Friday, December 18, 2015

مشاعره‌ی تورکی شاه تهماسب و سلطان سلیمان قانونی

مشاعره‌ی تورکی شاه تهماسب و سلطان سلیمان قانونی 

مئهران باهارلی

  

در دوره‌ی شاه تهماسب بین دو دولت تورک عثمانلی و قیزیل‌باش (صفوی) مکاتبات و مراسلات بسیاری رد و بدل شده است. اغلب این نامه‌نگاری‌ها به صورت نثر، برخی نیز در قالب نظم است. اکثر نامه‌های طرف قیزیل‌باش و شاه تهماسب به فارسی، بعضی از آن‌ها نیز به تورکی است. نامه‌های تورکی شاه تهماسب، که نوعا در کتب تاریخی و معاصر فارسی نقل نمی‌شوند، در منابع عثمانلی مانند دستور الانشاء، مجموعه ی مکاتیب ملوک، منشات السلاطین، منشات العتیق، ... ثبت و نقل شده‌اند. این منشات تورکی از جنبه‌های تاریخ رسمیت زبان تورکی، نثر تورکی و نامه‌نگاری تورکی دارای اهمیت‌اند.

از نامه‌های تورکی منثور شاه تهماسب، شفاعت‌نامه‌ی تورکی و التماس‌نامه‌ی تورکی او، و از نامه‌های منظوم وی یک غزل تورکی با ردیف «اینجیدیر» است که همه خطاب به سلطان سلیمان قانونی نوشته شده‌اند. سلطان سلیمان قانونی غزل تورکی شاه تهماسب با ردیف «اینجیدیر» را با یک غزل تورکی دیگر جواب داده است. این گونه مشاعره، سنت قدیمی «آییتیشما» در ادبیات تورکی اوزانی است که در ادبیات آشیقی معاصر و به اشتباه به آن «آتیشما» گفته می‌شود. سلطان سلیمان قانونی مانند شاه تهماسب به جرگه‌ی سلاطین تورک شاعر تعلق دارد. او با تخلص‌های محبی، مفتونی و عاجزی شعر می‌سرود و دارای یک دیوان فارسی و یک دیوان حجیم تورکی است.

در زیر غزل‌های مذکور این دو حاکم تورک که در یک نسخه‌ی خطی به اسم «مجموعه‌ی اشعار» (مشخصات در منابع آخر مقاله) نقل شده‌اند را آورده‌ام: 


غزل تورکی شاه تهماسب


شاهِ مردان دولتی‌نده گییدیییم نارنجی‌دیر

نارا قارشی دورمازام، زیرا بنی نار اینجیدیر

شاه سلیمان گلدی بیزده‌ن ایل ولایت ایسته‌دی

بیر یولا قویدوق بیز آنی، یول اری زار اینجیدیر

خانه‌سی‌نده‌ن چیخیبان داغ‌لارا دوشسه بیر کیشی

باد اسه‌ر، باران یاغار، زحمت چکه‌ر، قار اینجیدیر

هر نه گلمیش‌دیر جهانا یول ایله گلمیش دورور

بیر قدم تاشرا دوشه‌ن بیگانه‌یی خار اینجیدیر

شاه تهماسب‌ا‌‌م، جهان‌دا شاه به شاه، نسلی علی

یاریله یار اولموشام، سانما بنی یار اینجیدیر

 

