Friday, February 1, 2019

صاحب جمع و توفیق همدانی: دولت قاجار تنها با کومک «تورانیان» و «تورک‌ها» می‌تواند نجات یابد

خان‌باباخان صاحب جمع و سید محمد توفیق همدانی:

دولت قاجار تنها با کومک «تورانیان» و «تورک‌ها» می‌تواند نجات یابد

 

مئهران باهارلی


در این نوشته گزارشی از ستاد ارتش بریتانیا در سال‌های جنگ جهانی اول را عرضه کرده‌ام که در آن گفته می‌شود یک روشن‌فکر و سیاست‌مدار تورک بنام «سید محمد توفیق همدانی» (از تئوریسین‌ها و رهبران حرکت اتحاد اسلام) و دو مقام قاجاری به نام‌های «خان بابا خان صاحب جمع» (پیش‌کار محمدعلی شاه) و «میرزا محمودخان احتشام السلطنه» (سفیر دولت قاجار در استانبول)، بر این عقیده هستند که دولت قاجار تنها با کومک تورانی‌ها و تورک‌ها و احزاب اتحاد اسلام‌چی می‌تواند از سقوط نجات یابد. گزارش می‌گوید که در این راستا صاحب جمع مسئولیت اقداماتی برای ازدواج احمدشاه قاجار با یکی از دختران سلطان عثمانلی را برعهده داشت (تلاش برای تزویج احمدشاه قاجار با شاهزاده‌ی عثمانلی موضوع یک مقاله‌ی دیگر من است)

سه فرد ذکر شده در این گزارش:

١-فتح الله خان مشهور به خان‌باباخان صاحب‌جمع[1]، ملقب به انتصارالسلطنه (١٩٤٧-١٨٧١). شخصیت ملی تورک. وی دارای مقام صاحب‌جمع در دست‌گاه ولی‌عهد در تبریز بود[2]پس از خلع و تبعید شدن محمدعلی شاه، در مقام ملازم او به اوروپا رفت و تا سال فوت شاه مخلوع در آنجا ماند. بعد از آن به ایران آمد. مدتی اداره‌ی امور املاک احمدشاه و ملکه جهان مادرش با او بود. خان‌باباخان صاحب‌جمع مردی محترم، مبادی آداب، مهربان و نیک‌نفس، بر مذهب علوی و از مریدان شمس العرفا[3] بود. وی دارای پنج فرزند بود که یکی از آن‌ها علی (محمدعلی) خان، بعدها مانند پدر به مقام صاحب جمعی رسید و لقب انتصار السلطنه را دریافت کرد.

در گزارش مذکور ستاد ارتش بریتانیا در باره‌ی خان‌باباخان صاحب‌جمع اطلاعات زیر داده می‌شود:

ترجمه‌ی گزارش:                                                                                                                                 

صاحب جمع: گفته می‌شود این مرد حلقه‌ی رابط بین شاه سابق [محمدعلی شاه قاجار] و حزب اتحاد اسلام در تورکیه است. در میان هم‌راهان و نزدیکان شاه سابق، وی کسی است که اعتقاد دارد سلسله‌ی قاجاری، هر چند شیعی، نمی‌تواند سرپا نگه‌ داشته شود، مگر با استفاده از کومک‌های تورانی‌ها، تورک‌ها و احزاب اتحاد اسلام.

در این مساله، سید محمد توفیق و احتشام السلطنه وی را تائید و حمایت می‌کنند. بنابر این، وی [صاحب جمع] به طور غیر مستقیم مسئول حرکتی بوده است که برای ازدواج [پسر] شاه سابق با دختر سلطان عثمانلی تلاش می‌کند، اما بنا به گزارشات با عدم رغبت داماد فرید پاشا مواجه شده است.

SAAB JAM- This man is said to be a connecting link between the ex-Shah and the pan-Islamic party in Turkey. Among the entourage of the ex-Shah he holds the view that the Kadjar Dynasty (although Shites) cannot be upheld but by using the assistance of the Turanians, Turks and the Pan-Islamic parties. He is upheld in this by Said Muhammad Tewfik and Ihtisham-us-Sultaneh. He has thus been indirectly responsible for the movement of trying to marry the ex-Shah to the Sultan’s daughter which move is reported to be viewed with disfavor by Damad Ferid Pasha. [4]

