اعلامیهی جهانیی حقوق زبانی
Universal
Declaration of Linguistic Rights
ترجمه از متن انگلیسی توسط مئهران باهارلی
به مناسبت روز جهانیی زبان مادری- ٢٠٠٥
بارسلون، اسپانیا، ٩ ژوئن ١٩٩٦
مقدمات
موسسات و تشکیلات غیر دولتی، امضاء کنندهگان «بیانیهی جهانیی حقوق زبانی» حاضر، گردهم آمده از ٦ تا ٩ ژوئن ١٩٩٦ در بارسلونا؛
با درنظر گرفتن «اعلامیهی جهانیی حقوق بشر» مورخ ١٩٤٨ که در مقدمهاش اعتقاد خود را به «برابری حقوق پایهایی بشر، کرامت و ارزش افراد انسانی و حقوق برابر مرد و زن» بیان مینماید؛ و نیز در مادّهی دوم خود که اعلام میکند «همهی افراد، بدون درنظر گرفتن "نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، دین، باورهای سیاسی و یا دیگر باورها، منشاء ملی و یا اجتماعی، مالکیت، محل تولد و یا خصوصیات دیگر"، دارای همهی حقوق و آزادیها میباشند»؛
با درنظر گرفتن «عهدنامهی بینالمللیی حقوق سیاسی و مدنی» ١٦ دسامبر ١٩٦٦ (مادّهی ٢٧) و «عهدنامهی بینالمللی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» به همان تاریخ، که در مقدمههای خود بیان مینمایند آحاد نوع بشر نمیتوانند آزاد شمرده شوند مگر آنکه شرایطی فراهم گردد که آنها را قادر به اِعمال و بهرهبرداری از هر دوی حقوق مدنی و سیاسی و حقوق فرهنگی و اجتماعی و اقتصادیی خود نماید؛
با درنظر گرفتن «قطعنامهی ١٣٥-٤٧»، ١٨ دسامبر ١٩٩٢ مجمع عمومیی سازمان ملل متحد که «بیانیه در حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی، اتنیکی، دینی و زبانی» را تصویب نمود؛
با درنظر گرفتن اعلامیهها و توافقنامههای (کونوانسیونهای) مجمع اوروپا مانند «کونوانسیون اوروپائی برای حفظ حقوق بشر و آزادیهای اساسی» به تاریخ ٤ نوامبر ١٩٥٠ (مادّهی ١٤)؛ «کونوانسیون شورای وزیران مجمع اوروپا» به تاریخ ٢٩ ژوئن ١٩٩٢ که «مقاولهنامهی (چارتر) اوروپائی برای زبانهای منطقهای و یا اقلیتی» را تصویب نمود؛ «اعلامیه در بارهی اقلیتهای ملی» تهیه شده توسط نشست سران مجمع اوروپا در تاریخ ٩ اوکتوبر ١٩٩٣؛ و «کونوانسیون چهارچوب برای محافظت از اقلیتهای ملی» نوامبر ١٩٩٤؛
با درنظر گرفتن «بیانیهی انجمن بین المللیی قلم در سانتیاگو د کومپوستلا» و «بیانیهی ١٥ دسامبر ١٩٩٣ کومیتهی حقوق زبانی و ترجمهایی انجمن جهانیی قلم، در رابطه با پیشنهاد برای برگزاریی کونفرانسی جهانی در موضوع حقوق زبانی»؛
با درنظر گرفتن این امر که در شهر رسیف برزیل، «اعلامیهی ٩ اوکوتبر ١٩٨٧ دوازدهمین سمینار انجمن بین المللی برای توسعهی تفاهم و ارتباط بین فرهنگها» به سازمان ملل متحد توصیه نمود که گامهای لازم را برای تصویب و اجرای اعلامیهی جهانیی حقوق زبانی بردارد؛
با درنظر گرفتن «کونوانسیون ١٦٩ سازمان جهانیی کار» مورخهی ٢٦ ژوئن ١٩٨٩ در بارهی مردمان بومی و طائفهای در کشورهای مستقل؛
با توجه به «اعلامیهی جهانیی حقوق جمعیی خلقها»، بارسلونا، می ١٩٩٠ که اعلام نمود همهی خلقها، در درون چهارچوبهای سیاسیی متفاوت از حق افاده و توسعهی فرهنگ، زبان و قواعد سازمانیابیی خویش و در نهایت از حق پذیرش و دارا بودن نهادهای حکومتی، ارتباطاتی، تحصیلی و سیاسیی خود برخوردار میباشند؛
با درنظر گرفتن «بیانیهی نهائیی پذیرفته شده در همایش عمومیی فدراسیون جهانیی معلمان زبان مودرن» در شهر پئچ (مجارستان) به تاریخ ١٦ آگوست ١٩٩١ که به شناخته شدن رسمیی حقوق زبانی به عنوان حقوق پایهای انسانی توصیه نموده بود؛
با درنظر گرفتن «گزارش کومیسیون شورای اقتصادی و اجتماعیی سازمان ملل متحد، ٢٠ آوریل ١٩٩٤» در ارتباط با طرح «اعلامیه در حقوق خلقهای بومی» که به حقوق فردی در پرتوی حقوق جمعی نظر میکند؛
با درنظر گرفتن طرح «بیانیهی کومیسیون حقوق بشر بین آمریکائی در بارهی مردمان بومی»، مصوب نشست ١٢٧٨ به تاریخ ١٨ سپتامبر ١٩٩٥؛
با درنظر گرفتن اینکه اکثریت زبانهای در خطر نابودی، متعلق به گروههای مردمانی میباشند که از حق حاکمیت ملیی خود برخوردار نیستند و اینکه عوامل اصلی که از توسعهی این زبانها ممانعت کرده و به روند جایگزینیی زبانی دیگر به جای آنها شتاب میبخشند، عبارتند از نبود حکومتهای خودگردان آنها و سیاست دولتها، که ساختارهای سیاسی و اداری و زبان خود بر آنها را تحمیل مینمایند؛
