Thursday, November 30, 2023

سکه‌ی تورکی تؤره‌گه‌نه‌ (توراکینا) خاتون، ضرب تبریز: اولوغ مونقول اولوش بیگ

 

سکه‌ی تورکی تؤره‌گه‌نه‌ (توراکینا) خاتون، ضرب تبریز:

اولوغ مونقول اولوش بیگ 

مئهران باهارلی


اؤزه‌ت:

ایران اؤته‌یی‌نده (تاریخی‌نده) آقچالاردا (پول‌لاردا) تورک‌جه یازی‌لار ایش‌له‌دیلمه‌سی بیر اه‌رکله‌ت (دولت) گه‌له‌نه‌یی ایدی. قیزیل‌باش (صفوی) دؤنه‌می‌نده آقچادا فارس‌جا قول‌لانیمی باش‌لادیغین‌دان نئچه یوزایل قاباق، ایران‌ی یؤنه‌ته‌ن تورک – موغول اه‌رکله‌ت‌له‌ری سار‌ی‌ندان (طرفی‌نده‌ن) یارماق (سکه) و چاولاردا (اسکناس‌لاردا) تورک‌جه یازی‌لار ایش‌له‌‌دیلیردی. «تؤره‌گه‌نه یارماق‌لاری» اوزه‌‌ری‌نده تورک‌جه یازی بولونان بو آقچالارین بیر تورودور. بو یازیم‌دا ایل‌خان‌لی اه‌رکله‌تی‌نین باش‌اورو (پایتختی) ایله تورک‌ایلی و آزه‌ربایجان‌ین مرکزی ته‌بریزده باسیلان تؤره‌گه‌نه یارماق‌لاری‌نی اینجه‌له‌یه‌جه‌یه‌م. بو یارماق‌لار تورک‌جه یازی‌لاری، باسیلدیق‌لاری اور (شه‌هه‌ر)، و ایران اؤته‌یی‌نده آقچالاردا تورک‌جه قول‌لانما گه‌له‌نه‌یی آچی‌لاری‌ندان یانی‌سیرا، آجونون (دونیانین) آلتی‌دا بیری‌نه حوکوم سوره‌ن، چاغی‌نین اه‌ن بؤیوک ایمپاراتورلوغونون ایمپاراتوریچه‌سی و گوج‌لو بیر قادین خاقان اولان تؤره‌گه‌نه خاتون‌ون حاکمیتی دؤنه‌می‌نده باسیلدیغی اوچون ده اؤنه‌م‌لی‌دیر.

Özet:

İran öteyinde (tarihinde) akçalarda (paralarda) Türkçe kullanılması bir erklet (devlet) geleneğiydi. Kızılbaş (Safevi) döneminde akçada Farsça kullanımı başladığından birkaç yüzyıl önce İran'ı yöneten Türk-Moğol erkletleri sarından (tarafından) yarmak (madeni para) ve çavlarda (banknotlarda) Türkçe yazılar kullanılıyordu. “Töregene yarmakları” üzerinde Türkçe metin bulunan bu akçaların bir türüdür. Bu yazımda İlhanlı Erkletinin başkenti ile Türkili ve Azerbaycan'ın merkezi Tebriz'de basılan Töregene yarmaklarını inceleyeceğim. Bu yarmaklar Türkçe metinleri, basıldıkları ur (şehir), ve İran öteyinde akçalarda Türkçe kullanımı geleneği açılarından yanısıra, acunun (dünyanın) altıda birine hükmeden, çağının en büyük imparatorluğunun imparatoriçesi ve güçlü bir kadın hakan olan Töregene Hatun'un hükümdarlığı döneminde basıldığı için de önemlidir.

Abstract

The usage of the Turkish language on money was a state tradition in Iranian history. Turkish scripts were used on coins and banknotes by the Turkish-Mongolian states that ruled over Iran several centuries prior to the adoption of Persian on money during the Safavid period. One particular type of coin inscribed with Turkish text is known as “Töregene coins”. In this article, I will be examining the Töregene coins that bear Turkish inscriptions and are minted in Tabriz the capital of the Ilkhanate state and the center of Türkili and Azerbaijan. These coins hold great significance not only in terms of their Turkish inscriptions and the city they were minted in, but also due to highlighting the importance of the usage of Turkish language on money in Iranian history, and being issued under the reign of Töregene Hatun, a powerful female ruler and Empress of the largest empire of that time who ruled over one-sixth of the world.

