قرائت عبارات موغولی سکّههای ایلخانلی و جالاییرلی، و ریشهشناسی آلتاییک کلمهی تورکی «زنگین – زهنگین»
مئهران باهارلی
İLHANLI İLE CALAYIRLI YARMAKLARI
ÜZERİNDEKİ MOĞOLCA KELİMELER, VE TÜRKÇE ZENGİN KELİMESİNİN ALTAYİK KÖKENLEMESİ
MONGOLIAN PHRASES ON THE ILKHANID
AND JALAYIRID COINS, AND ALTAIC ETYMOLOGY OF THE TURKISH WORD ZENGİN
MÉHRAN BAHARLI
خلاصه:
دولتهای تورک و موغول حاکم بر ایران تولرانس زبانی داشتند و در این راستا همیشه صاحب چند زبان رسمی و دولتی با الفباهای خاص هر کدام بودند. تورکی همیشه و موغولی به مدت چند قرن در میان این زبانهای رسمی و دولتی بود. یکی از عرصههایی که این زبانها به عنوان زبان رسمی و مکتوب استفاده میشد، متون سکهها و اسکناسها است. سکهها و اسکناسهای دارای متن موغولی از جهت نشان دادن رسمیت زبان موغولی در تاریخ ایران دارای اهمیت مضاعف هستند. در این مقاله، عمدهترین جملات و عبارات موغولی به کار رفته در سکههای دولتهای موغول حاکم بر ایران را بررسی کردهام. همچنین ریشهشناسی آلتاییک کلمهی زنگین تورکی به معنی ثروتمند را با یاری از کلمهی سنگ که در عبارات موغولی این سکهها موجود است، عرضه کردهام.
اؤزهت:
ایرانا حؤکوم سورموش تورک و موغول دولتلهر، دیلسهل تولئرانس سیاستینی ایزلهیهردیلهر. اونلارین بو دوغرولتودا هر زمان نئچه رسمی دولت دیلی اولموشدور. تورکجه همیشه و موغولجا نئچه یوزایل بو رسمی دولت دیللهری آراسیندا ایدی. تورکجه و موغولجانین رسمی دولت دیلی اولاراق ایشلهدیلدییی آلانلاردان بیری ده یارماقلار (سکهلهر) و چاولارین (اسکناسلارین) اوزهریندهکی یازیلار ایدی. آقچالاردا (پوللاردا) فرقلی آلفابئلهرله یازیلان موغولجا کلیمه و جوملهلهر موغولجانین ایران تاریخینده رسمی دولت دیلی اولدوغونو گؤستهرمه آچیسیندان اؤنهملیدیر. بو مقالهمده ایرانا حوکوم سورموش تورک موغول دولتلهری دؤنهمینده آقچالار اوزهرینده قوللانیلمیش یایقین موغولجا جوملهلهری اینجهلهدیم. آیریجا بو موغولجا متنلهرده گئچهن «سهنگ» کلیمهسیندهن یارارلاناراق تورکجه «زهنگین» کلیمهسینین آلتاییک کؤکهنلهمهسینی (ائتیمولوژیسینی) وئردیم.
Özet:
İran’a hüküm sürmüş Türk ve Moğol devletler, dilsel tolerans siyasetini izliyorlardı. Onların bu doğrultua her zaman bir kaç resmi devlet dili olmuştur. Türkçe her zaman, ve Moğolca bir kaç yüzyıl bu resmi devlet dilleri arasında idi. Türkçe ve Moğolcanın resmi devlet dili olarak kullanıldığı alanlardan biri de yarmak (sikke) ve çavların (bankanotların) üzerindeki yazılar idi. Akçalarda (Paralarda) farklı alfabelerle yazılan Moğolca kelime ve cümleler, Moğolcanın İran tarihinde resmi devlet dili olduğunu gösterme açısından önemlidirler. Bu makalemde İran’a hüküm sürmüş Türk - Moğol devletleri döneminde akçalar üzerinde kullanılmış yaygın Moğolca cümleleri inceliyorum. Ayrıca bu Moğolca metinlerde geçen “Seng” kelimesinin yardımı ile Türkçe “Zengin” kelimesinin Altayik kökenlemesini (etimolojisini) veriyorum.
Abstract
The Turkish and Mongolian states that ruled Iran implemented a policy of linguistic tolerance. Accordingly, they always had several official state languages. Turkish was always one of these official state languages, while Mongolian held this status for a few centuries as well. One notable domain where both Turkish and Mongolian were employed as official state languages was the inscriptions found on coins and banknotes. Mongolian words and sentences, written in different alphabets on the coins are important in showing that Mongolian was the official state language in Iranian history. In this article, I will be examining the common Mongolian phrases that were used on coins during the rule of the Turkish-Mongolian states in Iran. Additionally, I will provide the Altaic etymology of the Turkish word “Zengin” with the assistance of the word “Seng”, which is mentioned in these Mongolian texts.
