اعلانيهی تورکی کنسولگری بريتانيا در کرمانشاه
مئهران باهارلی
در
این نوشته اعلانیهای به زبان تورکی، منتشر شده از طرف کنسول بریتانیا (سرهنگ راجر
لوید کنیون[1]) در شهر
کرمانشاه به سالهای جنگ جهانی اول را معرفی کردهام[2]. این اعلانیه
در منبع با عبارت «صورت اعلان» نقل شده است؛ یعنی آنکه متن تورکی نقل شده ترجمه نبوده،
اصل اعلانیه است. صدور اعلانیهی مذکور به تورکی نمونهای از کاربرد این زبان به
عنوان یک زبان رسمی و رابط مکتوب در سالهای پایانی دولت قاجاری از سوی دولتهای
خارجی در ایران است.
١- تورکی، زبان رابط گفتاری بين اقوام: قرنها زبان تورکی موقعیت زبان
رابط- لینگوا فرانکا بین گروههای قومی-زبانی گوناگون در شبه جزیرهی بالکان، آناتولی،
قفقاز و تورکائلی – آزربایجان اتنیک را دارا بوده است. در تورکائلی– آزربایجان
اتنیک هم، گروههای قومی-ملی ارمنی، آسوری، یهودی، کرد، گوران، تات، تالش، گیلک و
فارس در سطح مردمی و گفتاری از زبان تورکی به عنوان زبان ارتباطی با تورکها و حتی بین
خود استفاده کردهاند. (در دورهی قاجاریه تا انقلاب مشروطیت، فارسی-دری صرفا یک زبان
ادبی در ایران بود، و درصد اهالی با زبان مادری فارسی-دری و یا به اصطلاح آن دوره
تاجیکی، چیزی بین ٥-١٥ درصد کل نفوس کشور، آن هم متمرکز در شرق ایران میشد. در چنین
شرایطی بسیاری از مردمان غیر تورک ساکن در ایران، در شمال، غرب و مرکز آن، بویژه
ملل ارمنی، آسوری، فارس، کرد، گیلک، تالش، تات و... که در همسایگی خلق تورک میزیستند،
زبان اکثریت مطلق کشور یعنی تورکها را فرا میگرفتند و در نتیجه توانا به تکلم به زبان
تورکی بودند).
٢- تورکی، زبان رابط گفتاری بين مقامات دولتی ايران و مردم: کاربرد تورکی به عنوان زبان
رابط در ایران، محدود به ارتباطات بین اقوام نبوده است. بلکه زبان تورکی، به عنوان
زبان رابط در ایجاد ارتباط بین مقامات دولتی ایرانی از یک سو و مردمان تورک و غیر
تورک از سوی دیگر هم، مخصوصا در قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم بکار میرفت. به
عنوان نمونه سردار سپه (رضاشاه بعدی) در دیدار با اسماعیل آقا سیمیتقو، رهبر اشقیاء
کرد در سالهای جنگ جهانی اول، با او به زبان تورکی صحبت کرده است. «رضا شریعتزاده
گیلانی» معروف به «حاج آقا رضا رفیع» و ملقب به «قائممقامالملک»، از نزدیکان
سردار سپه و رضاشاه بعدی در خاطرات خود[3] چنین میگوید:
«شاه مختصری با اسماعیل آقا صحبت نمودند. ولی روی رعب و وحشتی که به همه مستولی
شده بود و هر آن در این فکر بودند که الساعه نیروی اسماعیل آقا شبیخون میزنند،
سردار سپه ابداً مذاکرهای با اسماعیل آقا نکردند و نپرسیدند منظور شما چیست و چه
باید کرد؟ هنوز چند دقیقهای نگذشته بود عکاسی با دستگاه عکاسی، که روی چهارپایه
سوار بود، وارد کاروانسرا گردید. و اسماعیل آقا تقاضا کرد اجازه فرمایند با سردار سپه
عکس برداشته شود. شاه که با زبان تورکی با اسماعیل آقا صحبت میکردند، پس از شنیدن
این تقاضا روی خود را به من کرده به زبان گیلک که اسماعیل آقا از آن سردرنمیآورد
فرمودند: فلانی شما بلند شوید با ایشان عکسی بردارید و به او هم بگویید رضا را با عکس
سر و کاری نیست....».
