Saturday, March 3, 2018

مبارزه‌ی قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی دموکرات‌های آزربایجان با تورک‌گرایان و قائلین به عدم مرکزیت (فدرالیست‌ها، آزادی‌خواهان و ملیون واقعی)

مبارزه‌ی قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی دموکرات‌های آزربایجان با تورک‌گرایان و قائلین به عدم مرکزیت (فدرالیست‌ها، آزادی‌خواهان و ملیون واقعی)

 

مئهران باهارلی


تبعید میرزا آقا بلوری تورکوفیل- تورک‌گرا توسط خیابانی

 

«حاجی میرزا بلوری تبریزی» ویا «حاجی بیگ»، رهبر ناسیونالیست‌های تورک و از سران تورک‌چو-تورک‌گرای بنام و دلیر و محبوب مجاهدین قدیم انقلاب مشروطیت، نائب رئیس «مجلس اتحاد اسلام» و رئیس بلدیه‌ی تبریز در دوره‌ی حکومت تورک اتحاد بود. وی برجسته‌ترین شخصیت تورک‌گرا –ناسیونالیست تورک در تاریخ معاصر تورک‌ایلی پس از جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه است. گزارشات اداره‌ی استخبارات (جاسوسی)، دفتر اطلاعات (خبررسانی) بریتانیا هر دوی جمشیدخان مجدالسطنه و میرزا آقا بلوری را تورکوفیل- تورک‌گرا می‌نامد. حاجی بیگ طرف‌دار الحاق آزربایجان ایران به قلمروی عثمانلی بود.




خیابانی خود قبلا «حاجی میرزا بلوری» را پس از درگیری با مجاهدین وی به کومک نظمیه (به ریاست عنصر ضد تورک عبدالله بهرامی) دست‌گیر و از تبریز تبعید کرده بود: «باید دانست که این تسلط ایشان [دموکرات‌ها] نه تنها بر توده‌ی مردم، بلکه بر آزادی‌خواهان نیز سنگین بود و همه در پرده و آشکار زبان خرده‌گیری باز کرده بودند. و نخستین نغمه‌ی مخالفت را مجاهدان سرودن آغازیدند. و آن چنان بود که حاجی میرزا آقای بلوری که یکی از سردسته‌های مجاهدان بود و در جنگ‌های ١٣٢٦ (١٩٠٨) و محرم ١٣٣٠ (ژانویه ١٩١٢) هنرها و دلیری‌ها از خود نشان داده و پس از چیره گردیدن روس‌ها با دیگر سردسته‌ها به اسلامبول گریخته بود و در میان تورک‌ها می‌زیست، در آغاز سال ١٣٣٦ (١٩١٨) به تبریز آمد. و مجاهدان بر سر وی گرد آمده بیرق مخالفت با خیابانی را بلند کردند. و روزنامه‌ای نیز به نام «شرق» برپا کردند و شماره‌ی نخستین آن چاپ گردید. لیکن خیابانی به دست‌یاری نظمیه (به ریاست عنصر ضد تورک عبدالله بهرامی) عرصه را بر ایشان تنگ ساخت و سرانجام کار به زد و خورد کشید و بلوری دست‌گیر و از شهر بیرون رانده شد. لیکن کینه‌ی مردم در باره‌ی پیشوایان دموکرات روز به روز زیادتر می‌گردید و بر شماره‌ی مخالفان می‌افزود» (قیام شیخ محمد خیابانی-کسروی). رئیس نظمیه‌ی مورد بحث در این روایت، عبدالله بهرامی است که دارای تمایلات ضد تورک بود، با کومیته‌ی ترور دموکرات‌ها در تبریز و کومیته‌ی ترور مجازات در تهران پیوندهایی داشت و از هم‌راهان و هم‌دستان خیابانی بود.