خلاصه:

استفاده از زبان تورکی بر پولها یک سنت دولتی در تاریخ تورک – موغول ایران بود. نوشته‌های تورکی چندین قرن قبل از آن که ‌نخستین کلمات فارسی در قرن شانزده‌ در عصر دولت قیزیل‌باشیه، آن هم به صورت شعر، ‌بر پول‌ها ظاهر شوند، بر پول‌های دولت‌های تورک و موغول حاکم بر اراضی ایران امروزی و تورک‌ایلی به ‌کار رفته‌اند. نمونه‌ای از این پول‌ها با متون تورکی، سکه‌های مشهور به تؤره‌گه‌نه است که در شهرهای تورک‌ایلی و قفقاز و نواحی مجاور آن ضرب شده‌اند. در این مقاله دسته‌ای از سکه‌های تؤره‌گه‌نه با متون تورکی ضرب شده در تبریز را معرفی کرده‌ام. این سکه‌ها به سبب داشتن متون تورکی، ضرب شدن در تبریز و دیگر شهرهای تورک‌ایلی، استفاده‌ی رسمی از زبان تورکی در اسناد دولتی (سکه)، و ضرب شدن در دوره‌ی حاکمیت تؤره‌گه‌نه‌ خاتون، زنی که‌ فرمان‌روایی بر بزرگ‌ترین امپراتوری عصر خود و یک ششم کره‌ی زمین را بر عهده ‌داشت، حائز اهمیت فوق‌العاده‌ی تاریخی هستند.

در این نوشته‌ یک سکه‌ با متن تورکی از مجموعه‌ی مشهور به‌ سکه‌های تؤره‌گه‌نه، ضرب شده ‌در تبریز به سال ١٢٤٤ میلادی را معرفی کرده‌ام. این سکه‌ها به ‌سبب داشتن متون تورکی، ضرب شدن در تبریز و دیگر شهرهای تورک‌ایلی، استفاده‌ی رسمی از زبان ملی تورکی در اسناد دولتی (سکه)، رسمی و دولتی بودن زبان تورکی در تورک‌ایلی، و ضرب شدن در دوره‌ی حاکمیت تؤره‌گه‌نه‌ خاتون، زنی که‌ فرمان‌روایی بر بزرگ‌ترین امپراتوری عصر خود و یک ششم کره‌ی زمین را بر عهده ‌داشت حائز اهمیت فوق‌العاده‌ی تاریخی هستند.

در طول تاریخ یک هزار و دویست ساله‌ی تورک – موغول در ایران، تورکی همیشه ‌یک زبان دولتی و رسمی دوفاکتو هم به‌ صورت شفاهی و هم مکتوب بود. یکی از مظاهر بسیار مهم این رسمیت و دولتی بودن در شکل مکتوب، استفاده ‌از زبان تورکی در ضرب سکه‌ و چاپ اسکناس (چاو) است. در واقع نوشته‌های تورکی بسیار پیشتر از آن که ‌نخستین کلمات فارسی بر پول‌ها ظاهر شوند، بر پول‌های دولت‌های تورک و موغول حاکم بر اراضی ایران امروزی و تورک‌ایلی به ‌کار رفته‌اند. کاربرد زبان فارسی بر سکه‌ها در اراضی ایران امروزی، پدیده‌ای نسبتا جدید، و مربوط به‌ قرن شانزده‌ در عصر دولت قیزیل‌باشیه ‌و حمله‌ی اشرف افغان به ‌فارسستان، آن هم نخست در فورم شعر و قرن‌ها پس از ظهور پول‌ها با متون تورکی است. قبل از آن، زبان فارسی هرگز بر سکه‌ها و پول‌ها به ‌کار نرفته ‌بود. در حالی که ‌زبان‌های تورکی، عربی، مونقولی، چینی و ... با خطوط خودشان در ضرب سکه‌های دولت‌های تورک حاکم بر ایران به ‌کار می‌رفتند. به‌ عبارت دیگر تاریخ پول تورک در ایران، اقلا پنج قرن بیشتر و قدیمی‌تر از پول فارس در این کشور است.



Tuesday, November 28, 2023

ماده‌ی تاریخ برای اوتاق – بارگاه ‌نادری که ‌میرزه مهدی خان استرآبادی آن را به فرمان نادر شاه‌ به ‌تورکی (جغتایی) سرود

 

ماده‌ی تاریخ برای اوتاق – بارگاه ‌نادری که ‌میرزه مهدی خان استرآبادی آن را به فرمان نادر شاه‌ به ‌تورکی (جغتایی) سرود

 

مئهران باهارلی

 