٣- تورکی، زبان رابط گفتاری بين مقامات دولتی خارجی و مردم: در دورهی مورد بحث زبان تورکی
از سوی مقامات دولتی خارجی نیز به عنوان یک زبان رابط در ایجاد ارتباطات و تماس با
اهالی تورک و غیر تورک ایران بکار میرفت. چنانچه در یک گزارش فرستاده شده از
سفارت دولت علّیهی عثمانی در تهران به استانبول در سال ١٨١١ به دورهی سلطنت
فتحعلیشاه قاجار[4]
گفته میشود به سبب آشنائی مردم ایران به زبان تورکی، لزومی به استخدام و حفظ
مترجم فارسی در سفارت نیست. چرا که مقامات سفارت میتوانند از تورکی به عنوان زبان
رابط برای ایجاد ارتباط و تعامل مستقیم و بلاواسطه با مردم ایران استفاده کنند. این
گزارش نشان میدهد زبان تورکی در آن دوره (مانند دورههای افشاری، قزلباشی-صفوی،
آغ قویونلو، قاراقویونلو، ...) به عنوان یک زبان ارتباطی و همچنین زبان دو فاکتوی
رسمی عمل میکرد و از جمله در سفارتخانههای دولتهای خارجی در ایران در تماس با اهالی
و تودهی مردم و خدمات سفارتخانهای بکار میرفت.
٤- تورکی، زبان رابط گفتاری بين مقامات دولتی خارجی و مقامات دولتی ايرانی:
زبان تورکی از سوی مقامات دولتهای خارجی در ایجاد ارتباط با مقامات رسمی و دولتی ایرانی
نیز بکار میرفت. اینگونه کاربرد زبان تورکی به ویژه در قرن نوزده و ربع اول قرن
بیستم که دوران قدرتگیری دوبارهی امپراتوری عثمانی در صحنهی سیاست داخلی ایران
و تبدیل دوبارهی زبان تورکی به یک زبان بین المللی و پرستیژ است، مخصوصا از طرف
مقامات دولتی و رسمی عثمانی فزونی یافت. به عنوان نمونه میرزا محمدعلیخان فریدالملک
همدانی (قیرخلاری اوزبکلوی (=حاجیلوی) قاراگؤزلوی کورهنگی (=کبودرآهنگی)) در
خاطرات خود[5] صحبت
کردن سفیر عثمانی در همدان با او -که منشیباشی (رئیس دفتر حکومتی) حاکم همدان و
سپس زنجان (و بعدها منشی سفارت دولت قاجاری در لندن) بود را ذکر کرده است: «دعوت
خلیل افندی. شنبه ٢٨ شعبان ٢٨ [٤ سپتامبر ١٩١٠]. یک ساعت و نیم از شب گذشته به
دعوت خلیل افندی کاتب شهبندری به همراهی جناب معاون حکومت به خانهی خلیل افندی
رفتیم. دیدیم سعدی بیک شهبندر با ابراهیم بیک وکیل شهبندر هم آنجا هستند. جناب
معاون با سعدی بیگ به فرانسه تکلم میکردند. ولی سعدی بیگ با حقیر تورکی عثمانی
حرف میزد. بیشتر صحبت از اتحاد دولتین ایران و عثمانی و اتفاق اسلامیان و استقلال
مشروطه بود. مخصوصا سعدی بیگ خیلی اظهار میل به مشروطه و قوت آن مینمودند».
٥-تورکی، زبان رسمی و ارتباطی مکتوب: با دخول تورکائلی-آزربایجان اتنیک
و کل شمال غرب و غرب ایران به دائرهی نفوذ سیاسی-فرهنگی عثمانی در اوایل قرن
بیستم، بویژه پس از ورود مستقیم اردوی عثمانی به ایران در سالهای جنگ جهانی اول، موقعیت
زبان تورکی به زبان رسمی و زبان ارتباطی مکتوب مقامات دولتی در خطاب به مردم تورک
و غیر تورک ارتقاء یافت. در این دوره برای نخستین بار در تاریخ ایران، اسناد رسمی حکومت
اتحاد (به صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی)، «آزربایجان» ارگان رسمی این
حاکمیت، اعلانات اردوی نجاتبخش عثمانی، بیانیههای حزب اتحاد اسلام، قبضها، متن
اسکناسها (قائمه)، فتاوی دعوت به جهاد .... همه به زبان تورکی منتشر میشدند[6]. به
عنوان نمونه لیتن سرکنسول آلمان در
سالهای جنگ جهانی اول در تبریز در کتاب خاطرات خود عکس یک قبض اعانه به زبان تورکی
دارای تاریخ ۱۹۱۵ را داده است[7].
