جشن افتتاح مدرسهی تورک خیر یوردو – صلاحیه در اورمو (اورمیه) - ١٩١٨،
و یادی از حاجی میرزا فضلالله مجتهد اورمولو
مئهران باهارلی - ٢٠٠٢
OSMANLI YARDIMIYLA KURULAN URMU TÜRK HAYIR YURDU (SELÂHİYE) OKULU’NUN AÇILIŞ TÖRENİ 1918
خلاصه:
در تاریخ ٢٥ آگوست ١٩١٨ (یکشنبه ٢ شهریور ١٢٩٧) مدرسهی تماما تورک خیر یوردو – صلاحیه در شهر اورمو طی یک جشن و مراسم رسمی باشکوه و با شرکت مقامات دولتی و نظامی بومی قاجاری و عوثمانلی و روحانیون و بزرگان و تجار و جمعیت انبوهی از مردم شهر، همراه با باند موزیک نظامی و شلیک تیرهای توپ افتتاح شد. این مدرسه از سری مدارسی بود که با کومک عوثمانلی در شهرهای غرب آزربایجان تاسیس میشدند (مدارس تورک در روستای بالوو اورمو، ساووجبولاق ویا مهاباد بعدی، ...). تمام مقامات اداری و نظامی قاجاری محلی و بزرگان شهر که در این مراسم اشتراک داشتند، همچنین مدیر و معلمین و مسئولین بومی آن، تورکیست و پیوسته به جریان اتحاد اسلام عوثمانلی بودند. این مدرسه تاثیر بزرگ بر بیداری شعور ملی تورک و رواج تورکینویسی در میان مردم اورمو مخصوصا جوانان داشت. در این مونوگرافی اطلاعات پراکندهی موجود در بارهی این مدرسهی تورک و موسسین، معلمین، دست اندرکاران و مفردات درسی آن را عرضه و تحلیل کردهام.
اؤزهت:
٢٥ بیچینآیی (آغوستوس) ١٩١٨ گونو، تورکایلینین باتی آزهربایجان ایلینده یئرلهشمیش اورمو (رومیه، اورمیه) اوروندا (شهههرینده) بوتونویله تورک اولان خئییر یوردو – صلاحیه اوخولونون آچیلیشی یاپیلدی. اوخولون آچیلیشی عوثمانلی و یئرهل قاجار عسکری، سیاسی و گووهنلیک یئتکیلیلهر، اورون (شهههرین) اؤنده گهلهن یؤنهتیجیلهری، بؤیوکلهری، دین آداملاری، تاجیرلهر و قوجامان بیر قالابالیغین قاتیلیمی ایله، گؤرکهملی بیر قوتلاما و توغرالی (رسمی) تؤرهنله، عسکری موزیک باندوسو ائشلییینده و توپ آتیشلاری ایله گئرچهکلهشدی. اورمو خئییر یوردو تورک اوخولو، او دؤنهمده باتی آزهربایجان اورلاریندا (بالوو – اورمو، ساووجبولاغ – سونراکی ماهاباد) عوثمانلی یئتکیلیلهری یاردیمی ایله قورولان مودئرن تورک اوخوللاری دیزیسیندهن بیری ایدی. خئییر یوردو آچیلیش تؤرهنینه قاتیلان قاجار ایداری و عسکری یئتکیلیلهری ایله اورون ایلهری گهلهنلهرینین یانی سیرا، یئرلی یؤنهتیجی و مامورلار و دین آداملارینین هامیسی تورکچو ایدی و عوثمانلی ایسلام بیرلییی حرکتینه قاتیلمیشلاردی. بو اوخولون اورمو خالقی، اؤزهللیکله گهنجلهر آراسیندا تورک میللی بیلینجینین اویانماسیندا و تورکجه یازیپ اوخومانین یایقینلاشماسیندا بؤیوک ائتکیسی اولموش، تورک تاریخی بهللهیینده دهرین ایزلهر بیراخمیشدیر. بو مونوقرافیده اورمو تورک خئییر یوردو اوخولو، قوروجولاری، اؤیرهتمهنلهری، یؤنهتیجیلهری و درس مفرداتی حاققیندا داغینیق بیلگیلهری بیر آرایا ییغاراق، آنالیز ائتدیم.
Özet:
25 Biçinayı (Ağustos) 1918 günü, Türkili’nin Batı Azerbaycan ilinde yerleşmiş Urmu (Rumiye, Urmia) kentinde bütünüyle Türk olan Hayır Yurdu - Selahiye okulunun açılışı yapıldı. Okulun açılışı Osmanlı ve yerel Kacar askeri, güvenlik ve siyasi yetkililer, kentin önde gelen yöneticileri, büyükleri, din adamları, tüccarlar ve büyük bir kalabalığın katılımıyla, görkemli bir kutlama ve tuğralı (resmi) törenle, askeri müzik bandosu eşliğinde ve top atışları ile gerçekleşti. Urmu’nun Hayır Yurdu Türk okulu, o dönemde Batı Azerbaycan kentlerinde (Balov - Urmu, Savucbulak - sonraki Mahabad) Osmanlı yetkilileri yardımı ile kurulan modern Türk okulları dizisinden biriydi. Urmu Hayır Yurdu Türk okulunun açılış törenine katılan Kacar idari ve askeri yetkilileri ile şehrin ileri gelenlerinin yanı sıra yerli yönetici ve memurlar ve din adamlarının tümü Türkçüydü ve Osmanlı İttihad-ı İslam hareketine katılmışlardı. Bu okulun Urmu halkı, özellikle gençler arasında Türk milli bilincinin uyanmasında ve Türkçe yazıp okumanın yaygınlaşmasında büyük etkisi olmuş, Türk tarihi belleğinde derin izler bırakmıştır. Bu monografide, Urmu Türk Hayır Yurdu okulu, kurucuları, öğretmenleri ve yöneticileri hakkında dağınık bilgileri bir araya toplayıp analiz ettim.
Abstract:
On August 25,
1918, the Turkish Hayır
Yurdu - Selahiye school was inaugurated in the city of Urmu (Rumiye, Urmia) in
the West Azerbaijan province of Türkili. The school's opening was marked by an
elaborate celebration and official ceremony, which included a military band
and cannon shots. Ottoman and local Qajar military, security and political
officials, prominent city administrators, elders, clergy, merchants and a large
crowd all participated in the event. Urmu's Hayır Yurdu Turkish school was one
of several modern Turkish schools established at that time in the cities of
West Azerbaijan, namely Balov (Urmu), Savucbulak (later Mahabad), with the assistance
of the Ottoman authorities. All Qajar administrative, military and security officials,
along with the city's notables, local administrators, civil servants, and
clergy who attended the opening ceremony of the Hayır Yurdu Turkish school,
were Turkists. They had also participated in the Ottoman İttihad-ı İslam
movement. Urmu (Rumiye, Urmia) Hayır Yurdu Turkish school had a significant
impact on awakening Turkish national consciousness among the people of Urmu, particularly
the youth. It also played a crucial role in promoting Turkish writing and
reading, leaving a lasting impression on Turkish historical memory. In this
monograph, I have gathered and analyzed scattered information about the Urmu
Turkish Hayır Yurdu School, including its founders, teachers, administrators
and educational curriculum.
(این نوشته برای اولین بار در وبلاگ سؤزوموز در فوریهی سال ٢٠٠٢ منتشر شد. این یک بازنویسی اساسی است)
سؤزوموز
در این نوشته به کوتاهی به مدرسهی تورک «خیر یوردو» و یا «صلاحیه» در اورمو (اورمیه) پرداختهام. این مدرسهی تورک در سال ١٩١٨ پس از دومین آزادسازی تورکایلی از سوی نیروهای متحدهی تورک مرکب از اوردوی عوثمانلی و قوشون داوطلبان تورک بومی همزمان با دورهی «حاکمیت نیمه مستقل اتحاد» - «دولت تورک بیرلیک» به صدارت رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی - مجدالسلطنه در تورکایلی به منظور تعلیم زبان و فرهنگ تورک به کودکان و نوجوانان اورمو تاسیس شد. در این دوره در تمام مدارسی که حرکت - حزب اتحاد اسلام تاسیس میکرد، مانند مدرسهی «اتحاد اسلام» در خوی[1]، زبان تدریس و مفردات و کتب درسی تورکی بود.
قابل ذکر است که پیشتر از «مدرسهی صلاحیه»، چندین مدرسهی دیگر کاملا تورک به سبک اوروپائی و با اصول جدید در ناحیهی اورمو و غرب آزربایجان تاسیس شده بود. از جمله «مدرسهی اتحاد و ترقی اسلام» در شهر ساووجبولاق موکری آزربایجان (بعدها مهاباد) که در نیسان سال ١٩١٥ با تشبث «محمت راغیب بیگ» شهبندر وقت عوثمانلی در اورمو و همکاری رهبر ملی تورک «جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسلطنه» تاسیس شد. این مدرسه، آموزشگاهی متعلق به حزب تورکیست «جمعیت اتحاد و ترقی اسلام» بود که قبل از آن توسط رهبران ملی تورک «جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسلطنه»، «حاجی پیشنماز آغا سلماسی»، «میرزه بلوری آغا تبریزی»، و .... در ساووجبولاق تاسیس شده بود. («اسلام» در نام این حزب و ادبیات سیاسی وقت، به معنی مسلمانان و بعدها به معنی تورکها بود). مدیریت این مدرسهی تماما تورک را «بینباشی دوکتور احمد وجدانی بیگ» بر عهده داشت. مفردات و کتب درسی مدرسهی تورک «اتحاد و ترقی اسلام» از طرف «معارف نظارتی» (وزارت فرهنگ) عوثمانلی (در سال ١٩١٠) و خلیل پاشا و فرماندهی قولاوردوی موصل (در سال ١٩١٥) تامین شده بود[2].
