Wednesday, June 5, 2019

سه مارش نظامی تورکی از اوردوی دولت تورک افشاری

سه مارش نظامی تورکی از اوردوی دولت تورک افشاری 

مئهران باهارلی

  

TÜRK AFŞAR DEVLETİ ORDUSU’NUN ÜÇ TÜRKÇE ASKERİ MARŞI

THREE TURKISH MILITARY ANTHEMES FROM THE ARMY OF TURKISH AFSHAR STATE

خلاصه:

آبراهام گاتوغیگوس در کتاب وقایع‌نامه‌ی خود متن تورکی سه سرود نظامی که چاوش‌ها در مراسم سلام نظامی در مقابل نادر شاه افشار می‌خوانده‌اند، و اطلاعاتی در باره‌ی باند موزیک سپاه افشاری مرکب از سی نظامی داده است. این سرودهای نظامی تورکی در دیگر منابع تاریخی ذکر نشده‌اند، و از جنبه‌ی نشان دادن موقعیت رسمی زبان تورکی در دولت و ارتش افشاری، و موزیک نظامی تورک حائز اهمیت هستند. در این مقاله متن تصحیح و ترمیم شده‌ی سه سرود نظامی تورکی دولت افشاری و یک دعای عربی که چاوشان در مراسم سلام نظامی نادر شاه می‌خواندند را داده، و چند کلمه و عبارت مربوطه را تشریح کرده‌ام.

اؤزه‌ت:

گیریت‌لی آبراهام کاتوغیکوس، وقایع‌نامه کیتابی‌ندا نادیر شاه آفشارین اؤنونده عسکری سلام‌لاما تؤره‌نی‌نده سؤیله‌نه‌ن اوچ تورک‌جه عسکری مارش متنی‌نی و آفشار عسکری موزیک باندوسو حاققی‌ندا بیلگی‌له‌ر وئریر. باشقا تاریخی قایناق‌لاردا بولونمایان بو تورک‌جه عسکری مارش و بیلگی‌له‌ر، تورک آفشار دولتی و اوردوسوندا تورک‌جه‌نین رسمی ایستاتوسونو گؤسته‌رمه‌سی آچی‌سی‌ندان بؤیوک اؤنه‌م داشیماق‌دادیر. بو بیلگی‌له‌ر آیری‌جا تورک عسکری موزییی و آفشار دولتی اوردوسو تاریخی آچی‌سی‌ندان دا ده‌یه‌رلی‌دیر. بو یازیم‌دا آنیلان تورک‌جه عسکری مارش‌لار و نادیر شاه‌ین عسکری سلام‌لاما تؤره‌نی سیراسی‌ندا عسکرله‌رین اوخودوغو عرب‌جه بیر دوعانین تصحیح ائدیلمیش متنی‌نی وئریپ، گیریت‌لی آبراهام کاتوغیکوس‌ون قونویلا ایلگی‌لی ایش‌له‌تدییی بیر سیرا کلیمه و دئییم‌له‌ری آچیق‌لاییرام.

Özet

Giritli Abraham Katoğikos, Vekayinâme kitabında Nadir Şah Afşar'ın önünde askeri selamlama töreninde söylenen üç Türkçe askeri marş metnini ve Afşar askeri müzik bandosu hakkında bilgiler veriyor. Diğer tarihi kaynaklarda bulunmayan bu Türkçe askeri marş ve bilgiler, Türk Afşar devleti ve ordusunda Türkçenin resmi statüsünü göstermesi açısından büyük önem taşımaktadır. Bu bilgiler ayrıca Türk askeri müziği ve Afşar Devleti ordusu tarihi açısından da değerlidir. Bu yazıda anılan Türkçe askeri marşlar ve Nadir Şah'ın askeri selamlama töreni sırasında askerlerin okuduğu bir Arapça duanın tashih edilmiş metnini veriyor, Giritli Abraham Katoğikos’un konuyla ilgili kullandığı bazı kelime ve deyimleri açıklıyorum.

Abstract

In his book of chronicles, Abraham Gatoghigos provides the Turkish text of the three military anthems that were sung in the military salute ceremony in front of Nader Shah Afshar, as well as information about the Afsharid military band. These Turkish military anthems, which are not mentioned in other historical sources, hold great significance in demonstrating the official status of the Turkish language in the Afsharid government and army. They are also valuable in Turkish military music and history of Afsharid armed forces. In this article, I have corrected and repaired the text of three Afsharid Turkish military hymns; and an Arabic prayer that the soldiers recited during the military salute ceremony of Nader Shah. Additionally, I have provided explanations for some related words and phrases; used in Abraham’s text.