Şâh-i Merdân devletinde giydiym nârencidir

Nâra qarşı durmazam, zirâ beni nâr incidir

Şah Süléymân geldi bizden il vilâyet istedi

Bir yola qoyduq biz ânı, yol eri zâr incidir

Xânesinden çıxıban daǧlara düşse bir kişi

Bâd eser, bârân yaǧar, zehmet çeker, qâr incidir

Her ne gelmişdir cahâna yol ile gelmiş dürür

Bir qedem taşra düşen bigâneyi, xâr incidir

Şâh Tahmâsb’am, cahanda şah-be-şah nesli Eli

Yâr ile yâr olmuşam, sanma beni yâr incidir


شرح غزل: در دولت شاه مردان (دولت قیزیل‌باش)، آنچه بر تن می‌کنم نارنجی رنگ است (رنگ آتش، اشاره‌ی خاص به کلاه سرخ قیزیل‌باشان تورک، و یا عموما خلعت سرخ‌رنگ خاقان‌های تورک که سمبول نیرو، جسارت و اعتماد به نفس است). من در مقابل آتش نمی‌ایستم. زیرا رنجیده می‌کند (اشاره به عقب‌نشینی تاکتیکی و عدم مواجهه‌ی شاه تهماسب با اوردوی عثمانلی طی سه سفر جنگی سلطان سلیمان قانونی به آزربایجان و دیگر نقاط تورک‌ایلی و عراق عجم که بدین ترتیب اوردوی قیزیل‌باش را از خسارات و نتایج منفی جنگ حفظ نمود). سلطان سلیمان آمد و از ما ایل-مملکت و ولایت خواست. در عوض ما او را به راه گذاشتیم، زیرا این راه است که مرد را می‌آزارد (اشاره به کشاندن اوردوی سلطان سلیمان به درون اولکه‌ی قیزیل‌باش، اما عدم مقابله‌ی رو در روی شاه تهماسب با اوردوی او که به سبب کمبود آزوقه و فصل سرما باعث تحمیل هزینه‌ها و خسارات بسیار به سپاه عثمانلی شد). اگر انسان از خانه‌ی خود خارج شود و به کوه‌ها بیفتد، دچار باد و باران و زحمت خواهد شد و برف وی را آزرده خواهد کرد (اشاره به اینکه سفر جنگی در سرزمین دیگران به نیت زیاده‌خواهی و توسعه‌طلبی مشقت‌آور و هزینه‌دار است، چنانچه اوردوی سلطان سلیمان در مسیر سلطانیه به عراق بر اثر شرایط جوی نامناسب و برف، تلفات و ضایعات بسیار داد). هرچه به جهان آمده به راه و با اصول خود و قاعده‌مند آمده است. یک قدم خارج از راه برداشتن، باعث رنجیده شدن فرد توسط خار در سرزمینی که بیگانه‌ی آن است می‌گردد. (هر سلطان می‌باید به آنچه دارد کفایت کند. چشم‌داشت به سرزمین‌های دیگران و اقدام برای اشغال آن‌ها گمراهی است و باعث خسارت فراوان در قلمروی ناآشنا خواهد شد). من شاه تهماسب هستم، از نسل علی و پشت به پشتم شاه است. با یاران به دوستی رفتار می‌کنم. گمان مکن که یار مرا خواهد رنجاند (اشاره به اینکه وی خواستار جنگ نبوده، طرف‌دار دوستی و صلح با سلطان سلیمان است. این سیاست مداراجویانه‌ی شاه تهماسب نتیجه داد و در تاریخ ١٥٥٥ قرارداد صلح آماسیا بین دو دولت تورک قیزیل‌باش و عثمانلی عقد شد. و یا اشاره به این که از عون الهی برخوردار است و سلطان سلیم گمان نکند که خداوند یاری و عنایت خود را از وی دریغ کرده و در روز احتیاج – از جمله در رویاروئی با سلطان سلیمان- او را مایوس و از خود خواهد رنجاند).


غزل تورکی سلطان سلیمان در پاسخ به شاه تهماسب


آلِ عثمان دولتی‌نده گییدیییم تورونجودور

مرتدِ دین اولانی یئر ییتیریر، نار اینجیدیر

قاچیبان قاندا واراسین، ترکِ دیارین ائیله‌ییپ

خایینین معراج‌یدیر، آخر آنی دار اینجیدیر

صیدِ نخجیر ائتمه‌یه داغ‌لارلا دوست‌سا بیر کیشی

عادتی‌دیر آوجی‌نین داییم، آنى قار اینجیدیر

گؤرمه‌دین مى سیّدی سن، یول ایله نه ائتدییین

سوْر ایلی‌نده‌ن خان سلیم ائتدییی‌نی، عار اینجیدیر

شاه سلیمان‌یم، جهان‌دا آلِ عثمان نسلی‌ییم

سانجاقِ اسلام بنیم‌دیر، کفر ایمان اینجیدیر

 

