Monday, August 30, 2021

تبعید سه ‌رهبر فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (خیابانی، نوبری، بادام‌چی) به ‌دلیل تبلیغات انگلیس پرستانه ‌و فعالیت‌های ضد تورک‌شان

 تبعید سه ‌رهبر فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (خیابانی، نوبری، بادام‌چی) به ‌دلیل تبلیغات انگلیس‌پرستانه ‌و فعالیت‌های ضد تورک‌شان


مئهران باهارلی


یکی از نقاط عطف در رویارویی نیروهای ملی تورک (جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی، ولیعهد محمدحسن میرزا قاجار، حاجی بیگ بلوری تبریزی، حاجی پیشنماز سلماسی، ابوالفتوح خلخالی، مکرم الملک، ...، حزب اتحاد و ترقی اسلام، حزب اتحاد اسلام، حزب اتحاد، فرقه‌ی مجاهدین تورک، و قوای آزادی‌بخش عثمانلی به ‌فرماندهی خلیل پاشا، ...) با قوای ضد تورک و ضد ملی (فرقه‌ی دموکرات آزربایجان شعبه‌ی ایالتی فرقه‌ی دموکرات ایران، و رهبران ایران‌گرا-پان‌ایرانیست آن از جمله ‌بهرامی، بادام‌چی، نوبری، ایران‌شهر، فیوضات، جلیل اردبیلی، کسروی، امیرخیزی، حریری، ...) ماجرای بیرون بردن اجباری-نفی بلد خیابانی، نوبری و بادام‌چی پس از آزادسازی تبریز توسط اوردوی نجات‌بخش عثمانلی، به‌ خارج از تبریز و انتقال آن‌ها به ‌قارس است.

در این نوشته، پنج سند تورکی-نامه‌نگاری دولتی عثمانلی[1] در این باره‌ را، شامل سوال انور پاشا فرمانده‌ی عالی اوردوهای عثمانلی برای دریافت اطلاعات و معلومات در باره‌ی وضعیت این اشخاص و توضیح علل بازداشت و انتقال آن‌ها به ‌قارس از طرف خلیل پاشا فرمانده‌ی اوردوهای شرق در عملیات آزادسازی تورک‌ایلی و تبریز و جلوگیری از بازگشت آن‌ها به ‌ایران به ‌توصیه‌ی شخصیت ملی تورک ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی را نقل کرده‌ام.

١-در میان این اسناد، سند چهارم دارای اهمیت بسیار است، زیرا گزارشی است از خلیل پاشا به ‌انور پاشا، که ‌به ‌صراحت تبلیغات و فعالیت‌های رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به‌ نفع انگلستان و بر علیه ‌قوای تورک، همچنین دخیل بودن ولی‌عهد محمدحسن میرزا در امر تبعید و جلوگیری از بازگشت آن‌ها به‌ تبریز را یک بار دیگر تائید و تاکید می‌کند. خلیل پاشا در گزارش خود مشخصا ذکر می‌کند که:

- رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، مصرانه‌ به‌ نفع انگلستان تبلیغات و بر علیه ‌قوای تورک (بومی-عثمانلی) فعالیت می‌کنند. آن‌ها در صورت اعاده‌ به ‌تبریز بی شک به ‌همان تبلیغات انگلیسی و فعالیت‌های ضد تورک ادامه‌ خواهند داد.

- سه شخص مزبور، به عنوان یک تدبیر احتیاطی از تبریز به ‌اجبار بیرون – نفی بلد شده‌اند و نه ‌توقیف.

- ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی شخصا و مخصوصا از خلیل پاشا خواسته‌ است که ‌این افراد به ‌تبریز بازگردانده‌ نشوند،

- جو سیاسی حاکم بر تبریز آن روزها ضد تورک بود[2].

- دولت مشروطه‌ی ایران که ‌پس از اشغال تهران و خلع محمدعلی شاه ‌قاجار تشکیل شده ‌و تماما تحت کونترول عناصر ضد تورک باستان‌گرا، انگلیسی، قومیت‌گرای فارس، متفق پارسیان و داشناک‌ها و .... بود، خواستار آزادی رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان شده ‌بود (دولت مشروطه ی ایران که بازیچه ی انگلستان بود، در پایان جنگ جهانی اول به هنگام تکه پارچه کردن امپراتوری عثمانلی، به خواست دولت‌های استعماری اوروپایی، در کونفرانس لوزان بر علیه عثمانلی ادعاهای ارضی مطرح کرد و خواستار الحاق بخش‌هایی از تورکیه به ایران نو شد. اسناد این حرکت خائنانه در سؤزوموز منتشر خواهند شد):