پس از ورود اوردوی آزادی‌بخش عثمانلی به تبریز، ورق بر علیه ایران‌گرایان و فرقه‌ی دموکرات آزربایجان برگشت. کسروی در پاراگراف زیر به اقدامات سریع اوردوی عثمانلی و ناسیونالیست‌های تورک برای ایجاد حاکمیتی تورک به مرکزیت تبریز اشاره کرده و نام رهبران ملی و آزادی‌خواه واقعی آن برهه، یعنی شخصیت‌های تورک‌گرای «جمشیدخان افشار اورومی مجدالسلطنه»، «حاجی میرزا بلوری»، «میرزا تقی خان رفعت»، «میرزا محسن خان رفعت» و «مکرم الملک» (در آن برهه موضعی ملی و تورک‌گرایانه اخذکرده بود) را ذکر می‌کند. در این پاراگراف همچنین به دو نکته‌ی مهم تاریخی اشاره شده است. نخست همدستی خیابانی-نوبری-بادامچی با ارمنی‌ها بر علیه اوردوی متحد تورک بومی-عثمانلی و حاکمیت تورک اتحاد که باعث تبعید آن‌ها به اورمیه شد؛ دیگری قطع رابطه‌ی میرزا تقی خان رفعت از فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و پیوستن به جنبش ملی دموکراتیک تورک: «اوردوی دیگر به سوی تبریز روانه گردیده و در ماه رمضان بدانجا رسیدند. و این آمدن ایشان وضع آزربایجان را به یک باره دگرگونه گردانیده و نوبری و خیابانی را روزگار بر آشفت. زیرا تورک‌ها ... «مجدالسلطنه» را که از هواخواهان دیرینه‌ی ایشان بود از سوی خود والی گردانیدند و بهرامی رئیس نظمیه را به قره داغ فرستادند. از آن سوی حزبی در آمیخته از تورکی و ایرانی به نام «اتحاد اسلام» پدید آوردند. .... و «بلوری» نیز که به تورک‌ها پیوسته بود، به تبریز بازگشت و سر انجام کار بدانجا کشید که در ماه شوال تورک‌ها خیابانی و نوبری و حاجی محمدعلی نامی را از همراهان خیابانی، گرفتار کرده و با قاراوول و پاس‌بان به اورومی که از دست آشوریان گرفته بودند، بردند. و در تبریز به زبان‌ها انداختند که ایشان بر زیان دولت اسلامی تورک می‌کوشیدندی و با ارمنی‌ها هم‌دست گردیده بودند .... تا هنگامی که تورک‌ها به آزربایگان در آمدند و خیابانی و نوبری دست‌گیر گردانیده به اورومی بردند. در این هنگام «رفعت» به یک‌بار از دموکرات‌ها بریده و به تورک‌ها پیوست. و چند روزی نگذشت که با پول «مجدالسلطنه» روزنامه به نام آزربایجان در زبان تورکی اسلامبولی برپا کردند که مدیر آن «میرزا محسن خان» و نویسنده‌اش «میرزا تقی خان» بود» (قیام شیخ محمد خیابانی-کسروی)

مبارزه‌ی قهرآمیز و زد وخورد فیزیکی با تورک‌گرایان و قائلین به عدم مرکزیت

بادامچی از رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان می‌گوید که فرقه‌ی دموکرات آزربایجان نه تنها خواستار استقلال آزربایجان از ایران نبود، بلکه مدافع مرکزیت (یونیتاریسم) و مخالف عدم مرکزیت (فدرالیسم) بود و از این رو با احزاب مترقی آن دوره مانند جمعیت اتحاد و ترقی در تبریز که معتقد به لزوم فدرالیسم بودند، در «زدوخورد»، و با تورک‌ها که خواستار مستقل کردن و الحاق آزربایجان ایران به آزربایجان قفقاز بودند در «مبارزه» بود: «چه طور تصور می‌توان کرد که دموکرات‌ها قائل به تجزیه‌ی آزربایجان [از ایران] شوند، در حالتی که اصل مهم مرام آن‌ها و شالوده‌ی تشکیلات فرقه‌ی دموکرات در روی مرکزیت ریخته شده و دموکرات‌ها هستند که با «جمعیت اتفاق و ترقی» که قائل به عدم مرکزیت بودند همیشه در «زد و خورد» بودند. شعار فرقه‌ی دموکرات که با خطوط برجسته در تمام نشریات و جراید خود درج و به عموم اعلام کرده این است: «آزربایجان جزء لاینفک ایران است». مبارزه‌ی دموکرات‌ها با تورک‌ها و آن همه حبس و فشار در سر همین مساله بود که تورک‌ها می‌خواستند آزربایجان را که فعلا تورک‌زبان است به خودشان ملحق کنند و دموکرات‌ها قبول نکرده و مخالفت نمودند» («فعالیت و اقدامات شیخ محمد خیابانی»، بادامچی). در اینجا بی‌شک صرفا «مبارزه‌ی سیاسی» و «زد و خورد اندیشه» منظور نیست و قصد- با توجه به شیوه‌ی مرسوم رهبری فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و کومیته‌ی ترورشان، مبارزه‌ی قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی است (این اظهارات نشان می‌دهند که تقدیم حکومت آزادی‌ستان به عنوان یک حکومت ملی تورک، استقلال‌طلب، فدرالیست، ... همه دروغ‌پردازی‌های آزربایجان‌گرایان استالینیست است).

