Thursday, March 11, 2021

له‌لین‌ده‌ن (لاله جین)، تورک‌جه یازی‌لی سین‌داش‌لاری، سنگ مزارهای تورکی از همدان- تورک‌ایلی

 

له‌لین‌ده‌ن (لاله جین)، تورک‌جه یازی‌لی سین‌داش‌لاری، همدان- تورک‌ایلی (ائتنیک آزه‌ربایجان)

Lelin’den Türkce yazılı sindaşları, Hemedan, Türkili (Étnik Azerbaycan)

Tombstones written in Turkish, from Lelin, Hemedan, Türkili (Ethnic Azerbaijan)

سنگ مزارهای تورکی از له‌لین (للین، لاله‌جین)، همدان، تورک‌ایلی (آزربایجان اتنیک)

 

[ یارێم‌آی اوُلدوُز]

 

جوان ناکام

احمد رضایی الماس

فرزند داود

 

شان‌لێ دوْغوُم: ٥-٢-١٣٦٣

غم‌لی اؤلۆم: ٢٠-١-١٣٨٦

 

اوُلدوُزلارا باخ، نه گؤزه‌ل پارلایێر

احمد جان!

سن‌سیز گئجه‌له‌ریمیز اوُلدوُزسوُز

گۆن‌له‌ریمیز اێشێق‌سێز

اۆره‌ییمیز ایستی‌سیزدیر ....

Şanlı doğum

Qemli ölüm

 

Ulduzlara bax, ne gözel parlayır

Ehmed can!

Sensiz gécelerimiz ulduzsuz

Günlerimiz ışıqsız

Üreyimiz istisizdir ...

[مرکز ایلچه‌سی، زاغه کندی]

-------------------

آرامگاه جوان ناکام

خادم الحسین

مهرداد خلج

فرزند حمدالله

 

تولد ٢٩-٥-١٣٧١

وفات ١٨-٥-١٣٢٩

 

فلک‌ین داد الی‌نده‌ن

اوْلمادێم شاد الی‌نده‌ن

یامان یئرده یێخێلدێم

توُتمادێ یاد الیم‌ده‌ن

Felek'in dad elinden

Olmadım şad elinden

Yaman yérde yıxıldım

Tutmadı yad elimden

[له‌لین ایلچه‌سی، ماران کندی]

-------------------

 

آرامگاه

جوان درگذشته، شادروان

مرحوم داود کریمی

فرزند آقا علی

 

تولد لالجین ١٣٤٧

وفات شیراز ٢٣-١٠-٧٩

 

سنه دیییم شیراز داغێ

سینه‌مه چکدیردین داغێ

بیر اوْیان‌دان

بیر بوُ یان‌دان

 

داداش من‌ده‌ن سوال ائتمه

تلقینیی‌یه قێراق ائتمه

منیم حالێم پریشان‌دێر

عَلَم یاتێپ، بئلیم سێنێپ

 

داووُدوُم بی کفن قالدێ

بالام لای لای، بالام لای لای

ساغ یانێ‌ندا آنای قالسێن

بالام لای لای، بالام لای لای

سوْل یانێ‌ندا آتای قالسێن

بالام لای لای، بالام لای لای

Sene diyim Şiraz Dağı

Sineme çekdirdin dağı

Bir oyandan

Bir buyandan

 

Dadaş menden sual étme

Telqiniye qıraq étme

Menim halım perişandır

Elem yatıp, bélim sınıpdır 

Davud'um bî kefen qaldı

 

Balam lay lay, balam lay lay

Sağ yanında Anay qalsın

Balam lay lay, balam lay lay

Sol yanında Atay qalsın

Balam lay lay, balam lay lay

[له‌لین مرکز مزارلیق]

-------------------

 

هو المحبوب

در این مزار شریف فرزندی دلسوز مهربان آرمیده

مرحوم شادروان

اسماعیل شمسی جاذب

فرزند محمد

 

تولد ١٣٥٥

وفات ٢٤-٦-١٣٨٠

 