ترجمه‌ی گزارش چهارم: «حاجی محمد خیابانی، میرزا اسماعیل نوبری، حاجی محمدعلی بادام‌چی توقیف نشده‌اند. بلکه‌ همانگونه‌که‌ در رمز تاریخ ٢٢-٨-١٣٣٤ عرض شده ‌است، به ‌منظور ممانعت و جلوگیری از تبلیغات و پروپاگاندایی که ‌به‌ نفع انگلیس‌ها در تبریز انجام می‌دهند، از طرف اوردوی نهم و به ‌عنوان یک تدبیر احتیاطی جبرا از آنجا نقل مکان داده ‌شده‌ و اکنون در شهر قارس هستند. قطعی است که این اشخاص، در صورت برگردانده ‌شدن به ‌تبریز در این روزها، که‌ اساسا دارای جو  هماهنگ و متفق با ما نیست، دوباره‌ بر علیه ‌ما فعالیت خواهند کرد. در اصل، حضرت ولی‌عهد به‌ طور خصوصی و محرمانه ‌از من بازنگرداندن این اشخاص به‌ ایران را خواهش کرده‌ است. فرمانده‌ی اوردوهای شرق- خلیل»

 






تورک‌ایلی - شوُ گؤردویون بویوک آدام، بو ملّتین کمالی‌دیر

 

تورک‌ایلی

شوُ گؤردویون بویوک آدام، بو ملّتین کمالی‌دیر 

تورک‌اوغلونا خطاب:


TÜRKLİLİ

Şu gördüyün büyük adam, bu milletin kemâlidir

Türkoğlu`na hitâp:

 


تورک اوغلونا خطاب:


بو تورک‌ایلی نه قهرمان نسیل‌له‌رین یاتاغی‌دیر

هله گؤنول‌لو آنقارا بو دولتین اوتاغی‌دیر

بوگون یینه تمیز قانین حرارتی‌یله زنده‌ییز

صلاحا نائل اولموشوز، ایله‌رله‌مه‌ک دمی‌نده‌ییز

شو گؤردویون بویوک آدام، بو ملّتین کمالی‌دیر

عدویِ جانی آغلاتان جلادتین مثالی‌دیر

آنین علوِّ همّتی وئریر بو مۆلکه تاب و فرّ

آنین علوِّ عزمی‌نه اوُیار گزیده هر نفر

 

نظام و انتظام دئمه‌ک جماعتین اساسی‌دیر

وفاق و اتّفاق ایسه سعادتین بناسی‌دیر

گؤروپ معارف اهلی‌نین شو حالِ احتشامی‌نی

آنین گیبی چالیش، قازان جهانین احترامی‌نی

 

معارف اهلی شوبهه‌سیز، ایشیق وئریر جماعته

ایشیق ایچينده مملکت شرف وئریر صناعته

اوتورماییپ چالیشمادیر شعارِ خاصّی ملّتین

دئمه‌ک سنین الین‌ده‌دیر شرافتین‌له ذلّتین

 

ایشین‌ده غیرت ائیله‌ییپ واقیت گئچیرمه نافله

زمانا اوُی، زمینه اوُی، دئدیرتمه باخ شو غافله!

فضیلتین‌له یوکسه‌لیر وطن‌ده نام و شهرتین

سنی عموما سئودیریر یولون‌دا حُسنِ خدمتین

 

١١ آغوستوس ٣٣٨ [١٩٢٢]

 

قاضی‌کؤی و چاملی‌جا سلطانی مکتب‌له‌ری فیرانسیزجا معلّمی

حسین زکی


مطبعه‌یِ شمس

Thursday, August 26, 2021

مکتوب تورکی سلطان مراد آغ‌قویون‌لو، درخواست کومک او از سلطان سلیم برای مقابله با تهدید شاه اسماعیل، و ‌ریشه‌ی نام طوائف پۆرنه‌ک-پرناک، دوُلقادار-ذوالقدر

مکتوب تورکی سلطان مراد آق‌قویون‌لو، درخواست کومک او از سلطان سلیم برای مقابله با تهدید شاه اسماعیل، و ‌ریشه‌ی نام طوائف پۆرنه‌ک-پرناک، دوُلقادای-ذوالقدر

 

مئهران باهارلی


در این مقاله ‌یک نامه‌ی تورکی از سلطان مراد که ‌آن را احتمالا در ١٥١٢-١٥١٣ خطاب به ‌یک پاشای عوثمان‌لی، شاید قوجا موصطافا پاشا و یا هرسک‌زاده‌ احمد پاشا نوشته را معرفی، در ادامه توضیحات مختصری در ریشه‌شناسی نام طوائف پرناک - پورناک و ذوالقدر ارائه کرده‌ام.