تورکی به هم‌راه فارسی و عربی از زبان‌های رسمی دولت تورک افشاری بود. اگرچه فارسی، زبان غالب در نگارش منشات و مکتوبات و کتب ... و تورکی زبان غالب در مناسبات شفاهی آن دولت بود؛ اما نادر شاه در دیدارهای رسمی و غیررسمی، در خطاب به نظامیان و مامورین دیوانی و مقامات دینی از هر ملیت و مذهبی و ...، در نطق‌ها و سخن‌رانی‌های خود، در مناسبات دیپلوماتیک با مقامات خارجی اعم از سلاطین و ایلچی‌یان و ... منحصراً به زبان تورکی، اغلب لهجه‌ی تورکمانی (شاخه‌ی شرقی اوغوز غربی در مقابل شاخه‌ی غربی اوغوز غربی و یا لهجه‌ی عوثمان‌لی) و گاها لهجه‌ی جغتایی (تورکی شرقی) صحبت می‌کرد. زبان حاکم بر قورولتای موغان و مراسم تاج‌گذاری نادر شاه و دیگر مراسم رسمی دولتی هم تورکی بود.

از لحاظ علاقه به زبان تورکی و تلاش برای ارتقاء موقعیت آن به عنوان زبانی رسمی و مکتوب، نادر شاه در میان حاکمان تاریخ تورک - تورکمان ایران موقعیت برجسته‌ حتی منحصر به فردی دارد. این علاقه و تلاش‌ خود را به صورت اصرار به کاربرد زبان تورکی در مکالمات، نویساندن کتیبه‌ها‌ی تورکی در ایران و عراق، امر به سرودن ماده‌های تاریخ متعدد به تورکی، انتشار اسکناس چرمی با متن تورکی، حمایت از تالیف کتب لغت و قواعد زبان تورکی، اهدای نسخ خطی تورکی به آستان قدس رضوی، و ... جلوه‌گر می‌شود (به لینک‌های داده شده در آخر این مقاله مراجعه کنید).

دولت تورک افشاری، مانند بسیاری از دولت‌های تورک دیگر، یک دولت نظامی متکی بر اوردو بود و بخش سیویل - دیوانی آن در حاشیه قرار داشت. اوردوی افشاری از جنبه‌ی ساختاری – سازمان‌دهی و فرمان‌دهی و مراتب تشکیلاتی و زبانی یک ارتش تماما تورک، و دو منبع و مرجع اصلی آن دولت‌های تورک -تورکمان – تاتار - موغول پیش از خود (ایل‌خان‌لی، جالاییرلی، قاراقویون‌لو، آغ‌قویون‌لو، قیزیل‌باش، ...) و امپراتوری عوثمان‌لی بود (نگاه کنید به بحث مهتر در همین مقاله). تورکی زبان فرمان‌دهی و کاربردی اوردوی افشاری، زبان فرامین و ادعیه و سرودها و مارش‌های نظامی، چه در داخل مرزهای قلم‌روی افشاری و چه در سفرهای جنگی و ممالک و سرزمین‌های فتح شده بود و به طور گسترده در نام‌های مناصب و عنوان‌ها و سلاح‌ها، ...  استفاده می‌شد.

در بسیاری از منابع تاریخی مربوط به دوره‌ی نادری و دولت تورک افشاری به صراحت بیان و تاکید می‌شود که زبان مکالمه و کاری نادر شاه تورکی بود و همه‌ی فرامین و دعاها و سرودها و مارش‌های نظامی اوردوی افشاری هم به زبان تورکی صادر می‌شد (یک مقاله‌ی این‌جانب در باره‌ی فرامین نظامی تورکی دولت افشاری در آینده‌ی نزدیک منتشر خواهد شد). اما در اغلب آثار به زبان فارسی، متن این فرامین و دعاها و مکالمات و سرودها و تورکی منابع متن تورکی آن‌ها، نقل نه‌شده است.

کتاب وقایع‌نامه‌ی گیریت‌لی آبراهام گاتوغیگوس به زبان ارمنی، یکی از منابع استثنایی است که قسمتی از مکالمات نادر شاه به زبان تورکی در قورولتای موغان چؤلو را با حروف ارمنی ثبت و نقل کرده است[1]. گیریت‌لی آبراهام، هم‌چنین در فصل ٤٦ اثر خود «در باب دعاهایی که چاووش‌ها در موقع ورود ولی‌نعمت به دیوان و هنگام سوار شدن او بر اسب خواندند و در تعداد لشکریان وی»، متن اصلی تورکی سه ادعیه -  سرود نظامی که چاووش‌ها در مراسم سلام نظامی می‌خوانده‌اند را با الفبای ارمنی داده است[2]. این سرودهای نظامی تورکی در دیگر آثار تاریخی یافت نه‌می‌شوند و حائز اهمیت بسیار هستند.