با درنظر گرفتن اینکه حملهی نظامی، مستعمره نمودن، اشغال و دیگر نمونههای به انقیاد درآوردن اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، اغلب اوقات شامل تحمیل مستقیم زبانی خارجی بوده و یا حداقل، تصورات موجود در بارهی ارزش و منزلت زبانها را خدشهدار نموده و موجب ایجاد آن چنان رفتارهای زبانیی سلسلهای میگردند که وفاداریی زبانیی متکلمین به آنها را از بین میبرند؛
و با درنظر گرفتن اینکه زبانهای برخی از خلقهائی که حاکمیت ملیی خود را به تازهگی بدست آوردهاند، متعاقباً و در نتیجهی سیاستی که زبان قبلیی قدرتهای استعماری و یا امپریالیستی را مقدم میشمارد، در روند جانشینیی زبانی در میغلطند؛
با درنظر گرفتن اینکه جهانی شدن میبایست بر اساس تلقیای از تنوع زبانی و فرهنگی، غالب آمده بر روندهای یکسانسازی و تجرید حذفیی زبانها و فرهنگها، بنیاد گذارده شود؛
با درنظر گرفتن این نکته که به منظور تامین نمودن همزیستیی صلحآمیز بین جمعیتهای زبانی، میبایست اصولی عمومی یافت شوند که تشویق و ارتقاء موقعیت و احترام به همهی زبانها و کاربرد اجتماعیی آنها در محیطهای عمومی و خصوصی را تضمین نمایند؛
با درنظر گرفتن اینکه عوامل گوناگون با ماهیتهای غیر زبانی (عاملهای تاریخی، سیاسی، سرزمینی، جمعیتشناسی، اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و اجتماعی - زبانی و عوامل دیگر مربوط به رفتارهای جمعی) مسائلی را ایجاد میکنند که منجر به نابودی، به حاشیه رانده شدن و یا انحطاط زبانهای بیشمار میگردند، و نیز برای اینکه بتوان راه حلهای مناسبی برای هر مورد خاص اعمال نمود، حقوق زبانی میبایست به طوری همهجانبه بررسی گردند؛
با
اعتقاد به اینکه «اعلامیهی جهانیی حقوق زبانی»، به منظور تصحیح عدم توازنهای
زبانی در پرتوی تضمین احترام و توسعهی کامل همهی زبانها و پایهگذاریی اصولی
برای صلح و برابریی عادلانهی زبانی در سراسر جهان به عنوان عاملی کلیدی در حفظ
روابط اجتماعیی موزون، مورد نیاز میباشد؛
بدین
وسیله اعلام میدارند که:
آغاز
موقعیت هر زبان، در پرتوی ملاحظاتی که در زیر آمدهاند، محصول تقارب و اندرکنش دامنهی وسیعی از عوامل با ماهیتهای سیاسی و قانونی، ایدئولوژیک و تاریخی، جمعیتشناختی و قلمرویی - سرزمینی، اقتصادی و اجتماعی، فرهنگی، زبانشناختی و زبانی - اجتماعی، بین زبانی و ذهنی است.
در حال حاضر، این فاکتورها بدین گونه تعریف میشوند:
١) تمایل دیرینهی یکسانسازیی اکثریت دولتها به کاهش تنوع و تشویق رفتارهائی که بر ضد چندگانهگیی فرهنگی و تکثر زبانی میباشند.
٢) سیر به سوی اقتصاد جهانی و بدنبال آن بازار جهانیی اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ که باعث مختل گردیدن محیطهای مناسبات مشترک و گونههای تاثیر متقابلی که انسجام درونیی جمعیتهای زبانی را تضمین مینمایند، میشود.
٣) مودل رشد اکونومیستیی پیشنهاد شده توسط گروههای اقتصادیی ماوراء ملی، که خواهان یکی نشان دادن کاهش کونترولهای دولتی با پیشرفت و فردیتگرائیی رقابتی بوده و باعث ایجاد نابرابریهای جدی و فزایندهی زبانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میگردد.
٤) جمعیتهای زبانی در عصر حاضر از سوی عواملی مانند نداشتن حکومتهای ملی (خودگردان) خود، نفوس محدود، و یا جمعیتی که به لحاظ جوغرافیائی قسماً و یا کاملاً پراکنده شده است، اقتصادی شکننده، زبانی استانداردسازی نشده، و یا مودلی فرهنگی در ضدیت با مودل فرهنگیی مسلط، در معرض تهدید قرار دارند. این عوامل، ادامهی حیات و گسترش بسیاری از زبانها را عملاً غیر ممکن میسازد. مگر آنکه اهداف اساسیی زیرین ملحوظ شوند:
آ. از دیدگاه سیاسی، هدفِ طراحیی روشی برای سازماندهیی تکثر و تنوع زبانی به گونهای که به مشارکت موثر جمعیتهای زبانی در این مودل توسعهی جدید اجازه دهد.
ب. از دیدگاه فرهنگی، هدفِ تامین و ایجاد محیط ارتباطات جهانیای سازگار با مشارکت برابر همهی خلقها، جمعیتهای زبانی و افراد در روند توسعه.
ت. از دیدگاه اقتصادی، هدفِ تشویق پایدار توسعه بر پایهی مشارکت همه و بر اساس احترام به تعادل محیط زیست جوامع و در روابط برابر بین همهی زبانها و فرهنگها.
