دین، باورهای دینی و نقش آنها در هویت ملی تورک و سیاستهای استعماری
دولت ایران
از گفتگوی مهران بهاری با آزربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش سوم
Sunday,
November 29, 2009
متنی آموزشی - تحلیلی در حرکت
ملی دموکراتیک تورک
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_49.html
س ٣٥- دین و اعتقادات مذهبی عنصر مهمی در بین تورکهاست و امروز هم بخش
عمدهای از تورکها و مردم آزربایجان اتنیک (تورکایلی) باورهای دینی عمیقی دارند
و به آن بها میدهند، نگاه شما به مقولهی دین چیست؟
جواب- مسالهی دین، باورهای دینی و نقش آنها در هویت ملی تورک و سیاستهای استعماری دولت ایران از موضوعات بسیار کم تحقیق شده است. در اینجا مفید است به دو مفهوم پایهای «اسلام تورکی» و «مذهب امامی» اشارهای بکنم.
«اسلام تورکی» یکی از مصادیق «اسلام مرزی» و یا اسلام مللی که در حاشیهی جهان اسلام و در تماس با ادیان و ملل معتقد بدانها قرار دارند است. اسلام تورکی مانند هر «اسلام مرزی» دیگری بیش از آنکه یک هویت دینی باشد، بخشی از هویت ملی-اتنیکی تورکان در مقابله با ملل همسایه است و صرفاً معنی سمبولیک و فورمال دارد. خصلت دیگر این اسلام، تساهل و مسامحهی بنیادین شده در آن است. بالطبع بنیادگرائی دینی بیگانه با ذات این اسلام است. اسلام تورکی، جوهر درک جوامع گوناگون مسلمان تورک ساکن در ایران و آزربایجان اتنیک –تورکایلی (چه معتقد به انواع اسلام اورتودوکس، چه معتقد به انواع اسلام هترودوکس، چه سنی، چه شیعی، چه علوی، ...) از دین و عامل تعیین کننده در شکلگیری رفتارهای دینی آنها است.
«مذهب امامی»، قرائت فارسی شیعهی دوازده امامی متشرعه از اسلام اورتودوکس است، در مقابل «مذهب جعفری نادری» که تفسیر تورکی شیعهی دوازده امامی متشرعه از اسلام اورتودوکس میباشد. فرق عمدهی مذهب فارسی امامی با مذهب تورکی جعفری نادری، اعتقاد گروه نخست به «عصمت امامان»، «امتیازات صنف روحانی از جمله ولایت فقیه» و «در هم آمیزی امور دینی و امور دولتی» و رد تمام اینها از طرف دومی است.
بر اثر اندرکنش این دو نوع اسلام (اسلام تورکی، مذهب جعفری نادری) است که ملت تورک ساکن در ایران و آزربایجان اتنیک (تورکایلی) از یک سو یکی از سکولارترین ملل خاورمیانه است. یعنی آنکه علی رغم علاقه به آئینها و سنن مذهبی، رفتارهای شخصی و اجتماعی خود را بر اساس موازین شریعت تنظیم نمیکند. از سوی دیگر نخبهگان و روشنفکران با هویت ملی تورک عموماً گرایشات لائیک و غیر دینی سیاسی دارند.
در
سالهای اخیر، ما شاهد شکلگیری مناسبت متفاوت خلق تورک با دین و موج جدیدی از
«دینگریزی» در میان خلق تورک هستیم. در ظهور پدیدهی دینگریزی جوانان تورک، دو دسته
از عوامل داخلی و خارجی موثراند. مهمترین عامل داخلی همان «اسلام تورکی» است که
در مقابل تفسیرهای بنیادگرایانه و متحجر از دین مقاومت نشان میدهد. منظور از
عوامل خارجی نخست دافعهی وجود دولت دینی در ایران و گسترش دینگریزی عکس العملی
در بین تودهها و نخبهگان است. مانند آنچه در میان خلق فارس نیز در حال رخ دادن
است. پی بردن تورکان به سیاستهای دولت برای آسیمیلاسیون دینی تورکان و نابودسازی
اسلام تورکی و همچنین آگاه گشتن آنها از حقیقت کاربرد ابزاری دولت از دین و بویژه
مذهب شیعه برای جلوگیری از بیداری و شکلگیری شعور ملی تورک و روند ملتشوندهگی
تورکان، از دیگر عوامل خارجی است. مجموعهی این عوامل، باعث کمرنگتر شدن بیشتر
نقش دین و مذهب در حیات شخصی و اجتماعی تورکان و دینگریزی آنها، بویژه در میان
جوانان در دو دههی اخیر شده است.
