تورکی زبان رسمی فوج همدان اوردوی اسلام در سالهای جنگ جهانی اول
مئهران باهارلی
در این نوشته گزارشی از به کار برده شدن زبان تورکی به عنوان زبان تدریس، آموزش و صدور دستورات نظامی در فوج همدان به سالهای جنگ جهانی اول را آوردهام. این گزارش قسمتی از یک پاراگراف از کتاب حجیم و دو جلدی «بویوک حربده ایران جبههسی. بویوک ارکانِ حربیه رئیس معاونی: میرلوا مَحْمَدْ کنعان؛ بویوک ارکانِ حربیه رئیسلییی، آنکارا مطبعهسی ١٩٢٨»[1] - صص ١٥-١٦ است. مولف کتاب مَحْمَدْ بیگ کنعان دالباشار[2]، که در عملیات آزادسازی غرب ایران به سالهای جنگ جهانی اول در ترکیب قولاوردوی (سپاه) سیزده شخصا اشتراک داشت، بعدها جانشین فرماندهی کل ستاد نیروهای مسلح جمهوری تورکیه شد. کتاب مَحْمَدْ کنعان پاشا آکنده از اطلاعات و اسناد بکر در بارهی عملیات آزادسازی غرب ایران توسط اوردوی اسلام در سالهای جنگ جهانی اول، همچنین تحلیلهای فوقالعاده مهم در بارهی علل و تاریخ عدم ظهور شعور ملی تورک در میان تورکان ساکن در ایران و ... است.
متن اصلی تورکی
«بویوک حربده ایران جبههسی. بویوک ارکانِ حربیه رئیس معاونی: میرلوا مَحْمَدْ کنعان؛ بویوک ارکانِ حربیه رئیسلییی، آنکارا مطبعهسی ١٩٢٨» - صص ١٥-١٦
شوراسی دا شایانِ قیددیر: ١٩١٦ دا ١٣ونجو تورک قولاوردوسویلا همداندا بولوندوغوم اثنادا، کرمانشاهدا حمایهمیزده تشکیل ائدیلهن نظام السلطنه ریاستیندهکی ایران حکومتِ موقّتهسی ایچین، متعدّد ایران فوجلاری (تابور) تشکیل ائدیلمیشدی. بو فوجلار ایچینده تورک عنصروندان اولانلار اولدوقجا قابلیت گؤستهرییورلاردی. بونلار میانیندا اهن گؤزه چارپان، همدان فوجو ایدی. خالص تورک عنصروندان مرکب اولان بو فوجدا، قوماندالار، امرلهر تورکجه وئریلییوردو. ایران ضابطلهری، تعلیم و تربیه و تدریساتی تورکجه یاپییورلاردی. بو حال تورک قوّتییله ایرانین بیر قسم قولونون ریاست موقّتهسینه چیخمیش اولان و ایرانین تخلیصی ایچین هنوز تورک سلاحلارینا محتاج بولونان نظام السلطنهنین بیله خوشونا گئتمهمیش، فوجا تعلیم و تربیهیی و امر و قوماندایی عجمجه ایله یاپمالاری اخطار اولونموشدو.
ترجمهی فارسی
اینجای مطلب هم شایستهی ثبت است: در سال ١٩١٦ هنگامی که با قولاوردوی (سپاه) سیزدهم تورک در همدان بودم، برای حکومت موقت ایران - تشکیل شده تحت حمایت ما و به ریاست نظام السلطنه - تابورهای (فوجهای) متعدد ایرانی سازماندهی شده بود. در این تابورها (فوجها)، نفرات تورک از خود قابلیت و استعداد بسیار خوبی نشان میدادند. در میان اینها فوجی که از همه بیشتر دقت را جلب میکرد، فوج همدان بود. در این فوج که خالصا از افراد تورک مرکب بود، دستورها و اوامر نظامی به زبان تورکی صادر میشد؛ و افسران ایرانی، آموزش و تربیت و درسها را به زبان تورکی میدادند. حتی نظام السلطنه - که توسط نیروی تورک به ریاست موقتی نوعی دستهی نظامی ارتقا یافته و برای آزادسازی ایران هنوز محتاج سلاحهای تورک بود - از این وضعیت خوشش نیامده بود. در نتیجه [به امر او] اخطار داده شد که آموزش و تربیت فوج و صادر کردن اوامر و دستورات نظامی به زبان فارسی باشد.