قبل از دو مدرسهی «خیر یوردو – صلاحیه» در اورمو -١٩١٨ و «اتحاد و ترقی اسلام» در ساووجبولاق - ١٩١٥، در سال ١٩٠٩ یک مدرسهی مودرن دیگر تورک در قریهی بالاو - بالوو توسط پطروس ایلیا افندی بازی (میرزا آقا پتروس) کونسول وقت عوثمانلی در اورمو دایر شده بود که شاگردان آن فورم و لباس و فِس عوثمانلی (کلاه قرمز، فینه) میپوشیدند. مدرسهی تورک بالاو - بالوو آموزگاری از استانبول داشت و برنامهی تحصیلی آن به زبان تورکی بود و در آن ادبیات تورکی هم تدریس میشد[3]. با این وصف مدرسهی خیر یوردو - صلاحیه صرفا یکی از مدارس مودرن کاملا تورک تاسیس شده در تورکایلی و غرب آزربایجان و ایران در سالهای مجادلهی ملی تورک – دو دههی نخستین قرن بیستم است.
البته از دههها قبل در اورمو، تبریز، همدان و چند شهر دیگر تورکایلی هیئتهای تبشیری مسیحی کشورهای غربی (آمریکا، فرانسه، انگلستان، آلمان، روسیه، ...) «مدارس میسیونری» متعددی را تاسیس کرده بودند که در آنها نیز زبان تورکی تدریس میشد. اما این مدارس دینی، بر خلاف مدارس کاملا تورک تاسیس شده حین مجادلهی ملی تورک، چندزبانه بودند و در آنها علاوه بر تورکی، زبانهای اوروپائی دول متبوعه و نیز فارسی (بعضا به عنوان زبان اصلی) آموخته میشد. به این «مدارس میسیونری» میبایست «مکتبهای سنتی» در سرتاسر تورکایلی و آزربایجان، در مرکز و جنوب ایران – قاشقای یوردو و خراسان – آفشاریورت را اضافه کرد که آموزش کودکان را با متون تورکی مانند آنادیلی و وطن دیلی آغاز میکردند و سپس به آموزش زبانهای فارسی و عربی با کتبی چون گلستان سعدی و عمه جز و .. میپرداختند. اما اینها هم مدارس غیر مودرن و چندزبانه بودند.
اسم مدرسهی تورک «صلاحیه» بر گرفته از نام موسس آن و فرماندهی قوشون عوثمانلی «صلاحالدین بیگ پاشا» در اورمو بود. این مدرسهی تورک همچنین «خیر یوردو» (خیر یورتی) خوانده میشد (سالنامهی فرهنگ استان چهارم سال ١٣٣٦). مدرسهی صلاحیه و یا خیر یوردو در عمارت معروف سردری که زمانی مقر حکمران اورمو و در تاریخ فوق محل مدارس آمریکائیان و مریضخانهی آنان بود قرار داشت (این بنا در دورهی پهلوی به دبیرستان فارسیزبان دخترانهی شاهدخت تبدیل شد). زبان تدریس و تعلیم و تعلم و همهی کتب و مفردات و دروس مدرسهی صلاحیه به زبان تورکی بودند. زبان فارسی نیز هر روز به مدت یک ساعت به مثابهی یک زبان خارجی – یعنی همان گونه که بود - به علاقهمندان تدریس میشد. در کلاسها به سبک مدارس اوروپائی میز و نیمکت چیده شده بود و بر دیوار کلاسها نقشههای جوغرافیائی و تاریخ طبیعی آویزان بود. مدرسین و معلمان مدرسه را روشنفکران تورک بومی اورمو و افسران جوان اوردوی عوثمانلی تشکیل میدادند. مدیریت مدرسه را در آغاز «صادق افندی» از استخبارات عوثمانلی و سپس شخصیت ملی تورک «حاجی میرزا فضلالله مجتهد اورمویی» صدر «جمعیت اتحاد اسلام» در منطقه، بر عهده داشت.
قرب جوغرافیائی غرب آزربایجان و اورمو به عوثمانلی (اورمو همیشه به عنوان شهر مرزی و دروازهی روم تلقی میشد) و قرار داشتن این منطقه در داخل حوزهی زبانی، فرهنگی و سیاسی عوثمانلی، که همواره تاثیر بسیار بر فرهنگ مردم و تنویر افکار عمومی اورمو داشت، و در ربع اول قرن بیستم قرار داشتن اورمو و دیگر مناطق آزربایجان غربی حقوقا و یا عملا در قلمروی عوثمانلی، باعث شده بود مردم شهرها و مخصوصا دهات این منطقه، قبل از سایر نقاط تورکایلی و آزربایجان و البته فارسستان، با تمدن مغربزمین آشنا گردند. انتخاب «حاجی میرزا فضلالله مجتهد اورمویی»، روحانی برجسته و متنفذ اورمو به ریاست مدرسه نیز، توجه بیشتر تودهی مذهبی و عامهی مردم شهر را به سوی مدرسهی صلاحیه جلب نمود. علاوه بر آن در دورهی مذکور، فرهنگ و ادبیات تورک در غرب آزربایجان به مرکزیت اورمو به سرعت در حال شکوفائی و انتشار و شعور ملی تورک در میان مردم و نخبهگان در حال تعمیق بود. در نتیجهی برآیند این عوامل بود که در مدت بسیار کوتاهی کلاسهای مدرسهی «خیر یوردو» از کودکان و نوجوانان شهر که مشتاق سوادآموزی به زبان ملی خود تورکی و تشنهی یادگیری فرهنگ ملی تورک خویش بودند پر گردید.
مدرسهی خئییر یوردو - صلاحیه نقش مهمی در ترویج زبان و ادبیات و فرهنگ تورک و شعور ملی تورک در میان کودکان و جوانان شهر و تربیت نسلی از آنها با زبان و معارف تورک داشت. تعلیمات مدرسه، حتی به اعتراف تورکستیزان، باعث شد که کودکان و جوانان اورمو بار دیگر تورک بودن خود را کشف و از آن حس غرور کنند. هرچند پس از عقبنشینی نیروهای عوثمانلی از آزربایجان و خارج شدن اوردوهایشان از اورمو، مدرسهی تورک صلاحیه نیز تعطیل گردید، اما آثار آن تا به امروز باقی مانده است. تاسیس مدرسهی تورک خیر یوردو، نقطهی عطفی نه تنها در تاریخ تدریس و تعلم به زبان تورکی در تورکایلی، بلکه در تاریخ فرهنگ تورک و روند ملتشوندهگی ملت تورک ساکن در ایران است.
افراد و عناصر دخیل در تاسیس و مدیریت مدرسهی تورک خیر یوردو در اورمو
محل مدرسه: عمارت سردری. زمانی مقر حکمرانان و حکومت اورمو، بعدها محل مدارس میسیونری آمریکائیان و مریضخانهی آنها و در سالهای جنگ جهانی اول مرکز و محل انعقاد جلسات حزب اتحاد اسلام بود. در دورهی پهلوی تبدیل به دبیرستان دخترانهی شاهدخت شد.
عوثمانلییان
میرآلای حسین صلاحالدین بیگ کؤسهاوغلو: قوماندان قولاوردوی چهارم در عملیات آزادسازی اورمو و اطراف و حاکم نظامی اورمو بعد از آزادسازی آن. صلاحالدین بیگ پس از آزادسازی اورمو موفق شد امنیت را به شهر و منطقه بازگرداند، زراعت و تجارت را که در اثر شرایط جنگی و قحطی، کشت و کشتار گروههای اشقیا و تروریست و خودسر تماما متوقف شده بود دوباره آغاز و بازار بسته شدهی اورمو را بازگشایی کند. به این سبب در قدردانی از خدمات وی به اورمو و مردم منطقه همچنین نقشش در تاسیس مدرسهی خیر یوردو، مدرسه به نام او «صلاحیه» نامیده شد. اما به دلیل اعزام و بازگشت به استانبول، صلاحالدین بیگ خود در مراسم جشن افتتاح مدرسه حاضر نبود. صلاحالدین بیگ تورکیست و طرفدار اتحاد تورک (تاسیس دولت تورک برای تورکهای تورکایلی، و یا الحاق اقلا غرب آزربایجان و ناحیهی اورمو به تورکیه)، و روحانی بزرگ شهر حاجی میرزا فضلالله مجتهد هوادار او بود.
آلبای علی رفعت بیگ: قوماندان جدید قولاوردوی عوثمانلی و فرماندهی فرقهی پیادهی تومان دوازدهم مستقر در ناحیهی اورمو - سالماس- خوی. مراسم و جشن افتتاح مدرسهی خیر یوردو در اورمو تحت فرماندهی او برگزار شد. مقامات محلی و محترمین و بزرگان و روحانیون شهر به هنگام ورود او به محل مدرسه در روز جشن افتتاح از وی استقبال کردند. او در این مراسم نطقی دایر بر لزوم مدارس و تربیت اطفال ایراد و در پایان مراسم به رسم تورک بین شاگردان هدیهی پول توزیع کرد.
