Friday, September 6, 2024

مدحیه‌ی تورکی بین‌لی حبیب افندی (حبیب دستان بِنی اصفهانی) در ستایش سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی

 

مدحیه‌ی تورکی بین‌لی حبیب افندی (حبیب دستان بِنی اصفهانی) در ستایش سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی

 

ائی مَفخَرِ دودمانِ عثمان

بحر و بر و شرق و غربه سلطان

ائی خلقِ جهانا لطفِ خلّاق

مخلوقا اه‌لین کلیدِ ارزاق

 

مئهران باهارلی 

Orta İran’dan Türk şair Hebib Efendi'nin Osmanlı Sultanı Abdülhamid'e yazdığı Türkçe övgüleme (methiye)

A Turkish eulogy written by the Turkish poet Hebib Efendi from Central Iran in praise of Ottoman Sultan Abdulhamid 

MÉHRAN BAHARLI

mehranbahari1@yahoo.com

https://independent.academia.edu/MBaharli

https://sozumuz1.blogspot.com/

https://www.facebook.com/profile.php?id=100016259447627

خلاصه:

در این نوشته یک مدحیه‌ی تورکی از شاعر و ادیب تورک بین‌لی حبیب افندی (حبیب دستان اصفهانی) از ایران مرکزی در مدح سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی را برای نخستین بار نشر کرده‌ام. در طول تاریخ شعرای تورک تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران و قفقاز مدیحه‌های تورکی بسیاری را در ستایش سلاطین عوثمان‌لی سروده‌اند. بیش‌ترین این‌ها، در ستایش سلطان عبدالحمید خان دوم عوثمان‌لی (تولد ١٨٤٢ - فوت ١٩١٨؛ حاکمیت ١٨٧٦- ١٩٠٩) سروده شده است. سلطان عبدالحمید بی شک محبوب‌ترین سلاطين عوثمان‌لی در میان تورکان تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران است. یکی از دلائل محبوبیت سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی در میان تورکان ساکن در ایران، پروژه‌ی اتحاد اسلام است که در سال‌های نخستین سلطنت او دور جدید آن تجدید حیات یافت. این پروژه که ادامه‌ی پروژه‌ی اتحاد اسلام نادر شاه افشار بود، فرقه‌گرایی و مذهب‌گرایی و دشمنی بین مذاهب اسلامی را طرد می‌کرد، و ملل مسلمان را به اتحاد در مقابله با استعمار و تجاوزات دولت‌های غربی-اوروپائی دعوت می‌نمود. پروژه‌ی اتحاد اسلام از مقبولیت بسیار گسترده در جوامع مسلمان برخوردار گشت و مخصوصاً قدردانی و شکران عمیق مقامات، نخبه‌گان، دولت‌مردان، روشن‌فکران و خادمان دینی شیعه و علوی تورک به سلطان عبدالحمید خان را موجب شد. دلیل دیگر آن که سلطان عبدالحمید برای اعتلاء وضعیت و موقعیت سیاسی و حقوقی و اجتماعی تورکان و زبان تورکی در ایران، مجاهده می‌نمود. حتی می‌توان گفت او تورک‌های قلمروی قاجاری را ادامه‌ی طبیعی و جزئی از تورک‌های عوثمان‌لی تلقی می‌کرد. چنانچه در سفری که مظفرالدین شاه به استانبول داشت، سلطان عبدالحمید او را تنبیه و تشویق و ترغیب و تشجیع کرد تا ممنوعیت زبان تورکی در مدارس را که وزات معارف دولت ضد تورک مشروطه‌ی ایران بر قرار کرده بود لغو کند. این خدمت تاریخی سلطان عبدالحمید به زبان تورکی در ایران، باعث محبوبیت مضاعف، حتی تبدیل او به یک شخصیت ملی ملت تورک ساکن در ایران شد. 

