Sunday, November 22, 2020

پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان؛ وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان (یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان

 پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان: وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوْتۇر، یئستیکان (یزدکان)، آختاجێ، ... در غرب آزربایجان و وان


مئهران باهارلی


در این نوشته از یک منبع[1] تالیف شده به سال‌های جنگ جهانی اول - ١٩١٦، که در باره‌ی شورش‌ها و عصیان‌ها و کشت و کشتارها و وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی انجام گرفته توسط کومیته‌ها و چته‌ها و اشقیاء و اراذل و تروریست‌های ارمنی از سال‌های مشروطیت عثمانلی تا ١٩١٦ است، بخش‌های راجع به منطقه‌ی وان که از جمله شامل روستاهای یئستیکان (یزدکان)، قوتور، آختاجی، ... در استان آزربایجان غربی هم می‌شود را نقل و ترجمه‌ کرد‌ه‌‌ام (بخش مربوط به آزربایجان غربی را با حروف ایتالیک مشخص کردم).

١-در آن زمان این مناطق تحت کونترول، حتی داخل قلمروی دولت عثمانلی قرار داشت. «یئستیکان» مسکن تورکان سنّی است. «قوْتۇر» که نامی موغولی دارد، در گذشته‌ی دور مسکن موغول - تاتارها که بعدا به تورکان سنّی متحول شده‌اند بود. (از این دسته اکنون بسیاری کوردزبان شده‌اند). «آختاجێ» هم که نامی موغولی - تورکی دارد روستایی تورک‌نشین است. (چندین روستای دیگر با نام آختاجێ در تورک‌ایلی از جمله در همدان وجود دارد). روستای «هره‌تیل» دقیقا بر مرز ایران - تورکیه واقع است. «محله‌ی تبریز قاپی‌سی» که ارمنیان در آن وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی مخوفی انجام داده‌اند، در شهر وان قرار داشت، ....

٢-در سال‌های مذکور شورشیان و اراذل و اشرار و جنایت‌کاران ارمنی تحت نام کومیته‌ها و چته‌ها و همچنین به عنوان نظامیان در ترکیب اوردوهای روسیه و فرانسه، پس از آن که به تحریک و یاری مستقیم آن‌ها شروع به جمع‌آوری سلاح و مهمات جنگی بی شمار کردند، به عنوان پیش‌قراول و مقدم ارتش‌های این دولت‌های متجاوز استعمارگر به روستاها و محلات مسلمان‌نشین حمله نمودند، آن‌ها را ویران و با خاک یکسان کردند؛ صدها منزل مسکونی را به آتش کشیدند، به اعمال حیوانی و غیر انسانی، هتک حرمت، اهانت، شکنجه و اذیت اهالی غیر مسلح بی دفاع و جمعیت‌های آرام دست زدند، با عملیات وحشیانه‌ی خود تمام حقوق انسانی و حق حیات آن‌ها را نقض کردند، به کشتار جمعی آن‌ها اقدام نموده، اموالشان را چپاول و به یغما بردند و خانه‌های آن‌ها را اشغال کردند....  

