Thursday, December 24, 2015

عبارات و کلمات تورکی و موغولی نامه‌ی گویوک ‌خان خاقان موغول به پاپ چهارم اینوسنت: منکو تنکری کوجندا

عبارات و کلمات تورکی و موغولی نامه‌ی گویوک ‌خان خاقان موغول به پاپ چهارم اینوسنت: 

منکو تنکری کوجندا ... 

مئهران باهارلی

 

Moğol Hakanı Güyük Han'ın Papa IV. inosent'e yazdığı mektup ve içindeki Türkçe ile Moğolca cümleler ve kelimeler

Mongol Khagan Güyük Khan’s letter to Pope Innocent IV, and its Turkic and Mongolic sentences and words

MÉHRAN BAHARLI

mehranbahari1@yahoo.com

https://independent.academia.edu/MBaharli

https://sozumuz1.blogspot.com/

https://www.facebook.com/profile.php?id=100016259447627

گویوک‌ خان (گویوگ، گیوگ، قویوق، کیوک، کویوک، ...) پس از مرگ پدرش امپراتور موغول اؤگه‌ده‌ی‌ خان (اوگتای) فرزند چنگیز (چینگیز) خان، در ٢٤ آگوست سال ١٢٤٦ (٧٦٩ سال قبل) در نزدیکی قاراقوروم تاج‌گذاری کرد. در این مراسم ٣٠٠٠- ٤٠٠٠ تن از نماینده‌گان دولت‌های آسیائی و اوروپایی شرکت کرده بودند. کارپینی[1] ایتالیائی و بندیک لهستانی نیز به نماینده‌گی از طرف پاپ چهارم اینوسنت همراه با دو نامه از پاپ که در یکی از آن‌ها گویوک‌ خان را به قبول مسیحیت دعوت می‌کرد، در مراسم حاضر بودند.

پس از ٤-٥ ماه اقامت در قاراقوروم هنگامی که نماینده‌گان پاپ قصد بازگشت نمودند گویوک ‌خان از آن‌ها پرسید که آیا پاپ دارای افرادی قادر به خواندن زبان‌های شرق (بنا به منابع مختلف: تورکی، روسی، موغولی و یا تاجیکی (دری، فارسی)) می‌باشد یا نه؟ پس از گرفتن جواب منفی، سه تن از وزرای اویغوری خود (قادان، بالا، چینقای) را مأمور ساخت نامه‌ای به زبان موغولی، در پاسخ نامه‌ی پاپ نوشته آن را به نماینده‌گان پاپ تفهیم کنند تا توسط آن‌ها کلمه به کلمه به لاتینی ترجمه شود (بنا به ژان پول آبل رموسا Jean-Pierre Abel-Rémusat چین‌شناس فرانسوی این نسخه‌ی اصلی به زبان تورکی نوشته شده بود). در آخر نیز به طرزی غیر منتظره یک نامه به تاجیکی (دری، فارسی) با این اومید که شاید در واتیکان کسی آشنا به این زبان یافت شود با همان مضامین نگاشته شد[2]. این نامه‌ها در بازگشت توسط کارپینی به پاپ تسلیم شدند (نسخه‌‌ی لاتینی از همان زمان حفظ و در آرشیو موجود است. نسخه‌ی موغولی مفقود، و نسخه‌ی دری قرن‌ها فراموش و در سال ١٩٢٠ دوباره کشف شد).

در این نامه‌ که به واقع یک اولتیماتوم است گویوک‌ خان، پرقدرت‌ترین و هراس‌انگیزترین پادشاه جهان آن عصر، به پاپ چهارم اینوسنت و دیگر حاکمان اوروپا فرمان می‌داد که جهت اعلان فرمان‌برداری و تسلیمیت خود و شنیدن دستورات وی در سرای خاقان حضور یابند. گویوک خان گمان می‌کرد که پاپ خواستار تسلیم شدن و قبول فرمان‌برداری‌اش از خاقان موغول شده است. زیرا معادل صلح که پاپ در نامه‌ی خود به کار برده بود، در تورکی و موغولی اصطلاح «ایل» است که هم معنی صلح و هم معنی تسلیم شدن دارد. اساساً در فرهنگ فرمان‌روایان موغول، صلح به معنی تسلیم شدن و اطاعت و انقیاد مطلق ملل بدیشان بود و نه هم‌زیستی با آن‌ها بدون جنگ. گویوک‌ خان هم‌چنین پاپ و شاهان اوروپا را تهدید می‌نمود که اگر از دستور وی برای آمدن به حضور او و اعلام تابعیت و فرمانبرداری، سرپیچی نمایند به آن‌ها به دیده‌ی دشمن خواهد نگریست و کیفرشان خواهد داد.

دوکترین حاکمیت جهانی. تم اصلی این نامه بیان «دوکترین حاکمیت جهانی» موغول از زبان گویوک خان است. موغول‌ها معتقد بودند مالک و صاحب واقعی جهان هستند. خداوند زمین را صرفاً برای آن آفریده که آن‌ها در آن حکم‌رانی و تمتع کنند. بنا به آن‌ها حتی پرنده‌گان آسمان نیز بر این امر شهادت می‌دهند. پرنده‌گان هوا و حیوانات دشت و صحرا فقط به واسطه‌ی مرحمت و التفات امپراطوران موغول است که می‌خورند و می‌آشامند. خاقان‌های تورک و موغول اعتقاد داشتند آن‌ها را خدا برگزیده و بدان‌ها مأموریت داده است سراسر جهان ‌را مسخر سازند. حاکمیت خاقان‌ها احسان (سویورقال) الهی بوده، تحت حمایت خداوند قرار دارد و امری مقدس است. بنابراین مقاومت در برابر ایشان دشمنی با فرمان خدا و مخالفت با حاکمیت خاقان‌ها گناه و مستوجب کیفر است. تمام مردم زمین ناچار باید مطیع آن‌ها باشند و به آن‌ها خراج به پردازند. چنگیز خان خود در مورد لزوم و حکم خدا بودن تسلط موغول‌ها بر همه‌ی ملل جهان فرمانی داشت. گویوک ‌خان نیز در متن فرمان خود، در انطباق با دوکترین حاکمیت جهانی اعلام می‌کند که از محل طلوع خورشید تا جای‌گاه غروب آن یعنی سرتاسر کره‌ی زمین و همه‌ی جهان حق مسلم آن‌ها و مسخر و احسان شده به ایشان از طرف خداوند است. در سال ١٢٥٤ منگو خان هم نامه‌ای با فورمات و مضمون مشابه نامه‌ی گویوک خان نوشته و به روبروک نماینده‌ی لوئی پادشاه فرانسه داد که به وی به‌رساند. او هم در این نامه که اصل آن از بین رفته، فرمان خود را امر الهی و خداوند دانسته و عیناً مانند گویوک خان می‌گوید باید سفرای اوروپایی پس از دریافت یارلیق او به خدمت او بیایند، تا وی به‌داند آن‌ها نیت صلح و تسلیم شدن دارند، به قدرت خدا حاکمیت جهان از شرق تا غرب از آن موغولان است و نهایتاً این که اگر آن‌ها با فرمان منگو خان مخالفت کنند «ما و خدا می‌دانیم که چه خواهد شد».  








جملات تورکی آغازین، جملات موغولی مهر، و کلمات تورکی و موغولی متن تاجیکی (دری، فارسی)

سه سطر اول نسخه‌ی تاجیکی (دری، فارسی) نامه‌ی گویوک‌ خان که بر کاغذ «خان بالیغ - پالیق» نوشته شده به زبان تورکی با خط عربی است. یکی از دلائلی که عبارت آغازین فرمان‌های خاقان‌های موغول به زبان تورکی بود این است که موغولان اندیشه‌ی «حاکمیت جهانی» را از تورکان اویغور اخذ کرده بودند. بدین سبب عبارت آغاز فرامین خود به هر زبان را که حاکمیت جهانی موغول را اعلام می‌نمود با صادق ماندن به منبع آن به زبان تورکی می‌نوشتند. کاربرد زبان تورکی در فرامین امپراتوران موغول که قدرت‌مندترین پادشاهان جهان در عصر خود بودند، از جمله در فرامینی که به تورکی نه‌بود، به اعتبار زبان تورکی می‌افزود. وجود دلایل اعتقادی (باورهای شامانی – تنگریستی[1] سلاطین موغول) در پس این کاربرد هم، به زبان تورکی نوعی قداست و عمل‌کرد و خصلت دینی عطا می‌کرد.