آبراهام گیریت‌لی می‌گوید یک باند موزیک مرکب از سی چاووش این ادعیه - سرودهای تورکی را در مراسم سلام نظامی به هنگام خروج نادر شاه از اندرون (ایچ‌قاپی) و آمدن وی به دیوان‌خانه (دیش‌قاپی)؛ و یک دعای یک جمله‌ای به زبان عربی را به هنگام سوار شدن او بر اسب می‌خواندند. منابع دیگری نیز به مراسم سلام نظامی مذکور اشاره کرده‌اند. از جمله عالم آرای نادری تالیف محمد کاظم مروی مولف که می‌گوید پس از آن که نادر شاه از سراپرده (اندرون - ایچ‌قاپی) به خیمه‌ی نادری (اوتاق خود) در دیوان‌خانه (دیش‌قاپی) می‌آمد، جارچی‌یان و نوکران ایشیک‌آقاسی و قاپی‌چی‌یان فرمان تورکی «سلام دور!» (به سلام نظامی بایست!) را به حاضرین اعلام می‌کردند: «بعد از آن که آن خسروی کامگار از سراپرده‌ی خود به دیوان‌خانه آمده، در خیمه‌ی نادری نزول اجلال می‌فرمود، بر نهج معمول که همیشه سلام می‌گرفت، مردم را نایبان ایشیک‌آقاسی و جارچی‌یان و حاجبان فریاد کرده می‌گفتند: «سلام دور!»- یعنی سلام باد!»[3]. سپس نادر شاه سلام می‌گرفت.

سراپرده، اوتاق و یا خیمه‌ی نادری مورد بحث همان است که نادر شاه امر کرد تا استرآبادی یک ماده‌ی تاریخ به زبان تورکی برای آن بسراید. استرآبادی نیز شعر ماده‌ی تاریخ تورکی (جغتایی) آتی را سرود[4]: «... خیمه نیز در خور آن مکلل به مروارید آب‌دار و گوهرهای شاهوار نقش‌پذیر انجام ساختند و حسب الامر همایون راقم حروف، تاریخ تورکی برای اتمام آن به سلک نظم کشیده بود که درین تاریخ ثبت افتاد و هی هذه:

شُکرِ ایزد که بی طناب و ستون

قدرتی قوردو خیمه‌یِ گردون

اینجی دیک انجمِ شب‌افروزو

اطلسِ چرخه ایتتی گل‌دوزی»[5]

دعاها-سرودهای تورکی مراسم سلام نظامی نادرشاه

در زیر متن تصحیح و ترمیم شده‌ی سه ادعیه - سرود نظامی تورکی و یک دعای عربی که چاووشان در مراسم سلام نظامی نادر شاه می‌خواندند را داده، و سپس چند کلمه و عبارت مربوطه را تشریح کرده‌ام. عناوین سرودها از طرف من افزوده شده‌اند. ترانسکریپسیون مغلوط متن تورکی این سه سرود نظامی در ترجمه‌ی انگلیسی کتاب گیریت‌لی آبراهام را در پاورقی‌ها نشان دادم.

ایلاهی، ایلاهی!

بسم الله الرحمن الرحیم

ایلاهی، ایلاهی! مودامی دوعام:

دولتین قاییم اولسون!

دوست‌ون دوست اولسون!

دوشمان‌ین دا دوست اولسون!

به حرمتِ سیّد المرسلین صلّی [الله] علیه[6]

Bismillâhirrehmânirrehim

İlâhi İlâhi, mudâmî duâm:

Devletin qayım olsun!

Dostun dost olsun!

şmanın da dost olsun!

Bi hörmet-i Séyyid el-mürselin selli eléyhi

 

عادل خان‌یم!

په په! سعادت‌لی، شوکت‌لی، اینام‌لی، عادل خان‌یم!

مودامی دوعام:

دولتین قاییم اولسون!

دوست‌ون دوست اولسون!

دوشمانین دا دوست اولسون!

به حرمتِ سیّد المرسلین، صلّی [الله] علیه[7]

Peh peh! Saâdetli, şevketli, inamlı, âdil Xânım!

Mudâmî duâm:

Devletin qayım olsun!

Dostun dost olsun!

Düşmanın da dost olsun!

Bi hörmet-i Séyyid el-mürselin selli eléyhi

 

یاشا سولطان‌یم!

یاشا سولطان‌یم یاشا، باشقان پاشا!

مودامی دوعام:

دولتین باش‌دان باشا!

دوست‌ون دوست اولسون!

دوشمان‌ین دا دوست اولسون!

به حرمت سید المرسلین صلی [الله] علیه.[8]

Yaşa Sultanım, yaşa! Başqan paşa!

Mudâmî duâm:

Devletin başdan başa!

Dostun dost olsun!

Düşmanın da dost olsun!