ؘÂl-i Osman devletinde giydiyim turuncudur

Mürted-i din olanı yér yitirir, nâr incidir

Qaçıban qanda varasın, terk-i diyârın éyleyip

Xâyinin mi’râcıdır, âxir anı dâr incidir

Séyd-ı naxcır étmeye daǧlarla dostsa bir kişi

Âdetîdir avcının, dâyim anı qâr incidir

Görmedin mi séyyidi sen, yol ile ne étdiyin

Sor ilinden Xan Selim étdiyini, âr incidir

Şah Süléymân’ım, cahanda âl-i Osmân nesliyim

Sancaǧ-ı İslam benimdir, küfr imân incidir


شرح غزل: در دولت عثمانلی آنچه می‌پوشم نارنجی است (اشاره به رنگ خلعت سرخ خاقان‌های تورک که سمبول حاکمیت و قدرت است). هر کس که از دین خود برگردد مرتد می‌شود، او را زمین پنهان می‌کند و آتش رنجیده می‌سازد (تلمیح به آیه‌ی ٢١٧ سوره‌ی بقره که طبق آن مرتد کشته می‌شود، اهل جهنم است و در آتش ابدی خواهد سوخت). تو مملکت خود را ترک کرده، به کجا فرار می‌کنی؟ این خیانت است و معراج خائن در نهایت چوبه‌ی دار است که وی را خواهد رنجاند (یعنی تو جائی برای فرار کردن نداری. در نهایت تو را گرفته و خواهم کشت. علی رغم این تهدید، شاه تهماسب همواره موفق شد که از مواجهه با اوردوی عثمانلی بپرهیزد). کسی که شکارچی است دوست کوه‌ها و عادت کرده به برف آزار دهنده است (اشاره به شیفته‌گی سلطان سلیمان به شکار. وی در سفر جنگی ایران، ماه‌ها ضیافت شکار ترتیب داده و حتی پس از مرگ شهزاده مصطفی برای شکار به حوالی ادیرنه رفته بود. در اینجا علاوتا سلطان سلیمان با تشبیه شاه تهماسب به صید-شکار و مملکت قیزیل‌باش به نخجیرگاه و اینکه شکار کردن شاه تهماسب برای وی یک تفریح است، او را تحقیر می‌کند). آیا ندیدی که سیّد با راه چه کرد؟ از مردمت بپرس که خان سلیم با راه چه کرد، شرم‌آور و خجالت رنج‌آور است. (اشاره به سفرهای جنگی یاوز سلطان سلیم به قلمروی قیزیل‌باش و پیروزی‌اش و شکست شاه اسماعیل که به نظر او شرم‌آور بود). من شاه سلیمانم و از نسل آل عثمان. بیرق اسلام مال من است. ایمان را کفر آزار می‌دهد (اشاره به رقابت با دولت قیزیلباش برای حاکمیت و رهبری جهان اسلام و اینکه سلطان سلیمان عثمانیان را نماینده‌ی ایمان و دولت قیزیل‌باش را کافر می‌داند و تا وی شاه تهماسب را جزا ندهد آرام نخواهد نشست).

چند نکته‌ی مربوطه:

١-شاه تهماسب (طهماسب، به تورکی تایماس، محرف قایماس به معنی وفادار و ثابت قدم، آنکه خلف وعده و عقب‌نشینی نمی‌کند) اول (١٥٢٤-١٥٧٦)، فرزند شاه اسماعیل و شاه بگیم خانیم (تاجلی خانیم، از طائفه‌ی تورکمان موصوللو)، دومین پادشاه دولت تورک قیزیلباش است. وی در پنجاه و سه ساله‌گی فوت نمود. مدفن او در روضه‌ی امام رضا در مشهد است. شاه تهماسب، علی رغم تغییر مذهب از علوی قیزیل‌باشی تورکی به شیعه‌ی امامی فارسی-عربی و در نتیجه موضع منفی‌اش نسبت به موسیقی و شراب، شیفته‌ی دیگر هنرهای مورد قبول اسلام متشرعه و یک شخصیت شدیدا هنرپرور بود. او بویژه به مینیاتور تورک و تصویرنگاری کتب علاقه داشت (مینیاتور تورک در تورک‌ایلی و ایران به لحاظ تاریخی دارای سه مرحله‌ی موغولی، تورکمانی و قیزیل‌باشی است. فارسی، پرشین و یا ایرانی نامیدن مینیاتور تورک- تورک‌ایلی در سده‌ی اخیر توسط قومیت‌گرایان فارس، دولت ایران و ایران‌شناسان و شرق‌شناسان غربی، نه تنها نادرست، بلکه تحریف آشکار تاریخ هنر و تمدن، و غصب میراث فرهنگی تورک و تورک‌ایلی است. استفاده‌ی هنرمندان از مینیاتور تورک- تورک‌ایلی در کتب فارسی‌زبان حتی در شاهنامه، این سبک مینیاتور را فارسی نمی‌سازد). شاه تهماسب نقاشی باتجربه، تصویرسازی بااستعداد و خطاطی ماهر در خطوط ثلث و نسخ و نستعلیق بود. یکی از تصویرهای رقم‌دار بجامانده از شاه تهماسب تصویر مجلس بزمی است که در کتابخانه‌ی خزینه‌ی اوقاف موزه‌ی توپ‌قاپی سارایی (توپ قاپوسرای) تورکیه جزو مرقع بهرام‌میرزای صفوی نگهداری می‌شود. شاه تهماسب این تصویرسازی خود را به شکل «صوره تهماسب الحسینی» امضاء کرده و در زیر تصویر و بیرون از جدول‌کشی آن به خط خود به فارسی چنین نوشته است «جهت برادر عزیزم بهرام ‌میرزا ساخته شد. تم». شاه تهماسب همچنین علاقه‌مند به شهرسازی، جاده‌سازی (بین قزوین و تبریز، قزوین و مشهد...)، معماری، ساختن ابنیه و امکنه‌ی عمومی و تاریخی و مرمت آن‌ها بود. باروی شهرهای تهران و مشهد، و در تورک‌ایلی عمارت دیوانی قزوین، مسجد تبریز، رباط بین زنجان و سلطانیه، رصدخانه‌ی دوم مراغه، ... تعدادی از آثار شاه تهماسب قیزیل‌باش هستند. نخستین خیابان تورک‌ایلی در شهر قزوین، به دستور شاه تهماسب و به تقلید از آنچه وی در اؤزبکستان دیده بود ساخته شده است.

٢-دوره‌ی شاه تهماسب-شاه اسماعیل (به همراه سلطان سلیمان)، عصر درخشش زبان و ادبیات تورکی تورکمان – قیزیل‌باش (در مقابل تورکی عثمانلی) در ایران، تورک‌ایلی، عراق عرب و آسیای صغیر است. در این دوره ادبیات تورک در همه‌ی شاخه‌های دیوانی، آشیقی، دینی، تذکره‌نویسی، ادبیات عامه (بیاتی)، داستانی (کوراوغلو، اصلی ایله کرم، آشیق غریب، شاه اسماعیل ....) و غیره رشد چشم‌گیری یافت و تبادل فرهنگی بین سه شاخه‌ی اصلی زبان تورکی (عثمانلی، قیزیل‌باش، جغتائی) در ایران و آزربایجان به اوج خود رسید. شماری از بزرگان ادب تورک مانند فضولی بغدادی، امانی، صادقی افشار، قربانی، ... در این دوره ظهور کردند؛ صادقی بیگ افشار کتاب خود با عنوان مجمع الخواص را که همزمان به آثار شعرا و مولفین هر سه قلمروی ادبی تورکی وقت یعنی قیزیل‌باشی، عثمانلی و جغتائی می‌پردازد، به لهجه‌ی جغتائی تورکی نوشت ...