بنا
به همهی دلایل فوق الذکر، این اعلامیه مبداء حرکت خود را «جمعیتهای زبانی» و نه «دولتها»
قرار میدهد و میبایست به این اعلامیه در متن تقویت موسسات بین المللیی قادر به
تضمین نمودن توسعهی برابر و پایدار همهی جامعهی بشری نگریست. به همین دلایل،
همچنین از اهداف این اعلامیه، تشویق ایجاد چهارچوبی سیاسی برای تنوع زبانیی مبتنی
بر احترام، همزیستیی هماهنگ و منافع متقابل میباشد.
عنوان
مقدماتی: مفاهیم
مادّهی ١
١- این بیانیه «جمعیت زبانی» را بدین گونه تعریف مینماید: هر جامعهی انسانی که به لحاظ تاریخی در «محیط سرزمینی»ی معینی، فارغ از به رسمیت شناخته شدن و یا نشدن آن، سکنی گزیده و خود را به عنوان یک توده با هویت واحد دانسته و زبان مشترکی را به عنوان وسیلهای طبیعی برای ارتباط و همبندیی فرهنگی بین اعضای آن توسعه داده است. تعبیر «زبان خاص یک سرزمین» (زبان نیاخاکی) به زبان جمعیتی که به شرح فوق در همچو محیطی سکنی گزیده باشد اطلاق میشود.
٢- این اعلامیه مبداء حرکت خود را بر این اصل قرار میدهد که حقوق زبانی در عین حال و یکجا، هم فردی و هم جمعی میباشند. در تعریف دامنهی کامل حقوق زبانی، این اعلامیه مرجع خود را مورد یک جمعیت زبانیی تاریخی، در محیط سرزمینیی خود قبول مینماید. و آنچه از این محیط درک میشود، نه تنها گسترهی جوغرافیائیای که جمعیت در آنجا زندگی مینماید، بلکه محیط اجتماعی و عملیای که برای توسعه و شکوفاییی تمام و کمال یک زبان حیاتی است میباشد. تنها بر این اساس امکان دارد که حقوق زبانیی گروههای ذکر شده در نقطهی ٥ام این اعلامیه و حقوق افرادی که در خارج سرزمین زبانیی خویش میزیند را، برحسب پیوستهگی و درجهبندی تعریف نمود.
٣- به منظور کاربرد در این بیانیه، گروههایی که دارای یکی از موقعیتهای زیر باشند نیز متعلق به یک جمعیت زبانی و ساکن در سرزمین خود شمرده میشوند:
الف- هنگامی که آنها از بدنهی اصلیی جمعیت خود توسط مرزهای اداری و یا سیاسی جدا شده باشند.
ب
– هنگامی که در طول تاریخ، در منطقهی کوچک جوغرافیائیای محصور شده توسط اعضاء
جوامع زبانیی دیگر، تثبیت شده باشند.
ج- هنگامی که در منطقهی جوغرافیاییای که در آن با اعضاء جمعیتهای زبانیی دیگری با سوابق تاریخیی مشابه، سهیم و شریکند تثبیت شده باشند.
٤- این بیانیه همچنین مردمان عشایریی کوچرو در مناطق قیشلاق-یایلاق خودشان و همچنین مردمان تثبیت شده در نواحیی به لحاظ جوغرافیایی پراکنده را به عنوان جمعیتهای زبانی در سرزمینهای تاریخیی خود میپذیرد.
٥-
این اعلامیه «گروه زبانی» را بدین شکل تعریف مینماید: هر گروه از اشخاص دارای
زبان واحد، که زبانشان در محیط سرزمینیی جمعیت زبانیی دیگری تثبیت شده، اما دارای
سابقهی تاریخیی برابری با اشخاص جمعیت مهمانپذیر نبوده نباشد. نمونههای این چنین
گروههائی مهاجرین، پناهندهگان، اشخاص دیپورت شده و اعضای دیاسپورا میباشند.
مادّهی ٢
١- این بیانیه اعلام میدارد هرگاه گروهها و جمعیتهای زبانیی گوناگون در سرزمین واحدی مشترک باشند، حقوق مندرجه در این اعلامیه میبایست بر اساس احترام متقابل و به گونهای اعمال شوند که دموکراسی به حداکثر اندازهی ممکنه تضمین گردد.
٢-
در جستجو برای وصول به تعادل اجتماعی-زبانیی رضایتبخش، به عبارت دیگر به منظور ایجاد
هماهنگیی مناسب بین حقوق مربوطهی چنین جمعیتها و گروههای زبانی و افراد متعلق
بدانها، عوامل مختلفی - علاوه بر سوابق تاریخیی مربوطهی آنها در سرزمینها و
مطالبات آنها که به روشهای دموکراتیک بیان شدهاند- میباید در نظر گرفته شوند.
اینچنین عواملی شامل ماهیت اجباریی مهاجرتها، که منجر به همزیستیی جمعیتها و
گروههای مختلف میشود و همچنین درجهی آسیبپذیریی فرهنگی، اجتماعی-اقتصادی و سیاسیی
آنها میگردد.
مادّهی ٣
١- این اعلامیه حقوق زیر را به عنوان حقوق شخصیی غیر قابل سلبی که در هر گونه شرایط، امکان برخورداری از آنها وجود دارد، قبول مینماید:
-
حق به رسمیت شناخته شدن شخص به عنوان عضوی از یک جمعیت زبانی؛
-
حق شخص برای استفاده از زبان خود در مکانهای خصوصی و عمومی؛
-
حق شخص برای استفاده از نام خود؛
-
حق شخص برای ایجاد مناسبات و پیوند با دیگر اعضای جمعیت زبانیی مبداء خود؛
-
حق شخص برای حفظ و گسترش فرهنگ خود؛
- و همهی حقوق دیگر مربوط به زبان که در «عهدنامهی بینالمللیی حقوق سیاسی و مدنی ١٦ دسامبر ١٩٦٦» و «عهدنامهی بینالمللی در بارهی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» به همان تاریخ به رسمیت شناخته شدهاند.