بر این نامه دو آل دامقا - طمغا (مهر سرخ) با مضمون یک‌سان نیز زده شده که متن آن به زبان موغولی با خط کلاسیک موغولی (مقتبس از خط اویغوری)  است. (سازنده‌ی این آل دامقا که بر نامه‌ی گویوک خان است، یک روس مقیم قاراقوروم به اسم کوسماسCosmas  بود). این آل دامقا مهر رسمی امپراتوری موغول بود که در اغلب نامه‌های موغولان موجود در آرشیوهای ایران، چین، روسیه، فرانسه، واتیکان و .... نیز دیده می‌شود. متن مهر، فورم کامل‌تر عبارت تورکی آغاز فرامین خاقان‌ها، اما به زبان موغولی قدیم و خط کلاسیک موغولی (مقتبس از خط اویغوری) است. بسیاری از کلمات متن موغولی آل تامغا، یا عیناً در تورکی هم وجود دارند و یا دارای ریشه‌ی تورکی هستند: مؤنگگه (در تورکی: مه‌نگو)، ته‌نگری (تانری)، کوچ (گوج)، مونگقول (مونقول)، اولوس، خان، جارلیق (یارلیق)، ایل، بولخا (بولقاماق)، ایرگه‌ن (ایل گون)، آیاتوقای (آییلتماق). کلمه‌ی موغولی یئکه نیز بسیار رایج در تورکی تورکمانی (ایران و آزربایجان و عراق) است. دو کلمه‌ی کوربه‌سو و بوسیرتوگه‌ی کلمات خاص زبان موغولی هستند.

قرائت و ترجمه‌ی عبارات تورکی این یارلیق (فرمان خاقان) و متن موغولی آل دامقا (مهر سرخ)، حتی بعضی از کلمات تورکی و موغولی متن تاجیکی نامه در نشرهای ایرانی آن، اغلب آشفته و مغلوط است. یکی از دلائل این امر، ناآشنائی این محققین فارس با زبان تورکی معاصر و تورکی قدیم و باستان و موغولی میانه و کلاسیک است. حال آن که اخلاق علمی و کار علمی با کیفیت حکم می‌کند که محققین نامسلط به منشات تورکی و موغولی، برای قرائت و ثبت صحیح متون تورکی و موغولی از صاحبان تخصص و تورکی‌شناسان و موغول‌شناسان و ادبا و زبان‌شناسان آشنا به زبان‌ها و متون تورکی و موغولی تقاضای کومک و مشورت نمایند. دلیل دیگر نقل مغلوط متون تورکی مانند جملات تورکی نامه‌ی گویوک خان، تلاش عامدانه‌ی برخی از محققین قومیت‌گرای فارس برای تقدیم متن‌های تورکی به صورت ملقمه‌ای از کلمات نامفهوم، به منظور بی‌اعتبارسازی آن‌ها و کلاً زبان تورکی است.

متن عبارت آغازین به زبان تورکی: 

منکو تنکری کوجندا. کور، الغ اولوس‌ننک، تالوی‌نونک خان. یرلغمز

(مه‌‌نگۆ تانرێ گۆجۆنده. گۆر، اۇلۇ اۇلۇسۇن، دالایێن خانێ. یارلێغێمێز. به تورکی معاصر).

Meñü Teñri Gücünde. Gür Uluğ Ulusnuñ, Taluynuñ Xan(ı). Yarlığımız.

(Meñü Tañrı Gücünde. Gür Ulu Ulusuñ, Dalayıñ Xanı. Yarlığımız).

ترجمه به فارسی (مئهران باهارلی):

به قدرتِ (نیرویِ) آسمانِ ابدی (خداوندِ جاودان). خانِ اقیانوس‌آسا (جهان)، ملّتِ کبیر (بزرگ) و قوی (بسیار فراوان). یارلیقِ (فرمانِ) ما.


متن آل دامقا (مهر سرخ) به زبان موغولی:

مؤنگکه ته‌نگری‌یین کوچون‌دور. یئکه مونگقول اولوسون، دالایین خانو. جارلیق. ایل، بولخا ایرگه‌ن‌دور کوربه‌سو. بوسیره‌توگه‌ی[2]، آیاتوقای.

Möñke Teñri-yin küçün-dür. Yéke Moñqul ulus-un, dalay-in xan-u. Carlıq. İl bulxa irgen-dür kürbesü. Büsirtügey, ayatuqay.

(Mengü Gök Tanrının gücüyle. Dalayın, Büyük Mongol Ulusun Hanı. Yarlık. İl olmuş ve Bulgak olan (bütün) ilgüne ulaşsın. Onları belinlesin ve övdüler yapsın)

ترجمه‌ی متن آل دامقا (مهر سرخ) به فارسی (مئهران باهارلی):

به قدرتِ (نیرویِ) آسمانِ ابدی (خداوندِ جاودان). خانِ اقیانوس‌ (جهان) و ملّتِ معظّمِ موغول. یارلیق (فرمان). به مردمِ مطیع و عاصی (همه‌ی ممالک فتح شده و نه‌شده) به‌رسد. (آن‌ها را) سپاس‌گزار و هراسان ‌سازد.

مؤنگگه (Möñgeمۆنگگه (Müñgeمؤنگگۆ (Möñgü): (به موغولی مونگه، مونخه)، معادل «به‌نگو  Beñü- مه‌نگیMeñi » در تورکی. به معنی ابدی، بی انتها، جاویدان، لایزال و دائم و باقی، ابدیت، ازل، ابد، نهایت‌سیزلیک، ... و مجازاً خدا. «مؤنگگه - مؤنگگو ته‌نگری» (خداوند لایزال). فورم‌های دیگر آن مؤ‌نگی، مؤ‌نگه، مؤنگ، بؤ‌نگو، بؤ‌نگی، بؤنقو، بؤ‌نی، ... . نه‌باید با کلمات مشابه موغولی «مؤنگگو» (مونگگون، مونگگان) به معنی نقره (در موغولی مودرن مؤنگؤ: پول) و با تعمیم معنی مه‌نگگوMeñgü  به معنی سکّه اشتباه شود. از همین ریشه است مونگکه‌ده‌ی (ابدی، دارای ابدیت)، و فورم ساده شده‌ی «مؤنگو، مؤنگ» (تانری، خدا). در نام‌ها نیز به کار می‌رود: «بؤ‌نگو - مؤنگگه خاقان» (خاقان ابدی، از خاندان بؤرولو و یا آشینا)، منکبرنی (احتمالا مؤنگ برنی. لقب جلال‌الدین خوارزم‌شاه). این کلمه به معنی ابدی در زبان‌های مونقولیک اغلب با حرف «ؤ» و بعضاً «ۆ» (مؤنگگو، مؤنگگه، ...)، و در زبان‌های تورکیک اغلب با صدای فتحه «ه» تلفظ می‌شود: به‌نگو، مه‌نگیگو، مه‌نگ‌له‌مه‌ک (ابدی شدن، جاودانه شدن)، مه‌نگو، مه‌نگگو، مه‌نگی، مینگی، ... اما در زبان‌های تورکیک متاثر از موغولی با حرف ؤ تلفظ می‌شود. در خاقاسی: مؤگه، مۆگو، مؤگی؛ در آلتایی: مؤنگکو[3]. در تورکی قدیم ترکیب «به‌نگو - به‌یرو» (بایری) و «مه‌‌نگو - مه‌یرو» به معنی «ازلی و ابدی» بود.

ته‌نگری: در زبان تورکی باستان و قدیم به معنی آسمان، خدا، بهشت؛ الوهیت، آسمانی و ..... است. طبق اعتقادات شامانی تورکان و موغولان باستان، ظهور و مرگ ارواح والامقام، و حاکمیت جهانی ایشان در ارتباط با آسمان بود. 

ته‌نگری‌یین: حالت اضافی ته‌نگری. در زبان موغولی پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن،  پسوند «و» (خان خان‌و: خان‌ین در تورکی، خاقان خاقان‌و: خاقان‌ین در تورکی، آرغون آرغون‌و: آرغون‌ون در تورکی، ....)؛ بعد از حروف صدادار و دیفتونگ‌ها پسوند «یین» (آباقا آباقایین: آباقانین در تورکی؛ ته‌نگری ته‌نگری‌‌یین: ته‌نگری‌نین در تورکی، ... )؛ و بعد از دیگر حروف «ون» است.