یکی از خصوصیتهای برجسته و انسانی دولتهای موغول[1] و موغول - تورک در طول تاریخ - علاوه بر تولرانس دینی و بی طرفی مذهبی[2]، قائل بودن به حقوق اجتماعی - سیاسی برابر زنان با مردان، شکوفا ساختن عرصههای گوناگون علم و تکنولوژی و هنر مخصوصاً نجوم و اخترشناسی، تاریخ، ریاضیات، نقاشی و موسیقی و معماری، ... - سیاست تولرانس زبانی و سنت جاافتاده و عرف تغییرناپذیر کاربرد چندین زبان و چندین خط به عنوان زبانها و خطهای رسمی دولتی از سوی آنها بود. دول و خاندانهای اصلاً موغولی حاکم بر ایران فعلی و یا بخشهایی از آن هم، مانند امپراتوری کبیر موغول – چنگیزیه، ایلخانلی - هولاکویی، جالاییرلی - ایلکا نویان، آل چوپان - سولدوس، آل اینجو، آل کرت - غوریان (بنا به یک نظر از موغولهای بعداً تاجیکزبان شده در ارتباط با و یا مانند هزارهها[3])، تیموری (از تاتارها)، قوتلوقخانلی (قراختائی – قاراخیتای، اصلاً چینی)، جغتائی (چاغاتای)، ... همواره دارای چند زبان و چندین خط رسمی دوفاکتو بودند که آنها را در مناسبات و اسناد رسمی مانند مکتوبها، یارلیقها و فرامین، یارماقها و سکّهها، دامقاها و مهرها، ... ، به کار میبردند.
از مهمترین مصادیق و نمودهای رسمیت زبان موغولی در دولتهای موغول و موغول - تورک حاکم بر ایران[4]، استفاده از زبان موغولی و خط موغولی در ضرب سکّههای این دول است. این سکّهها هم بنا به عرف و سنت موغولی - تورکی، اقلاً دوزبانه (عربی، موغولی)، بعضاً سه و یا حتّی چهارزبانه و پنجزبانه (زبانهای عربی، موغولی، تورکی، ندرتاً تبتی و چینی و فارسی، ...)؛ و چند خطّی (خطوط اویغوری، عربی، چینی، تبتی، ....) بودند.
در نوشتهی حاضر به عبارات و جملات ضرب شده به زبان موغولی و با خط موغولی (اویغوری) بر سکّههای دولتهای موغول و موغول - تورک مذکور پرداختهام. (عبارات و جملات تورکی سکّههای این دولتها با خطوط اویغوری و عربی، موضوع یک نوشتهی دیگر من خواهد بود). همچنین در این نوشته برای نخستین بار معنی کلمهی «سهنگ» منقوش بر این سکّهها را که تاکنون از سوی محققین مستقلاً ترجمه نهشده است را داده و ارتباط محتمل آن با کلمهی «زنگین – زهنگین» تورکی به معنای ثروتمند را مطرح کردهام.
فورمات - پروتوکول کلی عبارات موغولی بر یارماقها - سکّهها
از ترکیب مجموع عبارات موغولی نقش بسته بر سکّههای بی شمار باقیمانده از دولتهای چینگیزی و هولاگویی و ایلخانلی و ....[5] میتوان فورمات کلی چند جملهای زیر را بازسازی کرد:
مؤنگگه تهنگرییین گۆجۆندۆر. خاقانۇ نهرهبهر، [... خانۇ] دهلهدْکهگۆلۆگ سهنگ
مهنگگۆ. آریغۇ آلتان.
MÖÑGE TEÑRİ’YİN GÜCÜNDÜR. XAQAN’U NEREBER [....XAN’U]
DELEDKEGÜLÜG SEÑ MEÑGÜ. ARİĞU ALTAN.
چئویری: مهنگو تانرینین گوجو ایله. خاقانین آدینا، [... خانین] باسدیردیغی دهیهرلی یارماغی. آری آلتین.
ترجمه: به نیروی خداوند - بهشت لایزال. سکّهی قیمتی ضرب شده به امر [...
خان] به اسم خاقان. طلای خالص.
Under the power of heaven. Precious coin struck by the order of […. Khan], in the name of Khagan.
در سکّهها و زمانهای گوناگون، اغلب به سبب محدودیت سطح سکّه، نه تمام این فورمات - متن، بلکه بخشهایی از آن ضرب میشد. در زیر چند نمونه را قرائت کردهام:
١-نمونهی اول:
خاقانۇ نهرهبهر. آرغۇنۇ دهلهدْگهگۆلۆگ. آرغۇن
XAQAN’U NEREBER. ARĞUN’U DELEDKEGÜLÜG. ARĞUN
چئویری: خاقانین آدینا،
آرغونون باسدیرتدیغی. آرغون
ترجمه: ضرب کردانیده شده توسط آرغون به اسم خاقان. آرغون
خاقانو: در تورکی معادل «خاقانین» و در فارسی به معنای از آنِ خاقان، مالِ خاقان و ... است. در زبان موغولی پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن، « و » (خاقان ← خاقانو، آرغون ← آرغونو)؛ بعد از حروف صدادار و دیفتونگها « یین » (آباقا ← آباقایین؛ تهنگری ← تهنگرییین)؛ و بعد از دیگر حروف « ون » است.
