تبعید سه رهبر فرقهی دموکرات آزربایجان (خیابانی، نوبری، بادامچی) به دلیل تبلیغات انگلیسپرستانه و فعالیتهای ضد تورکشان
مئهران باهارلی
یکی از نقاط عطف در رویارویی نیروهای ملی تورک (جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی، ولیعهد محمدحسن میرزا قاجار، حاجی بیگ بلوری تبریزی، حاجی پیشنماز سلماسی، ابوالفتوح خلخالی، مکرم الملک، ...، حزب اتحاد و ترقی اسلام، حزب اتحاد اسلام، حزب اتحاد، فرقهی مجاهدین تورک، و قوای آزادیبخش عثمانلی به فرماندهی خلیل پاشا، ...) با قوای ضد تورک و ضد ملی (فرقهی دموکرات آزربایجان شعبهی ایالتی فرقهی دموکرات ایران، و رهبران ایرانگرا-پانایرانیست آن از جمله بهرامی، بادامچی، نوبری، ایرانشهر، فیوضات، جلیل اردبیلی، کسروی، امیرخیزی، حریری، ...) ماجرای بیرون بردن اجباری-نفی بلد خیابانی، نوبری و بادامچی پس از آزادسازی تبریز توسط اوردوی نجاتبخش عثمانلی، به خارج از تبریز و انتقال آنها به قارس است.
در این نوشته، پنج سند تورکی-نامهنگاری دولتی عثمانلی[1] در این باره را، شامل سوال انور پاشا فرماندهی عالی اوردوهای عثمانلی برای دریافت اطلاعات و معلومات در بارهی وضعیت این اشخاص و توضیح علل بازداشت و انتقال آنها به قارس از طرف خلیل پاشا فرماندهی اوردوهای شرق در عملیات آزادسازی تورکایلی و تبریز و جلوگیری از بازگشت آنها به ایران به توصیهی شخصیت ملی تورک ولیعهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی را نقل کردهام.
١-در میان این اسناد، سند چهارم دارای اهمیت بسیار است، زیرا گزارشی است از خلیل پاشا به انور پاشا، که به صراحت تبلیغات و فعالیتهای رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان به نفع انگلستان و بر علیه قوای تورک، همچنین دخیل بودن ولیعهد محمدحسن میرزا در امر تبعید و جلوگیری از بازگشت آنها به تبریز را یک بار دیگر تائید و تاکید میکند. خلیل پاشا در گزارش خود مشخصا ذکر میکند که:
-
رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان، مصرانه به نفع انگلستان تبلیغات و بر علیه قوای
تورک (بومی-عثمانلی) فعالیت میکنند. آنها در صورت اعاده به تبریز بی شک به همان
تبلیغات انگلیسی و فعالیتهای ضد تورک ادامه خواهند داد.
-
سه شخص مزبور، به عنوان یک تدبیر احتیاطی از تبریز به اجبار بیرون – نفی بلد شدهاند
و نه توقیف.
-
ولیعهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی شخصا و مخصوصا از خلیل پاشا خواسته است که این
افراد به تبریز بازگردانده نشوند،
-
جو سیاسی حاکم بر تبریز آن روزها ضد تورک بود[2].
- دولت مشروطهی ایران که پس از اشغال تهران و خلع محمدعلی شاه قاجار تشکیل شده و تماما تحت کونترول عناصر ضد تورک باستانگرا، انگلیسی، قومیتگرای فارس، متفق پارسیان و داشناکها و .... بود، خواستار آزادی رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان شده بود (دولت مشروطه ی ایران که بازیچه ی انگلستان بود، در پایان جنگ جهانی اول به هنگام تکه پارچه کردن امپراتوری عثمانلی، به خواست دولتهای استعماری اوروپایی، در کونفرانس لوزان بر علیه عثمانلی ادعاهای ارضی مطرح کرد و خواستار الحاق بخشهایی از تورکیه به ایران نو شد. اسناد این حرکت خائنانه در سؤزوموز منتشر خواهند شد):
ترجمهی گزارش چهارم: «حاجی محمد خیابانی، میرزا اسماعیل نوبری، حاجی
محمدعلی بادامچی توقیف نشدهاند. بلکه همانگونهکه در رمز تاریخ ٢٢-٨-١٣٣٤ عرض
شده است، به منظور ممانعت و جلوگیری از تبلیغات و پروپاگاندایی که به نفع
انگلیسها در تبریز انجام میدهند، از طرف اوردوی نهم و به عنوان یک تدبیر
احتیاطی جبرا از آنجا نقل مکان داده شده و اکنون در شهر قارس هستند. قطعی است که
این اشخاص، در صورت برگردانده شدن به تبریز در این روزها، که اساسا دارای
جو هماهنگ و متفق با ما نیست، دوباره بر
علیه ما فعالیت خواهند کرد. در اصل، حضرت ولیعهد به طور خصوصی و محرمانه از من
بازنگرداندن این اشخاص به ایران را خواهش کرده است. فرماندهی اوردوهای شرق- خلیل»
٢-تاریخنگاری آزربایجانگرایانه عموما هر حرکت ضد تورک و ایرانگرا دارای نام «آزربایجان» را به منظور ایجاد سابقه برای ملیتگرایی و جنبشهای ناموجود ملت موهوم و خیالی آزربایجان، با تحریف و دروغپردازی و وارونهنمایی و بی اخلاقی علمی و بی شرمی سیاسی به صورت یک حرکت ملی آزربایجانی و اخیرا دارای هویت تورک معرفی میکند. در قرن گذشته تاریخنگاریهای ایرانگرا و آزربایجانگرا در بارهی فرقهی دموکرات آزربایجان و آزادیستان هم عامدا و آگاهانه ادعاهای جعلی و بی پایه، تماما محصول دروغپردازی و خیالبافی را رواج داده و به مخفی نمودن حقایق و فریفتن افکار اقدام نمودهاند[3]. مخصوصا آزربایجانگرایان با تحریف و بازنویسی تاریخ و دروغپردازی عمدی، این جریان ایرانگرا و ضد تورک و ضد فدرالیسم را مبدل به حرکتی ملی، فدرالیست حتی تورکگرا کردهاند. حال آنکه قیام نسنجیده و ماجراجویانهی خیابانی صرفا یک کشمکش مرکز-حاشیه در داخل جبههی ایرانگرایان معتقد به ملت ایران و میهن ایران و زبان ملی فارسی و نژاد ایرانی و .... اختراع شده در دورهی مشروطهی انگلیسی بود و از دور و یا نزدیک ربطی به ملت تورک و مجادلهی ملی تورک نداشت.
٣-در قهرمانسازی از فرقهی دموکرات آزربایجان-آزادیستان توسط آزربایجانگرایان، علاوه بر تقدیس ماجراجوئی و عمل زدهگی بدون اهداف ملی تورک؛ عواملی چون تبریزی بودن، مواضع ضد تورک، ضد عثمانلی و محبت سنتی مجاهدین مشروطه-آزادیخواهان-دموکراتهای آزربایجان- فرقهی دموکرات آزربایجان-آزادیستان به تروریسم ارمنی هم دخیل بودهاند. چرا که آزربایجانگرایان و تورک چپ ایرانی عموما دارای تمایلات شدید محلیگرایی و ضد تورک و ضد تورکیهاند و ماجراجوئی و عمل زدهگی بدون اهداف ملی تورک و محبت به تروریسم ارمنی و کوردی را گرامی داشته فضیلت میشمارند[4].
٤-آزربایجانگرایی پانایرانیستی و آزربایجانگرایی استالینیستی، در راستای تاریخبافی بر اساس هویتهای ملی جعلی – استعمار ساخته– ضد تورک «ملت ایران» و «ملت آزربایجان»، سیستمی گسترده و عظیم از شخصیتهای غیر تورک، فاقد شعور ملی تورک و اغلب ضد تورک به عنوان قهرمانان ملی ملت آزربایجان آفریدهاند. بسیاری از شخصیتهای ملی آزربایجانگرایی پانایرانیستی و آزربایجانگرایی استالینیستی مانند شاه عباس حقیر، ستارخان، خیابانی، ... شخصیتهای ملی مشترک آنها است. (برای آزربایجانگرایان پانایرانیست، پیشهوری هم تا قبل از ماجرای حکومت ملی آزربایجان، مخصوصا در سالهای جنگ جهانی اول که تمایلات ایرانگرایی باستانگرایانه داشت، شخصیتی مقبول بود).