گوجون: نیرو، قدرت، توان. معادل و ریشه گرفته از گوج تورکی[4] (بن گوج در کلمه‌ی تورکی کؤته‌ک – کتک هم وجود دارد). اضافه شدن حرف «ن» به کلمات تورکی در زبان‌های مونقولیک و مانچو دیده می‌شود: اوُران (از اوُز تورکی: استاد)، بایان (از بای تورکی: ثروت‌مند)، مینقان (از بینگ تورکی: هزار)، ته‌مه‌ن (از ته‌وه تورکی: شتر)، ...

گوجون‌دور: به نیرویِ، با قدرتِ؛ از ریشه‌ی گوجون به معنی نیرو، قدرت، توان. معادل «گوج ایله»، «گوجو ایله» در تورکی، در زبان موغولی حالت برایی - مفعولی (داتیو - لوکاتیو) بعد از حروف صدادار، دیفتونگ‌ها و حروف ن، نگ، ل، م با یکی از پسوندهای «دۇر، دۆر، دۇ، دۆ»؛ بعد از دیگر حروف با یکی از پسوندهای «تۇر، تۆر، تۇ، تۆ»؛ و در زبان محاوره‌ای با «ا، ه» ساخته می‌شود.

ته‌نگری‌یین گوجون‌دور: معادل عبارت تورکی «تانری‌نین گوجویله». عبارات موغولی «ته‌نگری‌یین گوجون‌دور» به معنی به قدرت خدا – آسمان (بهشت)، و «مؤنگگه ته‌نگری‌یین گوجون‌دور» به معنی به قدرت خداوند – آسمان (بهشت) لایزال است. این عبارت اخیر در نامه‌های سلاطین موغول از جمله آرغون خان و گویوک خان به پادشاهان اوروپا (فرانسه، پاپ واتیکان، ...) هم به کار رفته است.

منکو تنکری کوجندا (مؤ‌نگو تانری گوجونده): عبارتی کلیشه‌ای به زبان تورکی به معنی به قدرت خداوند لایزال، با نیروی پروردگار جاودان، «جنابِ حقّ‌ین بیتمه‌ز توکه‌نمه‌ز قدرتی‌له» در عوثمان‌لی‌جا[5] است که کمابیش دارای عمل‌کردی مانند بسم‌الله بود و در آغاز فرامین پادشاهان و امپراتوران تورک و موغول به شمول چنگیز ‌خان می‌آمد. با کاربرد این عبارت خاقان‌ها به مخاطبینشان اعلام می‌کردند که قدرت خود را از خداوند می‌گیرند، نماینده‌ی خدا هستند و ظفرها و فتوحاتشان تنها با یاری و کومک و عنایت و تائید خداوند روی می‌دهد. 

خان‌و: معادل موغولی «خان‌ین» در تورکی، در فارسی به معنای از آنِ خان، مالِ خان، ... است. در زبان موغولی پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن، پسوند «و» (خان خان‌و: خان‌ین در تورکی، خاقان خاقان‌و: خاقان‌ین در تورکی، آرغون آرغون‌و: آرغون‌ون در تورکی، ....)؛ بعد از حروف صدادار و دیفتونگ‌ها پسوند «یین» (آباقا آباقایین: آباقان‌ین در تورکی؛ ته‌نگری ته‌نگری‌‌یین: ته‌نگری‌نین در تورکی، ... )؛ و بعد از دیگر حروف «ون» است.

دالایDalay : (تالوی): اقیانوس، مجازاً حاکمیت جهانی. در سمبولیزم سیاسی تورکان باستان و بعضی دیگر از اقوام آلتائیک، مطلق حاکمیت با صفت «ده‌نیز - ته‌نگیز - تینگیز» و فورم موغولی آن «چینگیز» (دریا، در نام چنگیز خان)، حاکمیت جهانی با صفت «دالای – تالوی» (اقیانوس)، و حاکمیت محلی با صفت «گؤل – کول» (دریاچه، در نام‌های کول تکین و ...) بیان شده است. عنوان مشهور دالایی لاما Dalai Lama مرکب از کلمه‌ی موغولی دالای به معنی اقیانوس و مجازاً عظیم و کبیر و کلمه‌ی تبتی لاما bla-ma به معنی استاد و گورو، جمعاً یک گورو دارای دانش وسیع مانند اقیانوس در دین بودائی است. دالایین خان (Dalai-in Chan, Dalaiyin qan, Dalaiin khan) عنوان گویوک خان نوه‌ی چینگیز خان بود. در زبان موغولی اصطلاح دالای خان (Dalai-Chan) هنوز وجود دارد و یک عنوان موروثی است. 

متن تاجیکی (دری -فارسی) نامه:

نشرهای علمی قبلی: این نامه از طرف محققین بسیاری بررسی و بازنشر شده است. نخستین آن‌ها مقاله‌ی علمی پول پلیو چین‌شناس فرانسوی در ٢٨ صفحه‌ منتشر شده در سال ١٩٢٢ است[6]. در ایران مسعود رجب‌نیا در سال ١٣٥٤ خلاصه‌ی از مقاله‌ی پلیو را در مجله‌ی «هنر و مردم» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر سابق منتشر کرده است[7]. در این نشر در قرائت و معنای چند کلمه و عبارات تورکی و موغولی و فارسی اشتباهاتی وجود دارد. 

متن نامه به زبان تاجیکی است: در متن نامه فورم‌های زفان به جای زبان و نفشت (نبشت) به جای نوشت به کار رفته که اشاره به تاجیکی بودن متن دارند. مخصوصاً «کلان دل» که در این نامه به معنی پردلی و جسارت استفاده شده، اصطلاحی رایج در تاجیکی و افغانستان و شبه قاره‌ی هند و به معنی قلب بزرگ، دریادل است. (پلیو در مقابل هر سه‌ی این کلمات خاص تاجیکی علامت سوال گذاشته است).

مولفین نامه با تاجیکی آشنایی کافی نه‌داشتند. متن تاجیکی نامه بسیار سست و مغلوط و ابتدائی و گسسته و نامفهوم است و نشان می‌دهد که نگارنده‌گان تورک آن آشنایی فوق‌العاده سطحی با زبان تاجیکی داشته‌اند و به هیچ وجه بر آن مسلط نه‌بوده‌اند. اصولاً در آن دوره تاجیکی زبانی مالوف و رایج و یا مهم در میان تورک‌ها و موغول‌ها و سرای‌ها و پایتخت‌هایشان نه‌بوده است. این وضع در مورد واتیکان نیز صادق است. زیرا علی رغم آن که نسخه‌ی لاتینی نامه‌ مورد اعتناء قرار گرفت و در منابع بسیاری بررسی و نقل و ترجمه شد، نسخه‌ی تاجیکی نامه با بی‌اعتنائی مواجه گردید، حتی کسی از وجود آن خبر نه‌داشت تا آن که در سال ١٩٢٠ و به طور تصادفی در میان آرشیو نسخه‌های خطی عربی واتیکان دوباره پیدا شد.

تاثیرات تورکی در متن تاجیکی: تاثیر زبان تورکی در قسمت فارسی نامه بسیار گسترده و عمیق است.  نامه دارای کلمات و عبارات تورکی و موغولی و تورکیسم متعددی است که اغلب آن‌ها امروز هم در زبان تورکی رایج هستند:

-متن نامه به سیاق الفبای تورکی اویغوری بدون نقطه نوشته شده است،

-کلمات تورکی و موغولی نامه: کنکاش، اوتک، ایلی، ایلچیان، یاساء، شیلم، گوج، ایل، یاغی، چنگیز، خان، قاآن.

- فورم تورکی کلمات خارجی استفاده شده در نامه: پاپا، کرل (در تورکی مودرن: کیرال، قیرال)، ماجر (ماجار)، کرستان (خیریستییان)

-بعضی از کلمات فارسی با فونتیک تورکی، کسره‌ها با یاء و ضمه‌ها با واو نوشته شده‌اند: کی به جای که، چی به جای چه، کوشت به جای کشت، کوشید به جای کشد، سخون به جای سخن، آمورزد به جای آمرزد.