نقل قول زیر از عبدالله بهرامی رئیس نظمیه در دوره‌ی آزادی‌ستان نیز به وضوح نشان می‌دهد که علاوه بر آنکه خیل مردم و تورک‌گرایان دموکرات و غیر دموکرات به حاکمیت تورک اتحاد و اوردوی نجات‌بخش عثمانلی پیوسته و مصدر امور بودند، رعب و وحشت آن‌ها از «مبارزه‌ی قهرآمیز» و «زدوخورد فیزیکی» کومیته‌ی ترور فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، هم واقعی بوده است. آن چنانچه بسیاری از تورک‌گرایان و دموکرات‌های مصدر امور در حاکمیت تورک اتحاد، پس از خروج اوردوی عثمانلی از آزربایجان، از ترس کشته شدن توسط کومیته‌ی تروریستی دموکرات‌ها در گوشه‌ و کنار شهر پنهان شدند و یا از شهر فرار کردند. آن‌ها تا سقوط حاکمیت آزادی‌ستان مخفی بودند: «پس از تخلیه‌ی آزربایجان [از قوای عثمانی] عده‌[ای از] مخالفین [تورک‌گرا] که در دوره‌ی [حاکمیت] عثمانی مصدر خدمات محلی بودند، از ترس انتقام آزادی‌خواهان [دموکرات‌های آزربایجان] فرار کرده و به تهران پناهنده شده بودند...... [پس از سقوط حاکمیت آزادی‌ستان] مخالفین که در گوشه‌های شهر پنهان شده بودند .... فراریان آزربایجان و عواملی که در دوره‌ی هجوم عثمانی‌ها مصادر امور بودند... یک دفعه بیرون آمده .......» (خاطرات عبدالله بهرامی)

تاریخ‌نویسی استالینیستی ادعا می‌کند که در دوره‌ی «حاکمیت تورک اتحاد» (جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی) اهالی تبریز مقامات و اوردوی عثمانلی را نیز مورد هدف قرار می‌داد: «شبی نبود ٥ تا ١٠ نفر افسر و یا سرباز عثمانلی به دست اهالی کشته نشده باشد. کار انتقام‌جویی به جایی می‌رسد که فرماندهی ارتش عثمانلی ترخیص شب هنگام را در سربازخانه‌ها ممنوع می‌سازد». (انقلاب اوکتوبر و ایران، غلام محمدلی؛ ص ٢١٨). این ادعاها دروغ‌پردازی‌ها و وارونه‌نویسی‌ها و بزرگ‌نمائی‌های استالینیستی است. حتی اگر حمله‌ای بر علیه نیروهای متحد تورک صورت گرفته باشد، به احتمال بسیار زیاد این حمله نه از سوی اهالی، بلکه از سوی کومیته‌ی ترور دموکرات‌های آزربایجان و متفقین داشناک آن‌ها در تبریز بوده است. این نیز، نشان از تشخیص صائب مقامات حاکمیت تورک اتحاد-اوردوی عثمانلی دارد که رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان افرادی ضد تورک و هم‌دست تروریست‌های ارمنی بودند.

انکار وجود جریانات سیاسی تورک‌گرا و حمایت مردم تورک از حاکمیت تورک اتحاد توسط آزربایجان‌گرایان

همان‌گونه که فوقا مشاهده شد، در آن برهه دسته‌جات مجاهدین تورک‌گرا به رهبری حاجی میرزا بلوری وجود داشتند که خیابانی آن‌ها را پس از درگیری تبعید کرد. هم‌چنین گروه‌های سیاسی عدم مرکزیت‌خواه یعنی فدرالیست‌ها (شامل تورک‌گرایان) وجود داشتند که فرقه‌ی دموکرات آزربایجان با آن‌ها مبارزه و زدوخورد می‌کرد. کسروی در دیگر آثارش گفته است که بسیاری از سیاسیون تبریز به حاکمیت تورک اتحاد-اوردوی عثمانلی ملحق شدند، حزب اتحاد اسلام با شرکت تورک‌های بومی ایرانی و عثمانلی تاسیس شد، بسیاری از شخصیت‌ها و مردم تبریز از جمله دموکرات‌ها بدان حزب پیوستند و همچنین توده‌ی مردم تبریز با عثمانیان همکاری می‌کردند: «ولی بدخواهان ایشان که فرصت یافته به عثمانیان پیوسته بودند خاموش ننشستند و این بود یک ماه کمابیش نگذشت که عثمانیان خیابانی و نوبری را با حاجی محمدعلی بادامچی دستگیر گردانیده از تبریز بیرون فرستادند. ..... عثمانیان هر کجا می‌رسیدند "اتحاد اسلام" پدید می‌آورند. .... در تبریز هم کسان بسیاری را خواندند و حزبی پدید آوردند. حزبی در آمیخته از تورکی و ایرانی به نام «اتحاد اسلام» پدید آوردند. .... بسیاری از آشنایان من، از جمله آقا میرزا علی هیئت در آن حزب جا گرفتند. ولی من کناره جستم. .... شنیدنی بود که کسانی از همان هکماوار به نزد عثمانیان رفته جاسوسی مرا کرده بودند که از هم‌راهان خیابانیست. ....»