فن ماده‌ی تاریخ‌نویسی (به‌ تورکی: اؤته‌ک‌له‌مه، Ötekleme) از ظرایف شعرسرایی است و اغلب آن را همانند نقاشی و موسیقی و ... جزو صنایع مستظرفه ‌دانسته‌اند. ماده‌ی تاریخ‌نویسی به ‌سبب ثبت تاریخ یک واقعه، یک عمل ‌تاریخ‌نگاری هم است. نهایتا ماده‌های تاریخ در صورتی که ‌شعرا مخصوصا ملک‌الشعرا - امیرالشعرا (به‌ تورکی یئکه‌قوشارYéke qoşar ، به ‌انگلیسی Poet Laureate) بالاترین مقام ادبی رسمی، شاعران درباری و دیگر شعرای دولتی، آن‌ها را به دستور مقامات و یا بر حسب وظیفه ‌و مسئولیت شغلی و در ارتباط با مناسبت‌های ملی و کشوری و حکومتی می‌سرودند، در زمره‌ی اسناد رسمی به ‌شمار می‌آمدند. (مناسباتی مانند جلوس شاه‌ بر تخت، جشن‌های دربار، سرودن شعر در وصف پادشاه، بنای عمارات و ابنیه، فتوحات و ظفرهای جنگی، ظفرهای جنگی، دیگر وقایع مهم تاریخی، .... علاوه بر این مناسبات، دولت‌های تورک از ماده‌ی تاریخ‌نویسی برای تبلیغ و تثبیت حاکمیت خود نیز استفاده ‌می‌کردند. متقارن‌سازی روی‌دادهای تاریخی و عبارات قدسی در ماده‌های تاریخ، روشی بود که بعضی از دولت‌ها مانند قیزیل‌باشیه، از آن برای اثبات حقانیت خود در عرصه‌های حسب و نسب و مذهب و مشروعیت و .... بهره‌مند می‌شدند).  



Monday, November 27, 2023

گزارشی تورکی در باره‌ی بیگ‌های تورکمان اوستاج‌لی که ‌در سال ١٥٢٦ بر علیه ‌شاه ‌تهماسب و دولت قیزیل‌باش شورش کرده ‌بودند

 

گزارشی تورکی در باره‌ی بیگ‌های تورکمان اوستاج‌لی که ‌در سال ١٥٢٦ بر علیه ‌شاه ‌تهماسب و دولت قیزیل‌باش شورش کرده ‌بودند 

مئهران باهارلی


این سند که‌ با شماره‌ی E.6525 در آرشیوهای موزه‌ی توپ‌قاپی سارایی استانبول نگه‌داری می‌شود، گزارشی است در باره‌ی قیام و شورش بیگ‌های تورکمان، اغلب از طائفه‌ی اوستاج‌لی بر علیه ‌دولت قیزیل‌باش در دو سال اول بر تخت نشستن شاه ‌تهماسب به سال ١٥٢٦ و جنگ داخلی بین دو امیرالامرای هم‌زمان دولت قیزیل‌باش دیو سولتان روم‌لو و کَبَک – که‌به‌ک سولتان اوستاج‌لی، که ‌منجر به‌ کشته ‌شدن بسیاری از بیگ‌های قیزیل‌باش از طرفین شد. گزارش بر مبنای اطلاعاتی که ‌سید محمد فرزند سید ناصر[1]، - بیگ کرمان و نیریز که پس از شکست در جنگ با دیو سولتان روم‌لو فرار کرده به ‌عوثمان‌لی پناهنده ‌شد - در اختیار خسرو پاشا والی دیاربکر داده بود، تهیه ‌شده‌ است. این سند را ژان‌لویی باکه‌گرامون فرانسوی در یک مقاله[2] معرفی، و ترجمه‌ی آن به‌ فارسی توسط کیومرث قرقلو[3] منتشر شده ‌است.

در زیر نخست چند توضیح، سپس متن تورکی به نقل از ترجمه‌ی قرقلو و ترجمه‌ی فارسی آن توسط این جانب، و در نهایت خلاصه‌ی اطلاعاتی که‌ ژان‌لوئی باکه‌‌گرامون در مقاله‌ی خود باره‌ی بیگ‌های تورکمان ذکر شده ‌در این سند داده ‌است را نقل کرده‌ام.

چند نکته:

١- شورش و جنگ‌های اوستاج‌لی‌ها در سال ١٥٢٦، تنها یکی از شورش‌ها و جنگ‌های متعدد و طولانی مدت اویماقات قیزیل‌باش اصلا آناتولیایی (روملو - روم‌لو، شاملو - شام‌لی، اوستاجلو - اوستاج‌لی، تکه‌لو - ته‌که‌لی، ذوالقادر - دولقادارلی، ....) با یک‌دیگر بود که ‌در نهایت منجر به ‌تضعیف همه‌ی آن‌ها، قدرت‌یابی و تسلط عناصر تاجیک – ارمنی – گورجی – مازنی و ... و روحانیت شیعی فارسی – عربی بر دولت قیزیل‌باش، و تبدیل دولت قیزیل‌باش به ‌ابزار و ماشه‌ی قدر‌ت‌های صلیبی اوروپایی وقت در نبرد بر علیه‌ تورک‌ها و مسلمانان شد.

٢-در آن دوره ‌اوستاج‌لی‌ها قدرت‌مندترین طائفه‌ی تورکمان آناتولییایی در ساختار دولت قیزیل‌باش بودند. چنان‌چه منصب «وکیل و امیرالامرا»یی در آن مقطع مشترکا بر عهده‌ی دیو سولتان روم‌لو و که‌به‌ک سولتان اوستاج‌لی بود.