Bi hörmet-i Séyyid el-mürselin selli eléyhi

 ترجمه‌ی فارسی دعاها-مارش‌های تورکی مراسم سلام نظامی نادر شاه (توسط مئهران باهارلی):

١- [سرود الهی، الهی]: خدای من، خدای من! دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت پایدار باد، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست گردد! به حرمت سید المرسلین صلی [اللّه] علیه

٢- [سرود عادل خان‌یم]: آفرین خان محبوب و عادل و مسعود و مصمم و با شوکت من! دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت پایدار باد، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست گردد! به حرمت سید المرسلین صلی [اللّه] علیه

٣- [سرود یاشا سلطانیم]: زنده باد سلطان محبوب من، سرور و پیشوای من! دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت سر تا به سر (گسترده باد)، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست گردد! به حرمت سید المرسلین صلی [اللّه] علیه

پاراگراف مربوط به دعا-سرودهای تورکی چاووشها از کتاب آبراهام کاتوغیگوس

(ترجمه به فارسی توسط مئهران باهارلی از ترجمه‌ی انگلیسی):

«فصل ٤٦- در باب دعاهایی که چاووش‌ها در موقع ورود ولی‌نعمت به دیوان و هنگام سوار شدن او بر اسب خواندند و در تعداد لشکریان وی.

تشکیلات و انتظامات لشگری و نوع مراسمی که از سوی نوکران اجرا شد به قرار ذیل است:

هنگامی که ولی‌نعمت نیرومند از اندرون [ایچ‌قاپی] به دیوان [دیش‌قاپی] وارد می‌شود، سی نفر چاووش در مقابل او به فاصله‌ی نیم سنگ‌انداز ایستاده و با صدای بلند بانگ می‌زنند: «بسم الله الرحمن الرحیم. ایلاهی، ایلاهی! مودامی دوعام: دولتین قاییم اولسون! دوست‌ون دوست اولسون! دوشمان‌ین دا دوست اولسون! به حرمتِ سیّد المرسلین صلّی [الله] علیه» (ترجمه به فارسی: بسم الله الرحمن الرحیم، الهی الهی، دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت پایدار باد، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست شود. به حرمت سید المرسلین صلی علیه).

هنگامی که می‌خواهد سوار بر اسب شود بانگ می‌زنند: «الشَّمْسُ فِی النَّهَارِ وَ الْقَمَرُ فِی اللَّیلِ، اعْلَمْ الْخَلَائِقِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» [9] [ترجمه به فارسی: خورشید در روز و ماه در شب، داناترین مخلوقات خداوند یک‌تای قهار]

گاهی چنین می‌گویند: «په په! سعادت‌لی، شوکت‌لی، اینام‌لی، عادل خان‌یم! مودامی دوعام: دولتین قاییم اولسون! دوست‌ون دوست اولسون! دوشمانین دا دوست اولسون! به حرمتِ سیّد المرسلین، صلّی [الله] علیه». (ترجمه به فارسی: آفرین خان محبوب و عادل و مسعود و مصمم و با شوکت من. دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت پایدار باد، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست شود. به حرمت سیدالمرسلین صلی علیه).

گاهی نیز چنین بانگ می‌زنند: «یاشا سولطان‌یم یاشا، باشقان پاشا! مودامی دوعام: دولتین باش‌دان باشا! دوست‌ون دوست اولسون! دوشمان‌ین دا دوست اولسون! به حرمت سید المرسلین صلی [الله] علیه». (ترجمه به فارسی: زنده باد سلطان محبوب من، سرور و پیشوای من. دعای همیشه‌گی‌ام این است: دولتت سر تا به سر (گسترده باد)، دوستت دوست باشد، دشمنت هم دوست شود. به حرمت سید المرسلین صلی علیه).

چاووش‌ها بر سر «ساریق»های سبز با نواری سیاه گرد آن دارند. بالای پیشانی آن‌ها «جقه» نصب است که در زیر آن یک «توپ» به اندازه‌ی سیب قرار دارد. آن‌ها مانند عثمانی‌ها «چوماق» نقره‌ای حمل می‌کنند.... »

نقاره‌خانه‌ی افشاری-مهترخانه‌ی (داوول‌خانه‌ی) عوثمان‌لی

آبراهام گیریت‌لی در اثر خود به مقایسه‌ی باند موزیک چاووش‌ها (نقاره‌چی‌ها، ...) و نقاره‌خانه‌ی افشاری با باند موزیک نظامی یئنی‌چری‌های عوثمان‌لی به نام مهتر و مهترخانه می‌پردازد. این مقایسه وجود تشابه و تاثیرپذیری -علاوه در حیطه‌ی زبان تورکی سرودها و مارش‌ها و دعاهای نقاره‌چی‌های افشاری -  از آلات موسیقی و نام‌های آلات باند موزیک نظامی عوثمان‌لی و مهتر را نشان می‌دهد.