٣-در این گزارش نمونه‌هایی وحشت‌انگیز از کشتارها و قتل عام‌ها و جنایات جنگی و شکنجه‌های دهشت‌ناک غیر نظامیان بی دفاع توسط اشقیاء و تروریست‌های ارمنی که منجر به کشتن ده‌ها هزار مسلمان در منطقه‌ی وان و روستاهای مجاور آن در آزربایجان غربی شد داده می‌شود. از جمله: تجاوز به زنان و دختران خردسال حتی شش - هفت ساله، به اسارت و برده‌ی جنسی گرفتن زنان و دختران زیبا، سرخ کردن کودکان در آتش، پختن نوزادان در تنور، مجبور کردن والدینشان به خوردن گوشت پخته‌ی فرزندشان، سوزاندن پای افراد در تنور، بریدن گوش و بینی و چانه، قطعه قطعه کردن و قطع اعضای بدن اشخاص زنده، بریدن آلت تناسلی مردان و فرو کردن آن به دهانشان، بریدن دست‌ها و فرو کردن آن‌ها به شکم قربانیان، خرد کردن استخوان چانه، خرد کردن سر با کوبیدن سنگ، فرو کردن هیزم به آلت تناسلی زنان، تکه پارچه کردن کودکان با قمه، ادرار کردن و دفع مدفوع بر صورت و دهان قربانیان، قتل کودکان از طریق خراب کردن دیوار بر سر آن‌ها، کوبیدن اسرا با میخ به در و دیوار، خوراندن نان سمی به اسرا، کشتار بی رحمانه‌ی مردم غیر نظامی اعم از پیران، زنان و کودکان، گردن زدن و بریدن سر غیر نظامیان و زخمیان و زنان و کودکان، انداختن پناهنده‌گان به دریا و غرق کردنشان، پر کردن مساجد از اهالی روستاها شامل صدها پیران و زنان و کودکان و به آتش کشیدن آن‌ها، تیرباران‌های جمعی اهالی غیر نظامی، تخریب و ویران ساختن همه‌ی مساجد، به آتش کشیدن محلات مسلمان‌نشین، آتش زدن به مریض‌خانه‌ها و زنده زنده سوزاندن بیماران در آن‌ها، ...

٤-از نکات مهم دیگر این گزارش، بیان کشتار نزدیک به سیصد نفر موسوی - یهودی غیر نظامی در قریه‌ی سیر توسط ارمنیان و ساختن تپه‌ای از لاشه‌های آن‌ها است. به واقع مسلمانان تورک و موسویان یهودی در حین فجایع فوق که منجر به قتل عام و کشتار بین دو میلیون تا دو میلیون نیم تورک و کورد و عرب و اقوام قفقازی و یهودی - موسوی در شرق و مرکز و جنوب آناتولی، آزربایجان غربی و جنوب قفقاز شد، همواره با هم معروض به وحشی‌گری‌ها و جنایات کومیته‌ها و چته‌های اشقیاء و اراذل و تروریست‌های ارمنی بوده‌اند.

٥-ناسیونالیسم فارسی - تاریخ‌نگاری ایرانی ضد تورک، پان‌ایرانیست‌های خجالتی، چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، و آزربایجان‌گرایی استالینیستی که به لحاظ تاریخی متحد ارمنیان و در قرن گذشته جریان غالب سیاسی - فرهنگی - هویتی بویژه در میان فعالین سیاسی در مرکز - شرق  آزربایجان (تبریز، اردبیل، سراب، ...) بوده، به تحریفات زیر دست زده است:

- وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی اشقیاء و تروریست‌های آسوری و مخصوصا ارمنی به سال‌های جنگ جهانی اول و کشتار بین دو تا دو و نیم میلیون مسلمان توسط آن‌ها در منطقه را از تاریخ‌نگاری خود حذف کرده است.

- با وارونه‌نمایی، افسانه‌ی نسل‌کشی آسوری‌ها و ارمنی‌ها به دست عثمانلی‌ها در آناتولی را تبلیغ کرده است.

-به خصوص شخصیت‌های تبریزی (شهری که از دوره‌ی مشروطیت پایگاه گروه‌های تروریستی و ضد تورک - ضد عثمانلی داشناکسوتیون و هینچاک و ... بود) روایتی جعلی مبنی بر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین ارمنیان - آسوری‌ها و تورک‌ها در آزربایجان و ایران ایجاد کرده‌اند

- هنگامی نیز که مجبور به اشاره به وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی مذکور می‌شوند آن‌ها را صرفا به «داشناک‌ها» منسوب می‌کنند. در حالیکه در آن دوره مانند امروز، تقریبا همه‌ی جریانات و تشکیلات ارمنی، از ملی‌گرا و کومونیست و دینی مسیحی، در این وحشی‌گری‌ها و جنایات جنگی، اشتراک داشته و دارند.

به همین سبب است که حتی امروز در آنالیزهای این گونه افراد (بهز. کری.، محم. شال.، مرت. نگا.، ...) در مورد اشغال اراضی جمهوری آزربایجان توسط ارمنستان، بلا استثناء این ادعاهای بی پایه تکرار می‌شود.