٣-تمام بیگ‌های شورشی بر علیه ‌شاه ‌و دولت قیزیل‌باش، بیگ‌ها و امیران و حکام شهرهای تورک در تورکمانیا شامل تورک‌ایلی، شرق آناتولی و جنوب قفقاز هستند. از تورک‌ایلی: مراغه، موغان، قزوین، تاهرانِ ری، شهریار و ورامین، و ساوا؛ از قفقاز: لنکران، قیزیل‌آغاج، گنجه – گه‌نجه، بردع – به‌رده، برکشات - به‌رگوشات، و قاراباغ؛ از شرق آناتولی: آخلات، و ارجیش. دو بیگ هم از گیلان و کرمان هستند. قسمت مهمی از گیلان تورک‌نشین (شمال و جنوب شرق آن) و جزئی از تورک‌ایلی، و قسمتی از کرمان در فارسستان تورک‌نشین بود.

٤- این سند نشان می‌دهد که‌ در تورکمانیا و تورک‌ایلی و در میان مردم تورک مقاومتی جدی، مخصوصا در سطح بیگ‌ها و امیران و حکام تورکمان در مقابله‌ با و مخالفت با دولت قیزیل‌باش در دوره‌ی مذکور وجود داشت. چنانچه در میان بیگ‌های شورشی و عاصی تورکمان بر علیه ‌شاه‌ قیزیل‌باش، عالی‌ترین مقامات، حتی قورچی‌باشی (دومین مقام عالی‌رتبه‌ی نظامی دولت) و یک وزیر هم وجود دارد.

٥-گزارش تاکید می‌کند که ‌بیگ‌های تورکمان عاصی و شورشی، هم‌دلی و تمایل به‌ دولت عوثمان‌لی دارند. به ‌واقع بسیاری از سران و طوائف تورکمان‌های مهاجرت – فرار کرده ‌از آناتولی به ‌ایران، به‌ مرور زمان پشیمان شده تغییر موضع دادند و بر علیه ‌دولت قیزیل‌باش شوریدند، به ‌آناتولی بازگشتند و خواستار الحاق قلمروی قیزیل‌باش به ‌امپراتوری عوثمان‌لی شدند[4].

٦-این سند صرفا یکی از گزارش‌ها و مکتوبات متعددی است که ‌رهبران و مقامات و مردم تورکمان ناراضی و یا شورش کرده ‌بر علیه‌ شاهان قیزیل‌باش، به‌ سلاطین و مقامات دولت عوثمان‌لی ارسال کرده‌ و در اغلب آن‌ها خواستار حمایت ایشان برای ادامه‌ی جنگ با دولت قیزیل‌باش و ساقط کردن آن شده‌اند[5].

٧-نام‌ها و عناوین اغلب بیگ‌های تورکمان در این سند، اسامی خالص تورکی هستند. خان (حاکم)، بیگ – به‌ی (حاکم، امیر)، قیزیل‌باش (سرخ‌سر)، قوُرچوباشی (رئیس سلاح‌داران، از ریشه‌ی قوُر: سلاح)، اؤسته‌‌ج‌لی – اوْستاج‌لی (بسیار علاقه‌‌مند، فوق‌العاده ‌مشتاق)، که‌به‌ک (نمونه، اولگو) ، چایان (عقرب)، ده‌مری (محرف ده‌میر، آهن)، ده‌لی (مفرط)، قیلیج (شمشیر، برّا)، قارا (نترس، بی‌باک)، باهادیر (دلاور)، بایرام (نشاط و شعف)، قورت (گرگ، مقدس)، مه‌نته‌شه‌ (ریشه‌ی نامعلوم. در تورکی به ‌معنی طلای ظریف و دست‌بند نقره‌ای؟، در عربی آن که‌ خدا طالب اوست؟، ....)[6]، ...

٨-نام کَبَکْ – کَپَکْ – که‌به‌ک – که‌په‌ک [7] در منابع ایرانی و آزربایجانی جدید، اغلب به ‌صورت کُپَک – کؤپه‌ک به ‌معنی سگ نوشته ‌می‌شود. این رفتار ناشی از ناآگاهی و در بعضی موارد تلاش برای تحقیر فرهنگ تورک و بی ‌احترامی به ‌تاریخ تورک است. هرچند نام‌گذاری در میان تورکان و موغولان با اسامی حیوانات و در این میان سگ (مانند نوقای) امری رایج بود، اما این مورد نام کبک با معلوم بودن فورم و معنی اصلی آن در همان زمان علاوه ‌بر تورک‌ایلی و قلمروی قیزیل‌باش، در آناتولی و مخصوصا تورکستان شرقی و آسیای میانه ‌هم بسیار رایج بود.