٢- این بیانیه اعلام میدارد حقوق جمعیی گروههای زبانی، علاوه بر حقوق فوق الذکر که تک تک افراد عضو گروههای زبانی از آنها برخوردار میباشند، در تطابق با شرایط تشریح شده در بند ٢.٢ شامل موارد زیر میباشد:
-
حق گروههای زبانی برای آموخته شدن زبان و فرهنگشان؛
-
حق گروههای زبانی برای دستیابی به خدمات فرهنگی؛
-
حق گروههای زبانی برای حضور برابر زبان و فرهنگهایشان در رسانههای ارتباطی؛
- حق گروههای زبانی در دریافت توجه و اعتناء نهادهای حکومتی و در روابط اجتماعی-اقتصادیی تهیه شده به زبان خود.
٣- حقوق فوق الذکر اشخاص و گروههای زبانی به هیچ طریقی نمیبایست مانع برقراریی مناسبات متقابل بین اینگونه اشخاص و گروههای زبانی با جمعیت زبانیی مهمانپذیر و یا ادغامشان در آن جمعیت گردد. همچنین این حقوق نباید به محدود نمودن حقوق جمعیت مهمانپذیر و یا اعضاء آن در کاربرد زبان خود جمعیت در سراسر فضای سرزمینیی آن زبان منجر شود.
مادّهی ٤
١- این اعلامیه بیان میدارد اشخاصی که به سرزمین جمعیت زبانیی دیگری رفته در آنجا ساکن میشوند حق دارند و موظفند که نسبت به این جمعیت (مهمانپذیر) رفتاری همگرایانه از خود نشان دهند. آنچه از این بیان استنباط میشود تلاشی اضافی است از سوی اینگونه اشخاص برای انسیت با اعضاء جمعیت مهمانپذیر؛ به طرزی که در ضمن حفظ خصوصیات فرهنگیی اصلی خویش؛ مراجع، ارزشها و گونههای رفتاریی کافیای را با جامعهای که در آن سکنی گزیدهاند سهیم شوند. این امر آنها را قادر خواهد ساخت که به لحاظ اجتماعی و بدون مواجه شدن با مشکلاتی بیش از آنچه اعضای جمعیت مهمانپذیر با آن مواجهاند، کارآ عمل نمایند.
٢-
این اعلامیه، از سوی دیگر، بیان میکند که یکسانسازی – آسیمیلاسیون، تعبیری به
مفهوم اخذ فرهنگ جامعهی مهمانپذیر به شکلی که خصوصیات فرهنگیی اصلی، با مراجع،
ارزشها و گونههای رفتاریی جامعهی مهمانپذیر جایگزین میگردند، به هیچوجه
نباید تحمیلی و یا جبری بوده و تنها میتواند محصول انتخابی تماماً آزادانه باشد.
مادّهی ٥
این
اعلامیه بر این اساس استوار است که حقوق تمامیی جمعیتهای زبانی، مساوی و مستقل
از موقعیت این زبانها به عنوان زبان رسمی، محلی و یا اقلیتی بودن میباشد. در این
اعلامیه، تعبیراتی مانند محلی و یا اقلیتی بکار برده نشدهاند زیرا - هرچند در بعضی
موارد مشخص، شناسانیی زبانها به عنوان اقلیتی و یا محلی میتواند احقاق برخی از
حقوق معین را تسهیل نماید- با اینهمه، این و دیگر تعابیر جرح و تعدیلکننده،
غالباً برای اِعمال محدودیت بر حقوق جمعیتهای زبانی به کار برده میشوند.
مادّهی ٦
این
اعلامیه اعلام میکند نمیتوان تنها بر این مبناء که یک زبان، زبان رسمیی دولت
است و یا به طور سنتی برای مقاصد اداری و یا برخی از فعالیتهای فرهنگیی مشخص در یک
سرزمین بکار رفته است، آن را «زبان خاص سرزمین» به شمار آورد.
عنوان
اول: اصول عمومی
مادّهی ٧
١- همهی زبانها بیان هویتی جمعی و راهی مجزا برای درک و توصیف واقعیتاند و بنابراین میبایست از همهی شرایط لازم برای گسترش و پیشرفتشان در همه نوع فعالیت و کارکرد برخوردار باشند.
٢-
همهی زبانها محصول آفرینش جمعی بوده و به عنوان ابزار همبستهگی، تعیین هویت،
ارتباط و افادهی خلاق برای استفادهی فردی در درون یک جمعیت، در دسترس همهگان
قرار دارند.
مادّهی ٨
١- همهی جمعیتهای زبانی از حق سازماندهی و مدیریت منابع خویش، برای تضمین نمودن کاربرد زبانهایشان در همهی فعالیتها در درون جامعه برخوردارند.
٢-
همهی جمعیتهای زبانی محقاند که بر هرگونه وسائط لازمهی ممکن برای تضمین نمودن
انتقال و پیوستهگیی زمانیی زبان خود دسترسی داشته باشند.
مادّهی ٩
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند سیستم زبانیی خود را، بدون مداخلات اجباری و یا القائی،
تنظیم و استاندارد ساخته، حفظ، توسعه و ارتقاء دهند.
مادّهی ١٠
١- همهی جمعیتهای زبانی دارای حقوق برابرند.
٢- این اعلامیه تبعیض بر علیه جمعیتهای زبانی را غیرقابل قبول میداند، فارغ از آنکه این تبعیض بر مبنای درجهی حاکمیت سیاسیی مستقل جمعیت زبانی؛ موقعیت تعریف شدهی آن جمعیتها از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و یا دیگر لحاظها؛ درجهی استانداردسازی، مودرنیزاسیون و یا بهروزشدهگیی زبانهایشان و یا هر معیار دیگری اِعمال گردد.
٣-
همهی گامهای ضرور برای تحقق اصل برابری و بجا آوردن موثر آن میبایست برداشته
شوند.