Özet

Bu makalede, Türk şair ve yazar Habib Efendi'nin (Hebib Destan Isfahani, Orta İran'dan) Osmanlı Sultanı Abdülhamid için yazdığı bir Türkçe övgülemesini (methiyesini) ilk kez yayınlıyorum. Tarih boyunca, Türkili ve İran'ın diğer bölgeleri ile Kafkasya'dan Türk şairleri, Osmanlı Sultanları onuruna çok sayıda Türkçe övgüleme şiiri yazmışlardır. Bunların önemli bir kısmı ise Sultan II. Abdülhamid Han'a (1842 - 1918; 1876-1909 yılları arasında hüküm sürmüştür) ithaf edilmiştir. Sultan Abdülhamid, şüphesiz Türkili ve İran'ın diğer bölgelerinde yaşayan Türk halkı arasında en sevilen Osmanlı sultanıdır. Sultan Abdülhamid'in İran'da yaşayan Türk halkı arasında popüler olmasının nedenlerinden biri, saltanatının ilk yıllarında İttihad-ı İslam projesini yeniden canlandırmasıdır. Nadir Şah Afşar'ın İttihad-ı İslam girişiminin bir devamı olan bu proje, mezhepçiliği, dini aşırılığı ve İslam mezhepleri arasındaki düşmanlığı reddediyor, bunun yerine, Müslüman milletleri bir araya gelmeye, sömürgeciliğe ve Batı ile Avrupa hükümetlerinin saldırganlığına karşı birleşmeye çağırıyordu. İttihad-ı İslami projesi Müslüman topluluklar arasında yaygın bir şekilde kabul gördü ve özellikle Şii ve Alevi Türklerin memurları, seçkinleri, devlet adamları, aydınları ve din adamlarında Sultan Abdülhamid Han'a karşı derin bir minnettarlık hissi uyandırdı. Ayrıca Sultan Abdülhamid, Türk halkının ve dilinin İran'daki siyasi, yasal ve sosyal konumunu geliştirmek için mücadele eden bir Osmanlı sultanıydı. Hatta Kacar topraklarındaki Türkleri Osmanlı Türklerinin doğal bir uzantısı ve parçası olarak gördüğü bile söylenebilir. Bunun bir sonucu olarak Muzaffereddin Şah'ın İstanbul ziyareti sırasında Sultan Abdülhamid, onu okullarda Türk dilinin yasaklanmasının kaldırılması için motive etti ve cesaretlendirdi. Söz konusu yasak, İran'ın Türk karşıtı Meşrute hükümeti döneminde Eğitim Bakanlığı tarafından konulmuştu. Sultan Abdülhamid'in İran'da Türk diline ve Türk milletine destekleme destek olmak için yaptığı bu eylem, onun var olan popülaritesini büyük ölçüde artırdı, hatta onu İran'daki Türk milleti arasında ulusal bir figür haline getirdi.

Abstract

In this article, I am publishing a Turkish eulogy in praise of Ottoman Sultan Abdulhamid by the Turkish poet and writer Habib Efendi (Hebib Destan Isfahani, from central Iran) for the first time. Throughout history, Turkish poets from Türkili and other regions of Iran and the Caucasus have penned numerous Turkish poems in honor of the Ottoman Sultans. A significant number of these are dedicated to Sultan Abdulhamid Khan II (1842 - 1918; reigned 1876-1909). Sultan Abdul Hamid is without a doubt the most beloved Ottoman sultan among the Turks of Türkili and other regions of Iran. One of the reasons for Sultan Abdulhamid’s popularity among Turks living in Iran is his revival of the Ittihad-i Islam project during the early years of his reign. This project, a continuation of Nadir Shah Afshar's Ittihad-i Islam initiative, rejected sectarianism, religious extremism and hostility between Islamic sects. Instead, it called for Muslim nations to come together and unite against colonialism and the aggression of Western and European governments. The project of the Ittihad-i Islamic was widely accepted in Muslim communities, particularly eliciting deep gratitude from officials, elites, statesmen, intellectuals, and clergy of Shia and Alevi Turks towards Sultan Abdulhamid Khan. Meanwhile, Sultan Abdul Hamid fought to enhance the political, legal, and social standing of the Turkish people and their language in Iran. It could even be said that he viewed the Turks of the Qajar territory as a natural extension and part of the Ottoman Turks. As a result of this during Muzaffereddin Shah’s visit to Istanbul, Sultan Abdulhamid motivated and encouraged him to lift the ban on the Turkish language in schools. The ban had been imposed by the Ministry of Education under Iran’s anti-Turkish Meshrute government. This action of Sultan Abdulhamid in support of the Turkish language in Iran, greatly increased his popularity, even elevated him to a national figure among the Turkish nation in Iran.

در این نوشته مدحیه‌ای تورکی سروده شده توسط شاعر و ادیب تورک بین‌لی حبیب افندی (حبیب دستان اصفهانی) در مدح سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی را برای نخستین بار نشر کرده‌ام.

١- در طول تاریخ تورکی ایران مدحیه‌های بی شماری به ‌زبان تورکی و فارسی و عربی توسط تورک‌ها در تورک ایلی و دیگر نقاط ایران در ستایش سلاطین و حکام تورک حاکم بر ایران و عوثمان‌لی و دیگر سلاطین تورک – موغول سروده ‌شده ‌است. کثرت و اوریژینالیته‌ی سروده‌های تورکی تورک‌ایلی در مدح سلاطین، ‌ژانری مستقل و بسیار محبوب به نام اؤوگو – مدیحه ‌(Övgü - Methiye) را در ادبیات کلاسیک تورک آفریده‌ است. (مدحیه‌ برای پیغمبر، نعت و .... نامیده‌ می‌شود). از نمونه‌های شعر اؤوگو – مدحیه در ادبیات تورک ادوار گذشته مدحیه‌ی نصیر باکویی در ستایش سلطان اولجای‌تو خوربان اۇۇدا (خدابنده) ایلخان‌لی، ٣٧ مدیحه‌ی فضولی بایات بغدادی در ستایش سلاطین و مقامات عوثمان‌لی و قیزیل‌باش، مدحیه‌های متعدد سید لقمان آشیرلی اورمویی در ستایش سلاطین عوثمان‌لی، و ... را می‌توان برشمرد. در قرون نوزده و ربع اول قرن بیستم هم، مدیحه‌های تورکی بسیار از سوی شعرای تورک ایران قاجاری و تورک‌ایلی و قفقاز در رثا و ستایش سلاطین دو دولت تورک قاجار و عوثمان‌لی سروده شده است. از این جمله است مدحیه‌ی نباتی در ستایش محمد شاه غازی، مدیحه‌های شاعر ملی تورک معلم احمد فیضی افندی تبریزی در ستایش مظفرالدین شاه، احمد شاه، سلطان عبدالحمید و ....، مدحیه‌ی تورکی قمری دربندی در ستایش ناصرالدین شاه قاجار، مدحیه‌ی تورکی میرزا مهدی شکوهی در استقبال ورود مظفرالدین میرزا به مراغه، و ... است.