مینباشی یوسف ضیاء بیگ طالبزاده[4]: از قوماندان مرکز و صدر عوثمانلی جمعیت اتحاد اسلام در آزربایجان. مینباشی یوسف ضیاء طالبزاده برادر بزرگ عبدالله شائق (از آفرینندهگان ادبیات تورک کودکان در جمهوری آزربایجان)، رئیس «هئیت مخصوصهی اوردوی ششم» عوثمانلی به هنگام آزادسازی تبریز و رئیس «جمعیت اتحاد اسلام» تاسیس شده در ١٩١٨ بود. او به نمایندهگی از قوماندان مرکز عوثمانلی مستقر در تبریز، در مراسم جشن افتتاحیهی مدرسهی خیر یوردو در اورمو شرکت کرده بود. به خواست او مقامات محلی و محترمین و بزرگان و روحانیون شهر اورمو در جلوی در مقر حکومت برای استقبال از ورود آلبای علی رفعت بیگ به مدرسه جمع شدند.
صادق افندی: مدیر مدرسه در آغاز، از استخبارات عوثمانلی. وی در مراسم جشن افتتاح مدرسه نطق مفصلی در محسنات علم و مضرات جهل ایراد کرد.
نور(ی) پاشا: فرماندهی قوشون عوثمانلی که ظاهرا به امر تاسیس مدرسهی تورک خیر یوردو در اورمو کومک کرده بود.
صاحبمنصبان و افراد سپاه عوثمانلی: صاحبمنصبان فرهنگدوست و افراد سپاه عوثمانلی هم در مراسم جشن افتتاح شرکت کرده بودند و در عکس دستهجمعی دیده میشوند.
دستهی موزیک نظامی قولاوردوی عوثمانلی: بنا به تقاضای حاکم وقت اورمو حاجی عزیز خان امیر تومان معظمالسلطنه به مراسم آورده شد.
توپخانهی قولاوردوی عوثمانلی: بعد از سخنرانی مبسوط صادق افندی چند تیر توپ به مناسبت افتتاح مدرسه شلیک کرد.
عکاس قولاوردوی عوثمانلی: از حاضرین در مراسم جشن افتتاح مدرسهی تورک خیر یوردو چند عکس دستهجمعی در بالکون مدرسه برداشت.
تورکهای محلی اورمو
حاجی عزیز خان امیر تومان معظمالسلطنه: شوهر خواهر حسین خان بیگلهربیگی و مدتی رئیس فوج توپخانه بود. بعد از آزادسازی شهر از طرف فرماندهی اوردوی عوثمانلی به مقام حاکم اورمو منصوب شد. او از آلبای علی رفعت تقاضا کرد دستهی موزیک قولاوردوی عوثمانلی را به مقر حکومت فرستاده و خود فرماندهی عوثمانلی هم در حکومت برای تبریک عید قربان حاضر شده و چند تیر توپ قبل از ظهر از قولاوردو به مناسبت عید شلیک نمایند و بعد از اختتام مراسم عید، صاحبمنصبان عوثمانلی با محترمین ولایت که قبلا در حکومت حاضر خواهند بود به مدرسهی سابق میسیون آمریکا - محل انعقاد جلسات حزب تورکیست «اتحاد اسلام» - رفته، مراسم افتتاح «مدرسهی صلاحیه» به عمل آید. در سال ١٩٢٥ معظمالسلطنه و پسر او مرتضی خان که مترجم شهبندری عثمانلی بود رهبری کومیتهی تورکوفیل در اورمو را بر عهده داشتند. این دو نفر از تورکیستها و تورکوفیلهای متعصب، و دارای شعور ملی تورک فوقالعاده بودند که مانند دیگر اعضای کومیتهی تورکوفیل اورمو و اهالی اورمو، مذاکراتی را در اتحاد تورک، یعنی الحاق به تورکیه – عوثمانلی انجام میدادند.[5]
حاجی میرزا فضلالله ناصحی مجتهد اورمویی: مدیر دوم مدرسهی خیر یوردو بعد از صادق افندی. روحانی برجسته و متنفذ، از فقهای طراز اول و مجتهد اعظم شهر اورمو؛ رئیس و پرچمدار جمعیت اتحاد اسلام در منطقه بود. تورکیست و هواخواه صلاحالدین بیگ با تمایلات اتحاد تورک بود. او تبلیغ میکرد که در شرایط جنگ جهانی اول و هجوم و تجاوزات قوای صلیبی لازم است اختلافات کنار گذاشته شده و تمام مسلمانان دنیا گرد آیند و جلوی آنها را بهگیرند. در نتیجهی تبلیغات حاجی میرزا فضلالله ناصحی مجتهد، عدهی بسیاری از اهالی شهر و بازاریان اورمو به حرکت اتحاد اسلام متمایل شده و به عضویت حزب اتحاد اسلام درآمدند.
مقامات محلی، افراد قوشون، جمعی از افراد نظمیه: مقامات محلی دیوانی و نظامی و امنیتی قاجاری که برای حضور در مراسم دعوت شده بودند و در مراسم شرکت کردند.
علما و معممین؛ محترمین و بزرگان؛ تجار و کسبه، اهالی شهر اورمو: که بنا به منابع به طور گسترده در مراسم جشن افتتاح مدرسهی خیر یوردو شرکت کرده بودند.
حاج شهابالدولله اقبالی: پس از حاجی عزیز خان امیر تومان، حاکم اورمو شد.
حسین خان جهانگیری افشار بیگلربیگی اورومی: در جرگهی خیراندیشان و اعیان اورمو در مراسم جشن افتتاح مدرسهی تورک خیر یوردو در اورمو شرکت داشت. حسین خان پدر شاعر ملی تورک مریم جهانگیری (کاملیا بیگلربیگی افشار اورمولو)، و مانند معظم السلطان عضو کومیتهی تورکوفیل اورمو بود.
سایر خطبا: در مراسم از فجایع مسیحیان و کشتار اهالی اورمو و بلاهایی که بر آنان وارد آمده بود صحبت کردند و نتیجه گرفتند که تنها در تحت لوای اتحاد اسلام میتوان قوی شد و جلوی این فجایع را گرفت.
معلمین مدرسه: مرکب از روشنفکران اورمو و افسران جوان عوثمانلی
شاگردان مدرسه و دانشآموزان مدارس: در مراسم جشن افتتاح مدرسهی تورک خیر یوردو اشتراک داشتند. در عکس جمعی که عکاس قولاوردوی عوثمانلی از حاضرین در جشن افتتاح برداشت، آنها هم حضور داشتند. آلبای علی رفعت در پایان مراسم بین آنها به رسم تورک، پول توزیع نمود.
کودکان و جوانان شهر: که در مدت کوتاهی کلاسهای مدرسه را پر کردند. دانشآموزان مدرسه هر روز سرود من تورکم را به حالت اجتماع میخواندند.
سرود مدرسهی خیر یوردوی اورمو
در زیر مارش و سرود مدرسهی خیر یوردوی اورمو، که بیش از یک صد سال پیش کودکان و جوانان دانشآموز تورک آن را آموخته و هر صبح به حالت اجتماع میخواندند تقدیم میشود. سخنان این مارش، سرودهی شاعر برجستهی تورک، محمدامین یورداقول است که در آن دو کلمهی «محمد» و «عوثمانجیق» شعر اصلی به ترتیب به «یارادان» (خلّاق، آفریننده) و «وطنیم» تغییر داده شدهاند. همچنین لهجهی عوثمانلی شعر با استفادهاز «مهن» به جای «بهن»، «تورکهم» به جای «تورکوم»، و «گیدهلیم» به جای «گیدرهیم» با لهجهی تورکمانی اورمو و تورکایلی عوض شده است:
اورمو`دا خئییر یوردو – صلاحیه تورک اوخولونون آییتیمی. ١٩١٨ دوغوش (١٢٩٦ گونهش) ایلی
سرود مدرسهی تورک خیر یوردو - صلاحیه، اورمو. ١٩١٨ میلادی (١٢٩٦ شمسی)
مهن بیر تورکهم
مهن بیر تورکهم، دینیم جینسیم
اولودور
سینهم، اؤزوم آتش ایله دولودور
اینسان اولان وطنینین قولودور
تورک ائولادی ائوده دورماز، گیدهلیم
یارادانین کیتابینی آلدیرتمام
دوشمهنیمی وطنیمه سالدیرتمام
وطنیمین بایراغینی قالدیرتمام
تانری ائوی ویران قالماز، گیدهلیم
[بو توپراقلار اجدادیمین اوجاغی
ائویم، کؤیوم، ههپ بو یوردون
بوجاغی
ایشته وطن، ایشته تانری
قوجاغی
آتا یوردون ائولاد پوزماز، گیدهلیم
تانریم شاهید، دوراجاغام سؤزومده
میللتیمین سئوگیلهری اؤزومده
وطنیمدهن باشقا شئی یوخ گؤزومده
یار یاتاغین دوشمهن آلماز، گیدهلیم
آغ کؤینهکله گؤز یاشیمی سیلهرهم
قارا داشلا پیچاغیمی بیلهرهم
وطنیمچون اوجالیقلار دیلهرهم
بو دونیادا کیمسه قالماز، گیدهلیم]
URMU’DA XÉYİR YURDU (SELÂHİYE) TÜRK OXULU’NUN AYITIMI – 1918 Doğuş ili
MEN BİR TÜRKEM
Men bir Türkem, dinim, cinsim uludur
Sinem, özüm âteş ile doludur
İnsan olan veteninin quludur
Türk évladı évde durmaz, gidelim!