مادّهی ١١
همهی
جمعیتهای زبانی از حق دستیابی به و استفاده از همهی وسائط ترجمه به دیگر زبانها
و یا ترجمه از دیگر زبانها، که برای تضمین نمودن اِعمال و برخورداری از حقوق ذکر
شده در این اعلامیه ضروری باشند، برخوردارند.
مادّهی ١٢
١- هر کس حق دارد کلیهی فعالیتهای خود را در محیطهای عمومی به زبان خویش بجا آورد؛ به شرط آنکه آن زبان، «زبان خاص سرزمینی»ی محلی باشد که وی در آن ساکن است.
٢-
هر کس حق دارد زبان خود را در محیطهای شخصی و خانوادهگی بکار برد.
مادّهی ١٣
١- هر کس حق دارد زبان خاص سرزمینیی (زبان نیاخاکیی) خود را که در آن زندهگی میکند بیاموزد.
٢-
هر کس حق دارد چندزبانه شود و بر اساس تضمیناتی که در این اعلامیه برای کاربرد
عمومیی زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) تثبیت شدهاند، و بدون هیچگونه پیشداوری،
مناسبترین زبانی را که موجب پیشرفت شخصی و یا تحرک اجتماعیی وی میگردد آموخته و
بکار برد.
مادّهی ١٤
تدابیر
این اعلامیه نمیتوانند به طرزی تفسیر شوند و یا بکار روند که به نورمها و یا رویههای
عملیی ناشی از موقعیت داخلی و یا بینالمللیی یک زبان - که برای کاربرد آن زبان
در سرزمین خود مناسبتر میباشند- زیان برسانند.
عنوان
دوم: رژیم جامع زبانی
بخش
اول: ادارات دولتی و نهادهای رسمی
مادّهی ١٥
١-
همهی جمعیتهای زبانی حق دارند زبانهایشان در سرزمین- قلمروی خود به طور رسمی بکار
برده شوند.
٢-
همهی جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که تمام اسناد اداری، مدارک شخصی و
دولتی و قیدیات محضرهای عمومیی ثبت شده به زبان خاص سرزمینشان (زبان نیاخاکیشان)،
معتبر و قابل اجراء شناخته شوند. و هیچکس و مقامی نمیتواند تظاهر به نادیده
گرفتن و بیخبری از این زبان بنماید.
مادّهی ١٦
همهی
اعضای یک جمعیت زبانی حق دارند با مقامات دولتی به زبان خویش ارتباط برقرار کرده و
اعتناء متقابل در زبان خود را از آنها دریافت کنند. این حق همچنین بخشهای مرکزی،
سرزمینی، محلی و تقسیمات فرامنطقهای، شامل سرزمینی که زبان مورد نظر، زبان خاص نیاخاکیی
آن میباشد، را فرامیگیرد.
مادّهی ١٧
١-همهی جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که به همهی اسناد و مدارک رسمی که به نحوی مربوط به سرزمین نیاخاکیی یک زبان میباشد، تهیه شده در زبان خودشان دسترسی داشته و آنها را کسب نمایند، چه این چنین مدارکی چاپی، قابل خواندن با ماشین و یا در هر فورم دیگری بوده باشد.
٢-
فورمها و اسناد اداریی استاندارد، چه در شکل چاپی و چه در شکل قابل خواندن توسط
ماشینها و یا به هر فورم دیگر، باید به همهی زبانها تهیه شده و در محلهای قابل
دسترسی برای عموم و استفادهی آنها قرار گیرند. این خدمت باید توسط مقامات دولتی
به شکلی انجام پذیرد که همهی سرزمینهایی را که برای یک زبان، سرزمین خاص زبانی
(نیاخاکی) شمرده میشوند تحت پوشش قرار دهد.
مادّهی ١٨
١- همهی جمعیتهای زبانی حق دارند قوانین و دیگر ملاحظات قانونی که به نحوی به آنها مربوط میشود، به زبان خاص سرزمینیشان (زبان نیاخاکیشان) تهیه و منتشر شوند.
٢- مقامات دولتی که در حوزهی حاکمیت خود، دارای بیش از یک زبان خاص سرزمینیی (زبان نیاخاکیی) تاریخی هستند، میبایست همهی قوانین و مقررات دیگر قانونی و حقوقیی دارای ماهیت عمومی را، به تک تک این زبانها تهیه و منتشر سازند. فارغ از اینکه متکلمین به هر کدام از این زبانها قادر به فهم زبانهای دیگر باشند و یا نه.
مادّهی ١٩
١- زبان رسمیی همهی مجالس نمایندهگی، میبایست زبان(های) به طور تاریخی رایج در سرزمینهایی که نمایندهگان، نمایندهگیی آن را برعهده دارند باشد.
٢-
این حق همچنین شامل زبانهای جمعیتهای زبانیی سکنی گزیده در مناطق جوغرافیی
پراکنده که به آنها در بند ١ پاراگراف چهار اشاره گردید نیز میشود.
مادّهی ٢٠
١- هرکس حق دارد زبانی را که به طور تاریخی در یک سرزمین به آن تکلم میشود - هم به شکل شفاهی و هم به شکل نوشتاری- در محاکم و دادگاههای قضائیی واقع در آن سرزمین به کار برد. محاکم قضائی باید در امورات داخلیی خود، زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را بکار برند و اگر بنا به سیستم حقوقیی فعلاً موجود در کشور، ضرورتی به ادامهی جریان محاکمات در محلی دیگر موجود باشد، میباید به کاربرد زبان اصلی در محل جدید همچنان ادامه داده شود.
٢-
هر کس حق دارد در تمام موارد، به زبانی که آن را درک میکند و قادر به تکلم به آن
است محاکمه شود، همچنین حق دارد که از خدمت مترجمی مجانی بهرهمند گردد.