سلطان مراد در این نامه ‌می‌گوید وی در گذشته‌ی نزدیک با سلطان عوثمان‌لی – سلطان سلیم خان که‌ تازه‌ بر تخت سلطنت نشسته ‌بود - ملاقات داشته‌ و طی آن مورد التفات سلطان قرار گرفته ‌و از او وعده‌ی کومک به اعاده‌ی تخت و تاج و قلمروی آغ قویون‌لو (عراق عجم، تورک‌ایلی و ...) از چنگ شاه‌ اسماعیل اول را دریافت کرده ‌است. وی با ذکر این که ‌اخبار حادثات جدیدی – تهاجمات و جنگ‌های توسعه‌طلبانه‌ی شاه ‌اسماعیل اول - از شرق می‌رسد تقاضا می‌کند پاشا در باره‌ی این اخبار و تقاضای کومک او عریضه‌ای نوشته‌ به‌ درگاه‌ سلطان روانه‌ کند. به ‌اومید آن که ‌سلطان عوثمان‌لی کومک و معاونت - حمایت نظامی – وعده ‌داده‌ به ‌او را عملی سازد. زیرا اکنون فرصت مناسب برای عمل است. وی می‌گوید برای رساندن عریضه ‌به ‌درگاه‌ سلطان، حامل این نامه ‌ابراهیم بیک پورنه‌ک – هم‌طایفه‌ با بای‌ره‌ک بیک پورنه‌ک تورکمان، حاکم وقت عراق عرب - را مامور کرده ‌است.

١- سلطان مراد آق‌قویون‌لو (متولد ۱۴٨٣ تبریز – آزربایجان - تورک‌ایلی، سلطنت بین سال‌های ۱٤٩٧-۱۵١۸، قتل ۱۵۱۸ شانلی‌اورفا - آناتولی جنوبی - تورکیه) فرزند یعقوب آق‌قویون‌لو و گوهر خاتون خانیم است. وی در ۱۵۰۱ در حدود قیدار – ابهر - تورک‌ایلی با الوند بیگ آق‌قویون‌لو به‌ جنگ پرداخت. در نتیجه‌ی این جنگ بخش‌های مرکزی و شمالی عراق و ایران امروزی به ‌سلطان مراد و در شمال آزربایجان و قسمتی از تورکمانیا (دیار‌بکر) به ‌الوند بیگ داده‌ شد. با دست‌اندازی شاه‌ اسماعیل به‌ عراق عجم، سلطان مراد در ۲۰ ژوئن ۱۵۰۳ در نزدیکی همدان - تورک‌ایلی با وی به‌ جنگ پرداخت. اما شکست خورد و به ‌شیراز گریخت. یک سال بعد در ١٥٠٤ پس از آن که‌ سلطان مراد توسط شاه ‌اسماعیل از فارس هم رانده‌ شد، به ‌بغداد فرار کرد و پنج سال و نیم تحت حمایت والی عراق عرب بای‌ره‌ک بیک پورنه‌ک تورکمان Bayrek Bey Pürnek Türkman (به‌ اشتباه ‌باریک، بایریک، ... نوشته ‌می‌شود) درآمد. سلطان مراد در سال‌های ١٥٠٤-١٥٠٥ به‌ منظور پیدا نمودن متحد و تامین حمایت و قوای نظامی برای تسخیر دوباره‌ی قلمروی خود نزد علاء‌الدوله ‌ذوالقدر (نام اصلی دوُلقادار - توُلقاتایTulqatay  به‌ موغولی یعنی دارای کلاه‌خوُد) در البیستان و ماراش در آناتولی جنوبی و مدتی کوتاه ‌پس از آن به ‌دربار قانصو – قان ساو غوری سلطان قیپچاق دولت کؤله‌مه‌ن –مملوک[1] و سپس بایزید دوم عوثمان‌لی رفت. اما نااومید از کومک آن‌ها دوباره ‌نزد علاء‌الدوله‌ بازگشت. خان دوُلقادار (ذوالقدر) ‌سلطان مراد را به ‌گرمی پذیرفت و دخترش بنگ‌لی خاتون را به‌ عقد او درآورد. در سال ۱۵۰۹ با هجوم اوردوی شاه ‌اسماعیل اول به‌ جانب عراق عرب، سلطان مراد همراه ‌بای‌ره‌ک بیک پورنه‌ک تورکمان حاکم بغداد و جمعی دیگر از پورنه‌ک‌ها، به‌ قارامان در روم و شام پناه‌ برد. پس از آن شاه ‌اسماعیل به‌ بغداد وارد شد و بسیاری از پورنه‌ک‌ها را به ‌قتل رساند. بعد از مرگ بایزید دوم در سال ١٥١٢، سلطان مراد با سلطان جدید عوثمان‌لی سلطان سلیم خان اول دیدار کرد و از او وعده‌ی کومک برای بازگرفتن مملکت و تاج و تخت آغ قویون‌لو را گرفت. در سال ١٥١٤ بای‌ره‌ک بیک پورنه‌ک تورکمان همراه ‌سلطان سلیم خان به‌ جنگ با شاه ‌اسماعیل رفت و در فتح چالدیران و تصرف تبریز شرکت کرد. وی بعد از مراجعت از آزربایجان از هر دو چشم کور و بعد از مدتی درگذشت. سلطان مراد آق‌قویون‌لو نیز نهایتا در ۱۵۱۸ به‌ دست دورموش‌خان شاملو که‌ مقام اوُلوُنوْیان - سپه‌سالاری اوردوی قیزیل‌باش را داشت و ل‌له‌ی - آتابک سام میرزا بود در دیاربکر کشته شد و سر بریده‌اش به‌ شاه‌ اسماعیل اول در تبریز فرستاده‌ شد. با مرگ سلطان مراد، حیات دولت تورک آق‌قویون‌لو به‌ پایان رسید.