٢- یکی از دلائل سروده ‌شدن مدحیه‌های سلاطین و حکام تورک به‌ زبان تورکی، مقبولیت بیشتر مدحیه‌های تورکی نسبت به ‌مدحیه‌های فارسی از سوی این سلاطین که ‌زبان قومی‌شان تورکی بود است. دلیل دیگر آن بود که زبان تورکی در طول تاریخ تورک ایران دارای موقعیت رسمی دوفاکتو و دولتی بود و به همین سبب ملک الشعراها و شعرای درباری و دیگر مقامات دولتی اشعار مدحیه‌ی خود را که اسنادی رسمی شمرده می‌شدند به تورکی می‌سرودند. نهایتاً آن که تورکی در این دوره‌ی هزار و چند صد ساله‌، یک زبان پرستیژ بود و در نتیجه تورکی‌سرایی یک فعالیت ادبی باکلاس شمرده‌ می‌شد.

٣-سلطان عبدالحمید خان دوم عوثمان‌لی (تولد ١٨٤٢ - فوت ١٩١٨؛ حاکمیت ١٨٧٦- ١٩٠٩) شخصیتی بسیار محبوب در عالم اسلام، و بی شک محبوب‌ترین سلاطين عوثمان‌لی در میان تورکان حوزه‌ی تورکمان (ایران، تورک‌ایلی، قفقاز، عراق، سوریه، ...) است. این محبوبیت در تعداد زیاد اشعار مدیحه به زبان‌های تورکی و فارسی که در این حوزه در ستایش او سروده شده‌ نیز منعکس گشته است.

٤-دلائل محبوبیت سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی در میان تورکان ساکن در ایران امروزی، متعدد است. از جمله:

الف- نیمه‌ی دوم قرن نوزده عصر هجوم و تجاوزات همه‌جانبه‌ی دولت‌های استعمارگر اوروپایی به جهان اسلام، و دوره‌ی افول و انحطاط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی عمیق جوامع مسلمان بود. در این دوره به جز عوثمان‌لی، تقریباً همه‌ی سرزمین‌های مسلمانان مستعمره، نیمه مستعمره و یا در حال تبدیل شدن به مستعمره‌ی دولت‌های اوروپایی بودند. در چنین وضعیت خفت‌باری، استقلال و سربلندی و قدرت‌مندی امپراتوری عوثمان‌لی، تنها دولت مستقل باقی‌مانده در جهان اسلام موجب فخر و غرور مسلمانان دنیا بود. زیرا نخبه‌گان و مردمان مسلمان سراسر جهان به شمول شیعیان و رهبران و شخصیت‌های تورک شیعی، خلافت عوثمان‌لی را نماینده ی مسلمانان و مدافع ایشان در مقابل جهان مسیحی و دولت‌های استعماری غرب می‌دیدند، سلطان عوثمان‌لی را خلیفه‌ی تمام مسلمانان و کل عالم اسلام به شمول شیعیان مسلمانان  می‌دانستند و انتساب به او و حمایت از او را بر خود واجب می‌شمردند.

