روایت محمود محمود از "اختلاف تورک و فارس" و حمایت انگلستان از فارسها در مقابل تورکها در دورهی قاجاری
مئهران باهارلی
"کشمکش تورک و فارس" در ایران تاریخی طولانی دارد. در تاریخ مودرن دور اخیر عود این کشمکش مصادف است با سوء استفادهی دو دولت استعمارگر و توسعهطلب روسیه و انگلستان از این کشمکش تاریخی، و جانبداری و اتحاد آنها با عنصر قومی فارس بر علیه عنصر قومی تورک در ایران از اواخر قرن هیجده میلادی و در طول حیات دولت تورک قاجاریه.
دورهی قاجار را به اعتباری میتوان داستان جدال دو عنصر قومی تورک و فارس برای حاکمیت بر دولت ایران نامید. این مجادله با سه حرکت پیدرپی سرنوشتساز به مدیریت انگلیسی –فارسی (انقلاب مشروطیت- ١٢٨٥، چهارده سال بعد کودتای رضاخان- ١٢٩٩، و ینج سال بعد پایان دادن به سلسلهی قاجاری و تاسیس سلسلهی پهلوی- ١٣٠٤)، به نفع عنصر قومی فارس و به ضرر عنصر قومی تورک پایان یافت.
ابعاد گوناگون کشمکش تاریخی تورک –فارس در منابع دورهی قاجاری با نامهای گوناگونی ذکر و ثبت شده است:
-در
بُعد ملی به شکل ضدیت و "خصومت تورک و فارس-تاجیک"،
-در
بعد جوغرافیائی به شکل "رقابت آزربایجان و عراق" (آزربایجان: به معنی
بخش اصلی منطقهی ملی تورکنشین در شمال غرب ایران و یا تورکایلی، عراق: به معنی منطقهی
ملی فارسنشین و یا فارسستان امروزی از عراق عجم)؛
-در
بعد سیاسی به شکل "رقابت تهران و تبریز"، دو دارالسلطنهی همزمان دولت
قاجاری (تهران شاهنشین، تبریز ولیعهدنشین)،
-در بعد ادبیات نفرت به شکل "فارس سگ و تورک خر"، .....
با تاسیس دولت تورک قاجار و با تحریکات و دسیسههای دولت انگلستان، کشمکش تاریخی تورک و فارس بار دیگر به دربار سرایت کرد و منجر به تشکل دو دستهی تورک و فارس در میان رجال درباری، بروکراتها و تکنوکراتهای عالیرتبه شد: دستهی فارس به شدت طرفدار انگلستان و برخوردار از حمایت انگلستان و روحانیت شیعهی امامی فارس بود، و دستهی تورک به همان شدت مخالف انگلستان و مخالف روحانیت شیعهی امامی فارس.
در طول عمر دولت قاجاری، تفوق در دربار به طور متناوب بین رجال فارس و تورک دست به دست گشت. به دورهی آغا محمدخان تورکگرا، تفوق با رجال تورک به رهبری خود وی بود. این تفوق در دورهی فتحعلیشاه با رجال فارس؛ در دورهی محمدشاه تورکگرا با رجال تورک، و در دورهی ناصرالدین شاه با رجال فارس بود. پس از فوت مظفرالدین شاه و در دورهی مشروطیت، علیرغم وجود دو پادشاه تورک که شخصیتهایی کمابیش تورکگرا بودند، دربار و کلا دولت قاجاری کاملا تحت کونترول رجال فارس و فارسمحور که همه در عین حال هوادار انگلیس و محبوب آن دولت بودند در آمد.