مادّهی ٢١
همهی
جمعیتهای زبانی حق ثبت و بایگانیی مدارک و اسناد به زبان سرزمینیی خود (زبان نیاخاکی)
توسط محضرهای عمومی را دارا میباشند.
مادّهی ٢٢
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند مدارک تائید شدهی آنها توسط ثبت اسناد، محضرهای عمومی
و یا دیگر ماموران صلاحیتدار دولتی، به زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکیی) محل
خدمت ماموران دولتی و یا محضرهای عمومی تهیه و تنظیم شوند.
بخش
دوم: تحصیل
مادّهی ٢٣
١- آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که در آن عرضه میگردد، به تشویق افادهی فرهنگیی خود از سوی جمعیت زبانی، کومک نماید.
٢- آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که عرضه میشود، به حفظ و توسعهی زبانی که یک جمعیت زبانی به آن سخن میگوید یاری رساند.
٣- آموزش و تحصیل همواره میبایست در خدمت تکثر و تنوع زبانی و فرهنگی و روابط آهنگدار بین جمعیتهای زبانیی گوناگون در سراسر جهان باشد.
٤-
در بستر اصول پیشگفته، هر کس حق دارد هر زبانی را بیاموزد.
مادّهی ٢٤
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند در بارهی گسترهی حضور زبانشان، به عنوان زبان رابط و
به عنوان زبان مورد مطالعه، در تمام سطوح تحصیلی در سرزمین خود (پیشدبستانی،
ابتدائی، متوسطه، حرفهای و فنی، دانشگاهی و آموزش بزرگسالان) تصمیم بگیرند.
مادّهی ٢٥
همهی
جمعیتهای زبانی از حق دستیابی و کاربرد همهی منابع انسانی و مادیی لازم برای
تضمین نمودن حضور زبانشان در همهی سطوح تحصیلی در نیاخاک خود، از قبیل آموزگاران
ورزیده، روشهای آموزشیی مناسب، کتب و متون درسی، منابع مالی، تجهیزات و ساختمانها،
تکنولوژیهای سنتی و مودرن و در وسعتی که خواهان آنند برخوردار میباشند.
مادّهی ٢٦
همهی
جمعیتهای زبانی محقاند از تحصیلی که اعضای آن جامعه را قادر به تسلط کامل در کاربرد
زبانشان سازد، شامل توانائیهای مختلف مربوط به همهی محیطهای روزمرهی کاربرد
زبان، همچنین گستردهترین تسلط ممکنه به هر زبان دیگری که خواهان یادگیریی آن باشند،
برخوردار شوند.
مادّهی ٢٧
همهی جمعیتهای زبانی حق دارند از تحصیلی که اعضای آن جمعیت را قادر به کسب دانش هر زبانی که مربوط به سنن فرهنگیشان بوده باشد برخوردار شوند. مانند زبانهای ادبی و یا زبانهای مقدس که سابقا زبانهای معمول آن جمعیت بودهاند.
مادّهی ٢٨
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند از تحصیلی که اعضای آن جمعیت را به دستیابی به آگاهیی
همهجانبه در بارهی میراث فرهنگیی خود (تاریخ، جوغرافیا، ادبیات، و دیگر نمودهای
فرهنگیشان) قادر سازد برخوردار شوند. همچنین محقاند از گستردهترین آگاهیی ممکنه
در بارهی هر فرهنگ دیگری که خواهان دانستن آن باشند بهرهمند شوند.
مادّهی ٢٩
١- هر کس محق است از تحصیل و آموزش به زبان خاص سرزمین خود که در آنجا ساکن است (زبان نیاخاکی) برخوردار گردد.
٢-
این حق، حق کسب دانش گفتاری و نوشتاریی زبانی دیگر را که شخص ممکن است به عنوان
ابزار ارتباط با دیگر جمعیتهای زبانی بکار برد، نفی و سلب نمیکند.
مادّهی ٣٠
زبان
و فرهنگ همهی جمعیتهای زبانی میبایست موضوع مطالعه و تحقیقات علمی در سطح
دانشگاهی قرار گیرند.
بخش
سوم: نامهای شخصی
مادّهی ٣١
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند سیستم نامهای شخصیی خویش را در همهی محیطها و در همهی
مناسبتها حفظ نموده و آنها را بکار برند.
مادّهی ٣٢
١-همهی جمعیتهای زبانی حق دارند نامهای محل و مکان به زبان خاص سرزمینیی خود را (زبان نیاخاکی)، هم به صورت شفاهی و هم به صورت کتبی، در محیطهای خصوصی، عمومی و رسمی بکار برند.
٢-
همهی جمعیتهای زبانی حق دارند نامهای بومیی محلها و مکانها را تثبیت و حفظ
نموده، در آنها اصلاحاتی اِعمال نمایند. همچو نامهای امکنه را نمیتوان به طور کیفی
موقوف و منسوخ نمود و یا تحریف و جرح و تعدیل کرد. همچنین نمیتوان اینگونه نامها
را پس از تغییرات سیاسی و یا هر گونه دگرگونیی حادثهی دیگر، تغییر داد.
مادّهی ٣
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند جمعیت خود را به همان نامی که در زبان خودشان بکار میبرند
بنامند. هرگونه ترجمه به زبانهای دیگر میبایست از نامگذاریهای تحقیرآمیز و
ابهامانگیز اجتناب نماید.
مادّهی ٣٤
هر
کس حق دارد نام خود را در همهی محیطها به زبان خویش بکار برد. و همچنین حق دارد که
نامش، اگر لزومی به به کار بردن سیستم نوشتاریی متفاوت با زبان وی وجود داشته
باشد، با لحاظ دقیقترین آوانگاریی ممکن ثبت گردد.