آرغونو: در این سکّه آرغونو به صورت آرغونون ضرب شده است. در حالی که پسوند حالت اضافه – مضاف الیه بعد از حرف ن، « و » است.
نهرهبهر: در تورکی معادل آدینا، اونون آدینا و در فارسی به معنای با نام او، به اسم او، از طرف او ... است. از ریشهی نهره (موغولی مودرن: نهر) به معنی اسم، نام، عنوان، تخلص، نام مستعار، ... (نهرهس: آدلار، نهرهتو - نهرهتهی: آدلی، ...). نهرهبهر حالت بایی - مفعول الیه نهره است. در زبان موغولی پسوند حالت بایی بعد از حروف صدادار «بار»، «بهر» (نهره ← نهرهبهر)، و بعد از حروف بی صدا «ییار»، «ییهر» است.
دهلهدْکهگولوگ، دهلهتْگهگولوگ: ووردورولموش، به
عربی ضرب. اسم مفعول فعل دهلهدکهگول است.
دهلهد.،
دهلهت.: به تورکی وورماق، دؤیمهک، چارپماق. به فارسی زدن، کوبیدن، ضربه زدن،
ضرب کردن است.
دهلهدْکه،
...: به معنی ووردورماق، دؤیدورمهک، چارپدیرماق؛ کوبانیدن و باعث زدن ضربه شدن،
ضرب کردانیدن و ... با یک واسطه است.
دلهدْکهگول: به معنی ووردورتماق، دؤیدورتمهک، چارپدیرتماق؛ کوبانیدن و باعث ضربه زدن شدن و ضرب کردانیدن با دو و چند واسطه است.
٢-نمونهی دوم:
خاقانو نهرهبهر. آرغونو دهلهدْکهگولوگ سهنگ مهنگگو
XAQAN’U
NEREBER. ARĞUN’U DELEDKEGÜLÜG SEÑ MEÑGÜ.
چئویری: خاقانین آدینا، آرغونون باسدیرتدیغی دهیهرلی یارماغی
ترجمه: سکّهی قیمتی ضرب کردانیده شده توسط آرغون به نام خاقان
مهنگگو (Meñgü): به معنی سکّهی معدنی است. ترکیب «خانو مهنگگو» یعنی سکّهی خان، «سهنگ مهنگگو» یعنی سکّهی قیمتی، .... و با تعمیم معنی «مؤنگگو» (مونگگون، مونگگان) به معنی نقره (در موغولی مودرن مؤنگؤ: پول)[6]
مؤنگگه (Möñge)، مۆنگگه (Müñge)، مؤنگگۆ (Möñgü): (به موغولی مونگه، مونخه)، معادل «بهنگو Beñü- مهنگیMeñi » در تورکی. به معنی ابدی، بی انتها، جاویدان، لایزال و دائم و باقی، ابدیت، ازل، ابد، نهایتسیزلیک، ... و مجازاً خدا. «مؤنگگه - مؤنگگو تهنگری» (خداوند لایزال). فورمهای دیگر آن مؤنگی، مؤنگه، مؤنگ، بؤنگو، بؤنگی، بؤنقو، بؤنی،... . نهباید با کلمات مشابه موغولی مهنگگوMeñgü به معنی سکّه و با تعمیم معنی «مؤنگگو» (مونگگون، مونگگان) به معنی نقره (در موغولی مودرن مؤنگؤ: پول) اشتباه شود. از همین ریشه است مونگکهدهی (ابدی، دارای ابدیت)، و فورم ساده شدهی «مؤنگو، مؤنگ» (تانری، خدا). در نامها نیز به کار میرود: «بؤنگو - مؤنگگه خاقان» (خاقان ابدی، از خاندان بؤرولو و یا آشینا)، منکبرنی (احتمالا مؤنگ برنی. لقب جلالالدین خوارزمشاه). در زبانهای مونقولیک این کلمه به معنی ابدی اغلب با حرف «ؤ» و بعضاً «ۆ» (مؤنگگو، مؤنگگه، ...)، در زبانهای تورکیک اغلب با صدای فتحه تلفظ میشود: بهنگو، مهنگیگو، مهنگلهمهک (ابدی شدن، جاودانه شدن)، مهنگو، مهنگگو، مهنگی، مینگی، ... (اما در زبانهای تورکیک متاثر از موغولی همچنان با حرف ؤ تلفظ میشود. در خاقاسی: مؤگه، مۆگو، مؤگی؛ در آلتایی: مؤنگکو[7]. در تورکی قدیم ترکیب «بهنگو - بهیرو» (بایری) و «مهنگو - مهیرو» به معنی «ازلی و ابدی» بود.