محمود محمود نویسندهی تورک نیز، در بخشی از کتاب خود بنام "تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی" به اختلافات تورک و فارس، رجال تورک-آزربایجانی- تبریزی و رجال فارس-عراقی-تهرانی در دورهی فتحعلیشاه، محمدشاه و ناصرالدین شاه پرداخته است. (محمود محمود متولد تبریز است. نام اصلی وی پیش از کودتای ١٢٩٩ محمود پهلوی محقق بود. پس از آن که رضاخان میرپنج همان نام را برای نام خانوادهگی خود خواست، وی مجبور شد آن نام خانوادهگی را واگذار کند. پس از آن نام خودش (محمود) را به عنوان نام خانوادهگی استفاده میکرد. محمود محمود از فعالین صدر مشروطیت بود. بعدها از کارمندان عالیمقام وزارت پوست و تلگراف، استاندار تهران و نمایندهی مجلس در دورهی ۱۵ شد. پرویز محمود، آهنگساز مشهور فرزند محمود محمود است).
محمود محمود دارای تالیفات و ترجمهها و مقالات متعددی است. کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم در ۸ جلد از مهمترین تألیفات اوست. محمود محمود در فصل سیام کتاب خود تحت عنوان (رجال درباری فارسیزبان و رجال آزربایجانی- سیاست دولت انگلیس نسبت به این دو دسته رجال درباری ایران) که در زیر نقل کردهام بیان میکند:
- رجال درباری فارس طرفدار سیاستهای انگلیس و مدافع منافع این
دولت در ایران بودند
-
عنصر قومی فارس جداً بر له انگلیسها مشغول بکار بود،
-
مردم فارس (در شیراز، در اصفهان، ...) اشغال جنوب ایران توسط انگلستان را با خشنودی
استقبال کرده بودند.
-مردم
فارس مایل به کومک انگلیس برای خلاص کردن خودشان از دست تورکها بودند.
-
دولت انگلیس حامی جدی عنصر قومی فارس در ایران و رجال درباری فارس بود
-دولت
انگلیس مخالف جدی رجال تورک و آزربایجانی بود،
-
دولت انگلیس فارسها را ایرانیهای خالص (و در نتیجه تورکها را ایرانیهای ناخالص)
میدانست و بدانها بسیار خوشبین بود
-دولت
انگلیس، سر و سرّی با رجال فارس داشت و با آنها همافق بود
-دولت
انگلیس مترصد فرصتی برای تشکیل یک دولت از فارسها در ایران بود.
-در
دورهی فتحعلیشاه قاجار تمام امور دولتی دست رجال فارس بود، همهی حکام ایالات و
ولایات از فارسها انتخاب میشد
-با
مرگ فتحعلیشاه و در دورهی محمدشاه، رشتهی امور در دولت تماما به دست تورکها و
آزربایجانیان افتاد، حکام ایالات و ولایات از تورکها انتخاب و با نظامیان آزربایجانی
تقویت میشد
-محمدشاه
و حاجی میرزا آغاسی با خواستهای رجال فارس و دولت انگلستان مخالفت مینمودند
-رجال،
قوشون و نظامیان تورک –آزربایجانی، در میان مردم دارای قدرت و نفوذ بودند. آنها در
جنگهای یزد، کرمان، خراسان،... به فرماندهی عباسمیرزا از خود شجاعت و رشادت و
فداکاری نشان داده، جلو افتاده بودند.
-
رجال فارس-عراقی جداً مخالف رجال تورک-آزربایجانی بودند
-مخالفت
دو دستهی درباری فارس-عراقی و تورک-آزربایجانی، اختلاف فارس و تورک را ایجاد کرد
-مهد
علیا مادر ناصرالدین شاه همسو با رجال درباری فارس و بر علیه رجال درباری تورک
عمل میکرد. او در همین راستا باعث قتل میرزا تقیخان امیرکبیر که شخصیتی تورکگرا
بود شد.
-پس
از مرگ میرزا تقیخان امیرکبیر تورکگرا، رجال فارس نفس راحتی کشیدند و دورهی
دستهی تورک-آزربایجانی در دربار سپری شد
-بروز مشروطه، دوران رونق دوبارهی سیاست انگلیس و تسلط مجدد رجال فارس بر دربار قاجار است...