ب-پروژه‌ی اتحاد اسلام که در سال‌های نخستین سلطنت سلطان عبدالحمید خان عوثمان‌لی دور جدید آن تجدید حیات یافت، ادامه‌ی پروژه‌ی اتحاد اسلام نادر شاه افشار بود. این پروژه جنب و جوش و انقلابی در میان مقامات، نخبه‌گان و دولت‌مردان و روشن‌فکران کشورهای با جمعیت مسلمان و مخصوصاً خادمان دینی فرق و مذاهب اسلامی و در راس آن‌ها دو مذهب شیعی و سنی، از شبه جزیره‌ی بالکان تا هندوستان و از آسیای میانه تا آفریقا ایجاد کرد. خطوط اصلی دور جدید پروژه‌ی اتحاد اسلام را طرد فرقه‌گرایی و مذهب‌گرایی و دشمنی بین مذاهب اسلامی، تجدد و نواندیشی در تفسیر و قرائت از اسلام، رد خرافات و سنن دینی ناهماهنگ با مقتضیات زمان، اتحاد ملل مسلمان در مقابله با استعمار و تجاوزات دولت‌های غربی-اوروپائی به رهبری امپراتوری عوثمان‌لی، اخذ مظاهر فرهنگی و تکنولوژی جدید اوروپایی، اصلاحات اجتماعی مانند تلاش برای تاسیس مدارس نو و تامین آزادی‌های زنان و ... تشکیل می‌داد. این پروژه که همه‌ی مذاهب و فرق اسلامی اورتودوکس و هترودوکس، از شیعه و علوی و زیدی گرفته تا ازلی و قادیانی و دروز مخصوصا شیعیان و غلات شیعی (بکتاشی، قزلباشی، نصیری، علی اللهی، اهل حق، ...) که تا آن زمان تکفیر و طرد شده بودند را به یک چشم و جزئی از جهان اسلام و تمدن اسلامی و اخوان مسلمان می‌دید، به همه احترام می‌گذارد و از همه‌ی آنان در مقابل تجاوزات دولت‌های استعمارگر غربی و اوروپایی-مسیحی مدافعه حمایت می‌کرد، در مدتی کوتاه توانست عملاً و به طور موثر به قرن‌ها کشمکش داخلی و جنگ‌های مذهبی و برادرکشی بین گروه‌های گوناگون مسلمانان و رخوت مسلمانان پایان دهد. این نیز متقابلاً قدردانی و شکران عمیق جوامع مسلمان مخصوصاً شیعه و غلات شیعه‌ی تورک به سلطان عبدالحمید خان را موجب شد. چنانچه اندیشه‌ی اتحاد اسلام سلطان عبدالحمید در طول حیات خود، در میان همه‌ی تورکان ایران و قفقاز و خاورمیانه، از عوام و خواص- به جز رهبران مشروطیت‌ غیر بومی و افراطی ضد قاجار و پان‌ایرانیست که دارای تمایلات ضد تورک و باستان‌گرایانه‌ی قبل از اسلام بودند، از مقبولیت بسیار گسترده برخوردار گشت.

ج- مظفرالدین شاه قاجار، مانند سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی معتقد به اتحاد اسلام، دارای تمایلات تورک‌گرایی و مشروطه‌طلبی و تجدد؛ هم‌چنین به طور جدی در صدد ایجاد اتحاد استراتژیک بین دو دولت و دو مملکت قاجار و عوثمان‌لی بود. در نتیجه‌ی این جو عوثمان‌لی‌دوستی – تورک‌دوستی که حاکمیت مظفرالدین شاه آفریده بود، محبوبیت سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی هم در کل قلمروی قاجاری، به اوج رسیده بود.

د-سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی دارای شعور قومی تورک و تمایلات تورک‌گرایانه بود و برای اعتلاء وضعیت و موقعیت سیاسی و حقوقی و اجتماعی تورکان و زبان تورکی در قلمروی عوثمان‌لی و خارج آن، مجاهده می‌نمود. می‌توان گفت او تورک‌های قلمروی قاجاری را ادامه‌ی طبیعی و بلکه جزئی از تورک‌های عوثمان‌لی تلقی می‌کرد و نه‌می‌توانست به وضعیت و سرنوشت آن‌ها بی تفاوت باشد. چنانچه سلطان عبدالحمید در سفر استانبول مظفرالدین شاه، او را تنبیه و تشویق و ترغیب و تشجیع کرد تا ممنوعیت زبان تورکی در مدارس را که وزات معارف دولت ضد تورک مشروطه‌ی ایران بر قرار کرده بود لغو کند. این خدمت تاریخی سلطان عبدالحمید به زبان تورکی و ملت تورک ساکن در ایران، باعث محبوبیت مضاعف حتی تبدیل او  به یک شخصیت ملی ایشان شد. 

ر-زبانی که بین‌لی حبیب افندی در این مدیحه به کار برده، آکنده از کلمات عربی که بسیاری مهجور و حتی برای ادبای عوثمان‌لی ناآشنا بود است. به دلیل این زبان مغلق و نامانوس که درک بعضی از ابیات آن را بدون استفاده از لغت‌نامه‌های عربی غیر ممکن کرده است، ادبای وقت عوثمان‌لی اشعار تورکی حبیب افندی را «عجمانه» توصیف کرده‌اند.

ابن الغازی ابوالمغازی؛ سلطان عبدالحمیدِ غازی

بین‌لی حبیب افندی (حبیب دستان بِنی اصفهانی)

بندِ اوّل

ماهِ رمضان نهان قیلیپ رو

گؤسته‌ردی هلالِ عیدْ ابرو

گئتدی رمضان و ماهِ شوّال

تشییعی‌نه ائیلییور تکاپو

یا رب، نه عزیز ماه‌دیر اوْل!

یا رب، نه خجسته عیددیر بو!