بخش
چهارم: رسانههای ارتباطی و تکنولوژیهای جدید
مادّهی ٣٥
همهی
جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که در بارهی درجهی حضور زبانشان در رسانههای
ارتباطی در سرزمین خود (نیاخاک خود)، بدون درنظر گرفتن متود پخش و یا انتقال تولیدات
آنها تصمیم بگیرند. چه این رسانهها محلی و یا سنتی، چه رسانههای دارای شمول
گستردهتر و چه رسانههایی که از تکنولوژیهای پیشرفتهتر استفاده میکنند باشند.
مادّهی ٣٦
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند به همهی منابع مادی و انسانیی لازم برای تضمین نمودن
درجهی مطلوبی از حضور زبان خویش و درجهی مطلوبی از افادهی فرهنگیی خودشان در
رسانههای ارتباطی در سرزمین خود؛ و از پرسونل ورزیده، منابع مالی، ساختمانها و
تجهیزات، تکنولوژیهای سنتی و مودرن دسترسی داشته باشند.
مادّهی ٣٧
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند از طریق رسانههای ارتباطی آگاهیی کاملی در بارهی میراث
فرهنگیی خویش (تاریخ، جوغرافیا، ادبیات و دیگر نمودهای فرهنگشان)، همچنین حداکثر
اطلاعات ممکنه در بارهی هر فرهنگ دیگری که اعضای آن جمعیت، خواستار دانستن آن
باشند را دریافت نمایند.
مادّهی ٣٨
زبانها
و فرهنگهای همهی جمعیتهای زبانی در سراسر جهان، میبایست در رسانههای ارتباطی
از معامله و برخوردی برابر و غیر تبعیضآمیز بهرهمند شوند.
مادّهی ٣٩
جمعیتهای
توصیف شده در مادّهی ١، پاراگراف ٣ و ٤ این اعلامیه و گروههای ذکر شده در
پاراگراف ٥ همان ماده، از حق برابر تمثیل زبانشان در رسانههای ارتباطیی سرزمینی که
در آن ساکنند و یا به آنجا مهاجرت مینمایند برخوردارند. این حق باید در همآهنگی
با حقوق دیگر گروهها و جمعیتهای زبانیی ساکن در آن سرزمین اِعمال گردد.
مادّهی ٤٠
در
عرصهی تکنولوژیی اطلاعاتی، همهی جمعیتهای زبانی حق دارند به تجهیزات تطبیق
داده شده با سیستم زبانیشان و به ابزارآلات و محصولات تهیه شده در زبان خودشان دسترسی
داشته باشند. به نحوی که بتوانند از همهی امکانات و پوتانسیلهای ممکنه توسط چنین
تکنولوژیهایی برای افادهی خود، برای تحصیل، در ارتباطات، انتشارات، ترجمه و پردازش
اطلاعاتی و پخش و کلاً تبلیغ فرهنگشان حداکثر بهرهبرداری را بنمایند.
بخش
پنجم: فرهنگ
مادّهی ٤١
١- همهی جمعیتهای زبانی حق دارند زبان خویش را در همهی فورمهای افادهی فرهنگی بکار برده، آن را حفظ نموده و توسعه دهند.
٢-
همهی جمعیتهای زبانی میبایست بتوانند حق مذکور را تمام و کمال اِعمال نمایند، بیآنکه
محیط آن جمعیت به اشغال سلطهگرایانهی فرهنگی بیگانه معروض شود.
مادّهی ٤٢
همهی
جمعیتهای زبانی از حق رشد و توسعهی تمام و کامل در داخل محیط فرهنگیی خود
برخوردارند.
مادّهی ٤٣
همهی
جمعیتهای زبانی از حق دستیابی به آثار آفریده شده به زبان خود برخوردار میباشند.
مادّهی ٤٤
همهی
جمعیتهای زبانی محقاند به برنامههای بین فرهنگها، از طریق پخش اطلاعات کافی دسترسی
داشته باشند. همچنین حق دارند از فعالیتهایی مانند آموزش زبانشان به خارجیان،
ترجمه، دوبلاژ، پس همگامسازی و زیرنویسی حمایت نمایند.
مادّهی ٤٥
همهی
جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که زبان خاص سرزمینیشان (زبان نیاخاکیشان)
جایگاه ممتازی را در رویدادها و خدمات فرهنگی (کتابخانهها، کلوبهای ویدئویی، سینماها،
تئاترها، موزهها، آرشیوها، فرهنگ عامه، صنایع فرهنگی و در همهی دیگر نمودهای حیات
فرهنگی) اشغال نماید.
مادّهی ٤٦
همهی
جمعیتهای زبانی حق دارند میراث زبانی و فرهنگیی خویش را، شامل نمودهای مادیی آن
مانند مجموعههای اسناد، آثار هنری و معماری، ابنیهی تاریخی و متون نوشته شده به
زبان خود را محافظه نمایند.
بخش
ششم: محیط اجتماعی-اقتصادی
مادّهی ٤٧
١- همهی جمعیتهای زبانی حق دارند کاربرد زبان خویش در همهی فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی در سرزمینهای خود را نهادینه نمایند.
٢- همهی اعضای جمعیتهای زبانی محقاند برای اجرای فعالیتهای حرفهایی خود، به همهی وسائط ضروریی تهیه شده به زبانشان، مانند اسناد و کارهای مرجع، دستورالعملها، فورمها و تجهیزات کامپیوتری، ابزارآلات و تولیدات دسترسی داشته باشند.
٣-
استفاده از زبانهای دیگر در این محیط، تنها در صورتی میتواند مورد احتیاج باشد که
طبیعت فعالیت حرفهای، نیاز به آن را موجه سازد. به همه حال در هیچ شرایطی زبان
تازهواردتر، نمیتواند موقعیت زبان نیاخاکی را تنزل داده و یا جانشین استفاده از
آن گردد.