محمود محمود در کتاب خود "اللهیار آصفالدوله" و "میرزا آقاخان نوری" را دو تن از رهبران رجال فارس ضد تورک آن دوره و مادر ناصرالدین شاه "مهدعلیا"ی تورک را همسو با آنها میشمارد. از سوی دیگر وی "عباسمیرزا نایبالسلطنه"، "محمدشاه قاجار"، "حاجیمیرزا آقاسی" و "میرزا تقیخان امیرکبیر" را به صورت رهبران رجال تورک و ضد انگلیس آن دوره تقدیم میکند. به واقع این چهار شخصیت تاریخی تورک، به علاوهی "آغامحمدخان قاجار"، "مظفرالدین شاه" و "احمدشاه" را میباید جزء حاکمان و سیاستمداران تورکگرای ایران در تاریخ مودرن این کشور بشمار آورد.
پایان نوت مئهران باهارلی
------------------
آغاز نقل قول از کتاب "تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی":
"فصل سیام- رجال درباری فارسیزبان و رجال آزربایجانی- سیاست دولت انگلیس نسبت به این دو دسته رجال درباری ایران- .....
در اواخر سلطنت فتحعلیشاه، بواسطهی نفوذ عباسمیرزا نایبالسلطنه، یک عده رجال آزربایجانی مصدر کار شدند و نایبالسلطنه نیز از آنها حمایت میکرد. در مقابل اینها هم یک عده رجال درباری تهران وجود داشتند که آنها جداً مخالف رجال آزربایجانی بودند. رفته رفته این مخالفت اهمیت پیدا نمود و دودستهگی بین رجال درباری ایران بوجود آمد. یکی را دستهی "رجال درباری تهرانی" و دیگری را دستهی "رجال آزربایجانی" نامیدند. در نتیجهی همین دودستهگی بود که اختلافات "تورک" و "فارس" پیدا شد.
در جزء عدهی آزربایجانیها آن کسانی بودند که اول در اطراف عباسمیرزا نایبالسلطنه بودند و پس از مرگ او دور محمدشاه را گرفتند و تا اوائل سلطنت ناصرالدینشاه هم اینها نفوذ داشتند. و پس از مرگ میرزا تقیخان امیرکبیر دورهی آنها سپری شد و دیگر چندان اسمی از آنها برده نمیشود.
عمال دولت انگلیس در این مدت سر و سرّشان با دستهی درباری فارسیزبان بود و مخالف رجال آزربایجانی بودند. بر عکس با دستهی درباری تهرانی یا به قول خودشان رجال فارسیزبان، همافق و نسبت به آنها همیشه خوشبین بودند و خیلی هم سعی داشتند که اگر بتوانند، دولتی از فارسزبانان در جنوب تشکیل بدهند (١) تا به این وسیله مقاصد آنها بهتر به نتیجه برسد و ادعا میکردند که عنصر خالص، ایرانیهای فارسیزبان هستند و اینها هستند که جداً بر له انگلیسها مشغول کارند (٢)
اما رجال آزربایجانی و قوشون آزربایجان، همراه عباسمیرزا نایبالسلطنه در جنگهای یزد، کرمان و خراسان فداکاریهای زیاد نموده و جلو افتاده بودند. شجاعت و رشادت آنها در این جنگها به تمام ایرانیان معلوم شده بود و همهکس میزان قدرت و نفوذ آنها را فهمیده بود.
تا موقعی که فتحعلیشاه زنده بود، تمام امور دولتی در دست رجال فارسیزبان بود. حتی حکام ولایات و ایالات نیز از آنها انتخاب میشدند. ولی بعد از مرگ فتحعلیشاه این ترتیب به کلی تغییر کرد. رجال آزربایجانی همراه شاه جدید به تهران آمدند و دور شاه را گرفتند. از این پس به همه جا حاکم تورکزبان مامور گردید و همراه هر یک از آنها یک عده نظامی آزربایجانی اعزام شد که از حکام آزربایجانی حمایت کنند و طولی نکشید که تمام رشتههای امور دولتی بدست رجال تورکزبان افتاد که همهی آنها آزربایجانی بودند.
رالینسون در کتاب خود چنین مینویسد: هنگامی که ما به خلیج فارس لشکر فرستادیم، در فارس و اصفهان هیچ نوع مخالفتی نسبت به قوشون اعزامی ما نشان داده نشد. بلکه مردم خیلی خوشحال بودند که به وسیلهی این قوشون گریبان خودشان را از دست حکام تورکزبان خلاص خواهند نمود (٣).