هر طاعت [و] زهد آن‌دا مقبول

هر جرم و گناه بون‌دا مَعْفُو[1]

آن‌دا برکاتِ حق کما هی[2]

بون‌دا فرحِ درون کما هو[3]

جنّت دَرَجاتی آن‌دا مفتوح

دوزخ دَرَکاتی[4] بون‌دا باغ‌لو[5]

اوْل آی‌دا ائدیندی آدم اوغلو

بیر حبّه ایله ریاضِ مینو

آچدیردی یوزونه دورِ[6] مینا[7]

بو عیدده عیش و نوشا قاپو[8]

تسنیم[9] ایله جویِ سلسبیلی

اوْل آی‌دا قازاندی بیر ایچیم سو

بو عیدده ساغر ائتدی جاری

سؤندورمه‌یه نارِ دوزخی جو

رخساره‌یِ عید ایچون اوْل آی‌دا

اینمیش ایدی چوق گؤزه قاراسو[10]

بو آی‌دا هلالِ عید اولدو

اوْل علّتِ انتظارا دارو

انسانا اوْل آی‌دا مَکرُمَت‌خواه

دورانا بو عیدده صفاجو

مولایِ زمان، خلیفه‌یِ حق

دارایِ جهان، جهانِ نیرو

ابن الغازی، ابوالمغازی[11]

سلطان عبدالحمیدِ غازی

بندِ ثانی

ائتمیشدی جهانی جهلْ مستور

اولموشدو کمال و علمْ مهجور

نه یادِ خدا، نه ذکرِ تقویٰ

نه قسوتِ[12] موت، نه غمِ گور

احوالِ معادی کیمسه آنماز

اوضاعِ معاشْ فسقه محصور

نه خوفِ عذاب و دوزخ و نار

نه شوقِ وصالِ جنّت و حور

دنیا وَثَنی[13] و صابئین‌له[14]

باش‌دان باشا شام‌گاهِ دیجور

نه عیسیٰ و نه عروجِ افلاک

نه موسیٰ و نه تجلّی‌یِ طور

بیر فلسفه ایله عقل‌له‌ر مات

بیر زندقه ایله دیده‌له‌ر کور

روم‌ا غلباتی ایله مغلوب

یونان حکماسی ایله مغرور

اعراب‌دا دینِ لات و عُزّیٰ

اعجام‌دا کیشِ آتش و نور

ناگاه جزیرة العرب‌ده‌ن

امرِ ازلی بویوردو مأمور

پیغمبرِ مکّی‌یِ قریشی

آن‌دان غرضْ صلاحِ جمهور

دفعِ شبهاتِ جهل بیرله

دنیایی تمام قیلدی پُر نور

معروفا بویوردو امر و فرمان

منکر ایسه سؤیله‌دی: گئری دور!

کافی ایدی نظمِ کائناتا

اوْل دین بونا خود اولایدی مقصور

معناسی‌نی اهلِ معنی آنلار

وئردی آنا بیر کتابِ مسطور

اوْل دین‌ده جهانا شرع و تکلیف

اوْل نامه‌ده خلقه امرِ مقدور

ماهِ رمضان‌دا صوم و طاعت

عیدِ رمضان‌دا شادی و سور

اوْل دینی بوگون مُزَیَّن (؟)[15] ائتدی

اعداسی‌نی قیلدی خوار و مقهور

فهرستِ[16] کَرَم، خلیفة الحق

دارایِ امم، امامِ مطلق

بندِ ثالث

ائی آیتِ حُسنو جمله شامل

مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الشَّمائِلِ[17]

وصفین صُحَفِ خیالا سیغماز

مَا أَصْعَبَ هَذِهِ اَلْمَخَائِلِ [18]

هجران و وصال و قُرب و بُعدون

تطویلی تمام غیرِ طائل[19]

زلف و خط و خال و جام و ساغر

ریحان و شقایق و عنادل[20]

ورقاء[21] و حَمامه[22]، سلم[23] و سلمیٰ[24]

بیداد (؟)[25] و مَطَیِّه[26] و منازل

عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ مِنِّي

مَا اعْرِفْ هَذِهِ الْمَسَائِلِ

سه‌ن‌سین بانا ذکر و وِرد و اسماء

حرز[27] و دم[28] و نسخه[29] و حمایل[30]

حرفِ دهنین نکاتِ مرموز

سرِّ کمرین طلسمِ کامل

مژگان سیاه ضربِ[31] اعظم

تسخیر قیلیپ آنا دلائل

ظلمت ایله نورو روی و مویون

اولموش ورقِ رُخوندا جاعل

گر واصف ائده‌بیلیرسه وصفین

لِلَّهِ أَقُولُ دَرُّ الْقَائِلُ[32]

رَوُفقِ (؟)[33] جمیل و دورِ (؟) اعلیٰ

مو حصنِ حصین و سحرِ باطل

قیل جانا تبسّمونلا انعام[34]

ائی شهدِ لبین شفایِ عاجل

چاهِ ذَقَنین‌ده حالی گؤنلون

هاروت[35] و حدیثِ چاهِ بابل

هر چند که جادوانِ چشمین

اولسا فِتَن و فسونا مائل

امّا رهِ فتنه‌یی قاپاتمیش

عدلِ شهِ دادبخشِ عادل

تاجِ سرِ ملّتِ حنیفه

سلطان و شهنشه و خلیفه

بندِ رابع

ائی مَفخَرِ دودمانِ عثمان

بحر و بر و شرق و غربه سلطان

اسلاما خلیفه، شرعه حامی

ایمانا دلیل و دینه برهان

آیاتِ ظفرْ اساسِ نصرت

بنیانِ مکارمْ اصلِ احسان

خورشیدِ کَرَم، سپهرِ رفعت

گردونِ وقار و ظلِّ یزدان

وار می عجبا سانا مُماثِل[36]