پایان مقدمه‌ی مئهران باهارلی
















ولایت وان

گزارش فرمانده‌ی هنگ ژاندارمری وان


ترجمه از تورکی: مئهران باهارلی


هنگامی ‌که ‌روس‌ها به‌ مرزهای عثمانی تجاوز کردند، ارمنیان به گمان اینکه ‌فرصتی که‌ از مدت‌ها پیش منتظر آن بودند فرا رسیده ‌است، در گوشه ‌و کنار به ‌شورش و آغاز این آشوب اقدام کردند. آن‌ها با حمله ‌به ‌روستاهای بی دفاع مسلمان، مسافران و واحدهای پوْست، سرپیچی از وظایف جنگی و کمین گذاشتن در گذرگاه‌ها و معابری که ‌برای حمل ارزاق جلب شده ‌برای اوردو بکار می‌رفتند، به‌ حرکات یاغیانه‌ و چپاول می‌پرداختند و برای تحقق و به ‌فعلیت رساندن برنامه‌ای که ‌خودشان به‌ آن تصمیم گرفته ‌بودند، بذل مساعی می‌کردند.

آن‌ها در آغاز از مقابله با توصیه‌های حکومت با جواب‌های تحقیرآمیز هم خودداری نمی‌کردند. حتی یک ارمنی به‌ نام ترزی‌باشیان آوادیس، گفته ‌است: «چه‌ کنیم؟ نمی‌توانیم به ‌فرزندان کسانی که ‌در اغتشاشات سال ١٨٩٤ هلاک شدند، حرف حالی کنیم».

-آرام وایشخانیان از روسای کومیته [ارمنی]، با تحریکات علنی خود در ولایت شاتاق یک عصیان را آغاز کرد. ارمنیان که ‌در قلعه‌ سنگر گرفته ‌بودند، با یک توپ بال یئمه‌ز مودل قدیمی و گلوله‌های آهنی معمولی، به‌ میلیس‌ها آتش گشوده‌اند. زنان و کودکان بسیار [مسلمان]، هر چند با رسیدن ماموران دولت توانستند فرار کنند، حین فرار در آب‌ها غرق شده‌اند و در گوشه‌ و کنار مورد تجاوز [ارمنیان] قرار گرفته‌، هلاک شده‌اند.

-در قریه‌ی میرکهی، کدخدایی به ‌اسم موللا حسن و دوستانش علی رغم آن که ‌با دادن اشاره‌ از چته‌های ارمنی که در مقدمه‌ی سپاه روس ‌برای آن‌ها پیش‌قراولی می‌کردند امان خواسته‌ بودند، باز هم ٧ مرد؛ ٢٢ زن و ٢٨ کودک جمعا ٥٧ نفر مانند گوسفندانی که‌ سرشان بریده‌ می‌شود، [توسط ارمنی‌ها] وحشیانه‌ به‌ قتل رسیده‌اند. ارمنی‌ها دخترها و عروس‌ها را جدا کرده‌ و با خود برده‌اند.

-در قریه‌ی چارپیق‌سار، اشخاص بسیاری تحت سوگند بیان کرده‌اند که ‌ارمنی‌ها یک کودک را مانند بره ‌سرخ کرده‌ و به ‌یک تیر بسته‌اند. آن‌ها باقیمانده‌ی جسد او را هم ارائه‌ کرده‌اند.

-در فاصله‌ی بین قریه‌های آخوریک و آوزه‌ریک، جسد چهار نفر که ‌[ارمنی‌ها] دست‌های‌شان را به‌ شکمشان فرو برده، و آلت تناسلی‌شان را بریده ‌در دهانشان گذاشته‌اند پیدا شده ‌است.

-در قریه‌ی قاولیق، دو دختربچه‌ی معصوم بنام فاطمه ‌هفت ساله‌ و گول‌ناز نه ‌ساله، از هر دو طرف مورد تجاوز قرار گرفته‌ و معلول شده‌اند. در حال حاضر این معصومان، به‌ عنوان بازمانده‌ی وحشی‌گری و شناعت ارمنی عرض اندام می‌کنند. 