Yaradanın kitabını aldırtmam
Vetenimin bayrağını qaldırtmam
Düşmenimi vetenime saldırtmam
Tanrı évi viran qalmaz, gidelim!
[Bu topraqlar ecdadımın ocağı
Évim köyüm, hep bu yurdun bucağı
İşte veten, işte Tanrı qucağı
Ata yurdun évlad pozmaz, gidelim
Tanrım şâhid duracağam sözümde
Milletimin sévgileri özümde
Vetenimden başqa şéy yox gözümde
Yar yatağın düşmen almaz, gidelim
Ağ köynekle göz yaşımı silerem
Qara daşla pıçağımı bilerem
Vetenimçün ucalıqlar dilerem
Bu dünyada kimse qalmaz, gidelim]
ترجمهی فارسی (مئهران باهارلی):
من تورک هستم، دین و جنسم والاست
سینهام، جوهرم از آتش انباشته
است
آن که انسان است، بندهی وطن
خویش است
فرزندان تورک، در خانه نمینشینند، [به جنگ] میروم!
اجازه نمیدهم کتاب آفریدگار تصاحب
شود
اجازه نمیدهم پرچم وطنم
برداشته و افکنده شود
به دشمنم مجال هجوم به میهنم
را نمیدهم
خانهی پروردگار ویران باقی نمیماند، [به جنگ] میروم!
این خاک، اوجاق مقدس اجداد من است
گوشه و کنار این سرزمین همه
خانه و روستای من است
وطن، همان آغوش پروردگار است
فرزندان، سرزمین پدری را اهمال نمیکنند، [به جنگ] میروم!
خداوندم شاهد است، بر سر سخن خود
خواهم ایستاد
عشق ملتم در درونم است
به جز وطنم به چیزی چشمداشت
ندارم
بستر یار جای دشمن نیست، [به جنگ] میروم!
با پیراهن سفید اشک چشمانم را پاک
میکنم
با سنگ سیاه چاقوی خود را تیز
میکنم
و برای وطن خود سربلندی آرزو میکنم
کسی در این دنیا باقی نخواهد ماند، [به جنگ] میروم!
چند توضیح:
١- در دورهی مورد بحث اوردوی عوثمانلی به آزربایجان و دیگر نقاط تورکایلی و ایران تجاوز نکرده بود، مردم اورمو و تورکایلی هم ارتش عوثمانلی را ابدا متجاوز و اشغالگر نمیدانستند، بر عکس منجی و خلاصکار و آزادیبخش میشمردند. سران و بزرگان منطقه بارها از دولت عوثمانلی برای ورود به منطقه و دفاع از ایشان در مقابل قتل و خونریزیهای جیلوها و قاچاقها و دیگر چتهها و قوای مسلحهی مسیحی درخواست کومک کرده بودند. ورود اوردوی عوثمانلی به تورکایلی آزادسازی و همسو با خواست مردم و بسیاری از مقامات قاجاری آن دوره بود: «مردم آزربایجان، علما و سادات، تجار و اعیان و اشراف که از تهران و دولت مرکز مایوس و نااومید بودند از خلیفهی عثمانی و فرماندهی قوشون تورک کومک الامان و الغیاث خواستند» (سفرنامهی میرزا فتاح گرمرودی، تهران، ۱۳۴۷)
٢-در غرب آزربایجان (و دیگر نقاط تورکایلی و قفقاز) فکر اتحاد فرهنگی و سیاسی با تورکهای عوثمانلی و حتی الحاق منطقه به قلمروی عوثمانلی دوباره احیاء شده و پرطرفدار بود: «اهالی مملکت ما هم دامن محبت و دوستی تورکان [عوثمانلی] را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود [تورک] یادها کرده و افسانهها میخواندند و اثبات میکردند که ما نیز قدیما از ایل و الوس تورکان بوده و از خاک پاک تورکستان قدیم بوده و هستیم»[6]. اساسا خیلی از مردم منطقهی غرب آزربایجان به ویژه ناحیهی اورمو خود را تبعهی عوثمانلی میدانستند: «در اینجا اهالی شهر [تورکها] و بسیاری از ساکنان سنّی [تورک] دهات اطراف و خود آسوریها و تعدادی از روستاهای شیعهنشین [تورک]، از ترس غارت کوردها، خود را تحت الامان عوثمانلی قرار داده و به اصطلاح متداول در اینجا «دخالت» داده شدهاند. لفظ «دخالت» در زبان [تورکی] اهالی بومی کاملا به معنی تبعهی عثمانی بودن فهمیده میشود»[7].
٣-«محمت امین یورداقول» که با لقب شاعر ملی در تورکیه شناخته میشود متولد ١٨٦٩ استانبول و متوفی ١٩٤٤ است. وی منظومهی «جهنگه گیدهرکهن» (در راه جنگ) را در سال ١٨٩٧ تالیف کرده است. «بهن بیر تورکوم» یکی از برجستهترین اشعار این منظومه است. یورداقول از اعضای «جمعیت اتحاد و ترقی» و از موسسین «مجلهی تورک یوردو» بود که بعدها مدیریت آن را به «یوسوف آقچورا» محول کرد. این جمعیت و این مجله در آن سالها در سراسر تورکایلی به ویژه در میان نخبهگان غرب آزربایجان بسیار شناخته شده و محبوب بودند. زبان تورکی یورداقول تمیز و صائب و نزدیک به تورکی سره است. به همین سبب نسل معاصر تورک هم میتوانند آثار وی را به راحتی بهخوانند. وی در سالهای جنگ جهانی اول با اشعار قهرمانی خود مانند «بهن بیر تورکوم» به روحیه دادن به مردم و بیداری شعور ملی تورک آنها پرداخته است. آثار یورداقول، مانند محررین عوثمانلی «سلیمان نظیف»، «نامق کمال» و ... تاثیر عظیمی بر جریان تورکگرائی در عوثمانلی، ایضا در قفقاز و تورکایلی در اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بیستم داشت. در زیر اصل شعر وی را نیز میآورم:
Cenge Giderken- Mehmet Emin Yurdakul - 1897
Ben bir
Türk’üm; dinim, cinsim uludur;
Sinem,
özüm ateş ile doludur.
İnsan olan
vatanının kuludur.
Türk evladı evde durmaz giderim.
Muhammed’in
kitabını kaldırtmam;
Osmancık’ın
bayrağını aldırtmam;
Düşmanımı
vatanıma saldırtmam.
Tanrı evi viran olmaz, giderim.
Bu
topraklar ecdadımın ocağı;
Evim,
köyüm hep bu yerin bucağı;
İşte
vatan, işte Tanrı kucağı.
Ata yurdun, evlat bozmaz, giderim.
Tanrım
şahit, duracağım sözümde;
Milletimin
sevgileri özümde;
Vatanımdan
başka şey yok gözümde.
Yâr yatağın düşman almaz, giderim.
Ak
gömlekle gözyaşımı silerim;
Kara taşla
bıçağımı bilerim;
Vatanım
için yücelikler dilerim.
Bu dünyada kimse kalmaz, giderim.
٤-«حاج میرزا فضلالله ناصحی مجتهد اورومی» فرزند آقا میرزا اسدالله از روحانیون عالیرتبه و فقهای طراز اول شهر اورمو در دو دههی نخستین قرن بیستم است. وی پس از تحصیلات ابتدائی به عتبات عالیات کشور عراق رفت، در آنجا بیش از بیست سال به تحصیل و تدریس علوم دینی پرداخت و پس از نیل به درجهی اجتهاد به اورمو زادگاه خویش بازگشت. میرزا فضلالله مجتهد در سالهای جنگ جهانی اول به نهضت تورکگرائی دموکراتیک و آزادسازی تورکایلی توسط نیروهای متحدهی تورک (اوردوی عوثمانلی و داوطلبان بومی از تورکایلی) پیوست و صدر «جمعیت اتحاد اسلام» در غرب آزربایجان شد. در سالهای کشت و کشتارها و قتل عامهای تورکها و خونریزیها به دست جیلوها و داشناقها و قوای مسلحهی مسیحی، وی بارها توسط دستهجات مسلح و اشرار مسیحی مورد ضرب و شتم واقع شد و خانه و دارائیاش غارت گردید. فضلالله مجتهد با اعلام جهاد – به تبعیت از جهاد سلطان عوثمانلی - بر علیه روسیهی تزاری اشغالگر که همزمان قفقاز را نیز تحت اشغال داشت و متحدین تجاوزگر و خونریز مسیحیاش، نقش موثری در دفع بلای جیلوها از اورمو و منطقه داشت. وی در سال ١٩٢٠ در اورمو فوت کرد و در کنار آرامگاه شیخ ابوبکر، محل مدرسهی پروین اعتصامی بعدی به خاک سپرده شد. فضلالله مجتهد بر خلاف بسیاری از روحانیون شیعی، نه تنها مذهب و تعلق مذهبی خویش را بر علیه هویت ملی تورک و فارسسازی تورکایلی به کار نبرد، بلکه بر عکس هر دو را به خدمت هویت و منافع ملی تورک در آورد. نام حاجی میرزا فضلالله ناصحی مجتهد اورمویی، مدیر مدرسهی تورک خیر یوردو – صلاحیه به عنوان خادم برجستهی فرهنگ تورک و یکی از پیشگامان نهضت تعلیم و تعلم به زبان ملی تورکی و مودرنیته در تاریخ تورکایلی ثبت شده است.
