اعلان جهاد میرزا فضل الله ناصحی اورومی و میرزا مسیح افشار بر علیه
روسیه و بریتانیا، پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و پارتیزانهای وی به اوردوی خلیل
پاشا، و خواست شاهسونها از عثمانی برای فتح تبریز
مئهران باهارلی
در
این نوشته دو مطلب از کتاب «بویوک حربده ایران جبههسی»[1] در بارهی
مقطعی بسیار مهم از «مجادلهی ملی تورک» (تورک میللی موجادیلهسی) در سالهای جنگ
جهانی اول را آوردهام. در این دو مطلب به پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و نیروهای
تحت فرماندهیاش به اوردوی اسلام-عثمانی به فرماندهی خلیل پاشا که برای آزادسازی
شمال غرب ایران وارد این کشور شده بود، اعلان جهاد دو خادم دینی تورک از اورمیه،
میرزا فضل الله ناصحی و میرزا مسیح افشار برای پیوستن شیعیان به جهاد اکبر خلیفهی
عثمانی، اعلام آمادگی سران ایل شاهسون برای پیوستن به اوردوی اسلام-عثمانی و خواست
آنها برای فتح تبریز توسط اوردوی اسلام-عثمانی، و در نهایت به سنت تاریخی رایج در
میان ایرانیان مبنی بر تمایل به قدرتمند اشاره شده است.
مولف
کتاب مَحْمَدْ بیگ کنعان دالباشار، در عملیات آزادسازی غرب ایران به سالهای جنگ
جهانی اول در ترکیب قولاوردوی (سپاه) سیزده شخصا اشتراک داشت، و بعدها جانشین فرماندهی
کل ستاد نیروهای مسلح جمهوری تورکیه شد. کتاب حجیم و دو جلدی مَحْمَدْ کنعان پاشا
آکنده از اطلاعات و اسناد بکر در بارهی عملیات آزادسازی غرب ایران توسط اوردوی
اسلام در سالهای جنگ جهانی اول، همچنین تحلیلهای فوق العاده مهم در بارهی علل و
تاریخ عدم ظهور شعور ملی تورک در میان تورکان ساکن در ایران، برخی اولگوهای رفتاری
رایج و سنتی منفی در میان ایرانیان و تورکهای این کشور و ... است[2].
١-اعلان
جهاد دو خادم دینی شیعی برجستهی تورک در اورمیه، میرزا فضل الله ناصحی مجتهد
اورومی و میرزا مسیح افشار مجتهد اورومی صدرالشریعه بر علیه دولتین روسیه و
بریتانیا، به پیروی از اعلان جهاد سلطان عثمانی در ژانویهی ١٩١٥. این دو خادم
دینی تورک از شخصیتهای برجستهی تورک میللی موجادیلهسی، و از سران حزب اتحاد و
ترقی اسلام-اتحاد تورک در اورمیه بودند. حاجی میرزا فضل الله ناصحی همچنین مدیر
نخستین مدرسهی تماما تورک در اورمیه به اسم خیر یوردو و یا صلاحیه است. میرزا فضل
الله مجتهد و میرزا مسیح افشار با اعلان جهاد بر علیه روسیهی تزاری و بریتانیای اشغالگر
و متحدین تجاوزگر و خونریز مسیحیاش که آزربایجان و کل تورکایلی و همزمان قفقاز
را تحت اشغال داشتتند، نقش موثری در دفع بلای جیلوها از اورمیه و منطقه داشتند. این
دو مذهب و تعلق مذهبی خویش را بر علیه هویت ملی تورک و فارسسازی وی بکار نبردند.