اما فعالین سیاسی ناپخته و فریب خوردهی آزربایجانگرا باید این واقعیت سهل الدرک را درک کنند که شخصیتهای ملی و قهرمانان ملی ملت تورک نمیتوانند همزمان شخصیتهای ملی و قهرمانان ملی ملت ایران-فارس که ملت دیگری است، مخصوصا دستهجات ضد تورک و تورکستیز پانایرانیست و استالینیست و ... باشند[5]. قاعده این است: اگر این دستهجات پانایرانیست و ایرانگرا، شخصیت و یا تشکیلات و جریانی را ملی میدانند، بی شک آن شخصیت و تشکیلات و جریان در تحلیل نهایی و مقیاس کلان، ماهیت و یا عملکرد شدید و قطعی ضد تورک داشته است. این اصل بویژه در مورد پادشاهانی چون شاه عباس حقیر و در دوران معاصر جنبشهای مشروطیت انگلیسی و فرقهی دموکرات آزربایجان-آزادیستان صادق است.
٥-برای درک ماهیت و عملکرد ضد ملی و ضد تورک پدیدهی آزادیستان و دو روایت ایرانمحور و آزربایجانمحور از آن -که به یک اندازه میراث مشروطهی انگلیسی را خودی میدانند و به یک اندازه ضد تورک هستند-، کافی است به این واقعیت دقت شود که در گذشته و اکنون هم تقریبا همهی تجلیلها و تقدیرها از قیام-غائله-بلوا-ماجراجوئی ایرانگرایانه-پرچمدارانهی خیابانی برای نجات ایران، از طرف پانایرانیستها، طرفداران مشروطهی انگلیسی، آزربایجانگرایان پانایرانیست، تورکهای چپ ایرانی، آزربایجانگرایان شیعهمحور-سپاه پاسدارانی (کاظمزاده ایرانشهر، بادامچی، شفق، ناصح ناطق، علی آذری، ناهیدی آذر، عارف قزوینی، احمد کسروی، بهرامی، یحیی آرین پور، علی اصغر فردی، خسروشاهی، ...)، و آزربایجانگرایان استالینیست و التقاطی (حکومت ملی آزربایجان، م.ح. صدیق، رحیم رئیسنیا، رضا همراز،...) و ... که به جز یکی دو استثناء تقریبا همه محلیگرایان و همشهریبازان تبریزی هستند نگاشته شده است. غیر قابل تصور است که این دستهجات، شخصیتی دارای شعور ملی تورک- به عنوان نمونه جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه را - تقدیر جای خود دارد- حتی ذکر کنند.
٦-در اسناد بی شماری این واقعیتها و اقدامات فرقهی دموکرات آزربایجان -که هر کدام به تنهایی برای ثبوت خیانت این جریان سیاسی ایرانگرا و زائیدهی مشروطیت انگلیسی کافی است- آشکارا بیان و ثبت شدهاند. از جمله حسین جاوید در یک گزارش خود[6] صراحتا بیان میکند:
الف- فرقهی دموکرات آزربایجان مستقر در تبریز و عدهای از اهالی نادان و جاهل آن شهر طرفدار و مجری سیاستهای ضد تورک انگلستان هستند.
ب-میرزا اسماعیل نوبری، شخص دوم فرقهی دموکرات آزربایجان و دست راست خیابانی، در یک نطق برای اعضای این فرقه میگوید: «لازم است با انگلیسها و ارمنیها و آسوریها [که مشغول به قتل عام و کشتار مردم در آزربایجان غربی و دیگر نقاط تورکایلی و قفقاز و آناتولی بودند] بر علیه تورکها متحد شد».
ج-میرزا اسماعیل نوبری پس از دفع حملهی ژنرال ارمنی آندرانیک اوزانیان به خوی و نجات مردم آن شهر توسط اوردوی نجاتبخش عثمانلی، آشفته و ناراحت از شکست آندرانیک و نجات خوی، میگوید: «بر ما واجب است که مسلحانه به مقابله با تورکها بپردازیم».
٧-در
زیر متن تورکی این پنج سند-مکاتبه و در پایان توضیحاتی چند را دادهام:
متن تورکی اسناد –مکاتبات در رابطه با نفی بلد رهبران فرقهی دموکرات
آزربایجان
١- سند اول- نامهای به زبان تورکی از سفارت دولت ایران در استانبول
به وزارت خارجهی عثمانلی که در آن دولت مشروطهی ایران خواستار آزادی شیخ محمد
خیابانی، میرزا اسماعیل نوبری و حاجی محمدعلی بادامچی سه تن از رهبران فرقهی
دموکرات آزربایجان شده است.
سفارتِ کبرایِ دولتِ عالیهیِ ایران
اسلامبول
تاریخ
ماه
نومارا: ١١١-٢٠٥٠
[١٦ ائیلول ١٩١٨]
خارجیه نظارتِ جلیلهسینه
دولتِ عالیهیِ متبوعهم خارجیه وزارتِ جلیلهسیندهن بو کره شرفِ
وارد اولان تئلئگرافنامهده اوردویِ عثمانی طرفیندهن تبریزده تحتِ توقیفه آلینان
مبعوث حاجی شیخ محمّد خیابانی و میرزا اسماعیل نوبری و حاجی محمّدعلی بادامچینین
سربست بیراخیلمالاری لزومو بیلدیریلدیییندهن، بر موجبِ اِشعار، ایجابینین
اجراسی ضمنینده مقامِ عائدهسیندهن محلّی قوماندانلیقلارینا اوامرِ لازمه
اعطاء بویورولماسی التماسی تائید و مخالصهیِ ذریعه[7] اتّخاذ
قیلیندی.
فی ٩ ذی الحجّه، سنه ٣٣٦[١] و فی ١٦ ائیلول، سنه ٣٣٤[١]
سفیرِ کبیر
[ایزباسی- امضاء]
[دامقا- مهر]
٢-سند دوم: نامهای به زبان تورکی از ادارهی سیاست عمومیهی باب
عالی-دربار عثمانلی خطاب به وزارت خارجهی عثمانلی که در آن خواستار اطلاعات در
بارهی دستگیری سه فرد مزبور شده است.
بابِ عالی
خارجیه نظارتی
امورِ سیاسیه مدیریّتِ عمومیهسی
قلم نوماراسی: ١٢٠٩٢- ٥٩٢٠
خلاصه: تبریزده تحتِ توقیفه آلینان ایران مبعوثلاری حاققیندا
عمومی نومارا: ١٠٥٠٥
خصوصی نومارا: ٢٢٩٩
تاریخ: ١ تشرینِ اوّل، سنه ٩١٨[١]
حربیه نظارتِ جلیلهسینه تذکره(نو: ١٩٢)
ایران سفارتیندهن آلینان تقریرده مبعوث حاجی شیخ محمّد خیابانی و میرزا اسماعیل نوبری و حاجی محمّدعلی بادامچینین تبریزده اوردویِ عثمانی طرفیندهن تحتِ توقیفه آلیندیقلاریندان بحثله، سربست بیراخیلمالاری دولتِ متبوعهسیندهن آلدیغی تعلیماتا توفیقاً التماس ائدیلمهکدهدیر. اقتضایِ حالین ایفاسییلا نتیجهدهن معلومات اعطاءسی، منوطِ هممِ عالیهیِ نظارتپناهیلهریدیر. اوْل بابدا.
ممیّز: [ایزباسی] فی ٢٦ ائیلول، سنه ٣٣٤[١]
٣-سند سوم: نامهای از فرماندهی کل اوردوهای عثمانلی انور پاشا به فرماندهی اوردوهای شرق (مشغول به عملیات آزادسازی تورکایلی و غرب ایران) که در آن
خواستار اطلاعات و معلومات سریع در این موضوع شده است.
