Wednesday, October 16, 2019

شیخ الرئیس قاجار تبریزی: شعر اتحاد اسلام و وحدت کلمه‌ی دینیه، در ستایش خلیفه‌ی اعظم، سلطان معظم مَحْمَتْ رشات عثمانی

شیخ الرئیس قاجار تبریزی: شعر اتحاد اسلام و وحدت کلمه‌ی دینیه، در ستایش خلیفه‌ی اعظم، سلطان معظم مَحْمَتْ رشات عثمانی

مئهران باهارلی

در این نوشته شعری از شیخ الرئیس قاجار تبریزی در ستایش خلیفه‌ی مسلمین، سلطان عثمانی محمد خامس (پنجم) رشاد را به نقل از روزنامه‌ی تصفیر افکار چاپ استانبول آورده‌ام. در این شعر هم شیخ الرئیس قاجار تبریزی، مانند اغلب آثارش، اعتقادات و اندیشه‌های خود در سه عرصه‌ی اتحاد اسلام، خلیفه‌ی عموم مسلمانان بودن سلطان عثمانی و ضرورت اتحاد و یگانه‌گی دو دولت عثمانی و قاجاری را بر زبان آورده است.

١-در عرصه‌ی اعتقادی شیخ الرئیس قاجار تبریزی در این شعر اصول دین را مانند اهل سنت چهار دانسته است (اصول دین از نظر اهل سنت توحید، نبوت، مبداء و معاد؛ از نظر شیعه‌ی امامی توحید، نبوت و معاد است). بنا به او چهار خلیفه، حق هستند. متولی دین اسلام و مقام اولی الامر مسلمین، سلطان است (نه روحانیت و یا امام معصوم). مشروعیت سلطان به عدل‌گستری است (و نه وابسته‌گی نسبی-خونی به امامان و ...). اطاعت از سلطان، واجب دینی و نص قرآن است. این اعتقادات علنا بر خلاف اعتقادات شیعه‌ی امامی فارسی-عربی و همان‌هایی است که شاه اسماعیل دوم[1] و بعد از او نادرشاه افشار به عنوان مذهب جعفری از اهل سنت مدافع آن بودند. با این وصف، شیخ الرئیس با دفاع از این اعتقادات، دانسته و یا نادانسته خروج خود از شیعه‌ی امامی و پذیرش مذهب جعفری-نادری[2] را اعلام کرده است.

٢-به لحاظ سیاسی، شیخ الرئیس قاجار تبریزی، سلطان عثمانی محمد خامس رشاد را که در آن مقطع مقام خلافت مسلمین را دارا بود، با تشبیه وی به اصل پنجم اصول دین که قبلا چهار بود ستوده است. بنا به وی سیاست اتحاد اسلام سلطان محمد رشاد با ایجاد اتفاق و وحدت بین مسلمین به شرع روحی دوباره دمیده و دیگر سیاست‌های ترقی‌خواهانه‌ی او به مملکتش نظام و سامان بخشیده است. شیخ الرئیس قاجار تبریزی، استقبال سلطان محمد رشاد عثمانی از به تخت سلطنت نشستن احمدشاه قاجار و حمایتش از شاه جوان، و اعطای نشان خاندان آل عثمانی به احمدشاه قاجار در مراسم تاجگذاری او را، موید صداقت و صمیمیت و جدیت سلطان عثمانی در سیاست اتحاد اسلام می‌داند که به اهل ایران امیدواری داده است. 


٣-علی رغم آنکه شیخ الرئیس قاجار تبریزی مانند بسیاری دیگر از مقامات دینی تورک ایرانی معتقد به پروژه‌ی اتحاد اسلام عثمانی (ابوطاللب زنجانی، هادی نجم آبادی، اسدالله خرقانی،....) یک تورک‌گرا نبود، با اینهمه به صرف قبول پروژه‌ی اتحاد اسلام عثمانی در زمره‌ی آماده کننده‌گان و بسترسازان روند خودآگاهی ملی تورک تورکان ساکن در ایران و تورک‌ایلی بشمار می‌رود. بدین شرح که اغلب شاهان خاندان صفوی، بویژه شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب و شاه عباس اول، شیعه‌ی امامی فارسی-عربی را به مذهبی برای جدا و دشمن ساختن تورکان علوی-شیعی منطقه از جهان تورکیک و تجرید آنها از جهان اسلام و ایجاد واگرایی و تفرقه در میان جوامع مسلمان تبدیل کردند. در مقابل، پروژه‌ی اتحاد اسلام با تبلیغ همگرایی و اتحاد عمل سیاسی-نظامی جوامع مسلمان اعم از سنی و شیعی و علوی و وهابی و حتی ازلی و بهایی و ... بر اساس تجدد و بر علیه تجاوزات دول استعماری اوروپایی و در زیر چتر عثمانی، تمام بافته‌های استعمارگران اوروپایی به دست شاهان خاندان صفوی را پنبه کرد.