سهنگ (Señ): اسم و صفتی تورکی - موغولی به معنای قیمتی، بهادار، ثمین و .... است. در حالی که تقریباً در همهی سکّهها، کلمهی «سهنگ» به عنوان اسم و به معنی سکّهی معدنی قیمتی و بهادار به کار رفته، در این سکّهی استثنائی «سهنگ» به صورت صفت سکّه (مهنگگو) استفاده شده است. ریشهی کلمهی «سهنگ» که در موغولی به معنی خزینه و ثروت و دفینه است[8] کلمهی چینی (تسانق – چانق - زانق Zàng 藏) به معنی خزینه و مخزن و انبار است که احتمالاً با کلمهی دیگر چینی (ژئنZhen / Zhēn 珍) به معنی قیمتی، بهادار، باارزش، جواهر امتزاج معنایی پیدا کرده است. نام سهنگچین (ژهنجین) به معنی طلای واقعی، اسم دومین پسر قوبیلای خان موسس سلسلهی یوآن از همین ریشه است[9].
در بعضی از سکّههای دول موغولی و موغول - تورک (ضرب هرات، ..) و سکّههای آبیش خاتون ملکهی دولت تورک سالقوری - سلغوری در شیراز، کلمهی چینی «بائو» (Bao / Băo寶) به معنی سنگ معدنی قیمتی، جواهر، گوهر، خزینه و دفینه[10] با حروف چینی ضرب شده است. کاربرد کلمهی «بائو» که از دورهی تانق به بعد، تقریباً در تمام سکّههای چین ضرب میشد، عیناً در سکّههای آبیش خاتون، مویدی است بر آن که کلمهی سهنگ ضرب شده در دیگر سکّههای موغولی به جان بائو هم، مترادف کلمهی بائو و به معنی سکّهی قیمتی است[11].
در ارتباط سهنگ، زهنگین و سونگون:
در زبان موغولی از ریشهی سهنگ به معنای قیمتی، بهادار، ثمین و .... کلمهی «سهنگون» وجود دارد که به معنی مربوط به بیت المال و درآمد عمومی و دولت و حکومت ... است[12]. مانند «سهنگون» در زبان موغولی که هم به معنی ثروت و هم حکومت است، در زبان تورکی هم «دولت» به دو معنی ثروت و حکومت به کار میرود. به عبارت دیگر «سهنگون» اولیه در زبان تورکی که دارای دو معنی ثروت و حکومت بود، بعدها با «دولت» عربی باز هم دارای دو معنای ثروت و حکومت جایگزین شده است. بنا به یک نظر احتمال دارد که این کلمهی سهنگون موغولی ریشهی واژهی تورکی «زنگین – زهنگین» به معنای ثروتمند باشد که بعدها به صورتهای سهنگگۆم – سانگوُم - سانگوُن ثبت و در فارسی به صورت سنگون ضبط شده است.
یک نامزد دیگر در ریشهشناسی کلمهی تورکی زنگین، کلمهی تورکی قدیم «سهنگۆن – سانگوُن – شانگوُن» به معنی ژنرال و یک رتبهی بالای نظامی (جمع آن: سهنگۆت) است که در سنگنوشتههای تورکی اورخون و در تورکی اویغوری قدیم استفاده شده است. (سنگون نام پسر اونگ خان، خاقان کرائیتها بود). کلمهی سهنگون تورکی به معنی ژنرال هم دارای ریشهای چینی است: چییانگ کۆن Tsiang Kün, Jiangjun 將軍)[13]. از همین ریشه است «تای سهنگۆن» (ژنرال بزرگ، به چینی: Ta Tsiang Kün). کلمات جهنگسهنگ و جینگسهنگ (نمایندهی پادشاه، وزیر، امیر)، چینگسانگ (وزیر دولت)، چینگسییانگ (رئیس نمایندهگان)، سانگ (ادارهی مالیه، خزانهداری)، «سییانگونگ» (توفق و برتری، لقبی برای شاهزادهگان)، و «زییانگزییون» (سپهسالار و امیر که در سنگنوشتههای اورخون هم آمده) نیز از ریشهی چینی سیانگ، و در نتیجه احتمالاً مرتبط با کلمهی زنگین تورکی هستند. ... به همه حال ریشهشناسی کلمهی تورکی زنگین که به احتمال قریب به یقین ریشهی موغولی و نهایتا چینی دارد، بر اساس سنگیر و یا سنگ و سنگین و ... فارسی - ایرانیک تماماً نادرست است.
احتمالاً نام معدن «سونگون» ورزقان – آزربایجان شرقی در تورکایلی، دومین معدن بزرگ مس پورفیری در ایران؛ و شاید توپونیمهای سنگاوا، سنگوار، سنجبد، سوناجی و ... در همان ناحیه، و کلاً اسم هر توپونومیم با ظاهری مشابه که برای نامیدن معادن سنگهای قیمتی و مراکز جمعیتی مجاور آنها به کار میرود، همچنین سنگان خوف در تربت حیدریه - خراسان و محلی به همین نام در نزدیکی مرو که موطن طوائف تورک شرقی و موغولان از جمله کرائیتها بود، و ... محرف کلمهی سهنگون مذکور است.