استخبارات (نو: ١٩٢)
٨٨٢٩
حربیه
٣٤[١٣]-١٠-٨ [١٠-٨ اکیم ١٩١٨]
شرق اوردولاری گروپو ق(وموتانلیغی)
حاجی شیخ محمّد خیابانی و میرزا اسماعیل نوبری و حاجی محمّدعلی بادامچینین
تبریزده اوردویِ عثمانی طرفیندهن تحتِ توقیف آلیندیقلاری بیلدیریلمهکده و
تخلیهلهری ایران سفارتینجه التماس اولونماقدادیر. بو بابداکی معلومات و
مطالعاتین سرعتِ اِشعاری مرجوعدور.
استخبارات
٨٨٢٩
٣٤[١٣]-١٠-٨
باش قوماندانلیق
ارکانِ حرب رئیسی
انور
٣٤[١٣]-١٠-٩
٣٤[١٣]-١٠-١٠
استخبارات، س. ١٠-١٠
٤-سند چهارم: جواب فرماندهی اوردوهای شرق خلیل پاشا قوُت به انور
پاشا که در آن میگوید رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان توقیف نشدهاند، بلکه به
سبب تبلیغات به نفع انگلستان و فعالیت بر علیه قوای تورک در تبریز به قارس
انتقال اجباری شدهاند و ولیعهد محمدحسن قاجار هم شخصا از خلیل پاشا خواهش کرده است
که به بازگشت این افراد به تبریز اجازه داده نشود.
عثمانلی اوردویِ همایونو باشقوماندانلیغی وکالتی (نو: ١٩٩)
شعبه
نومارا
[٢٦ اکیم ١٩١٨]
صورت
ج[واب]: ٣٤[١٣]-١٠-٨ تاریخ و ٨٨٩٢ نومارالی شیفرهیه:
حاجی محمّد خیابانی، میرزا اسماعیل نوبری، حاجی محمّدعلی بادامچی نام
شخصلهر توفیق ائدیلمیش اولماییپ، ٣٤[١٣]-٨-٢٢ تاریخلی شیفره ایله ده عرض
ائدیلدییی اوزهره، تبریزده اینگیلیزلهر لهینه اجرا ائتمهکده اولدوقلاری
پروپاقاندالارا مانع اولماق اوزهره، بیر تدبیرِ احتیاطیه اولاراق دوقوزونجو
اوردوجا اورادان قاچیریلیمیشدیر و الیوم قارسدا بولونماقدادیرلار. بونلارین بو
آرالیق تبریزه اعادهلهری حالیندا اساساً پک ده بیزه موافق اولمایان تبریز
محیطینده یینه علیهیمیزه فعّالیت گؤستهرمهلهری محقّقدیر. اساساً بونلارین
ایرانا اعاده ائدیلمهمهلهری ولیعهد حضرتلهری طرفیندهن ده صورتِ مخصوصهده
بندهن رجا [اولونموشدور].
شرق اوردولاری گروپو
خلیل
٥- سند پنجم: نامهی فرماندهی کل اوردوهای عثمانلی به وزارت خارجهی
این کشور که در آن امر میشود اطلاعات شفاهی مطابق معلومات منتقل شده از فرماندهی اوردوهای شرق مبنی بر فعالیتهای انگلیسپرستانهی این افراد به سفارت ایران داده
شود.
عثمانلی اوردویِ همایونو
باش قوماندانلیغی وکالتی
شعبه ٢
نومارا ٧٧٢، ٨٨٩٢، ٦٤٦
خارجیه نظارتِ جلیلهسینه (نو: ١٩٩)
دولتلی افهندیم حضرتلهری
ایستانبول ایران سفارتینین صورتِ مربوطاً مقدّم تذکرهیِ خصوصیهسی
اوزهرینه، شرق اوردولاری گروپو قوماندانلیغیندان ائدیلهن استیضاحا جواباً،
موضوعِ بحث اشخاصِ مرقومه حاققیندا معلوماتی محتوی اولاراق، مورود شیفره صورتی
ربطاً تسیار اولوندو. جوابِ مذکور محتویاتینا گؤرهایران سفارتینه صورتِ خصوصیهده
اعطایِ جواب بویرولماسی ضمنینده، تذکرهیِ ثناوری؟ ترقیم قیلیندی، افهندیم.
فی ٢٦ تشرینِ اوّل، سنه ٣٤[١٣]
صدراعظم
و باشقوماندانلیق ارکانِ حربیه رئیسی
احمد عزّت
آرخاسی:
لفّی: ١
[دامقا]
مهمّه قلمی قید اولونموشدور
نومارا: ١٥١٤
تاریخ: ٥ تشرینِ ثانی، سنه ٣٣٤[١]
اوّلیاتی:
تقدیم: فی ٣٤[١٣]-١٠-٣٠
ایران سفارتینه تبلیغاتِ شفاهیه اجراسی فی ٣٤[١٣]-١١-٥
مقامِ مستشارییه فی ٥ منه
سوال: معاون بهی افهندییه شفاهاً ایران سفارتینه تبلیغ
ائدیلدییی مرضوءدور.
ابراهیم حُسْنی
حفظ
پایان
نقل متن تورکی اسناد
چند توضیح:
در سالهای جنگ جهانی اول فرقهی دموکرات آزربایجان- شعبهی ایالتی فرقهی دموکرات ایران عمدهترین نیروی ضد تورک وقت در تبریز بود. رهبران این تشکیلات همه فاقد شعور ملی تورک و یا صراحتا ضد تورک، ایرانگرا (خیابانی) و پانایرانیست (نوبری-تروریست و آدمکش حرفهای، بهرامی-جاسوس انگلستان، و پانایرانیستهای قهار بادامچی، امیرخیزی، جلیل اردبیلی، ایرانشهر، کسروی، فیوضات، حریری، ...) بودند. فرقهی دموکرات آزربایجان یک جریان ضد فدرالیسم ملی، فارسگرا- ارمنیگرا-روسگرا، ایرانگرا، طرفدار انگلیس و متحد داشناکها بود و رابطه و پیوندها و همبستهگی عمیق هویتی، عقیدتی، سیاسی، تشکیلاتی و نظامی با نیروهای ضد تورک داشت؛ به سرکوب و ترور قوا و احزاب و شخصیتهای ملی تورک میپرداخت و به عنوان یک نیروی طرفدار سیاستهای انگلستان و متفق داشناکسوتیون و هینچاک –ناسیونالیستهای ارمنی تا به دندان مسلح در تبریز بر علیه عثمانلی عمل میکرد.
فرقهی دموکرات آزربایجان در سالهای پایانی جنگ جهانی اول در نبود حاکمیت و اقتدار موثر دولت قاجار بر تبریز، با ذهنیت پرچمداری (ایدهی پرچمدار شدن آزربایجان برای نجات ایران) شروع به دستاندازی بر مدیریت و حاکمیت سیاسی شهر کرد. اما مشی اوتوریتر و انحصارطلبانه و آلوده شدن فرقهی دموکرات آزربایجان به ترور مخالفین سیاسی و نقش او در گسترش هرج و مرج و نا امنی و ... باعث نارضایتی و بلند شدن صدای اعتراض و مخالفت مردم گشت. اکثریت مجاهدان قدیم انقلاب مشروطه به رهبری حاجی بیگ میرزا آقا بلوری که یکی از سران بنام و دلیر و محبوب مجاهدان بود، در صف نخست مخالفین فرقهی دموکرات آزربایجان قرار گرفتند.