٤-قبول رهبری سلطان عثمانی از سوی شیخ الرئیس قاجار تبریزی و دیگر معتقدان به پروژه‌ی اتحاد اسلام عثمانی هم به نوبه‌ی خود گام مهمی در رشد شعور ملی تورک در میان تورکان ساکن در ایران و تورک‌ایلی بشمار می‌رود. چرا که دولت‌های استعماری اوروپایی بدست شاهان خاندان صفوی، عثمانی‌هراسی و عثمانی‌ستیزی را به صورت یک رکن هویت قومی اهالی ایران و تورک‌ایلی در آورده بودند. پذیرش رهبری سلاطین عثمانی بر تورکان شیعه و علوی ساکن در ایران و منطقه از سوی طیف‌های گوناگون تورک‌های ساکن در ایران از جمله هواداران اتحاد اسلام، ضربه‌ای تاریخی بر این دسیسه‌ی ضد تورک بود (این دسیسه امروز هم از سوی تورکهای چپ ایرانی و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و استالینیست در صورت تورکیه‌هراسی و شیطان‌سازی از تورکیه و ... به پیش رانده می‌شود).

٥-تاریخ نگارش این شعر بسیار مهم است. شیخ الرئیس قاجار تبریزی این شعر در ستایش از سلطان عثمانی را در اواخر ژانویه‌ی ١٩١٥ سروده است. یعنی تقریبا دو هفته بعد از آزادسازی تبریز توسط اوردوی نجات‌بخش عثمانی در ٩ ژانویه‌ی ١٩١٥، چهار هفته بعد از اعلان جهاد میرزا فضل الله ناصحی مجتهد اورومی و میرزا مسیح افشار مجتهد اورومی صدرالشریعه بر علیه دولتین روسیه و بریتانیا[3] به پیروی از اعلان جهاد سلطان عثمانی در اوائل ژانویه‌ی ١٩١٥، دو ماه بعد از شرکت ایرانیان عثمانی در میتینگ سلطان احمد استانبول[4]، حمایتشان از جهاد سلطان عثمانی، فرستادن نامه به سفارتخانه‌ها در اعتراض به به دار کشیدن ١١١ تن در اورمیه توسط روس‌ها در ٢٥ نووامبر ١٩١٤ [5]، و سه ماه و نیم پس از آن فاجعه .... با این وصف این شعر را می‌باید اعلام حمایت شیخ الرئیس قاجار تبریزی از اعلان جهاد سلطان عثمانی، آزادسازی تورک‌ایلی توسط اوردوی نجات‌بخش عثمانی و ... تلقی کرد.

٦-شیخ الرئیس قاجار تبریزی در این شعر، لزوم یگانه‌گی دولتین قاجاری و عثمانی را به صورت شاعرانه بیان کرده است: احمدشاه قاجار و سلطان محمد رشاد عثمانی هر چند دو تن هستند، اما به واقع یک جان می‌باشند. البته لزوم یگانه‌گی سیاسی و ساختاری این دو دولت تورک حتی التحاق دولت ایران به عثمانی، به صورت‌های غیر شاعرانه و بسیار جدی هم از سوی دیگر معتقدین به پروژه‌ی اتحاد اسلام در آن موقع مانند سید محمد توفیق همدانی[6]، و بسیار پیشتر از آن توسط نادرشاه افشار[7] مطرح شده بود.