-باز هم در این قریه، برخی از افراد اوردوی عثمانی پس از ورود در کمال انزجار مشاهده‌ کرده‌اند که‌ شخصی بنام آلو با بیش از هفتاد سال، در حالی که ‌[ارمنی‌ها] استخوان‌های چانه‌‌ی او را با نیزه‌ خرد کرده و آلت تناسلی‌اش را به ‌دهانش فرو کرده‌اند به ‌شهادت رسیده‌ است.

-در قریه‌ی آختاجی، ‌[ارمنی‌ها] دختر کوچک شش ماهه‌ی شخصی به‌ اسم کمو و همسرش به ‌اسم زلیخا که ‌در سر تنور مشغول به ‌پختن نان بود را به ‌آتش انداخته و در جلوی چشم والدینش پخته‌اند. آن‌ها را مجبور به‌ خوردن گوشت دخترشان کرده‌اند و پس از آنکه آن‌ها این را رد کرده‌اند، یک پای والده ی بدبخت را در تنور گذاشته ‌و بی رحمانه ‌سوزانده‌اند. زن مذکور هنوز در قید حیات است و به‌ هنگام بیان کردن این ظلم فجیع، نفسش گرفته ‌و حاضران را دلخون می‌کند. 

-باز هم در این قریه جسد کودکان معصوم بسیاری که ‌[ارمنی‌ها] ‌در میان پشته‌ی تپاله‌ انداخته‌‌اند پیدا شده‌ است.

-در قریه‌ی هره‌تیل [ارمنی‌ها] پس از آن که‌ بدبختی به اسم حاجی عثمان را با شکنجه‌ به ‌قتل رسانده‌اند، به‌ سه ‌دختر و دو عروس او به‌ طرزی که‌ امکان بیان با قول و قلم وجود ندارد، تجاوز کرده‌اند و این بیچاره‌گان در اثر این شناعت حیات خود را از دست داده‌اند.

-[ارمنی‌ها] به گول بیاض دختر ١٦ ساله‌ی کدخدا از اهالی قوْتۇر، به ‌دفعات متعدد تجاوز کرده‌اند. اشخاص معتبر ناحیه ‌تحت سوگند بیان کردند که ‌در ناحیه‌ی مذکور همه‌ی مردان را در یک کاه‌دان پر کرده‌ و در حالیکه‌ برای مراقبت از آن‌ها یک نگهبان گمارده‌ بودند، به‌ زنان بی دفاع تجاوز کرده‌اند.

-در ده ‌یئستیکان هم ارمنیان از انجام هیچ وحشی‌گری خودداری نکرده‌اند. هشتاد درصد اهالی بیچاره‌ که‌ مجبور به ‌ترک خانه‌ و کاشانه‌ی خود شده‌اند، به ‌قتل رسیده ‌و هلاک شده‌اند و اجساد هنوز نپوسیده‌شان یافت شده‌ است. 

-در محله‌ی خلیل آغای شهر وان، ممیز محاسبه‌ی سابق حسن افندی و همسر محترمش و برادرش حسین افندی که ‌از معلمین مدرسه‌ است و همسر او با چهار کودک خردسالشان قربانی خونخواری ارمنی شده‌اند و حسن افندی مذکور نتوانسته ‌است عفت همسر خود را از پنجه‌ی تجاوز این هیولاها خلاص کند. 

-در حالیکه ‌بشیر اوغلو درویش افندی از بازنشسته‌گان مامورین محاسبه‌ی ازمیر، و همسرش و شوهر خواهرش صبری و همسر او حضور داشتند، [ارمنی‌ها] به ‌دو دختر باکره‌ به ‌نام‌های حوریه‌ و شادیه، به شکل نفرت‌انگیزی که‌ حیوانات وحشی را هم شرمسار می‌کند ‌تجاوز کرده‌اند. یکی از این دختران بیچاره‌ بعدا توسط جودت بیگ والی وان به‌ مرکز ولایت واستان فرستاده ‌شده، ‌اما در حین راه ‌فوت کرده ‌است. بعد از این شناعت‌ها، والدین آن‌ها را هم سر بریده‌اند.

