Thursday, December 24, 2015

عبارت تورکی نامه‌ی گویوک‌خان موغول به پاپ چهارم اینوسنت: منکو تنکری کوجندا

عبارت تورکی نامه‌ی گویوک ‌خان موغول به پاپ چهارم اینوسنت: 

منکو تنکری کوجندا... 

مئهران باهارلی


گویوک‌ خان (گیوگ، قویوق) پس از مرگ پدرش امپراتور موغول اؤگه‌ده‌ی‌ خان (اوگتای) فرزند چنگیز خان، در٢٤ آگوست سال ١٢٤٦ (٧٦٩ سال قبل) در نزدیکی قاراقوروم تاج‌گذاری کرد. در این مراسم ٣٠٠٠- ٤٠٠٠ تن از نماینده‌گان دولت‌های آسیائی و اوروپای شرقی شرکت کرده بودند. کارپینی ایتالیائی و بنوای لهستانی نیز به نماینده‌گی از طرف پاپ چهارم اینوسنت همراه با پیغامی از پاپ که در آن گویوک‌ خان را به قبول مسیحیت دعوت می‌کرد، در مراسم حاضر بودند.

هنگامی که نماینده‌گان پاپ قصد بازگشت نمودند گیوک ‌خان از آن‌ها پرسید که آیا پاپ دارای افرادی قادر به خواندن زبان‌های تورکی، موغولی و یا فارسی می‌باشد یا نه؟ پس از گرفتن جواب منفی، سه تن از وزرای خود (قادان، بالا، چینقای) را مأمور ساخت نامه‌ای به زبان موغولی نوشته آن را به نماینده‌گان پاپ تفهیم کنند تا توسط آن‌ها به لاتینی ترجمه شود. در آخر نیز نامه‌ای به فارسی با این اومید که شاید در واتیکان کسی آشنا به زبان فارسی یافت شود با همان مضامین نگاشته شد. این نامه‌ها توسط کارپینی به پاپ تسلیم شدند.

در این نامه‌ گویوک‌ خان، پرقدرت‌ترین و هراس‌انگیزترین پادشاه جهان آن عصر، به پاپ چهارم اینوسنت و دیگر حاکمان اوروپا فرمان می‌داد که جهت اعلان فرمان‌برداری خود و شنیدن دستورات وی در سرای خاقان حضور یابند. هم‌چنین آن‌ها را تهدید می‌نمود که اگر از دستور وی سرپیچی نمایند به آن‌ها به دیده‌ی دشمن خواهد نگریست و کیفرشان خواهد داد.

سه سطر اول نامه‌ی گویوک‌ خان که بر کاغذ «خان بالغ» نوشته شده به زبان تورکی است. بر این نامه دو آل دامقا - طمغای یک‌سان (مهر سرخ) نیز زده شده که متن آن به زبان موغولی است. این آل دامقا مهر رسمی امپراتوری موغول است که در اغلب نامه‌های موجود در آرشیوهای ایران، چین، روسیه، فرانسه، واتیکان و .... نیز دیده می‌شود. متن مهر، فورم کامل‌تر عبارت تورکی آغاز فرامین خاقان‌ها، اما به زبان موغولی قدیم و خط کلاسیک موغولی (مقتبس از خط اویغوری) است. 


متن عبارت آغازین به زبان تورکی:

"منکو تنکری کوجندا. کور، الغ اولوس‌ننک، تالوی‌نونک خان، یرلغمز"

به تورکی معاصر:

مه‌نگۆ تانگرێ گۆجۆنده. گۆر، اۇلۇ اۇلۇس‌نۇنگ، دالای‌نێنگ خانێ، یارلێغێمێز.

Meñü Tañrı Gücünde. Gür Ulu Ulusnuñ, Dalaynıñ Xanı. Yarlığımız.

ترجمه به فارسی (مئهران باهارلی):

به نیروی خداوندِ جاودان. فرمان ما، خانِ ملت کبیر و قوی، خانِ جهان.

