Monday, March 12, 2018

کسروی تروریست‌پرور، دورویی و دغل کاری ناسیونالیسم ایرانی و آزربایجانی

کسروی تروریست‌پرور، دورویی و دغل‌کاری ناسیونالیسم ایرانی و آزربایجانی

 

مئهران باهارلی


آثار کسروی جایگاهی همانند کتب مقدس بین ناسیونالیست‌های ایرانی – فارس، تورک‌های چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست دارد. در نزد تورک‌های چپ ایرانی و آزربایجان‌گرایان، نقل قول از کسروی با عبارت «کسروی می‌گوید، کسروی می‌نویسد»، دارای مقامی مشابه «قال رسول الله» در ادبیات اسلام‌گرایان است و به زعم آن‌ها مطالبشان را تائید کرده و به وثوق و پرستیژ و «کلاس» آن‌ها می‌افزاید.

تاریخ‌نگاری ایرانی - پان‌ایرانیستی و آزربایجانی - آزربایجان‌گرایانه در مورد مشروطه تقریبا یکی و عین هم؛ و منابع و قهرمانان ملی و .... هر دویشان مشترک است. همین یک رقم اخیر، یعنی یک‌سان بودن منابع و شخصیت‌های ملی تاریخ‌نگاری ایرانی و تاریخ‌نگاری آزربایجانی، گویای این واقعیت است که این دو چیزی نیستند جز زائده و متمم و امتداد یک‌دیگر و به همین دلیل نیز به عنوان یک تاریخ‌نگاری واحد در تخالف و ضدیت با تاریخ‌نگاری تورک و علمی قرار دارند.

١-کسروی از بوجود آورنده‌گان آزربایجان‌گرایی ضد تورک: سید احمد کسروی (کسرائی) تبریزی یک آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست منسوب به جریان تاریخی موسوم به «مانقورتیسم تبریزی» است که در تشکل هویت و مفهوم «قوم آزربایجانی» به عنوان جزئی از «ملت ایران»، یعنی «آزربایجا‌ن‌گرایی ایران‌گرا و پان‌ایرانیستی» سهم بزرگی دارد. وی با عَلَم کردن واحد جوغرافیایی - اداری «آزربایجان» و نوشتن تاریخی جدا از تاریخ مناطق تورک‌نشین مجاور در استان‌های فعلی زنجان و قزوین و همدان و مرکزی و البورز و قوم و .... برای آن، آگاهانه به انکار وجود و یگانه‌گی «ملت تورک» (یعنی اوغوزهای غربی ساکن در ایران) و تجزیه‌ی آن به آزربایجانی و غیر آزربایجانی، همچنین انکار یک‌پارچه‌گی منطقه‌ی تورک‌نشین در شمال‌غرب ایران و تجزیه‌ی این «وطن تورک» (یعنی «تورک‌ایلی») به دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی کوشیده است. آزربایجانگرایان امروزی با ادعای وجود «ملت آزربایجان» به جای «ملت تورک»، و «وطن آزربایجان» به جای «وطن تورک‌ایلی»، دقیقا پیرو کسروی هستند.