٦- موقعيت خاص منطقهی کرمانشاه-همدان: صدور اعلانیهی کنسولگری بریتانیا
در کرمانشاه به زبان تورکی نمونهای از کاربرد زبان تورکی به عنوان زبان رابط
مکتوب بین مقامات دولتی (داخلی، خارجی) و گروههای مردم (تورک، غیر تورک) و به طور
مشخص ناشی از عوامل زیر است:
-وجود
سنت کاربرد زبان تورکی به عنوان زبان رابط شفاهی بین مردمان غیر تورک. تا قبل از
تحمیل زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و دولتی، بسیاری از کردها در شمال غرب و غرب ایران
از جمله در کرمانشاه با زبان تورکی آشنا بودند و آن را به عنوان زبان دوم و رابط
خود بکار میبردند.
-تبدیل
زبان تورکی به زبان پرستیژ و ارتقاء موقعیت آن به زبان رسمی و رابط مکتوب با ورود
نیروهای عثمانی به ایران. مقامات کنسولگری بریتانیا آشکارا بر روندهای زمان خود وقوف
داشتهاند.
-وجود
جمعیت قابل ملاحظهی تورک در منطقهی کرمانشاه. استان کرمانشاه فعلی تا نیمهی دوم
قرن بیستم دارای جمعیت قابل ملاحظهی تورک بود. پس از آن با مهاجرت بسیاری از این
تودهی تورک به خارج استان و تغییر زبان بخش دیگری از آنها (به فارسی، کردی،
گورانی) جمعیت تورک این استان به شدت کاهش یافت. با اینهمه هنوز بخشهایی از شرق
این استان جزئی از قلمروی منطقهی به هم پیوستهی تورک در شمال غرب کشور (تورکائلی-آزربایجان
اتنیک) شمرده میشود[8]
٧-تمايلات
مثبت و دوستانه نسبت به عثمانی و فرهنگ تورک: اهالی و قاطبهی نخبگان منطقهی غرب
(کرمانشاه-همدان) که در آن برههی زمانی در حیطهی نفوذ فرهنگی و سیاسی عثمانی
قرار داشت و تحت اشغال و غارت ارتشهای روسیه و بریتانیا، دارای تمایلات کاملا مثبت
و دوستانهی آتشین نسبت به عثمانی و فرهنگ تورک بودند. به عنوان نمونه در شمارهی ٣٣
سال ١٩١٨ نشریهی کاوه چاپ برلین در بارهی هواداری همدان-کرمانشاه از عثمانی چنین
گفته میشود:
«مساعدت
و حسن استقبال اهالی آزربایجان در آغاز جنگ هنگام ورود عساکر عثمانی به تبریز و
پذیرایی و پرستاری از آنها تا درجهای بوده که حتی از واگذار کردن خانههای خود و
جمعآوری اعانه و تهیهی لوازم زندگی برای آنها کوتاهی نمینمودند.
همدانیها علاوه بر معاونتهای ممکنه، درختهای باغچه و درهای خانهی خود
را برای سوخت سربازهای عثمانی میداده و حتی زنهای همدان از تهیهی جوراب و دستکش
و شستشوی البسهی آنها فروگذار نمیکردند.
کرمانشاهیها با دادن اعانهی عمومی برای شهدا و موتای عساکر عثمانی،
قبرستان مخصوص ساخته و برای مرضای آنها مریضخانه تاسیس میکردند.
و خلاصهی کلام این است که عامهی افراد ایرانی عثمانیها را به چشم یک
نفر ایرانی و مانند یکی از اعضای خانوادهی خود مینگریستند. مامورین و کارکنان
عثمانی و آلمان در موقع عبور و مرور از راه و بیراهههای ایران با مساعدت و کمک
عشایر و دهقانان به طوری با سهولت و راحت به مقصد میرسیدند که برای هیچ ایرانی
سیر و سفر از آن نقاط صعب با آن خوبی و آسانی ممکن و میسر نبود ....
