرارداد امضاء شده

علی‌یف و قرارداد امضاء شده

 


بر اساس معلومات فعلی (که ممکن است تغییر، تصحیح و یا تکمیل شوند):

تورکیه صرفا در مرکز مشاهده حضور خواهد داشت، قوای حافظ صلح منحصرا مرکب از روس‌ها خواهد بود، مرکز مشاهده در خارج اراضی قاراباغ تاسیس خواهد شد.

علی‌یف مایل به امضای این قرارداد- که مانع از سقوط خان‌کندی شد؛ ٦٠ درصد قراباغ را به روس‌ها و در نتیجه به ارمنی‌ها تسلیم؛ و از ورود دولت و ارتش آزربایجان به آن جلوگیری کرد- نبود. اما اردوغان به دلایلی (بده و بستانی متقابل با روسیه در سوریه و لیبی؟)؛ و چاووش‌اوغلو، آکار، فیدان و دیگر مقامات بلندپایه‌ی تورکیه با رفتن به باکو، علی‌یف را به امضای قراردادی که نمی‌خواست، قانع کردند (بعضی آنالیست‌ها، سناریوئی تماما بر عکس این نوشته را مطرح می‌کنند. بنا به آن‌ها، علی‌یف این قرارداد را بدون استشاره با تورکیه شخصا و به تصمیم خود و با عجله امضا کرده است).

در حالیکه این قرارداد در ضدیت با آنچه علی‌یف تا روز قبل از امضای آن مصرا بر زبان می‌آورد بود: مخالفت با استقرار نیروی صلح‌بان در داخل آزربایجان، مخالفت با اوتونومی سیاسی و نظامی برای قراباغ، مخالفت با بازگشت به اصول مبنایی مصوبه‌ی گروه مینسک به دلیل تغییر استاتوس و واقعیت‌های میدانی توسط ارتش آزربایجان، نفی وجود خط تماس-خط جبهه، لزوم برقراری حاکمیت کامل دولت و ورود ارتش آزربایجان به تمام اراضي اشغالی شامل قراباغ، ...

دلیل اعلام ناگهانی توافق با قرارداد در حالیکه مذاکرات در باره‌ی مفاد آن ادامه داشت، ساقط کردن هلیکوپتر روس در اراضی ارمنستان توسط ارتش آزربایجان تحت شرایطی مشکوک بود که باعث ایجاد پانیک در رهبریت آزربایجان از بیم بی اساس عکس العمل نظامی روسیه و یا داخل شدن او به جنگ بود. (عده‌ای حتی مطرح کرده‌اند که ساقط کردن هلیکوپتر روس در اراضی ارمنستان، کار عوامل روس در ارتش ازربایجان بود که می‌خواستند آزربایجان را مجبور به امضای قرارداد بکنند....).

و اما خوش‌بینی اردوغان در باره‌ی این قرارداد، هدف جذاب و مثبت نشان دادن آن را دنبال می‌کند. در حالیکه این قرارداد – با وضعیت فعلی‌اش- جمهوری قلابی آرتساخ را که در حال نابودی کامل و حذف شدن از روی زمین بود، نجات داد؛ آن را ماندگار ساخت و زمینه‌ی الحاق آتی آن به ارمنستان را فراهم نمود 

الهام علی‌یف در مقطع فعلی به عنوان یک سیاست‌مدار و دیپلومات، رهبر کشور، فرمانده‌ی ارتش آزربایجان و جنگ دوم قاراباغ، به جز امضای قرارداد اخیر، و در مقیاس تاریخی در امر ایجاد ارتش ملی و مودرن آزربایجان، سیاست خارجی فوق العاده متعادل و عقلانی و دوراندیش؛ کاملا موفق، کارآ و ملی، با درایت و ماهرانه عمل کرده است. وی عموما از برخوردهای جدلی اجتناب کرده و احساساتی عمل نمی‌کند؛ احساساتش را هم در صورت لزوم، با خونسردی استتار می‌کند.

علی‌یف و ایمضالانان آنلاشما

علی‌یف‌ و ایمضالانان آنلاشما

 


شو آنا دک الده اولان (و ده‌ییشه‌بیله‌جه‌ک، دوزه‌لتیله‌بیله‌جه‌ک، بوتون‌له‌شه‌بیله‌جه‌ک) بیلگی‌له‌ره گؤره:

تورکییه یالنیز گؤزله‌م مرکزی‌نده آدام بولوندوراجاق، باریش گوجو ساده‌جه روس اوردوسوندان و بو گؤزله‌م مرکزی ده قاراباغ دیشی‌نداکی توپراق‌لاردا اولوشدورولاجاق‌دیر.