٢- کسروی، بازنویسی تاریخ و حذف مجادله‌ی ملی تورک: تاریخ‌نگاری کسروی اقلا در باره‌ی ربع اول قرن بیستم و حرکت مشروطیت، آکنده از وارونه‌نمایی، تحریف و سانسور است. او در آثار خود، علاوه بر وارونه‌نویسی و ایدآلیزه کردن، حرکت مشروطه را که بنا به منابع علمی خارجی و مشاهدان بی‌طرف فاقد پشتیبانی قاطبه‌ی ملت تورک در تورک‌ایلی و ایران بود، به صورت حرکت سیاسی اصلی مردمی؛ و حرکت ملی دموکراتیک تورک - «تورک میللی موجادیله‌سی»[1] که جریان اصلی سیاسی مردمی در آن سال‌ها بین تورکان در سراسر تورک‌ایلی و در سرتاسر ایران و برخوردار از حمایت بسیار گسترده‌ی تمام اقشار جامعه بود را حذف و سانسور و ناموجود (Nonperson) کرده است. در آثار کسروی در باره‌ی رهبران تورک‌گرای آن دوره مانند جمشیدخان افشار اورومی و ابوالفتح علوی و دیگران که فرهنگ‌ساز، مسالمت‌جو، آزادی‌خواه، رفورمیست و مشروطیت‌طلب معتدل بودند، مطلب مهمی یافت نمی‌شود. این «حذف و ناموجود کردن وقایع تاریخی» توسط کسروی را می‌بایست در متن تمایل عمومی او به «حذف فیزیکی دیگری و مخالف»، که به صورت حمایتش از تروریسم ضد قاجاری، جشن کتاب‌سوزان، تلاش برای نابود کردن زبان تورکی و .... توسط او تظاهر کردند مطالعه نمود.

٣-کسروی و ستایش تروریسم ضد تورک ازلی و مشروطه‌طلب و ....:  کسروی در آثارش همه جا با آب و تاب به تقدیس خشونت و ستایش و توجیه و دفاع از اعمال تروریستی بابیان و ازلیان ضد قاجار مانند «عباس آقا صراف تبریزی» و مشروطه‌طلبان افراطی که مقامات دولتی و مخالفان سیاسی و حتی یاران دگراندیش خود را به قتل می‌رسانیدند و یا آدم‌کشان حرفه‌ای مانند «حیدرخان عموغلو» که تروریسم سرخ بولشویکی را به ایران داخل کرده و نقش مهمی در منحرف نمودن و ناکام گردانیدن روند مسالمت‌آمیز و رفورمیستی آزادی‌خواهی و مودرنتیه در ایران داشته‌اند می‌پردازد؛ و از این آدم‌کشان و تروریست‌ها و دشمنان آزادی، به عنوان آزادی‌خواه قهرمان‌سازی می‌کند. برای «گُرد آزادی» نامیده شدن فردی از سوی کسروی (و مشروطه‌طلبان و آزربایجان‌گرایان) کافی است که وی عملی خشونت‌آمیز و تروریستی بر علیه تورکان و دولت تورک قاجاری کرده باشد.

٤-کسروی و حمایت از تروریسم ارمنی: کسروی - مانند همه‌ی مشروطه‌خواهان دیگر، از تروریست و آدم‌کش ارمنی یپرم‌خان هم، یک قهرمان افسانه‌ای آفریده است. یپرم‌خان (یپرم داویدیان گانتاکتسی) یک تروریست قسی‌القلب و قانون‌شکن عضو تشکیلات قومیت‌گرای افراطی ضد تورک داشناکسوتیون بود که از اوان نوجوانی، با رها کردن درس و مدرسه و برای جنگیدن با امپراتوری عثمانلی به تورکیه عازم شده بود. این جانی خودسر که در حیات ایران خود، به عنوان رهبر مجاهدین مشروطه‌طلب، علاوه بر شرکت در ترور مقامات دولت تورک قاجاری، مرتکب کشت و کشتارهای بی‌حد از غیر نظامیان و زنان و کودکان در سرتاسر تورک‌ایلی هم شده بود (قزوین، زنجان، سراب، اهر، قراجه داغ، همدان، شهریار، تهران، کرج، .....)؛ در نهایت با کومک حیدرخان یک آدمکش و تروریست مشروطه‌طلب دیگر و بختیاری ها و ....، ستارخان و یارانش - که اکنون به ماهیت ضد تورک حرکت مشروطه‌ی انگلیسی پی برده بودند - را در پارک اتابک محاصره کرد و در حالی که آن‌ها بیرق سفید صلح‌طلبی بلند کرده بودند، با گلوله‌ی توپ و توفنگ به آن‌ها حمله نمود و بسیاری را به خاک و خون کشید.