تاریخ موزیک نظامی تورک به دوران هون‌ها و سپس گؤک‌تورک‌ها بر می‌گردد. باندهای موزیک نظامی که در تورکی قدیم توغ و کوبورگه (Kübürge) نامیده می‌شدند، سمبول حاکمیت خاقان بودند و در روزهای مخصوص برای او و در سفرهای جنگی به اجرای موسیقی می‌پرداختند. موزیک نظامی تورک بعدها به هم‌راه تورک‌ها به ناحیه‌ی وسیعی از چین تا سرزمین‌های عربی منتقل و توسط امپراتوری‌های سالجوقی و خوارزمشاهی و موغولی متکامل شد. مهتر، ادامه‌ی این سنت قدیمی و پیوسته‌ی تورک در امپراتوری عوثمان‌لی است. موزیک نظامی مهتر از دو جهت مهم است. یکی آن که پدیده‌ای تقریبا بالکل دارای خاست‌گاه تورک است. دوم آن که بر فرهنگ موسیقی اوروپایی و غربی و از آن طریق جهانی تاثیرات بسیار قابل ملاحظه داشته است.

کلمه‌ی مهتر فارسی و معادل آن به تورکی اه‌ن بؤیوک، په‌ک اولو، باشقان، ... است. آلات موسیقی مهترها، زورنا، قارانای، دودوک، داوول، چاغانا (چگانه)، بورو، کوس، چوگان، قودوم، نفیر، نقاره، زیل، ... بود. بزرگی و کوچکی بؤلوک‌های مهتر که باند موزیک نظامی یئنی‌چری‌ها بودند بر اساس تعداد آلات موسیقی آن‌ها تعیین می‌شد[10]. در عوثمان‌لی فرمانده‌ی بؤلوک‌های مهتر، «مهترباشی آغا» نام داشت که وابسته به یک مقام دولتی به نام «امیر عالم» بود. وظیفه‌ی مهترباشی آغا طراحی حرکت‌های افراد بؤلوک مهتر و تعیین مارش‌های آن‌ها بود. بؤلوک‌های مهتر در مراسم تصدیق انتصاب مقامات، قبول سفرای خارجی، اعطای سانجاق (لوای) جدید به ساناجاق بیگی منصوب شده، نیز در سفرهای جنگی مارش هجوم مهتر را اجرا می کردند.

پاراگراف مربوط به نقارهخانه - مهترخانه از کتاب آبراهام کاتوغیکوس

(ترجمه به فارسی توسط مئهران باهارلی از ترجمهی انگلیسی):

«فصل ٤٥-..... سپس نقاره‌خانه که [نامش به] فارسی مهترخانه‌ است شروع به نواختن کرد. سورناها مانند سورناهای عثمانی بودند، اما صدای متفاوتی داشتند. هم‌چنین یک طبل باز که نقاره‌ی ساده است، نیز سی عدد قارانای یعنی بورازان وجود داشت. ولی قارانای‌ها مثل بورازان‌های عثمانی [در دست] نگاه داشته نه‌می‌شدند و صدایشان نیز شبیه بورازان‌های عثمانی نه‌بود. قارانای‌ها راست و به طول سه تا چهار حلبی بودند. یک سر قارانای تنگ بود که در دهان نوازنده قرار می‌گرفت و سر دیگر آن به اندازه‌ی یک وجب حتی بیشتر گشاد بود. قارانای شبیه به بورو بود که در کشتی‌های لاتینی‌ها (فرنگی‌ها) وجود دارد و به وسیله‌ی آن در دریا از مسافات بعید با یک‌دیگر صحبت می‌کنند. سه شب و سه روز بلاانقطاع موسیقی نواخته شد و مهترخانه غرید، سپس متوقف شد».

توضیح، تشریح و تصحیح بعضی کلمات و عبارات

الشمس فی النهار والقمر فی اللیل: در متن انگلیسی به صورت «شمسه و لیلی و نهار» (Vē shēmsē vē lēyli vē nihar) آمده که محتملاً ثبت اشتباه آبراهام گیریت‌لی است و در آن کلماتی حذف و جابه‌جا شده‌اند. فورم صحیح و کامل باید عبارتی عربی مانند «الشَّمسُ فِي النَّهارِ وَالقَمَرُ فِي اللَّيلِ » به معنی «خورشید در روز، و ماه در شب» باشد.

باش‌دان باشا: تماماً، سرتاسر، سراسر. در دعا - مارش یک بار در باره‌ی دولت به کار رفته که به معنی حاکمیت دولت افشاری بر سراسر قلم‌روی خود (و یا حتی جهان) است. این ترکیب یک‌بار هم در باره‌ی سلطان یعنی نادر شاه شده، اما سرتاسر در مورد شخص معنی ندارد. در این مورد فورم اصلی می‌تواند «باشقان باشا» باشد که در آن باشقان اشتباهاً به صورت باشدان نوشته شده است.