٣-نمونهی سوم:
خاقانو نهرهبهر. آباقایین دهلهدْکهگولوگ
سهنگ. آریغو آلتان.
XAQAN’U NEREBER. ABAQA’YİN DELEDKEGÜLÜG SEÑ. ARİĞU ALTAN.
چئویری: خاقانین آدینا آباقانین باسدیرتدیغی
دهیهرلی [یارماق]. آری آلتین.
ترجمه: [سکّهی] قیمتی ضرب شده توسط آباقا به نام خاقان. طلای خالص
آریغو: آری، صاف، خالص
آلتان: آلتین، طلا
آریغو آلتان: در تورکی به معنی آری آلتین (طلای خالص). این عبارت
فقط در سکّههای طلا به کار میرفت.
آباقایین: آباقانین، از آنِ آباقا
٤-نمونهی چهارم:
تهنگرییین گوجوندور.
غازاننو دهلهدْکهگولوگ سهنگ.
TENGRİ’YİN GÜCÜNDÜR. QAZAN’U
DELEDKEGÜLÜG SEÑ.
چئویری: تانرینین
گوجویله، قازانین باسدیرتدیغی دهیهرلی [یارماق]
ترجمه: به نیروی خداوند - بهشت. [سکّهی] ضرب کردانیده شده توسط غازان
تهنگرییین: حالت اضافی تنگری. تنگری به معنی خدا و بهشت،
الوهیت، آسمانی و .... است
گوجوندور: به نیرویِ، با قدرتِ؛ از ریشهی گوجون به معنی نیرو،
قدرت، توان. در زبان موغولی حالت برایی - مفعولی (داتیو - لوکاتیو) بعد از حروف
صدادار، دیفتونگها و حروف ن، نگ، ل، م با یکی از پسوندهای «دۇر، دۆر، دۇ، دۆ»؛
بعد از دیگر حروف با یکی از پسوندهای « تۇر، تۆر، تۇ، تۆ»؛ و در زبان محاوره با
«ا، ه» ساخته میشود.
تهنگرییین گوجوندور: به معنی به قدرت خدا - بهشت؛ و «مؤنگگه تهنگرییین گوجوندور» به معنی به قدرت خداوند - بهشت لایزال است. این عبارت اخیر در نامههای سلاطین موغول از جمله آرغون خان و گویوک خان به پادشاهان اوروپا (فرانسه، پاپ واتیکان، ...) هم به کار رفته است[14].
چند نکته:
١-علاوه بر عبارات مذکور، موارد زیر هم به خط موغولی - اویغوری بر سکّههای دول موغول و موغول - تورک ضرب میشد:
-اسامی موغولی و تورکی سلاطین: چنگیز خان، اوکتای خان، مونگ کاقان - منگو قاآن (منگو: ٦٥٧-٦٤٨)، توراگینه، هولاگو، گیوک قاآن، آباقا خان، تگودار (تکدار، تکدر، نکودار، نیکدار، تنکدار، ...)، آرغون، گیخاتو، بایدو - بیدو، غازان، اولجایتو، بهادر خان، آرپا خان، طغا تیمور خان، ساتی بیک خان، برکه خان، باتو خان، بوغا خان، توقتو خان، اولوق، کوچوک، اوزبیک، قایدو، چاغاتای، ....
-عناوین تورکی، موغولی، تبتی، چینی و ... : مانند خان، قاآن - خاقان، ایلخان (رهبر کشور)،
منگگو، بهادر، آریبا (نائب الحکومه)، ارینچین تورجی - رینچئن دورجی (از ریشهی
تبتی رینچئن ردورجئ (Standard Tibetan: རིན་ཆེན་རྡོ་རྗེ) به معنی جواهر الماس، لقب داده شده به گیخاتو از طرف لاماهای
تبت)، ...
-بعضی عناوین و اسامی
عربی: سلطان؛ عادل، شیخ؛ اویس؛ حتی انوشیروان،
...
-برخی کلمات تورکی و موغولی: سایین (خوب)، اوردو (مقرّ سلطنت و تختگاه)،
٢- بر سکّهها به غیر از عبارات و کلمات موغولی - تورکی و خط اویغوری، دامغاها (مهرها)، و نقوش برخی از حیوانات (قارا قوش، آرسلان، قاپلان، داوشان، دهوه، گؤیهرچین، قارتال، اؤکوز، گئییک، ...)، و سمبولها و تصاویر (شیر و خورشید، انسان، سواری، گلها، ماه، خورشید، ستاره، ...) و ... ضرب میشد که منعکس کنندهی فرهنگ و هویت و سنن و باورهای تورک - موغول بودند. دامقای ضرب شده بر سکّه، اغلب نشان و سمبول تیرهای بود که خاقان و خان موغول بدان منسوب بود. این دامقاها معمولا در مهرهای شخصی بر مکتوبها، سنگ قبرها و داغ حیوانات و ... هم به کار برده میشد: آلخ (تبر)، بوندان (قلب)، زووزایی (یولار، دیزگین، گئم)، خاس (صلیب)، ناران (خورشید)، نومان (کمان)، اونگین (دایره)، سار (ماه)، سئرئئ (اوچ دیشلی سونگو، زیپقین)، اولزی، زورخئن، سوولتهی، شیره اهتهی، ...