٥-کسروی و سوزانیدن اندیشه: مراسم کتاب‌سوزانی سالانه‌ی کسروی («به روز»- اول دی ماه)[2]؛ تلاش او برای نابود کردن زبان تورکی و نسل‌کشی زبانی تورک‌ها؛ ادبیات تخریبی و روش ترور شخصیتی که بر علیه مخالفین خود از جمله مقامات دولت تورک قاجار و بویژه تورک‌گرایان (تقی رفعت، جمشیدخان مجدالسلطنه، ....)، حتی شعرایی که نمی‌پسندید بکار می‌برد («شاعرک یاوه‌گوی مفت‌خوار» نامیدن حافظ، «مرد ناپاک» خواندن سعدی، ...)، انعکاس خوی تروریست‌پروری و تمایلات خشونت‌دوستی و توتالیتر - فاشیستی این شخصیت آزربایجان‌گرا، مشروطه‌طلب، پان‌ایرانیست و از بزرگان فرقه‌ی دموکرات آزربایجان - اول است. چندان بی اساس نخواهد بود اگر گفته شود همچو ذهنیتی – در صورت داشتن امکانات و فرصت مناسب – شخصا به ترور و حذف فیزیکی مخالفان خود هم اقدام می‌نمود.

٦-کسروی، یک تروریسم‌پرور قربانی تروریسم: طنز تاریخ آنکه کسروی که به تقدیس و توجیه هر نوع تروریسم و خشونت‌خواهی ضد تورک مخصوصا تروریسم مشروطه‌طلبان بر علیه دولت قاجار می‌پرداخت؛ در هر فرصتی از خشونت‌طلبان و تروریست‌ها قهرمان‌سازی می‌کرد؛ از تروریسم فرهنگی بر علیه کتب و نسل‌کشی زبانی تورک‌ها دفاع می‌نمود؛ و بر علیه مخالفان خود شیوه‌ی ترور شخصیت را بکار می‌برد، خود بعدها قربانی همان فرهنگ تروریست‌پرور، اما از نوع اسلامیستی‌اش گردید. به بیان دیگر، کسروی تاوان رفتار نادرست خود در تائید و توجیه و تشویق اقدامات تروریستی ازلیان و مشروطه‌خواهان و .... ضد قاجار و ضد تورک را بعدتر پرداخت و توسط تروریست‌های اسلام‌گرا ترور شد.

٧-دورویی و دغل کاری ناسیونالیسم ایرانی و آزربایجانی: ناسیونالیسم ایرانی – فارس ایضا آزربایجانی قتل کسروی توسط تروریست‌های اسلام‌گرا را به درستی محکوم می‌کند. اما کوچک‌ترین اشاره‌ای به این واقعیت که کسروی خود یک تروریست‌پرور و مدافع انواع و اقسام تروریسم، از تروریسم ازلی ضد قاجاری و تروریسم مشروطه‌طلب ضد تورک و ترور فرهنگی و قتل عام کتب با سوزانیدن آن‌ها و نسل‌کشی زبانی تورکی و .... بود نمی‌کند. به عبارت دیگر ناسیونالیسم ایرانی- فارس معتقد به تروریسم خوب و تروریسم بد است. هر تروریسمی که بر علیه تورکان باشد را خوب و هر تروریسمی که بر علیه فارس‌گرایان باشد را بد می‌داند. به همین سبب است که در تاریخ‌نگاری ایرانی، تروریسم ازلی و مشروطه‌طلب که ضد تورک بود کاملا موجه شمرده می‌شود، و در روزگار ما تروریسم ارمنی (بر علیه جمهوری آزربایجان و تورکیه) و تروریسم کوردی (پ‌ک‌ک بر علیه تورکیه و سازمان‌ها و احزاب گویا مسلح کوردی ایرانی) و تروریسم یونانی (در قبرس بر علیه تورکان آن جزیره)، ..... صرفا به سبب آنکه بر علیه تورکان هستند همواره مورد تائید و حمایت ناسیونالیست‌های ایرانی – فارس بوده‌اند.