عزیزیم دوْیمادێم سن‌ده‌ن

نه تئز من‌ده‌ن دوْیوُپ گئتدین

غریب‌ه‌م من بو دۆنیادا

منی آغلار قوْیوُپ گئتدین

بهار عؤمرۆن خازان اوْلدوُ

آچێلماز گۆل‌له‌رین، سوْلدوُ

آنان اؤلسۆن سنه نوْلدوُ

بئیله گیزلین کؤچۆپ گئتدین

Ezizim doymadım senden

Ne téz menden doyup gétdin

Qeribem men bu dünyada

Meni ağlar qoyup gétdin

Bahar ömrün xazan oldu

Açılmaz güllerin soldu

Anan ölsün, sene noldu

Béyle gizlin köçüp gétdin

[له‌لین مرکز مزارلیق]

 

یاریم‌آی: هلال، یانگی آی، یئنگی آی، یئنی آی، گنج آی، یاریم آی (اوزبیک‌جه، تورکمه‌ن‌جه، تاتارجا)، ژارتی-یاردی آی (کازاخ‌جا)، آیچا (تورکییه)، آی پارا (آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی)

تلقینیی: تلقینین

آنای: آنان

آتای: آتان

 

قایناق:

NURULLAH GÖZCÜ, HEMEDAN EYALETİ BAHAR İLİ TÜRK KÜLTÜRÜNDE GEÇİŞ DÖNEMLERİ. Anabilim Dalı Yüksek Lisans Tezi, T.C. Kırklareli Üniversitesi Sosyal Bilimler Enstitüsü, Çağdaş Türk Lehçeleri Ve Edebiyatları, Tez Danışmanı Prof. Dr. Bülent Bayram, Mayıs – 2019

http://acikerisim.kirklareli.edu.tr:8080/xmlui/handle/20.500.11857/1116

Tuesday, March 9, 2021

متن تورکی نطق مظفرالدین شاه در لزوم اصلاحات رادیکال، ترجمه‌ی مهدی‌خان تبریزی مدیر روزنامه‌ی حکمت قاهره

متن تورکی‌ی نطق مظفرالدین شاه در لزوم اصلاحات رادیکال، ترجمه‌ی مهدی‌خان تبریزی مدیر روزنامه‌ی حکمت قاهره

 

مئهران باهارلی


در این مقاله متن تورکی نطقی از مظفرالدین شاه در لزوم محدود کردن اختیارات سلطنتی‌اش و دعوت از مقامات دولت قاجار برای نترسیدن از مطرح ساختن اصلاحات رادیکال را آورده‌ام. در این خطابه‌ی تاریخی و خارق العاده مظفرالدین شاه خطوط کلی که به بنا به ارزیابی و تجربیات او در امر اصلاحات و بازسازی نظام دولت می بایست تعقیب می شدند را یک به یک می شمارد. این‌ها به واقع هم پیش‌شرط‌های توسعه و مشخصات یک دولت مودرن هستند: «تاسیس محاکم عدلیه، اجرای قانون اساسی، تنظیم وزارت‌خانه‌ها با فروعاتشان، محدود ساختن جزئی و کلّی‌ی ادارات دولتی، استقلال وزراء و مسئولیتشان در وظائف خود، عدم مداخله‌ی هیچ‌کدام در امور دیگری، فیصله یافتن امور هر وزارت‌خانه با رأی اکثریت اعضای هئیت وزراء و مجلس شورا، سپردن امور به اهل کفایت و درایت، و دادن صلاحیت کامل به آن‌ها».