با آزادسازی تورکایلی و تبریز توسط اوردوی متحد تورک بومی-عثمانلی و تشکیل دولت تورک اتحاد-بیرلیک به صدارت رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه؛ فارسگرایی فرقهی دموکرات آزربایجان، مواضع سیاسی ضد ملی و ضد تورک او در رابطه با هویت ملی تورک و نیروهای ملی تورک و در راس آنها فرقهی مجاهدان تورک که اکثریت مجاهدان قدیم مشروطیت را گرد هم آورده بود، همسوئی و همکاری او با داشناکها؛ دشمنی او با اوردوی آزادیبخش عثمانلی و نیروهای مردمی تورک بومی که به دفاع از شهرها و روستاهای تورک در مقابل تهاجمات نیروهای مسیحی دست میزدند (مدافعین شهر خوی در مقابل آندرانیک)، مخالفت او با مسالهی فدرالیسم زبانی و ملی -استقلال منطقهی تورکنشین شمال غرب ایران؛ همسوئی و همکاری او با بولشویکها و داشناکها در مخالفت با استقلالطلبان تورک در قفقاز، فعالیت او بر علیه حکومت تورک اتحاد به رهبری جمشیدخان سوباتایلی افشار، و بر علیه جمهوری خلق آزربایجان-مساوات در قفقاز، و بر علیه اوردوی نجاتبخش عثمانلی که تورکایلی را از اشغال و کشتارهای روسیه و انگلستان و فرانسه و آسوری و ارمنی نجات داده بود، اخلالگری و سابوتاژ بر علیه نیروهای ملی تورک و اوردوی آزادیبخش اسلام، کارشکنی در امر تدارکات اوردوی متحد تورک بومی-عثمانلی، همکاری آشکار و پنهان با جانیان و اشغالگران ارمنی؛ شرکت در برخی اقدامات تروریستی محلی، ... منجر به واگرایی هویتی و سیاسی عمیق بین قوای ملی تورک و فرقهی دموکرات آزربایجان و نهایتا تبعید رهبران فرقهی دموکرات آزربایجان (خیابانی، بادامچی، نوبری) گردید.
فعالیتهای موردی مشخص فرقهی دموکرات آزربایجان به نفع انگلیسها-داشناکها
١-ارمنیان داشناک و هینچاک و ... در تشکیل فرقهی دموکرات ایران که فرقهی دموکرات آزربایجان شعبهی ایالتی آن بود و تهیهی مرامنامه و نظامنامهاش، نقش تعیین کننده داشتند. طرح و اندیشهی فرقهی دموکرات عامیون ایران را ورام پیلوسیان و سدراک آواکیان (ملیت ارمنی) در تبریز با فعالان مشروطهخواه افراطی مانند سید حسن تقیزاده، حیدرخان عموغلو (ملیت تورک)، سید محمدرضا مساوات شیرازی (ملیت فارس)، و... شکل دادند. اساسنامهی فرقهی دموکرات را ورام پیلوسیان نوشت و در اختیار کومیتهی مرکزی حزب قرار داد. تیگران ترهاکوپیان (ملیت ارمنی) که دارای مسئولیتهای اجرائی در کومیتهی ایالتی آزربایجان فرقهی دموکرات ایران بود، سپس به تهران رفته، مشاور کومیتهی مرکزی فرقهی دموکرات ایران شد. حامی مالی و مدیر روزنامهی ایران نو اورگان رسمی حزب عامیون (حزب دموکرات) یک ارمنی متمول به اسم ژوزف بازیل بود که به روزنامهی ارمنی حزب داشناکسوتیون به نام آراوود (صبح) نیز کومک مالی میکرد. ایران نو نامههایی از حامیان ارمنی- ایرانی نهضت مشروطه از جمله اعضای حزب داشناکسوتیون که بر علیه عثمانلی عملیات خرابکارانه و شورشهای مسلحانه ترتیب میداد را به چاپ میرساند. سیاسیون و تروریستهای ارمنی علاوه بر جنبش مشروطیت و فرقهی دموکرات ایران با شرکت گسترده در مدیریت دیگر جریانها و تشکیلات سیاسی ایرانی، در صدد ساقط کردن دولت تورک قاجار، و ایجاد یک رژیم جدید ضد تورک و ضد عثمانلی در ایران بودند. ارمنیان از مدتها قبل تبریز را هم به مرکز و پایگاه هدایت و اجرای عملیات خرابکارانه و مسلحانهی داشناکسوتیون و دیگر افراطیون ارمنی بر علیه سه واحد تورک یعنی دولت قاجاری، دولت عثمانلی و استقلالطلبان تورک قفقاز تبدیل کرده بودند.
٢-مانعتراشی در امر تدارکات آزوقه و لوژیستیک اوردوی متحد تورک بومی-عثمانلی در شهر تبریز. در آن زمان در شهر تبریز برای رفع کمبود آزوقه در اثر قحطی و خشکسالی که تمام تورکایلی را فرا گرفته بود، با تشبث جمعی از دموکراتها از جمله میرزا اسماعیل نوبری یک انجمن ارزاق به ریاست موسیو مولینز بلژیکی رئیس گومروک تشکیل شده بود. مانعتراشیهای مدیران مطلقا فاقد شعور ملی تورک این انجمن در حالی صورت میگرفت که در سراسر تورکایلی، تودههای تورک از دل و جان به تهیهی آزوقه و دیگر کومکرسانیها به اوردوی متحد تورک میپرداختند. اوردویی که از یک سو با جانیان و جلادان جیلو و آندرانیک و .... نبرد میکرد؛ از سوی دیگر ارتشهای اشغالگر بریتانیا و روسیه و فرانسه را عقب رانده به آزادسازی تورکایلی و مخصوصا آزربایجان قفقاز مشغول بود؛ و از همه مهمتر برای ایجاد دولتهای ملی تورک برای تورکان قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران (تورکایلی) تلاش مینمود.
٣-در دورهی مشروطیت انجمن آزربایجان که مرکز آن در محلهی «ارمنستان» تبریز بود، و بخش خائن فارسگرا و ضد تورک مجاهدین و آزادیخواهان تبریز با بستن عهدنامه با داشناکها و هینچاکها که از قدیم سر و سرّی با آنها داشتند به تامین اسلحه و مهمات و دیگر لوژیستیک برای حملهی تروریستهای فدائی ارمنی به خاک و دولت عثمانلی پرداخته، و خود نیز هماهنگ با و همراه با داشناکها و دیگر تروریستهای ارمنی بر علیه دولت تورک قاجار عملیات سابوتاژ و تروریستی و ... اجرا میکردند.
٤-عبدالله بهرامی، از مشاوران نزدیک خیابانی، یکی از پنج رهبر فرقهی دموکرات آزربایجان، رئیس نظمیهی تبریز در دورهی آزادیستان، به لحاظ ملیت تباری فارس و به لحاظ سیاسی یک ملیگرای ایرانی با تمایلات شدید ضد تورک و آنگلوفیل (انگلیسپرست) و خبرچین-جاسوس انگلستان؛ آلوده به تروریسم و فعالیتهای جنایتکارانه- قبلا در ارتباط با تشکیلات تروریستی کومیتهی مجازات در تهران و بعدا کومیتهی ترور فرقهی دموکرات آزربایجان به همراهی نوبری و حریری و ... در تبریز-؛ به همراه دیگر سران فرقهی دموکرات آزربایجان از عاملین سرکوب و تبعید نیروهای ملی تورک و ملیگرایان تورک در تبریز بود. به این دلایل میان بهرامی از یک طرف و ولیعهد محمدحسن میرزا و جناح هوادار ولیعهد (اعتدالیون) به رهبری محتشم السلطنه[8] از طرف دیگر برخورد پیش آمد. به امر ولیعهد محمدحسن میرزا، محتشم السلطنه دستور توقیف و تبعید بهرامی به تهران را داد. اما پس از توقیف، بهرامی – این عنصر ضد تورک پانایرانیست و جاسوس انگلستان- که از پشتیبانی بیقید و شرط شیخ محمد خیابانی برخوردار بود[9] بر اثر فشار دموکراتهای آزربایجان از حبس آزاد شد. پس از تاسیس دولت اتحاد –بیرلیک نفی بلد بهرامی نیز مطرح بود. اما وی پس از شنیدن خبر تبعید خیابانی-نوبری-بادامچی، مطمئن از دستگیری و مجازات خود توسط نیروهای ملی تورک، از طریق باسمنج، میانه و قزوین به تهران فرار نمود و از تبعید نجات یافت.
٥-اعضای فرقهی دموکرات آزربایجان با دریافت حقوق ٣٠٠ مانات به عنوان سرباز پیاده و با دریافت حقوق ٦٠٠ مانات به عنوان سرباز سواره در ارتش انگلستان که مشغول به جنگ با تورکان بومی در تورکایلی و قفقاز و تورکان عثمانلی بود ثبت نام میکردند.