بلکه بر عکس، آنها را به خدمت هویت و منافع ملی تورک در آوردند (میرزا فضل الله
ناصحی مجتهد اورومی، میرزا مسیح افشار مجتهد اورومی صدرالشریعه و اعلان جهاد
خادمان دینی تورک شیعی در ایران و عراق به پیروی از اعلان جهاد سلطان عثمانی،
موضوع سه مقالهی جداگانهی من است)
٢-پیوستن
رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی- مجدالسلطنه به همراه نیروهای
منتظم و پارتیزانیاش به اوردوی نجاتبخش اسلام-عثمانی تحت فرماندهی خلیل پاشا. در
آن موقع جمشیدخان افشار مجدالسلطنه حاکم سابق اورمیه و خوی پس از ٩ سال اقامت در
تفلیس در نتیجهی تضییقات دولت روسیه چهار ماه بود که به اورمیه آمده و از آنجا به
طور موقت در ساوجبلاغ (مهاباد) مستقر بود. وی در ساوجبلاغ با خلیل پاشا ملاقات کرد
و پس از دادن اطلاعاتی در بارهی وضعیت آزربایجان، تمایلات روانی، اجتماعی و سیاسی
اهالی و ... به او، این دو در بارهی نواحی ساوجبلاغ و قوشاچای (میاندواب) تدابیری
سیاسی اخذ کردند. خلیل پاشا در این دیدار، جمشیدخان را به سمت مشاور قوای نظامی
خود و به فرماندهی نیروهای تورک بومی (مجاهدین) منصوب کرد. جمشیدخان چند روز بعد
از ساوجبلاغ به اورمیه آمد؛ تمام مجاهدین شهر را گرد آورده به توجیه آنها پرداخت. صدور
اعلان جهاد و فتوای شرکت در جهاد اکبر از سوی مجتهدین شهر را تامین، سپس آنها را
چاپ و بین مردم پخش نمود.
٣-مراجعت
نمایندگان سران ایل شاهسون به خلیل پاشا فرماندهی قوای نظامی عثمانی شرکت کننده
در عملیات آزادسازی شمال غرب ایران و دادن تضمین مبنی بر پیوستن خود و تمام دیگر
طوائف ایران به جهاد اکبر سلطان عثمانی و شرکت در جنگ بر علیه روسیه و بریتانیا و
در صف اوردوی اسلام-عثمانی. سران شاهسون در مراجعت به قوای عثمانی در اردبیل
خواستار کمکهای مالی و تسلیحاتی و فرستادن افسران عثمانی شدند. متعاقب آن اسماعیل
حقی، ملازم احتیاط قوهی سفریهی اوردوی عثمانی در شمال غرب ایران مامور تامین
تدارکات و اسلحه و مهمات از اورمیه و ساوجبلاغ برای شاهسونها شد.
٤-خواست
سران ایل شاه سئون برای ورود اوردوی اسلام-عثمانی به تبریز و طرح این خواست به
صورت یک شرط برای تحقق بند سهی فوق. این اطلاعات بسیار جالب است. چرا که نشان میدهد
خواست آزادسازی تبریز توسط اوردوی اسلام-عثمانی- علاوه بر آن که کاملا مطابق و
لازمهی عملیات نظامی عثمانی در شمال غرب ایران و آزربایجان و قفقاز بود، از طرف
خود تورکهای بومی نیز مطرح و خواسته میشد.
٥-اشارهی
مَحْمَدْ کنعان پاشا به برخی سنن و خصلتهای رفتاری منفی رایج در میان ایرانیان و از
جمله تورکها، مانند عدم حرکت مصممانه بر مبنای اصول، تردد آنها در همصف شدن با طرف
حقدار، چاپلوسانه برخورد کردن با هر دو طرف در یک نزاع بین حق و باطل، و پس از
آشکار شدن احتمال پیروزی قطعی یک طرف، تمایل به هواداری فوری و آتشین از طرف
قدرتمند و پیروز هر چند ناحق و باطل باشد، دادن مواعید و قولهای بی پشتوانه که
صرفا در حرف میمانند و .. [3]. وی این
رفتار منحط را یک سنت تاریخی و جاافتاده بین ایرانیان، مربوط به عصر جاهلیت و
قرون وسطی و مغایر با شوالیهگری مینامد که تورکان عثمانی آن را مانند گذشته
اکنون نیز از خود نشان نمیدهند. به واقع در دوره ی مورد بحث برخی از عشایر تورک
از جمله خود شاهسونها این رفتارهای ناشایست و تذبذب را از خود نشان دادند و با هر
دو طرف عثمانی و روسیه-بریتانیا تعامل و همکاری کردند و ....
پایان
نوت مئهران باهارلی
ترجمهی مطلب اول (صص ٢٠٣-٢٠٤):
در ٢٣ نیسان، از طرف قوای نظامی [عثمانی گسیل شده به عملیات جنگی در شمال
غرب ایران] به سرفرماندهی [اوردوی عثمانی] تلگرافی ارسال شد که بیان میکرد: «از
نامههای کشف شده از اسراء و مقتولین، معلوم میشود روحیهی روسها بسیار خراب است.