بیر پادشهِ ستوده عنوان؟

هم سلطنتی منیعْ[37] بنیاد

هم مملکتی وسیعْ بنیان

اسلافِ جلالت اتّصافی

عقدین[38] سایابیلدییینجه سلطان

ائی دولته فخر و شان و عزّت

ائی ملّت و مُلکَته[39] نگه‌بان

تکثیر و ترقّی‌یِ معارف

وقتین‌ده حسدفزایِ کیهان

توسیع و تجارت و زراعت

عصرین‌ده‌ ورایِ حدِّ امکان

عدلیّه عدالتین‌له کامل

بولدو هنرین‌له نافعه شان

تاثیرِ سیاستین‌له اولموش

ظلمت جگری هراس‌دان قان

اوضاعِ مکاتب و مدارس

دورون‌دا نمونه‌بخشِ دوران

میدان سه‌نین اولدو، شیمدی ائیله

ائی فارِسِ عِلم و فضلْ، جولان

احیایِ شریعت ائتدی امرین

ائی صاحبِ امرِ حیّ‌یِ سبحان

منبرده رواجِ وعظ و اخبار

محفل‌ده فروغِ ذکر و قران

تعداد و جنودِ[40] عسکرین‌ده‌ن

مستوفی‌یِ وهم و عقل حیران

هر بیر صفی بین سَدِ سِکَندر

هر فوجو هزار موجِ عمّان

مَا أَعْظَمَ شَأْنِكَ الْمُظَفَّرِ

مَا أَكْرَمَ وَجْهَكَ الْمُطَهَّرُ

بندِ خامس

ائی خلقِ جهانا لطفِ خلّاق

مخلوقا اه‌لین کلیدِ ارزاق

اسلام گروهونا اولوالامر

دینِ حق و امرِ شرعه مصداق

انصاف ایله دردِ ظلمه درمان

الطاف ایله زهرِ فقره تریاق

مُلکَت سانا قویدو پور[41]، داوود

ملّت سانا وئردی باب[42]، اسحاق

فرمانینا قویدو خاضع اه‌لین (؟)[43]

اقوام و ملل رقاب[44] و اعناق[45]

لفظین‌ده بوتون نکات مشّاء[46]

قولون‌دا قامو رموز اشراق[47]

رایاتینا[48] فرّ و فتح مفتون

اَعلامینا[49] عزّ و نصرتْ عشّاق

دوشمان‌لارا شربتِ حیاتی

ائتدی قیلیجین حمیم[50] و غَسّاق[51]

ابطالِ حق و رواج کفره

گویا که اولوپ عهود و میثاق

ائی غوثِ[52] عظیمِ اهلِ اسلام

اسلام حقوقونون ائیله احقاق

لطفون بیزی ائتمه‌سه وقایه[53]

الْغَوْثَ الْغَوْثَ مَا لَنَا واق

مدحین‌ده نه دئرسه مردِ شاعر

حاشا که اوْلا علوّ و اغراق

یازماغا مدیحه‌نی یئتیشمه‌ز

اولسا صفحاتِ دهر اوراق

تا امّتینه بویورموش اهدا

ماهِ رمضانی ربِّ رزّاق

اولسون به سعادت، تبارک[54]

ماهِ رمضان سانا مبارک


تورک‌جه اؤوگو قوشوق‌لاری-مدحیه‌های تورکی:

مدحیه‌ها در مدح سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی

تبریزلی شیخ رمزی بابا افندی: ای دولتِ عثمانیه‌نین مخلصِ خاصی - وی ملّتِ اسلامیه‌نین یارِ معینی

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_27.html

تبریزلی شیخ رمزی بابا افندی: ائتدی مُلکِ روُم‌و گلزارِ ارم، سلطان حمید - وه نه خوش ائتمیش جهان‌ی منتظم، سلطان حمید

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_27.html

میللی شاعیر معلم فیضی تبریزی: عوثمان‌لی سلطان عبدالحمید خان و قاجار مظفرالدین شاه اؤیگوسونده

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_4.html

دو سروده از شاعر تورک شوشایی-قاراباغی در مدح سلطان عبدالحمید عثمانلی

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_47.html

محمد نیازی تبریزی‌: دعایِ حضرتِ عبدالحمیدِ ذی شان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_13.html

قصيده‌ی تورکی کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ شاهان، حضرتِ سلطان حميد

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post.html

شعر میرزا حسن خان خبیرالملک تبریزی در مدح سلطان عبدالحمید و ماجرای اعدام او، میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_19.html

غزلی از سید جمال‌الدین افغانی در مدح سلطان عبدالحمید عوثمان‌لی، ستایش از توران و نکوهش ایران: سوخت جان و تنم از دیو و ددِ ایرانی - رخت بر بندم ازین مُلْک و به ‌توران ببرم