٦-اعضای فرقهی دموکرات آزربایجان با غارت و چپاول و مصادرهی سلاحها و مهماتی که ارتش تزاری روسیه پس از انقلاب-کودتای اوکتوبر در روسیه و به هنگام ترک ایران در شرفخانه و حوالی آن رها کرده بود، آنها را به کوه عینالی در شرق تبریز برده و در آنجا مخفی کرده بودند. هدف دموکراتها که متحد انگلیسها و ارمنیها بودند، کاربرد این سلاحها بر علیه نیروهای ملی تورک بومی و اوردوی نجاتبخش عثمانلی بود.
٧-در سالهای پایانی جنگ جهانی اول آزادیخواهان و اعضای فرقهی دموکرات آزربایجان با پول انگلیسی سلاحهای تورکان نخجوان و جنوب قفقاز را که مشغول به جنگ دفاعی در مقابل چتههای تروریستی و اشقیای ارمنی بودند، خریده و جمعآوری میکردند و بدین ترتیب نیروهای مردمی تورک در قفقاز و نخجوان را که بر علیه متجاوزین ارمنی و توسعهطلبان داشناک ارمنی میجنگیدند محروم از سلاح و مهمات، بی دفاع و آسیبپذیر میکردند و امر اشغال سرزمینهای تورک قفقاز توسط متجاوزین و توسعهطلبان ارمنی و الحاق آن بخش از وطن تورک به ارمنستان را تسهیل مینمودند.
٧-بخشی از دموکراتهای آزربایجان پس از سقوط حکومت آزادیستان، به اشغال اورمیه توسط قوای کورد به رهبری اسماعیل آقا سیمیتقو که ماشه و پروردهی دولتهای اوروپایی-صلیبی ضد تورک بود یاری رساندند .
٨-دموکراتهای آزربایجان در تبریز به بدرفتاری با و نکوهش مردم خوی و ... که به مقاومت در مقابل نیروهای متجاوز مسیحی به فرماندهی آندرانیک اوزانیان برخاسته بودند میپرداختند. مواردی از این بدرفتاریها در منابع آن دوره از جمله «خاطرات امین الشرع خویی» و کتاب «تاریخ خوی» اثر مهدی آقاسی روایت و تنقید شدهاند. از خاطرات امین الشرع خویی:
«عجبتر از همه این که بعد از آمدن قوشون منصور عثمانی، که در ازای شصت هزار نفوس تلف شدهی [تورک] اورمیه و سلماس [توسط نصارا و ارامنه]، در خوی نیز قریب سیصد نفر از ارامنه و چهارصد - پانصد نفر از نصارا به قتل رسیده بود، جماعت سیاسیون ایران و «فرقهی دموکرات» مخصوصاً از این جهت با اهالی خوی عداوت و خصومت خاصی به هم رسانیده و مدتی مدید انواع و اقسام تشنیع و توبیخ را در حق ایشان معمول داشتند. و هی میگفتند «چرا مسیحیها را کشتید؟! آخر به شما چه کرده بودند؟». دیگر نفهمیدیم که جماعت مسیحی چه به جا گذاشته بودند و ناکرده ظلمی کدام را رها کرده بودند که آقایان «دموکرات» این همه سوزش اظهار میکردند. علاوه بر این که اگر در آن موقع حضرات عثمانلوها ریشهی فساد آن جماعت متعصب بیرحم را از خوی نکنده بودند، محققاً در حین تهاجم آندرانیک عَلَم فتنه را از شهر، همانها بلند کرده بودند. آن وقت این یک مشت اهالی، جواب خارجیان را میدادند، یا اهل و عیال خود را از داخلیان حفاظت مینمودند؟
هزاران اف و تاسف باد بر دولتی که شصت هزار نفوس بیگناهش در دست جماعتی رذل و نانجیب که جلو [و] ارامنه بوده باشد، بدین خواری و مذلت در میان وطن و خانهی خودشان تلف بشوند، بلکه صد هزار نفر بودند بنا به تقریر اهل اورمیه، با وجود این ابداً بر روی بزرگواری خود نیاوردند، سهل است، تمامی تقصیرات را هم بر گردن رعیت فلکزدهی خودشان ثابت بنمایند. از غایت عجز و زبونی و جهالت و بیغیرتی همان «أَحْسَنَ المعاذیر الِاعْتِرَافِ بِالتَّقْصِیرِ» را شاهبیت و سررشتهی کار خود قرار میدهند. کلام در این است که بر فرض این که [مسیحیان]، خوی را هم در حالت اورمیه و سلماس [قتل عام] کرده بودند، در نظر آقایان سیاسیون ما چندان جالب اهمیتی نبود»[10]
٩-وارونهنویسی و تحریف تاریخ در تاریخنگاری آزربایجانگرایانهی پانایرانیستی و استالینیستی و تقدیم اوردوی نجاتبخش عثمانلی به صورت نیروی اشغالگر، در راستای منافع روسیه و ارمنستان. به عنوان نمونه تقی ابوالقاسماوغلو ابراهیموف (شاهین) یک مانقورت استالینیست تورکستیز تبریزی، در بارهی حوادث مذکور دروغهای شرمآور آتی را سر هم کردهاست: «نیروهای نظامی تورک به فرماندهی احسان بیگ بعد از اشغال اورمیه و سلماس در ژوئن ١٩١٨ به تبریز آمدند؛ با آمدن تورکها قحطی و گرسنهگی در شهر شدت بیشتری یافت. زیرا که آنان هر مقدار غله و ارزاق که به دستشان میافتاد غارت میکردند .... تورکها در تبریز هم به توسط یکی از جاسوسان خود به اسم «یوسف ضیاء» «جمعیت اتحاد اسلام» تشکیل دادند؛ آنان به توسط همین جمعیت در امور داخلی ایالت آزربایجان مداخله کرده، در آنجا سیاست اشغالگرانهی خود را پیش میبردند. خلق آزربایجان به رهبری حزب دموکرات با سیاست پانتورکیستی تورکها به مبارزه پرداختند. حزب دموکرات طرحهای تجاوزکارانهی آنها را افشاء کرد. عثمانیها شیخ محمد خیابانی، میرزا اسماعیل نوبری و حاجی محمدعلی بادامچی از رهبران حزب دموکرات آزربایجان را به منظور متلاشی کردن آن حزب توسط مکرم الملک مامور تهران دستگیر کرده در ١٦ اوت به اورمیه و از آنجا به قارس تبعید کردند. مبارزهی خلق آزربایجان علیه عثمانیها شدت بیشتری یافت. فرماندهی اوردو ناگزیر از بیرون بردن سربازان از شهر شد. عثمانیها سرانجام در پائیز ١٩١٨ تبریز و سراسر آزربایجان ایران را ترک کردند و بساط جمعیت اتحاد اسلامی آنان در هم پیچیده شد» (کتاب پیدایش حزب کومونیست). همانگونه که در مقام دیگری نشان دادهام ادعاهای تقی شاهین، سرتاپا مهملاند[11]...
تبعید شخصیتهای ملی تورک توسط فرقهی دموکرات آزربایجان
١-قیام ماجراجویانهی خیابانی از سوی بسیاری به صورت دیکتاتوری توصیف شده است. در شمارهی دوم نشریهی موللانصرالدین چاپ تبریز در ١٢٩٩ اسفند، از حزب دموکرات خیابانی به سبب کوبیدن دیگر احزاب از جمله احزاب تورکگرا و مترقی مانند اتفاق و ترقی، سوسیال دموکرات، تنقیدیون، ... انتقاد شده است. علاوه بر آن، ادعاهای تاریخ نگاری آزربایجانگرایانه که گویا خیابانی-حکومت آزادیستان به انتشار نشریهی موللا نصرالدین در تبریز یاری رسانده، دروغی بی شرمانه است. (مقالهی تورکی موللانصرالدین در انتقاد از دیکتاتوری فرقهی دموکرات آزربایجان –حکومت آزادیستان، همچنین اسناد عدم موافقت خیابانی با انتشار موللانصرالدین در تبریز، در سؤزوموز منتشر خواهند شد).