علی‌یف بو آنلاشمانی- کی خان‌کندی‌نین دوشمه‌سی‌نین قاباغی‌نی آلدی، قاراباغ‌ین یوزده آلتمیشی‌نی- ٪٦٠نی روس‌لارا و دولایی‌سی‌یلا ائرمه‌نی‌له‌ره بیراخدی و آزه‌ربایجان دولتی و اوردوسونون اورایا گیرمه‌سی‌نه انگه‌ل اولدو- ایمضالاماق ایسته‌میردی. آنجاق اردوغان بیر سیرا نده‌ن‌له‌‌رده‌ن دولایی (روسیا ایله لیبی و سوریه قونوسوندا قارشی‌لیق‌لی تعویض‌له‌ر؟)؛ وباکی‌یا گئده‌ن چاووش‌اوغلو، آکار، فیدان و باشقا تورکییه‌لی یئتگی‌لی‌له‌ر، علی‌یف‌ی سویوق باخدیغی بو آنلاشمانی ایمضالاماسی اوچون اقناع ائتدی‌له‌ر. (بعضی آنالیست‌له‌ر، بو یازی‌دا سونولان سئناریونون تام ترسی‌نی ایله‌ری سورمه‌ک‌ده‌دیر. اونلارا گؤره علی‌یف، بو آنلاشمانی تورکییه ایله ایستیشاره ائتمه‌ده‌ن، اؤز قراری ایله و تر تله‌سیک ایمضالامیش‌دیر).

اویسا بو آنلاشما علی‌یف‌ین سون گونه ده‌ک اصرارلا سؤیله‌دیک‌له‌ری‌نین ترسی‌نه‌دیر: باریش گوجونون آزه‌ربایجان‌ین ایچينده یئرله‌شه‌مه‌یه‌جه‌یی، قاراباغ‌ا سیاسی –عسکری اوتونومی وئریله‌مه‌یه‌جه‌یی، آزه‌ربایجان اوردوسونون ایستاتوسو ده‌ییشدیردییی اوچون «تمه‌ل ایلکه‌له‌ر»- بازال پیرینسیپ‌له‌رین آرتیق گئچه‌رلی اولمادیغی، جبهه خطی‌نین وار اولماماسی، آزه‌ربایجان دولت و اوردوسونون بوتون قاراباغ‌ا حاکیم اولماسی گره‌کدییی، ...

بو آنلاشمانین آیرینتی‌لاری اوزه‌رینده چالیشمالار سوره‌رکه‌ن، بیرده‌ن بیره آنلاشمانین ایمضالانماسی‌نین نده‌نی ایسه، روس هئلیکوپتئری‌نین ائرمه‌نیستان توپراق‌لاریندا آزه‌ربایجان اوردوسو طرفینده‌ن- شبهه‌لی بیچیم‌ده- دوشورولمه‌سی و بونا روسیانین وئره‌جه‌یی اولاسی عسکری تپکی‌نین- ساواشا گیرمه‌سی‌نین- آزه‌ربایجان لیدئرلییی‌نده یاراتدیغی تمه‌ل‌سیز پانیک ایدی (بعضی‌له‌ری‌نه گؤره بو هئلیکوپتئر، آزه‌ربایجان اوردوسوندا اولان روس آژان‌لاری طرفینده‌ن، آزه‌ربایجان‌ی باریش آٚنلاشماسی‌نی ایمضا آتماغا مجبور ائتمه‌ک اوچون- دوشورولدو).

اردوغان‌ین آنلاشما حاققی‌ندا ایییمسه‌رلییی ایسه آبارتی‌لی و اونو چکیجی و اولوملو گؤسته‌رمه‌ک اوچون‌دور. اویسا بو آنلاشما- ایندیکی دورومویلا- یوخ اولماق و یئر یوزونده‌ن سیلینمه‌ک اوزه‌ره ایکه‌ن، قوندارما آرتساخ جمهوریتی‌نی قورتاردی، اونو قالیجی‌لاشدیردی و گله‌جه‌ک‌ده ائرمه‌نیستان‌ا ایلحاقی‌نین یولونو آچدی... 

