Saturday, February 24, 2018

قهرمان ملی ساختن از عليرضا نابدل

قهرمان ملی ساختن از علیرضا نابدل 

مئهران باهارلی

علی‌رضا ناب‌دل یک شاعر دارای ملیت تورک با استعداد متوسط (تخلص اوختای)، یک آزربایجان‌گرای کلاسیک - پان‌ایرانیست – استالینیست منسوب به پدیده‌های مانقورتیسم تبریزی و مانقورتیسم آزربایجانی، و مولف اثری تورک‌ستیزانه، پرخاش‌گرانه، فوق‌العاده جاهلانه‌ و سخیف بر علیه ملت تورک به نام «آزربایجان و مساله‌ی ملی» است. برخی از جمله محمدتقی زهتابی، انتساب این کتاب به ناب‌دل را به زیر سوال برده‌اند. اما این ادعا قانع کننده و به هیچ وجه مستند نیست. تا زمانی که این ادعا به روشی مقبول اثبات نه‌شده است، باید کتاب «آزربایجان و مساله‌ی ملی» را به عنوان اثر علی‌رضا ناب‌دل پذیرفت. (تحریف، مخفی نمودن و بازنویسی واقعیات تاریخی و مخصوصاً وارونه‌نمایی عمل‌کردها و ماهیت شخصیت‌های تاریخی ضد تورک، مانند آنچه زهتابی در مورد علیرضا نابدل انجام می‌دهد، رفتاری شناخته شده در میان فعالین سیاسی آزربایجان‌گرا از تبریز و شرق آزربایجان است. یکی دیگر از روش‌های انجام این گونه تحریفات و بازنویسی واقعیات، مطرح کردن این ادعای تماماً دروغ است که گویا بعضی از شخصیت‌های ضد تورک تبریزی و .... مانند تقی‌زاده و ارانی و کسروی و .... در آخر عمر خود از گفته‌ها و کرده‌های ضد تورک خود پشیمان و نادم شده‌اند).

در عرصه‌ی هویت ملی، اثر ناب‌دل ملقمه‌ای است از ایدئولوژی‌های چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی و آزربایجان‌گرایی استالینیستی. ناب‌دل با انکار هویت ملی و نفی وجود ملت تورک (با به کار بردن نام «آزری» به جای «تورکی»؛ «آزربایجانی» و «تورک‌زبان» به جای «تورک»؛ «ادبیات آزربایجان» به جای «ادبیات تورک»، ...)؛ انکار و نفی وطن ملت «تورک» – تورک‌ایلی، تجزیه و محدود ساختن آن به جوغرافیای آزربایجان (در حالی که صرفاً قسمتی از ملت تورک در آزربایجان ساکن است، منطقه‌ی آزربایجان صرفاً نیمی از وطن تورک و یا تورک‌ایلی است، همه‌ی آزربایجان جزئی از وطن ملت تورک - تورک‌ایلی نیست و بخشی از آن وطن ملت کورد است)؛ انکار یگانه‌گی ملی توده‌ی تورک - اوغوزهای غربی پراکنده در ایران (با تکه پارچه کردن او به «آزربایجانی» و «دیگر تورک‌ها»)؛ ... خود یک «پان» نژادپرست ضد تورک و شخصی مرتکب خیانت به ملت تورک و خیانت به وطن تورک شده، است. 



ناب‌دل در اثر خود بارها نام ملی «کورد» را با احترام ذکر می‌کند. اما از ذکر نام ملی ملت تور «تورک» هراسان و گریزان است، آن را مخفی و انکار می‌کند و از موضع خودبزرگ‌بینی الیتیستی[1] آن را به «آزربایجانی‌ها، خلق آزربایجان، ...»؛ و نام زبان «تورکی» را به «آزری» تغییر می‌دهد. در حالی که در ایران قوم و ملت و زبانی با نام آزری و یا آزربایجانی وجود نه‌دارد. هویت‌های قومی - ملی استعمار، صلیبی و پان ایرانیسم ساخته‌ی آزری و آزربایجانی، مهم‌ترین ابزار سیاست نسل‌کشی ملی تورک در ایران هستند. نهایتاً آن که چپ‌های ایرانی و آزربایجان‌گرایان مانقورت مانند ناب‌دل صلاحیت و حق تغییر نام ملی و تاریخی تورک را نه‌دارند.