س ٣٦-آیا دین نقشی در آسیمیلاسیون ملت تورک دارد؟
جواب-برخی از فعالان تورک و تشکیلات سیاسی آزربایجانگرا، درک و نگرشی همهجانبه و عمیق از سیاستهای استعماری و آسیمیلاسیون دولت جمهوری اسلامی ندارند. آنها این سیاستها را در عرصهی زبانی (تبدیل زبان تورکی به فارسی) خلاصه میکنند و از وجوه و ابعاد دیگر آن غافلاند. حال آنکه دائرهی سیاستهای آسیمیلاسیونیست دولت جمهوری اسلامی و مستعمرهسازی آزربایجان اتنیک (تورکایلی) بسیار وسیعتر از تضییقات زبانی صرف بوده و همهی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، سرزمینی (تجزیهی منطقهی ملی تورک بین ١٣ استان و تخریب هویت وطنی تورک و یا جلوگیری از فورم گرفتن آن)، دینی-اعتقادی و جز آن را شامل میشود.
سیاست «استعمار دینی» یعنی استفادهی ابزاری دولت از دین برای ممانعت از رشد هویت ملی تورکی در میان تورکان ساکن در ایران. این سیاست دو مولفهی مشخص دارد، نخست «آسیمیلاسیون دینی تورکان» و دوم «بسط اسلام سیاسی، بنیادگرائی اسلامی و افراطیگری شیعی» در میان تورکها. منظور از «آسیمیلاسیون دینی تورکان»، در درجهی اول تغییر باور اسلام تورکی (در مورد شیعه، این اسلام تورکی در شکل مذهب جعفری نادری تبلور پیدا میکند) به فورم فارسی آن یعنی شیعهی امامی است. پس از تاسیس جمهوری اسلامی، رایج ساختن اجباری مذهب امامی و تبدیل جبری مذهب تورکان جعفری نادری، علوی (قیزیلباشی-بکتاشی، اهل حق، ..)، وحدت وجودی، بهائی و .... به مذهب فارسی امامی از سیاستهای راهبردی دولت جمهوری اسلامی برای آسیمیلاسیون تورکان ساکن در ایران و ساختن «ملت ایران فارسیزبان و امامیمذهب» بوده است. تاثیر ترویج شیعهی امامی فارسی در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و در میان ملت تورک بویژه عشایر و روستائیان بر نابودی فرهنگ و هویت ملی تورک، بسیار مخربتر و مهلکتر از ترویج زبان تحمیلی و استعماری فارسی در میان خلق تورک است. از اینرو مذهب فارسی امامی در میان تورکان را میتوان به عنوان مذهبی استعماری، و هکذا نمایندهگان ولایت فقیه و حوزههای علمیهی امامی در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) را به عنوان میسیونرها، عمال و پایگاههای استعمار فارسی توصیف نمود.
«آسیمیلاسیون دینی» تورکان در مقایسه با «آسیمیلاسیون زبانی» آنها بسیار موفقیتآمیزتر بوده است، به نحوی که میتوان گفت اکنون ملت تورک به لحاظ اعتقادی فارس شده است. در نتیجهی موفقیت آسیمیلاسیون دینی بویژه در شهرهای بزرگ است که در نیمهی دوم قرن بیستم خلق تورک نیز دهها شخصیت بنیادگرای شیعی به جامعهی ایران تحویل داده است (بازرگان، حنیف نژاد، خلخالی، ده نمکی، چمران، زنجانی، موسوی اردبیلی، میر حسین موسوی، باکری، جعفری، مشگینی، ...). هرچند خصوصیات دموکراتیک و انسانیتر اسلام برخی از این شخصیتها را میتوان از تاثیرات اسلام تورکی دانست، با اینهمه این شخصیتها در درازمدت به جاده صافکن استعمار فارسستان در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و فارسسازی دینی و اعتقادی ملت تورک تبدیل شده و خواهند شد. تاثیر این شخصیتها را میتوان به تاثیر تورکان فارسینویس تشبیه کرد که با فارسینویسی داوطلبانهی خود، از یک طرف باعث غنیتر شدن زبان و فرهنگ فارسی، اما از طرف دیگر باعث تضعیف زبان و فرهنگ تورکی میشوند. بیسبب نیست که در میان آیت اللههای شیعی امامی برجستهی تورک، حتی یک تن که مدافع حرکت ملی تورک باشد وجود ندارد. این وضعیت در تضاد کامل با وضعیت بلوچها و تورکمنها و آسوریها و ارمنیها و ... است که صنف خادمان دینیشان کاملاً خصلت ملی دارد.