ایلهام علی‌یف، بیر پولیتیکاجی، دیپلومات، اؤلکه اؤنده‌ری، آزه‌ربایجان اوردوسو و ایکینجی قاراباغ ساواشی‌نین اولو باش‌قوموتانی اولاراق (بو سون آنلاشما دیشی‌ندا)، و ده تاریخی اؤلچه‌ک‌ده، آزه‌ربایجان‌ین میللی و مودئرن اوردوسونو یاراتماق‌دا، و سون درجه دنگه‌لی، اوزاق‌گؤروش‌لو و اوس‌لو اولان دیش سیاستی‌نده، اولدوقجا باشاری‌لی، میللی، بیلگه و اوستاجا بیر پئرفورمانس سرگی‌له‌میش‌دیر. علی‌یف گئنه‌ل‌ده سؤز دالاشیندان اوزاق دورور، دویقوسال داورانماز و گره‌کدییینده دویقولاری‌نی سویوق قانلی‌لیق‌لا کاموفلاژ ائتمه‌نی بیلیر.

Aliyev ve imzalanan anlaşma

 Aliyev ve imzalanan anlaşma

 


Şu ana dek elde olan (ve değişebilecek, düzeltilebilecek, bütünlenecek) bilgilere göre:

Türkiye yalnız Gözlem Merkezi’nde adam bulunduracak, Barış Gücü sadece Rus Ordusundan ve bu Gözlem Merkezi de Karabağ dışındaki topraklarda oluşturulacaktır.

Aliyev bu anlaşmayi, ki Hankendi’nin düşmesini önledi, Karabağ'ın yüzde altmışını Ruslara ve dolayısıyla Ermenilere bıraktı ve Azerbaycan Devleti ile Ordusu’nun oraya girmesine engel oldu, imzalamak istemiyordu. Ancak Erdoğan bir sıra nedenlerden dolayı (Rusya ile Libya ve Suriye konusunda karşılıklı tavizler?), ve Baku’ya giden Çavuşoğlu, Akar, Fidan ve diğer Türkiyeli yetkililer, Aliyev'i soğuk baktığı bu anlaşmayı imzalaması için ikna ettiler (Bazi analistler, bu yazıda sunulan senaryonun tam tersini ileri sürmektedirler. Onlara gore Aliyev bu anlaşmayı Türkiye ile istişare etmeden, kendi kararı ile ve ter telesik imzalamıştır).

Oysa bu anlaşma Aliyev’in son güne dek ısrarla söylediklerinin tersinedir: Barış Gücü’nün Azerbaycan’ın içinde yerleşemeyeceği, Karabağ’a siyasi- askeri otonomi verilemeyeceği, Azerbaycan Ordusu’nun istatüsü değiştirdiği için Temel İlkeler- Bazal Pirinsipler’in artık geçerli olmadığı, Cephe Hattı’nın var olmaması, Azerbaycan Devlet ve Ordusu’nun bütün Karabağ’a hakim olması gerektiği …

Bu anlaşmanın ayrıntıları üzerinde çalışmalar sürerken, birden bire imzalanmasının nedeni ise, Rus helikopterinin Ermenistan topraklarında Azerbaycan Ordusu tarafından şüpheli biçimde düşürülmesi ve buna Rusya’nın vereceği olası askeri tepkinin- savaşa girmesinin Azerbaycan liderliğinde yarattığı temelsiz panik idi. (Bazılarına göre bu helicopter, Azerbaycan Ordusu’nda olan Rus ajanları tarafından Azerbaycan’ı barış anlaşmasına imza atmağa mecbur etmek için düşürüldü).

Erdoğan'ın anlaşma hakkında iyimserliği ise abartılı ve onu çekici ve olumlu göstermek içindir. Oysa anlaşma - şimdiki durumuyla- yok olmak ve yer yüzünden silinmek üzereyken, uyduruk Artsah Cumhuriyeti'ni kurtardı, onu kalıcılaştırdı ve gelecekte Ermenistan'a ilhakının yolunu açtı ....

P.S. İlham Aliyev bir politikacı, diplomat, ülke önderi, Azerbaycan Ordusu ve İkinci Karabağ Savaşı’nın Ulu Başkomutanı olarak -bu son anlaşmayı imzalama dışında- ve de tarihi ölçekte Azerbaycan’ın milli ve modern Ordusu’nu yaratmakta, ve son derece dengeli, uzakgörüşlü ve uslu olan dış siyasetinde; oldukça başarılı, milli, bilge ve ustaca bir performans sergilemiştir. Aliyev genelde söz dalaşından uzak durur, duygusal davranmaz ve duygularını da gerektiğinde soğukkanlılıkla kamuflaj etmeyi bilir.

Wednesday, November 11, 2020

بهترین رفتار در حال حاضر، و پایان دادن به بحث‌های خودمختاری سیاسی و دهلیز و ...

بهترین رفتار در حال حاضر، و پایان دادن به بحث‌های خودمختاری سیاسی و دهلیز و ...