متن مهر به زبان موغولی:

"مؤنگکه ته‌نگری‌یین کوچون‌دور. یئکه مونگقول اولوسون، دالایین خانو جارلیق. ایل، بولخا ایرگه‌ن‌دور کوربه‌سو. بوسیره‌توگه‌ی[1]، آیاتوقای".

Möñke Teñri-yin küçün-dür. Yéke Moñqul ulus-un, dalay-in xan-u carlıq. İl bulxa irgen-dür kürbesü. Büsirtügey, ayatuqay.

به موغولی مودرن:

Мөнх тэнгэрийн хүчин дор. Их Монгол Улсын, Далайн хааны зарлиг. Ил, булхай иргэн дор хүрвээс. Биширтүгэй, аюутугай!

ترجمه‌ی متن مهر به فارسی (مئهران باهارلی):

به نیرویِ خداوندِ جاودان. فرمانِ خانِ ملّتِ بزرگِ موغول و جهان. به مردمِ مطیع و عاصی [فتح شده و نشده] برسد. سپاس‌گزار و هراسان ‌سازد.

چند توضیح:

مؤنگگه (Möñgeمۆنگگه (Müñgeمؤنگگۆ (Möñgü): (به موغولی مونگه، مونخه)، معادل «به‌نگو  Beñü- مه‌نگی Meñi» در تورکی. به معنی ابدی، بی انتها، جاویدان، لایزال و دائم و باقی، ابدیت، ازل، ابد، نهایت‌سیزلیک، ... و مجازاً خدا. «مؤنگگه - مؤنگگو ته‌نگری» (خداوند لایزال). فورم‌های دیگر آن مؤ‌نگی، مؤ‌نگه، مؤنگ، بؤ‌نگو، بؤ‌نگی، بؤنقو، بؤ‌نی،... . نباید با کلمات مشابه موغولی مه‌نگگو Meñgü به معنی سکّه و با تعمیم معنی «مؤنگگو» (مونگگون، مونگگان) به معنی نقره (در موغولی مودرن مؤنگؤ: پول) اشتباه شود. از همین ریشه است مونگکه‌ده‌ی (ابدی، دارای ابدیت)، و فورم ساده شده‌ی «مؤنگو، مؤنگ» (تانری، خدا). در نام‌ها نیز به کار می‌رود: «بؤ‌نگو - مؤنگگه خاقان» (خاقان ابدی، از خاندان بؤرولو و یا آشینا)، منکبرنی (احتمالا مؤنگ برنی. لقب جلال‌الدین خوارزم‌شاه). در زبان‌های مونقولیک این کلمه به معنی ابدی اغلب با حرف «ؤ» و بعضاً «ۆ» (مؤنگگو، مؤنگگه، ...)، و در زبان‌های تورکیک اغلب با صدای فتحه تلفظ می‌شود: به‌نگو، مه‌نگیگو، مه‌نگ‌له‌مه‌ک (ابدی شدن، جاودانه شدن)، مه‌نگو، مه‌نگگو، مه‌نگی، مینگی، ... (اما در زبان‌های تورکیک متاثر از موغولی با حرف ؤ تلفظ می‌شود. در خاقاسی: مؤگه، مۆگو، مؤگی؛ در آلتایی: مؤنگکو[2]. در تورکی قدیم ترکیب «به‌نگو - به‌یرو» (بایری) و «مه‌‌نگو - مه‌یرو» به معنی «ازلی و ابدی» بود.

"ته‌نگری": در زبان تورکی باستان و قدیم به معنی آسمان، خدا، بهشت؛ الوهیت، آسمانی و ..... است. طبق اعتقادات شامانی تورکان باستان، ظهور و مرگ ارواح والامقام در ارتباط با آسمان بود. بدین سبب حاکمیت خاقان‌ها نیز احسان الهی بوده، تحت حمایت خداوند قرار دارد و نتیجتا امری مقدس و مخالفت با آن گناه است.