چند نکته
١- خودآگاهی قومی-ملی تورک در میان تورکهای ساکن در ایران و تورکایلی مخصوصا نخبهگان آنها به دلایلی به مدت چندین قرن ظهور نکرد و پدیدار نشد. مهمترین این دلائل، مذهب شیعهی امامی فارسی – عربی بود که باعث شد تعصب مذهبی شیعی به طور موثر هویت قومی - ملی تورک را پس رانده و قرنها منجمد سازد. هنگامی هم که در آغاز قرن بیستم و با جنبش مشروطیت نوعی خودآگاهی ملی در میان تورکان پدیدار شد، این خودآگاهی ملی مخصوصا در میان نخبهگان تبریز – اردبیل – تهران (حتی باکو)، باز در اثر رسوبات همان شیعیگری فارسی، نه خودآگاهی ملی تورک و بر اساس هویت ملی تورک، بلکه خودآگاهی ملی ایرانی – ملت ایران بر اساس هویت ملی فارسی با زبان ملی فارسی و تاریخ پارسی و باستان ایران و .... بود (بر خلاف وارونهنویسی تاریخنگاری آزربایجانگرایانه، جنبش مشروطیت در آزربایجان و دیگر مناطق ایران از دور و یا نزدیک ربطی به هویت ملی تورک و احقاق حقوق ملی تورک و ... نداشت. صرفا مرحلهای از روند تشکل ملت فارسزبان ایران و بخشی از جنبش سراسری ایرانی بر اساس ملیت ایرانی - مانند جنبش سبز – اما به مراتب فارسگراتر و تورکستیزتر - بود)
٢-سالهای جنگ جهانی اول، سالهای ظهور شعور ملی تورک در میان تورکان ساکن در ایران است. تا آنجا که اسناد و منابع نشان میدهند، فعالیتهای تورکیستی (تورکگرایانه) اورمولو جمشید خان سوباتایلی افشار - مجدالسلطنه در تفلیس به سال ١٩١٠ و نوشتهجات تورکی او به سال ١٩١٥ منتشر شده در نشریهی تورک یوردو – استانبول در دفاع از هویت و میراث تمدنی تورک، نخستین تبلور قطعی شعور ملی تورک به معنی مودرن در میان تورکان بومی ایران است[3]. البته در بسترسازی برای ظهور هویت ملی تورک مودرن در میان تورکان ساکن در ایران، از چند دهه قبل «حرکت اتحاد اسلام» که مبلغ اتحاد مسلمانان در تجدد و مقابله با تجاوزات دولتهای استعمارگر اوروپایی بود، ضربهای اساسی به تعصبات شیعیگرایانه زده و سد فرقهگرایی شیعی در مقابل همگرایی بین تورکان را از میان برداشته بود (در این سالها گروهی از نخبهگان تورک متعلق به جنبش مشروطیت ایران، فرقهی دموکرات آزربایجان - جنبش آزادی ستان، تورکهای چپ ایرانی و ... مخصوصا از نواحی مرکزی و شرقی مانند ارانی و سلیمان میرزا و خیابانی و جوادزاده - پیشهوری بعدی و .... به اشکال مختلف در صف دشمن ضد تورک جای گرفتند)
٣-ورود مستقیم نیروهای عوثمانلی به ایران در جنگ جهانی اول و مخصوصا جانفشانیها و دفاع قهرمانهی عساکر عوثمانلی از مردم تورک بومی در تورکایلی (هر دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی آن) و سراسر ایران در مقابل ارتشهای اشغالگر روسیه و انگلستان و دستهجات مسلح قاچاق ارمنی و جیلوی آسوری و ... متحد آنها باعث شد که پیوندهای گسسته شدهی انسانی بین مردم تورک ایران و تورکان آناتولی-عوثمانلی توسط صفویان برای اولین بار و پس از چهار قرن دوباره و مستقیما برقرار شود. در نتیجهی آن مردم تورک ایران که قرنها از برادران و خواهران آناتولییایی – عوثمانلی خود تجرید شده و در اثر بدآموزیهای شیعیسم فارسی آنها را بیگانه و دشمن میانگاشتند، با چشم خود مشاهده کردند که با آنها دارای زبان و دین و فرهنگ ملی و ادبیات ملی و دشمنان و ... واحد و مشترکی هستند.
