Friday, July 31, 2020

اعلام مواضع در باره‌ی اصطلاح تورکان ایران، تورک‌ستیزی فرانسه، محور ترانس‌آتلانتیک، مناسبات با اسرائیل، و تعامل با انتقاد تخریبی-ترور شخصیت

اعلام مواضع در باره‌ی اصطلاح تورکان ایران، تورک‌ستیزی فرانسه، محور ترانس‌آتلانتیک، مناسبات با اسرائیل، و تعامل با انتقاد تخریبی-ترور شخصیت 

مئهران باهارلی

 

این نوشته مرکب از کامنت‌هایی است در پاسخ به یک نوشته‌ی فیس بوکی علی‌رضا نظمی افشار[1].

«در باره‌ی اصل مطلب، یعنی تلفن آن شخص در باره‌ی سرکوب من و .... چیزی نمی‌گویم. چرا که اعمال این قبیل افراد را، مانند خودشان لایق اتلاف انرژی و وقت برای پاسخ دادن نمی‌دانم.

در باره‌ی مطالب دیگر:

١-تورکان ایران - ایران تورک‌له‌ری، یک نام قومی (مانند تورکان آزربایجان - آزه‌ربایجان تورک‌له‌ری، ...) است. اگر منظور اشاره به تورک‌هایی که در ایران هستند و بودند و ... است، می‌باید در زبان فارسی اصطلاح «تورکان ایرانی» و در تورکی «ایران‌لی تورک‌له‌ر» (و «تورکان آزربایجانی» - «آزه‌ربایجان‌لی تورک‌له‌ر»، «تورکان همدانی» - «همدان‌لی تورک‌له‌ر»، ....) را بکار برد که به معنی تورک منسوب به ایران به هر معنی (تابعیت، سکونت، زنده‌گی، تاریخ، ...) بوده، اما معنی یک قوم جداگانه نمی‌دهد. بنابراین من هرگونه کاربرد «تورکان ایران»، به جای «تورکان ایرانی»، ایضا «تورکان آزربایجان» به جای «تورکان آزربایجانی»، و ... چه در مقالات و چه در نام کونگره‌ی تورکان ایران و دیگر تشکیلات را نادرست می‌دانم.

٢-بنده فرانسه را مهم‌ترین دشمن دنیای تورک می‌دانم. در دو قرن گذشته همه‌ی دولت‌های استعماری مسیحی اوروپایی و در راس آن‌ها بریتانیا، روسیه، فرانسه، و در قرن بیستم چین، .... دشمن جهان تورکیک بودند. روسیه در اشغال بخش اعظم جهان تورکیک (و آلتائیک و مونقولیک و اورال – فین - اوقوریک) که اکنون هم تحت اشغال فدراسیون روسیه است، از سیبری تا قفقاز شمالی و بخش‌های شمالی آسیای میانه و شمال موغولستان و مناطق غازان و وولگا و شبه جزیره‌ی کریمه و ...؛ بریتانیا در سیاست عمومی ساقط کردن امپراتوری موغولان در هندوستان و قاجارها در ایران؛ چین در اشغال تورکستان شرقی و موغولستان داخلی و ... نقش درجه اول را بازی کرده‌اند.

اما مشخصا نقش میسیون‌های دیپلوماتیک، ارتش و میسیونرهای مسیحی فرانسه در دشمنی با تورکان غرب، یعنی تورکان ساکن در ایران، قفقاز و عثمانلی، در قرن نوزده و سال‌های جنگ اول جهانی به ویژه در ایجاد هویت استعماری قومی آزری، مدیریت و سازماندهی و آموزش و مسلح کردن جیلوها و متعاقب آن قتل عام ١٣٠٠٠٠-١٤٠٠٠٠ تن از تورکان در شمال غرب ایران (غرب آزربایجان، اورمیه و سلماس و ...) توسط آن‌ها، مسلح کردن و سازماندهی کومیته‌چی‌های تروریستی و خراب‌کار ارمنی در جنوب آناتولی به سال‌های جنگ استقلال این کشور و ... بارزتر بوده است.