-ترجمه‌ی مستقیم از تورکی: خدای قدیم، خدای لایزال (ترجمه‌ی مه‌نگو تانری تورکی)، دل‌راستی (ترجمه‌ی ‌چین کؤنول تورکی).

-تاثیر گرامر تورکی: کراللان (به جای کرالان، متاثر از کرال‌لار تورکی)، رسوللان (به جای رسولان، متاثر از رسول‌لار تورکی). دو کلمه‌ی کرل و رسول که به ل ختم می‌شوند به جای -ان با -لان جمع بسته شده‌اند. این امر ناشی از تاثیر پسوند جمع تورکی -لار است که باعث شده مولفین اویغور نامه، -ان را به صورت -لان به نویسند که به -لار تورکی مشابه شود.

-کلمات سومری:

کلان: کلمه‌ی «کال – کلان» در زبان‌های تورکیک و ایرانیک و ... و کلمه‌ی قارا در تورکی به معنی بزرگ، نهایتاً از کلمه‌ی «گال» سومری به معنی بزرگ و عظیم ریشه گرفته‌اند،

بندگی: بنده به معنی من در مقام تواضع در فارسی نهایتاً محرف کلمه‌ی سومری «باندا – به‌نده» به معنی کوچک‌تر و حقیر و ... است[8].

پسوند جمع -ان: در کراللان و رسوللان نهایتاً دارای ریشه ای سومری است[9].

بررسی چند کلمه –اصطلاح

شیله‌م Şilem – چیله‌م: غسل تعمید، وافتیز، باپتیسم. در نامه این کلمه به صورت سیلم نوشته شده است. پول پلیو در مقاله‌ی خود به درستی این کلمه را یک کلمه‌ی موغولی دانسته و آن را «شیله‌م» قرائت و غسل (تعمید) معنی کرده است. بنا به تثبیت پلیو این کلمه از مصدر موغولی شیله‌مده (şilemde) و شیله‌مه‌ده (şilemede) به معنی خیس کردن و در آب فرو بردن ساخته شده است. در موغولی اسم شیله‌مته‌ی (Şilemtei) از همین ریشه به معنی غسل کرده و یا تعمید شده و .... وجود دارد. آنچه می‌باید به تثبیت‌های پلیو اضافه کرد آن است که معادل مصدر موغولی شیله‌مده (şilemde) و شیله‌مه‌ده (şilemede) به معنی در آب فرو بردن، خیس کردن در تورکی مصدر «چیله‌مه‌ک» است[10]. در نتیجه معادل «شیله‌م» موغولی به معنی غسل (تعمید) در تورکی کلمه‌ی «چیله‌م» خواهد بود (سال‌ها پیش بی اطلاع از مساله‌ی شیله‌م – چیله‌م، این‌جانب نوواژه‌ی «چیمارین»: چیم (در آب فرو رفتن) + آرین (پاک شدن) را برای «غسل» پیش‌نهاد کرده بودم. اکنون می‌توان «چیله‌م» را به معنی غسل تعمید و «چیمارین» را به معنی عمومی هر نوع غسل به کار برد).

زاری: پلیو با توجه به نسخه‌ی لاتینی این نامه، «زاری» را به صورت سرزنش و عتاب و آزردن و ملامت غیر مسیحیان (کاتولیک) و ابراز انزجار پاپ از آن‌ها معنی کرده است. فی‌الواقع در نسخه‌ی لاتینی این مطلب‌ وجود دارد. (هرچند عاقلانه و منطقی به نظر نه می‌رسد که پاپ در نامه‌ای که به منظور مصالحه به گویوک خان امپراتور موغول - که دنبال بهانه برای هجوم دوباره به اوروپا می‌گشت - فرستاده، از غیر مسیحیان کاتولیک که شامل موغول‌ها هم می‌شد ابزار انزجار و آن‌ها را سرزنش کند). این نامه به تاجیکی - دری ترجمه‌ی کلمه به کلمه‌ی نسخه‌ی لاتینی نیست و با آن تفاوت‌هایی دارد. در این نسخه‌، معنی نمودن کلمه‌ی زاری به صورت ملامت و سرزنش کردن، این جمله را بی معنی می‌کند. اما زاری به معنی تضرع و دعا با کلمات «می‌تاسم» و «ترسا» در این جمله که آیین‌های مسیحی را توصیف می‌کنند، از یک سنخ و معنی‌دار است.

می‌ٮاسم: پلیو این کلمه را به صورت «می‌باسم» خوانده، اما معنی نه‌کرده است. در نشرهای فارسی جدید این کلمه به شکل می‌باشم نوشته می‌شود که جمله را بی معنی می‌کند. این کلمه می‌تواند «می‌تاسم» از مصدر «تاسیدن» به معنی مضطرب و اندوه‌ناک بودن، غم‌ناک و دل‌گیر شدن باشد. قرائت و معنی می‌تاسم با مضمون جمله و کلمات «ترسا» و «زاری» که در آن به‌کار رفته و آیین‌های مسیحی را توصیف می‌کنند نیز هم‌خوان است. «من ترسایم، زاری می‌کنم، می‌تاسم» یعنی من می‌ترسم، تضرع می‌کنم و اندوهناک می‌شوم. بن فعل تاسیدن کلمه‌ی تاسه با ریشه‌ی ایرانیک و به معنی اضطراب، بی‌تابی، بی‌قراری، تشویش، نگرانی، ... است. کلمه‌ی تاسا (Tasa) در زبان تورکی به همین معنی و مصدر تاسالانماق (Tasalanmak) ساخته شده از آن احتمالاً از زبان‌های ایرانیک گرفته شده است.

ترسا: به معنی مسیحی. ظاهراً ترجمه‌ی کلمات رهبان و راهب و .... (ترسنده، تارک دنیا، ...) از بن رَهب در زبان‌های سامی به معنی ترسیدن. کلمه‌ی ترسا به صورت یک کلمه‌ی چینی Tao-Erh-Tsu هم ریشه‌شناسی شده است[11].

قاآن Qaan :شاهنشاه، تلفظ موغولی میانه‌ی خاقان، قاغان تورکی است.

قیرال Qıral (کرل، کرال، قرل، قرال، kral, kiral, korol): پادشاه، از کلمه‌ی مجاری کیرال (király). در تورکی و موغولی در آغاز به پادشاهان مجارستان و لهستان و سپس با تعمیم معنی به پادشاهان اوروپا و مسیحی اطلاق شده است. مقلوب کارل (در کارل‌ماگنیا، شارلمانی Charlemagne، از ریشه‌ی لاتینی Carolus Magnus)

لغات تورکی و موغولی یارلیق (فرمان)، تامغا (مهر) و مکتوب گویوک ‌خان:

آلAl : سرخ

اؤتوکÖtük  (اتک، اوتک): تقاضا، استدعا، خواهش، دعا. معادل آن در موغولی اؤچیک است.

اؤگه‌ده‌یÖgedey  (اوگتای، اوختای): ذکی، هوش‌مند، عاقل (اؤگ: عقل)

اولوUlu  (اولوق، الغ): کبیر، اعظم

اولوس Ulus: ملت، مجموع اتباع تحت حاکمیت خاقان موغول

ایرگه‌نİrgen : (موغولی) مردم، معادل آن در تورکی ایلگون است.

ایل İl: فرمان‌بردار، مطیع، تابع، تبعه، بیعت کرده، مردم خودی، تسلیم شده

ایلچی İlçi - ائلچی Élçi: سفیر

ایلیİlî :ایل+ی: فرمان‌برداری، اطاعت، بیعت، تسلیمیت

بایری Bayrı (بَیری): ازلی، بدون آغاز

بنده‌گی: بنده+گی. بنده کلمه‌ای سومری است به معنی کوچک و حقیر.