باشقان - باشخان: رهبر، سرکرده، رئیس (دیوان الغات الترک ١٠٧٠). در دولت‌های تورک مانند قاراخان‌لی، یک رتبه‌ی متوسط بود. باشقان - باشخان در ایران دوره‌ی افشاری نامی رایج در میان تورک‌ها بود. به عنوان نمونه «باشخان نام که از جمله‌ی معتبرین آن درگاه خورشید کلاه بود» (عالم آرای نادری، جلد ٣، ص ١٠٧٥)

باشقان پاشا: باشقان و یا باشخان به معنی رهبر و سرکرده؛ باشا- پاشا به معنی سرور. جمعاً «باشقان پاشا» به معنی سرور پیشوا است.

باشا-پاشا: کلمه‌ای تورکی، اصلاً به معنی سرکرده، سردار، خطاب و عنوانی محترمانه (قبل از ١٤٠٠)، در عوثمان‌لی برای ماموران عالی‌رتبه‌ی دولت به کار می‌رفت. باشا - پاشا به عنوان اسم مذکر در میان تورک‌های کائن در ایران هم از دوره‌های قدیم تا نیمه‌ی قرن بیستم مخصوصا در غرب آزربایجان و تورک‌ایلی رایج بود. معادل باشاغوت، باش‌بوغ، باش‌قان در تورکی قدیم و باش‌چی و باشی در تورکی معاصر. باشا مرکب است از ریشه‌ی «باش» به معنی سر و سرکرده، به علاوه‌ی پسوند اسم‌ساز از فعل –ا، مانند گؤز (چشم) گؤزه (چشمه). کلمه‌ی باشا - پاشا به لحاظ ساختاری و معنایی مشابه کلمه‌ی بینه (bïŋa) مرکب از «بین» (هزار، ١٠٠٠) و همان پسوند اسم‌ساز از فعل –ا، به معنی سرکرده و فرمانده‌ی یک واحد نظامی مرکب از هزار نفر است (کلمه‌ی هزاره ترجمه‌ی عنوان و منصب تورکی بینه - مینه است). از ریشه‌ی باش به معنی سرکرده اصطلاح باش‌لامیشی هم وجود دارد که مرکب از باش به علاوی پسوند -لامیش به معنی شده، کرده، ....، و پسوند اسم مصدر –ی فارسی؛ جمعاً به معنی سرداری، سرکرده‌گی، ریاست، امیری، فرماندهی و راه‌نمایی است. به لحاظ سمانتیک کلمه‌ی باشای تورکی مانند «رئیس» عربی از ریشه‌ی «رأس» و «روش» عبری (רֹאשׁ)؛ و کلمات «کاپیتان»، «هئتمان»، ... (Captain, Καπετάνιος, Hetman, Head-man, Hauptmann, ) در زبان‌های اوروپایی از ریشه‌ی «کاپوت» و ...، همه به معنی سر است. ریشه‌شناسی کلمه‌ی تورکی «پاشا» بر اساس پادشاه و پای شاه و بچه و دیگر کلمات فارسی – ایرانیک - هندو اوروپایی، ریشه‌سازی‌هایی عامیانه و نادرست است.

قاییم: کلمه‌ای تورکی به معنی دایانیق‌لی، ساغلام، پابرجا، استوار، پاینده. هم‌ریشه با قایی، قایا، و قاییر (قاییر تانری: خداوند قادر و توانا).

اینام‌لی: کلمه‌ای تورکی به معنی امین و در امنیت، مطمئن، با ایمان و اعتقاد راسخ (بیر اینام‌لی کیشی‌نی ولیعهد ائدیبه‌ن یئرین‌ده دیکه‌سین. فتوح الشام، قرن ١٤)

په په: به به. در خوشایند و تحسین و تمجید و در معنی احسنت، بارک اﷲ، زه، آفرین گفته می‌شود.

بورو: کلمه‌ای تورکی، فورم قدیمی آن بورغوی است. به معنی لوله، به شکل شاخ، سازی بادی، شیپور، بورازان.

بورازان: سازی بادی از مس، شیپور. کلمه‌ی تورکی، مرکب از بورو و زان. زان مصغر زانگ و محرف چان و چانگ-سانگ-زانگ به معنی صدا، صدایی که از زدن ضربه به آلتی فلزی و یا چوبی برخیزد است. کلمات فارسی زنگ-چنگ و زنگوله محرف به ترتیب کلمات تورکی چانگ-سانگ-زانگ و چینقیراو Çınqırav-زینقیروو Zınqırov هستند. از همین ریشه است کلمه‌ی تورکی چان به معنی زنگ کلیسا. ریشه‌شناسی این کلمه بر اساس زن فارسی (زننده، کسی که بورو را می‌زند)، عامیانه و نادرست است.

سورنا-زورنا (سرنا، زرنا، زیرنا): سور (تورکی-موغولی) + نی (فارسی). نی و یا نای (معادل قامیش و قارغی و اوخ تورکی) از ریشه‌ی Nāḍá नाड سانسکریت به همان معانی است. «سور» در زبان تورکی ریشه گرفته از سور - چیر موغولی به معنی جشن و بزم و ضیافت است. از همین ریشه است چیرغامیشی - سورغامیشی به معنی جشن گرفتن، عید، اعیاد، لذت و عیش و نوش، .... واژه‌ی «سورچران» در فارسی احتمالاً مرکب از دو فورم سور تورکی و چیر موغولی است.