ته‌نگری‌یین: حالت اضافی ته‌نگری. در زبان موغولی پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن،  پسوند «و» (خان خان‌و، خاقان خاقان‌و، آرغون آرغون‌و، ....)؛ بعد از حروف صدادار و دیفتونگ‌ها پسوند «یین» (آباقا آباقایین؛ ته‌نگری ته‌نگری‌‌یین، ... )؛ و بعد از دیگر حروف «ون» است.

گوجون‌دور: به نیرویِ، با قدرتِ؛ از ریشه‌ی گوجون به معنی نیرو، قدرت، توان. در زبان موغولی حالت برایی - مفعولی (داتیو - لوکاتیو) بعد از حروف صدادار، دیفتونگ‌ها و حروف ن، نگ، ل، م با یکی از پسوندهای «دۇر، دۆر، دۇ، دۆ»؛ بعد از دیگر حروف با یکی از پسوندهای «تۇر، تۆر، تۇ، تۆ»؛ و در زبان محاوره با «ا، ه» ساخته می‌شود.

ته‌نگری‌یین گوجوندور: به معنی به قدرت خدا - بهشت؛ و «مؤنگگه ته‌نگری‌یین گوجوندور» به معنی به قدرت خداوند - بهشت لایزال است. این عبارت اخیر در نامه‌های سلاطین موغول از جمله آرغون خان و گویوک خان به پادشاهان اوروپا (فرانسه، پاپ واتیکان، ...) هم به کار رفته است.

منکو تنکری کوجندا (مؤ‌نگو تانری گوجونده): عبارتی کلیشه‌ای به زبان تورکی به معنی به قدرت خداوند لایزال، با نیروی پروردگار جاودان، «جناب حقّ‌ین بیتمه‌ز توکه‌نمه‌ز قدرتی‌له»[3] است که معادل بسم‌الله در آغاز فرامین پادشاهان و امپراتوران تورک و موغول به شمول چنگیز ‌خان می‌آمد. با کاربرد این عبارت خاقان‌ها به مخاطبینشان اعلام می‌کردند که قدرت خود را از خداوند می‌گیرند و ظفرها و فتوحاتشان تنها با یاری و عنایت خداوند روی می‌دهد. آن‌ها باور داشتند نماینده‌ی خدا هستند و مقاومت در برابر ایشان دشمنی با فرمان خدا است.

خان‌و: معادل موغولی خان‌ین در تورکی، در فارسی به معنای از آنِ خان، مالِ خان، ... است. در زبان موغولی پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن،  پسوند «و» (خان خان‌و، خاقان خاقان‌و، آرغون آرغون‌و، ....)؛ بعد از حروف صدادار و دیفتونگ‌ها پسوند «یین» (آباقا آباقایین؛ ته‌نگری ته‌نگری‌‌یین، ... )؛ و بعد از دیگر حروف «ون» است.

"تالوی" (دالای): به معنی اقیانوس، مجازا به معنی حاکمیت جهانی. در سمبولیزم سیاسی تورکان باستان، مطلق حاکمیت با صفت "ده‌نیز - ته‌نگیز" (دریا، در نام چنگیز خان)، حاکمیت جهانی با صفت "دالای - تالوی" (اقیانوس) و حاکمیت محلی با صفت "گؤل - کول" (دریاچه، در نام‌های کول تکین و ...) بیان شده است. خاقان‌های تورک و موغول اعتقاد داشتند که آن‌ها را خدا برگزیده و بدان‌ها مأموریت داده است سراسر جهان ‌را مسخر سازند. گویوک ‌خان نیز در متن فرمان خود، در انطباق با دوکترین حاکمیت جهانی اعلام می‌کند که از محل طلوع تا جایگاه غروب خورشید یعنی همه‌ی جهان حق مسلم آن‌ها است.

٢-یکی از دلائلی که عبارت آغازین فرمان‌های خاقان‌های موغول به زبان تورکی بود این است که موغولان اندیشه‌ی حاکمیت جهانی را از تورکان اویغور اخذ کرده بودند. بدین سبب عبارت آغاز فرامین خود را که حاکمیت جهانی موغول را اعلام می‌نمود به زبان تورکی می‌نوشتند.