مئهران باهارلی

 



بهترین رفتار در حال حاضر، پس گرفتن تمام نواحی مقرر شده در این قرارداد تا اول دسامبر، هم‌زمان آماده‌گی حداکثری نظامی برای نبرد نهایی در صورت عدم تخلیه‌ی مناطق اشغالی در موعد مقرر توسط ارمنستان، شکستن دوباره‌ی آتش‌بس و یا منصرف شدن پاشینیان رو به موت سیاسی از پیمان صلح (به سبب بروز یک شورش و قیام ضد مخملی-ضد رنگی؛ کودتای روسی در ارمنستان؛ اعمال فشار دیاسپورای خیال‌پرست ارمنی در فرانسه و لوس آنجلس بر پاشینیان) است. در صورت بروز هر کدام از این وضعیت‌های جدید آزربایجان، باید در یک ضربه‌ی خرد کننده و تهاجم نهایی بخش باقی‌مانده را هم در ظرف چند روز تصرف و آزاد و پرونده‌ی جمهوری آرتساخ و خودمختاری سیاسی قره باغ و دهلیز لاچین و ... را ابدیا مختومه اعلام کند. زیرا ارمنیان نوعی، هرگز تمامیت ارضی آزربایجان را نخواهند پذیرفت و کینه‌توزانه با تحریک دشمنی غرب و جهان مسیحی و دولت‌های استعماری اوروپایی فرانسه و روسیه و آریائی‌های فارس و کورد و یونانی و هندی و صربی بر علیه تورک‌ها و آزربایجان و تورکیه و دمیدن مدام در کوره‌ی افسانه‌ی نسل‌کشی ... ، همیشه به جنگ‌افروزی و تجزیه‌ی آزربایجان و الحاق قره باغ و دهلیز لاچین و ... به ارمنستان تلاش خواهند کرد.....

پ.س. خودمختاری و استقلال و التحاق و ... بالذات اموری بد و مذموم نیستند. اما مطلب آن است که ناسیونالیسم ارمنی عجین شده با نژادپرستی و نفرت از تورک و آلوده-متمایل به ارتکاب جنایات جنگی و .... است. ناسیونالیسم ارمنی، ارمنیان را ملتی برتر و تورک‌ها را ملتی پست، و یک تورک را به عنوان موجودی نیمه انسان و یا انسان پست، فاقد حقوقی که یک ارمنی به عنوان یک انسان برتر می‌باید از آن برخوردار باشد می‌داند. به همین سبب است:

-در حالیکه ارمنیان برای ارمنی‌های قره باغ خواستار حق تعیین سرنوشت هستند، همان حق را برای تورک‌های قره باغ و یا تورک‌های خود ارمنستان در نواحی ایروان و زنگه‌زور که همه را نفی بلد-اخراج-دیپورت کرده‌اند قائل نیستند.

-به خاطر یک صد هزار ارمنی در قره باغ، حاضرند یک میلیون تورک را از خانه و کاشانه‌ی خود آواره کنند زیرا به نظرشان ارزش یک انسان ارمنی، برابر با ارزش ده‌ها و بلکه صدها تورک نیمه‌انسان است.

-در حالیکه ادعا می‌کنند آزربایجان گویا در آینده بر علیه ارمنی‌های قره باغ پاک‌سازی اتنیکی و نسل‌کشی انجام خواهد داد، خودشان کوچک‌ترین مساله‌ای با نسل‌کشی و جنایات جنگی که قبلا در خوجالی و دیگر جای‌ها انجام داده‌اند و هشت‌صد هزار نفر تورکی که با اشغال سرزمینشان آن‌ها را آواره و از خانه و کاشانه‌ی خود رانده‌اند ندارند.

-در حالی‌که خود در سال‌های جنگ جهانی اول بین دو تا دو نیم میلیون تورک و کورد و عرب و قفقازی و یهودی را در جنوب و شرق آناتولی، قفقاز و شمال غرب ایران-تورک‌ایلی با ارتکاب جنایات جنگی و وحشی‌گری‌های بی شمار قتل عام و کشتار کرده‌اند، تلفات ارمنیان در همان حوادث را به دروغ به صورت نسل‌کشی ارامنه نشان می‌دهند.

-در حالیکه خود فاناتیک‌های مسیحی متجاوز و اشغال‌گر و جانی جنگی و نسل‌کش هستند، ارمنیان را در غرب به صورت قربانی تورک‌های وحشی نیمه انسان غیر متمدن جهادیست و خون‌آشام و فاناتیک نشان می‌دهند،

-در حالیکه تخریب یک کلیسا در حین جنگ  را به صورت جنگ تمدن‌ها و اقدام تورک‌ها برای ریشه‌کن کردن میراث ارمنی عرضه می‌کنند، کوچک‌ترین مساله‌ای با نابود کردن ٣٠٠ مسجد و عبادت‌گاه تورک توسط خودشان در اراضی اشغالی ندارند. ...