مادّهی ٤٨
١- در درون سرزمین جمعیت زبانیی خویش، هر کس حق دارد زبان خود را با اعتبار قانونیی کامل در همهی معاملات اقتصادی از هر جنس، مانند خرید و فروش کالاها و خدمات، بانکداری، بیمه، قراردادهای شغلی و غیره بکار برد.
٢- هیچ مادهای از اینگونه مقررات و عقدهای خصوصی، نمیتواند کاربرد زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی) را محدود و یا ممنوع سازد.
٣-
در داخل سرزمین یک جمعیت زبانی، هر کس محق شمرده میشود به همهی اسناد لازم برای
انجام عملیات فوق الذکر، تهیه شده به زبان خویش دسترسی داشته باشد. اینچنین
اسنادی شامل فورمها، چکها، قراردادها، رسیدها، صورت حسابها، سفارشنامهها، دریافتنامهها
و غیره میشود.
مادّهی ٤٩
در
داخل سرزمین هر جمعیت زبانی، هر شخص حق دارد زبان خویش را در انواع سازمانهای
اجتماعی-اقتصادی مانند تشکیلات اتحادیهها و سندیکاهای کارگری، انجمنهای حرفهای،
کارفرمایان، اصناف و بازرگانی بکار برد.
مادّهی ٥٠
١- همهی جمعیتهای زبانی حق دارند زبانشان از جایگاهی ممتاز در تبلیغات، آگهیها، تابلوها، علائم و نشانگاههای بیرونی و به عنوان یک کل در چهرهی کشور برخوردار باشد.
٢- در داخل سرزمین جمعیت زبانی، هر کس حق دارد به اطلاعات تمام و کامل شفاهی و نوشتاریی تهیه شده به زبان خود در بارهی کالاها و خدمات عرضه شده توسط موسسات بازرگانی، از جمله به نحوهی استفاده، اتیکتها، لیستهای مواد سازنده، تبلیغات و آگهیها، ضمانتنامهها و غیره دستیابی داشه باشد.
٣-
همهی علائم و نشانههای عمومی که تاثیرگذار بر سلامتیی اشخاص هستند، به قید آن که
پستتر از نشانههای مربوط به زبانهای دیگر نباشند، میبایست اقلاً به زبان خاص
سرزمین (زبان نیاخاکی) تهیه شوند.
مادّهی ٥١
١- همه کس حق دارد زبان خاص سرزمین خود را در ارتباط با شرکتها و موسسات بازرگانی و نهادهای خصوصی بکار برد و به همان زبان پاسخ و یا خدمت دریافت دارد.
٢-
هر کس حق دارد به عنوان یک مشتری، مصرف کننده، خریدار و یا استفاده کننده، از
موسسات عمومی، اطلاعات شفاهی و نوشتاریی تهیه شده به زبان خاص سرزمین خود را
(زبان نیاخاکی) دریافت دارد.
مادّهی ٥٢
هر کس حق دارد تمام فعالیتهای حرفهای خویش را به زبان خاص سرزمین خود (زبان نیاخاکی)
به انجام رساند. مگر آنکه طبیعت شغلش کاربرد زبانهای دیگری را الزامی سازد، مانند
معلمین زبانهای خارجی، مترجمین و یا راهنمایان توریستی.
ملاحظات
اضافی
نخست
مقامات
دولتی میباید تمام گامهای لازم برای تحقق و جاری شدن حقوق مندرجه در این اعلامیه
را در محدودهی حوزهی صلاحیتهای خویش بردارند. به طور مشخصتر، برای تشویق نمودن
تحقق حقوق زبانیی جمعیتهایی که آشکارا از جنبهی منابع مالی در مضیقه میباشند،
میبایست منابع مالیی بین المللی تدارک دیده شوند. بنابراین، مقامات دولتی میبایست
حمایت لازمه برای استانداردسازی، ترجمه، آموخته شدن و استفاده از زبانهای جمعیتهای
گوناگون تحت ادارهی خود را فراهم نمایند.
دوم
مقامات
عمومی میبایست مطلع شدن نهادهای رسمی، سازمانها و اشخاص مرتبط را با حقوق و
وظائف مربوطهی ناشی از این اعلامیه، تضمین و تامین نمایند.
سوم
مقامات
عمومی میبایست در پرتوی سیستم قانونگذاریی موجود، مجازاتهائی قابل اجراء برای
هرگونه اخلال در حقوق زبانیی تشریح شده در این بیانیه برپادارند.
ملاحظات
نهائی
نخست
این
اعلامیه بنیانگذاری «شورای زبانها» در بنیهی سازمان ملل متحد را توصیه مینماید.
مجمع عمومیی سازمان ملل متحد عهدهدار برپاساختن چنین شورائی، تعریف وظائف آن و
انتصاب اعضای شورا؛ و همچنین عهدهدار ایجاد نهادی در قوانین بین المللی برای
حفاظت از جمعیتهای زبانی در دستیابی و اِعمال حقوق خویش که در این اعلامیه
شناخته شدهاند خواهد بود.
دوم
این
اعلامیه تشکیل «کومیسیون جهانیی حقوق زبانی» را، نهادی غیر رسمی و مشاورهای مرکب
از نمایندهگان سازمانهای غیر دولتی و دیگر تشکیلات فعال در زمینهی قوانین زبانی،
توصیه و تشویق مینماید.
بارسلون، ژوئن، ١٩٩٦
متن
انگليسي:
http://www.unesco.org/cpp/uk/declarations/linguistic.pdf
http://www.linguistic-declaration.org/versions/angles.pdf
لینک
در سؤزوموز: اعلاميهی جهانيی حقوق زباني
Universal
Declaration of Linguistic Rights
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html#more
مطلب
مربوطه: مطالبات بنیادین کوتاهمدت و میانمدت مردم تورک در سراسر ایران (فارغ از
استان، لهجه، مذهب و گرایشات سیاسی)
No comments:
Post a Comment