Sunday, August 22, 2021

جمشیدخان افشار اورومی-مجدالسلطنه بیشتر از «اتحاد اسلام»، متمایل به «اتحاد تورک»، و متوجه به و ساعی در یک ناسیونالیسم افراط‌آمیز [تورک] است.

جمشیدخان افشار اورومی-مجدالسلطنه بیشتر از «اتحاد اسلام»، متمایل به «اتحاد تورک»، و متوجه به و ساعی در یک ناسیونالیسم افراط‌آمیز [تورک] است.

 

از گزارش شهبندر اورمیه و وکیل شهبندر تبریز به وزارت داخله‌ی عثمانلی- ٢ آوریل ١٩١٥

نوت: متن کامل این گزارش بسیار مهم تاریخی در مورد شخصیت‌ها و تشکلات و احزاب ملی تورک در تورک‌ایلی به سال‌های جنگ جهانی اول مانند جمشید خان مجدالسلطنه اورومی، حاجی بیگ بلوری تبریزی، پیشنماز سلماسی و احزاب اتحاد و ترقی اسلام – اتحاد تورک، اتحاد، اتحاد اسلام، ....؛ و شخصیت‌ها و تشکلات و احزاب غیر ملی و ضد تورک و پان‌ایرانیست مانند آزادی‌خواهان و مجاهدین افراطی باقی‌مانده از دوران مشروطیت و دموکرات‌های آزربایجان در تبریز - اردبیل، اقدامات و فعالیت‌های آن‌ها و ...  به سبب طولانی بودن بعدا در سؤزوموز منتشر خواهد شد.



تورکیه باید از تاسیس دولت منطقه‌ای تورکستان جنوبی (د.م.ت.ج.) در شمال افغانستان حمایت کند

 

Türkiye, Afganistan’ın kuzeyinde “Güney Türkistan Bölgesel Devleti”nin (G.T.B.D.) kurulmasını desteklemelidir.

تورکیه باید از تاسیس دولت منطقه‌ای تورکستان جنوبی (د.م.ت.ج.) در شمال افغانستان حمایت کند

 



Thursday, August 19, 2021

دین، باورهای دینی و نقش آن‌ها در هویت ملی تورک و سیاست‌های استعماری دولت ایران

 

دین، باورهای دینی و نقش آن‌ها در هویت ملی تورک و سیاست‌های استعماری دولت ایران

 

از گفتگوی مهران بهاری با آزربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش سوم

 

Sunday, November 29, 2009

 

متنی آموزشی - تحلیلی  در حرکت ملی دموکراتیک تورک

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_49.html

 


Wednesday, August 18, 2021

دوکتور ثمینه خسروشاهی‌نین آجی آیریلیشی‌نا، ده‌یه‌رلی آنی‌سی‌نا

 

بیر عزیز دوْست، دوْکتوْر ثمینه خسروشاهی‌نین آجی آیریلیشی‌نا، ده‌یه‌رلی آنی‌سی‌نا، اونون سئودییی نئچه قوشوق ....

١٣-ژوئن-٢٠٢١

Bir Eziz Dost, Doķtor Semine Xosrovşâhî’nin Acı Ayrılışına, Deyerli Anısına, Onun Sévdiyi Néçe Qoşuq

13-Çiçekay-2021


از چه می‌نالی دلم، خود کرده را تدبیر نیست

وقتِ شِکْوه کردن از دنیا و این تقدیر نیست

از چه می‌کوبی خودت را بر در و دیوارها

رفته است او، دستِ تو دیگر به جایی گیر نیست

دیگر آن صیّاد از صیدی که در بند است گذشت

در غم و شب گریه‌ها دیگر بدان تأثیر نیست

چشم‌هایت را کمی وا کن، نمی‌بینی مگر

رویِ دیوارِ دِلَت قاب است، ولی تصویر نیست

فکرِ من باش و کمی هم آبروداری بکن

جایِ تو اکنون عزیزم، در غُل و زنجیر نیست

گریه کردن رویِ قبری که درونش مرده نیست

از تو می‌گیرد نگاهی را که دامن‌گیر نیست

باید از آن خاطراتِ خوب و شیرین بگذری

آینه وقتی شکسته، قابلِ تعمیر نیست

می شود ... با یک شروعِ تازه‌تر آغاز کن

گرچه ویران گشته‌ای، امّا هنوزم دیر نیست

.....