٥- میرآلای حسین صلاحالدین بیگ کؤسهاوغلو ١٨٨٠-١٩٤٩ (Hüseyin Selâhattin Çolak Köseoğlu)، افسر اوردوهای عوثمانلی و جمهوری تورکیه[8]. قوماندان قولاوردوی (سپاه) چهارم که موظف به آزادسازی اورمو و اطراف (سالماس، خوی، سولدوز، قوشاچای، سایین قالا، ...) بود. نام صلاحالدین بیگ میرآلای در تاریخ ملت تورک همواره به عنوان یکی از نجاتدهندهگان غرب آزربایجان و موسس مدرسهی مودرن تورک در اورمو ، و یک قهرمان ملی تورک یاد خواهد شد:
«در سال ١٩١٨ در اواخر جنگ جهانی اول با شکست متفقین در جبههی شرق، ارتش عثمانی وارد خاک آزربایجان گردید. آشوریها و جیلوها پس از شقاوتها و خونریزیهای بسیار زیاد که مرتکب شده بودند، از اورمیه مهاجرت نموده و تحت حمایت انگلیسها به خاک عراق رهسپار شدند. در روز سی ژوئیه ١٩١٨ اوردوی عثمانی وارد اورمیه شد. فرماندهی اولین دستههای قوشون عثمانی در اورمیه افسری به نام صلاحالدین بیگ بود. تا قبل از ورود عساکر عثمانی وضع شهر در نتیجهی قتل و غارت عدهای از اکراد شرور خوب نبود. پس از ورود قولاوردوی عثمانی در شهر آرامش کامل حکمفرما شد. صلاحالدین بیگ با همآهنگی و همیاری مردم و نخبهگان محلی به سرعت شروع به رتق و فتق مسائل امنیتی، دفاعی و نظامی و سپس انجام اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کرد. از طرف فرماندهی قوشون عثمانی حاجی عزیز خان امیر تومان از محترمین شهر به حکومت اورمو منصوب و جهت حفظ انتظامات شهر قلعهبیگی (دژبانی) دایر شد. فرماندهی قوشون عثمانی و حاکم منصوب آنها با استخدام و فرستادن افرادی از شهر به دهات اقدام به جمعآوری محصولات غلات و باغات نمودند تا در مزارع و دشتها از بین نروند و با این اقدام از وقوع یک قحطی و کمیابی ارزاق قطعی در زمستان پیش رو جلوگیری کردند. به امر صلاحالدین بیگ بازار بزرگ شهر که حدود شش ماه بسته بود باز شد و مردم دوباره به کسب و کار خود بازگشتند. در نتیجهی این تدابیر ارزاق که کمیاب شده بود به تدریج زیاد شد و قیمت آنها که در حد سرسامآور افزایش یافته بود، پائین آمد. در مجموع صلاحالدین بیگ شخصیتی نیکنفس بود و برای ضایع نشدن حقوق مردم تلاش میکرد».
اصلاحات اقتصادی و اجتماعی «صلاحالدین بیگ» در مقام فرماندهی نظامی اورمو بنا به دهقان در سرزمین زرتشت:
«روز هشتم مرداد ١٢٩٧ خورشیدی مطابق ٢٢ شوال سال ١٣٣٦ قمری، قوشون عثمانی وارد اورمیه گردید. تا ورود عساکر عثمانی وضع شهر در نتیجهی قتل و غارت عدهای از اکراد شرور خوب نبود. فرماندهی اولین دستههای قوشون عثمانی با «صلاحالدین بیگ» بود که پس از ورود وی در شهر آرامش کامل حکمفرما شد. از طرف فرماندهی قوشون در شهر «قلعه بیگی» یعنی دژبانی جهت حفظ انتظامات شهر دایر شد. چون این موقع فصل درو و برداشت خرمن بود، از طرف عثمانیها و حکومت شهر افرادی را اجیر کرده به دهات میفرستادند تا محصول را جمعآوری نمایند. در نتیجه ارزاق که کمیاب شده و قیمت آنها سرسامآور ترقی کرده بود، به تدریج زیاد شد و قیمتها به حد کافی پائین آمد. گوشت هفتهای «دو کیلو» یک قران و نان یک هفته «دو کیلو» سه قران گردید. به امر فرماندهی قوشون عثمانی بازار بزرگ شهر که حدود شش ماه بسته بود، باز شد و مردم به کسب و کار خود مشغول شدند.
حکومت حاجی شهابالدوله اقبالی: از طرف فرماندهی قوشون عثمانی «حاجی عزیز خان امیر تومان» یکی از محترمین شهر به حکومت اورمیه منصوب گردید. در این موقع همّ وی بیشتر مصروف فرستادن افرادی به دهات و جمعآوری محصول میگردید که نگذارد محصول غلات و باغات در بیابان از بین رود و مجددا زمستانی که در پیش بود، قحطی و کمیابی ارزاق پیش آید. پس از حاجی عزیز خان امیر تومان، «حاج شهابالدوله اقبالی» حاکم شهر شد ...». (ص ٥٤٠-٥٤١)
٦- هرچند صلاحالدین بیگ تاسیس کنندهی مدرسهی تورک خیر یوردو بود، اما با اعزام و بازگشت وی به استانبول، افتتاح مدرسه نصیب « آلبای علی رفعت بیگ» (Albay Ali Rıfat Bey)، قوماندان جدید قولاوردوی عوثمانلی و فرماندهی فرقهی پیادهی تومان دوازدهم مستقر در ناحیهی اورمو، دیلمان - سالماس و خوی گشت. مراسم گشایش مدرسهی خیر یوردو در تاریخ ٢٥ آگوست ١٩١٨ (١٨ ذیالحجه ١٣٣٦) مصادف با عید غدیر خم با حضور علما، محترمین شهر و مقامات محلی، قوماندان جدید قولاوردو «علی رفعت بیگ»، مینباشی «یوسف ضیاء بیگ»[9] از قوماندان مرکز و صدر عوثمانلی «جمعیت اتحاد اسلام» در آزربایجان، برخی صاحب منصبان عوثمانلی و عدهای از شاگردان مدارس، با حضور دستهی موزیک نظامی و با شلیک توپ انجام گرفت.
مراسم افتتاح «مدرسهی صلاحیه» بنا به کتاب «ارومیه در محاربه عالمسوز»
رحمتالله خان معتمدالوزاره در کتاب «ارومیه در محاربه عالمسوز» (صص ٢١٧-٢١٨-٢١٩) شرح این مراسم را داده است: «معظمالسلطنه که متصدی امور حکومت از طرف عثمانیها بود، از علی رفعت بیگ قوماندان جدید قولاوردو در اورمیه تقاضا نمود دستهی موزیک را به حکومت فرستاده و خودشان هم در حکومت برای تبریک عید حاضر شده و چند تیر توپ هم قبل از ظهر از قولاوردو به مناسبت عید شلیک نمایند و بعد از اختتام مراسم عید، صاحب منصبان عثمانی با محترمین ولایت که قبلا در حکومت حاضر خواهند بود به مدرسهی میسیون آمریکا - محل انعقاد جلسات [جمعیت] «اتحاد اسلام»- رفته، مراسم افتتاح «مدرسهی صلاحیه» به عمل آید. قوماندان، حضور در حکومت، فرستادن موزیک – که اسبابها مال افواج اورومی بود - و شلیک توپ را قبول نمود. حکومت به علما و محترمین ولایت نیز اطلاع داد که به حکومت تشریف بیاورند. آقایان در وقت مقرر حاضر شدند. وقت ورود «علی رفعت بیگ» به حکومت، «یوسف ضیاء بیگ» قوماندان مرکز آقایان را مجبور کرد تا جلو در حکومتی از مشارالیه استقبال نمایند. قوماندان وارد و صرف چایی و شیرینی به عمل آمد. بعد از مراسم در حکومت، نخست آقایان علماء و پس از مدتی قوماندان و سایر حاضرین به مدرسهی آمریکائیها رهسپار شدند. در آنجا جمعی از شاگردان مدارس نیز حاضر بودند. پس از صرف چای قوماندان نطق مختصری در لزوم مدارس و تربیت اطفال ایراد نمود. بعد «صادق افندی» از استخبارات عثمانی که در آغاز به مدیریت مدرسه معین شده بود، نطق مشروحی در محسنات علم و مضرات جهل ایراد کرد. همین وقت از قولاوردو چند تیر توپ به مناسبت افتتاح مدرسه شلیک شد. عکس هم از حاضرین برداشته شد و قوماندان به هر یک از شاگردان پول توزیع نمود و مجلس ختم گردید».
٧-در
بارهی شرایط نامساعد و هرج
و مرجی که منجر به تعطیلی مدرسهی تورک صلاحیه شد، علی دهقان این اطلاعات را میدهد: «با
تخلیه و عقبنشینی قوشون عثمانی در دسامبر ١٩١٨ از اورمیه، بار دیگر نابسامانی در
امور شهر پدیدار شد. اکراد که مال اهالی را برای خودشان مباح میدانستند، دوباره
بنای تعدی را گذاشتند. انتشار شایعهی ورود قوای انگلیس در آیندهی نزدیک و در
معیت آنها مراجعت مجدد جیلوها و آسوریان در اورمیه به حدی ناگوار افتاد که مردم
نمیتوانستند شبها به خواب بروند. در این موقع از استیلای مسیحیان چند ماه نمیگذشت
و مردم میدانستند اگر این دفعه اینها بیایند، دیگر محال است به کسی ابقا نمایند.