نابدل مطابق اندیشه و رفتار پان‌ایرانیست‌ها و استالینیست‌ها به هر کس که خود را «تورک» بداند مارک «پان‌تورکیست» می‌زند و می‌تازد، و به هنگام بیان بسیاری از مطالب، مربوط و یا نامربوط، خود را ملزم به حمله به عوثمان‌لی - تورکیه حس می‌کند. (از کتاب ناب‌دل: کلّه‌خرهای دولار پرورده‌ی آنکارا و استانبول، بچه بورژوواهای ایرانی در حال تحصیل در تورکیه، توسعه‌طلبی عثمانی، مداخلات اشغال‌گرانه‌ی عثمانی، زبان استانبولی - در اشاره به تورکی سلیس ساهر، .... )

ناب‌دل در اثر خود، در پیروی از سنت نکوهیده‌ی چپ ایرانی و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست، به استفاده‌ی گسترده از شیوه‌ی تخریب و ترور شخصیت، تهمت‌زنی، ناسزاگوئی و تحقیر و بدنام کردن و لجن‌مالی افراد می‌پردازد. قربانیان ترور شخصیتی و فحاشی‌های ناب‌دل عبارتند از تورک‌گراها، آنان که خود را تورک می‌دانند، دیگراندیشان و مخالفین سیاسی وی، و هر کس که وی به دلیلی او را نه‌می‌پسندد. مانند علی تبریزی، محمدعلی فرزانه، فتحی، شهریار، بولوت قاراچورلو سهند، علی توده، بالاش آزراوغلو، مدینه گلگون، میر مهدی اعتماد، بهبودوف، دوکتور حسین‌قلی کاتبی؛ و مقامات حکومت ملی آزربایجان، جمهوری آزربایجان شوروی، تورکیه، دولت قاجار و .... (از فحاشی‌ها و پرده دریده‌گی‌های ناب‌دل در کتابش: مزخرف، کثافت‌ها، دلقک‌های بی‌سواد، مشت ناچیز پان‌تورکیست‌ها، پان‌تورکیست سبک‌مغز، بیان حقیر و ناچیز شهریار، معدودی سبک‌مغز، مبتذل و تهوع‌آور و توخالی، چاکران سابق، تسلیم‌طلب جبون، غدارترین دشمنان، ناسیونالیست‌های ولایتی، تصور کودکانه‌ی پان‌تورکیست‌ها، روباه‌صفتان، توطئه‌چینی‌های خیانت‌آمیز، ریاکاری چاپلوسانه، قورباغه‌های خروشچوفیسم، دست‌نشانده‌گان امپریالیسم، سازش‌کاری خیانت‌آمیز لیبرال‌ها، قراضه‌ترین سنگر، تدابیر کینه‌توز، سرکوب وحشیانه، نماینده‌گان مفلوک، خرفتی بی حد و حصر، دشنه‌ی خون‌ریز ارتجاع، شعارهای ابلهانه، مشتی مقام‌پرست سبک‌مغز و نان به نرخ روز خور، ارتجاع انتقام‌جو، گنده‌گوها، نان به نرخ روز خورها، اشعار توخالی‌شان، بورژواهای نوکیسه، دلقک‌وار، مغز بی‌استعداد یک فرصت‌طلب و سودجوی کبیر، ولایت‌گرایی ضد انقلابی، شهریارپرستی، لجن ولایت‌پرستی، حضرت استاد، .....)

تاریخ‌نگاری کتاب ناب‌دل (در مورد صفویان، مشروطه، حرکت خیابانی، جنبش گیلان، مداخله‌ی عوثمان‌لی در جنگ جهانی اول، حکومت اتحاد تورک به رهبری جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورمویی، ...)، تکرار دروغ‌پردازی‌ها، قصه‌گویی‌ها، جعلیات ایدئولوژیک، وارونه‌نمایی و تاریخ‌بافی‌های دولت ایران، کسروی، دیگر پان‌ایرانیست‌ها و محققین دولتی و استالینیست شوروی و آزربایجان شوروی، و به گفته ی خودش «تصورات کودکانه، بیانات توخالی، شعارهای ابلهانه، گنده‌گویی‌های معدودی سبک مغز، ....»، و در یک کلام از قبیل مهمل‌گویی و لاطائلات و چرندیات است. ناب‌دل در این راستا به نقل مکرر از کسروی، این پان‌ایرانیست و پیغامبر چپ‌های ایرانی و آزربایجان‌گرایان و کوپی کردن از منابع ضد تورک آزربایجان شوروی می‌پردازد.

در کتاب ناب‌دل ادعاهایی در باره‌ی روی‌دادهای تاریخی وجود دارند که نشان‌گر جهل مطلق ادعا کننده‌ی آن‌ها در موضوع مورد بحث است. به عنوان نمونه: «در آن روزها طرف‌داران اتحاد اسلامی که از امپریالیسم آلمان آب می‌خورد و از پشتیبانی امپراتوری عثمانی برخوردار بود، در تبریز روزنامه منتشر کرده، روی شعار تورک بودن آزربایجان پافشاری می‌ورزیدند و تلاش داشتند جنبش دموکراتیک ایران را دچار تفرقه و پراکنده‌گی سازند. خیابانی نقشه‌های ضد انقلابی و ضد ملی آن‌ها را افشاء نمود و روزنامه‌شان را توقیف کرد ....». این‌ها همه خیال‌پردازی و بافنده‌گی و بی سر و ته گویی به قول خودش «مبتذل و تهوع‌آور» پان‌ایرانیستی – استالینیستی است. زیرا:

-در سال‌های مورد بحث، ١٩١٨-١٩١٧ چیزی به عنوان «جنبش دموکراتیک ایران» وجود نه‌داشت.