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/09/blog-post_21.html

مدحیه‌ها در مدح دیگر سلاطین عوثمان‌لی

سید لقمان آشیرلی اورموی: در مدح سلطان محمد فاتح و ستایش فتح استانبول

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_69.html

سید لقمان اورموی: آلِ عثمان نورِ چشمِ عالمند، و مدح سلطان سلیم دوم

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/06/blog-post.html

فضولی: قصیده ‌در مدح شاهِ دین سلطان سلیمانِ سعادت‌مند علیه ‌الرحمة و الغفران

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/04/blog-post_25.html

شیخ‌الرئیس قاجار تبریزی: شعر اتحاد اسلام و وحدت کلمه‌ی دینیه، در ستایش خلیفه‌ی اعظم، سلطان معظم مَحْمَتْ رشات عوثمان‌لی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_16.html

مدحیه‌ها در مدح دیگر سلاطین تورک

شعر نصیر باکویی به تورکی شرقی در مدح سلطان اوْلجای‌تۇ خۇربان اۇۇدا (خدابنده) ایلخان‌لی

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/06/xurban-uuda.html

کتیبه‌ی تورکی با خط اویغوری در صومعه‌ی سوریانی-آسوری مار بهنام  موصل- عراق

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_30.html

شاه تهماسب، «خاقان تورکستان»، پادشاه تورک‌زمین

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post_9.html

فرمان و دعای تورکی آغاز کتاب تكمله ‌الاخبار تالیف عبدی بیگ اتحاف شده ‌به ‌دولت‌زن تورک شاه‌زاده ‌پریخان خانیم

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/07/blog-post_4.html

مدحیه شاه اسماعیل دوم، پادشاه سنی صفویان و نواندیش دینی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_11.html

مدحیه‌ی تورکی در جلوس شاه اسماعیل دوم سروده‌ی عبدالمومن بن عبدی

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/07/blog-post.html

اشعار تورکی شاعری با تخلّص «قوتی» در مدح فتح بغداد توسط شاه عباس اول، و اصطلاحات «معنی تورکی» (مانی) و «تورکیات» در آن

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_25.html

مدحیه‌ی ولی‌قلی بیگ شاملو در ستایش شاه‌ عباس دوم

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/02/blog-post_5.html

میرزا زكی ندیم، ایناق نادرشاه: سلطان محمود عثمان‌لی و نادرشاه افشار دو نخل بوستان تورکمان هستند

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_23.html

شعر تورکی آرام‌گاه نادرشاه آوشار (افشار)، آخرین جهان‌گیر تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_19.html

محمد شاه غازی قاجار اؤوگۆسۆنده: مدحیه‌ی تورکی ابوالقاسم نباتی برای محمد شاه غازی، مفخر قاجار

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/08/blog-post_29.html

یوهان گوته و «فتح‌علی‌شاه تورک»، «ناصرالدین شاه، آن تورک پسر»، و سمبولیسم- آیکونولوژی تورکی –موغولی نشان شیر و خورشید ....

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_10.html

مدحیه‌ی فتح‌علی خان قاجار قزوینی سپانلو به تورکی جغتایی در ستایش ناصرالدین شاه قاجار

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/01/blog-post_15.html

مدحیه‌ی تورکی قُمْری دربندی در ستایش ناصرالدین شاه قاجار

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post.html

سِنْجه بیر طفلِ صغیر، عقل و فطانت‌جه کبیر؛ تختِ ایرانا جلوس ائتدی بو دم «احمدشاه»

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_22.html

مدحیه‌ی تورکی قُمْری دربندی در ستایش ناصرالدین شاه

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post.html

قدم قویدو فغفور و خاقانیمیز- شعر تورکی میرزا مهدی شکوهی در استقبال ورود مظفرالدین میرزا به مراغه

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_18.html

دیگر مدحیه های تورکی

اوجان‌لی معلم احمد فيضی‌ده‌ن ميللی بير تورکو: تورک باهاديرلاری حرب شرقی‌سی [ساواش تورکوسو]. ٢٦ ماه می، ١٨٩٧ -٦ خرداد ١٢٧٦ شمسی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post.html

مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکه‌مپورلو معلم احمد فیضی سرابی تبریزی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post.html

شاعر ملی معلم فیضی افندی، سراینده‌ی مرثیه‌ی سعید سلماسی به مناسب قتل او توسط اشقیای کورد است

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_92.html

علی احسان پاشایا

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post_23.html

زنده باد خویی‌ها، زنده باد تورک‌ها، زنده باد علی‌احسان پاشا و ژؤن تورک‌ها

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_25.html

تبریزلی علی: ائی تورکییه ملّتی، ائی قهرمان ملّت!

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/02/blog-post_13.html

اورمولو سئیید حوسئین عرب‌باغی اؤوگوسونده – آنی‌سی‌نا ایکی تورک‌جه قوشوق؛ دو شعر تورکی در مدح و به یاد سید حسین عرب باغی اورومی

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/10/blog-post_5.html


[1] معفو: عفو کرده شده، آمرزیده شده، معاف شده، بخشوده

[2] کماهی: هم‌چنان که هست.