٩-بنا به‌ باکه‌‌گرامون فرانسوی، در سند نام‌های سلطان و طهماسب به‌ جای حرف ط با حرف ت و به صورت سولتان و تهماسب نوشته ‌شده‌اند. به‌ نظر او این املا «از دید نویسنده‌ی سند معمولی بوده ‌است و این رسم‌الخط تحقیرآمیز در بسیاری از اسناد عثمانی به ‌چشم می‌خورد؛ نویسنده ‌قصد دارد با این نوع املای نادرست و با جا به‌ جا کردن چند حرف، طبق سنت رایج در میان کاتبان عثمانی، نشان بدهد که‌ فرد مورد نظر در زمره‌ی خوارج و کفار است. نمونه‌هایی از این دست فراوانند. مانند سلتان به ‌جای سلطان، تهماسب به‌ جای طهماسب، و در مورد یهودیان اسهاق به ‌جای اسحاق و ....». اما این نظر و تفسیر باکه‌‌گرامون صحیح نیست. زیرا دلیل اصلی کاربرد حروف ت و س و ه‌ و ... به‌ جای حروف عربی ط و ص و ح و ... در متون تورکی، روند تورکی‌نویسی و تورکی‌گرایی در املا و تورکی‌سازی نگارش و نحوه‌ی ثبت اسامی فارسی – عربی است. به ‌همین سبب در بازنویسی این سند، من هم علاوه‌ بر سولتان (سلطان)، دیگر اسامی‌ای که‌ در گذشته ‌با ط نوشته ‌می‌شدند ( تهران - طهران، برکشات - برکشاط، آخلات  - اخلاط) را با ت؛ و صاوه‌ را با س (ساوا، ساوه) نوشتم.

١٠-دو محل که ‌از آن‌ها در جنگ‌های سکسنجق و خرزویل نام برده‌ می‌شود، دو شهر تورک‌نشین، یکی سه‌کسه‌ن‌جیک – سه‌کسان‌جیق (نام جعلی فارسی: هشتاد جفت) در منطقه‌ی بیجار تورک‌ایلی فعلا واقع در ترکیب استان کوردستان، و دومی هه‌رزئویل – خه‌رزه‌ویل تورک‌نشین در منطقه‌ی منجیل تورک‌ایلی فعلا واقع در ترکیب استان گیلان است.

Saturday, November 25, 2023

فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

 

فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

 

مئهران باهارلی

در این نوشته‌ فرمانی به ‌فارسی از سلطان نویان ابوالمظفّر جهان‌شاه ‌باهادیر قاراقویون‌لو باهارلی تورکمان – حقیقی که ‌در آن امر به‌ جلوگیری از سب و لعن صحابه‌ی پیغمبر و بزرگان اسلام و منع کردن برگزاری مراسم عاشورا و عزاداری‌های محرم و زیارت‌خوانی و خودآزاری (قمه‌زنی و سینه‌زنی و ...) و گریه ‌و زاری جمعی در مکان‌های عمومی توسط شیعیان می‌کند را معرفی کرده‌ام[1]. تاریخ صدور این فرمان که ‌متنی منحصر به‌ فرد از آن در یک جونگ به ‌شماره‌ی ٣٧٨١ در کتاب‌خانه‌ی ملی ملک محافظه‌ می‌شود، ٢٠ ربیع الاول ٨٦٥ قمری (١١ ژانویه ‌١٤٦١)، هفت سال پیش از مرگ جهان‌شاه ‌است.

در این فرمان، جهان‌شاه‌ باهادیر قاراقویون‌لو پس از مقدمه‌ای طولانی در یادآوری وظایف سلطان برای ممانعت از بدعت و طغیان اهل فساد و .... می‌گوید گزارشی از قاضی اعظم «مجدالدین» در باره‌ی پیدا شدن فرقه‌های مذهبی باطل که ‌دشمن اهل سنت و جماعت بوده، از سر دشمنی به ‌بدعت‌گذاری اقدام، سنن نبوی را انکار و علیه ‌فرایض دین و ملت طغیان، و صحابه‌ی پیغمبر را سب و لعن و پیشوایان برگزیده‌ی اسلام را طرد و رفض و خارج از دین اعلام می‌کنند به ‌او رسیده‌ و او بر آن‌ها آگاه‌ شده ‌است.