به این سبب است که هر گونه حق و امتیازی که به ارمنیان آزربایجان داده شود، از جمله خودمختاری سیاسی باید به صورت متقابل باشد و قبلا عین آن‌ها را ارمنستان می‌باید به تورک‌های خود- که باید حق بازگشتشان (و در صورت عدم امکان این امر، پرداخت تضمینات لازم برای بازمانده‌گان آن‌ها) را قبول کند-داده باشد. آنهم پس از قبول علنی و رسمی مرزهای بین المللی و تمامیت ارضی آزربایجان از سوی دولت ارمنستان و اینکه مساله‌ی تعیین وضعیت ارمنیان داخل جمهوری آزربایجان، امر داخلی دولت آزربایجان است.

هر گونه خودمختاری سیاسی به ارمنیان قره باغ، در حالیکه ارمنستان تورک‌های خود را نفی بلد کرده است، و با توجه به سابقه‌ی تجاوزات و اشغال‌گری و جنایات جنگی و نسل‌کشی‌ها و توسعه‌طلبی ارضی پایان‌ناپذیر ارمنی و سوء استفاده‌ی ارمنیان از خودمختاری برای الحاق به ارمنستان بزرگ و ... حتی نباید موضوع مذاکره و بحث باشد.

از دادن دهلیز لاچین به ارمنیان نیز باید مطلقا جلوگیری کرد. تورک‌ها ذاتا با سخاوت و گشاده‌دستی در قرن گذشته سرزمین‌های بسیار تورک را شامل ایروان و زنگه زور و ... به ارمنستان بخشیده‌اند. انتظار به دادن سرزمین‌های جدید تورک به ارمنیان، خیال‌پروری است. علاوه بر آن، طرفی که محتاج به گرفتن تضمین‌های امنیتی، از قبیل دهلیز و ... است تورک‌ها هستند و نه ارمنی‌ها که به اخراج و نسل‌کشی و اشغال سرزمین‌های تورک، اقلا در سی سال اخیر دست زده‌اند. ارمنیان با ذهنیت فعلی‌شان یک تهدید امنیتی جدی و همیشه‌گی برای همسایه‌گان تورکشان هستند.....

Tuesday, November 10, 2020

آزربایجان- دوباره- به تله افتاد

 آزربایجان- دوباره- به تله افتاد

مئهران باهارلی

 

با قرارداد اخیر، آزربایجان باخت، ارمنستان برد. عموما مجبور کردن طرفی که دارای برتریت نظامی و اوردویی که در تعرض است به پیمان آتش‌کس و صلح، از آنجائی‌که طرف بازنده را نجات می‌دهد، پیروزی طرف ظاهرا بازنده به شمار می‌رود. با این قرارداد اخیر هم، که آزربایجان به هیچ وجه احتیاجی بدان نداشت و زمان عقد آن هم فوق العاده اشتباه بود، آزربایجان به دام افتاد. برای روسیه، غرب-فرانسه و ارمنستان فرصت‌های بی‌شمار مانور فراهم و مشکلات بسیار جدی در آینده برای آزربایجان و تورکیه آفریده شد.

این قرارداد بازگشت به «اصول مبنایی» گروه مینسک است. در حالی‌ که اصول مبنایی، در شرایطی تماما متفاوت، هنگامی که آزربایجان در ذلت و اسارت بود، بر او تحمیل گشته بود: در حاکمیت آزربایجان جنگ داخلی جریان داشت؛ آزربایجان دارای ارتش نبود؛ نیروهای ارمنی دارای برتریت مطلق و برخوردار از حمایت فعال نظامی روسیه بودند؛ اراضی آزربایجان تحت اشغال بود؛ ریاست گروه مینسک بر عهده‌ی سه متفق و حامی اشغال‌گری ارمنستان، یعنی روسیه، فرانسه و آمریکا بود؛ و در صحنه، تورکیه و حمایت محکم سیاسی-نظامی او حضور نداشت. ...