مثل دفعهی قبل تلافی کشتار اکراد و عثمانیان را از مردم شهر خواهند گرفت. لذا هر
کسی که امکانی داشت دست زن و بچهی خود را گرفته به سمت تبریز و یا سایر شهرهای
آزربایجان رهسپار گردید. سایرین که نمیتوانستند از شهر کوچ کنند حیران بودند که
چه بهکنند و به کجا پناه بهبرند تا دفعهی دیگر نیز دچار چنگال جیلوهای بیرحم
نگردند...»
عکس مراسم افتتاح مدرسهی تورک خیر یوردو – صلاحیه در اورمیه ١٩١٨
عکس جمعی که رحمتالله خان معتمدالوزاره در کتاب «اورمیه در محاربهی عالمسوز» میگوید در مراسم افتتاح رسمی مدرسهی خئییر یوردو – صلاحیه از حاضرین برداشته شد، به روزگار ما رسیده است. در زیر نسخهای از این عکس فوق العاده مهم تاریخی که در اینترنت پخش شده (اما محل نگاهداری آن بیان و مشخص نشده است) یک شخص احتمالا اورمویی به اسم منصوری در تاریخی که خوانا نیست یادداشت مفصلی نوشته و بسیاری از حاضرین در مراسم، از شخصیتهای بومی تورک و مقامات عوثمانلی و گروهها و صنفهای مختلف مردم و شاگردان و معلمین و .... را نام برده است. این یادداشت آگاهی دهنده که نشانگر استقبال پرشور و تاریخی مردم اورمو از افتتاح مدرسهی تورک صلاحیه میباشد چنین است:
«این عکس تاریخیی ارزنده که پس از خاتمهی بلوای خونین آشوریان و جیلوهای اورمیه، و کشت و کشتار فجیع اهالیی بیدفاع و مظلوم شهر اورمیه در عرض شش ماه سال ١٣٣٥ هجریی قمری، و پس از ورود سپاهیان دولت عثمانیی سابق و تورکیهی فعلی به شهر اورمیه، و قتل عام آشوریان بوسیلهی عثمانیان، و فرار وحشتبار آشوریان و ارامنه به سمت عراق، و استقرار موقت آرتش عثمانی در این شهر، و حصول امنیت و مختصر اصلاحاتی که در شهر ستم کشیدهی اورومی حاصل و به عمل آمده بود؛ [با شرکت] جمعی از خیراندیشان، و اعیانی از قبیل «مرحوم بیگلهربیگی» و «حاجی شهابالدوله» و «مرحوم والی» و سایرین، و با کومک فرماندهی قوشون عثمانی به نام «نور[ی] پاشا» و سایر صاحبمنصبان فرهنگدوست، در محل «ساختمان سردری» که فعلاً محل «دبیرستان شاهدخت» میباشد، [و در آن موقع] مدرسهای بنام «خیر یوردو» با مدیریت شادروان «حاجی میرزا فضلالله مجتهد» [بود]، با حضور فرماندهی سپاه عثمانی و صاحبمنصبان و افراد سپاه و معلمین و معمّم[ین] و جمعی از افراد نظمیه و اهالیی شهر و دانشآموزان و شاگردان مدرسه در تاریخ ماه ذیالحجه الحرام دهم همین ماه و روز عید قربان به میمنت و مبارکیی این روز مقدس و عید بزرگ مسلمانان در محل بالکون عمارت سردری برداشته شده، یک عکس تاریخی و ارزنده جهت آیندهگان میباشد. منصوری (؟؟٤-٩-٧٢)».
مدرسهی صلاحیه در کتاب «سرزمین زرتشت، اوضاع طبیعی سیاسی فرهنگی اجتماعی تاریخی رضائیه»
«علی دهقان» در کتاب خود «سرزمین زرتشت، اوضاع طبیعی سیاسی فرهنگی اجتماعی تاریخی رضائیه»، در دو جا (صص ١٥٢- ١٥٤ و ص ٥٤٢) - هر چند از موضعی پانایرانیستی، مانقورتیسم آزربایجانی و ضد تورک - اطلاعات مفیدی در بارهی مدرسهی صلاحیه داده که عینا در زیر نقل میشود.
صص ١٥٢- ١٥٤
«پنجم فعالیت عثمانیها: اگر فعالیت آمریکائیها و فرانسویان و انگلیسها و روسها در اورمیه تحت کلمهی «مذهب» بوده و جهت هدایت مسیحیان مقیم این شهر و اطراف آن دامنهی عملیات خود را گسترده و هر روز آن را توسعه میدادند، تورکهای عثمانی علاوه بر عنوان مذهبی «اتحاد اسلام» از موضوع «زبان» و تکلم آزربایجانیان به زبان «آزری» نیز سوء استفاده نموده، در اورمیه و نواحی غربی کشور تبلیغات و فعالیت مینمودند. در ظاهر به عنوان اتحاد مسلمانان تورکیه، ایران، عراق، حجاز و غیره بر ضد مظالم انگلیسها و انتشار آگهی جهاد در اغلب ممالک اسلامی دامنهی فعالیت و تبلیغات خود را هر روز وسیعتر مینمودند. تا به حدی که به فکر تاسیس مدرسه در این شهر افتاده، میخواستند نسل جوان شهر را به طور دلخواه خود پرورش دهند.
تاسیس مدرسه از طرف عثمانیها: در سال ١٢٩٧ شمسی هجری اواخر جنگ جهانگیر اول (١٩١٤-١٩١٨) که متفقین در جبههی شرق شکست خوردند و ارتش عثمانی وارد خاک آزربایجان گردید، آشوریها و جیلوها پس از خونریزیهای زیاد از اورمیه مهاجرت نموده و تحت حمایت انگلیسها به خاک عراق رهسپار شدند. فرماندهی ارتش عثمانی در اورمیه افسری بود به نام «صلاح الدین بیگ» که گویا به فکر بیرون رفتن از آزربایجان نبوده، و به جای رسیدهگی به امور نظامی، از یک طرف سیاست «اتحاد اسلام» را که در آن موقع از طرف دولت عثمانی جهت شورانیدن اعراب و سایر مسلمانان بر علیه انگلیسها عنوان شده بود در اورمیه رواج داده، روحانی بزرگ شهر مرحوم «حاجی میرزا فضلالله مجتهد» را هوادار خود نموده بود. از طرف دیگر فکر سخیف افسانهی «اتحاد تورکیزبانها» را دوباره زنده نموده و جهت تعلیم زبان تورکی و معارف آن کشور به اهالی اورمیه یک باب مدرسه در این شهر تاسیس نمود.
هدف از تاسیس این مدرسه، ترویج زبان و ادبیات و فرهنگ تورکی در بین کودکان و جوانان شهر، که خود از ایرانیان اصیل و متعصب میباشند و لهجه و زبان آنها آزری است، بود. تورکها تصور میکردند با تاسیس این قبیل مدارس بتوانند در ملیت آنها نیز نفوذ و رسوخ نمایند. مدرسهای که تورکها باز کردند به نام فرماندهی ارتش تورک «صلاحالدین بیگ» به نام «مدرسهی صلاحیه» خوانده شد. (در سالنامهی فرهنگ استان چهارم سال ١٣٣٦، صفحهی ٧ نام این مدرسه را «خیر یورتی» نوشتهاند).
این مدرسه در عمارت معروف سردری که زمانی مقر حکمرانان اورمیه بوده و در این تاریخ محل مدارس آمریکائیان و مریضخانهی آنان بود تاسیس گردید. مرحوم «حاجی میرزا فضلالله مجتهد» پرچمدار اتحاد اسلام در این شهر به ریاست آن انتخاب گردید. مقصود «صلاحالدین بیگ» از انتخاب مجتهد شهر به ریاست مدرسه این بود که به وسیلهی نفوذ وی توجه تودهی مذهبی و عوام شهر را به سوی مدرسهی جدیدالتاسیس جلب نماید. از این فکر خود نتیجهی خوبی هم به دست آورد. به طوری که در مدت کوتاهی کلاسهای مدرسه پر از کودکان و جوانان شهر گردید.
در این موقع نگارنده نیز که کودک خوردسالی بیش نبود، غافل از نیت اصلی عثمانیها در معیت دو برادر بزرگتر خود به این مدرسه میرفتم. در کلاسها به شکل جدید میز و نیمکت چیده بودند. به دیوار نقشهجات جوغرافیایی و تاریخ طبیعی آویزان بود. معلمان مدرسه از روشنفکران خود رضائیه و افسران جوان تورک بودند.