٤-یکی از مهمترین نمودهای پیدایش شعور ملی تورک در میان تورکان ساکن در ایران به سالهای جنگ جهانی اول، رسمیت یافتن زبان تورکی در ایران است[4]. زبان تورکی در خطاب کتبی یک دولت و مقامات رسمی آن به مردم تورک، برای اولین بار در تاریخ ایران و تورکایلی و آزربایجان، در سالهای جنگ جهانی اول توسط اوردوی آزادیبخش عوثمانلی و «حکومت اتحاد – تورک بیرلیک یؤنهتیمی» تحت الحمایهی امپراتوری عوثمانلی به رهبری جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسطنه به کار رفته است. مقامات عوثمانلی و والی آزربایجان جمشید خان مجدالسلطنه افشار اورومی با کاربرد زبان تورکی در خطاب کتبی دولتی - رسمی به مردم تورک، به سنت ضد ملی عدم استفاده از تورکی مکتوب در خطاب دولتی و رسمی به مردم تورک پایان دادند. و با این عمل خود فرهنگ تورک و تاریخ زبان تورکی را وارد مرحلهی جدیدی کرده و دریچهی عصر نو را به روی خلق تورک گشودند. (در اوائل قرن بیستم تورکگرایان آن دوره مانند حاجی بیگ بلوری تبریزی، ابوالفتوح عُلْوی خلخالی و .... نیز اقداماتی مانند چاپ نشریات دوزبانهی تورکی – فارسی و یا چاپ نوشتهها و اشعاری به زبان تورکی در نشریات فارسی انجام داده بودند. اما این اقدامات متواضعانه از ارتقاء زبان تورکی به موقعیت زبان رسمی - که برای نخستین بار در سالهای جنگ جهانی اول رخ داد - فاصلهی بسیاری داشت).
٥-رسمیت زبان تورکی در سالهای جنگ جهانی اول و مخصوصا اوج آن که با تاسیس حاکمیت اتحاد – تورک بیرلیک یؤنهتیمی به رهبریت جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی متحقق شد، خود را به صورت استفاده از زبان تورکی مکتوب در خطاب مقامات به مردم، در اسناد رسمی مانند اعلانیهها، فرمانها، اسکناسها، قبضها؛ تاسیس مدارس تورک (و نه دوزبانه) که در آنها تعلیم و تعلم به تورکی بود؛ انتشار نشریات تورک؛ .... نشان داد. کاربرد زبان تورکی در آموزش و تدریس و صدور دستورات توسط فرماندهان و نظامیان تورک بومی، مانند فوج همدان که موضوع این نوشته است هم، نتیجهی رسمیت عملی زبان تورکی آن دوره است.
٦-طبق این سند، نظام السطنه که رئیس دولت موقت ایران بود، با کاربرد زبان تورکی در آموزش فوج همدان و صدور دستورات به زبان تورکی مخالفت کرده آن را ممنوع ساخته است. نظام السلطنه یک فارس و مانند بسیاری از رهبران مشروطیت دارای تمایلات قومیتگرایانهی فارسی بود. همچنین وی، مانند سلیمان میرزا اسکندری[5] و ... شخصیت تورک چپگرای ایرانگرا که در دولت موقت ایران اشتراک داشتند، به جناح آلمانوفیل دولت موقت متعلق بودند. اما اغلب افراد تورک دیگر مرتبط با این تشکل که اکثرا در ردههای پائینتر قرار داشتند، مانند افراد فوج همدان، محب عوثمانلی و تورکوفیل بودند.