از اشخاص معروفی که جزء دستهی فارسیزبان بودند یکی اللیهارخان آصفالدوله است که باعث فتنهی خراسان شد. و یکی هم میرزا آقاخان نوری است که تا حال چندین بار از او اسم برده شده و اینک صدراعظم ایران شده بود و دستورهای مهمی داشت که باید به نفع دولت انگلیس در این مقام اجرا کند.
اینک بعد از قتل میرزا تقیخان امیرکبیر رجال فارسیزبان ایران نفس راحتی کشیدند که مخالف بزرگ آنها از بین رفت و دنیا به کام آنها شد.
میرزا آقاخان نوری حال در مسند صدارت ایران برقرار است و اینک مختصری از شرح حال او در اینجا ذکر میشود. اسم اصلی او میرزا نصراللهخان فرزند میرزا اسدالله نوری است. میرزاآقاخان در اواخر سلطنت فتحعلیشاه وزیر لشکر بوده، در زمان سلطنت محمدشاه هم در دربار بود و همراه اوردوی محمدشاه به هرات رفت. در آنجا کاری از پیش نرفت و هنگامی که شاه مراجعت مینمود میرزا آقاخان نیز با او همراه بود.
در صدرالتواریخ مینویسد: "میرزا آقاخان نوری در این سفر وزیر لشکر بود. صریحا خبط و خطای حاجی میرزا آقاسی را اظهار مینمود. به این واسطه حاجی میرزا آقاسی از او اندیشه میکرد و در صدد رفع او بر آمد. روزبروز کار میرزا آقاخان بالا میرفت و از حاجی میرزا آقاسی به حضور شاه سعایت میکرد. یعنی خبط و خطا و خیالات فاسده اللهقلیخان ایلخانی را به عرض میرسانید. حاجی میرزا آقاسی به حضور شاهانه پیام کرد که امروز میرزا آقاخان وزیر لشکر در مملکت وزیر دیگر است و مردم او را از من افزونتر دانند. یا او را از مداخلهی امور بازدارید، یا مرا به کنج انزوا واگذارید. شاهنشاه غازی که در آن روزگار علیل بودند و نیز به حاجی میرزا آقاسی عقیدهی عالم ارشادی داشتند، عزل او را موجب خلال مملکت شمردند. لهذا مقرر داشتند که وزیر لشکر را تنبیه کردند و قرار دادند که چندی متوقف کاشان باشد. میرزا آقاخان همچنان در کاشان بود، تا خبر مرگ محمدشاه به او رسید و فوری عازم تهران شد. در صفحات ٤٥٥ و ٤٥٦ همین کتاب جریان مراجعت میرزا آقاخان نوری از کاشان به تهران و حمایت شارژدافر دولت انگلیس و مهد علیا مادر ناصرالدین شاه از او، از قول نویسنده ناسخ التواریخ نقل گردیده است...."
"از وقتیکه مظفرالدین شاه اتابک را از قوم احضار نمود، سیاست انگلیس در دربار مظفرالدین شاه رو به ضعف گذاشت. دیگر رونقی پیدا نکرد مگر در آغاز بروز مشروطه" (این جمله از ص ٢٥٨، جلد ٦ کتاب محمود محمود است)
١-England and Russia in the East by Sir H Rawlinson. P. 55
این کتاب
دو بار در لندن بطبع رسیده، در سال ١٨٦٠ و سال ١٨٧٥
٢-
کتاب سر هنری رالینسون موسوم به انگلیس و روس در شرق، صفحه ٦١
٣- کتاب رالینسون، صفحه ٦٢
پایان نقل قول
منبع:
تالیف
محمود محمود. شرکت نسبی اقبال و شرکاء، تهران ١٣٥٣، ص ٦٢٩-٦٣١
لینک
دانلود کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی نوشتهی
محمود-محمود ( ۸ جلد-متن کامل)
No comments:
Post a Comment