بولخا (بولقا Bulqa): عاصی، آشوب‌گر، مردم غیر خودی، ایل نه‌شده

پاپاء کلان: پاپ اعظم

پاپاء:پاپا Papa: پاپ

پالیق Palıq (بالیق): شهر، متروپول

تالوی‌نونگ: دالایین، حالت اضافی دالای و یا اقیانوس

تانری Tañrı (ته‌نگری، تنگری): خداوند، آسمان

تیگین Tigin (ته‌کین): شاه‌زاده، اینالجیق

چه‌نگیز Çeñiz  (چینگیز. معادل موغولی ته‌نگیز، ده‌نیز تورکی): دریا، مجازاً حاکمیت

خان بالیقXan Balıq : شهر سلطان، نام تورکی پکن، نام نوعی کاغذ ساخته‌ی پکن

خان Xan:پادشاه، شاه

دالایDalay (تالوی): اقیانوس، مجازاً حاکمیت جهانی

دامقاDamqa (تمغا، طمغا): مهر

شیله‌م‌Şilem : (موغولی) غسل تعمید، وافتیز، باپتیسم، در تورکی چیله‌م. از مصدر چیله‌مه‌ک: در آب فرو بردن، خیس کردن

قاآنQaan : شاهنشاه، تلفظ موغولی میانه‌ی خاقان، قاغان

قیرال Qıral (کرل، کرال): پادشاه، ماخوذ از زبان مجاری. در تورکی و موغولی به پادشاهان مجارستان و لهستان و سپس به پادشاهان اوروپا اطلاق می‌شد. مقلوب کارل (کارلماگنیا، شارلمانی).

کرستان: کیریستییان، خیریستییان Xırıstiyan ، مسیحی

کلان: اعظم، کبیر، بزرگ. کلمه‌ی «کال – کلان» در زبان‌های تورکیک و ایرانیک و ... و کلمه‌ی قارا در تورکی به معنی بزرگ، نهایتاً از کلمه‌ی «گال» سومری به معنی بزرگ و عظیم ریشه گرفته‌اند.  

که‌نگه‌شKengeş  (کنگاش، کنکاش): مشورت، مشاوره، رای‌زنی

گوج Güc (کوج): نیرو، قدرت، قوت

گوجونده Gücünde (کوجندا): به نیروی، به قدرت

گورGür  (کور): بسیار انبوه، فراوان، قوی، نیرومند

گؤل Göl (کول): دریاچه، مجازاً حاکمیت محلی

گویوک Güyü (گویوگ): اژدها، حیوان وحشی

ماجار Macar (ماجر): مجار، (رجب نیا آن را به اشتباه بحار و مجاور قرائت کرده است)

مه‌نگگو Meñgü: سکّه

مؤ‌نگکوMöñgü  (به‌نگو، معادل مؤنگه موغولی): ابدی، جاودان، لایزال

مؤ‌نگگو ته‌نگری گوجوندهMöñgü Tanrı Gücünde : به نام خداوند لایزال توانا؛ بسم‌الله

یارلیق Yarlıq (یرلغ، یرلیغ، جارلیق): فرمان دولتی

یاسا Yasa: قانون، قوانین مقدس چنگیز خان

یاغیYağı : دشمن، خصم

یئکهYéke : بزرگ، عظیم

کلمات عربی – فارسی

به‌نفس: شخصاً، بالذّات

چی: چه

خدای قدیم: ترجمه‌ی «مه‌نگو ته نگری» تورکی

دل‌راستی: ترجمه‌ی «چین گؤنول» تورکی

دل‌کلان: ١-قلب بزرگ، دریادل. ٢-در اینجا جسارت

زاری: ١-تضرع و دعا. ٢- سرزنش و عتاب و آزردن و ملامت دیگران.

زفان: زبان

فرمان خدای: حکم خدا

فرمان: ١-حکم خدا، ٢-بویروق خاقان

کی: ١-حرف ربط که ٢-چه کسی

مثال: فرمان، دستور

معلوم کردن: درک کردن، فهمیدن، دانستن، معنی کردن

نزدیک: نزد، حضور، پیشگاه

نفشت: نبشت، نوشت


در زیر متن تاجیکی نامه‌ی گویوک‌ خان به همراه مضمون کلی آن به فارسی معاصر، و ترجمه‌های تورکی و انگلیسی آن توسط خودم را آورده‌ام:    

متن نسخه‌ی تاجیکی نامه‌ی گویوک‌ خان با املای اصلی:

منگو تنگری گوجندا

گور الغ اولوس‌ننگ، تالوی‌نونگ خان[ی]

یرلغمز

این مثالیست بنزدیکِ پاپاءِ کلان فرستاده شد. بداند و معلوم کند، ما نفشت در زفانِ ولایتهاء.

کرل کنکاش کردست، اوتکِ ایلی بندگی فرستاده، از ایلچیان شما شنوده آمد. و اگر سخنِ خویش برسید تو کی پاپاءِ کلان با کرل‌لان جمله بنفسِ خویش بخدمتِ ما بیایید. هر فرمانِ یاساء کی باشد آن‌ وقت بشنوانیم.

دیگر گفته‌اید کی مرا: «در شیلم در آی، نیکو باشد». خویشتن را دانا کردی، اوتک فرستادی. این اوتکِ ترا معلوم نکردیم.

دیگر سخن فرستادیت: «ولایتهاءِ ماجر و کرستان را جمله گرفتیت. مرا عجب می‌آید ایشان را گناه چیست، ما را بگوید». این سخنِ ترا هم معلوم نکردیم. فرمانِ خدای را چنگیز‌ خان و قاآن هر دو شنوانیدن را فرستاد. فرمانِ خدای را اعتماد نکرده‌اند. هم‌چنان کی سخونِ تو، ایشان نیز دل کلان داشته‌اند، گردن‌کشی کرده‌اند و رسول‌لان، ایلچیان ما را کوشتند. آن ولایتها را، مردمان را خدای قدیم کوشت و نیست گردانید. جز از فرمانِ خدای کسی از قوّتِ خویش چگونه کوشید، چگونه گیرد؟

مگر تو همچنان می‌گوی کی: «من ترسایم، خدای را می‌پرستم، زاری می‌کنم، می‌تاسم». تو چی دانی که خدای کی را می‌آمورزد، در حقِ کی مرحمت می‌فرماید؟ تو چگونه دانی که هم‌چنان سخن می‌گوی؟ بقوّتِ خدای، آفتاب بر آمدن و تا فرو رفتن جمله ولایتها را ما را مسلم کرد است، می‌داریم. جز از فرمان خدای کسی چگونه تواند کرد؟

اکنون شما بدل‌راستی بگوییت کی ایل شویم، گوج دهیم. تو بنفس خویش بر سرِ کرل‌لان همه جمله یک‌جای بخدمت و بندگیِ ما بیاید. ایلیِ شما را آن‌وقت معلوم کنیم.

و اگر فرمانِ خدای نگیرید و فرمانِ ما را دیگر کنید؛ شما را ما یاغی دانیم. هم‌چنان شما را معلوم می‌گردانیم و اگر دیگر کنید آنرا ما چی ‌دانیم، خدای داند.

فی اواخر جمادی‌الاخر سنه اربعه اربعین و ستمائه

مضمون نامه‌ی فوق به فارسی معاصر (مئهران باهارلی):

[ترجمه‌ی سرآغاز تورکی نامه: به قدرتِ - نیرویِ آسمانِ ابدی - خداوندِ لایزال. خانِ اقیانوس‌آسای - جهان و ملّتِ کبیر - بزرگ و قوی- بسیار فراوان. یارلیق - فرمانِ ما].

این فرمانی [از قاآن] است که به نزدِ پاپِ اعظم فرستاده شد. ما این [نسخه از] فرمان را به زبانِ ولایت‌ها[یِ اوروپا، لاتینی] نویساندیم تا آن را  درک کند و به‌فهمد.

از سفیران و ایلچی‌یان شما [که فرستاده‌اید] شنیده شد [که] پادشاه [پاپِ اعظم با پادشاهان و شاهزاده‌ها و اشراف] کنکاش و مشورت کرده[12]، [و بنا به قرارِ آن‌ها به ما] اؤتوک و استدعایِ ایلی و بنده‌گی [مصالحه و فرمان‌برداری] فرستاده است.

اگر [به‌خواهید] به گفته‌یِ خود عمل [و با ما صلح] کنید، تو که پاپِ اعظم هستی، باید شخصاً [همراه] با پادشاهان [و شاه‌زاده‌گان و اشراف] جمله‌گی به خدمتِ ما بیائید. آن وقت هر فرمانِ یاسا را که لازم باشد حضوراً به سمعِ شما خواهیم رسانید.