٣- تا قبل از قازان خان در ضرب سکّههای آباقا، تکودار، آرغون، گیخاتو و بایدو خان دو الفبای عربی و موغولی (اویغوری) به کار میرفت. به فرمان قازان خان علائم خط فاگْسْ-پا Phag’s -pa) اختراع شده توسط یک راهب تبتی به همین نام و بر مبنای خط تبّتی) نیز بر روی سکّهها ضرب شد. قوبیلای قاآن طی یارلیغی در سال ١٢٦٩ کاربرد خط فاگس-پا در قلمروی موغول را اجباری ساخت. در قلمروی ایلخانلی، گونهی موغولی این خط دؤربئلجین (چهارگوشه)، در زمان غازان خان به صورت سه حرف اول اختصاری وی «ما»، «خا» (محمود) و «غا»(زان) بر سکّهها ظاهر شد.
قایناقلار:
١-ملوک چنگیزیه و ایلخانیه و
جلائریه و قریم خانلری مسکوکاتی. اثر محمد مبارک بن غالب. مسکوکات قدیمه اسلامیه
قتالوغی. قسم ثالث. موزه همایون. قسطنطنیه، محمود بک مطبعه سی. ١٣١٨
2-Badarch Nyamaa, The Coins Of Mongol Empire And Clan Tamgha
Of Khans (Xiii-Xiv). Ulaanbaatar, Mongolia 2005
3-Guide To
Read Ilkhan Coins
https://altaycoins.com/guide_index.php
4-Mongolian Monuments In 'Phags-PA Script Introduction,
Transliteration, Trunscription und Bibliogruphy Edited
by D. Tirmurtogoo With the Collaboration of G.
Cecegdari Institute of Linguistics, Academia Sinica Taipei,
Taiwan2010
https://altaica.ru/LIBRARY/Tumurtogoo_phags_pa2010.pdf
5-A Rendering of Square Script Mongolian on the Îlkhân Ghâzân Maḥmûd's
Coins. Mark A. Whaley
https://www.jstor.org/stable/43193357?seq=1
6-Classical
Mongolian. Alice sarközi. Lincom Europa. 2004
7-Moğolca-Türkçe Sözlük. Ferdinand D. Lessing. Çeviren:
Günay Karaağaç. Sayfa 1044
8-Mongolian –English Dictionary. Compiled By Mattai Haltod, John
Gombojab Hangin, Serge Kassatkin And Ferdinand D. Lessing. Page 672
٩-مئهران باهارلی. خط و زبان تورکی اویغوری از خطوط و
زبانهای رسمی دولتهای تورکی حاکم بر ایران. ٢٠٠٦
١٠-مئهران
باهارلی. رسمی بودن زبان موغولی در دولت ایلخانی و تورکزبان شدن ایشان بنا به
برتولد اشپولر
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post_23.html
١١-مئهران
باهارلی. شعر تورکی سلطان احمد جالاییر- جلایری
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post_7.html
١٢-مئهران
باهارلی. عبارت تورکی نامهی گویوکخان موغول به پاپ چهارم اینوسنت: منکو تنکری
کوجندا
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_24.html
١٣-مئهران
باهارلی. سکّهی تورکی نادرشاه افشار: دهییرمه گؤتورو
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_22.html
[1] هنگامی که امپراتوری موغول گفته میشود منظور امپراتوریای است که طبقهی
حاکم و الیت آن موغول بود. چرا که بدنهی اوردوی آن را به دلیل قلت عددی موغولها،
اساسا گروههای منسوب به ملل تورکیک و به درجهی کمتری اقوام سرزمینهای فتح شده تشکیل میداد.
[2] دورهی حاکمیت ایلخانیان و دیگر موغولان در آوراسیا شامل خاورمیانه و ایران، دورهی تسامح و تولرانس مذهبی و عقیدتی بود. قاآنها و حکام موغول به هر دینى كه بودند، نوعاً حکامی سکولار بودند و بر آزادی عقیده و آیینهای اتباع خود احترام و تأكید داشتند؛ همواره نسبت به ادیان و مذاهب رایج در قلمروی خود با مدارا و تولرانس و تساهل و تسامح برخورد میکردند؛ مقامات و متولیان ادیان و مذاهب گوناگون را محترم مىداشتند و آنان را از پرداخت مالیات معاف مىكردند. آنها پس از اسلام آوردن و تورک شدن نیز، به این سنت دیرین موغولی وابسته ماندند. حتی پس از مسلمان شدن، اسلام آنها شباهتی به اسلام اورتودوکس و یا تشریعی - فقاهتی امروزی نداشت، بلکه جنبهی اسمی و صوری داشت و عمیقاً متاثر از باورها و اعتقادات دیرین تنگریسم، شامانیسم و بودیسم آنها و همچنین طریقتهای صوفی و جریانات غالی و اباحی غیر اورتودوکس عصر مانند حروفیه که درک نسبتا آزاداندیشانهتری از دین و مذهب آمیخته با فولکلور و باورهای سنتی و مردمی تورک داشتند بود. یعنی اسلام موغولان و تورکان مسلمان شدهی اولیه، نه اسلام اورتودوکس و تشریعی و فقاهتی، بلکه نوعی اسلام هترودوکس و مردمی، و اسلام تورک بود.