تبلیغات تورکی: تبلیغات تورکی در این مدرسه شدید بود. برای نمونه چند بیت از سرود مدرسه که هنوز هم فراموش نهشده است و آن را به همهی دانش آموزان یاد داده بودند که به حالت اجتماع میخواندند در اینجا نوشته میشود:
مهن
بیر تورکهم، دینیم جینسیم اولودور
سینهم،
اؤزوم آتش ایله دولودور
اینسان
اولان وطنینین قولودور
تورک ائولادی ائوده دورماز، گیدهلیم
یارادانین کیتابینی آلدیرتمام
دشمنیمی
وطنیمه سالدیرتمام
وطنیمین
بایراغینی قالدیرتمام
تانری ائوی ویران قالماز، گیدهلیم
ترجمهی فارسی این ابیات چنین است: (ترجمهی فارسی ابیات توسط دهقان مخدوش است. مئهران باهارلی)
من یک تورک هستم، که دینم و جنسم قدیمی است
سینهام پر از آتش است
هر انسانی غلام وطن خود میباشد
فرزند تورک در خانه نمیماند، باید برویم
کتاب خداوند را از دست نمیدهم
دشمن را به وطن خود راه نمیدهم
پرچم وطن خود را از دست نمیدهم
فرزند تورک در خانه نمیماند، باید برویم
با این ابیات و نظائر آن و سایر تعلیمات مدرسه، کودکان و جوانان اورمیه را به «تورک بودن» تشویق میکردند. در این مدرسه تمام دروس به زبان تورکی بود. روزی یک ساعت هم زبان فارسی مثل یک زبان خارجی تدریس [می]شد. چنانچه میدانیم تورکها در ٢٢ شوال ١٣٣٦ هجری قمری (٨ مرداد ١٢٩٧ خورشیدی) به اورمیه وارد و اوائل ربیع الاول ١٣٣٧ هجری قمری از رضائیه رفتند و مدت توقف آنها بیشتر از پنج ماه نبود. رونق مدرسه هم در این مدت بود، [تا] که بعد تعطیل شد».
«اتحاد اسلام: قوشون عثمانی همان طور که شیوهاش بود پس از ورود به اورمیه زمزمهی اتحاد اسلام را در این شهر نیز آغاز کرده، به وسائل مقتضی گوش مردم را با این زمزمهی نوین آشنا نمود. در ماه ذی حجه همان سال دعوت بزرگی از علما و بزرگان و تجار و کسبهی شهر به عمل آوردند و همه را به عمارت معروف سردری فراخواندند. پس از اجتماع مردم فرماندهی قوشون عثمانی و سایر خطبا از فجایع مسیحیان و کشتار اهالی اورمیه و بلاهایی که بر آنان وارد آمده بود صحبت کرده، نتیجه گرفتند که تنها در تحت لوای «اتحاد اسلام» میتوان قوی شد و جلوی این فجایع را گرفت. از علما مرحوم حاج میرزا فضلالله ناصحی مجتهد معروف شهر علمدار این دعوت بود. وی با استفاده از نفوذ روحانی خود متذکر میشد که در این موقع لازم است اختلافات کنار گذاشته شود و تمام مسلمین دنیا تحت لوای مقدس اسلام گرد آیند و جلوی تعدیات کفار را بگیرند. در نتیجهی تبلیغات مرحوم حاجی میرزا فضلالله عدهای از اهالی شهر و بازاریان به اتحاد اسلام گرویدند و خواه و نهخواه اسم خود را در این دفتر جدید به ثبت رسانیدند.
تاسیس مدرسهی صلاحیه: به طوری که در فصل مربوط به فرهنگ تفصیلا نوشته شد، عثمانیها در این موقع که امپراتوری عظیم آنها در حال فرو ریختن بود، به فکر «اتحاد تورکزبانان» افتاده و از زبان آزری ساکنین آزربایجان سوء استفاده نموده میخواستند فرهنگ و ادبیات تورک را در این گوشه از کشور ایران منتشر نمایند. لذا مدرسهی صلاحیه را در اورمیه تاسیس نمودند. به طوری که مذكور شد پس از چند ماه با رفتن آنها از خارج آزربایجان این مدرسه نیز تعطیل شد». ص ٥٤٢
مدرسهی صلاحیه در کتاب مدارس جدید در دورهی قاجاریه
در کتاب مدارس جدید در دورهی قاجاریه صفحهی ٣٧٠ مطالبی در بارهی مدرسهی صالحیه به نقل از کتاب دهقان آمده که اطلاعات جدیدی ندارد:
«مدرسهی صلاحیه (١٣٣٦ ق، ١٩١٧ م). به هنگام جنگ بینالملل اول که قوشون تورکهای عثمانی وارد اورمیه شد، فرماندهی این قوشون به نام «صلاحالدین بیگ» مدرسهای به نام «مدرسهی صلاحیه» در اورمیه تاسیس کرد. مدیر این مدرسه «حاج میرزا فضلالله» یکی از روحانیون بزرگ شهر اورمیه بود. صلاحالدین بیگ طرفدار اتحاد اسلام بود و از این رو میرزا فضلالله نیز با وی همکاری می کرد.
در این مدرسه تمام دروس به زبان تورکی بود و کودکان و جوانان را تشویق میکردند تا زبان و فرهنگ تورکی را حفظ کنند و آن را اشاعه دهند. گویا علاوه بر اتحاد اسلام، اتحاد تورکها نیز مورد نظر صلاحالدین بیگ بوده است. در اندک مدتی شاگردان بسیاری به این مدرسه روی آوردند. کلاسها به سبک جدید و دارای میز و نیمکت و نقشهی جوغرافیایی و تاریخ طبیعی و غیره بود و معلمان آن از روشنفکران خود اورمیه و افسران جوان تورک بودند. در این مدرسه زبان فارسی نیز تدریس میشد. مدرسهی صلاحیه مدت زیادی دوام نهکرد و با رفتن تورکهای عثمانی از آزربایجان تعطیل شد».
آیندهی پنهان در گذشته
امروز پس از گذشت ٩٨ سال از گشایش مدرسهی تورک خیر یوردو، تعلیم و تعلم به زبان تورکی توسط دولت ایران ممنوع و مدارس تورک و نظام آموزشی تورک کلا برچیده شده است. در عوض، در راستای سیاست دولتی آسیمیلاسیون اجباری و فارسسازی سیستماتیک و نسلکشی زبانی و ملی ملت تورک، امحاء و انکار زبان تورکی و هویت ملی تورک، و نفی حقوق زبانی و انسانیاش، شبکهی غولآسای مدارس استعماری و تحمیلی فارسیزبان در سراسر تورکایلی، قاشقاییوردو، آفشاریوردو و دیگر مناطق تورکنشین ایران[10] تنیده شده است. در نتیجهی محروم نگاه داشته شدن ملت تورک از کاربرد آزادانه، مکتوب و رسمی زبان ملی خود تورکی در نظام آموزشی، عرصههای گوناگون حیات اجتماعی و فعالیتهای دولتی به مدت بیش از صد و بیست و پنج سال، زبان و فرهنگ و هویت ملی تورک در آستانهی نابودی کامل قرار گرفته است. همچنین در یک صد سال گذشته ایدئولوژی رسمی دولت ایران، پانایرانیسم و آزربایجانگرائی ایرانگرا و آزربایجانگرایی استالینیستی، به زدودن حافظهی تاریخی ملت تورک به ویژه در عرصهی سابقهی تعلیم و تعلم به زبان تورکی و مدارس مودرن تورک در تورکایلی و دیگر مناطق ملی تورکنشین و رسمیت زبان تورکی در ایران دست یازیده؛ نیز به بازنویسی تاریخ معاصر ملت تورک و تورکایلی پرداختهاند. آنها در این راستا شخصیتهای ملی، متجدد، مترقی و تورکگرای این دوره مانند رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسلطنه، میرزا فضلالله مجتهد اورمویی، حاجی پیشنماز سالماسی، حاجی بیگ بلوری تبریزی، و عوثمانلییان محب ملت تورک ما مانند میرآلای صلاحالدین بیگ و آلبای علی رفعت بیگ و یوسف ضیاء بیگ و صادق افندی و ... را حذف و سانسور؛ در عوض شماری از رهبران و شخصیتهای ضد تورک و فارسگرای مرتجع جنبشهای ضد تورک مشروطیت در آزربایجان و حرکت پانایرانیستی آزادی سِتان را به سیماهای تاریخی و قهرمانان ملی تورک تبدیل کردهاند. لجنمالی سیاستهای مثبت عوثمانلی و حرکت اتحاد اسلام در قبال تورکان ایران و تورکایلی در دورهی مذکور رکن دیگر تاریخنگاری استعماری ایدئولوژیهای ضد تورک فوق است.
در چنین شرایطی شایسته است که خاطرهی مدرسهی تورک خئییر یوردو و دیگر مدارس مودرن تورک تاسیس شده در سالهای مجادلهی ملی تورک (مدرسهی تورک بالاو – بالو، مدرسهی تورک اتحاد و ترقی اسلام ساووجبولاق، ...) همواره زنده نگاه داشته شود. همچنین بسیار به جا خواهد بود اگر ٢٥ آگوست هر سال، روز مبارک تاسیس مدرسهی تورک خئییر یوردو - صلاحیه در اورمیه در ٩٨ سال پیش نیز، نه تنها فقط در این شهر، بلکه در سراسر تورکایلی و کل ایران به عنوان «روز ملی مدارس تورک» گرامی داشته شود. نیز ضروری است که خادمین انساندوست و وطنپرور، شخصیتهای مودرنیست و فرهنگدوست و قهرمانان ملی تورک چون جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی - مجدالسلطنه، میرزه فضلالله مجتهد اورمویی، حاجی پیشنماز سالماسی، حاجی بیگ بلوری تبریزی، میرآلای صلاحالدین بیگ، آلبای علی رفعت بیگ، یوسف ضیاء بیگ، ... و آرمانهایشان به نیکی و شکران یاد شوند و جایگاه شایستهی خود را در تاریخ سیاسی تورک، تورکایلی و فرهنگ تورک باز یابند.