مظفرالدین شاه سپس می‌گوید «مقامات و مشروطه‌طلبان به قدر کافی اصلاح‌طلب و عدالت‌خواه نیستند و لایحه‌ای که در مورد اصلاحات داده‌اند بسیار محدود بوده، برای سیاست ملی و اصلاحات مُلکی و رفاه مردم کافی نیست. آن‌ها جسارت مطرح کردن نکات اساسی و در راس آن‌ها محدود کردن اختیارات مطلقه‌ی شاه را ندارند. از این رو من پیش‌دستی کرده، خود لزوم محدود کردن اختیارات سلطنتی‌ام را تشریح می‌کنم. زیرا تا زمانی که اختیارات مطلقه‌ی شاه محدود نشده است، ارباب قدرت و روحانیون شیعی هم، برای نفوذ تامّه‌ی خود حدّ و مرزی نخواهند شناخت، و ترقّی و پیشرفت مادّی و معنوی و روحی‌ی ملّت و دولت ممکن نخواهد بود....».

در زیر نخست این متن تورکی، که ترجمه‌ی مهدی خان تبریزی زعیم الدوله ملقب به رئیس الحکماء، مدیر روزنامه‌ی حکمت چاپ قاهره است را آورده، سپس ترجمه‌ی آن به فارسی و در نهایت چند توضیح مربوطه را عرضه کرده‌ام. 





Sunday, March 7, 2021

«ملت آزربایجان» بنا به سردار سرلشکر پاسدار یحیی رحیم ‌صفوی و یا «آزربایجان‌گرایی سپاه پاسدارانی»

«ملت آزربایجان» بنا به سردار سرلشکر پاسدار یحیی رحیم ‌صفوی و یا «آزربایجان‌گرایی سپاه پاسدارانی»

مئهران باهارلی


سردار سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی در تبریز اظهاراتی در باره‌ی «ملت آزربایجان» کرده و در این میان اصول و مولفه‌های نوعی از آزربایجان‌گرایی که دولت جمهوری اسلامی ایران مبلّغ آن است را بر شمرده است[1]وی در گفتار خود در حالی که در تطابق با مواضع و سیاست رسمی دولت ایران، منکر وجود ملتی بنام «تورک» در ایران است و حتی یک بار نام «تورک» را در اشاره به تورکان ساکن در ایران و منطقه‌ی آزربایجان بکار نمی‌برد، مطابق با ترمینولوژی آزربایجان‌گرایی، تورک را صرفا در اشاره به تورکان آسیای صغیر و عثمانلی‌ها استفاده کرده، در عوض بخشی از ملت تورک که در جوغرافیای آزربایجان ساکن است را چندین بار «ملت آزربایجان» و یک بار «آزری» می‌نامد. وی «ملت آزربایجان» را دارای تضاد تاریخی با تورکان آسیای صغیر و سازنده‌ی هویت ملی ایرانی بر اساس تشیع در مقابله با عثمانی می‌داند.

 اجتناب از «تورک» نامیدن تورک‌های ساکن در ایران و در عوض تبلیغ «ملت آزربایجان» از طرف دستیار و مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور نیروهای مسلح، ناشی از آن است که جمهوری اسلامی ایران کماکان مانند رژیم پهلوی، و به درستی «تورک بودن» -و نه «آزربایجانی بودن-» را دارای پوتانسیل بیدار کردن حسیات ملی، و «تورکیه» -و نه «جهموری آزربایجان»- را دارای قابلیت به حرکت در آوردن آمال ملی تورکان ساکن در ایران، و مانند سال‌های جنگ جهانی اول توانا به متحقق کردن آن‌ها، در نتیجه «تورک» و «تورکیه» را تهدید واقعی برای حاکمیت فارس بر کل کشور، و مفهوم «ملت آزربایجان» را مفید در دفع این تهدید ارزیابی می‌کند. 