٧-کاربرد داوطلبانهی زبان تورکی در امر آموزش و صدور دستورات نظامی از سوی افسران ایرانی، و از سوی دیگر مخالفت نظام السلطنه با آن، یک بار دیگر این واقعیت را تائید میکند که در تاریخ مودرن، کاربرد زبان فارسی برای تورکان صرفا نتیجهی تحمیل و اجبار دولتی و مقامات فارس بوده است. هر زمان که این تحمیل و اجبار دولتی از میان برخاسته، تورکان بلادرنگ و داوطلبانه به استفاده از زبان ملی خود تورکی در همهی عرصههای رسمی و غیر رسمی روی آوردهاند (کاربرد زبان فارسی مکتوب در گذشتهی پیشامودرن از سوی برخی از نخبهگان تورک، یک پدیدهی قرون وسطائی، مانند کاربرد زبان لاتین توسط ملل اوروپایی آن دوره بود و ربطی به دوزبانه بودن و ... یعنی آنچه آزربایجانگرایان پانایرانیست خجالتی مانند عبا. جوا. ادعا میکنند نداشت).
٨-این ماجرا همچنین نشان میدهد که مقامات عوثمانلی در اعتماد به رهبران و مقامات فارس و فارسگرا سادهاندیشی کردهاند. واقعیت آن است که رهبران و مقامات فارسگرا در گذشته و اکنون، حتی اگر دست نشانده و محتاج به تورکیه باشند، مانند نمونهی نظام السلطنه، هرگز داوطلبانه تن به شناختن حقوق ملی ملت تورک ساکن در ایران نداده و نخواهند داد. زیرا هویت ملی مودرن ایرانی - فارسی، بر اساس انکار و ضدیت با هویت ملی تورک و تورکیه ایجاد شده است.
٩-آنگونه که از اسناد و منابع موجود به دست میآید، غرب آزربایجان مخصوصا ناحیهی اورمو - سالماس – سولدوز در سالهای جنگ جهانی اول کانون و مهد تورکگرایی بود (مانند تبریز - اردبیل آن دوره که کانون و مهد ایرانگرایی فارسمحور بود). اما اسناد و منابع موجود همچنین نشان میدهند که ناحیهی تورکنشین استانهای فعلی همدان و غرب کوردستان و غرب کرمانشاه یعنی جنوب غربی تورکایلی نیز، به دومین کانون و مرکز تورکگرایی در تورکایلی تبدیل شده بود[6]. در این ناحیه از تورکایلی مانند غرب آزربایجان، تورکگرایی منحصر به نخبهگان بومی نبود بلکه در سطح تودهی مردم تورک در مقیاسی بسیار وسیع و همهگانی بود و به صورت همکاری گسترده و همه جانبهی تودهی مردم تورک بومی با اوردوی اسلام، اشتراک مستقیم در نبردها در صف آن اوردو و تامین لوژستیک آن متجلی میگشت.
١٠-فوج همدان مرکب از ٨٠٠ نفر، صرفا یکی از افواج مسلح تورک بود که در سالهای جنگ جهانی اول فورم گرفته بودند. بزرگترین «افواج تورک»، فوجهای افشار یکی به مرکزیت اورمو (اورمیه) و دیگری خمسه - همدان بود. فوج افشار به مرکزیت اورمو تا آخر جنگ به عنوان متحد اوردوی اسلام عمل کرد.
علاوه بر این افواج تورک، نیروهای مسلح مردمی تورک دیگری در مقابله با قوای روس و متحدان آسوری و ارمنی آنها در سرتاسر تورکایلی، از همدان تا سالماس و اورمو و در شکل دستههای پارتیزانی تورک موسوم به «چتههای تورک» متشکل شده بود (چتهی آخان بیگ در باهار - همدان، چتهی تورکان سنّی سئلاوا در سالماس، چتهی کاظیم خان پاشا در اورمو و ..). بزرگترین چتههای تورک در اورمو و اطراف آن را رهبر ملی تورک، جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه خود رهبری میکرد.