پس از آن جهان‌شاه ‌باهادیر قاراقویون‌لو فرمان می‌دهد که ‌قاضی القضات می‌باید بر اساس اجتهاد خود، این رافضین و اهل فساد را منهدم و این چهره‌های تعصب و عناد را در هم بشکند، و آن‌ها را با اجرای حدود و تعزیرات مجازات کند. وی می‌گوید از آنجائی که ‌بنا به ‌فتاوای بزرگان اسلام، نمایش عاشورا (مراسم عزاداری)، و بیان و شرح و تفصیل وقایع دهه‌ی محرم (مرثیه‌خوانی) حرام است و جراحت زدن به ‌و شرحه ‌شرح کردن اعضا و بدن (خودآزاری‌های زنجیرزنی و قمه‌زنی و ...) و ناله‌و زاری نمودن علنی (و جمعی در مکان‌های عمومی) واجب نیست، او حکم می‌کند که ‌پس از این به‌ هیچ وجه‌ عاشورا (زیارت‌نامه‌ی امام حسین) خوانده ‌نشود و پس از این احدی مرتکب این رفتارهای نامشروع نگردد. هر آن کس هم که ‌به ‌انجام این امور آغاز و شروع کند، تشهیر و تعذیب و تعزیر و تادیب (حبس و مجازات بدنی و ...) شود تا عبرتی برای دیگر مخالفان اسلام و دشمنان دین پیغمبر باشد. وی مشخصاً و با بردن نام تاکید می‌کند همه‌ی اهالی و سکنه‌ی آزربایجان عموماً و دارالسلطنه‌ی تبریز پایتخت دولت تورک و تورکمان قاراقویون لو خصوصاً باید به ‌طور جدی از انجام این اعمال زشت و از دست زدن به‌این رفتارهای فاسد اجتناب کنند.  


Thursday, November 23, 2023

مظفرالدین شاه قاجار و نقاشی غازی عوثمان پاشا قهرمان مدافعه‌ی پلئونه که علی حسین‌زاده بیگ توران به او هدیه کرد

 

مظفرالدین شاه قاجار و نقاشی غازی عوثمان پاشا قهرمان مدافعه‌ی پلئونه که علی حسین‌زاده بیگ توران به او هدیه کرد 

مئهران باهارلی


علی بیگ حسین‌زاده توران، در اوتوبیوگرافی خود می‌نویسد که یک نقاشی او از قهرمان ملی تورک غازی عوثمان پاشا به مظفرالدین شاه قاجار هدیه شده و مظفرالدین شاه بابت این هدیه، علی بیگ حسین‌زاده را با یک نشان شیر و خورشید تلطیف کرده است. این مطلب که در منابع دیگر هم از جمله در کتاب «علی بیگ حسین‌زاده» (تالیف آذر توران، چاپ موسکو، ٢٠٠٨ در دو جا، صفحات ٢٩ و ٨٤) نقل شده[1] در تطابق با عوثمان‌لی‌دوستی، تمایلات اتحاد اسلامی و تورک‌گرایی مظفرالدین شاه قاجار است.

روایت علی بیگ حسین‌زاده توران در «اطلاعات مختصر بیوگرافیک»، باب «علاوه‌ها به اطلاعات بیوگرافیک»

متن اصلی تورکی:

«..... پیلئونه قاهرامانی عوثمان پاشانین پارتلامیش بیر اوبۆس اوزه‌ری‌نده یاپدیغیم یاغ‌لی بویا پورترئتی مظفرالدین شاه‌ا وئریلمیشدی (بو رسیم تاهران‌دا اولسا گه‌ره‌ک). بونون اوچون مرحوم شاه‌دان شیر و خورشید نیشانی آلدیم ....» ع. ح. تورانی، ١٩٣٥، صفحه ١١٨

«Biyoqrafik Müxteser Me’lumat», Biyoqrafik Me’lumata Elâveler:

Pilévne qahramanı Osman Paşa’nın partlamış bir obüs üzerinde yapdığım yağlı boya portréti Müzeffereddin Şah’a vérilmişdi (bu resim Tahran’da olsa gerek). Bunun üçün merhum Şah’dan "Şîr-i Xurşid" nişanı aldım .... A. H. Turani. Fevral 1935, s 118

ترجمه به فارسی:

«نقاشی من از قهرمان پلئونه «عوثمان پاشا» که او را بر روی یک توپ اوبوس[2] منفجر شده ترسیم کرده بودم، به مظفرالدین شاه داده شده بود. این نقاشی می‌باید در تهران باشد. بابت این، از شاه مرحوم نشان شیر و خورشید دریافت کردم ....» ع. ح. تورانی. ١٩٣٥

Tuesday, November 21, 2023

روابط ادبی بین علی بیگ حسین‌زاده‌‌ توران و معلم فیضی افندی سرابی تبریزی

 