٣-کاربرد زبان تورکی در فرامین امپراتوران موغول که قدرت‌مندترین پادشاهان جهان در عصر خود بودند، حتی در فرامینی که به تورکی نبود، به اعتبار زبان تورکی می‌افزود. وجود دلایل اعتقادی (باورهای شامانی) در پس این کاربرد هم، به زبان تورکی نوعی قداست و عمل‌کرد و خصلت دینی بخش می‌کرد.

٤-عبارت تورکی این نامه (یارلیق) و متن موغولی مهر (دامقا) در نوشته‌های فارسی مربوط به این نامه در ایران (مانند رجب‌نیا، مسعود) اغلب آشفته و مغلوط نقل و ثبت و ترجمه شده‌اند. یکی از دلائل این امر، ناآشنائی این محققین فارس با زبان تورکی معاصر و تورکی قدیم و باستان است. حال آن که اخلاق علمی و کار علمی با کیفیت حکم می‌کند که محققین نامسلط به منشات تورکی، برای قرائت و ثبت صحیح متون تورکی از صاحبان تخصص و تورکی‌شناسان و ادبا و زبان‌شناسان تورک تقاضای کومک و مشورت نمایند. دلیل دیگر نقل مغلوط متون تورکی مانند جملات تورکی نامه‌ی گویوک خان، تلاش برخی از محققین فارس برای تقدیم عامدانه‌ی متن‌های تورکی به صورت ملقمه‌ای از کلمات نامفهوم، به منظور بی‌اعتبارسازی آن‌ها و کلا زبان تورکی است.

٥- بررسی متن فارسی که به سیاق الفبای تورکی اویغوری بدون نقطه، با فونتیک حتی گرامر تورکی نوشته شده و دارای کلمات و عبارات تورکی است نشان می‌دهد که نگارنده‌گان تورک آن بر زبان فارسی مسلط نبوده‌اند و در آن دوره فارسی زبانی مالوف و رایج و یا مهم در میان تورک‌ها و موغول‌ها و سرای‌ها و پایتخت‌هایشان نبوده است. این وضع در مورد واتیکان نیز صادق است، زیرا علی رغم آنکه نامه‌ی موغولی مورد اعتناء قرار گرفت و در منابع بسیاری بررسی و نقل و ترجمه شد، نامه‌ی فارسی با بی‌اعتنائی مواجه گردید، حتی کسی از وجود ترجمه‌ی فارسی نامه خبر نداشت تا آن که در سال ١٩٢٠ و به طور تصادفی در میان آرشیو نسخه‌های خطی عربی واتیکان دوباره پیدا شد.

٦-در زیر متن فارسی نامه‌ی گویوک‌ خان به همراه مضمون کلی آن به قرائت و نگارش خودم را آورده‌ام:        

متن نامه‌ی گویوک‌ خان:

منکو تنکری کوجندا.

کور، الغ اولوس‌ننک، تالوی‌نونک خان.ی، یرلغمز

این مثالیست بنزدیکِ پاپاءِ کلان فرستاده شد، بداند و معلوم کند. ما نبشت در زفانِ ولایتهاء.

کرل کنکاش کردست، اوتکِ ایلی بندگی فرستاده، از ایلچیانِ شما شنوده آمد. و اگر سخنِ خویش برسید، تو، کی پاپاءِ کلان، با کرل‌لان، جمله بنفسِ خویش بخدمتِ ما بیایید؛ هر فرمانِ یاساء کی باشد آن‌ وقت بشنوانیم.

دیگر گفته‌اید کی مرا در شلیم درآی، نیکو باشد؛ خویشتن را دانا کردی؛ اوتک فرستادی، این اوتکِ ترا معلوم نکردیم.