در اورمیه با اعلان جهاد میرزا فضل الله [ناصحی اورومی] و میرزا مسیح [افشار
اورومی] بر علیه روسیه و بریتانیا، [جمشیدخان افشار اورومی] مجدالسلطنه که از
ارکان نظامی آزربایجان است، به همراه مجاهدین [تحت فرماندهی خود] به قوای نظامی [عثمانی
گسیل شده به عملیات جنگی در شمال غرب ایران] پیوسته است. این حادثه در سراسر ایران
تاثیر مهمی ایجاد خواهد کرد».
در یک تلگراف دیگر چنین گفته میشد: «در تبریز نمایندگان ایل شاهسون [شاهیسئوهن]
با اعتمادنامهی سران ایل آمده و قطعی بودن شرکت تمام طوائف ایران در جنگ [بر علیه
بریتانیا و روسیه] را- در همان لحظهای که یک نیروی منتظم عثمانی به تبریز وارد
شود-، تضمین کردند. که مطلبی صحیح است. اگر جداسازی و اعزام فرقههایی از قوای
نظامی [عثمانی شرکت کننده در عملیات جنگی شمال غرب ایران از طرف سرفرماندهی اوردوی
عثمانی] (فرقههای ٨ و ١٠ که قبلا عرض شدهاند) در شرایط فعلی مناسب نباشد، فرقهی
دیگری که [از طرف سرفرماندهی اوردوی عثمانی] فرستاده شود، مستقیما از شرق دریاچهی
[اورمیه] به سوی تبریز گسیل خواهد گشت. اگر تبریز -مرکز آزربایجان که در حال حاضر
تحت نفوذ روسها است-، پایگاه عملیات جنگی ما شود، در آن صورت روسها ابدیا با ایران
خداحافظی کرده و بدین صورت با اجرای تشکیلات در ایران، تصرف قفقاز شرقی ممکن خواهد
شد».
مفاد این دو تلگراف آخری، با اهداف اعزام نیروهای نظامی [عثمانی به عملیات
نظامی در شمال غرب ایران] مطابق بود.
ترجمهی مطلب دوم (صص ٢٨٢-٢٨١):
تلگراف تاریخ ٢٣ نیسان که میگفت «روحیهی روسها بسیار خراب است؛ با
اعلان جهاد مجتهدین بر علیه روسیه و بریتانیا، مجدالسلطنه به همراه نیروهای تحت
فرماندهیاش به قوای نظامی [عثمانی گسیل شده به عملیات جنگی در شمال غرب ایران]
ملحق شده است؛ معتمدان ایل شاهسون آمدهاند؛ در صورت ورود یک نیروی منتظم عثمانی
به تبریز شرکت تمام طوائف ایران در جنگ قطعی است؛ و غیره»، به سرفرماندهی [اوردوی]
عثمانی امیدهای تازهای [در بارهی عملیات نظامی در ایران] میداد.
در حالیکه همانگونه در مبحث خاصشان توضیح داده شد، روحیهی جاافتادهی همیشه
مردد و متمایل به صاحب قدرت ایرانیان، دائما افت و خیزهای فکری و روحی بروز میدهد.
مثلا قوای بزرگی به فرماندهی خلیل بیگ، عموی انور پاشا به آزربایجان وارد میشود.
محتملا این نیروی تازه، روسهای آزربایجان را مغلوب کرده و بر شمال ایران حاکم
خواهد شد. در مواجهه با این احتمال، آخوند و اشراف و اعیان و روسای عشایر، فورا
متمایل به و جذب این قوا میشوند و قول و وعدههای بسیاری – که صرفا در حرف میماند-
میدهند. حتی ممکن است که متناسب با درجهی ابراز قدرت و توانایی برای تحقق
اهدافتان از سوی شما، حقیقتا با شما تشریک مساعی و همکاری هم بکنند. اما همیشه یک
شرط وجود دارد: نیروی منتظم عثمانی باید وارد تبریز شود. معنای این شرط، آن است که
قوای نظامی تورک [عثمانی] در مقابل افکار عمومی ایران باید روسها را شکست دهد، تا
موفق به ورود به تبریز شود. در این صورت است که سراسر شمال ایران، به موجب سنت
تاریخی به قدرت غالب و پیروز ملحق خواهد شد.