٢-درک رهبری فرقهی دموکرات آزربایجان از «فعالیت سیاسی»، سرکوب مخالفین، مبارزهی قهرآمیز، زد و خورد فیزیکی و توسل به کومیتهی ترور بود. اما تورکگرایان و فرقهی مجاهدان تورک مخالفت و اعتراضات خود به سیاستهای ضد تورک و اقدامات سرکوبگرایانهی فرقهی دموکرات آزربایجان را با روشهای مدنی و دموکراتیک و متودهای مسالمتآمیز سیاسی بیان میکردند. به عنوان نمونه حاجی بیگ میرزا آقا بلوری تبریزی [12] رهبر تورک موجاهید فیرقهسی[13] در آغاز بدین منظور روزنامهای به نام شرق منتشر کرد (کاتوزیان، خیابانی) [14]. ولی خیابانی کار را سرانجام به کشمکش و زد و خورد فیزیکی و درگیری با مجاهدان تورک کشانید. (کتاب خاطرات حاجی بیگ بلوری در بارهی تبعید خود و دیگر اقدامات خائنانهی فرقهی دموکرات آزربایجان-تجددیها توسط سؤزوموز منتشر خواهد شد).
٣-فرقهی دموکرات آزربایجان شعبهی ایالتی فرقهی دموکرات ایران دارای تشکیلات تروریستی برای قتل مخالفین خود بود. عملیات تروریستی فرقهی دموکرات آزربایجان بدست اعضای این فرقه که عمدتا مرکب از اشرار، بخش شرور مجاهدین باقیمانده از دورهی مشروطیت انگلیسی لانه کرده در تبریز، و مهاجرین ایرانی در قفقاز متمایل به جریانات چپ و آنارشیستی انجام میگرفت.
٤- قوای ملی تورک سران فرقهی دموکرات آزربایجان را در ١٥ آوگوست ١٩١٨ تبعید کرد. اما این نخستین تبعید سیاسی در تبریز نبود. در واقع خود فرقهی دموکرات آزربایجان یک تشکیلات مستبد بود که قبلا بارها از این حربه برای سرکوب شخصیتها و جریانات ملی تورک استفاده و علاوه بر شخصیتهای ملی تورک از جمله حاجی بیگ بلوری (تبعید شده در ١٤ مه ١٩١٨. بلوری سه هفته بعد از تبعید، با حاکمیت دولت تورک اتحاد-بیرلیک بین ٨ ژوئن ١٩١٨-١ اوکتوبر ١٩١٨، به تبریز بازگشت و در طول ماه بعد برای تشکیل نیروهای مسلح تورک تلاش کرد)[15]، ولیعهد محمد حسن میرزا قاجار [16] که به عنوان متحد عثمانلی عمل میکرد، میرزا علی آقا هئیت[17]، میرزا باقر طلیعه[18]، ... را به کومک کومیتهی ترور و نظمیه به ریاست عنصر ضد تورک عبدالله بهرامی دستگیر و از تبریز تبعید کرده بود.
زیرنویس عکسها:
تجلیل از فرقهی دموکرات آزربایجان و آزادیستان به قلم پانایرانیستها حسین کاظمزاده ایرانشهر تبریزی، صادق رضازاده شفق تبریزی، محمدعلی بادامچی تبریزی، نشر مرکز پانایرانیستی-باستانگرا و نژادپرست آریایی ایرانشهر در برلین
مراسم یادبود خیابانی توسط رهبران پانایرانیست فرقهی دموکرات
آزربایجان محمدعلی بادامچی تبریزی، اسماعیل امیرخیزی (گرامی) و پانایرانیست ضد
تورک و نژادپرست معروف عارف قزوینی
برای مطالعهی بیشتر:
سرکوب تورکگرایان توسط دموکراتهای آزربایجان-آزادیستان
مبارزهی قهرآمیز و
زدوخورد فیزیکی دموکراتهای آزربایجان با تورکگرایان و قائلین به عدم مرکزیت
(فدرالیستها، آزادیخواهان و ملیون واقعی)
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_3.html
کومیتهی تروریستی
خیابانی- دموکراتهای آزربایجان
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post.html
اخلالگریها و
سابوتاژهای دموکراتهای آزربایجان در تبریز بر علیه نیروهای متحد تورک بومی-عثمانلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_28.html
تبعید سه رهبر فرقهی
دموکرات آزربایجان (خیابانی، نوبری، بادامچی) به دلیل تبلیغات انگلیس پرستانه و
فعالیتهای ضد تورکشان
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/08/blog-post_49.html
خیانت عدهای از
دموکراتهای آزربایجان و اشغال اورمیه توسط سیمیتقو
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/1.html
ممنوع ساختن زبان تورکی و آموزش به تورکی توسط دموکراتهای آزربایجان-آزادیستان
موضع منفی خیابانی
نسبت به زبان تورکی به ادعای عبدالله بهرامی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_26.html
دستور موکد خیابانی
برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه آنان به جرم تورکیگویی به روایت
ناصح ناطق
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/07/blog-post_8.html
از خیانتهای
آزربایجانگرایان: ممنوع کردن تورکی توسط دموکراتهای آزربایجان
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post.html
از خیانتهای
آزربایجانگرایان: فیوضات و طراحی نسلکشی ملی و زبانی تورکی در ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_17.html
[1] قایناقلار سیرایلا-منبعها به ترتیب:
1-BOA, HR. SYS, no. 2341/44, v.
1.
2-BOA, HR. SYS, no. 2341/44, v.
2.
3-ATASE, BDH, kl. no. 3190, d.
no. 64, f. 8-2
4-BOA, HR. SYS, no. 2341/53, v.
2.
5-BOA, HR. SYS, no. 2341/53, v.
1, s. 1-2.
[2] تبریز
از دههها پیش از آن توسط نخبهگان مانقورت، به کانون ناسیونالیسم ایرانی فارسمحور
و ضد تورک، پارسی سرهنویسی، باستانگرایی آریایی، نهضتهای نشر نشریات فارسی زبان در داخل و خارج کشور و تاسیس مدارس فارس در مناطق
تورکنشین و .... تبدیل شده بود. به واقع نخبهگان تبریزی (-اردبیلی) نه تنها
عامل اصلی در ماجرای مشروطیت انگلیسی ضد تورک، و اشغال پایتخت دولت قاجار توسط
قوای تروریست مشروطهطلب، مجاهدین و ازلیها، داشناکهای ارمنی، بختیاریهای متفق انگلستان، و در سالهای جنگ
جهانی اول عامل سرکوب نیروهای ملی سیاسی خواهان فدرالیسم و پارتیزانهای تورک ....
بودند، بلکه عامل اصلی در ساقط کردن سلسلهی تورک قاجار و پایان دادن به حاکمیت
سیاسی تورک بر ایران، همچنین طراحی و آغاز سیاست نسلکشی زبان و ملت تورک در ایران
به دورهی سردار سپه-رضاخان هستند.