پس از آن نیز فرانسه مرکز سیاسی تورک‌ستیزی در اوروپا بر علیه جمهوری آزربایجان، تورکیه و تورک‌های قبرس، اشغال قره‌باغ، همچنین در دشمنی با تورک‌های ساکن در ایران از طریق تبدیل فرانسه به پایگاه داشناکسوتیون و سپس آسالا و دیگر گروه‌های تروریستی ارمنی، حمایت از حزب دموکرات کوردستان و پ‌ک‌ک و دیگر گروه‌های تروریستی و مسلح توسعه‌طلب کوردی، جرم شناختن انکار افسانه‌ی نسل‌کشی ارامنه توسط پارلمان فرانسه، حمایت از توسعه‌طلبی کوردی در عراق و الحاق کرکوک تورک به اقلیم کوردستان، حمایت از تروریست‌های کوردی پ‌ک‌ک-ی‌پ‌گ در اشغال سرزمین‌های تورک و عرب شمال و شرق و مرکز سوریه توسط آن‌ها و مخالفت با خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، دسیسه‌چينی به همراه یونان و اسرائیل و روم‌های قبرس برای محاصره‌ی دریایی تورکیه در مدیترانه و دست‌اندازی به آن منابع دریایی و زیر آبی منطقه که حق تورکیه و تورک‌های قبرس است، جلوگیری مصرانه و دائمی از مذاکرات عضویت تورکیه در اتحادیه‌ی اوروپا، و دسیسه برای اخراج تورکیه از ناتو و [پ.س. به رسمیت شناختن استقلال آرتساخ توسط سنای فرانسه]، ... است. در حالی که در اغلب این موارد انگلستان مواضع ضد تورک دو قرنه‌ی خود را مدت‌هاست که ترک کرده، و در این اواخر عموما سیاستی هم‌سو با تورکان غرب و یا اقلا غیر خصمانه دارد.

٣-من جهان تورکیک را - همانگونه که از دوران آتیلای هون و سپس امپراتوری موغول و مخصوصا عثمانلی و ... همواره آن چنان بود - یک پدیده‌ی آوراسیایی و فوق قاره‌ای می‌دانم که بر اساس بعضی مولفه‌ها مانند پای‌بندی به مودرنیته و سکولاریسم و برابری زنان و مردان و .... دارای فرهنگ مشترک – انسجام داخلی است. علاوه بر این زمینه و خصلت تاریخی که آن را به غرب فلسفی پیوند می‌دهد، به دو دلیل دیگر معتقدم که در شرایط فعلی ضرورت دارد جهان تورکیک (حتی جهان‌های آلتائیک، مونقولیک و اورال - فین - اوقوریک) در محور ترانس‌آتلانتیک، به جای محورهای خاورمیانه و ایران – روسیه - چین جای بگیرد. یکی به عنوان تضمینی برای دور نشدن از ارزش‌های دموکراسی لیبرالی و حقوق بشر و ... در سیاست داخلی، دیگری جلوگیری از تبدیل غرب به یک جبهه‌ی واحد ضد تورک از طریق نفوذ و ایجاد واگرایی در آن و خنثی کردن جناح ضد تورک غربی از داخل. معنی این بیان از جمله آن است که سیاست استراتژیک تورکیه و جمهوری آزربایجان و دیگر جمهوری‌های تورکیک در نزدیکی به - عضویت - ادامه‌ی عضویت در اتحادیه‌ی اوروپا و پارلمان اوروپا و ناتو و .... بجا، و گفتمان‌ اسلام‌گرایان و اولوسال‌چی‌ها و آوراسیاچی‌ها .... که مخالف این‌ها هستند هم‌سو با مواضع ایران – روسیه - چین که دو سوم جهان تورکیک را تحت اشغال خود دارند است.

٤-ادعای شما مبنی بر اینکه من در مورد اسرائیل و برنامه‌ی آن نسبت به دنیای تورک نظر مثبتی دارم صحیح نیست. اساسا مطالب بنده در مورد برنامه‌های اسرائیل نسبت به دنیای تورکیک نیست، در باره‌ی ضرورت دوری از افتادن به دام بنیادگرایان اسلامی، پان‌ایرانیست‌ها، افراطیون ارمنی و  یونانی و روم و ...  برای راندن تورکان به دشمنی با دولت اسرائیل و جامعه‌ی یهودی - موسوی و و یهودی‌ستیزی – آنتی‌سمیتیزم؛ و برعکس در ضرورت نزدیکی جهان تورکیک به دولت اسرائیل و جامعه‌ی یهودی - موسوی است. مانند همان کاری که جمهوری آزربایجان و دیگر دولت‌های تورکیک انجام می‌دهند و در راستای منافع ملی خودشان است. جهان تورکیک مساله‌ای ماهوی – ارضی - ملی با دولت قانونی اسرائیل و جامعه‌ی یهودی - موسوی ندارد (برخلاف مشکلات جهان تورکیک با ارمنستان، با روم‌های قبرس - یونان، با توسعه‌طلبان و تروریست‌های کورد، با پان‌ایرانیست‌ها - ایران، روسیه، چين و .... که همه خصلت ماهوی – ارضی - ملی دارند). مخالفت با اخلال‌گری‌های حقوق بشری و توسعه‌طلبی - اشغال‌گری دولت اسرائیل تحت حاکمیت نتانیاهو و توسعه‌طلبی بنیادگرایان موسوی در خارج قلم‌روی ١٩٦٧ و ....  را هم دولت‌های تورکیک باید از طرق دیپلوماتیک بیان و مدیریت کنند. مخالفت منطقی و معقول و دیپلوماتیک آنجلا مارکل صدراعظم آلمان با سیاست‌های ترامپ چیزی است، مخالفت جمهوری اسلامی ایران با دولت آمریکا در بستر غرب‌ستیزی و آمریکا را ریشه‌ی مشکلات ایران نشان دادن چیزی دیگر .