دیگر سخن فرستادیت «ولایتهاءِ ماجر و کرستان را جمله گرفتیت. مرا عجب می‌آید ایشان را گناه چیست. ما را بگوید». این سخنِ ترا هم معلوم نکردیم. فرمانِ خدای را چنگیز‌خان و قاآن هر دو شنوانیدن را فرستاد. فرمانِ خدای را اعتماد نکرده‌اند، هم‌چنان کی سخونِ تو. ایشان نیز دل کلان داشته‌اند، گردن‌کشی کرده‌اند، رسول‌لان ایلچیان ما را کوشتند. آن ولایتها را، مردمان را خدایِ قدیم کوشت و نیست گردانید. جز از فرمانِ خدای کسی از قوتِ خویش چگونه کوشد، چگونه گیرد؟

مگر تو همچنان می‌گوئی که «من ترسایم، خدای را می‌پرستم، زاری می‌کنم، می‌یابم» تو چی دانی که خدای کی را می‌آمورزد، در حقِ کی مرحمت می‌فرماید؟ تو چگونه دانی که هم‌چنان سخن می‌گوی؟ بقوتِ خدای، آفتاب بر آمدن و تا فرو رفتن جملهٔ ولایتها را ما را مسلم کرد است می‌داریم. جز از فرمانِ خدای کسی چگونه تواند کرد.؟

اکنون شما بدل‌راستی بگوییت کی ایل شویم، کوچ دهیم. تو بنفسِ خویش، بر سرِ کرل‌لان، همه جمله یک‌جای بخدمتِ و بندگی ما بیاید؛ ایلیِ شما را آن‌وقت معلوم کنیم. و اگر فرمانِ خدای نگیرید و فرمان ما را دیگر کند شما را ما یاغی دانیم، هم‌چنان شما را معلوم می‌گردانیم و اگر دیگر کند آنرا ما چی ‌دانیم، خدای داند.

فی اواخر جمادی‌الاخر سنه اربعه اربعین و ستمائه

مضمون نامه‌ی فوق به فارسی معاصر (مئهران باهارلی):

این فرمانی است که به پاپ اعظم فرستاده شد. برای آن که بداند و آن را فهم کند ما این فرمان را به زبان ولایت‌ها نویساندیم.

از سفیران و ایلچی‌یان شما شنیدیم که پاپ [با پادشاهان اوروپا] کنکاش و مشورت کرده،  [به ما] اؤتک و استدعای ایلی و بنده‌گی فرستاده است. [به جای این کارها] هنگامی که این سخنان ما به شما رسید، تو که پاپ اعظم هستی، باید شخصاً با پادشاهان جمله‌گی به خدمت ما بیائید. آن وقت هر فرمان یاسا که لازم باشد حضوراً به شما خواهیم گفت.

دیگر آن که استدعا و اؤتک فرستاده‌ای و گفته‌ای که برای من نیکو خواهد بود اگر تعمید کنم. و با این گفته خود را دانا گمان کرده‌ای. این استدعای تو برای ما قابل درک نیست.

دیگر آنبکه سخن فرستاده‌ای که "ولایت‌های مجار و سرزمین‌های مسیحیان را گرفتید و من در عجبم گناه این مردم چیست. آن را به ما بگویید". این سخن تو نیز برای ما قابل درک نیست. چنگیز خان و اوگتای قاآن هر دو فرمان خدای را برای شنیدن مردم [مجار و مسیحی] فرستادند. اما آن‌ها به فرمان خدا اعتماد نکردند. و مانند تو با این سخنانت، گردن‌کشی نمودند و سفیران و ایلچی‌یان ما را کشتند. پس خدای لایزال آن سرزمین‌ها را نیست گردانید و مردمان آن‌ها را کشت. جز به فرمان خدا چگونه ممکن است کسی صرفاً با قدرت خود مردم را بکشد و ولایت‌ها را بگیرد؟

تو هم‌چنین می‌گویی که "من مسیحی هستم و خدای را می‌پرستم و دیگران را سرزنش می‌کنم". تو چه ‌می‌دانی خدا که را می‌آمرزد و در حق که رحمت می‌فرماید؟. تو [این‌ها را] چگونه می‌دانی که این چنین سخن می‌گویی؟ به قدرت خدا جمله‌ی ولایت‌های جهان از جای برآمدن آفتاب تا محل فرورفتن آن مسلم و مسخر ما است. چنین کاری [حاکمیت جهانی را] جز به فرمان خدا چه کسی می‌تواند بکند؟

اکنون شما باید از صمیم قلب و راستی بگوئید که ما ایل و مطیع می‌شویم. [آن‌گاه] ما نیز به شما یاوری می‌کنیم. تو باید شخصاً در راس پادشاهان اوروپا جمله‌گی و یک‌جا به بنده‌گی و خدمت ما بیائید. در آن صورت است که ما ایلی [بیعت] و بنده‌گی شما را خواهیم شناخت.