 

فلک به‌نی اؤز باغیم‌دان ائیله‌دی

سوسن آغلار، سونبول آغلار، گول آغلار

دوست باغی‌نین آخماز اولدو سولاری

باغبان آغلار، ساوجی آغلار، سئل آغلار

 

یاریِ بولسام، خینا یاخسام اه‌لی‌نه

آلیپ گئتسه‌م وطنی‌نه، ایلی‌نه

نولا بیر ده ساریلایدیم بئلی‌نه

قاییش آغلار، قایتان آغلار، بئل آغلار

 

ترک ائیله‌دیم وطنیمی، ایلیمی

اه‌لیم‌ده‌ن آلدیردیم غونچا گولومو

سالدیم غوربت ایل‌له‌ره به‌ن یولومو

اوبا آغلار، یوردوم آغلار، ایل آغلار

 

اؤرده‌ک گیبی اوچدوم گؤل‌ده‌ن گؤل‌له‌ره

چای‌لاق گیبی گه‌زدیم چؤل‌ده‌ن چؤل‌له‌ره

کَرَم آیدار دوشدوم تورلو یول‌لارا

گه‌له‌ن آغلار، گئده‌ن آغلار، یول آغلار

.....

Felek meni öz bağımdan éyledi

Süsen ağlar, sünbül ağlar, gül ağlar

Dost bağının axmaz oldu suları

Bağban ağlar, savcı ağlar, sél ağlar

 

Yarı bulsam xına yaxsam eline

Alıp gétsem vetenine, iline

Nola bir de sarılaydım béline

Qayış ağlar, qaytan ağlar, bél ağlar

 

Terk éyledim vetenimi, ilimi

Elimden aldırdım qonça gülümü

Saldım qürbet illere men yolumu

Oba ağlar, yurdum ağlar, il ağlar

 

Ördek kimi uçdum gölden göllere

Çaylaq kimi gezdim çölden çöllere

Kerem aydar düşdüm türlü yollara

Gelen ağlar, géden ağlar, yol ağlar

سه‌نی اونوتماق مومکون مو؟

اولماسان دا یانیم‌دا

اولماسان دا بیرلیک‌ده

هیچ ایسته‌مه‌زسه‌ن بیله

یاشاریم به‌ن سه‌نی

یول‌لاردا بولوروم سه‌نی

تقویم‌له‌رده‌ن چالاریم سه‌نی

دانس ائده‌ریم خیالین‌لا

یینه یاشاریم به‌ن سه‌نی

.....

Seni unutmak mümkün mü?

Olmasan da yanımda

Olmasan da birlikte

Hiç istemezsen bile

Yaşarım ben seni

Yollarda bulurum seni

Takvimlerden çalarım seni

Dans ederim hayalinle

Yine yaşarım ben seni

گاهی اوقات قرار است که در پیله‌یِ دَرْد

نم نمک شاپرکی خوشگل و زیبا بِشَوی ...

گاهی انگار ضروری‌ست بگندی در خود

تا مبدّل به شرابی خوش و گیرا بِشَوی...!!

گاهی از حمله‌یِ یک گربه، قفس می‌شکند

تا تو پرواز کنی، راهی‌یِ صحرا بِشَوی ...

گاهی از خارِ گُلِ سرخ برنجی، بد نیست

باعثِ مرگِ گُلِ سرخ مبادا بِشَوی ...

گاهی از چاه قرار است به زندان بروی

آخرِ قصّه هم آغوشِ زلیخا بِشَوی ...!!

Monday, August 16, 2021

افغانستان، و تورکستان جنوبی

 افغانستان، و تورکستان جنوبی

مئهران باهارلی


ایران‌شهری‌ها و پان‌ایرانیست‌های خجالتی مانقورت (مر. نگ.، عب. جو.، ...) ناله سر داده‌اند که افغانستان به ما مربوط است، چرا که بخشی از ایران‌زمین و فرهنگ ایرانی و تاریخ ایرانی و ... بوده است. این‌ها مهملات است. البته افغانستان به ما مربوط است اما نه به این دلایل ایران‌زمینی و بوی جوی مولیانی ....