این تثبیت‌ها همه، دروغ‌پردازی پان‌ایرانیست‌های آزربایجان‌گرا و آزربایجان‌گرایان استالینیست مانند ناهیدی آذر را تکذیب می‌کند که منکر وجود جریانات سیاسی تورک‌گرا در آن دوره و یا استقبال و حمایت مردم تبریز از حاکمیت تورک اتحاد-اوردوی نجات‌بخش عثمانلی است: «عثمانیان به منظور یافتن تکیه‌گاه اجتماعی و مقابله با دموکرات‌ها سیاست قدیمی پان‌تورانیزم را در لفافه‌ی فریبنده‌ی اسلام پیچیده برای اجرای منظور خود مرد شیاد و حقه‌بازی به نام یوسف ضیاء را به تبریز می‌آوردند ولی در تبریز از سازمان اتحاد اسلام عثمانی‌ها استقبالی نمی‌شود» (جنبش آزادی‌ستان، عبدالحسین ناهیدی آذر)

اساس تحریف ایران‌گرایانه و استالینیستی تاریخ سال‌های جنگ جهانی اول در تورک‌ایلی آن است که در آن دوره جنبش ملی دموکراتیک تورک وجود نداشته؛ و هر چه در آن دوره موجود بوده مربوط به ایران‌گرایی و آزربایجان‌گرایی بوده است. در نتیجه در یک صد سال گذشته بر هر داده‌ای که مغایر این فرض و جعل بوده عامدا سرپوش گذاشته شده و شخصیت‌های ملی و جریانات سیاسی تورک‌گرا در آن دوره کلا حذف و سانسور شده‌اند. به گونه‌ای که در افکار عمومی و حافظه‌ی ملی تورک اثری از آن‌ها نیست. در ایجاد و تشدید این وضعیت عوامل زیر هم دخیل بوده‌اند:

-فقدان بصیرت تاریخی برای نگهداری اسناد و گزارش‌های موثق از فعالیت‌های تشکیلاتی و تبلیغاتی توسط تورک‌گرایان آن دوره (بر خلاف تورک‌های چپ ایرانی، مشروطه‌طلبان و ...)

-تلاش آگاهانه‌ی آزربایجان‌گرایان استالینیست و ایران‌گرایان ضد تورک که در تحریف تاریخ جریان تورک‌گرایی در سال‌ای جنگ جهانی اول نفع ایدئولوژیک داشتند

-بسته بودن آرشیوهای دولتی ایران مربوط به تاریخ‌نگاری جنبش ملی دموکراتیک تورک در سال‌های جنگ جهانی اول بر روی پژوهش‌گران و عموم

-نبود روشن‌فکران و تاریخ‌پژوهان تورک مسئول و جسور پرسش‌گر و مستقل مسموم نشده توسط آزربایجان‌گرایی و ایران‌گرایی

به هر حال لازم است بر اساس اسناد و منابع موثق «تاریخ تورک‌گرایی در ایران» بازسازی، شخصیت‌ها و جریانات مطرح تورک‌گرا کشف و معرفی، و تاریخ‌نگاری ایران‌گرایانه و آزربایجان‌گرایانه بالکل به کناری انداخته و طرد شود.

-جمشید سوباتایلی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمه‌مستقل- تحت الحمایه‌ی امپراتوری عثمانلی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸)

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_29.html

-میرزا تقی‌خان رفعت از پیش‌گامان خودآگاهی ملی تورک در ایران-آزربایجان

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_26.html#more

-تشکیل «حزب اتحاد اسلام» در خوی، سلماس و اورمیه

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_31.html

No comments:

Post a Comment