٣-شاه تهماسب، نویسنده و شاعری توانا در هر دو زبان تورکی و فارسی بود. او روزنامه‌ی سی سال از سلطنت خود را به فارسی به قلم آورده است. شاه تهماسب علی رغم آنکه فاقد شعور قومی – ملی تورکمان-تورک بود، بویژه در نثر و نظم تورکی سرآمد بود. منشات تورکی وی در زمره‌ی بهترین نمونه‌های نثر تورکمانی- قیزیل‌باشی عصر او شمرده می‌شوند.

٤-غزل «اینجیدیر» شاه تهماسب، روان، رسا و زیبا است (نمونه: باد اسه‌ر، باران یاغار، زحمت چکه‌ر، قار اینجیدیر). این غزل حد وسط شعر تورکی هجائی توده‌ای - آشیقی و شعر کلاسیک – دیوانی تورکی است. استفاده از کلمات تورکی مصطلح در ادبیات کلاسیک تورکی و لهجه‌ها (ار به معنی مرد، تاشرا، چیخیبان، دورمازام، دورور، ...)، به همراه کلمات و تعبیرات رایج در زبان تورکی زنده‌ی عصر (یولا قویدوق، داغ‌لارا دوشسه، ...)، نشان از تسلط وی بر ادبیات قدیم تورک و همچنین تلاش موفقیت‌آمیز او برای ایجاد یک زبان شعری تورکی جامع و شامل اوغوزی که در عین حال پلی بین گذشته و آینده است دارد. هر چند کاربرد نار، قدم، باران، باد، زحمت، ... به جای اود، آدیم، یاغمور-یاغیش، یئل، امه‌ک، ... نشان‌گر روند هجوم کلمات فارسی و عربی از طریق فارسی به زبان تورکی در ایران است.

٤- شاه تهماسب به سبب مصلحت‌گرایی و وقوف بر ضعف ساختاری دولت قیزیل‌باش در مقایسه و مقابله با امپراتوری و اوردوی عثمانلی، اصولا خواستار هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با عثمانیان بود. او در روزنامه‌های خود جنگ‌های بین دولتین قیزیل‌باش و عثمانلی را ناروا دانسته محکوم می‌کند و آن‌ها را خون‌ریزی بین مسلمانان و برادرکشی می‌نامد. وی همواره در مکاتبات و نوشته‌هایش از سلطان سلیمان قانونی با زبانی محترمانه و کلماتی نیکو یاد کرده است. در این راستا او شاهنامه‌ی مشهور به شاهنامه‌ی شاه تهماسب که حاوی نفیس‌ترین نمونه‌های مینیاتور تورک-تورک‌ایلی است و به دستور او در کارگاه هنری‌اش در مدت ٢٠ سال گردآوری شده بود را، با نیت دست‌یابی به صلح پایدار، به سلطان عثمانلی اهداء کرد. 

لحن شاه تهماسب در غزل تورکی‌ اینجیدیر نیز مثبت، از سر پخته‌گی، اندیش‌مندانه، سازنده، مصلحت‌گرایانه و پندآمیز است. بر عکس لحن سلطان سلیمان قانونی در غزل تورکی‌اش خطاب به شاه تهماسب غیر دیپلوماتیک، حتی تحقیرآمیز، تهدیدآمیز و تحریک کننده است. سلطان سلیمان قانونی در جوابیه‌ی خود از موضع دوگماتیزم دینی و با استفاده از ترمینولوژی بنیادگرایانه‌ی اسلامی-سنی، خود را بیرق‌دار اسلام و نماینده‌ی ایمان، و شاه تهماسب را مرتد دین، کافر، خائن و مایل به فرار .... می‌خواند.  