فداکاریهای ایرانی تنها به همان
هیجانها و کوششها و محارباتی که در داخلهی مملکت روی داده است منحصر نبوده، بلکه
از بصره و بغداد تا اسلامبول و برلن هر جا یک نفر ایرانی وجود داشته به قدر اقتضای
اسباب و تناسب محل از هیچگونه فداکاری مضایقه نکردهاند. ...»[9]
-بند
آخر این اعلانیه با عطف به این تورکپرستی و عثمانیدوستی افراطی اهالی منطقه
نوشته شده است. در این بند تهدید کنسول نظامی انگلیسی تهدید میکند که همهی
اهالی، از عالیرتبهترین مامورین دولتی تا دونپایهترین سربازها، و تمام قبائل
باید از تعرض به نیروهای انگلیسی و جاسوسی (به نفع نیروهای عثمانی) بپرهیزند. در
غیر اینصورت، متعرضین اعدام و جاسوسان به اشد مجازات رسیده خواهند شد.
پايان نت مئهران باهارلی
صورت
کيرمانشاهدا اينگيليز قونسولوسونون اعلاناتی
اعلان
٢١
جماذی الاخر ١٣٣٦ [٣ آوریل ١٩١٨]
ایران
اهالیسینی تسکین و حرکاتینی توضیح ایچین:
١-بویوک
اینگیلتهره حکومتی بوگونه قدهر ایران اراضیسی داخلینده هیچ بیر قطعهیِ عسکریه
بولوندورماق امل و آرزوسوندا دئییل ایدیسه ده، بَعْدَما قوّتلی بیر اوردونون
گتیریلمهسی لزومونو حسّ ائتمیشدیر.
٢-بو
اوردونون سببِ دخولو: دشمنلهریمیزین ایران داخلینده چئویرمهکده اولدوقلاری
انتیریقهلهر اینگیلیز حکومتی ایچین بیر چوخ ناخوش تاثیرلهر حصولا گتیرمهکده و
ایران ایچین ده بیر چوخ ضررلهر ایقاع ائتمهکدهدیر. که بالذّات ایران حکومتی ده
بو انتیریقهلهره قارشی اتّخاذِ تدبیر ائدهبیلهجهک بیر وضعیتده
بولونماماق.دا.دیر. اوردو بو گیبی مناسبتسیزلیکلهری رفع ائدهجهکدیر.
اینگیلتهره
حکومتینین آرزوسو دشمن انتیریقهلهرینین توسّعونا مانع اولماق، و بو صورتله
وضعیتین داها وخیم بیر شکل اکتساب ائتمهسینه میدان وئرمهمهکدیر. عینی زماندا
تورکلهرین همدان و قصرِ شیرینه رجعتلهری اثناسیندا اجرا ائتمیش اولدوقلاری
تخریباتی تلافی ائتمهک ایچین، اهالییی ایقاظ ائتمهک، و بو صورتله مناطقِ مذکورهنین
یئنیدهن حُسنِ حالا افراغینی تامین ائتمهک لازمدیر.
٣-اینگیلتهره
حکومتی ایرانین ترقّی و استقلالی طرفداری اولدوغوندان، مذکور اوردویو ممکن
اولدوغو تقدیرده حربین ختامیندان اوّل، اولمادیغی تقدیرده صلحون عودتینده هر حالدا
گئری چکهجهکدیر. بو صورتله ایراندا بولونان مظفّر اوردو، ایران حکومتینین
محوینی استهداف ائدهن بوتون انتیریقهلهری ازاله ائدهجهکدیر.
٤-دینِ
مبینِ اسلام حاققیندا بیاناتدا بولونماق زائددیر. چونکه اینگیلتهره حکومتینین بو
مقدّس دینی هر زمان و هر یئرده محافظه و صیانتی بیر وظیفه تلقّی ائتدییی بوگون
بوتون دنیاجا معلوم و مسلّم اولماقلا، بورادا دا شرایطِ دینیه و خصوصوندا هر تورلو
تقیّداتدا بولونولاجاقدیر.
٥-اینگیلیز
حکومتی ایرانا داخل اولان اوردونون هیچ بیر خسار ایقاع ائتمهدهن مملکتی ترک ائدهجهییینی،
و ممکن اولدوغو مرتبهده ایران احوالِ داخلیهسینه مداخله ائتمهیهجهیینی، و
وارداتِ عمومیهیه توخونمایاجاغینی وعد ائدهر. که بو اسبابا بناءً ده ایران
مامورینین تماماً دوستانه اولاراق مشترکاً چالیشمالاری ایجاب ائیلهر.