٢-سید محمد توفیق بیگ همدانی، متفکر، محرر، ژورنالیست و سیاست‌مدار تورک، اصلا از بخش «عراقستان» تورک‌ایلی («علی شوکور بیگ» سابق، مطابق با استان‌های امروزی همدان و مرکزی و نواحی مجاور) است. این شخصیت تورک که موضوع چندین مقاله‌ی علی‌حده‌ی این‌جانب است، متولد عثمانلی (احتمالا عراق)، تبعه‌ی عثمانلی، بزرگ شده در استانبول، از اعضای انجمن سعادت ایرانیان، مدتی معلم و مدیر دبستان ایرانیان، چندی مدیر مسئول روزنامه‌ی شمس استانبول، سپس مجله‌ی ماهانه‌ی علمی، ادبی و اقتصادی خاور بود. وی در انتشار نشریه‌ی سروش در استانبول نیز نقش داشت. سید محمد توفیق بیگ همدانی از اندیشه‌پردازان، تئوریسین‌ها و استراتژیست‌های حرکت اتحاد اسلام، الهام‌بخش سیاست‌های خاورمیانه‌ای و هندوستانی کومیته‌ی اتحاد و ترقی، و از رهبران فکری و معنوی قیام مسلمانان افغانستان و هندوستان و ایران بر علیه دولت‌های روسیه و بریتانیا در ربع اول قرن بیستم بود. سید محمد توفیق همدانی دارای صدها مقاله‌ی مهم به زبان تورکی در باره‌ی تجدد و احیای اسلامی، حرکت اتحاد اسلام، مسائل جهان اسلام، مسلمانان افغانستان و هندوستان و ایران، و .... (با امضاهای س.م.ت.، سید محمد توفیق همدانی، سید محمد توفیق سلیمانیه‌ای، ...) است که حتی یکی از آن‌ها در ایران و آزربایجان منتشر نشده است.

در گزارش مذکور ستاد ارتش بریتانیا در باره‌ی سید محمد توفیق همدانی اطلاعات زیر داده می‌شود:

ترجمه‌ی گزارش:

سید محمد توفیق، پیش‌کار محمدعلی میرزا- وی سابقا در مدرسه‌ی ایرانی (دبستان ایران) معلم بود. گزارش شده که حین جنگ کبیر [جنگ جهانی اول] برای آلمان‌ها و کومیته‌ی اتحاد و ترقی کار می‌کرده و تمایلات اتحاد اسلامی داشته است. او چندین سفر به افغانستان، ایران و هندوستان کرده است. در سال ١٩١٤-١٩١٣ وی مضطرب چندین اتحاد اسلام‌چی در هندوستان و به هنگام برگشت به تورکیه از نزدیک مرتبط با سید مظهر الحق (یک شورش‌گر هندوستانی) و شبلی نعمانی (تئولوق اسلامی) که اکنون فوت کرده، بود. گزارش شده که وی هنوز با مسلمانان ایرانی در هندوستان و به طور مشخص‌تر در کلکته، هم‌چنین با حبل المتین، یک روزنامه‌ی اتحاد اسلام‌چی در تهران در حال مکاتبه است.

SAIYID MUHAMMAD TEWFIK CHAMBERLAIN TO MUHAMMAD ALI MIRZA- He was formerly a teacher in a Persian Scholl (Dabistan-i-Iran). During the Great War he was reported to have been in the Pay of the Germans and the Committee of Union and Progress and to have had Pan-Islamic leanings. He has made several journeys to Afghanistan, Persia and India. In 1913-1914 he was concerned with several pan-Islamists in India and on his return to Turkey he was closely connected with Saiyid Mazzar-ul-Huq [Mazharul Haque] (an Indian seditionist) and with Shibli Namoani [Shibli Nomani] (pan-Islamic Theologian) who is now dead. He is reported to be still corresponding with Persian Moslems in India and more particularly in Calcutta and also with the Hablul Matin, a Persian pan-Islamic newspaper at Tehran.




٣- حاجی میرزا محمودخان دولو علامیر قاجار، معروف به احتشام السلطنه. وی یک مشروطه‌طلب میانه‌رو و معتدل و دارای خرد سیاسی بود و نظر مثبتی به فعالیت انجمن‌های انقلابی و تندروی مشروطیت و انجمن‌های ایالتی و ولایتی نداشت. احتشام السلطنه که مدتی ریاست مجلس را نیز بر عهده داشت، در تشریح تندروی‌ها و خشونت‌طلبی‌هایی که به نام انقلاب و نظام مشروطه در میان گروهی از افراطیون مشروطه‌طلب وجود داشت، چنین می‌گوید: « انجمن‌های ایالتی و ولایتی به کارهایی پرداخت که نه تنها خارج از تکالیف قانونی بود، بلکه بالفعل در تخریب آن اساس مقدس و ملی، عامل اصلی و موثر بود، ... بدبختانه بعضی از وکلاء که در راسشان تقی‌زاده و حاجی میرزا ابراهیم آزربایجانی قرار گرفته بودند، اصطلاح انقلاب کبیر فرانسه از زبانشان نمی‌افتاد و عاشق گیوتین و دادگاه‌های انقلاب بودند که ظرف یک ساعت، حکم اعدام شاه و درباریان و جمیع وزراء و امرای حال و گذشته را صادر نماید». وی برای پیش‌برد اهداف مشروطه خواستار سازش با شاه و نزدیکی و هم‌کاری دربار، دولت و مجلس بود. اما رهبران افراطی و تندروی مشروطه‌طلب به رهبری تقی‌زاده او را تهدید به قتل کردند و او هم در مجلس تقی‌زاده را خیانت‌کار خواند (تقی‌زاده، در ادبیات سیاسی تورک هم، «خائن اعظم» لقب گرفته است).