-باز هم در این محله، نالچی اوغلو ادهم و خانواده‌ی پانزده ‌نفری سه‌ برادرش که‌ مشغول خدمت در جبهه‌ی جنگ هستند، همسر صندوق‌دار شاتاق وهبی بیگ، و پدر و مادر و عموی او معروض به‌ ظلم ارمنی شده ‌به‌ صورتی فجیع به ‌قتل رسیده‌اند. 

-باز هم در همین محله، عیسی امام نود ساله‌ی محله ‌و راسخ افندی که‌ متجاوز از ٧٠ سال دارد و معلم بازنشسته‌ است، امام هئیرارته‌ حاجی درویش افندی، با غمض عین روس‌ها توسط جانیان ارمنی بر مرکب نشانده ‌شده ‌و با گرداندن در کوچه‌ها تشهیر، ریش‌هایشان تراشیده ‌و پس از آنکه به کثافت آلوده شده‌اند، بدن‌هایشان قطعه قطعه ‌بریده ‌و شهید شده‌اند. 

-زن شصت ساله‌ی شهید مرحوم راسخ خوجا، مورد تجاوز قرار گرفته ‌و به‌ آلت تناسلی‌اش هیزم فرو کرده‌ و به ‌صورتی فجیع به ‌قتل رسیده‌ است.

باز هم در محله‌ی مذکور، از خانواده‌ی دوازده‌ نفری سفیل قاواس اوغلو خورشید و برادرش کامل، فقط سه‌ نفر از پنجه‌ی غدار ارمنیان نجات یافته، نه ‌نفر بقیه شهید شده‌اند. 

-ارمنی‌ها به‌ زور داخل خانه‌ی حاجی یعقوب آغا که چیلینگیر اوغلو سلیمان آغا و همسرش و از بازنشسته‌گان خلیل افندی که ‌کور است و از کاتبین محاسبه ‌صدقی افندی و خانواده‌اش و همسر جوان حاجی افندی و پنج کودک – دو پسر و سه‌ دختر- در آن مخفی شده‌ بودند شده‌ و آن‌ها را قطعه قطعه ‌کرده‌اند.

-همسر هفتاد ساله‌ی کرمزاده ‌هدایت افندی در خانه‌ی محمت بیگ واقع در محله‌ی ‌شامرام مورد تجاوز قرار گرفته ‌و بعد از آن، دویست زن و کودک بدست ارمنیان در حالیکه ‌سرود کومیته ‌را می‌خواندند با شادی و پایکوبی قطعه‌ قطعه ‌شده‌اند. ستوان عزت افندی و جراح محمد افندی هم قربانی وحشی‌گری این‌ها شده‌اند.

-در محله‌ی محمت بیگ، [ارمنی‌ها] سحر دختر سعدالله ‌و همسر جمال، و دو کودک او یکی پنج و دیگری هفت ساله را از دست مادرشان گرفته، ‌با قمه ‌تکه‌ پارچه‌ کرده؛ همسر کور حمزه‌اوغلو عباس و سه‌ دخترش، همسر خلیل چاووش و خواهرش و جابی حاجی عبدالله‌ افندی هشتاد ساله‌ و همسرش را به ‌شدت کوتک زده‌ و با خرد کردن سرشان با سنگ به‌ شکلی پست شهید کرده‌اند.

-در محله‌ی شعبانیه، افراد معتبر و موثق که ‌توانسته‌اند نجات پیدا کنند تحت سوگند بیان کرده‌اند که ارمنی‌ها همسایه‌شان ‌ستوان بازنشسته و فراش ‌عبدالرحمن افندی را که ‌مریض و به ‌اسارت درآمده‌ بود از اوتاقش بیرون کشیده و پس از ادرار کردن و دفع مدفوع بر صورتش، به ‌شکلی فجیع به ‌شهادت رسانده‌اند. 

-بنا به ‌بیانات مذکور همسایه‌گان، ارمنی‌ها مبالغ متنابهی نقد از حاجی عمر افندی که‌ از تجار است گرفته‌ و سپس با غمض عین روس‌ها، بدنش را دو پارچه کرده ‌و به‌هلاکت رسانده‌اند.