علاوه بر دلایل عام انسانی مانند مسائل حقوق بشری و حقوق و آزادی‌های زنان و کودکان و گروه‌ها و اقلیت‌های ملی و دینی و عقیدتی و تهدید و خطر حاکمیت دولت شریعت و اسلام‌گرایی سیاسی و تروریسم و مافیای مواد مخدر و دولت‌مداری فاسد و تخریب میراث هنری و فرهنگی و مدنی و تاریخی، خون‌ریزی‌ها و خشونت‌های بلاانقطاع و موج مهاجرت‌ها و دیگر فاجعه‌های انسانی و ....، افغانستان به دلایل خاص هم به ما یعنی ملت تورک ساکن در ایران کاملا مربوط است: 

قسمتی از تورکستان، تورکستان جنوبی و گروه‌های ملی تورک متعدد اوزبیک و تورکمن و قیرقیز و تاتار و اویغور و کازاخ و .... هم‌چنین گروه‌های تورک اوغوز غربی (افشار و قیزیل‌باش و قاجار و ...) و موغول (هزاره، آیماق و ...) دری زبان شده در آن کشور قرار دارند که از همه جهات تاریخی و تباری و زبانی و ادبی و ... مرتبط با ما، و دخیل در تشکل ملت تورک ساکن در تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران بوده‌اند. در نتیجه درد و رنج و مصیبت آن‌ها مانند سعادت و رفاه و شادیشان، درد و رنج و مصیبت و سعادت و رفاه و شادی ما هم است.

علاوه بر آن گروه‌های تورک ساکن در ایران و افغانستان، هر دو معروض به یک سیاست واحد نسل‌کشی زبانی و ملی توسط عناصر ایرانیک (پشتون و فارس) که توسط یک دشمن واحد ضد تورک (غرب و اوروپای صلیبی‌- استعمارگر از روسیه تا بریتانیا و ...) حمایت و به حاکمیت رسانده شده و مدیریت می‌شود هستند. تنها نام‌ها و صورت‌ها و بازی‌ها و نیرنگ‌ها بسته به زمان و مکان عوض می‌شود. گاهی فارس، گاهی پشتون، گاهی دولت ولایت فقیهی شیعه‌ی خمینی و گاهی طالبان سنّی تکفیری، گاهی رضا شاه و گاهی غنی رئیس جمهور و هر دو فراری  ....

استراتژی و راه و نقشه‌ی خلاص تورکان ساکن در ایران و افغانستان برای برون‌رفت از وضعیت فاجعه‌بار کنونی که در صورت ادامه‌ی غفلت و بی هدفی ملی و نداشتن تشکیلات سیاسی و نظامی و وحدت و عزم و ثبات و قاطعیت و درایت تورکان می‌تواند مراحل پایانی حیات عنصر تورک در این کشورها باشد هم، عینا مانند یک‌دیگر است. ....

پ.س.: این مشکلات ربطی به یهود ندارد. نباید آدرس غلط داد و افکار را منحرف نمود. آدرس اصلی ذهنیت صلیبی غرب و ماشه‌های ایرانیک آن‌ها یعنی فارس‌ها و پشتون‌ها و ... و غفلت و اشتباهات استراتژیک دولت‌های تورک از اوزبیکستان و تورکمنستان و قیرقیزستان گرفته تا تورکیه و آزربایجان (عدم درک لزوم تاسیس دولت تورکستان جنوبی شامل تمام مناطق تورک‌نشین افغانستان و تمرکز بر تحقق و عملی کردن سریع این ایدئال استراتژیک)، به علاوه خمودی و رخوت و بی تحرکی خود تورکان ساکن در این کشورها است.....

Sunday, August 15, 2021

بیانیه‌ی تورکی خلیل پاشا پس از آزادسازی تبریز در سال ١٩١٥

بیانیه‌ی تورکی خلیل پاشا پس از آزادسازی تبریز در سال ١٩١٥

 

مئهران باهارلی

 

در این مقاله متن یک اعلانیه‌ی تورکی از «خلیل پاشا قوُت» فرمانده‌ی قوای عثمانلی آزادکننده‌ی تورک‌ایلی و مرکز آن تبریز در سال ١٩١٥ را تقدیم کرده‌ام. اوردوهای عثمانلی در سال‌های جنگ جهانی اول دو بار اقدام به آزادسازی تورک‌ایلی - منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب و غرب ایران و نواحی جنوبی‌تر آن از اشغال ارتش‌های روسیه و بریتانیا و فرانسه و متحدان مسیحی آن‌ها ارمنی‌ها و آسوری‌ها کردند. در این عملیات‌ها نیروهای تورک مسلح بومی به فرماندهی رهبران و شخصیت‌های ملی تورک مانند جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه ژنرال دولت تورک قاجار، حاجی بیگ بلوری تبریزی، حاجی پیشنماز آقا سلماسی و .... اشتراک داشتند.