گروهی از فعالان سیاسی و فرهنگی تورک نیز هر چند از جهت زبانی دارای خودآگاهی و شعور ملیاند و به درستی سیاستهای آسیمیلاسیونیست و فارسسازی زبانی جمهوری اسلامی را نقد کرده به چالش میکشند، اما در عین حال مشکلی با شیعهی امامی و سیاستهای استعماری دولت فارس در عرصهی دینی ندارند. این افراد و جریانات میبایست درک کنند که نمیتوان از یک سو سیاستهای آسیمیلاسیونیست زبانی قومیتگرایان فارس و دولت جمهوری اسلامی، یعنی تحمیل زبان فارسی و دشمنی با زبان تورکی را تنقید کرد و از سوی دیگر سیاستهای آسیمیلاسیونیست دینی آنها یعنی تبلیغ شیعهی امامی فارسی در میان ملت تورک، ترویج اندیشهی اختلاط دین و دولت و رادیکالیزم اسلامی، و ریشهکن کردن اسلام مردمی تورکی و سکولاریسم را مدافعه نمود. از جنبهی ضد تورک بودن و هویتزدائی، بین فارسسازی زبان ملت تورک با شیعهی امامیسازی دین این ملت هیچ تفاوتی وجود ندارد. از اینرو با جریانات سیاسی تورک معتقد به شیعهی امامی و بویژه مدافعین اسلام سیاسی و ولایت فقیه میبایست با احتیاط برخورد نموده و آنها را مبلّغ مذهب ملی فارسها یعنی شیعهی امامی و فارسیگری - اقلاً از جنبه مذهبی- در میان تورکان ایران و آزربایجان اتنیک (تورکایلی) دانست.
افزون بر ترویج خود مذهب شیعی، دولت پهلوی و بویژه دولت جمهوری اسلامی طرحهای جانبی گستردهای برای تبلیغ تمایلات افراطی دینی در میان تورکان را به اجرا گذارده و از دین به عنوان ابزاری برای ممانعت از رشد هویت ملی تورکی استفاده کردهاند. به عنوان مثال امروزه اکثریت مطلق کونگرهها، گردهمآئیها، سمینارها و جشنوارههای دولتی در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) منحصراً در رابطه با امور دینی و آئینهای مذهبیاند. حال آنکه اکثریت مطلق کونگرهها، گردهمآئیها، سمینارها و جشنوارههای دولتی در فارسستان در رابطه با امور غیردینی و دنیوی، علمی، هنری، اجتماعی، تکنولوژی و .... هستند. و یا رهبر جمهوری اسلامی آگاهانه زبان تورکی را صرفاً در مراسم نوحه و عزاداری ... بکار میبرد. اخیراً نیز دولت جمهوری اسلامی ایران مسالهی انتخاب تبریز و یا اردبیل به عنوان پایتخت جهان تشیع را عَلَم کرده است. اینها همه تلاشهائی آگاهانه برای بسط بنیادگرائی دینی و عقب نگاه داشتن فرهنگی و اجتماعی مناطق تورکنشین از سوی دولت ایران و در راستای استعمار داخلی است.