اما اگر به فرمان خدا گردن ننهید و از فرمان ما سرپیچی کنید، ما شما را یاغی و دشمن خواهیم دانست. هم‌چنین آگاهتان می‌کنیم که اگر از فرمان ما سرپیچی کنید، آن وقت ما چه دانیم که چه خواهد شد، تنها خدا می‌داند.

اواخر جمادی‌الاخر سال شش‌صد و چهل ‌و چهار هجری، [نووامبر ١٢٤٦ میلادی].

لغات تورکی یارلیق (فرمان) و تمغای (مهر) گویوک‌خان:

چه‌نگیز Deniz  (ته‌نگیز، ده‌نیز): دریا، مجازا حاکمیت

اؤگه‌ده‌یÖgedey (اوگتای، اوختای): ذکی، هوش‌مند، عاقل

گویوکGüyük  (گویوگ): اژدها، حیوان وحشی

آلAl : سرخ

اؤتوکÖtük (اتک، اوتک): تقاضا، استدعا، خواهش

اولوUlu  (اولوق، الغ): کبیر، اعظم

اولوسUlus : ملت

ایرگه‌نİrgen : مردم

ایلİl : فرمان‌بردار، مطیع، تابع، تبعه، بیعت کرده، مردم خودی

ایلچی- ائلچی İlçi سفیر

ایلیİlî : فرمان‌برداری، اطاعت، بیعت

بایریBayrı  (بَیری): ازلی، بدون آغاز

بولخا (بولقا Bulqa): عاصی، آشوب‌گر، مردم غیر خودی، ایل نشده

پاپاPapa : پاپ

پالیقPalıq  (بالیق): شهر، متروپول

تانریTanrı  (ته‌نگری): خداوند

تیگینTigin  (ته‌کین): شاه‌زاده

خان بالیقXan Balıq : شهر سلطان، نام تورکی پکن، نام نوعی کاغذ ساخته‌ی پکن

خانXan : پادشاه

خیریستییان Xırıstiyan (کرستان): مسیحی

دالایDalay  (تالوی): اقیانوس، مجازا حاکمیت جهانی

دامقاDamqa  (تمغا، طمغا): مهر

شلیمŞelim  به موغولی به معنی تعمید

قاآنQaan : شاهنشاه

قیرال Qıral (کرل، کرال): پادشاه

که‌نگه‌شKengeş (کنگاش، کنکاش): مشورت، مشاوره، رای‌زنی

گوجGüc  (کوج): نیرو

گوجوندهGücünde  (کوجندا): به نیروی

گورGür  (کور): بسیار انبوه، فراوان، قوی، نیرومند

گؤلGöl (کول): دریاچه، مجازا حاکمیت محلی

ماجار Macar (ماجر): مجار

مه‌نگگو Meñgü سکّه

مؤ‌نگگو ته‌نگری گوجوندهMöñgü Tanrı Gücünde : بنام خداوند لایزال توانا؛ بسم الله

مؤ‌نگکوMöñgü  (بنگو، معادل مؤنگه موغولی): ابدی، جاودان، لایزال

یارلیقYarlıq  (یرلغ، یرلیغ، جارلیق): فرمان دولتی

یاساYasa : قانون

یاغیYağı دشمن، خصم

یئکهYéke : بزرگ، عظیم

منابع:

قرائت عبارات موغولی سکه‌های ایلخانلی و جالاییرلی؛ و ریشه‌ی کلمه‌ی تورکی «زنگین»