نوع سوم از نیروهای مسلح تورک دستههای «مجاهدین تورک» بودند که بزرگترینشان تحت رهبری حاجی بیگ بلوری در تبریز متشکل شده بود[7]. اینها بقایای مجاهدین معتدل دورهی مشروطیت بودند که بر خلاف رهبران افراطی حرکت مشروطیت، تمایلات پارسیگرایانه و ضد تورک نداشتند.
قسمت دیگری از نیروهای مسلح تورک، متشکل از «مهاجرین استانبول» مرکب از مهاجرین و فراریان تورک از تورکایلی به عوثمانلی بود که در معیت اوردوی نجاتبخش عوثمانلی به ایران برگشته و در عملیات آزادسازی شهرهای تورک از جمله تبریز مستقیما شرکت کردند.
آخرین نیروی مسلح تورک در این دوره «افراد مسلح ایلات تورک» مانند بوجاقچی – کرمان، قاشقای – فارس، شاهیسئوهن – اردبیل و ... بودند که با سازماندهی ایلاتی مستقل خود، اما در هماهنگی با اوردوی اسلام و اغلب مسلح شده توسط او بر علیه نیروهای انگلیسی و روسی عمل میکردند.
این نیروهای مسلح تورک سازماندهی شده در سالهای جنگ جهانی اول که مجموعهی آنها میتوانست «هستهی ارتش ملی تورک» آینده در ایران و تورکایلی را تشکیل دهد، پس از عقبنشینی اوردوی عوثمانلی به سبب فقدان شعور ملی تورک در میان نخبهگان تورک تبریز - تهران و نبود رهبری - سازمانیابی واحد، از هم پاشید ....
١١-ظهور هویت ملی تورک در منطقهی تورکنشین در شمال غرب ایران در سالهای جنگ جهانی اول و قرار گرفتن کل آن در حیطهی نفوذ فرهنگی، سیاسی و نظامی عوثمانلی – تورکیه، زنگ خطری بود برای روسیه به رهبری استالین و میکویان؛ که به منظور نابود ساختن خودآگاهی تورک در شمال غرب ایران و خارج کردن آن از حیطهی نفوذ سیاسی و نظامی تورکیه، دو دهه بعد به تاسیس فرقهی دموکرات آزربایجان - حکومت ملی آزربایجان به رهبری تورکهای چپ ایرانی ضد تورکیه و آزربایجانگرایان ایرانگرا دست زنند. روسیه همچنین با درسآموزی از اشتباهات گذشتهی خود، و چهار سال پس از اشغال شمال ایران، نهایتا در سال ١٩٤٥ همهی اقدامات حاکمیت تورک اتحاد در سال ١٩١٨ در بارهی رسمی ساختن زبان تورکی و تاسیس مدارس تورک و نشریات تورک و ... را کوپی و این بار خود مجری ساخت.
١٢- وقایع جنگ جهانی اول، ظهور شعور ملی تورک و درجه و تاریخ کاربرد زبان تورکی مکتوب و رسمی ... در همدان که موضوع این نوشته است، کلا مسائل مربوط به بخشهای غیر آزربایجانی تورکایلی در تاریخنگاری آزربایجانگرا مطرح نمیشود، زیرا ملت و وطن این دسته بر اساس نام ایرانیک آزربایجان تعریف شده است. آزربایجانگرایی – تمام طیفهای آن - عامدا به جداسازی آزربایجان از بخش غیر آزربایجانی تورکایلی اهتمام میورزد. چنانچه آزربایجانگرای پانایرانیست احمد کسروی تبریزی، کتابی به اسم «تاریخ هیجده سالهی آزربایجان» و آزربایجانگرای ایرانگرا محمدعلی تربیت تبریزی کتابی به نام «دانشمندان آزربایجان» نوشته و با نشاندن جوغرافیای آزربایجان به جای ملت تورک و وطن تورک (تورکایلی) واگرایی بین دو قسمت آزربایجانی و غیر آزربایجانی تورکایلی و ملت تورک را به سنتی در ایران و آزربایجان تبدیل کردهاند.