س ٣٧-حکومت حرکت ملی آزربایجان را به بیدینی یا ضدیت با دین متهم میکند
و برای منزوی کردن حرکت تبلیغات وسیعی هم در این جهت انجام میدهد، پاسخ شما به
این اتهامات چیست و اصولاً مناسبت حرکت ملی با دین چگونه است؟
جواب-دولت ایران به خوبی میداند که فاناتیسم دینی به همراه خود شیعهی امامی، مهمترین و موثرترین عامل در جلوگیری از روند خودآگاهی ملی در میان تورکان ساکن در ایران است. نخبهگان و روشنفکران تورک نیز بدین حقیقت واقفاند که مبارزه با فاناتیسم دینی و پایان دادن به دولت دینی -دین دولتی، تسریع کنندهی روند ملتشوندهگی تورکان ساکن در ایران است و اهمیتی حیاتی در حرکت ملی تورک دارد. در جهان اسلام، اولین گام برای تعیین سرنوشت «خود»، رها نمودن این «خود» از ذهنیت «امّت» و بازکردن مسیر تحول آن به «ملّت» است. دین در خاورمیانه همواره با سیاست در هم تنیده بوده است. اما همچنین در خاورمیانه و جهان اسلام، لائیسیسم و آزادی دین-مذهب پیششرط دموکراسی و توسعه است. حتی میتوان گفت با توجه به شرایط خاص جهان اسلام، خاورمیانه و ایران، مبارزه برای برقراری نظامی لائیک در ایران بر مبارزه برای دموکراسی نیز عاجلیت، اولویت و ارجحیت دارد. بنابراین، در ایران و منطقه هر حرکتی در راستای لائیسیسم، در درازمدت همسو با حرکت ملی تورک میباشد. به دلائل فوق عمدهی شخصیتها و جریانات منسوب به حرکت ملی تورک خواستار جدائی مطلق دین از دولت و آزادی دین و مذهب و به عبارت دیگر مدافع لائیسیسماند. البته در اینجا موضوع، جدائی نهاد دین از نهاد دولت و نه جدایی دین از سیاست است.
این موضع و رویکرد، ضدیت با دین نیست، احترام به دین و پاسداری از جایگاه واقعی آن است. آنچه حرکت ملی تورک مخالف آن است نه نهاد دین، بلکه استفادهی ابزاری از دین برای مقاصد سیاسی، ملعبه نمودن آن توسط ناسیونالیسم افراطی فارسی و خوار نمودن آن از سوی بنیادگرایان و دولت ایران است. این موضع، در همخوانی با سنت جدائی دین از دولت در تاریخ تورک نیز میباشد. اندیشه و نهاد دولت دینی، بر ضد سنت دولتمداری تورک و تاریخ آزربایجان اتنیک (تورکایلی) است، در میان بیش از دویست دولت و امپراتوری تورکیک در تاریخ هیچ کدام از آنها تحت سیطرهی مقامات «روحانی» و صنف خادمان دین نبودهاند. صرف وجود و حاکمیت دولتی دینی در آزربایجان اتنیک (تورکایلی)، آن هم دولت-ملت حاکم فارس و مدافع مذهب فارسی شیعهی امامی، وضعیتی برضد سنن ملی تورک است.
از سوی دیگر، جنبش ما جنبشی ملی است و گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک بسیار متفاوتی را دربر میگیرد. فی الواقع ما در سالهای اخیر شاهد پیوستن افزایندهی افراد با گرایشات دینی به حرکت ملی تورک هستیم. حضور این افراد و گرایشات باعث مردمی، بومی و دموکراتیکتر شدن حرکت ملی تورک و گسترش وسیع پایگاه اجتماعی آن گردیده است. (وضعیتی کاملاً متفاوت با جریان «حرکت ملی آزربایجان» و «آزربایجانچیلیق» که نوعاً منحصر به الیت چپ آزربایجانیان ملهم از سیاستهای دولت شوروی و بدون پایگاه اجتماعی گسترده بود. و به این سبب و نیز تاکید بر «هویت جعلی ملی آزربایجانی» که برای عامهی تودهی تورک مطلقاً غیر قابل پذیرش است، از طرف مردم دیندار و دینگرا مورد استقبال قرار نگرفت و نخواهد گرفت). حضور این افراد و گرایشات در طیف حامیان حرکت ملی تورک، پاسخی درخور به تبلیغات دولت ایران مبنی بر ضد دین بودن حرکت ملی تورک است. در سالهای اخیر رویگردانی و گسست روحانیون و مبلغان مذهبی تورک از دولت جمهوری اسلامی هم شتاب گرفته است. حرکت ملی تورک میبایست فعالانه به جذب این صنف نیز در بنیهی خود اقدام نماید. در غیر این صورت این افراد به جریانات گوناگون اجتماعی خلق فارس مانند جنبش سبز جذب خواهند شد.