قره نی-قارانای: قارا (تورکی) + نی (فارسی). از سازهائی که نواختن آن به وسیله‌ی زبانه‌ای صورت می‌گیرد، نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته می‌شود، کلارینت، مزمار. قارا در این‌جا به معنی بزرگ است. دو کلمه‌ی کرنا -کورنا (Korna) و کلارنت (Klarnet) با فورم و معانی مشابه ریشه‌های متفاوتی دارند. کورنا از ریشه‌ی ایتالیایی (Corno) به معنی شاخ، و کلارنت از ریشه‌ی لاتینی (Clarino+ette) به معنی شفاف و واضح است.

چاووش – چاویش - چابیش: کلمه‌ای تورکی. به شکل چاوش به زبان فارسی وارد شده است. در متون اورخون یک مقام دولتی، وزیر و یا سخن‌گو، بعدها ماموری نظامی که در جنگ‌ها صفوف را مراقبت کرده و از آشفته‌گی جلوگیری می‌کند (دیوان لغات الترک)، کسی که در حضور پادشاه با صدای بلند فریاد می‌کشد، منادی (ابو حیان، کتاب الادراک)، رتبه‌ای عالی در دولت گؤک‌تورک، متوسط در دولت‌های خوارزم و قیپچاق، پائین در دولت قاراخان‌لی. از ریشه‌ی چاغ-چاو-چاب، محرف ساو-ساب (سخن و ادعا، صدا، شهرت و آوازه). هم‌ریشه با چاوماق (ندا دادن، صدا کردن، نعره کشیدن، فریاد بر آوردن)، چاویق (شلّاقی برای ایجاد صدا، کلمه‌ی شلاق هم تورکی است)، چاویق‌ماق (نام‌آور شدن، مشهور گشتن)، چاغیرماق (با صدای بلند صدا کردن)، چغانه - چاغانا (یک آلت موسیقی شبیه قاشق که چند زنگوله به آن آویخته و با دست تکان می‌دادند، کلمات قاشق و زنگوله هم تورکی هستند)، چاغلایان (آبشار پرصدا)، چاغری (دعوت)، چایلاق (پرنده‌ی زغن با صدای خاص)، چیغ‌لیق (فریاد)، چیغیرماق، ... .

مدامی: مدام + ی (علامت نسبت) همیشه‌گی، دائم، دائمی، همه وقت، مدام، پیوسته، دائماً، همیشه. بیش‌تر به صورت صفت به‌کار می‌رود. «مدامی دعام» (تورکی): دعای مدامی من، دعای همیشه‌گی من .

نقّاره: نوعی طبل کوچک، کوس، سازی کهن و شرقی از خانواده‌ی پوست‌صداها، معمولاً به‌صورت جفت، با کوک‌های متفاوت. («کوک» و احتمالا «کوس» واژه‌هایی تورکی، شاید از ریشه‌ی کو-کوو-کوی به معانی صدا و ... هستند[11]).

نقاره‌خانه: جایی که طبل و کوس و کورنا بنوازند؛ محل مخصوصی بر فراز سردرهای بلند که در آن جا هنگام اذان شام و سحر به مناسبت اجرای مراسم و تشریفات طبل و سرنا به‌زنند. معادل داوول‌خانه‌ی عوثمان‌لی.

بانگ - بانق - بان: کلمه‌ای تورکی، به معنی ندا و صدا. کلمه‌ی «گلبانگ» در زبان فارسی ترکیب تورکی «گوربانگ - گور بانگ» به معنی صدای بلند است (گور: بلند، شدید، قوی، محکم، ...). مصدر «بانلاماق» به معنی آواز سر دادن خروس و یا اذان گفتن؛ «بانگ‌قیرماق - بانقیرماق - باغیرماق»؛ و ترکیب معاصر «بانقیر بانقیر باغیرماق» هم از بن تورکی بانگ تورکی حاصل شده است.

چوماق-چماق: کلمه‌ای تورکی، به معنی گرز جنگی. فورم‌های دیگر چوموق، چوقمار، چومار، .... معادل موغولی «توخماق» تورکی. هر دوی این کلمات به صورت چماق و تخماق به فارسی وارد شده‌اند. پسوند اسم‌ساز باستانی .ماق در کلمات آتی باشماق (کفش بنددار)، یوماق (توپ پشم)، اوچماق (بهشت)، ... هم موجود است.

ساریق: کلمه‌ای تورکی، به معنی دستاری که به سر پیچند. اصلا به معنی هر گونه پیچه. هم‌ریشه با «چاریق» که به معنی پاپیچه بوده و به زبان فارسی به صورت چارق وارد شده است.  