احتشام السلطنه در ایام جنگ جهانی اول هشت سال سفیر کبیر دولت قاجار در استانبول پایتخت امپراتوری عثمانلی بود. وی قبلا ریاست «كومیسیون سرحدی و تحدید حدود میان ایران و عثمانلی» را بر عهده داشت. احتشام السلطنه گرایشات آلمانوفیلی داشت. متفقین نیز احتشام السلطنه را طرف‌دار آلمانی‌ها می‌دانستند. همسر وی یک سوئیسی از طرف پدر آلمانی و از طرف مادر فرانسوی بود. احتشام السلطنه قبلا اجازه‌ی تاسیس مدرسه‌ی آلمانی در تهران را داده، بعدها رفت و آمدهای سیاسی متعددی به آلمان و اقامت در برلین داشت. احتشام السلطنه که مسلط بر تورکی عثمانلی بود، در سال‌های اقامت خود در استانبول، با كومیته‌ی «اتحاد و ترقی» كه پیش از جنگ جهانی اول تا شكست عثمانلی حاکمیت را در دست داشت دارای روابط حسنه بود و آن‌ها هم مانند حکومت‌های «سلطان رشاد» و «سلطان محمد ششم» با او با احترام شایسته و خوش سلوكی رفتار می‌کردند. احتشام السلطنه در جریان جنگ جهانی اول موافقت کرد که ایرانیان مقیم عثمانلی در ترکیب اوردوی اسلام عثمانلی به میدان‌های جنگ اعزام شوند.

با این‌همه احتشام السلطنه یک شخص غیر ملی و فاقد شعور ملی تورک بود. احتشام السلطنه پس از آن که در سال ١٣٠٢ به هنگام رئیس الوزرایی رضاخان از برلین به تهران بازگشت، به اتفاق بسیاری از دولت‌مردان قاجار در جلسه‌ای شرکت کرد که از ریاست جمهوری رضاخان حمایت می‌نمود. در پایان، در رفتاری خائنانه و علی رغم آنکه ریش سفید ایل قاجار به شمار می‌رفت، صورت جلسه در دفاع از پایان دادن به سلطنت قاجاری و ریاست جمهوری رضاخان را امضاء کرد. سپس از طرف رضاخان به دلیل ریش سفیدی ایل قاجار ماموریت یافت تا ولی‌عهد محمدحسن میرزا را وادار به استعفا کند.

احتشام السلطنه در دوره‌ی سلطنت مظفرالدین شاه هنگامی که معاونت وزیر معارف را بر عهده داشت، مدتی رئیس انجمن معارف تهران بود. انجمن معارف به تاسیس مدارس جدید فارسی در تهران، تاسیس کتاب‌خانه‌ی ملی و کلاس‌های فارسی برای اکابر و بوجود آوردن مرکزی به اسم دارالتالیف و دارالترجمه برای تالیف و ترجمه‌ی کتب به فارسی اقدام می‌کرد. این‌ها در عمل در راستای فارس‌سازی تورکان بودند. پس از به سلطنت رسیدن رضاشاه، احتشام السلطنه در سال ١٣٠٥ خورشیدی وزیر کشور کابینه‌ی حسن مستوفی الممالک شد. پس از انحلال کابینه‌ی مستوفی وی به کومیسیون معارف پیوست و تا آخر عمر در ریاست آن باقی ماند. از وظائف اصلی کومیسیون معارف، ترویج زبان و فرهنگ فارسی و بسط مدارس فارسی‌زبان در میان تورکان بود.