به
لحاظ تئوریک برخی از گروههای دارای تمایلات دینی حاضر در حرکت ملی تورک، ممکن است
معتقد به ایجاد دولت دینی در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و همبستهگی سیاسی و ایجاد پیوندهای مستحکم با جهان اسلام
باشند (در حال حاضر همچو گروهی وجود ندارد). جریانات دیگری میتوانند معتقد به
برپائی یک دولت حقوقی و لائیک در آزربایجان اتنیک - تورکایلی (بسته به شرایط در
ترکیب ایران و یا مستقل از آن) و ایجاد پیوندهای مستحکم و استراتژیک با اوروپا-ترانسآتلانتیک
(اتحادیهی اوروپا، ناتو، ...) باشند. به نظر من ظهور اینگونه تمایلات متضاد در
عرصهی رابطهی دین و سیاست در داخل حرکت ملی تورک، طبیعی است. هر شخصیت و جریان
سیاسی تورک، به شرط «باور به هویت قومی-ملی تورک» (و نه آزری، و نه آزربایجانی،
....)، «یگانهگی ملی همهی تورکزبانهای ساکن در ایران (اوغوزهای غربی»، «وطن
تورک بودن همهی منطقهی ملی تورکنشین در شمال غرب کشور (تورکایلی)»، «مجادلهی
دموکراتیک و بدور از خشونت» و «مدیریت مستقل جریان سیاسی خویش از جریانات مشابه
ملت حاکم فارس-سراسری»، مجاز و محق است که اصول اعتقادی خود را در داخل حرکت ملی
تورک ملحوظ کند.
س ٣٨-آیا حرکت ملی در عرصهی دینی نیز مطالباتی دارد؟ اگر دارد این
مطالبات کدامند؟
جواب-در میان مطالبات سیاسی حرکت ملی تورک، مطالبات مربوط به عرصهی دین و آسیمیلاسیون دینی نیز میبایست گنجانده شوند.
مدیریت مستقل شبکهی در حال گسترش حوزههای علمیهی شیعهی امامی فارسی در مناطق تورکنشین و بویژه آزربایجان اتنیک (تورکایلی) از حوزههای علمیهی فارسستان و پایان دادن به وابستهگی تحقیرآمیز آنها به مراکز شیعی فارسستان، عمدهترین این خواستها است.
تبلیغ، ترویج و تحمیل مذهب امامی که تفسیر فارسی شیعهی دوازده امامی متشرعه است و همهی تفرعات بدعتآمیز آن مانند ولایت فقیه و اجرای احکام فقهی-شرعی آن در آزربایجان اتنیک (تورکایلی)، در ضدیت با فرهنگ و هویت ملی تورک، اسلام تورکی و تفسیر تورکی شیعهی دوازده امامی متشرعه یعنی مذهب جعفری نادری قرار دارد و از اساسیترین مولفههای فارسسازی ملت تورک و مستعمره ساختن آزربایجان اتنیک (تورکایلی) توسط دولت ایران است.
گماردن نمایندهگان ولایت فقیه از مرکز-فارسستان، وجود دادگاههای ویژهی روحانیت وابسته به مرکز، آموزش این مذهب فارسی در مدارس شهرهای آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و دیگر مناطق تورکنشین میبایست به عنوان سیاستهای آسیمیلاسیونیست و فارسسازی و مستعمره نمودن آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و دیگر مناطق تورکنشین ایران تلقی شود و از سوی فعالان سیاسی و انجمنهای حقوق بشری تورک محکوم گردد.