در تمام دورههای جاهلیت، عصر جهانگیری همیشه بر این منوال و سبک اظهار
وجود کرده است. حتی امروز نیز این چنین است (اما صرفا تورکهای عثمانی، از این
منوال و سبک جدا گشته و شوالیهگری [نجابت و جوانمردی] خود را، مانند قرون وسطی،
در عصر حاضر نیز نشان دادهاند: کمک «ارتوغرول بیگ» به همراه طائفهاش به شکست
خوردگان جنگ، حمایت از «فرانسوای اول» در مقابل «شارلکن»، حمایت از «شارل دوازدهم»
در مقابل روسهای پیروز، دراز کردن دست صمیمت به لهستانیها، در جنگ جهانی اول وارد
جنگ شدن در صف متفقین پس از درهم شکستن تعرض آلمانها در جنگ مارن و غیره)
اگر نمایندگان ایران که به نزد قوای نظامی [عثمانی گسیل شده به عملیات
جنگی در شمال غرب ایران] میآمدند پیشنهادی با این مضمون که «ما با این تعداد هزار
نفر، با یک نیروی میهنی، در این تاریخ، از این جهات به روسها در حوالی
تبریز-دیلمان حمله خواهیم کرد. شما هم در همان زمان به تهاجم شروع کنید. تا مشترکا
[روسها را از] خاک ایران برانیم» مطرح میکردند و این پیشنهادشان دارای ضمانت
اجرایی بود، به یک درجهی معینی ارزش داشت. اما نه تنها همچو چیزی وجود نداشت،
بلکه احتمالا تعدادی از ایرانیان، محض احتیاط و در صورت پیروز شدن روسها، همزمان،
خدا میداند که به روسها چه التفاتات و چاپلوسیها میکردند
ایلک پاراقرافین تورکجه متنی. صص ٢٠٤-٢٠٣:
قوهیِ سفریه ٢٣ نیسان باشقوماندالیغا «اسرا و مقتولین اوزهرینده ظهور
ائدهن مکتوبلاردان روسلارین قوهیِ معنویهلهرینین پک زیاده پوزوق
اولدوغونون آنلاشیلدیغی، رومیهده ایرانین ذینفوذ مجتهدلهریندهن میرزا افضلاه
ایله میرزا مسیح، روسیه و اینگیلتهرهیه جهاد اعلان ائدهرهک، آزهربایجان
ارکانِ عسکریهسیندهن مجیدالسلطنهنین معیتیندهکی مجاهدین ایله قوهیِ سفریهیه
التحاق ائتدیکلهرینی، بو حادثهنین ایرانین هر طرفینده مهم بیر تاثیر وجودا
گتیرهجهیینی»، دیگر بیر تئلقیرافیندا «تبریزدهن شاهیسئوهن عشیرتینین مبعوثلاری
روساسینین اعتمادنامهسینی حاملا گلدی. تبریزه منتظم بیر عوثمانلی قوّتی گیردییی
آندا، بوتون ایران عشایرینین حربه اشتراکی قطعی اولدوغونو تامین ائتدیکلهرینی-
که بونون دوغرو اولدوغونو-، قوّهیِ سفریهدهن قوّت تفریقی وضعیته موافق اولمادیغیندان
اوّلجه عرض ائتدییی ایکی فرقهنین (٨ و ١٠ونجو فرقهلهردیر) اعزامی ممکن اولمایاجاقساࢭ گؤندهریلهجهک بیر
فرقهیه دوغروجا گؤلون شرقیندهن تبریز استقامتینی وئرهجهیینی، الیوم روسلارین
تحتِ نفوذوندا بولونان و آزهربایجان مرکزی اولان تبریز، اسّ الحرکهمیز اولورسا
روسلارین ایرانا ابدیا وداعا مجبور قالاجاقلاری و بو صورتله ایراندا تشکیلات
اجراسیله شرقی قافقاسیانین اشغالینین ممکن اولاجاغینی» یازییوردو. بو سون ایکی
تئلئقراف قوّهیِ سفریهنین ایرانا سوق ائدیلمهسیندهکی مقصده اویقوندو.