اما امروز وضعیت صد در صد ضد آن شرایط است. در حاکمیت آزربایجان جنگ داخلی وجود ندارد (در ارمنستان وجود دارد)؛ آزربایجان دارای ارتشی مودرن و نیرومند است که دارای برتریت در میدان نبرد بوده اراضی اشغالی را به سرعت آزاد می‌سازد؛ روسیه در جنگ حضور فعال ندارد؛ گروه مینسک عملا منحل شده است؛ تورکیه با صراحت و با تمام قوا از آزربایجان حمایت سیاسی- نظامی می‌کند؛ .... ندیدن شرایط و استاتوی جدید، تو گویی هیچ کدام از این تغییرات اتفاق نیافتاده‌اند، و بازگشتن به اصول مبنایی که در دوران ذلت و اسارت آزربایجان و در واقع به عنوان اصول کاپیتولاسیون بر وی تحمیل شده بودند، یک خطای تاریخی بی معنی و غیر قابل درک است.

این حقیقت را سرکرده‌ی گویا آرتساخ، هاروتونیان هم صراحتا بر زبان آورد: «اگر عملیات یکی دو روز دیگر ادامه می‌یافت، ما نخست خان‌کندی و سپس تمام قره باغ را از دست می‌دادیم». اگر این سخنان را بر عکس بخوانیم یعنی آنکه: «این قرارداد باقی ماندن قره باغ در تصرف ارمنیان را تضمین کرد؛ از باز پس گرفتن خان‌کندی که تخیله شده بود و فروپاشیدن دولت آرتساخ و متلاشی شدن کامل اوردوی تروریست او جلوگیری نمود؛ آن‌ها را ماندگار ساخت؛ و با گستراندن چتر حمایتی سیاسی و نظامی روسیه بر آن‌ها، بدیشان مصونیت همیشه‌گی بخشید». 

در ماده‌های قرارداد، چیزی در باره‌ی خلع سلاح تروریست‌های جدائی‌طلب، پراکندن ارتش آرتساخ، ممنوع ساختن ارسال مهمات و اسلحه بدان‌ها از طرف ارمنستان، ... وجود ندارد. تز علییف مبنی بر آنکه «دیگر خط تماس وجود ندارد»، بالذات از دهان پوتین رد شد. بر عکس، یک خط تماس جدید به دور قره باغ و دهلیز لاچین که ارتش روسیه از آن‌ها دفاع می‌کند ایجاد و بدین وسیله نیز «خودمختاری سیاسی» قره باغ تثبیت، حتی راه الحاق آن در آینده به ارمنستان باز شد. پاشینیان هم با بیان اینکه آرتساخ پیروز خواهد شد، صراحتا تاکید کرد که دولت ارمنستان تمامیت ارضی و مرزهای بین المللی آزربایجان را به رسمیت نمی‌شناسد.

ماده‌ی مربوط به ایجاد سهولت در عبور و مرور به نخجوان که معادل کوریدور لاچین نشان داده می‌شود، به واقع به قره باغ استاتویی مشابه استاتوی نخجوان که بخشی از آزربایجان است می‌دهد و به طور ضمنی بخشی از ارمنستان بودن قره باغ را بیان می‌کند. بدین ترتیب آزربایجان علاوه بر قره باغ، در خارج آن دهلیز لاچين را هم از دست می‌دهد. علاوه بر آن هیچ شباهتی بین «راه» وعده داده شده در اراضی ارمنستان به نخجوان و «کوریدور» لاچین وجود ندارد. استاتوی این دو نیز متفاوت است. اولا «راه به نخجوان» در درون خاک ارمنستان و تحت کونترول دولت و ارتش ارمنستان عبور خواهد کرد. در حالیکه «کوریدور لاچین» از کونترول و نظارت آزربایجان خارج و تحت کونترول و نظارت روسیه-ارمنستان در می‌آید. دوما راه نخجوان یک وعده‌ی رها شده تماما به انصاف ارمنستان است و هیچ‌گونه ضمانت و مکانیزمی برای تحقق آن پیش‌بینی نشده است. در حالی که کوریدور لاچین از همین امروز ایجاد شد و ایجاد آن را دولت آزربایجان با امضای قرارداد رسما قبول و تعهد کرده است. سوما طبق تصریح قرارداد، راه نخجوان صرفا برای رفت و آٖمد انسانی خواهد بود. در حالی که برای کوریدور لاچین همچو محدودیتی ذکر نشده است. این کوریدور بی شک برای حمل سلاح و مهمات از ارمنستان به قره باغ به کار خواهد رفت....