[3] آنچه آزربایجانگرایان، چه تبریزی- اردبیلی و چه در رسپوبلیکای آزربایجان به دورهی شوروی و پس از استقلال آن در بارهی فرقهی دموکرات آزربایجان و آزادیستان و .... نوشته و تبلیغ کردهاند، تحریف خشن و دستکاری و بازی با واقعیتهای تاریخی، برای توجیه سیاستهای تورک ستیزانه و ویرانگر و ضد ملی فرقهی دموکرات آزربایجان – آزادیستان و رهبران خائن و وطنفروش آن است. (اساسا تبلیغ هر نوع قومیت و ملیت آزربایجانی به جای ملت تورک و تجزیهی او به گروههای متعدد تورکزبان، به بهانهی تجلیل از حرکات تاریخی «آذربایجانی»، خیانت ملی؛ و تبلیغ مفهوم وطن آزربایجان به جای منطقهی ملی تورک در شمال غرب ایران-تورکایلی مصداق وطنفروشی است). موضعگیریها و ارزیابیهای این گونه مولفین سیاسیکار و ایدئولوژیزده از ماهیت و سیاستها و عملکردهای فرقهی دموکرات آزربایجان و آزادیستان، فاقد هرگونه ارزش علمی است و نباید مرجع تلقی شود. با این سبک تاریخنگاری آزربایجانگرا میتوان هیتلر را به عنوان یک ناسیونالیست افراطی یهودی و قهرمان ملی اسرائیل، لنین را یک بنیادگرای سنی شافعی فاناتیک، رضاشاه را پدر ناسیونالیسم عرب و تورک، و خمینی را مخترع تلسکوپ و واکسن کورونا، ..... خواند. این حد از گشادهدستی و سیالیت، حتی در داستانها و فیلمهای تخیلی هم مجاز نیست. ادعاهای پوچ فعالین سیاسی آزربایجانی بیبهره از سواد و دانش سیاسی و مطلقا فاقد شعور ملی تورک و جاهل در تاریخ تورک هم در محدودهی خلط مبحثها و پولمیکهای سطحی و سخیف و یکجانبه و غرضآلود همان مولفین آزربایجانگرا است. اینها نه تنها از اسناد تاریخی آن دوره بیخبر هستند، بلکه بعدها هم هیچ تلاش جدّی برای شناخت و آموختن واقعیتها نکردهاند. بلکه ترجیح میدهند با «مصلحتاندیشی»، تزهای پانایرانیسم-استالینیسم ساخته را تکرار نمایند. این رفتار چیزی نیست به جز به گمراهی کشاندن عمدی مردم تورک. دلیل حمایت آزربایجانگرایان فعلی از این دستهجات ضد تورک و تقدیم وارونهی آنها به عنوان نیروهایی ملی، به این سبب است که خود آزربایجانگرایی معاصر و هویت ملی و وطنی که وی مبلغ آن است هم ساخته و پرداختهی دول ضد تورک انگلستان و فرانسه و روسیه و ارمنستان و پانایرانیسم و پارسیگری و زرتشتیگری .... است.
[4] قهرمان ملی ساختن
از عليرضا نابدل
[5] ملت آزربایجان بنا به سردار سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی و یا آزربایجانگرایی
سپاه پاسدارانی
[6] حسین جاوید: مجدالسلطنه تنها شخصیت طرفدار تورک و ضد انگلیس؛ و
خیانات فرقهی دموکرات آزربایجان
[7] ذریعه: تند، سریع، بشتاب، تیز، زود، ناگهانی، شتاب، کار مهم،
اقدام مهم، اقتضاء
[8] حسن اسفندیاری -
محتشم السلطنه (١٣٣٢-١٢٤٦) فرزند میرزا محمد خان صدیق الملک یوشی، سیاستمدار و
دولتشخص ایرانی دارای ملیت مازنی. شخصیتی مخالف مشروطیتطلبان افراطی که در خط
انگلیس-داشناک-پارسیان-ماسونها بودند، مخالف سیاستهای آنارشیستی، آشوبطلبانه و
چپروانهی انجمن تبریز، مخالف دموکراتهای آزربایجان، مشهور به روسگرایی و حتی
در برههای طرفدار اتحاد اسلام بود. برآیند این مواضع باعث میگشت که محتشم السلطنه-
بر خلاف مشروطیتطلبان که تمایلات فارسگرایانه و ضد تورک شدید داشتند- به زبان
تورکی تمایلات مثبت داشته باشد و یا اقلا با آن دشمنی نورزد. وی که علاوه بر
عربی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی؛ زبان تورکی را نیز در تبریز و اورمیه به خوبی
آموخته بود، به هنگام والیگری در آزربایجان، در مخالفت با دولت مشروطه و مشروطهطلبان
انگلیسی، با تحصیل به زبان تورکی در مدارس آزربایجان موافقت کرد و مجوز تدریس
زبان تورکی در مدارس را داد.
مخالفت
دولت مشروطه با تحصیل به زبان تورکی و ممنوع کردن آن در سال ١٩١٨
[9] در آن
وقت خیابانی و نوبری و علی حریری و بادامچی در منزل من هفتهای یک دو بار جلسهی
محرمانه تشکیل داده و راجع به سیاست حزب و سایر امور تبادل نظر میکردیم. (ص ٥٤٤)
در آن وقت
عدهی زیادی از رفقای دموکرات مخصوصا مرحوم خیابانی و نوبری به من علاقه پیدا
کرده و تمام اومید آنها متوجه به من شده بود (ص ٥٥٣)
من از آن روز دیگر اومید اینکه بتوانم به اتکاء به مقامات بالاتر وظیفهی خود را انجام دهم نداشته و به اصرار خیابانی و نوبری به شغل خود ادامه دادم. (ص ٥٤٤)
[10] تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو
و سردار ماکو در آزربایجان. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی
[11] ادعاهای تقی شاهين
ابراهيموف سراسر مهملاند:
-اوردوی عثمانلی اورمیه و سلماس و
تبریز را آزاد کرد، نه اشغال.
-با آمدن اوردوی عثمانلی
قحطی تشدید نشد. بر عکس، قحطی شدید قبلا موجود با دخالت مقامات عثمانلی، تنظیمات
حکومت اتحاد، پاک کردن شهر از ترور فرقهی دموکرات آزربایجان و گشودن دوبارهی
بازارها توسط آنها اندکی تخفیف یافت و آزوقه دوباره در میان مردم پخش شد.
-مینباشی یوسف ضیاء بیگ
(برادر عبدالله شايق) صدر عثمانلی حزب اتحاد اسلام در تبریز (صدر ایرانی آن علی
هیئت) جاسوس نبود، یکی از قهرمانان ملی ملت تورک است. صفت جاسوس برای اشخاص و تشکیلاتی
برازنده است که در پروندهشان از بدو پیدایش به جز مزدوری روس و ارمنی و فارس چیزی
وجود ندارد، یعنی همان تشکیلات و شخصیتهایی مانند خود تقی شاهین که تاریخنگاری
استالینیستی با وارونهنویسی و وارونهنمایی آنها را به عنوان شخصیت و جریانات ملی
عرضه کرده است.
-خلق آزربایجان به
مبارزه با سیاست پانتورکیسم نپرداخت. چرا که خلقی به نام آزربایجان وجود نداشت.
-مردم تورک به حمایت از
قوای ملی تورک اعم از اوردوی نجاتبخش عثمانلی و جمعیت اتحاد اسلام پرداختند، اما
عدهای دشمن تورک لانه کرده در فرقهی دموکرات آزربایجان به دشمنی با تورکگراها
پرداختند و با این عمل، ماهیت خائنانه و ضد تورک خود را افشاء کردند.
-نیروهای عثمانلی نه به سبب مبارزهی خلق آزربایجان علیه عثمانلیها- امری که مانند خود خلق آزربایجان خیالپردازی
پانایرانیستها و استالینیستهایی مانند تقی شاهین است-، بلکه به سبب اشغال استانبول از
طرف دولتهای اوروپائی از تورکایلی عقبنشینی کرد و ...
اخلالگریها
و سابوتاژهای دموکراتهای آزربايجان در تبريز بر عليه نيروهای متحد تورک بومی-عثمانلی
[12] حاجی
بیگ (حاجی میرزا آقا بلوری) برجستهترین رهبر ملی
تورک و شخصیت سیاسی تورکگرا پس از جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی- مجدالسلطنه در
ربع اول قرن بیستم، از بنیانگذاران مطبوعات تورک در ایران (آزربایجان، حشرات
الارض، مجاهد، ...)، از فرماندهان بنام و دلیر و محبوب احرار و مجاهدین دورهی
انقلاب مشروطیت و سپس اشغال تورکایلی توسط روسیه در سال ١٩١١، از رهبران
ناسیونالیست تورک بومی در سالهای جنگ جهانیی اول و فاجعهی تورک قیریمی
-قاراقیرقین به سال ١٩١٨، از فرماندهان نیروهای متحدهی تورک آزاد کنندهی تورکایلی
و تبریز، رهبر فرقهی مجاهدین تورک در تبریز، نائب رئیس حزب اتحاد و ترقی
اسلام-اتحاد تورک، موسس و صدر حزب اتحاد، رئیس بلدیهی تبریز در دورهی حکومت
اتحاد به صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-١٩١٨ و دوباره به هنگام اشغال
شمال غرب ایران توسط روسیهی شوروی در سال ١٩٤١ بود.