دیگر آن که [در نامه‌ات] اؤتوک فرستاده و [به ما] گفته‌ای: «غسلِ تعمید [و دینِ مسیحی را قبول] کن، زیرا برایت شایسته خواهد بود». و با این گفته، خود را دانا گمان کرده‌ای. این استدعایِ تو برای ما بی‌معنی است.

دیگر آن که [در نامه‌ات] بیان کرده‌ای: «ولایت‌هایِ مجار و سرزمین‌هایِ مسیحیان، همه را گرفتید و من در عجبم گناهِ این مردم چیست. به ما به‌گویید». این سخنِ تو نیز برایِ ما نامفهوم بی‌معنی است. چینگیز خان و [اؤگه‌ده‌ی] قاآن هر دو امرِ خدای [مبنی بر فرمان‌برداری تمام جهان از موغول‌ها] را برای شنیدن [به آن مردم] فرستادند. اما آن‌ها به امرِ خدا اعتماد نه‌کردند [و آن را نه‌پذیرفتند]. و مانند تو با این سخنانت، جسارت و گستاخی کرده و گردن‌کشی نمودند، سفیران و ایلچی‌یان ما را کشتند[13]. پس خدایِ لایزال آن سرزمین‌ها را [به دست ما] نیست گردانید و مردمانشان را کُشت. بدونِ امرِخدا چه‌ گونه ممکن است کسی صرفاً [سرِ خود و] با قدرت خویش [مردم را] به‌کُشَد و [ولایت‌ها را] به‌گیرد؟

تو هم‌چنین [در نامه‌ات] می‌گویی: «من مسیحی هستم، خدای را می‌پرستم، تضرّع می‌کنم و اندوهناک می‌شوم [و منحصراً موردِ مرحمت و مغفرتِ خدای قرار می‌گیرم]». تو چه ‌می‌دانی خدا چه کسی را می‌آمرزد و در حقِ چه کسی رحمت می‌فرماید؟ تو [این‌ها را] چه‌گونه می‌دانی که این چنین سخن می‌گویی؟

به قدرتِ خدا ما [حاکمیت] همه‌یِ ولایت‌هایِ جهان، از محلِ طلوعِ خورشید تا محلِ غروبِ [آن] را که مسخرّ ما کرده است، داریم. به جز با امر و حکم خدا چه‌گونه می‌توان [بر سراسرِ زمین حاکمیت] کرد؟

اکنون شما باید از صمیمِ قلب و راستی به‌گوئید: «ما مطیع و فرمان‌بردار می‌شویم و قوایمان را به شما [تسلیم و] ملحق می‌کنیم»، [سپس] پادشاهان، و تو شخصاً در راس آن‌ها، باید جمله‌گی و یک‌جا به بنده‌گی و حضور ما بیائید. تا ما ایلی و بنده‌گی [صلح و فرمان‌برداری و تسلیم شدن] شما را [به رسمیت] به شناسیم.

اما اگر به امر و حکمِ خدا [تسلیم شدن به حاکمیتِ موغول] گردن نه‌نهید و از فرمانِ ما [برای آمدنِ جمعی به حضورمان] سرپیچی کنید، ما شما را یاغی و دشمن خواهیم دانست. ما هم‌چنین آگاهتان می‌کنیم اگر از فرمان ما سرپیچی کنید [و به حضورمان نیایید]، آن وقت ما چه دانیم چه خواهد شد، تنها خدا می‌داند.

در اواخر جمادی‌الاخر سال شش‌صد و چهل ‌و چهار هجری، [نووامبر ١٢٤٦ میلادی].

[ترجمه‌ی متن موغولی آل دامقا: به قدرتِ (نیرویِ) آسمانِ ابدی (خداوندِ جاودان). خانِ اقیانوس‌ (جهان) و ملّتِ معظّمِ موغول. یارلیق (فرمان). به همه‌ی مردمِ مطیع (ممالک فتح شده) و عاصی (ممالک فتح نه‌شده) به‌رسد. (آن‌ها را) سپاس‌گزار و هراسان ‌سازد].

MOĞOL HAKANI GÜYÜK HAN’IN PAPA İNOSENT IV’E YAZDIĞI MEKTUP

Mot-a-mot Çeviri: MÉHRAN BAHARLI


BENGÜ GÖK – TANRI’NIN GÜCÜYLE

GÜR (SARSILMAZ) ULU ULUSUN, DALAYIN (EVRENSEL) HANI

YARLIĞIMIZ

Uşbu, Ulu Papa’nın katına gönderilen bir yarlıktır. Biz bu yarlığı [Ulu Papa’nın egemenliyi altındaki] ülkelerin [Latınca] dilinde yazdırdık ki onu anlasın ve başa düşsün.

[Bize gönderdiyiniz] Elçilerinizden Kıralın öteki yabgularla keneş ve danışma yaptıktan [sonra], bize il ve teslim olmak ve kulluk etmek ötüyünde bulunduğunu işittik.

Abang kendi [teslim olma] sözünüze çınak iseniz, andak sen, Ulu Papa etözün, bütün kırallarınızla birlikte, bizim kulluğumuza gelmelisiniz. Ançada, Yasa'nın gerekli olan buyruklarını size bildiririz.

Dahi, [mekbubunda] çilem [vaftiz] yapmamın [ve Hıristiyan olmamın] benim için asıklı olacağını belirten bir ötük ıdmışsın. Bu degiyle de, bilge olduğunu sanmışsın. Bu ötüyün bizim için anlamsızdır.

Dahi, “Macarların ve Hıristiyanların ülkelerini, barçasını tavdınız. Ben şaşkınlık içindeyim ki bu yalınıkların suçu neydi? Bize söyleyin” demişsin. Senin bu ayıtığın da bizim için anlamsızdır.

Çingiz Han ve [Ögedey] Kaan, ikisi de Gök - Tanrı'nın [tüm dünyanın Moğollara uyuk olması gerektiyi] buyruğunu duymaları için anılanlara] ilettiler. Ancak onlar Tanrı'nın buyruğuna inanmadılar ve senin bu söylediklerinle yaptığın gibi, utun oldular. Yolladığımız elçilerimiz ve yalavaçlarımızı öldürdüler. Bunun üzerine Gök - Tanrı [bizim elimizle] o ülkeleri artattı ve dirinini yokattı. Gök - Tanrı'nın buyruğu olmadan, sayu birinin yalnız kendi gücüyle [yalınıkları] öldürmesi ve [ülkeleri] ele geçirmesi nice olası olabilir?

Sen ayrıca diyorsun: “Ben Hıristiyan’ım, Tanrı’ya taparım, yalvar yakar ederim ve tasalanırım. [bundan dolayı Tanrı’nın esirgemesi ve yarlıgaması yalnız beni kapsar]”. Sen Tanrı’nın kimi bağışlayıp yarlıgadığını, kimi esirgediyini ve kime acıdığını ne bilirsin? Sen bunları nitek biliyorsun ki böyle konuşuyorsun?

Gök - Tanrı'nın gücüyle, güneşin doğduğu ve battığı yerler arasındaki bütün ülkeler [ve acun hakimiyeti] bize [Moğollara] suyurganmıştır ve biz onların yiyesiyiz. Tanrı'nın buyruğu olmaksızın nasıl [dünya hâkimi] olunabilir?

Şimdi, siz çın yürekten ve könilikle söylemelisiniz: “Biz size boyun eyip il olacağız, ve gücümüzü sizin güce katacağız”. Daha sonra bütün kırallar, sen etözün başlarında olarak, birlikte ve birge  bize kulluk için tapuğumuza gelmelisiniz. Yalnız ançada sizin bize boyun eydiyinizi ve illeştiyinizi tanıyacağız.

Ancak Gök - Tanrı'nın [bütün dünyanın Moğollara uyuk olması gerektiyi] buyruğuna karşı gelirseniz ve bizim [katımıza gelmenizi bildiren uşbu] yarlığımıza uymazsanız, biz sizi yağı bileceyiz. Ayrıca, yarlığımıza uymazsanız, [ardında size] ne olacağını biz ne biliriz? Bunu yalnız Gök - Tanrı bilir.

Al Tamga metninin çevirisi: Mengü Gök - Tanrı’nın gücüyle. Dalayın, Yeke Mongol Ulusunun Hanı. Yarlık. İl olmuş ve Bulgak olan [bütün] ilgüne ulaşsın. Onları belinlesin ve övdüler yapsın.