-قسمت‌های گوناگون کشور تحت اشغال روسیه و بریتانیا بود و دولت مرکزی عملاً حاکمیت و کونترول خود بر بخش اعظم کشور را از دست داده بود. در شمال غرب گروه‌های مسلح و تبه‌کار و تروریست ارمنی و آسوری و کوردی، با حمایت‌های نظامی و سیاسی و تبلیغاتی و مسیونری بریتانیا و روسیه و فرانسه و آمریکا و ... مشغول کشت و کشتار مردم تورک و تاراج و تخریب روستاها و شهرها بودند. تا آن‌ که طرف‌داران «اتحاد اسلام» تنها حرکت حقیقتاً دموکراتیک وقت در منطقه و «اوردو - امپراتوری عوثمان‌لی» آمده آن‌ها را نجات دادند.

-با گرد آمدن تورکان سراسر ایران، و دیگر مردمان کشور حول حرکت دموکراتیک و ضد استعماری اتحاد اسلام عوثمان‌لی، به طور موقت هم که شده تفرقه و پراکنده‌گی‌شان پایان یافت.

-چاپ روزنامه‌ی تورکی «آزربایجان» در تبریز به همت و سرمایه‌ی رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورمویی - مجدالسلطنه و پافشاری او بر تورک بودن مردم تورک در آن نشریه‌، نه تنها «نقشه‌ی ضد انقلابی و ضد ملی» نه‌بود، بلکه ملی‌ترین روی‌داد در تاریخ معاصر ملت تورک است.

-خیابانی در آن جریانات، نقشه‌های کسی به جز خود و دموکرات‌های آزربایجان را افشاء نه‌کرد. وی در آن مقطع مواضعی ضد تورک، ضد ملی، و ارمنی‌دوست - روس‌‌پرستانه داشت و حزبی که وی در راس آن بود، فرقه‌ی دموکرات آزربایجان یک حزب ضد تورک، ضد فدرالیسم ملی، فارس‌گرا و دارای ایدئولوژی پان‌ایرانیسم، متفق انگلستان و داشناک‌ها و ... بود.

-خیابانی نشریه‌ی تورک‌گرایان را توقیف نه‌کرد. خیابانی که دارای تمایلات دیکتاتوری و مخالف آزادی مطبوعات بود و قبلاً از انتشار نشریه‌ی تورکی موللا نصرالدین جلوگیری کرده بود، به هنگام انتشار نشریه‌ی تورکی آزربایجان به مدیریت رهبر ملی تورک جمشیدخان افشار اورمویی، به علت فعالیت‌های خائنانه و ضد تورک خود به تبعید در اورموو قارس فرستاده شده بود. هنگامی که فرقه‌ی پان‌ایرانیست دموکرات آزربایجان به رهبری خیابانی حاکمیت در تبریز را به دست گرفت و به سرکوب مطبوعات آزاد پرداخت، مدت‌ها بود که حاکمیت ملی تورک اتحاد به رهبری جمشید خان سوباتای‌لی افشار اورمویی فروپاشیده و انتشار نشریه تورکی آزربایجان هم متوقف شده بود. ....

ناب‌دل تروریستی است که به نام کومونیسم به نیهیلیسم رسید. سوای بحث نسبت بین «جنگ مسلحانه» و «مبارزه‌ی چریکی» و «تروریسم»، اصرار مکرّر ناب‌دل برای کشتن خود، در حالی که حتی طبق منطق چریکی آن زمان، این عمل نه ضروری و نه معقول بود، آن هم به طرزی مشابه عملیات انتحاری پاک‌باخته‌گان داعشی، مصداق تروریسم و حد اعلای پوچی‌گرایی است (اگرچه بعضی معتقدند روایت‌ها در باره‌ی خودکشی ناب‌دل، ساخته و پرداخته و از اغراق‌گویی‌ها و دروغ‌بافی‌های مرسوم چپ است). اندیشه‌ی کومونیسم بولشویکی - استالینیستی و مبارزه‌ی مسلحانه‌ی گروه‌های چپ افراطی که ناب‌دل سمبول آن بود، خاست‌گاه استبداد، کشتار و تخریب در تاریخ معاصر بوده و تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون انسان را به قتل رسانده است. شخصی با این میزان از گرایش به ستیزه‌جویی و خشونت و خون‌ریزی، نفرت آشکار نسبت به آزاداندیشی و آزادی و جامعه‌ی دموکراتیک و انسان و خود؛ و بی ارزش شماری حیات انسان، فاقد ویژه‌گی‌هایی است که به‌توان از او یک قهرمان و یا سمبول ساخت.