تورکیه از فورمت جدید مذاکرات (روسیه، آزربایجان، ارمنستان)، تماما اخراج شده است. در هیچ ماده‌ای از قرارداد، سخنان پوتین و در نیروی نگهبان صلح، «تورکیه» و «نظامیان تورکیه» ذکر نشده‌اند. (نیروی نگهبان صلح، اولا می‌بایست متشکل از روسیه به عنوان متفق ارمنستان و تورکیه به عنوان متفق آزربایجان می‌بود؛ دوما پس از تخلیه‌ی کامل اراضی آزربایجان از نیروهای ارمنی؛ و سوما صرفا در مرز بین المللی آزربایجان-ارمنستان، نیروهای تورکیه در طرف آزربایجانی مرز و نیروهای روسیه در طرف ارمنستانی مرز مستقر می‌شد). نیروی نگهبان صلحی که در وسط خاک آزربایجان در اطراف قره باغ-کوریدور لاچین مستقر شود و آن نواحی را عملا از حاکمیت دولت و ارتش آزربایجان خارج کند، آن‌هم صرفا متشکل از ارتش روسیه که متفق نظامی ارمنستان است، نیروی صلح نیست، نیروی اشغال است.

با این قرارداد، حق حاکمیت ملی آزربایجان بر اراضی خود، تحت نام نیروی نگهبان صلح روسیه خدشه‌دار شد. پس از سی سال، ارتش روسیه این بار از طریق قره باغ-کوریدور لاچین دوباره به خاک آزربایجان قدم گذارد. همانند تاسیس دولت کورد به پایتختی اربیل در شمال عراق توسط چکیچ گوج-نیروی چکش آمریکا، در قره باغ-کوریدور لاچین هم به اسم نیروی صلح روسیه، یک دولت ارمنی به پایتختی استپاناکرت حقوقا و عملا تاسیس؛ و در وسط خاک آزربایجان یک شمال سوریه‌ی جدید آفریده شد. با این قرارداد، نه ارمنستان، بلکه آزربایجان کاپیتولاسیون خود را پذیرفت ....

AZERBAYCAN – YİNE DE – TUZAĞA DÜŞÜRÜLDÜ


AZERBAYCAN – YİNE DE – TUZAĞA DÜŞÜRÜLDÜ


Bu anlaşma ile Azerbaycan kaybetti, Ermenistan kazandı. Genelde askeri üstünlüyü olanın, taarruza kalkmış bir ordunun ateşkes ve barış anlaşmasına zorlanması, kaybeden tarafı kurtardığı için, savaşta kaybedenin siyasi başarısı sayılır. Zamanlaması da oldukça yanlış olan bu anlaşma ile kesinlikle ona ihtiyacı olmayan Azerbaycan tuzağa düşürüldü; gelecekte Rusya, Batı - Fransa ve Ermenistan’a sonsuz manevra alanları, Azerbaycan ve Türkiye’ye çok ciddi sorunlar yaratıldı.

Bu anlaşma Minsk Grupu’nun Temel İlkeler’i - Bazal Pirinsipleri’ne geri dönmüştür. Oysa o Temel İlkeler bam başka koşullarda, Azerbaycan zillet ve esaret içinde iken ona tahmil edilmiş, Azerbaycan’ın kapitülasyonu ilkeleri idi. O dönemde Azerbaycan’da hakimiyette iç savaş vardı; Azerbaycan Ordusu diye bir şey yoktu; Ermenistan Orduları ise üstünlüye ve Rusya’nın aktiv askeri desteyine sahipti; Azerbaycan toprakları işgal altında idi; Minsk Grupu Ermenistan ve Ermeni işgalini destekleyen Rusya, Fıransa ve ABD’den oluşurdu; sahnede Türkiye ve Türkiye’nin güçlü siyasi - askeri desteyi de yok idi ...

Ancak bugün durum yüzde yüz tersinedir. Azerbaycan’da hakimiyet savaşı yoktur, Azerbaycan’ın güclü ve modern bir ordusu vardır ve bu ordu üstünlüğe sahiptir, işgal edilen toprakları hızla kurtarmaktadır, Rusya savaşa aktiv olarak katılmıyor, Minski Grupu da fiilen yok olmuştur, Türkiye açıkça ve bütün varlığı ile Azerbaycan’a kendi siyasi - askeri desteyini sunmuştur, Ermenistan’ı destekleyen Haçlı Batı ve Fıransa hazırlıksız yakalanmıştır ... Şimdiki durum ve istatüsü görmezden gelerek, bunların hiç biri olmamış gibi, Azerbaycan’ın zillet ve esaret günlerinde ona tahmil edilmiş, gerçekte Azerbaycan’ın kapitülasyonü olan Temel İlkeler’e geri dönmek, anlamsız ve anlaşılması mümkün olmayan tarihi bir hatadır.