روابط ادبی بین علی بیگ حسین‌زاده‌‌ توران و معلم فیضی افندی سرابی تبریزی 

مئهران باهارلی

علی بیگ حسین‌زاده ‌‌توران (٢٤ فوریه ‌‌١٨٦٤، سالیان، جمهوری آزربایجان – ١٧ مارس ١٩٤٠، ایستانبول، جمهوری تورکیه)، طبیب، استاد دانشگاه، ادیب، فیلوسوف، محرر، ژورنالیست و نقاش تورک، از موسسین حزب اتحاد و ترقی عوثمان‌لی، از نظریه‌‌پردازان برجسته‌‌ی ناسیونالیسم تورک و اتحاد تورک، و الهام‌بخش ضیاء گؤک‌آلپ پدر ناسیونالیسم تورک در تورکیه است. وی در تاسیس جمهوری مردمی آزربایجان در سال ١٩١٨ دخیل بود و گفته‌‌ شده‌‌ که ‌‌پرچم سه‌‌رنگ فعلی آن کشور ملهم از افکار او (تورک‌له‌‌شمه‌‌ک، ایسلام‌لاشماق، آوروپالی‌لاشماق) است. علی بیگ حسین‌زاده ‌‌توران هم‌راه با ‌‌تورکولوگ آلمانی ویلهلم توْمسِن (Vilhelm Ludwig Peter Thomsen) عضو هیئت رئیسه‌ی ‌‌افتخاری نخستین کونگره‌‌ی تورکولوژی که‌‌ در سال ١٩٢٦ در باکو برگزار شد، ‌‌بود [1].

حسین‌زاده‌‌ با بعضی از نخبه‌‌گان از تورک‌ایلی، که نسل نخستین تورک‌گرایان در تاریخ معاصر تورک‌ایلی را تشکیل می‌دهند، ارتباطات فرهنگی و ادبی و سیاسی داشت. رابطه‌‌ی علی بیگ حسین‌زاده ‌‌با «سعید سلماسی» معلوم و مشهور است. اشعاری تورکی از سعید سلماسی در نشریه‌‌ی تورک‌گرای فیوضات به‌‌ مدیریت علی بیگ حسین‌زاده ‌‌منتشر شده ‌‌است. علی بیگ حسین‌زاده ‌‌کتاب مشهور «سیاستِ فروسَت» خود را هم به‌‌ سعید سلماسی اتحاف کرده‌‌ است. علاوتا در این کتاب که ‌‌قسمت مهمی از آن در قالب مکالمات بین چندین شخص نوشته ‌‌شده، یکی از این اشخاص سعید سلماسی است ....

یکی دیگر از شخصیت‌های تورک از تورک‌ایلی که ‌‌علی بیگ حسین‌زاده‌‌ با او ارتباط داشته، مظفرالدین شاه‌‌ قاجار است (موضوع یک نوشته‌‌ی دیگر من خواهد بود).

Monday, November 20, 2023

گۆرخان-GÜRXAN، کۆره‌که‌ن-KÜREKEN، قوُرقان-QURQAN، قوْرقان-QORQAN، کۆریکه‌ن-KÜRİKEN

گۆرخان-GÜRXAN، کۆره‌که‌ن-KÜREKEN، قوُرقان-QURQAN، قوْرقان-QORQAN، کۆریکه‌ن-KÜRİKEN


مئهران باهارلی

چند کلمه‌ی تورکی – موغولی زیر ‌مخصوصاً در زبان‌هایی که ‌به ‌آن‌ها وارد شده‌اند (اوروپایی، فارسی، ...) به‌ اشتباه ‌ثبت ‌و یا با یک‌دیگر اشتباه‌گرفته‌ می‌شوند:

گۆرخان GÜRXAN - گۆرقان GÜRQAN: به ‌معنی سلطان عالم، حاکم جهانی[1]، عنوان خاقان‌های امپراتوری «قارا خیتان» (کیتان، قیدان، خیتای، خیتا، ...) با نام دیگر دولت «لیائوی کبیر»، سلسله‌ای مربوط به‌ موغول‌ها در آسیای میانه ‌و چین[2]. عنوان گورخان مرکب است از دو کلمه‌ی «گور» به ‌معنی بسیار انبوه، فراوان، قوی، نیرومند، عظیم و کبیر، و «خان» به ‌معنی خاقان و سلطان و پادشاه.

کۆرهکهن KÜREKEN – گۆره‌گه‌ن GÜREGEN: عنوانی به ‌معنی داماد خانواده‌ی سلطنتی، بعدها خاقان و خان‌های تورک از نسل تیمور که ‌با زنی از نسل چنگیز خان ازدواج می‌کردند، مردانی از نسل خان‌ها و خاقان‌ها که ‌با زنانی از نسل خان‌ها و خاقان‌ها تزویج می‌کردند[3]، ... اصلاً به‌ معنی داماد. در موغولی میانه‌ کورگه‌ن، در موغولی مودرن خورگه‌ن[4].

قوُرقان QURQAN – کورقان KURGAN: تپه‌های خاک و سنگ‌هایی که ‌بر فراز قبر یا قبرها برافراشته ‌شده‌اند، نوعی تومول (گورپشته) که ‌بر روی قبر ساخته‌ می‌شود. آرامگاه ‌زیر کورگان‌ها معمولاً از جنس چوب و اغلب حاوی یک بدن انسان به ‌همراه‌ ظروف قبر، سلاح و اسب و ... است. دو ریشه‌شناسی برای کلمه‌ی تورکی قورقان – کورگان پیشنهاد شده‌است. از مصدر «قوْروُماق» به‌ معنی بستن، بلوک کردن، محافظت کردن، حفاظت نمودن؛ و یا از مصدر «قوُرماق» به ‌معنی برافراشتن، ساختن، برپا کردن، ....[5]

قوْرقان QORQAN – قوْرغان QORĞAN: به‌ معنی استحکامات، دز-دژ و قالا-قلعه. کلمه‌ی تورکی قورقان – قورغان (در فارسی گرگان) یک دوبلت و یا کلمه‌ی هم‌ریشه ‌با قورقان – کورقان فوق‌الذکر است[6].