Abang: eğer, abañ

Acun: dünya, evren

Ançada: o zaman, o vakit

Artamak: yok etmek

Artatmak: yok ettirmek

Asıklı: faydalı, yararlı

Ayıtık: ayıtılan, söylenilen sözler

Barçasını: hepsini, tümünü, tükelini

Başa düşmek: anlamak, iyice kavramak

Bayrı: Ezeli, başlangışsız

Belinlemek: ürkmek, vahşet etmek

Bengü: ebedi, sonsuz

Bulgak: isyancı, baş kaldırmış, kalkış ve kargaşa yaratan

Buyruk: emir, ferman

Çın gönül: çın yürekle, samimi kalple

Çın: doğru, içten, düzgün, gerçek

Çınak: sâdık

Çilem: Çimarın, gusül, dinsel ritüel olarak suya batma eylem ve töreni, burada vaftiz olmak

Çilemek: suya batırmak, ıslatmak

Çimarınmak: (çim + arın) gusül yapmak

Dalay: okyanus

Degi: denilen, söylenilen söz

Dirin: nufüs, ahali

Esirgemek: acıyıp korumak

Etözün: şahsen, bizzat

Idmak: göndermek, yollamak

İl olmak: hakimiyetini kabul etmek ve uyruğu olup, barış içinde yaşamak, teslim olmak

İlgün: Halk

İlleşmek: il olmak, teslim olmak, boyun eymek, barışı kabul etmek

Kaan: Hakan kelimesinin orta Moğolcadaki telaffüzü

Kat: huzur

Keneş: geneş, keñeş, geñeş, danışma, meşveret, istişare

Könilik: dürüstlük, doğruluk, insaf ve adalet

Kulluk: Hizmet, katında bulunup hizmet etmek, kölelik

Mengü: Bengü, ebedi

Nice: nasıl, nite, nitek

Nitek: nasıl, nice, nite

Olası: mümkün

Övdüler olsunlar: müteşekkir olsunlar

Övdüler: müteşekkir

Sayu: her, her hangi, biri, kimse, kimsene

Suyurgamak: ihsan ve lütuf etmek

Şilde.: (Moğolca) suya batırmak, ıslatmak

Şilede.: (Moğolca) suya batırmak, ıslatmak

Tapuk: Hizmet, ibâdet

Tasalanmak: bir şeyi kendine dert edinerek üzülmek, kaygılanmak. Farsça Tâse kökeninden.

Tavmak: tasarruf ve işgal etmek

Ulus: millet, Moğol hakanının egemenliyi altındaki bütün halk

Uşbu: işbu

Utun: deyersiz, alçak, küstah

Uyuk: tâbi

Yabgu: (yapmak fiilinden) hükümdar, yürütme erki başı

Yağı: düşman

Yalınık: insan

Yarlıgamak: mağfiret ve merhamet etmek

Yarlık: hakanın yazılı buyruğu

Yasa: Çingiz Han’ın kutsal kuralları

Yeke: Büyük, Kocaman, Muazzam

Yiye: sahip

Yokatmak: idam etmek, öldürmek

 

GÜYÜK KHAN’S (ANSWER) LETTER TO POPE INNOCENT IV

Translated by MEHRAN BAHARLI

 

BY THE POWER OF THE ETERNAL HEAVEN (BLUE SKY, GOD)

THE OCEANIC (UNIVERSAL, ALL-EMBRACING) KHAN OF THE GREAT BRAVE NATION

OUR COMMAND

This is an order sent to the Great Pope. We wrote this order in the language of the lands (under the suzerainty of the Great Pope, Latin) so that he may understand and know it.

We have heard from your emissaries and envoys (who you dispatched to us), that the king (after) holding a consultation assembly (with other monarchs, princes and nobles), has sent a request for (peace), submission and servitude to us. If you are true to your word, then you, the Great Pope, along with all the monarchs, must come in person to pay us homage. Thereupon, we will make known to you every commandment of Yasa which is necessary.

Furthermore, (in your letter) you have sent a supplication stating that it would be good for me to be baptized (and become a Christian). With this statement, you seem to believe that you are wise. This appeal of yours is unmeaning to us.

Furthermore, (in your letter) you have stated “You have seized all the territories of the Magyars (Hungarians) and lands of Christians. I wonder, what was their guilt? Tell us.” This statement of yours is unmeaning to us either.

Both Chinggis (Çingiz) Khan and (Ogatai, Ögedey) Qaan delivered the command of Heaven Sky – God’s (to those people) to hear them [that the entire world should be subordinated to the Mongols]. But they did not believe in the command (word) of God (and refused). They, like you with these words of yours, were impudent. They disobeyed and slew our messengers and envoys. Thus, the Heaven Sky - God annihilated the aforementioned lands and killed their inhabitants [at our hands]. Without the command of Heaven Sky - God, how is it possible that anyone could, merely out of his own strength, slay (people) and seize (lands)?

You also say “I am a Christian, worship God, supplicate, and worry (tremble) [thence, I am exclusively subject to God's mercy and forgiveness].” How do you know who God forgives and upon whom he shows his mercy? How can you know these things that you speak such words?

Through the power of Heaven Sky - God, all lands from the rising of the sun (east) to its setting (west) have been given to us, and we own them. How could anyone (be able to rule the world) without Heaven Sky - God’s command?

Now, you must say with a sincere heart and honesty: “We shall (accept peace,) be obedient, and will become subject (to you), and we will (surrender and) place our forces at your disposal”. (Then) all monarchs with you (Great Pope) in person at the head of them, one and all, must come to pay us homage and tender us servitude. Only at that time will we (know you want peace with us and will we) recognize your submission and servitude.

But if you do not obey the command of Heaven Sky – God [that the entire world should be subordinated to the Mongols] and if you run counter to our order [to come in person along with all the monarchs to pay us homage], we will consider you an enemy and foe.

We also make you aware that if you act against our order [to come in person along with all the monarchs to pay us homage], then how do we know what will happen (to you afterward)? Only Heaven Sky - God knows.

Written at the end of Jumada the second in the year 644 of the Hijra (November 1246)

Translation of the Text of Altamqa: By the power of Eternal Tengri (God / Blue Sky, Heaven). Oceanic (universal) Khan of the Great Mongol Nation (Patrimony). Order (edict, command). (This) reaches to (both) obedient (conquered) and rebellious (non-conquered) peoples and makes them respectful (grateful) and frightened (terrified).

منابع:

قرائت عبارات موغولی سکه‌های ایلخانلی و جالاییرلی؛ و ریشه‌ی کلمه‌ی تورکی «زنگین»

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/07/blog-post.html

سکه‌ی تورکی تؤره‌گه‌نه‌ (توراکینا) خاتون، ضرب تبریز: اولوغ مونقول اولوش بیگ

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/11/blog-post_30.html

رسمی بودن زبان موغولی در دولت ایل‌خانی و تورک‌زبان شدن ایشان بنا به برتولد اشپولر

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post_23.html

Pelliot, Extrait de la Revue de l'Orient Chrétien 1922-1923 No. 1 and 2 (Les Mongols et la Papauté, Roch, III (XXIII), s. 15-23).

https://books.googleusercontent.com/books/content?req=AKW5Qadm1sFQcVsAEdg7CozKjp3Jj0mRKXyYJVIt7Ftyqst2dPanELylsNLshMthKHEyyx4s3B__G-pUqmAnCW4SanZW_whh-YmtHIVamxXe7N7FmyiPXSCMR_g7VU22WrquKPOlt-3Vst6wN4pfc6FsXFiqRNF5pyGwgRmCtD5Skjydbbdh28DDIaiTX-6vs0QqNF-_u3lPPBnopQMwTijDulZbYTeDLqjMy4h1S1JRYc6iZdtofQimukbd4XjDlZ40cxwQ1sGCrp13hb-BNq6-Lk_n2xJNEw

The Mongol mission: narratives and letters of the Franciscan missionaries in Mongolia and China in the thirteenth and fourteenth centuries

https://archive.org/details/mongolmissionnar0000unse/page/n5/mode/2up

-Letter of Guyuk Khan to Pope Innocent IV, Vatican Secret Archives, Vatican City, Inv. no. A. A., Arm. I-XVIII

-Letter from Güyük Khan to Innocent IV

http://www.asnad.org/en/document/249/

-Christopher Dawson ed., The Mongol Mission: Narratives and Letters of the Franciscan Missionaries in Mongolia and China in the Thirteenth and Fourteenth Centuries (New York, 1955), pp. 75-76

https://archive.org/details/dli.pahar.3044/page/44/mode/2up

-Denise Aigle, The Letters of Eljigidei, Hülegü and Abaqa: Mongol overtures or Christian Ventriloquism? Inner Asia, 2005, 7 (2), pp.143-162.