١-قوای متحده‌ی تورک در تمام شهرهای تورک‌ایلی که آزاد می‌کردند از اورمیه و تبریز و خوی گرفته تا همدان و بیجار و سلطان‌آباد (اراک) با استقبال آتشین توده‌های تورک مواجه می‌شدند. قرائت شعری تورکی در مراسم استقبال از خلیل پاشا توسط تقی رفعت، همچنین استقبال مردم و مقامات ملی تورک تبریز به پیشگامی ولیعهد محمدحسن میرزا از آزادسازی دوم تبریز به سال ١٩١٨، با برپاکردن تاق نصرت در استقبال نیروهای متحد تورک بومی - عثمانلی و اهدای دسته‌های گل توسط دخترکان تبریزی به فرماندهان عثمانلی،[1] صحنه‌هایی ماندگار و ثبت شده در تاریخ هستند.

٢-خلیل پاشا شخصیتی شناخته شده و محبوب در تاریخ مجادله‌ی ملی تورک در ایران است. او از یاران سعید سلماسی در دوره‌ی مشروطیت بود[2] که چند سال بعد در جریان آزادسازی تورک‌ایلی به سال ١٩١٥ به یک قهرمان ملی ملت تورک ساکن در ایران تبدیل شد. خلیل پاشا نجات‌دهنده‌ای بود که به هر شهر آزربایجان که وارد می‌شد، مردم با شادی و شعف به پیشواز او و اوردوی نجات‌بخشش می‌رفتند و فریاد زنده باد سر می‌دادند : 

«اول ماه جمادی الاول ١٣٣٣ برابر با اسفند ١٢٩٤ شمسی (١٧ مارس ١٩١٥) لشکر بزرگی از عثمانی به استعداد بیش از ده هزار عسکر به فرماندهی خلیل پاشا به اورمیه رسید. آب و هوای آن سال بسیار معتدل و ملایم بود. اکثر درخت‌ها شکوفه داده و صحرا منظره‌ی با طراوت خاصی داشت. اهالی [تورک] شادی‌کنان به پیشواز آنان آمده بودند. سپاهیان خلیل بیگ بر خلاف عشایر [کورد] با ادب و تربیت بودند و تحصیلاتی داشتند و با نزاکت رفتار می‌کردند. مثلا هر گروهان و گردان که به پیشوازیان نزدیک می‌شد سلام داده و «مرحبا‌ اه‌فه‌ندی» می‌گفتند و اهالی نیز فریاد می‌زدند: «یاشاسین ایسلام قوشونو!» [زنده باد ارتش مسلمانان!]. شعف و شادی مردم از آن جهت بود که از دست ارامنه و روس‌ها خلاص شده بودند. مامورین و اتباع روس‌ها نیز از مردم پول‌ها گرفته و اخاذی نموده و به آزار مردم پرداخته بودند. آنان هم‌وطنان مسیحی را برای آزار و اذیت مسلمانان اغوا و گمراه نموده و به علاوه با ورود سپاه منظم و با تربیت عثمانی، دست یاغیان و عشایر چپاول‌گر کوتاه شده بود. مردم همان اندازه که از روس‌ها و ارامنه‌ی هم‌دست روس‌ها بیزار بودند، به همان اندازه به قوشون عثمانی خوش‌بین و مهربان بودند»[3].

٣-از دیگر نکات مهم در این آزادسازی‌ها، استعمال تورکی به عنوان زبان رسمی و خطاب شفاهی و کتبی مقامات نظامی تورک بومی و عثمانلی به مردم برای نخستین بار به زبان تورکی است. این مقامات اغلب بیانیه‌ها و اسناد خود را یا صرفا به زبان تورکی و یا به دو زبان تورکی - فارسی منتشر می‌کردند[4]. در حالیکه قوای اشغال‌گر روس و بریتانیا و فرانسه به جز یکی دو مورد، تمام اسناد و بیانیه‌های خود را به زبان‌های خارجی و بیگانه‌ی فارسی، روسی، فرانسه و انگلیسی حتی آسوری و ارمنی منتشر می‌کردند، اما با وسواس از کاربرد زبان تورکی در خطاب به مردم تورک اجتناب می‌نمودند. زیرا اساسا هدف آن‌ها پاک‌سازی و نابودی ملت تورک در منطقه و تورک‌ایلی، هم به لحاظ فیزیکی با قتل عام و کشتار و هم به لحاظ زبانی با متروک ساختن زبان تورکی بود.