٥-در مورد کم‌حوصله‌گی بنده، - با اغماض از این مطلب که شخصی کردن مسائل و مخصوصا جهد برای روان‌کاوی بنده جایی در انتقاد سازنده ندارد و رفتاری غیر مدنی و تخریبی است - بر عکس من در حد غیر قابل تصوری پرحوصله هستم. همین واقعیت که الان دو دهه است علی رغم تمام تخریبات و ترورهای شخصیتی آزربایجان‌گرایان استالینیست و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و تورک‌های چپ ایرانی، در مسائل گوناگون ملت تورک ساکن در ایران، حتی بعضا در یک موضوع خاص ده‌ها مقاله‌ی تحقیقی موشکافانه نوشته‌ام برای اثبات این مدعا کافی است. تبلیغات عصبی و کم‌حوصله بودن من و ... بخشی از سیاه‌نمائی آزربایجان‌گرایان استالینیست و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و تورک‌های چپ ایرانی بی بضاعت بر علیه من و ترور شخصیت است که به مصداق کافر همه را ز کیش خود پندارد، قیاس از خود می‌کنند و ظاهرا بر عده‌ای موثر واقع شده است.

٦-در مورد لحن تند و پرخاش‌جویانه در باره‌ی شما، همچو چیزی صحت ندارد و به هیچ وجه اتفاق نیافتاده است. من هرگز بر علیه شما و کلا هیچ فرد دیگری که مراعات قواعد دیالوگ مدنی و انتقاد سازنده را می‌کند، لحن تند بکار نمی‌برم. اساسا بدین سبب که فردی به شدت خون‌سرد و مبادی آداب هستم. اما بر این واقعیت هم واقف هستم که اغلب افکار و نوشته‌های من، حاوی اندیشه‌ها و ایده‌ها و دیدگاه‌های بکر و بی سابقه و تابوشکنی‌هایی است که بسیاری را در مواجهه‌ی نخست متعجب (و آزربایجان‌گرایان استالینیست و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و تورک‌های چپ ایرانی را وحشت‌زده و هراسان، خشمگین و پریشان‌حال) می‌کند. ظاهرا اینگونه افراد عقاید بنده که بنیان‌های اعتقادی آن‌ها را فرو می‌ریزد و بهت‌زده‌گی و وحشت‌زده‌گی‌شان پس از مواجهه با آن‌ها را به صورت پرخاش به خودشان درک می‌کنند. در حالیکه این درکشان یک واکنش نامناسب و ناسازگار خود آن‌ها نسبت به جهان خارج و وضعیت روحی خودشان است؛ و نه تندی و پرخاش بنده به ایشان که اصلا وجود ندارد.

٧-و اما در تعامل با کسانی که به انتقاد تخریبی و بدتر از آن ترور شخصیت بنده می‌پردازند و نیز حامیان علنی و ضمنی ترور شخصیت مساله فرق می‌کند. من در این‌گونه موارد، باز هم در کمال خون‌سردی و با خوش‌حالی تمام و آرامش مطلق و بدون اتلاف وقت و صرف انرژی - که این افراد را لایق آن هم نمی‌دانم - پروتوکول‌های جهانی پذیرفته شده برای مقابله و مواجهه با این‌گونه انتقادهای تخریبی و ترورهای شخصیتی را اعمال می‌کنم. این پروتوکول‌ها - که اساسا برای جلوگیری از ایجاد تنش و اعصاب خوردکنی، و ایجاد فضاهایی مدنی و محترمانه برای هم‌زیستی و بیان آزادانه‌ی افکار و انتقاد سازنده و ... طراحی شده‌اند - تروریست‌های شخصیتی و منتقدین تخریبی را افرادی پیسیکوپات دارای ناهنجاری‌های روانی - اجتماعی که حقوق دیگران را به رسمیت نمی‌شناسند و حتی بر آن‌ها واقف نیستند، متمایل به خشونت و مستعد به انجام اعمال جنایت‌کارانه و دارای ضریب هوشی پائین می‌دانند و در تعامل با آن‌ها، اجتناب از ادامه‌ی دیالوگ و درگیر شدن، اعلام صریح خطوط قرمز و اصول قطعی که ایشان باید بعد از آن در محیط مربوطه رعایت کنند، و در صورت عدم رعایتشان تجرید کردن فوری و بیرون راندن سریع و قاطعشان از محیطی که در آن به ترور می‌پردازند، ... را توصیه می‌کنند[2].»


[2]  برای اطلاعات بیشتر در این زمینه:

SÖZÜMÜZ COMMENTING RULES AND GUIDELINES سؤزوموزده یوروم یازما ایلکه و قورال‌لاری

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/sozumuz-commenting-rules-and-guidelines.html

No comments:

Post a Comment