٥-در دوره‌ی شاه تهماسب، دولت قیزیل‌باش، علی رغم شاه آن که خود را تورکمان و تورک نمی‌دانست، هنوز خصلت تورکی و تورک‌ایلی‌لی داشت. به لحاظ اعتقادی اکثریت مطلق امرا و طوائف قیزیل‌باش بوجود آورنده‌ی دولت قیزیل‌باش و اوردوی قیزیل‌باش، علی رغم اینکه شاه تهماسب به مذهب فارسی-عربی شیعه تغییر مذهب داده و خاندان صفوی آغاز به استحاله در مذهب شیعه‌ی دوازده‌امامی متشرعه کرده بود و علی رغم نفوذ روحانیان شیعه‌ی امامی تاجیک (فارس بعدی) در دربار و ارکان دولت قیزیل‌باش، هنوز بر مذهب تورکی علوی قیزیل‌باشی (غلات علی اللهی تورک، شیعه‌ی دوازده‌امامی متصوفه) بودند و خود شاه تهماسب هم، حتی اگر در حرف، مرشد کامل طریقت صفوی بشمار می‌رفت. دوران شاه تهماسب همچنین دوره‌ی آغاز قیزیل‌باش‌کُشی وسیع توسط شاه تهماسب و بروز جنگ داخلی بین سران تورکمان قیزیل‌باش بود که در درازمدت باعث تضعیف دولت قیزیل‌باش و نیز افول موقعیت سیاسی-اجتماعی تورکان در ایران شد. یکی از عواقب سیاست قیزیل‌باش‌کُشی و جنگ داخلی بین تورک‌ها در این دوره، قتل دیو سولطان روم‌لو به سعایت چوخا سولطان تکه‌لو است. دیو سولطان روم‌لو شخصیتی دارای شعور قومی تورک و مخالف قدرت گرفتن تاجیک‌ها-فارس‌ها در دولت تورک قیزیل‌باش بود (هنگامی که شاه تهماسب به سلطنت رسید ده ساله بود و دیو سولطان روملو مقام اتابکی وی را داشت). از دیگر وقایع مهم دوره‌ی شاه تهماسب در رابطه با تورک‌ایلی، انتقال پایتخت دولت قیزیلباش از تبریز به قزوین در سال ١٥٥٤ و تشکیل قوشون دایم در ایالت آزربایجان از تورک‌ایلی، هر دو به فرمان شاه تهماسب است.

منابع:

 

-Mecmû’a-i Eş’âr, Milli Kütüphane Yazmalar Koleksiyonu, 06 Mil Yz A 3291

-Beyhan KESİK, Kanûnî’nin Şah Tahmasb’ın Gazeline Cevabı, Sosyal Bilimler Dergisi, Yıl: 2, Sayı: 2, Mart 2015, s. 203-210

-Şevik, İsa (2008). Şah Tahmasb (1524-1576) ile Osmanlı Sarayı Arasında Teati Edilen Mektupları İçeren “Münşe’at-ı ‘Atik”in Edisyon Kritiği ve Değerlendirilmesi. Yüksek Lisans Tezi. İzmir: Dokuz Eylül Üniversitesi.
I Təhmasib, Vikipediya, açıq ensiklopediya

-مرقع - ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

-شاه تهماسب یکم - ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

-Kanuni Sultan Süleyman

http://cihanhukumdari.istanbul.edu.tr/cihan-hukumdari-kanuni-sultan-suleyman-siirler.html

-Ali FUAT, Sultanların Şiiri / Şiirlerin Sultanı, ŞÂİR OSMANLI SULTANLARI

http://www.yagmurdergisi.com.tr/archives/konu/sultanlarin-siiri---siirlerin-sultani

-Ak, Coşkun, Muhibbî Divânı, Kültür ve Turizm Bak. Yay., Ank. 1987

2 comments:

  1. هر ایکی بویوک تورک شاه نه گوزل سوزلرینی شع ده بویروبلار آنجاق حیف بو دوشمنلیق بیزی ییخدی

    ReplyDelete
    Replies
    1. البته شاه تهماسب اؤزونو تورک بیلمیردی، حتی تورک سویونون وار اولمادیغینی ساوونوردو....

      Delete