Bunu Artsak’ın başı Harutnuyan da açıkça söyledi: “Operasyonlar bir kaç gün daha devam etseydi, Karabağ’ı tamamen kaybederdik”. Bu sözler tersten okunursa bu anlaşma Ermenilerin Karabağ’ı tamamen kaybetmemelerini sağladı; Ermenilerin elinde kalmasını garantiledi; boşaltılmış Hankendi’nin alınması, uyduruk Artsak devleti ve terörist ordusunun çökmesini engelledi; onları kalıcılaştırdı ve Rusya himayesi altına alarak, bir daha dokunulamaz etti.

Anlaşma maddelerinde bölgedeki ayrılıkçı teröristlerin silahsızlandırılması hakkında her hangi bir şey yoktur. Azerbaycan’ın “Temas hattı yoktur” tezi reddedilmiş, tersine bütün Karabağ ile Laçın Koridoru’nu içine alan, Rusya’nın savunduğu ve Azerbaycan’ın asla geçemeyeceyi yeni bir temas hattı kurulmuştur. Karabağ’ın siyasi özerkliyi tespit, hatta gelecekte Ermenistan’a ilhakının yolu açılmıştır. Paşiniyan da “Artsak kazanacak” demekle, Ermenistan devleti’nin Azerbaycan’ın toprak bütünlüğü ve uluslararası sınırlarını asla kabul etmediyini vurguladı.

Laçın Koridoru’na karşılık Nahçıvan’a gidiş gelişe kolaylık sağlanma maddesi, Karabağ’a Azerbaycan’ın parçası olan Nahçıvan’a benzer bir istatüs vererek, Karabağ’ın Ermenistan’ın bir parçası olduğunu dolaylı olarak kabul ettirdi. Böylece Azerbaycan Laçın Koridoru adı altında - Karabağ dışında da - toprak yitirdi.

Ayrıca Ermenistan’ın toprakları içinden Nahçıvan’a açması uumulan yolla Laçın Koridoru arasında hiç bir benzerlik yoktur. Bunların istatüsü de farklıdır.

-Birincisi Nahçıvan’a açılması umulan yol Ermenistan içinde ve Ermenistan devleti ve ordusu kontrolu altında olacaktır. Oysa Laçın Koridoru Azerbaycan’ın kontrol ve denetimi dışında ve Rusya - Ermenistan kontrolu ve denetimi altında olacaktır.

-İkincisi Nahçıvan’a yol açılması bir vaittir ve Ermenistan’ın insafına bırakılmıştır. Gerçekleşmesi için her hangi bir garanti öngörülmemiştir. Oysa Laçın Koridoru bugünden oluşturulmuş ve Azerbaycan da bunu attığı imza ile yazılı olarak kabul etmiştir.

-Üçüncüsü Nahçıvan yolu yalnız insani amaçlarla kullanılacak, oysa Laçın Koridoru için böyle bir kısıtlama getirilmemiştir. Kuşkusuz Ermenistan bu yolu, Karabağ’a silah ve askeri sursat taşımak için kullanacaktır.

Anlaşmanın hiç bir maddesinde, Putin’in konuşması ve Barış Gücü’nde Türkiye ve Türk askeri yoktur. Böylece Türkiye yeni müzakire formatından dışlanmıştır. Barış Gücü Rusya ve Türkiye güclerinden oluşdurulmalı idi, Ermenistan’ın bütün güclerini Azerbaycan’dan çıkardıktan sonra ve sadece Ermenistan - Azerbaycan uluslararası sınırlarında, Azerbaycan tarafında sadece Türkiye, Ermenistan tarafında da sadece Rusya yerleştirilmeli idi. Azerbaycan’ın ortasında Karabağ ile Laçın Koridoru’nu çevreleyen ve onu Azerbaycan’ın öteki bölümleri ile hakimiyetinden ayıran, yanlız Ermenistan’ın askeri müttefiki Rusya Ordusundan oluşan bir güç, barış gücü deyildir, işgal gücüdür.

Azerbaycan’ın süverenliyi ile kendi toprakları üzerindeki egemenliyi Rus Barış Gücü altında pozuntuya uğradı. Otuz yıldan sonra Rus Ordusu bu sefer Karabağ - Laçın Koridoru üzerinden Azerbaycan’a ayak bastı. Kuzey İrak’ta Amerika’nın Çekiç Güç’le Erbil başkentli yarattığı Kürt Devleti gibi, Karabağ –Laçın dehlizinde de Rus Barış Gücü adı ile Stepanakert başkentli de facto - de jure bir Ermeni Devleti kurulmuş oldu. Azerbaycan’ın ortasında yeni bir Kuzey Suriye yaratıldı. Başka bir sözle Ermenistan deyil, Azerbaycan kapitülasyonu kabul etti ...