[3] غوریان – از حامد شفایی
[4] کاربرد رسمی زبان موغولی و خط موغولی (اویغوری) از سوی دولتهای
موغول حاکم بر ایران و منطقه، از جمله در اشکال زیر بود:
-تاسیس یک موسسهی خاص در دبیرخانهی
رسمی (در دوره های گوناگون با نامهای دیوان رسایل؛ دیوان انشاء، ...) برای تالیف
و نگارش متون موغولی. دبیرخانه علاوه بر این نهاد خاص، همچنین به تعداد زبانهای
رسمی دولت و دربار، دارای بخشهای تورک - اویغوری، ختایی، تبتی، تنگویی، دری، ...
بود
-استفادهی
رسمی از زبان موغولی و خط موغولی (اویغوری) در نشانهای رسمی دولت، آلدامقا - آل
طمغا، ...
- استفادهی رسمی از زبان موغولی و
خط موغولی (اویغوری) در مراودات و مکالمات شفاهی قاآنها و ایلخانها، سلاطین و
حکام و نظامیان با دیگر مقامات و مردم و اتباع خویش
- استفادهی رسمی از زبان موغولی و
خط موغولی (اویغوری) در ضرب متون و اسامی بر سکهها
- استفادهی رسمی از زبان
موغولی و خط موغولی (اویغوری) در نگارش اسناد دولتی داخلی، یارلیقها و ...
- استفادهی رسمی از زبان موغولی و خط موغولی (اویغوری) در
نگارش مکتوبها و پیامهای دیپلوماتیک به دولتها و مقامات خارجی
-
دادن نامهای موغولی به اماکن جوغرافیایی و شهرها و ... که قبلا دارای اسامی به
زبانهای دیگر بودند. هرچند بسیاری از نامهای اماکن جوغرافیایی به زبان موغولی در
ایران کنونی، مشابه اسامی جوغرافیایی تورکی، یادگار اسکان گروههای موغولی در آن
مناطق است و نه نامگذاریهای دولتی و دیوانی
-
رفتارهایی چون رغبت به و آموختن زبان موغولی از طرف آن دسته از صاحبمنصبان دولت،
مورخین دربار و ... که به لحاظ قومیت و تبار موغول نبودند،
-نگارش
مکتوبات به زبان موغولی توسط دولتهای دیگر مانند ممالیک مصر خطاب به ایلخانان،
به سبب رسمی و دولتی بودن زبان موغولی در دولتهای موغولی حاکم بر ایران و وقوف
این گروهها به اهمیت و ضرورت دانستن زبان موغولی برای ایجاد ارتباط با ایشان.
[5] برای نمونههای سکههای امپراتوری کبیر موغول، ایلخانلی، قیزیل
اوردا، چاغاتای، ...
:
Mongolian Coins
https://mongoliancoins.com/coins_of_mongol_empire_ilkhans.html
llkhans Altay Coins
http://ilkhans.altaycoins.com/#mints
CoinArchives Pro.
https://www.coinarchives.com/w/results.php?search=ILKHAN&s=0&upcoming=0&results=100
VCoins Sphinx Numismatics, mongol
[6] *möŋgün (? and *meŋgü) ‘silver’. The -n was lost in Muq, and is also lacking in all QG languages. The Shirongol languages all point at *meŋgü with e. However, the e could also be the result of recent unrounding, as it is in Dagur.
MMo SH munggu(n) H112, HY münggün M76, Muq möngü P239a
[ed. reads thus, but only once (p133) written with wâw in the first syllable].
WM mönggö(n) L547b. Kh möngö(n) H322a. Ord möŋgö ~ mʉŋgʉ M469b. Bur münge(n) C306b
also ‘money’. Brg muŋg U148 ‘&money’. Kalm möŋgn M358a also ‘money’. Dag
muŋgw E205, məŋgw E197. EYu möŋgə
B94, meŋgə J102a. MgrH meŋgu J102b. MgrM meŋgu JL468. BaoD miaŋgu BL89a. BaoÑ
mengu CN115. BaoX miŋgo BC62. Kgj meŋgʉ S292a. Dgx miengu B106. Mog---.