[13] حزب
مجاهدان تورک (تورک موجاهیدلهر فیرقهسی): حزبی محلی
در تبریز به سالهای ١٩١٧-١٩١٨، رهبر آن تبریزلی حاجی بیگ (حاجی میرزا آقا
بلوری) بود. با تبدیل شدن حرکت مشروطه به یک حرکت انگلیسی- پارسی- ارمنی ضد
تورک و کشتار مجاهدین تورک از جمله ستارخان توسط مشروطهطلبان انگلیسی- داشناکها-
انجمن آزربایجان، اکثریت بقایای مجاهدین معتدل دورهی مشروطیت در تبریز که بر
خلاف رهبران افراطی حرکت مشروطیت، تمایلات پارسیگرایانه و ضد تورک نداشتند – از
جمله و ظاهرا «باقرخان سالار ملی»- به این حزب تورکگرا پیوستند. «تورک
موجاهیدلهر فیرقهسی» یکی از مهمترین تشکیلات بومی ملی، تورکگرا و متحد اوردوی
نجاتبخش اسلام-عثمانلی در شهر تبریز بود و با «فرقهی دموکرات آزربایجان» که یک تشکیلات
ضد ملی، طرفدار انگلستان، ضد تورک ایرانگرا-فارسگرا- ارمنیگرا- روسگرا و متحد
داشناکسوتیون-هینچاک بود مبارزه میکرد.
حزب
مجاهدان تورک (تورک موجاهیدلهر فیرقهسی) و رهبر آن تبریزلی حاجی بیگ (حاجی میرزا
آقا بلوری)
[14] عصر آن روز به دیدن حاجی بیگ (حاجی میرزا آقا بلوری) که در تاریخ مشروطه نامش بارها برده شده و اکنون حکمران افشار میبود رفتم. این حاجی بیگ که یکی از پیشگامان مشروطه میبود، پس از جنگ با روسیان به استانبول رفته در درآمدن نخست عثمانیان همپای ایشان به تبریز آمده بود و این نام حاجی بیگ از استانبول به روی او مانده بود. در تبریز میانهی او که سردستهی مجاهدان میبود، با دموکراتها کشاکشها رفته بود؛... زندگانی من، احمد کسروی، ص ٨٤
باید
دانست که این تسلط ایشان [دموکراتها] نه تنها بر تودهی مردم، بلکه بر آزادیخواهان
نیز سنگین بود و همه در پرده و آشکار زبان خردهگیری باز کرده بودند. و نخستین
نغمهی مخالفت را مجاهدان سرودن آغازیدند. و آنچنان بود که حاجی میرزا آقای بلوری
که یکی از سردستههای مجاهدان بود و در جنگهای ١٣٢٦ (١٩٠٨) و محرم ١٣٣٠ (ژانویه ١٩١٢)
هنرها و دلیریها از خود نشان داده و پس از چیره گردیدن روسها با دیگر سردستهها
به اسلامبول گریخته بود و در میان تورکها میزیست، در آغاز سال ١٣٣٦ (١٩١٨) به تبریز
آمد. و مجاهدان بر سر وی گرد آمده بیرق مخالفت با خیابانی را بلند کردند. و
روزنامهای نیز به نام «شرق» برپا کردند و شمارهی نخستین آن چاپ گردید. لیکن
خیابانی به دستیاری نظمیه (به ریاست عنصر ضد تورک عبدالله بهرامی) عرصه را بر
ایشان تنگ ساخت و سرانجام کار به زد و خورد کشید و بلوری دستگیر و از شهر بیرون
رانده شد. لیکن کینهی مردم در بارهی پیشوایان دموکرات روز به روز زیادتر میگردید
و بر شمارهی مخالفان میافزود. قیام شیخ محمد خیابانی-کسروی
[15] ادارهی استخبارات (جاسوسی) دفتر اطلاعات (خبررسانی) بریتانیا (ص
٨٤) در بارهی ماجرای دستگیری و تبعید حاجی بیگ بلوری اطلاعات اضافی زیر را میدهد:
میرزا آقا بلوری: یک دموکرات از تبریز. طرفدار تورک. در ١٤ مه می
١٩١٨ از طرف والی کل دستگیر و تحت اسکورت به تهران فرستاده شد. عامل تورک-آلمان.
سردستهی مجاهدان. گزارش شده که در ژوئن ١٩١٨ به تبریز بازگشته است. هنگامی که
دموکراتها از خود سلب مسئولیت کرده و گفتند که بازگشت بلوری مشکلساز است، تورکها با پوسترهای امضاء شده توسط «منیر
پاشا» که میگفت بلوری یک وطنپرست خوب است پاسخ دادند. در ژولای ١٩١٨ بلوری برای
استخدام نیروهای بومی برای تورکها در تبریز تلاش میکرد، اما کاملا شکست خورد.
حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهيدلهر فيرقهسی)
و رهبر آن تبريزلی حاجی بيگ (حاجی ميرزا آقا بلوری)
[16] شخصیت ملی تورک محمدحسن میرزا قاجار، تولد ١٨٩٩ تبریز - فوت ١٩٤٢ لندن، برادر احمدشاه قاجار، از سال ١٩٠٩
تا خلع سلطنت وی در ١٩٢٥ شانزده سال ولیعهد ایران، و از سال ١٩١٤ فرمانفرمای
ایالت آزربایجان بود. پس از عزل احمدشاه از سلطنت، به دستور رضاشاه از کاخ
گلستان اخراج و از طریق بغداد به اوروپا تبعید شد. محمدحسن میرزا قاجار - که هرگز
حاضر به استعفاء نشده بود- پس از فوت احمدشاه در سال ١٩٢٩ در پاریس اعلامیهای صادر کرد و در آن خود را
پادشاه قانونیی ایران اعلام نمود. در حوادث شهریور ١٩٤٥ و استعفای رضاشاه، بار دیگر خواستار بازگشت به ایران
شد. یک سال بعد در فقر و تنگدستی در پاریس فوت کرد.
محمدحسن میرزا قاجار تبریزی به سبب حمایت از نیروهای ملیی تورک در سالهای جنگ
جهانی اول، استقبال گرم از اوردوی متحد تورک بومی-عثمانلی آزادکنندهی تبریز و
تورکایلی در سال ١٩١٨، همراهی و همکاری با اوردوی نجاتبخش عثمانلی، صدور دعوتنامه
به همراه علی احسان پاشا خطاب به سران عشایر برای پیوستن آنها با پیاده و
سوار به جهاد اکبر اعلان شده توسط خلیفهی عثمانلی و در صف اوردوی اسلام عثمانلی
بر علیه نیروهای اشغالگر روسیه و انگلیس، مخالفت با سیاستهای ضد تورک و داشناکگرایانهی
فرقهی ضد تورک دموکرات آزربایجان و عبدالله بهرامی از رهبران ضد تورک، پانایرانیست
و تروریست آن فرقه، کومک به خانوادههای قربانیان کشتار تورکها توسط داشناکهای
ارمنی در نخجوان، در عین حال مخالفت با کشتار ارمنیان بومی که در فاجعهی تورک
قیرقینی-جیلو اشتراک نداشتند، مخالفت با تاسیس غیر قانونی رژیم پهلوی و مقاومت بر
علیه سلطنت رضاشاه، .... یک شخصیت ملی تورک بشمار میرود.
ولیعهد
محمدحسن میرزا قاجار بهروایت خلیل پاشا قوُت
[17] میرزا
علی آقا هئیت تبریزی: یک شخصیت ملی تورک
[18] باقر طلیعه فرزند حاجى ملامحمد برآغوش مجتهد تبریزى، معروف به میرزا باقر ناطق. ناشر دو روزنامه به نام طلیعهی سعادت و كلید نجات در تبریز و دخیل در انتشار روزنامهی نیم هفتهگی شرق که حاجی بیگ بلوری آن را منتشر میکرد بود. چون در زمرهی منتقدین و مخالفین شیخ محمد خیابانى قرار داشت، از طرف او از تبریز تبعید شد.
No comments:
Post a Comment