٧-شیخ الرئیس این مدحیه را به فارسی سروده و حسین دانش آنرا به صورت آزاد و در قالب شعر به تورکی ترجمه کرده است. اصولا همه‌ی اشعار شیخ الرئیس شامل مدحیه‌های متعدد وی در عثمانی به فارسی و در مواردی به عربی است. حال آنکه شیخ الرئیس تقریبا تمام فعالیت‌های خود در عثمانی از قبیل مکالمات و مراودت با شخصیت‌ها و مقامات و مصاحبه‌ها و وعظ‌ها و خطبه‌ها و سخن‌رانی‌های خود را به تورکی انجام می‌داد[8]. (عدم تورکی سرایی شیخ الرئیس بی شک یک نقیصه‌ی بسیار مهم و در خور آسیب‌شناسی است)

٨-حسین دانش یک شخصیت فرهنگی-ادبی عثمانی، از طرف پدر فارس و از طرف مادر تورک چرکس الاصل بود که مانند بسیاری از مشروطه‌طلبان آن دوره با تمایلات شدید فارس‌گرایانه، باستان‌گرایانه و ... تربیت شده بود. با اینهمه، از آنجائیکه وی در اتموسفر عثمانی و استانبول می‌زیست، بسیاری از آثار خود مرکب از صدها شعر و مقاله و کتاب را به زبان تورکی آفریده است. به واقع شاید حسین دانش شخصیتی دارای بیشترین آثار تورکی در میان ایرانیان ساکن عثمانی در ربع اول قرن بیستم باشد (آثار تورکی حسین دانش به تدریج در سؤزوموز درج خواهند شد).

شیخ الرئیس حضرت‌له‌ری‌نین بیر منظومه‌یِ غرّالاری و ترجمه‌سی

بیر قاچ وقت‌ده‌ن بری مسافرتاً شهریمیزده بولونماق‌دا اولان و مقامِ خلافت‌ی سببِ زیارت‌له‌ری حقّینده‌کی افاداتِ عالیه‌له‌رینی اوّل‌جه درج ائیله‌میش بولوندوغوموز، ایران علمایِ به‌نامیندان و سلاله‌یِ قاجاریه‌ده‌ن شیخ الرئیس حضرت‌له‌ری‌نین، گئچه‌ن‌له‌رده عتبه‌یِ همایونِ حضرتِ خلافت‌پناهی‌یه عرض و اِعلاء ائیله‌دیک‌له‌ری بیر قطعه‌یِ منظومه‌یِ غرّایی - اممِ اسلامیه‌نین مقامِ خلافتِ عظمایا اولان رابطه‌یِ قویّه و قلبیه‌له‌رینه یئنی بیر دلیلِ باهر تشکیل ائیله‌مه‌سی اعتباری‌یله-، بر وجهِ زیر عیناً درجِ صحیفه‌یِ افتخار ائیلییوروز:

اتّحادِ اسلام و وحدتِ کلمه‌یِ دینیه

شیخ الرئیس حضرت‌له‌ری‌نین کشیده‌یِ سلکِ سطور ائتدیک‌له‌ری منظومه‌یِ نفیسه‌نین شاعرِ بدیع الحال حسین دانش به‌ی برادریمیز طرفینده‌ن صورتِ مخصوصه‌ده قزئته‌میز ایچون ترجمه ائدیله‌ن صورتی‌دیر:

تورکجه‌یه ترجمه‌سی:

بیزه حق وئردی بیر دینِ سدیدالاسّ و الارکان
او دینی حفظه مامور اولدو سلطانِ رفیع الشّان
اولوالامره اطاعت امری‌نی وئرمه‌ک‌له باخ فرقان
مطیعِ پادشاه اولماق بیزه فرض اولدو با فرمان
سمیِّ فخرِ عالم، پادشاهِ ذی الکَرَم تزیین
ائدینجه تختِ عثمانی‌یی با اجلال و با تمکین
بئش اولدو دؤرت ایکه‌ن ارکانِ دینِ سیّدالاقوام (١)
اونون فیضی‌یله‌دیر قسطنطنیه قبلۀ الاسلام
رشاد و استقامت راهی‌نین سالار و هادی‌سی (٢)
بوتون افکاری‌نین جولانگه‌ی، ارشاد وادی‌سی
دئییل می عدل و احسان جمله‌ده‌ن مطلوبِ ربّانی؟ (٣)
ناسیل باخ منتشر آفاقا صیتِ عدلِ سلطانی
اونون زیرِ ظلالیندا شریعت هپ تعالی‌ده
ترقّی بیزله ائتدی اتّحاد، اوجِ معالی‌ده
تتوّج رسمی هنگامیندا احمد شاهِ ایران‌ا
وئریپ بیر تحفه‌یِ ممتاز و فخرانگیز و شاهانه (٤)
بو سرّی ائیله‌دی منشور: المومن اخوت المومن
بیراخ سن من یشاء یکفر، بو حالا من یشاء یومن
محمّد احمدین بیر عینی‌دیر، احمد محمّددیر (٥)
بو بین الملّتِیْن آهنگ و سازش‌له مویّددیر
باخیپ دا اتّحادِ پادشاه و شاها ای ملّت
ائدین عزمِ تلافی‌یِ اوانِ غفلتِ امّت
بوگون‌له‌ردیر تیقّظ وقتی اهلِ عزم [و] ایمانا
گئچه‌رسه بوش بو فرصت، یوخ‌دور آرتیق چاره خسرانا

چاغال‌‌اوغلو، ١٧ کانون ثانی، سنه ١٣٣٠، ١٤ ربیع الاول ١٣٣٣، ٣٠ اوجاق [ژانویه] ١٩١٥

١-محمّد خان خامس نامِ عالی‌سی‌نه اشارت‌دیر
٢-دیگر نامِ همایون‌له‌ری‌نین (رشاد) اولدوغو ایما ایچون‌دور
٣-انّ اللّه یامر بالعدل و الاحسان آیتِ کریمه‌سینه اشارت‌دیر
٤-ذاتِ ملوکانه، تتوّجی مناسبتی‌یله احمد شاه‌ا بیر قطعه‌یِ «خاندانِ آلِ عثمانی نشانی» اهدا بویورموش‌لاردیر
٥-سلطان محمّدخان حضرت‌له‌ری‌یله احمدشاه حضرت‌له‌ری

فارسی اصلی

خدا که پایه‌یِ دین را قویم بنیان داد
نگاه‌داری‌یِ دین را به دستِ سلطان داد
چو گفت امرِ وأطیعوا أولی الأمر، حق
پیِ اطاعتِ سلطان، به خلق فرمان داد
ستوده شاهِ معظّم، خلیفه‌یِ اعظم
که رکنِ خامس در دین به چار ارکان داد
به پیروی‌یِ محمّد، دلیلِ راهْ رشاد
بسانِ چار خلیفه رواجِ ایمان داد
خدای خواست زِ انسان چو عدل با احسان
بساطِ عدل بگسترْد و دادِ احسان داد
ز اتّفاق و تعالی به شرعْ روح دمید
ز اتّحاد و ترقّی به مُلکْ سامان داد
به جشنِ تاج‌گذاری یِ خسرویِ ایران
امیدواری‌یِ کامل به اهلِ ایران داد
نشاطِ خاطرِ خود را درین همایون جشن
عیان نمود و نمایش به طرزِ شایان داد
به یک هدیه‌یِ ممتازه عهد را تازه
به شاهِ ایران بنمود و صدقِ پیمان داد
نشانه تا که زِ المومون اخوّت دهد
نشانِ با شرف و شانِ آلِ عثمان داد
بُوَد محمّد و احمد دو اسم بر یک جسم
ببین دو تن را یکتا خدای، یک جان داد
به روحِ ایمان ما جز یکی نمی‌بینیم
به صورت ار چه دو تن را بدین نگهبان داد

سؤزلوک:

اسّ: بنیاد، شالوده، پی، بن دیوار، اصل
اِعلا: بلند گردانیدن، بالا بردن، بر جای بلند برآمدن
افادات: افاده‌ها، فیض‌ها
باهر: روشن، تابان، آشکار، هویدا
بین الملّتِیْن: ایکی ملت آراسیندا
تتوّج: تاج بر سر نهادن، تاج بر سر گذاشتن
تیقّظ: بیدار شدن، بیداری، هوشیار شدن، هوشیاری
سمیّ: بلند، رفیع
صیت: آوازه، نام نیک، ذکر خیر، شهرت نیکو
ظلال: سایه‌ها، سایبان‌ها
عتبه: آستانه، درگاه
غَرّا: رسا، فصیح، بلیغ، شیوا
قویم: راست و درست، استوار
معالی: بلندی‌ها، بزرگواری‌ها، خصلت‌های نیکو و ممتاز
من یشاء یکفر: ایسته‌‌‌یه‌ن کیمسه اینانماز
من یشاء یومن: ایسته‌یه‌ن کیمسه اینانار
مویّد: تاییدشده، نیرو داده ‌شده

برای مطالعه‌ی بیشتر:

شاهزاده شیخ الرئیس حضرت‌له‌ری‌له ملاقات- مصاحبه‌ی تورکی شیخ الرئیس قاجار تبریزی
شیخ الرئیس قاجار تبریزی: اسلام‌ین انحطاطی‌نین ان بویوک سببی، قادین‌لاری‌نی حقوق بشریت‌ده‌ن چیخارماق اولموش‌دور
یک مقاله‌ی تورکی کلامی-فلسفی از شهزاده شیخ الرئیس قاجار تبریزی
شیخ الرئیس قاجار تبریزی: در ستایش خلیفه‌ی اعظم، سلطان معظم مَحْمَتْ رشات عثمانی


[1] شاه اسماعیل دوم، پادشاه سنی صفویان و نواندیش دینی تورک
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_11.html
[2] متن تورکی وثیقه‌ی اتحاد اسلام نادری- نجف
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_27.html
[3] اعلان جهاد میرزا فضل الله ناصحی اورومی و میرزا مسیح افشار بر علیه روسیه و بریتانیا، پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و پارتیزانهای وی به اوردوی خلیل پاشا، و خواست شاهسونها از عثمانی برای فتح تبریز
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html
[4] س. م. توفیق به‌ی همدانی: میتینگ میدان سلطان احمد ایرانیان در پیوستن به جهاد سلطان عثمانی و اعتراض به به دار آویختن یک صد و یازده تن در اورمیه توسط روس‌ها
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_11.html
[5] گزارشی از به دار آویختن حاجیان شهید بالو-کؤتالان توسط روس‌ها: درگیری‌ها در اورمیه، مظالم موسقوف‌ها و جنایات نستوری‌ها
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post.html
[6] صاحب جمع و توفیق همدانی: دولت قاجار تنها با کمک «تورانیان» و «تورک‌ها» می‌تواند نجات یابد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post.html
[7] تقاضای نادرشاه برای الحاق رسمی دولت تورک افشاری-ایران به امپراتوری عثمانی و تحت الحمایه‌ی آن دولت شدن
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_24.html
[8] شیخ الرئیس به اتفاق معین الملک؛ سفیر کبیر ایران در عثمانی، و میرزا ملکوم خان سفیر ایران در لندن که در بازگشت از ایران به محل ماموریت خود حامل نامه‌ای به سلطان عثمانی بوده، به حضور سلطان شرفیاب می‌شوند. «محاوره‌یِ این مجلس سوالاً و جواباً تورکی بوده» و شیخ به فارسی ترجمه نموده است. سلطان از شیخ الرئیس می‌خواهد که «سلام و یگانه‌‌گی او را به حضرت شاه عرض کند و آن چه از اتّحاد و دوستی و خلوص او می‌داند در حضور شاهانه اظهار کند و بگوید که دشمنان ما در علیه اسلام یکی هستند. خوب است این دو حکومتِ اسلامیه هم یکی باشند». سلطان از شیخ الرئیس می‌خواهد که «وی را همیشه از حالات و وضعِ امور خودش به توسط سفیر باخبر سازد» و او در پاسخ می‌گوید که «این بنده در ایران هم خود را در ظلّ رعایت و پرتویِ عنایتِ ذاتِ شاهانه می‌دانم...». وقتی سلطان آرزو می‌کند که شیخ الرئیس را باز هم در استانبول ملاقات کند، موضوع تحصیل پسر وی در استانبول مطرح می‌شود.... ایران و عثمانی در آستانه‌ی قرن بیستم، جلد دوم، ص ٧٥٣

No comments:

Post a Comment