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/07/blog-post.html

-Letter of Guyuk Khan to Pope Innocent IV, Vatican Secret Archives, Vatican City, Inv. no. A. A., Arm. I-XVIII

-Letter from Güyük Khan to Innocent IV

http://www.asnad.org/en/document/249/

-Christopher Dawson ed., The Mongol Mission: Narratives and Letters of the Franciscan Missionaries in Mongolia and China in the Thirteenth and Fourteenth Centuries (New York, 1955), pp. 75-76

-Denise Aigle, The Letters of Eljigidei, Hülegü and Abaqa: Mongol overtures or Christian Ventriloquism? Inner Asia, 2005, 7 (2), pp.143-162.

-Mongol-Papal Encounter: Letter Exchange between Pope Innocent IV and Güyük Khan in 1245-1246

-Pelliot, Les Monglos et la Papaute, Roch, III (XXIII), s. 15-23;

-Prof. Dr. Turan, Osman, “Çingiz Adı Hakkında”, Belleten Cilt.5, 1941

-Prof. Dr Turan, Osman, Türk Cihan Hakimiyeti Mefkuresi Tarihi, İstanbul: Ötüken Yayınları, 15. Baskı, 2006.

نامه‌های تورکی در موزه‌های دنیا نویسنده: دنیز سینور، ترجمه: زهره وفایی

http://turkoloji-iran.blogspot.com/2006/12/blog-post.html

رجب‌نیا، مسعود. "نامه فارسی گیوگ خان به پاپ". مجله: هنر و مردم. دوره 12، شماره 136 و 137 (بهمن و اسفند 1352): صفحه 32-39.           

http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/136/html/136-32.HTM


[1] 50. büsre- /büsüre- “teşekkür etmek, beğenmek, onaylamak” < Mo. büsire-/ bisire- Kodeks Kumanikus’ta “onaylamak, uygun görmek, tasdik etmek” (Grønbech 1942: 71) anlamlarıyla tespit edilmiş olan sözcüğün Moğolca olduğunu Poppe belirtmiştir. (Poppe 1962: 335). Knüppel de Poppe’nin vermis olduğu bilgilere çalışmasında yer verir (Knüppel 2009: 355). Sözcük, Moğolca sözlüklerde şu biçim ve anlamlarda yer alır: BİSİRE- “inanmak, güvenmek, saygı göstermek, tapmak; çok sevmek, tapınmak, hayranlık duymak; saygı duymak, itibar etmek” (Lessing 1960: 106b), Moğolların Gizli Tarihi’nde buśiregu “duygulanmış olmak, şükür duymak” (Haenisch 1939: 24), Kalmuk bisr̥hǝ, bišr̥hǝ “aynı” (Ramstedt 1935: 46a), Ordos Biśire- “inanmak, güvenmek, iman etmek” (Mostaert 1941: 70b).

[2] Kübra Şahinbaş. Bengü / Mengü Kelimesi Üzerine

https://dergipark.org.tr/tr/download/article-file/784314

[3] قوچوندور: اصلی قوچون اولوپ، مفعول الیه‌دیر. و قدرت، نفوذ معنالاری‌نی حاوی‌دیر. بعض دفعه ایشبو کلیمه‌نین اؤنونه «مونگگه» لفظی وضع ائدیلدیک‌ده، بو ترکیب «جناب حق‌ین بیتمه‌ز توکه‌نمه‌ز قدرتی‌له» دییه ترجمه ائدیلیر.... آرغون‌ون فیرانسا قیرالی‌نا و پاپا دؤردونجو هونورییوس‌ا ارسال ائیله‌دییی نامه‌له‌رین باش‌لاری‌ندا محرر ایدی.

ملوک چنگیزیه و ایلخانیه و جلائریه و قریم خانلری مسکوکاتی. اثر محمد مبارک بن غالب. مسکوکات قدیمه اسلامیه قتالوغی. قسم ثالث. موزه همایون. قسطنطنیه، محمود بک مطبعه سی. ١٣١٨

No comments:

Post a Comment