بنا به سردار سرلشکر رحیم صفوی: («ملت آزربایجان» با تورکان آسیای صغیر و امپراتوری عثمانلی تضادی تاریخی دارد. ملت آذربایجان سازنده‌ی اصلی هویت دینی و ملی ایرانیان که شیعه می‌باشد در مقابل امپراطوری عثمانی است. ریشه‌ی آذری‌ها آریایی است. از دیگر شاخصه‌های «ملت آزربایجان» پرچم‌داری جنبش‌های ملی و مذهبی در ایران مانند جنبش مشروطیت؛ و شجاعت و فداکاری در راه نجات و تامین امنیت ملی ایران است. آزربایجان تربیت کننده‌ی شخصیت‌هایی مانند خیابانی و ستارخان و خامنه‌ای، مدنی، قاضی، مشکینی، علامه طباطبایی، علامه امینی، علامه جعفری به تاریخ معاصر ایران است. این‌ها شخصیت‌های ملی ملت آزربایجان هستند).

هر چند امروز گونه‌های متفاوت آزربایجان‌گرایی (آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، آزربایجان‌گرایی ایران‌گرا، آزربایجان‌گرایی استالینیستی، آزربایجان‌گرایی داشناکی، آزربایجان‌گرایی پ‌ک‌کایی، آزربایجان‌گرایی تالشی، آزربایجان‌گرایی جمهوری اسلامی-سپاه پاسدارانی و ...) موجود و در میان آن‌ها تفاوت‌هایی وجود دارد، اما همه‌ی گونه‌های متفاوت آزربایجان‌گرایی دارای اصول بنیادین و مشترکی هستند که سردار پاسدار صفوی هم در گفتار خود آن‌ها را تکرار کرده است.

آزربایجان‌گرایی مانع اصلی داخلی در روند ملت شونده‌گی توده‌ی تورک ساکن در ایران و احقاق حقوق ملی، فرهنگی، سیاسی او

آزربایجان‌گرایی و یا اعتقاد به وجود «قوم آزربایجان» و «ملت آزربایجان» (و آزری)، به لحاظ تاریخی یک مهندسی هویت قومی-ملی استعماری و نژادپرستانه است که به منظور نفی، انکار و نابود ساختن هویت ملی و ملت و تاریخ و فرهنگ تورک ایجاد گردیده است. آزربایجان‌گرایی در یک صد سال گذشته یکی از مهم‌ترین ابزارهای سیاست نسل‌کشی ملی تورک در ایران و قفقاز بوده و موفق شده است که با پیش راندن پارادایم جدید و خیالی و موهوم «ملت آزربایجان» به جای «ملت تورک» در ایران، و بدین ترتیب با ایجاد سردرگمی عمیق هویتی در میان نخبه‌گان منطقه‌ی آزربایجان مخصوصا در مرکز-شرق آن (خط تبریز-اردبیل)، منحرف کردن صد و هشتاد درجه‌ای مسیر ملت شونده‌گی تورک‌های منطقه‌ی آزربایجان از «تورک» به «آزربایجانی»، تجزیه‌ی ملت تورک ساکن در ایران به چند گروه قومی مجزا که نام یکی از آن‌ها آزربایجانی است، روند ملت شونده‌گی مردمان تورک‌زبان ساکن در ایران و روند وطن شونده‌گی تمام سرزمین تورک‌نشین در شمال غرب آن را به مدت یک صد سال و به طور موثر مسدود و متوقف نموده، از ادغام آن‌ها در قالب یک «ملت واحد تورک» جلوگیری، و فارس‌سازی آن‌ها را تسهیل کند.