قوریقان QURIQAN – کوریکه‌ن ÜRİKENK – کوره‌ن KÜREÑ: نام یکی از قبائل باستانی تورک، لفظاً ‌در تورکی قدیم به‌ معنی کمپ، کمپ نظامی، معادل خوقی‌اوآن – خورویان موغولی  قدیم[7]، در موغولی مودرن گوره‌ه‌ن[8]، در تورکی کوره‌ن  - کوره‌نگ. «یورت»‌های نمدی (به ‌موغولی «گئر»، هم‌ریشه ‌با خرگه) ایلات تورک و موغول کوچنده‌ که ‌با ارابه‌های چرخ‌دار («کانگلی»-«قانقلی») حمل می‌شدند، هنگامی که ‌در یک محل و موضع فرود می‌آمدند، مانند یک حلقه‌ («جه‌رگه») در اطراف بزرگ ایشان اجتماع می‌کردند. این کمپ و یا اوبای چادیرها که‌ معمولاً مرکب از هزار یورت و یا گئر بود به ‌تورکی «اوردو» و به‌ موغولی «گوره‌ه‌‌ن» نامیده ‌می‌شد. کوره‌ن – کوره‌نگ در تورکی مودرن به ‌معنی چادیر، اوبا، کامپ، خانه‌هایی که ‌در یک ردیف قرار دارند، تجمع انسانی، روستا و شهر دارای حصار؛ ناحیه، منطقه، مملکت، ... است. هم‌چنین در نظام اجتماعی چادرنشینان تورک در ایران امروزی، کوره‌ن – کوره‌نگ (در فارسی کُرَنگ) به ‌معنی مجموعه‌ی چند خانوار چادرنشین است که ‌مراتع مشترک دارند.[9]


[1] GÜR-QAN: Universal khan, ruler of Qara Kitan Empire

Paul D. Buell. Historical Dictionary of the Mongol World Empire. The Scarecrow Press

[3] کۆره‌که‌ن: ١-قیزین اه‌ری، گووئی، داماد ٢-دولت عنوانی اولاراق، تیمورخان سویوندان اولوپ چینگیز خان سویوندان قیز آلان کیشی، خاقان و یا خان سویوندان اولوپ خاقان‌ین قیزی‌نی آلان کیشی

سئوینچی‌لیک (موشتولوق - مژده‌نامه‌) تورکی سروده‌ شده‌ به ‌امر نادر شاه ‌به‌ مناسبت تولد تیمور خان نوه‌ی او و محمد شاه‌گورکان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post.html

[4] GÜREGEN: Imperial son in law, From Middle Mongol ᠬᠦᠷᠭᠡᠨ (kürgen), modern Mongolian хүргэн (xürgen). Cognate with dialectal Turkish köregen (“son-in-law”). Guregen (Хүргэн pronounced hürgen) meaning "Son in Law"

http://de.bolor-toli.com/index.php?pageId=10

[5] KURGAN: Mounds of earth and stones raised over a grave or graves, A kurgan is a type of tumulus constructed over a grave, often characterized by containing a single human body along with grave vessels, weapons and horses. either from the Old Turkic root qori- "to close, to block, to guard, to protect", or qur- "to build, to erect, furnish or stur".

https://en.wikipedia.org/wiki/Kurgan

[6] Qorγan: "fortification, fortress or a castle", cognate to KURGAN

[7] The Kurykans (Russian: Курыканы; Chinese: 骨利干 pinyin: Gǔlìgān < Middle Chinese ZS: *kuət̚-liɪH-kɑn) were a Turkic Tiele tribe, that inhabited the Lake Baikal area with 6th century[1] Early Kurykans migrated from Yenisey river.[2] …In translation from the Old Turkic, word quri'qan ~ qoriyan is translated as a camp, or a military camp and has parallels in the old written Mongolian language in the form of khogiua(n) ~ xoruya(n). Thus, "kurykan", perhaps, in its essence, is not an ethnonym, but a common name in relation to the region and the territorial community that inhabits it, at least at an early stage. Therefore, a possible translation of the term "uch kurykan" is "three military camps".[6]

https://en.wikipedia.org/wiki/Kurykans

[8] Güre’en: Type of encampment, proto-tribe

[9] نکاح‌نامه‌ی تورکی جماعت شاه‌ی‌سئوه‌ن طبق مذهب قیزیل‌باشی در قرن شانزده‌ میلادی

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_23.html