در گزارش مذکور ستاد ارتش بریتانیا در باره‌ی محمودخان احتشام السلطنه اطلاعات زیر داده می‌شود:

ترجمه‌ی گزارش:

احتشام السلطنه (محمودخان)- سفیر ایران، قسطنطنیه. صدر حزب ایرانی اتحاد اسلامی و طرف‌دار آلمان در قسطنطنیه. مدت‌های مدید دشمن کونسول میرزا علی خان. پیروانش می‌گویند او در نتیجه‌ی اعمال نفوذ بریتانیا به سبب تمایلات اتحاد اسلامی‌اش از سفارت عزل شد و سعی می‌کنند یک حزب برای وی در ایران و آزربایجان تاسیس کنند. با ایرانیان منسوب به حزب دموکرات در سوئیس مکاتبه می‌کند. ادعا می‌شود وی عزل شد بخاطر آنکه گفته می‌شود باعث شکست مذاکرات برای ازدواج احمدشاه با دختر سلطان شده است. پ.١ با این نظر موافق است اما اصرار می‌کند که ناشی‌گری محمودخان در این مورد، تنها آخرین میخ بر تابوت وی بود. چرا که او از مدت‌ها پیش به سبب جمع‌آوری ثروت از طرق مشکوک و منتقل نکردن هیچ‌کدام از آنچه بدست آورده بود به رئیسش، از چشم افتاده بود.

IHTISHAM-ES-SULTANEH (Mahmoud Khan)- Persian Ambassador, Constantinople. Head of the Pan-Islamic and Pro-German Persian party in Constantinople. For long an enemy of the consul Mirza Ali Khan. His followers say he was dismissed from post of Ambassador because of British influence owing to his Pan-Islamic tendency and are trying to create a party for him in Persia and Azerbaijan. Is corresponding with Persians of Democrat Party in Switzerland. Dismissed, it is alleged because he is stated to have bungled the negotiations for the marriage of Ahmad Shah with Sultan’s daughter. P.-1 agrees but insists that Mahmoud Khan’s maladroitness in this case was only the last straw as he was already in disfavor owing to having amassed fortune by doubtful means, and passed none of his gains to his master.


[1] صاحب جمع: عنوان و مقامی در دولت‌های تورک-موغول، به معنی عمومی امین اموال. (جمع در اصطلاحات صاحب جمع، ابواب جمع، جمعی خرجی و .... به معنی درآمد و عایدات دولت، و در مقابل خرج است). صاحب‌جمع در دوره‌ی موغول مامور تشخیص و جمع‌آوری مالیات رعایا به ‌اقساط؛ و در دوره‌ی قزلباشیه (صفویه) تا قاجار مسئول ضبط و نگه‌داری و تحویل انواع اموال دیوانی بود. مانند صاحب‌جمع خزانه، صاحب‌جمع جباخانه، صاحب‌جمع قیچاچی‌خانه (خیاط‌خانه‌ی سلطنتی)، صاحب‌جمع میوه‌خانه، صاحب‌جمع غانات، صاحب‌جمع آبدارخانه، صاحب‌جمع شترخانه، صاحب‌جمع قهوه‌خانه، صاحب‌جمع رکاب‌خانه، صاحب‌جمع مشعل‌خانه و نقاره‌خانه، صاحب‌جمع انبار، صاحب‌جمع اصطبل، صاحب‌جمع شربت‌خانه....
[2] از دیگر افراد دارای مقام و عنوان صاحب‌جمعی در عصر قاجار: ١-قاسم‌خان صاحب‌جمع (دوره‌ی محمدشاه)٢-محمد قاسم‌خان وکیل‌السلطنه صاحب‌جمع (عزالسلطان) ٣-محمدحسین میرزا یمین‌السلطان صاحب‌جمع ٤-میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان اتابک اعظم (صدراعظم صاحب‌جمع؛ امين‌السلطان ثانی؛ امین‌الملک) ٥-آقا ابراهيم صاحب‌جمع (آبدار، امين‌السلطان اول) ٦-علی (محمدعلی) خان صاحب‌جمع انتصارالدوله (فرزند خان‌باباخان صاحب‌جمع) ٧- نجفعلی‌خان صاحب‌جمع ٨-مهدی‌خان كرملو صاحب‌جمع ٩- علی‌آقاخان كرملو صاحب‌جمع ١٠- علی‌اكبرخان كرملو صاحب‌جمع ١١- عيسی‌خان صاحب‌جمع ١٢- شاهزاده جمشيد ميرزا صاحب‌جمع
[3] شمس العرفاء. سیدحسین حسینی بن سیدمحمدرضا. شعبه‌ای از سلسله‌ی نعمةاللهیه بدو انتساب دارند. پنجاه سال در مسند ارشاد و خانقاهش در جنب سقاخانه‌ی نوروزخان نزدیک مسجد شاه تهران بود. از آثار او رساله‌ی «شمسیه»، مقدمه بر دیوان وحدت و تصحیح مرصادالعباد نجم الدین رازی است
[4] Who's Who in Persia (Volume II), compiled by the General Staff, India, comprises a biographical dictionary of individuals, families, and tribes connected with Persia in 1923.

No comments:

Post a Comment