[7] Kübra Şahinbaş. Bengü / Mengü Kelimesi Üzerine
[8]
Saŋ, San: [OM Sang, Ch. Ts’angi], treasure, treasury, store house, granary
Sang-San(g): [Çince TS’ang], maliye dairesi, hazine, ambar, depo, gömü, servet
[9] Zhenjin, Gender Masculine, Usage Medieval
Mongolian, Scripts真金 (Chinese), Other Forms: Jingim, Chinkim, Chingkim. This name
means "true gold" in Chinese. Zhenjin (1243 – January 5, 1286) was
the second son of Kublai Khan, founder of the Yuan dynasty. He was designated
as the Crown Prince by Kublai Khan in 1273, and became the head of the Central
Secretariat. The North Chinese Buddhist monk Haiyun gave him the name Zhenjin
when he was born.
[10]
SALGHURID: Queen Abish bint Sa'd, 1265-1285, AR dirham (2.85g), NM, AH666,
A-1930, Z-54621, with the Chinese character BAO in the obverse center,
sideways, slight nicks below the obverse, VF, RR.
According
to the Ilkhan historian Vassaf, the Mongol governor Inkiyanu, assigned as
co-ruler alongside Abish, was recalled and sent back to the court of Qubilai
Qa'an, perhaps as far as China, for the indiscretion of having placed "a
secret symbol" in the Chinese script on the coinage of Shiraz!
https://db.stevealbum.com/php/lot_auc.php?site=2&sale=18&lot=521&lang=1
[11]
Bǎo 宝: Jewel, gem,
treasure, treasury, precious (mineral). Bao has been on almost if not all
Chinese Cast Coins issued since the Tang. Ta Chao Tong Bao: Great Dynasty
Currency
Bao Bao/ Bǎobǎo
(Chinese: 宝宝): treasure
[12]
Sangun: hükümet, devlet, halk kamu malı veya geliriyle ilgili olarak,
government, state, public, (attrib. in connection with finances or public
property).
Sangun Daruga:
hazinedar, veznedar, treasurer.
Sangun Ger:
maliye dairesi, treasury building
[13] 2. 20. saŋun 7/1, 12/1, 24/6, 32/7, 48/3,
52/1, 52/3, 71/4, 92/1, 92/2, 109/3.
Seŋün < Çin. tsiang-kün [jiangjun
將軍] (Bazin 1995: 39), (Tekin 1997:
168).
Sözcüğün art veya ön ünlülü olmasının Çince ile ilgisi bulunmamaktadır (Ecsedy 1996: 190). Clauson’ın Türk ileri gelenlerince
üstlenilmiş veya Çin imparatorları tarafından ihsan edilmiş bir unvan
olduğunu düşünür (ED 840ab).
Doerfer, Çince adın Türkçeye seŋün,
saŋun ve şaŋun olarak üç farklı
biçimde geçtiğini belirtir (TMEN III, No.
1274). Ayrıca krş. Zieme 2006: 117, Şirin User 2009: 266. Sıkça karşılaşılan bir
diğer yüksek rütbe Çince kökenli sañun / señün rütbesidir5, ancak
bu rütbe daha çok Çinli ve diğer yabancı generaller için kullanılır. Kelimenin
Çince olduğuna dair bkz. Tekin 2008, s. 165. ---, 2008. Orhon Yazıtları, 3.
Baskı, Ankara: Türk Dil Kurumu.
Clauson da kelimenin Çince general
anlamına gelen çiang çün yapısından geldiği ve hem Çinli hem de Türk
komutanlara verilen bir rütbe olduğunu bildirir.
Clauson 1972, s. 840. Kelime Yenisey
Yazıtlarında Türk generaller için de kullanılmıştır. Örneğin, Elegest II
Yazıtında bu duruma rastlanır: Körtle sañun ben. “Ben Körtle generalim.”
Kormuşin vd. 2016, s. 161.
KORMUŞİN,
İ., E. MOZİOĞLU, R. ALİMOV, F. YILDIRIM. 2016. Yenisey – Altay – Kırgızistan
Yazıtları ve Kâğıda
Yazılı Runik Belgeler, Ankara: Bilgesu.
[14] «قوچوندور: اصلی قوچون اولوپ، مفعول الیهدیر.
و قدرت، نفوذ معنالارینی حاویدیر. بعض دفعه ایشبو کلیمهنین اؤنونه «مونگگه»
لفظی وضع ائدیلدیکده، بو ترکیب «جناب حقین بیتمهز توکهنمهز قدرتیله» دییه
ترجمه ائدیلیر.... آرغونون فیرانسا قیرالینا و پاپا دؤردونجو هونورییوسا ارسال
ائیلهدییی نامهلهرین باشلاریندا محرر ایدی».
ملوک چنگیزیه و ایلخانیه و جلائریه و قریم
خانلری مسکوکاتی. اثر محمد مبارک بن غالب. مسکوکات قدیمه
اسلامیه قتالوغی. قسم ثالث. موزه همایون. قسطنطنیه، محمود بک مطبعه سی. ١٣١٨
No comments:
Post a Comment