٤-نیروهای خائن و مانقورت تورک و در راس آن‌ها فرقه‌ی دموکرات آزربایجان در تبریز شعبه‌ی ایالتی فرقه‌ی دموکرات ایران که اغلب نفرات آن را اشرار تشکیل می‌داد و دارای تشکیلات تروریستی برای قتل مخالفین خود بود، بخش شرور مجاهدین باقیمانده از دوره‌ی مشروطیت لانه کرده در تبریز، و اغلب مهاجرین ایرانی در قفقاز که اکثریتشان تورک‌های منسوب و متمایل به جریانات چپ و آنارشیستی در آن دیار بودند (مانند سید جوادزاده خلخالی - پیشه‌وری بعدی) متحد این نیروهای اشغال‌گر صلیبی و همکار قوای اشغال‌گر انگلیس، به اندازه‌ی آن‌ها حتی بیشتر ضد تورک بوده و هماهنگ با داشناک‌ها و دیگر تروریست‌های ارمنی که از قدیم سر و سری با آن‌ها داشتند عمل می‌نمودند. (دلیل حمایت آزربایجان‌گرایان فعلی از این دسته‌جات ضد تورک و تقدیم وارونه‌ی آن‌ها به عنوان نیروهایی ملی، دقیقا به این سبب است که خود آزربایجان‌گرایی معاصر و هویت ملی و وطنی که وی مبلغ آن است هم دقیقا ساخته و پرداخته‌ی دول ضد تورک انگلستان و فرانسه و روسیه و ارمنستان و پان‌ایرانیسم و پارسی‌گری و زرتشتی‌گری .... است).

احزاب ارمنی داشناک و هینچاک و ... در تشکیل فرقه‌ی دموکرات ایران که فرقه‌ی دموکرات آزربایجان شعبه‌ی ایالتی آن بود و تهیه‌ی مرام‌نامه و نظام‌نامه‌ی آن، نقش تعیین کننده داشتند. در دوره‌ی مشروطیت این بخش خائن مجاهدین در تبریز با بستن عهدنامه با داشناک‌ها و هینچاک‌ها به تامین اسلحه و مهمات و دیگر لوژیستیک برای حمله‌ی تروریست‌های فدائی ارمنی به خاک و دولت عثمانلی پرداخته و همراه آنان بر علیه دولت تورک قاجار عملیات سابوتاژ و تروریستی و ... اجرا می‌کردند.

در سال‌های جنگ جهانی اول نیز دموکرات‌های آزربایجان که رهبران آن همه فاقد شعور ملی تورک و یا صراحتا ضد تورک، ایران‌گرا (خیابانی) و پان‌ایرانیست (نوبری - تروریست و آدمکش حرفه‌ای، بهرامی - جاسوس انگلستان، بادامچی - پان‌ایرانیست قهار، ...) بودند مواضع شدیدا ضد تورک داشتند، به عنوان متفق انگلستان، ناسیونالیست‌های باستان‌گرای فارس و داشناک‌ها و دیگر ارمنیان تا به دندان مسلح در تبریز عمل می‌کردند و به سرکوب و ترور قوا و احزاب و شخصیت‌های ملی تورک (ولیعهد محمد حسن میرزا که به عنوان متحد عثمانلی عمل می‌کرد[5]، جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه صدر «دولت تورک اتحاد - بیرلیک» و موسس «جمعیت اتحاد و ترقی اسلام»[6] («حزب اتحاد تورک» بعدی)، حاجی بیگ بلوری رهبر «تورک موجاهید فیرقه‌سی»[7] و موسس «حزب اتحاد»، علی هیئت[8] موسس «جمعیت اتحاد اسلام» در تبریز، ..) دست می‌زدند. در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول همچنین دموکرات‌های آزربایجان با خرید اسلحه‌های موجود در نخجوان و جنوب قفقاز و مصادره‌ی سلاح‌ها و مهمات باقی مانده از ارتش تزاری به هنگام ترک آزربایجان در آن، نیروهای مردمی تورک در قفقاز را که بر علیه توسعه‌طلبان داشناک ارمنی می‌جنگیدند محروم از سلاح و مهمات، بی دفاع و آسیب‌پذیر می‌کردند و بدین صورت به اشغال اراضی تورک قفقاز توسط ارمنیان یاری می‌رساندند. بخشی از دموکرات‌های آزربایجان پس از سقوط حکومت آزادی‌ستان، به اشغال اورمیه توسط قوای کورد به رهبری اسماعیل آقا سیمیتقو یاری رساندند ...

در زیر متن اعلانیه‌ی تورکی خلیل پاشا در تبریز-١٩١٥ [9]و یک بیانیه‌ی مشابه از جمیل جاهد فرمانده‌ی قوای عثمانلی آزادسازنده‌ی باکو در سال ١٩١٨ را جهت مقایسه همراه با ترجمه‌ی فارسی هر دوی آن‌ها داده‌ام.

پایان نوت مئهران باهارلی