نکتهی مرتبط دیگر، لزوم حمایت صریح حرکت ملی تورک از هویت و آزادی همهی زیرگروههای اعتقادی و دینی تورکان ساکن در ایران و آزربایجان اتنیک (تورکایلی) است. مراد از زیرگروههای اعتقادی و دینی تورک، تورکهای علوی(قزلباش-بکتاشی، اهل حق، ...)، سنی (کورهسوننی، ...)، جعفری نادری، بهائی، طریقتهای متعدد تصوفی-وحدت وجودی (ذهبیه، شیخیه، خاکساریه، نعمت اللهیه، مولویه، ...) و ناباوران (افراد غیر دینی، بیدین، ضد دین، ..) است. اِعمال فشار سیستماتیک بر گروههای دینی، مذهبی و اعتقادی مختلف تورک و تحدید گسترده و خشن آزادیهای انسانی، وجدانی و مذهبیشان توسط نهادها و دولت جمهوری اسلامی، یکی از عرصههای جدی اخلال حقوق ملی و بشری خلق تورک در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و دیگر نقاط ایران است. حمایت حرکت ملی تورک از این دستهجات اعتقادی در مقابل اقدامات امنیتی و تضییق حقوق آنها توسط دولت ایران:
١-به گسترش فرهنگ تساهل و مدارای دینی-مذهبی در میان خلق تورک کومک میکند
٢-خصلت دموکراتیک حرکت ملی تورک را افزایش میدهد
٣-با انعکاس خواستههای این گروههای اعتقادی و دینی تورک و جلب آنها، پایگاه مردمی حرکت ملی تورک را گستردهتر میکند
٤- میتواند روند آسیمیلاسیون ملی گروههای مذکور را کند سازد (گروههای جعفری نادری و بهائی تورک با ریسک استحالهی ملی در میان ملت فارس و گروههای سنی و علوی (قزلباش-بکتاشی، اهل حق، ...) تورک با ریسک استحالهی ملی در میان ملت کورد مواجهاند).
عرصهی دیگر قابل ذکر، اجرای احکام شریعت و مجازات شرعی در داخل مرزهای آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و همچنین دیگر نقاط تورکنشین ایران و در مورد تک تک شهروندان تورک ایرانی است که فعالان سیاسی و انجمنهای حقوق بشری تورک میباید به مخالفت صریح با آنها برخیزند و آنها را محکوم کنند. زیرا:
١-مجازاتهای سنگسار، اعدام، اعدامهای خیابانی، قطع عضو، قصاص، دیه و .... اهانت به نوع بشرند.
٢-اجرای احکام شریعت در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و دیگر مناطق تورکنشین، اقدام آگاهانهی دولت جمهوری اسلامی ایران برای زدودن سنت دیرینهی سکولاریسم خلق تورک و آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و تخریب ویژهگیهای رفتاری و تحدید آزادیهای دینی-مذهبی آنها است.
٣-تبلیغ فرهنگ خشونت، انتقام، تعصب، کینهتوزی و بدویت بنام اجرای احکام شریعت در آزربایجان اتنیک (تورکایلی) و در قالب مجازاتهای دهشتانگیز غیرانسانی، مانند خود دولت دینی و شیعهی امامیسازی خلق تورک، در تناقض با روند مدنی شدن، تجدد و توسعهی آزربایجان اتنیک (تورکایلی) قرار دارد.
٤-اجرای انجام احکام شرعی در ملاء عام، حتی انعکاس آنها در رسانهها میباید به عنوان سیاست ترور دولتی برای در هم شکستن حس غرور ملی و انگیزهی مقاومت ملت تورک بر علیه دولت جمهوری اسلامی فارسی تلقی شود.
٥-اسلام دوگماتیک، سطحی،
انعطافناپذیر و خشن که به اسم شریعت و با انجام مجازاتهای غیر انسانی تصویر میشود،
در ضدیت مطلق با درک اسلام نخبهگان تورک و درک سنتی و مردمی خلق تورک از اسلام و
سنن و فرهنگ مردمی خلق تورک قرار دارد. اسلام نخبهگان تورک و اسلام مردمی تورکی
که بهترین نمونهی آنها را به ترتیب در اسلام شمس تبریزی-مولانای رومی و عشایر
ایلات تورک شاهیسئوهن و قاشقای، افشار و .... میتوان دید، همواره بر محور
تساهل، تسامح و دوستی و محبت و سنن ملی تورکی قرار داشته است.
گفتگوی مهران بهاری با آزهربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش اول
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_45.html
گفتگوی مهران بهاری با آزهربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش دوم
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_16.html
گفتگوی مهران بهاری با آزهربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش سوم
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_49.html
گفتگوی مهران بهاری با آزهربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش چهارم
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_90.html
گفتگوی مهران بهاری با آزهربایجان دموکراسی اوجاغی-بخش پنجم
No comments:
Post a Comment