جقه-جیغا: کلمه‌ای تورکی. شیئی زینتی در شکل سرو خمیده، گل ‌و بوته، خورشید، ماه، و امثال آن که به کلاه و تاج می‌زدند.

توپ: کلمه‌ای تورکی، در هر دو معنی توپ بازی و توپ نظامی

برای مطالعه‌ی بیشتر:

نادر شاه افشار آخرین جهان‌گیر تورک؛ و دولت لائیک، روحانیت فارس و مذهب تورکی جعفری

http://database-aryana-encyclopaedia.blogspot.com/2010/05/blog-post_3945.html

مکالمات تورکی نادرشاه در قورولتای موغان، متن کامل و تصحیح شده- مئهران باهارلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_27.html

سه سلام-سرود نظامی تورکی از دولت تورک افشاری

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/06/blog-post_5.html

نامه‌ی تورکی نادرشاه افشار به سلطان عثمانی محمود اول

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_23.html

سکه‌ی تورکی نادرشاه افشار: ده‌ییرمه گؤتورو

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_22.html

سنگ‌نوشته‌ی تورکی کلات نوشته شده به امر نادرشاه افشار- کتیبه‌ی نادری

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_30.html

کتیبه‌‌ی تورکی سردر حرم حضرت علی در نجف سروده شده به سفارش نادر شاه

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_13.html

شعر تورکی آرامگاه نادرشاه آوشار (افشار)، آخرین جهانگیر تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_19.html

نادرشاه افشار از زبان رهبر ملی تورک جمشیدخان افشار اورومی -١٩١٣

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_7.html

نادیر خاقان افشار ١٧٤٧-١٦٨٨: آوشارلارین قوچاق‌لاماسی (افشارلارین دستانی)

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/10/blog-post_20.html

نام‌های اشخاص در خانواده‌ی جمشیدخان افشار اورومی، پیشه‌وری، نادرشاه، شاه اسماعیل، ستارخان و خیابانی و انعکاس (عدم انعکاس) شعور ملی تورک در آن‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html


[1] مکالمات تورکی نادر شاه ‌در قورولتای موغان، متن کامل و تصحیح شده - مئهران باهارلی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_27.html

[2] The chronicle of Abraham of Crete: Patmutʻiwn of Katʻoghikos Abraham Kretatsʻi. George A. Bournoutian, pages 115, 116, 117

[3] مروی، محمد کاظم، (1369) عالم آرای نادری، تصحیح دکتر محمد امین ریاحی، تهران: نشر نی، دوم.، 1/448

[4] استرآبادی، محمد مهدی (1390)، تاریخ جهانگشای نادری، تصحیح دکتر میترا مهرآبادی، تهران: دنیای کتاب، دوم.، 1390: 381

[5] ماده‌ی تاریخ برای اوتاق – بارگاه ‌نادری که ‌میرزه مهدی خان استرآبادی آن را به فرمان نادر شاه‌ به ‌تورکی (جغتایی) سرود

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/11/blog-post_28.html

[6] ترانسکریپسیون مغلوط سرود اول در ترجمه‌ی انگلیسی:

Bismilahi ṛaham ṛahim. Ilahi Ilahi mudami duayi mi. dovlat’in qayim olsun. Dostn dost olsun, dushmann da dost olsun. Bēhiwrmat’i siyidēlmursēlin sēlli ēlay.

[7] ترانسکریپسیون مغلوط سرود دوم در ترجمه‌ی انگلیسی:

Fah Fah sadēt’li, shafaghat’li, inamli, adil khanêm, mudami duay mi. Dovlet’in ghayim olsun. Dostn dost olsun, dushmann da dost olsun. Behurmat’i sēyidēlmursēlin, sēlli ēlay.

[8] ترانسکریپسیون مغلوط سرود سوم در ترجمه‌ی انگلیسی:

Yashay sult’ênem yashay bashdan bashay, mudami duaymi, dovlat’in bashdan bashay. Dostn dost olsun, dushmann day dost olsun, bhiwrmet’I sēyidēlmursalin selli ēlay.

[9] مترجم انگلیسی این جمله‌ی عربی را اشتباها به عنوان یک جمله‌ی تورکی تقدیم، و به صورت نادرست زیر نوشته است:

Vē shēmsē vē lēyli vē nihar ēlm ul gulkilahi vahad ahgahar

[10] William Lichtenwanger. The Military Music of the Ottoman Turks

http://7buruk.blogspot.com/2010/03/military-music-of-ottoman-turks.html

Osmanlı'da Mehter ve Mehter Marşı

https://www.neoldu.com/osmanlida-mehter-1234h.htm

[11] کوی (موسيقی)، يير (آواز)، بييی (رقص)، قوشوق (شعر)، باغدا (تصنيف)، های (آهنگ)....

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_30.html

No comments:

Post a Comment