-Mongol-Papal Encounter: Letter Exchange between Pope Innocent IV and Güyük Khan in 1245-1246

https://ballandalus.wordpress.com/2015/06/01/mongol-papal-encounter-letter-exchange-between-pope-innocent-iv-and-guyuk-khan-in-1245-1246/

-Prof. Dr. Turan, Osman, “Çingiz Adı Hakkında”, Belleten Cilt.5, 1941

-Prof. Dr Turan, Osman, Türk Cihan Hakimiyeti Mefkuresi Tarihi, İstanbul: Ötüken Yayınları, 15. Baskı, 2006.

رجب‌نیا، مسعود. "نامه فارسی گیوگ خان به پاپ". مجله: هنر و مردم. دوره 12، شماره 136 و 137 (بهمن و اسفند 1352): صفحه 32-39.           

http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/136/html/136-32.HTM

نامه‌های تورکی در موزه‌های دنیا نویسنده: دنیز سینور، ترجمه: زهره وفایی

http://turkoloji-iran.blogspot.com/2006/12/blog-post.html


[1] Giovanni da Pian del Carpine (Giovanni Di Plano Carpini; Latin: Iohannes de Plano Carpini, French: Jean du Plan Carpin, English: John of Plano Carpini; c. 1185 – 1 August 1252)

[2] Letter of Guyuk Khan to Pope Innocent IV, Vatican Secret Archives, Vatican City, Inv. no. A. A., Arm. I-XVIII

http://www.asnad.org/en/document/249/

[3] Tengrism in Mongolia. Genghis Khan and Tengrism

Genghis Khan, one of the most well-known mongol rulers, established the largest contiguous empire in history and was a follower of Tengrism. His adherence to this ancient faith, along with his promotion of religious tolerance, allowed for the peaceful coexistence of various faiths within the Mongol Empire, including Buddhism, Islam, and Christianity.

The legacy of Genghis Khan continues to influence Mongolian culture and identity today, with his devotion to Tengrism serving as a powerful testament to the enduring significance of this ancient faith. By attributing his success to the guidance of Tengri, Genghis Khan demonstrated the importance of maintaining a strong connection with the spiritual world and the values associated with Tengrism.

https://www.escapetomongolia.com/blog/tengrism-in-mongolia#:~:text=Tengrism%20is%20an%20ancient%20Central%20Asian%20religion%20that%20emphasizes%20living,of%20its%20people%20for%20centuries.

[4] 50. büsre- /büsüre- “teşekkür etmek, beğenmek, onaylamak” < Mo. büsire-/ bisire- Kodeks Kumanikus’ta “onaylamak, uygun görmek, tasdik etmek” (Grønbech 1942: 71) anlamlarıyla tespit edilmiş olan sözcüğün Moğolca olduğunu Poppe belirtmiştir. (Poppe 1962: 335). Knüppel de Poppe’nin vermis olduğu bilgilere çalışmasında yer verir (Knüppel 2009: 355). Sözcük, Moğolca sözlüklerde şu biçim ve anlamlarda yer alır: BİSİRE- “inanmak, güvenmek, saygı göstermek, tapmak; çok sevmek, tapınmak, hayranlık duymak; saygı duymak, itibar etmek” (Lessing 1960: 106b), Moğolların Gizli Tarihi’nde buśiregu “duygulanmış olmak, şükür duymak” (Haenisch 1939: 24), Kalmuk bisr̥hǝ, bišr̥hǝ “aynı” (Ramstedt 1935: 46a), Ordos Biśire- “inanmak, güvenmek, iman etmek” (Mostaert 1941: 70b).

[5] Kübra Şahinbaş. Bengü / Mengü Kelimesi Üzerine

https://dergipark.org.tr/tr/download/article-file/784314

[6] *küčün ~ *küčin ‘strength, force’. Cf. CT *kü:č.

MMo SH gucu(n) H51, HY güčün M57, Muq küčin P225a. WM küčü(n) L496a. Kh xüč(in) H709b. Bur xüse(n) C632a, xüše(n) C637b. Brg xuš U124. Kalm küčn M332b. Dag kuč E157. EYu kʉčən B71, kuǰən J101b. MgrH kuʒ́ə J101b. MgrM kuʒ́i JL474. BaoD kućiə BL88a. BaoÑ---. Dgx---. Mog---.

[7] قوچوندور: اصلی قوچون اولوپ، مفعول الیه‌دیر. و قدرت، نفوذ معنالاری‌نی حاوی‌دیر. بعض دفعه ایش‌بو کلیمه‌نین اؤنونه «مونگگه» لفظی وضع ائدیلدیک‌ده، بو ترکیب «جناب حق‌ین بیتمه‌ز توکه‌نمه‌ز قدرتی‌له» دییه ترجمه ائدیلیر .... آرغون‌ون فیرانسا قیرالی‌نا و پاپا دؤردونجو هونورییوس‌ا ارسال ائیله‌دییی نامه‌له‌رین باش‌لاری‌ندا محرّر ایدی.

ملوکِ چنگیزیه و ایلخانیه و جلائریه و قریم خانلری مسکوکاتی. اثر محمد مبارک بن غالب. مسکوکات قدیمه اسلامیه قتالوغی. قسم ثالث. موزه همایون. قسطنطنیه، محمود بک مطبعه سی. ١٣١٨

[8] Mongols et la papaute, par paul pelliot. Chapter premier: la lettre du grand khan güyük a innocent iv (1246)

[9] رجب‌نیا، مسعود. "نامه فارسی گیوگ خان به پاپ". مجله: هنر و مردم. دوره 12، شماره 136 و 137 (بهمن و اسفند 1352): صفحه 32-39. تصویر، نقشه.    

[10] Banda /Banda/: small(er), young(er), minor, junior, young one, child, infant, offspring, progeny, attendant

https://en.wiktionary.org/wiki/%F0%92%8C%89#Sumerian

GAL (Borger 2003 nr. 553; U+120F2 𒃲) is the Sumerian cuneiform for "great".

https://en.wikipedia.org/wiki/GAL_(cuneiform)

[11] bileşik "-iyan" eki, Farsça bir ektir ve anlamı bir zümre, grup, bölge ve boyla ilişkili veya soyu bunlarla bağlantılı olan kimselerdir. "-iyan" eki ve Ermenice biçimi "-an" eki Farsça, İranik veya Semitik kökenli deyildir, Sümerce kökenlidir. Bu ek doğrudan Sümerceden veya bölgenin eski eklemli dilleri olan Hurrice, İlamca, Gutice, Lulluce aracılığı ile Sümerceden eski İranik diller ve Ermeniceye geçmiştir.

Pezeşkiyan adındaki -iyan eki, ve soyadlardaki -an/-yan/-iyan ekinin kökeni üzerine

https://sozumuz1.blogspot.com/2024/07/pezeskiyann-soyadndaki-iyan-eki.html

[12] Eski Türkçe: çıla- “batırmak, ıslatmak”. Türkçe: çile- “sıvıya veya suya batırmak, ıslatmak”. Sarı Uygurca: çıla- “batırmak, çay demlemek”

[13] Mahdihassan, S. Chinese Origin of Pir-i Mughan and Other Terms in Sufism. Islamic Culture. 53 (1979): 221-231

[14] اشاره است به سیزدهمین شورای كلیسایی و مصوبات آن.

[15] موغولان سفیران و ایل‌چی‌یان را دارای مصونیت و سفارت و ایل‌چی‌گری را به نوعی مقدس می‌دانستند. بدین سبب کشتن سفیرانشان را به منزله‌ی اعلان جنگ می‌دیدند و به انتقام‌کشی سخت و بی رحمانه و نامتناسب از مرتکبین بر می‌خاستند. 

2 comments:

  1. بسیار لذت بردم . عالی بود

    ReplyDelete
    Replies
    1. http://irantarnama.blogspot.com/2012/01/blog-post_14.html?m=1

      Delete