٨-وضعیت مشابهی در مورد «کودتا» وجود دارد. در حالیکه ناسیونالیسم ایرانی – فارسی کودتای مرداد ١٣٣٢ را محکوم می‌کند، در منتهای ریاکاری و دغل‌بازی کودتای اسفند ١٢٩٩ سردار سپه بر علیه دولت قانونی و مشروع قاجار را نه تنها محکوم نمی‌کند، بلکه تقدیس و تکریم می‌نماید. دموکراسی‌خواهی کسانی که تروریسم مشروطه و کودتای سردار سپه بر علیه دولت تورک قاجار را محکم نمی‌کنند فریبی بیش نیست.....


[1] «تورک میللی موجادیله‌سی» و یا «مجادله‌ی ملی تورک» نام مرحله‌ای و مقطعی از «حرکت ملی دموکراتیک تورک» در ربع آخر قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم، حرکتی مربوط به «ملت تورک» ساکن در تورک‌ایلی و ایران است که طی آن شعور ملی تورک به معنای مودرن فورم گرفت. تورک میللی موجادیله‌سی در آغاز در اشکال حمایت قاجاریان از هویت ملی تورک و زبان تورکی، رونسانس ادبی-فرهنگی تورک، ایجاد نشریات و تئاترها و مدارس تورک‌زبان، تورکی‌نویسی مولفین و نخبه‌گان، پیوستن تورکان ساکن در ایران به حرکت جدیدی‌لیک در جهان تورکیک و اتحاد اسلام عثمانلی و ... ظهور کرد و در سال‌های جنگ جهانی اول منجر به پیوستن تورکان ساکن در ایران به جهاد سلطان عثمانلی-اوردوی عثمانلی بر علیه اتحاد مثلت روسیه-بریتانیا-فرانسه؛ تشکیل دسته‌جات مسلح تورک بر علیه ارمنیان و آسوری‌های متجاوز و حامیان صلیبی آن‌ها، تاسیس تشکیلات و محافل و فرق و احزاب متعدد تورک‌گرا و تورکیست، مبارزه با تشکیلات و جریانات پان‌ایرانیستی و مشروطه‌طلب انگلیسی و آزربایجان‌گرای ماشه‌ی مراکز ضد تورک صلیبی و ماسونی و ازلی و پارسی و داشناک و ....؛ و نهایتا تاسیس «دولت تورک اتحاد» به صدارت رهبر ملی و قهرمان ملی تورک «جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه» در سال ١٩١٨ شد.

پان‌ایرانیست‌ها و آزربایجان‌گرایان، تاریخ‌نگاری‌های ایرانی و آزربایجانی و مانقورتیسم آزربایجانی-تبریزی، «تورک میللی موجادیله‌سی» را از تاریخ معاصر ملت تورک بالکل سانسور و حذف کرده، به جای آن حرکات و جریانات ایران‌گرایانه - فارس‌محور انقلاب مشروطیت و آزادی‌ستان که حرکاتی مربوط به «ملت ایران» بودند و حکومت ملی آزربایجان که ساخته‌ی روسیه‌ی استالینیستی و در آزربایجان تحت مدیریت عناصر ایران‌گرا و تورک‌های چپ ایرانی و ... بود را به عنوان حرکات ملی آزربایجان تقدیم و رهبران فاقد شعور ملی تورک و ضد تورک این حرکت‌ها را به عنوان شخصیت‌های ملی و قهرمانان ملی ملت تورک، به جای رهبران و قهرمانان ملی واقعی ملت تورک جا زده‌اند.

[2] قوميت‌گرائي افراطي فارسي و مراسم کتاب‌سوزي ٢٦ آذر سال ١٣٢٥ در آزربايجان

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_22.html

No comments:

Post a Comment