در قهرمان‌سازی از علی‌رضا ناب‌دل توسط چپ ایرانی و آزربایجان‌گرایان (سایت ایشیق، ...) که تقریباً همه مانند او از شرق و مرکز آزربایجان مخصوصاً تاریخ‌بافان و محقق‌نمایان تبریزی و منسوبین به طیف شارلاتانیست – لومپنیست آزربایجان‌گرایی (اشخاصی مانند محمد آزادگر، .....) هستند، علاوه بر تقدیس خشونت و نیستی؛ عواملی چون تبریزی بودن، انکار هویت ملی تورک، تورک‌ستیزی و مواضع شدیداً ضد تورک، ضد عوثمان‌لی- ضد تورکیه و محبت او به تروریسم ارمنی و کوردی هم دخیل بوده‌اند. چرا که آزربایجان‌گرایان استالینیست و پان‌ایرانیست و چپ ایرانی، منکر هویت ملی تورک و عموماً دارای تمایلات شدید محلی‌گرایی و تنفر از تورک و ضد عوثمان‌لی- ضد تورکیه‌اند و نیستی و خشونت و محبت به تروریسم ارمنی و کوردی را گرامی می‌دارند.

(٭وضعیت علی‌رضا ناب‌دل، متفاوت از صمد بهرنگی، بهروز دهقانی، مرضیه اسکویی، .... است. زیرا علی‌رغم اشتراک در ترمینولوژی - کاربرد اصطلاحات «زبان آزربایجانی» و مشی سیاسی - «مبارزه‌ی چریکی» و ... بینشان؛ تا آنجا که من می‌دانم آن‌ها بر خلاف ناب‌دل، به هویت ملی تورک نه‌تاخته‌؛ به ترور شخصیت‌های ملی تورک و سابقون تورک‌گرا، مدح و ستایش تروریست‌های کوردی و وارونه‌نویسی پان‌ایرانیستی - استالینیستی تاریخ نه‌پرداخته‌اند. شاید در صورت زنده ماندن آن‌ها هم مانند ناب‌دل و دیگر رفقای تبریزی خود در سازمان‌های فدائی خلق و دیگر تشکیلات و جریان‌های چپ، در آینده به جبهه‌ی ضد تورک می‌پیوستند، اما به همه حال در طول حیات کوتاه سیاسی و فرهنگی خود – و بر خلاف ناب‌دل - همچو کاری نه‌کردند و یا فرصت انجام آن را نه‌یافتند .....).

برای مطالعه‌ی بیشتر:

ریشه‌شناسی مانقورت و کؤزقامان؛ و کلمات تورکی مایماق، ملنگ، مشنگ، ننگ، ....

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/10/blog-post_28.html

جهالت است یا مانقورتیسم؟ بایکوت شخصیت‌ها و جریانات ملی تورک از طرف آزربایجان‌گرایان، و تقدیر و تقدیم خائنین و پان ایرانیست‌ها به عنوان قهرمان ملی از طرف ایشان

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_24.html

فعالین سیاسی آزربایجان‌گرا، تحریف تاریخ و معرفی کردن رهبران فاقد شعور ملی تورک جنبش مشروطیت به عنوان شخصیت‌های ملی

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/02/blog-post_19.html

مقاومت و عناد آزربایجان‌گرایان در مقابل حقایق کم کم در هم شکسته می‌شود

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_3.html

قهرمان ملی ساختن از علیرضا نابدل

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_24.html

دلایل شیطان‌سازی از قاجارها در تاریخ‌نگاری‌های ایران‌گرا و آزربایجان‌گرا

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/03/blog-post_31.html


[1] نخبه‌گرایانه، خود را ولی و قیم مردم دانستن، مردم را بی‌شعور و گنگ و نادان و سفیه تصور کردن عده‌ای خود برحق‌بین

2 comments:

  1. کتابچه کم حجم و گوجک نابدل نشاندهنده ی سواذ اندک او و نیز ذوب شده گی وی در ذر تفکر مارکسیستی است داستانهایی هم که درمورد خودکشی او ساخته و‌پزداخته شده ازنوع اعراق گویی های جنبش چپ ذزان سالها میباشد

    ReplyDelete
    Replies
    1. کتاب نابدل حقیقتا شاهکار بی سوادی و جهالت است. در مورد خودکشی او بعید نیست همانطور که شما گفته اید این داستان و اغراق گویی چپ باشد. هر چند در این مورد تحقیقات نکرده ام.

      Delete