[3] کماهو: چنان ‌که

[4] دَرَک: یکی از طبقات جهنم، ته دوزخ.

[5] باغ‌لو: باغ‌لی

[6] دور: ظاهراً مراد دوری است: بوشقاب بزرگ، دیس، بشقاب بزرگ لبه‌دار، سینی

[7] مینا: جام شراب، شیشه‌ی شراب.

[8] قاپو: قاپی

[9] تسنیم: چشمه‌ای در بهشت

[10] Karasu: Çoğunlukla gözün iç basıncının çoğalmasıyla kendini gösteren, körlüğe sebep olabilen bir göz hastalığı, glokom

[11] مغازی: مواضع یا زمان‌های جنگ، مناقب و بیان اوصاف غازیان

[12] قسوت: سختی، دشواری، اشکال، شدت

[13] وَثَنی: بت پرست، عابد اصنام . متدین به عبادت اوثان

[14] صابئین: در اینجا مشرک و بت‌پرست و ستاره‌پرست.

[15] اه‌ل‌یازمادا: هَزیّن (؟) اوخونور

[16]فهرست:  اسطورة، دلیل، قائمة، لفة، استحضار

[17] شمایل: شمائل، پورتره، تصویر، تمثال، عکس، نقش؛ چهره، رخسار، صورت؛ خوی‌ها، سرشت‌ها

[18] مخایل: مخائل، نشانه‌ها، علامت‌ها

[19] غیر طائل: بیهوده و بی فاید

[20] عنادل: جمع ِ عَندلیب

[21] ورقاء: درختی کوچک که ساق تیره رنگ و برگ گرد و پهن و نازک و نرم دارد. و برگ آن سبز است و چارپایان آن را بخورند

[22] حمامه: کبوتر، فاخته، قمری

[23] سَلَم: نام دیگر آن کرت است، درخت خارآور، درخت مغیلان، درخت عضاة، یا عام

[24] سَلْمیٰ: گیاهی است

[25] شاید بداد: جمع بدائد. نمد و آنچه از کاه و پشم و پنبه و مانند آن پر کنند و در زیر زین و پالان گذارند تا پشت ستور ریش نه‌گردد.

[26] مَطَیِّة: حیوان سواری چون اسب و استر و اشتر.

[27] حِرز: دعایی که برای دفع چشم‌زخم بنویسند و با خود نگه دارند، دعائی مأثور اعم از خواندنی و آویختنی

[28] دم: در روضه‌خوانی و عزاداری، شعری که روضه‌خوان یا نوحه‌خوان می‌خواند.

[29] نسخه: نوشته‌ی اشعار که تعزیه‌خوان در دست دارد و گاهِ خواندن تعزیه چون فراموش کند بدان رجوع کند.

[30] حمایل: قرآن کوچکی که در بر می آویزند

[31] ضرب: کنایه از تراشیدن موی (ریش و سبیل و ابرو و مژگان)

[32] مه‌ن دییه‌ره‌م: تانری سؤیله‌یه‌نی یارلیقاسین

[33] اه‌ل‌یازمادا: رَوُفق (؟) اوخونور

[34] اه‌ل‌یازمادا «اتعام» اوخونور. بلکه انعام: احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه

[35] هاروت: نام یکی از دو فرشته که در چاه بابل سرازیرآویخته به عذاب الهی گرفتارند. اگر کسی بر سر آن چاه به طلب جادوی رود او را تعلیم دهند.

[36] شمائل: مانندشونده و برابر، یک سان، مساوی، مشابه، مانند، همتا، معادل و مقابل

[37] منیع: استوار، بلند، رفیع، شامخ، والا

[38] عقد: گره در نخ

[39] ملکت: اقلیم، خطه، قلمرو، کشور، مملکت، امارت، پادشاهی، سلطنت

[40] جنود: سپاه‌ها، لشکرها

[41] پور: آقازاده، ابن، پسر، فرزند، ولد

[42] باب: اب، بابا، پدر

[43] اه‌ل‌یازمادا: خاضعاًلك (؟) اوخونور

[44] رقاب: جمعِ رَقَبِ، رقبة، گردن، بنده، غلام

[45] اعناق: گردن‌ها، جمعِ عُنُق و عُنق و عُنَق

[46] مَشّاء: روشی فکری در علوم عقلی، مقابل اشراق. چون ارسطو تعلیم خود را در ضمن گردش افاضه می‌کرد، پیروان او را مشائی می‌گویند.

[47]اشراق: در فلسفه وصول به حقایق از طریق کشف و شهود. فلسفه‌ی افلاطون، حکمت نوافلاطونی، ....

[48] جمع رایت: بیرق؛ پرچم؛ علم.

[49] جمع عَلم: بیرق، پرچم، درفش، رایت، علامت، نشان

[50] حمیم: جوشان، داغ

[51] غَسّاق: گندیده؛ بدبو

[52] غوث: پناه، ملجا، فریادرس

[53] وقایة: نگاه داشتن، حراست و نگهبانی و وقایت .

[54] تبارک: خجسته

No comments:

Post a Comment