ایکینجی پاراقرافین تورکجه متنی. صص ٢٨٢-٢٨١:
٢٣ نیساندا روسلارین معنویاتینین پک
پوزوق اولدوغو، مجتهدلهرین روسیا و اینگیلتهرهیه جهاد اعلان ائدهرهک مجدالسلطنهنین
معیتی ایله قوّهی سفریهیه التحاق ائتدیییی، شاهسونلهرین معتمدلهرینین گلدیکلهری،
عمومِ ایران عشایرینین تبریزه منتظم بیر عثمانلی قوّتی گیردییی تقدیرده حربه
اشتراکلارینین قطعی اولدوغو، الخ یولونداکی تئلئقراف، باشقوماندانلیغا ایراندان
یئنی اومیدلهر وئرهجهک ماهیتده ایدی.
حالبوکی یوخاریدا بحثِ مخصوصلاریندا ایضاح ائدیلدییی اوزهره، ایرانین
مسکون و هر قوّته منجذب، قرارسیز روحیاتی هر زمان بیر تاخیم فکری و روحی مدّ و
جزلهر گؤستهریر. مثلا انور پاشانین آمجاسی خلیل بگ قومانداسیندا بیر بویوک قوّت
آزهربایجانا یورویور. احتمال که بو یئنی قوّت آزهربایجان روسلارینی مغلوب
ائدهجهک، شمالی ایرانا حاکم اولاجاق. بو احتمال قارشیسیندا آخوندو، اشراف و اعیانی،
روسایِ عشایری همهن بو قوّته دوغرو منجذب اولورلار و یالنیز لساندا قالماق اوزهره
پک چوخ مواعیدده بولونورلار. حتّی فی الحقیقه قوّت و قدرتینیزین قوّهیِ مویّدهسینی
ابراز ائتدییینیز نسبتده سیزینله تشریکِ مساعی ده ائدهرلهر. فقط دائما بیر
شرط واردیر: منتظم عثمانلی قوّتی تبریزه گیرهجهک. بونون معناسی، تورک قوّتی ایران
افکارِ عمومیهسی قارشیسیندا روسلاری مغلوب ائدهجهک که تبریزه گیرمهیه موفق
اولاجاق. ایشته او زمان بوتون شمالی ایران عنعنهیِ تاریخیه موجبینجه غالبه التحاق
ائدهجهک.
بوتون ادوارِ جاهلیت، جهانگیرلیک دورو هپ بو مثاللا عرضِ وجود ائدهر. حتی
بوگون بیله بؤیلهدیر (یالنیز عثمانلی تورکلهری بو مثالدان آیریلمیشلار و شووالییهلیکلهرینی
قرونِ وسطیدا اولدوغو گیبی، عصرِ حاضرده ده گؤستهرمیشلهردیر: «ارتوغرول بهی»ین
عشیرهتییله مغلوبا یاردیمی، «شارلکهن»ه [Charles Quint] قارشی «بیرینجی
فیرانسووا»یی حمایه، غالب روسلارا قارشی «شارل دوز»ون [Charles XII,
Douze] حمایهسی، لئهلیلهره دستِ صمیمیت اوزادیلماسی، حربِ عمومیده
مارن [Marne] محاربهسینده آلمان تعرّضی قیریلدیقدان سونرا اتّفاق طرفیندهن
حربه گیریش، الخ).
اگر قوّهیِ سفریهیه گلهن ایران مرخّصلهری «بیز بو قدهر مین کیشیلیک
بیر قوّهیِ وطنیه ایله شو تاریخینده شو استقامتلهردهن تبریز-دیلمان حوالیسیندهکی
روسلارا تعرّض ائدهجهییز. سیز ده عینی زماندا تعرّضا گئچینیز، مشترکا ایران
توپراغیندان قووالیم» ماهیتینده بیر تکلیفده بولونسالاردی و بو تکلیفلهرینین
قوّهیِ تائیدیهسی اولسایدی، بیر درجه قیمتی اولابیلیردی. بؤیله بیر شئی اولمادیغی
گیبی، احتمال که بیر قسم ایرانیلهر ده نه اولور نه اولماز، روسلار غالب
اولورلارسا دییه، عینی زماندا روسلارا کیم بیلیر نه گیبی التفاتلاردا بولونویوردو.
No comments:
Post a Comment