بر خلاف دیگر گروه‌های ملی منطقه مانند کورد و ارمنی، مساله‌ی تورک و ملت تورک ساکن در ایران، بزرگ‌ترین گروه ملی منطقه در نتیجه‌ی آسیمیلاسیون شدید؛ و خنثی، منفعل و از رده خارج شدن بسیاری از فعالین تورک در مرکز و شرق آزربایجان توسط هویت ملی ضد تورک جعلی و موهوم «ملت آزربایجان» که در ایران وجود خارجی ندارد، عملا از صحنه و معادلات سیاست داخلی و منطقه‌ای حذف شده است. به گونه‌ای که علی رغم تورک بودن اکثریت نسبی مردم در ایران و حاکمیت تورک بر ایران اقلا به مدت هزار سال و تعلق ایران به دنیای تورک و تمدن تورک در این مدت، واقعیات دموگرافیک و تاریخی مذکور در مطالعات آکادمیک تاریخی و ایران‌شناسی و مردم‌شناسی و جمعیت‌شناسی و .... همچنین در نظام و معادلات سیاسی داخلی ایران، منطقه‌ای، بین المللی از جمله در سیاست‌های تورکیه و حتی در مناسباتش با ایران به هیچ وجه منعکس نمی‌شود. قبول موهوم «ملت آزربایجان» به جای واقعیت «ملت تورک» از طرف بسیاری از نخبه‌گان آزربایجانگرا در ایران و همچنین جمهوری آزربایجان در یک صد سال اخیر که در جهان‌بینی‌شان در ایران «ملت تورک» و «مساله‌ی ملی تورک» وجود ندارد باعث شده است که از دیدگاه مراکز قدرت و بازی‌گران منطقه‌ای و جهانی هم در ایران «ملت تورک» و «مساله‌ی ملی تورک»، مساله‌ای ناموجود پذیرفته شود.




Thursday, March 4, 2021

عادله سلطان‌ین غالاتا مولوی‌خانه‌سی‌نه پاپدیردیغی گؤله‌ت‌ین یازیتی-١٨٤٦

 عادله سلطان‌ین غالاتا مولوی‌خانه‌سی‌نه پاپدیردیغی گؤله‌ت‌ین یازیتی-١٨٤٦

Âdile Sultan’ın Galata Mevlevihânesi’ne yaptırdığı gölet’in yazıtı-1846




منبعِ جویِ کَرَم عادله سلطان کیم اوْدوُر

فیضِ عصمت‌له جهان ایچره معالی اَلقاب

شاهِ دورانِ جهان‌بانا اوْدوُر همشیره

بحرِ جود ائیله‌میش اوْل ذاتی خدایِ وهّاب

قالسا لایق نیجه دریالاری بوُ دنیانین

موجه‌یِ لطفونه نسبت ایله مانندِ حباب

صیف اوْلونُجا دده‌گان سوُ بوُلامازدی بوُندان

ائیله‌مه‌کده‌یدی عَطَش آنلاری خیلی اِتعاب

مولوی‌خانه‌ده صَهْریج بنا ائتدیک‌ده

قیلدی درویش‌له‌ره جوششِ لطفون اِشراب

چشمه‌یِ ذاتی‌نا جاریّه اوْلوُپ آبِ حیات

عمرونو حقّ ائده فیض ایله بی حدّ و حساب

جوهرین حرف‌له نظمه وئره‌لی آبِ قلم

یازدی تاریخی‌نی بیر بیت‌ده زیور کَتّاب

قالاتا درگه‌ی‌نه عادله سلطان صهریج

یاپدیرینجا دده‌له‌ر جوددان اوْلدوُ سیراب

 

اثرِ خامه‌یِ مَحْمَدْ رفعت

 

Menba-i cûy-i kerem Âdile Sultan kim odur

Feyz-i ismetle cihân içre maâli elkab

Şâh-i devrân-i cihanbâna odur hemşîre

Bahr-i cûd eylemiş ol zâtı hudâ-yi vahhâb

Kalsa lâyık nice deryâları bu dünyânın

Mevce-yi lütfüne nisbet ile mânend-i hubâb

Seyf olunca Dedegan su bulamazdı bundan

Eylemekdeydi eteş anları haylı ît’âb

Mevlevihâne’de sehrîc bina ettikte

Kıldı dervîşlere cûşiş-i lütfün işrâb

Çeşme-yi zâtına câriyye olup âb-i hayat

Ömrünü Hak ede feyz ile bi hadd u hisâb

Cevherin harfle nazma vereli âb-ı kalem

Yazdı târihini bir beytde ziver kettab

Galata Dergehi’ne Âdile Sulan sehrîc

Yaptırınca Dedeler cûddan oldu sîrâb

 

Eser-i hâme-yi Mehmed Rıf’at