اینگیلیز
اوردوسو کافی مقداردا ارزاق و ملزمهیِ حربیهیه مالک اولدوغوندان، هیچ بیر
معاونته محتاج دئییلدیر. فقط بونا رغماً ایران اهالیسیندهن بعض شئیلهر مبایعه
ائتمهک مجبوریتینده قالدیغی تقدیرده، بو مبایعه کیفیتی ده (بوتون اهالییه معلوم
اولدوغو اوزهره) تورک اصولیله دئییل، آنجاق اثمانینی نقداً تسویه ائتمهک شرطیله
واقع اولاجاقدیر.
اینگیلیز
اوردوسو ایران اهالیسینی محبّتله قارشیلایاراق، امکان درجهسینده سعادتِ عمومیهیه
بذلِ غیرت ائدهجهکدیر. ایران قوماندانلاری اینگیلیز قطعاتینین ساکن اولاجاقلاری
محللهرده آسایشی تامین ائدهجهکلهردیر. اینگیلیز سیاستینین غایهسی، قانون و
عدالتی تاسیس ائتمهکدیر. فی مابعد اینگیلیز اوردوسو، بولوندوغو محلده اینگیلیز و
ایران منافعی ایچین عینی صورتله چالیشاجاقدیر.
بنابراین
بوتون ایرانلیلارین، ان یوکسهک ماموروندان ان اوفاق عسکرینه قدهر، قبائل
منسوبیتی ده داخل اولدوغو حالدا، اینگیلیز عسکرینه قارشی بیر وضعِ دوستانه
آلمالاری الزمدیر. عکسی تقدیرده، اینگیلیز عسکرینه قارشی واقع اولاجاق تعرّضون
جزاسی اعدامدیر. جاسوسلار دا مجازاتِ شدیدهیه دچار ائدیلهجهکدیر.
کیرمانشاه
اینگیلیز قونسولوسو
امضاء:
میر آلای کهنیهن
قيسا سؤزلوک:
اثمان:
تجارتده سکیز جزءده بیر جزء
ازاله:
گیدهرمه، یوخ ائتمه
استهداف:
هدف گیبی دیکیلیپ دورماق
افراغ:
اریدیپ قالبه تؤکمهک
انتیریقه:
دسیسه، گیزلی آماجلار گوتمه
ایقاظ:
اویاندیرما، اویخودان قالدیرما
ایقاع:
وقوع بولدورما
بعدما:
بوندان سونرا، بوندان بؤیله
بناءً
...: ... اوزهرینه، ... تمهلینده
تقیدات:
باغلیلیقلار
خسار:
ضرر، زیان، ایتهم
قطعه:
عسکری بیرلیک
قوماندان:
قوموتان، فرمانده
مبایعه:
ساتین آلما
میر
آلای: بیر آلای قوموتانی
[2] «ایران حاققیندا مدخل»، درِ سعادت، مطبعهیِ
عسکریه، ١٣٣٤، صص ٤٣-٤٥
[3] «شبی كه شاه در اردوی اسماعیل آقا سیمیتقو بسر برد»، هفدهمین
سالنامه دنیا. به نقل از دکتر توحید ملک زاده، «شورش اسماعیل سیمیتقو در غرب آذربایجان»،
ص ١٥٢
[4] مئهران باهارلی. کاربرد زبان تورکی توسط سفارتخانههای دولتهای
خارجی در ایران قاجاری
[5] «خاطرات فرید: خاطرات میرزا محمدعلی خان فریدالملک
همدانی از ١٢٩١ تا ١٣٣٤ هجری قمری». ص ٣٥١
[6] جمشید سوباتایلی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی)
والی آزربایجان نیمهمستقل- تحت الحمایهی امپراتوری عثمانی، ٨ ژوئن ۱۹۱۸
- اول
اکتبر ۱۹۱۸
[7] نیروهای عثمانی و آزادسازی زبان تورکی در تورکائلی –آزربایجان
اتنیک و ایران
[8] تورکهای استان کرمانشاه
[9] از سرمقالهی «حکم از روی تجربه»، نشریهی کاوه، شمارهی ٣٣، ١٥
نوامبر ١٩١٨
همچنین
نگاه کنید به:
-استقبال
شدید همدان از قوا و فرماندهی قشون عثمانی، علی احسان پاشا
-استقبال
تبریز از نفرات دلیر و سلحشور علی احسان پاشا و اردوی نجاتبخش عثمانی
No comments:
Post a Comment