آزربایجانیسم ایدئولوژیای است که با نفی هویت ملی تورک، نوعی هویت قومی و یا ملی بر اساس ناحیهی اداری و جوغرافیایی آزربایجان را اساس قرار داده و به «ملت ایران» که «قوم آزربایجانی» بخشی از آن است (آزربایجانگرایی ایرانگرایانه، ایجاد انگستان در دورهی مشروطیت) و یا «ملت آزربایجان» با مختصات قفقازی (آزربایجانگرایی استالینیستی، ایجاد روسیه در دورهی حاکمیت استالین - میکویان) میرسد.
علاوه بر هویت ملی ضد تورک، تعریف نادرست وطن بر اساس جوغرافیا و ناحیهی اداری موسوم به آزربایجان نیز از دیگر مختصات بنیادین آزربایجانیسم است. حال آن که وطن تورک عبارت است از مجموعهی مناطق تورکنشین در شمال غرب ایران شامل هم مناطق تورکنشین آزربایجانی و هم مناطق تورکنشین غیر آزربایجانی. (سیاست تجزیه و تقسیم اداری و سیاسی منطقهی تورکنشین در شمال غرب ایران به آزربایجانی و غیر آزربایجانی را آزربایجانگرایان زمان مشروطیت با ایجاد انجمن آزربایجان در تهران، انجمن ایالتی آزربایجان در تبریز و لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز و رسمی کردهاند).
امروز نیز آزربایجانگرایان با تلاش برای جا انداختن مفاهیم بی پایهای مانند ملت آزربایجان و ملت تورک آزربایجان و ... در همان مسیر پانایرانیستی - استالینیستی گام بر میدارند.
[1] لینک دانلود کتاب بویوک حربده ایران جبههسی با الفبای عربی
https://acikerisim.tbmm.gov.tr/xmlui/handle/11543/1490
Mehmet Kenan, Büyük Harpte İran Cephesi, C.I, C.II, İstanbul-1928
[2] Mehmet Kenan Dalbaşar (1886, İstanbul - 23 Mart 1935) Türk asker.
https://tr.wikipedia.org/wiki/Mehmet_Kenan_Dalba%C5%9Far
Mehmet Kenan Dalbaşar (1888-1935)
https://ataturkansiklopedisi.gov.tr/bilgi/mehmet-kenan-dalbasar-1888-1935/
[3] مجدالسلطنه افشار اورومي: تورکها, برجستهترين و غيورترين ملت
دنيا -دونيانين اهن معظم و غيور ملتي اولان تورکلهر
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_73.html#more
جمشيد
خان افشار اورومي: سلاطين تورک حاميان و مروجان علوم و فنون و هنرها بودند. زبان
تورکي وسيع و بينياز است.
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_25.html
مقالهي
تورکي مجدالسلطنه افشار اورومي در بارهي ادب و شعر تورکي در ايران- سال ١٩١٥
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_14.html#links
[4] نیروهای عوثمانلی و آزادسازی زبان تورکی در تورکایلی و ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_91.html
اعلانیهی
تورکی کونسولگری بریتانیا در کرمانشاه
[5] سلیمان میرزا اسکندری علیرغم آن که یک تورک بود، تمایلات ضد تورک
داشت. وی که پدر چپ ایران شمرده میشود و موسس و رهبر چندین حزب چپ مانند حزب سوسیالیست
ایران و حزب تودهی ایران بود، این تمایلات ضد تورک را به احزاب سراسری ایرانی - فارس
هم منتقل کرده است. چپ ایرانی و تورکهای چپ ایرانی امروز نیز نوعا ضد تورک و ضد
تورکیه هستند.
مرامنامهی
فرقهی سوسياليست ايران و نفی فدراليسم ملی و حقوق زبانی ملل ساکن در ايران در آن
[6] دو نامهی تورکی ناصرالملک همدانی به سلطان عوثمانلی مَحْمَدْ
خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به نیابت
احمد شاه قاجار
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post.html
استقبال
شدید همدان از قوا و فرماندهی قوشون عوثمانلی، علی احسان پاشا
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_67.html
همدان
میخواست تورکی، زبان رابط بین المللی جهان اسلام شود
[7] حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهيدلهر فيرقهسی) و رهبر آن تبريزلی
حاجی بيگ - حاجی ميرزا آقا بلوری
No comments:
Post a Comment