گئرچهیه هو!
منابع:
سالنامهی فرهنگ استان چهارم سال ١٣٣٦
تاریخ مدارس خارجی در ایران. پرویز صلاحی و مهری بسناس،
تهران، آوای نور
مدارس جدید در دورهی قاجاریه، بانیان و پیشروان. اقبال قاسمی پویا،
تهران، نشر دانشگاهی، ١٣٧٧
سرزمین زردشت، اوضاع طبیعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،
اجتماعی، تاریخی رضائیه. علی دهقان، تهران، ابن سینا، ۱۳۴۸
ارومیه در محاربهی عالمسوز، از مقدمهی نصارا تا بلوای
اسمعیلآقا ۱۲۹۸-۱۳۰۰ شمسی. رحمتاللهخان معتمدالوزاره، به کوشش کاوه بیات، تهران،
پردیس دانش، ۱۳۸۸
Selâhattin
Köseoğlu
https://tr.wikipedia.org/wiki/Sel%C3%A2hattin_K%C3%B6seo%C4%9Flu
Mehmet Emin
Yurdakul
سفرنامهی
میرزا فتاح گرمرودی، تهران، ۱۳۴۷
اوضاع
ایران در جنگ اول یا تاریخ رضائیه. محمد تمدن، ارومیه، تمدن،
تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۰
بزرگان
و سخنسرایان آزربایجان غربی. محمود رامیان، علاالدین تکش، محمد تمدن، ۱۳۴۶
اورمیه
در گذر زمان. حسن انزلی، ارومیه، انزلی، ۱۳۷۸
مفاخر
آذربایجان. عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، چاپ اول، تبریز، نشر آذربایجان، سه جلد
نامآوران
اورمیه. علی بابایینیولویی، تهران، تکدرخت؛ تبریز، اختر، ۱۳۸۹
گزارشهائی
از انقلاب مشروطیت ایران. محمد امین رسولزاده.
تاریخ
ارومیه. احمد کاویانپور، تهران، آذر کهن، ۱۳۷۸
مویههای
شهر غریب، گزارشی مستند از وقایع جیلولوق و حوادث بعد از آن در ارومیه. غلامخان
حشمت، آمادهسازی فیروز حشمت، ارومیه،
یاز، ۱۳۸۷
تحولات
غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای اسلامی دورههای سوم تا پنجم. علی ططری،
رحیم نیکبخت. تهران، کتابخانه، موزه و
مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۰
تاریخ
مشروطه ارومیه. میرزا ابوالحسن گرگانی (لشکرنویسباشی
ارومیه)؛ کیوان وزیری گرگانی، ارومیه
تاریخچه
ارومیه، یادداشتهایی از سالهای
جنگ اول جهانی و آشوب بعد از آن.رحمتالله توفیق. تهران، پردیس
دانش، شرکت نشر و پژوهش شیرازه کتاب، ۱۳۸۹
نامههای ارومیه اسناد و مکاتبات محمدصادق
میرزا معزالدوله از حکومت ارومیه. کاوه بیات، تهران، نشر و
پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۹
مشاهیر
علمی فرهنگی آزربایجان غربی. پژوهشگر پرویز عقلمند، باهمکاری
محمدقلی دقیقی، ناظر طرح علی خادم علما، سفارش دهنده شورای
تحقیقاتی سازمان آموزش و پرورش آزربایجان غربی، تهران، قصیده
سرا،۱۳۸۴
نگاهی به آزربایجان غربی، ایرج افشار سیستانی
[1] مدرسه تورک "اتحاد اسلام" در خوی. رضا جنّتی
محمدامین ریاحی در کتاب تاریخ خوی صفحه ۴۶۵ (چاپ اول) حین ذکر اولین مدارس نوین تاسیس شده در خوی به مدرسهای به نام "اتحاد اسلام" اشاره میکند:"با اعلان مشروطیت انجمنی به نام «انجمن خیریه» به ریاست حسام دفتر تشكیل شد. این انجمن هزینه مدرسه نوبر ترقی را بر عهده گرفت و دو كلاس دیگر بر آن افزود و نام آن را به «نوبر خیریه» تغییر داد. عوض کردن نام موسسات هم یکی از آن کارهای زشت و نفرت انگیز و خلاف فضیلت و اخلاق انسانی بود. آن نخستین مدرسه جدید خوی، بعدا که روسها خوی را اشغال و اعتمادالدوله را حاکم کردند "اعتمادیه" نام گرفت. مدتی بعد روسها رفتند و عساكر عثمانی آمدند. آنها که زیر پوشش "اتحاد اسلام" نقشهٔ تصرف مناطقی از ایران را داشتند، "نام آن تنها دبستان خوی را به «اتحاد اسلام» تبدیل كردند."
*در سالهای جنگ جهانی اول اردوی عثمانی بعد از ورود به منطقه اقدام به تشکیل مجالس اتحاد اسلام و مدارس مدرن تورکی اتحاد اسلام در شهرها کرد که مدرسه اتحاد اسلام خوی نیز از این سری مدرسهها است. این مدرسه مشابه مدرسه صلاحیه (خیر یوردو) در خوی است که عثمانی در اورمیه افتتاح کرده بود. پس میتوان نتیجه گرفت توضیحات مربوط به زبان و مفردات و... مدرسه صلاحیه برای مدرسه اتحاد اسلام خوی نیز صادق است. در مدرسه صلاحیه اورمیه زبان تدريس و همه مفردات و دروس مدرسه صالحيه به زبان ترکي بودند. زبان فارسي نيز هر روز به مدت يک ساعت به مثابه يک زبان خارجي به عالقهمندان تدريس ميشد. مدرسين و معلمان مدرسه را روشنفکران ترک بومي و افسران جوان اردوي عثماني تشکيل ميدادند.
*باتوجه به متن، این مدرسه در محل مدرسه اعتمادیه افتتاح شده بود که عکسی نیز از این مدرسه (اعتمادیه) در دست هست. برای داشتن تصویری از مکان مدرسه "اتحاد اسلام" این عکس را نیز ضمیه این نوشته کردم.مدرسه در کوچه باقر خان قرار داشته است. (عکس از تصاویر موجود در شهرداری خوی)
منبع توضیحات در مورد زبان و مفردات این مدرسه: ٩٨ مین سالگرد تاسیس مدرسهی تورک خیر یوردو (خئییر-خئیر یوردو، صلاحیه) اورمیه و ١٠٧ مین سالگرد مدرسهی تورک بالو، مئهران باهارلی
[2] اطلاعات بیشتر در مقالهی: مدرسهی تورک «اتحاد و ترقی اسلام»
تاسیس شده در شهر ساووجبولاق موکری – آزربایجان ١٩١٥ (منتشر خواهد شد)
[3] مدرسهی تورک بالاو (بالوو، بالو) اورمیه -
١٩٠٩، از نخستین مدارس مودرن و ملی تورک در تورکایلی و ایران
[4] مینباشی یوسف ضیاء
طالبزاده، و اقدامات او در ایجاد پایههای دولت ملی تورکایلی ١٩١٨- ١٩١٩
[5] کومیتهی تورکوفیل –
تورکگرای اورمیه ١٣٠٤ (اورمو تورکچو قومیتهسی ١٩٢٥)
[6] تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در
آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی. به کوشش علی صدرایی خویی. مقدمه، لغتنامه،
ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی
[7] محمدامین رسولزاده، گزارشهائی از انقلاب مشروطیت ایران. ص ١٧٤
[8] Albay Selahaddin Bey, Harbiye Mektebi (1898) ve Harp
Akademisini (1902) bitirdikten sonra çeşitli birliklerde ve Atina Askeri
Ateşeliğinde görev yaptı. (1908) Balkan Harbi ve Çatalca Muharebelerinde
kolundan yaralandığı için “çolak” olarak anılır. Harbi Umumi Kafkas cephesinde
Albaylığa yükseldi. (1915) Savaş sonrasında Menzil
Müfettişi oldu. (1918) Mütarekede Genelkurmayın silah ve mühimmata bakan
Harbiye Dairesi Reisliğine atandı. (12 Ocak 1919) Maçka deposunda ki silah ve
mühimmat, Karakolcu ve Milli subaylar tarafından Anadolu’ya kaçırılırken
Selahaddin Bey gelince bunu engelledi (Bkz. Cemal Karabekir, Maçka Silahhanesi
Hatıraları s.35 Nehir yayınları)
Hüseyin Selâhattin Köseoğlu
https://tr.wikipedia.org/wiki/Sel%C3%A2hattin_K%C3%B6seo%C4%9Flu
İkinci Grup’un Kurucularından
Salâhattin Köseoğlu'nun Milli Mücadele
Hatıraları
https://iletisim.com.tr/kitap/salahattin-koseoglu-nun-milli-mucadele-hatiralari/9487
[9] مینباشی یوسف ضیاء طالبزاده، و اقدامات او در ایجاد پایههای
دولت ملی تورکایلی ١٩١٨- ١٩١٩
[10] ملل تورکیک ساکن در ایران، خودنامگذاری ملی، مناطق ملی و پرچمهای
ملی آنها
No comments:
Post a Comment