-زاهد برادرزاده‌ی ١٢ ساله‌ی کدخدای سابق محله‌ی توپچو اوغلو بکیر افندی، در اثر تجاوز ‌ارمنیان به‌ وی، پس از پانزده‌ دقیقه ‌فوت کرده ‌است. ارمنی‌ها این کودک را به‌ کنار دیواری گذاشته‌ و دیوار را بر سر او خراب کرده‌ و بدین طریق او را دفن کرده‌اند.

-در محله‌ی ‌حافظ افندی، ارمنی‌ها عادله ‌خواهر گوله‌ش محمود و منگلی‌یوز اوغلو بایرام و قصاب عباس را به ‌قتل رسانده‌اند و شادیه ‌و فیکریه دختران عباس ‌را روس‌ها و ارمنی‌ها با خود برده‌اند.

-در محله‌ی امین پاشا، [ارمنی‌ها] گاردیان علی و دو نوه‌ی پسری و همسرش و عروسش و مصطفی پسر هفت ساله‌ی مصطفی بایرام مامور پولیس، و پسر سید چاووش و همسر و دو کودک مصطفی، و همسر جوان حاجی قایا اوغلو ابراهیم چاووش را به‌ طرزی خونخوارانه ‌به ‌قتل رسانده‌اند.

-در محله‌ی عباس آقا، [ارمنی‌ها] ساکن محله‌ و کاتب بازنشسته‌ی هنگ محمدعلی افندی را به‌ باغچه‌اش آورده، پس از گرفتن پول‌های نقدش او را به ‌درختی بسته‌ با شلیک بیش از بیست گلوله‌ به‌ شهادت رسانده‌اند. خواهر و همسر این بیچاره‌ که ‌شهادت او با این طرز وحشیانه ‌را نظاره‌ می‌کردند، از فرط هیجان به‌ باغچه‌ دویده‌اند. اما جانیان این دو بدبخت را هم با قمه‌ تکه ‌تکه ‌کرده‌اند. همسایه‌ی این‌ها، نجیب افندی هم که ‌از اصناف بخاری‌ساز است به‌ همراه‌ خانواده‌اش به ‌همان شکل معروض به ‌ظلم و بی رحمی ‌شده‌ است. 

هنگامی ‌که‌ سووار اوغلو خالد، ضیاء، رضا و برادرش فائق، چئویک اوغلو خوجا محمت افندی به‌ همراه ‌بیش از پنجاه‌ نفر از همسایه‌گانشان در یک خانه ‌در محله‌ی سلیم بیگ [پناهنده شده] بودند، اشقیاء ارمنی به رهبری پانوس از ارمنی‌های وان، به ‌امان خواستن و فریادهای این بیچاره‌گان وقعی ننهاده، مردان و پسران را در یک ردیف کرده‌ و زنان بدردنخور [غیر زیبا] و دختر بچه‌گان معصوم را هم جلوی آن‌ها در یک ردیف دیگر کرده‌ و با فرمان مارش پانوس، به‌ رویشان آتش گشوده‌اند. سپس کسانی که‌ هنوز جان داشتند را گردن زده‌اند.

بدین ترتیب تعداد کسانی که‌ در این محله ‌قربانی مظالم و وحشی‌گری‌ [ارمنی‌ها] شده‌اند، متجاوز از سیصد نفر است. این وضعیت و ماوقع - که بر اساس آثار باقیمانده از جنایت آشکار و بدیهی است -  همچنین از طرف همسر خوجا محمت افندی که ‌شهید شده‌ است -، زن بدبختی که توانسته ‌با دو فرزندش به‌ طریقی مخفی شده ‌جان خود را نجات دهد، تحت سوگند بیان شده ‌است.

-در محله‌ی دروازه‌ی تبریز، اشقیای ارمنی‌ همسر صالح که‌ در جبهه‌ی جنگ است و چهار دختر ٥ تا ١٥ ساله‌ی آن‌ها، و خانواده‌های برادر و خواهرش که‌ مرکب از ١٧ نفر است را، به‌ طرزی وحشیانه‌ که‌ به ‌قصاب‌ها صد رحمت می‌خواند، تکه ‌پارچه کرده و با خون‌های آن‌ها صلیب‌هایی که در دست دارند را رنگ‌آمیزی کرده‌اند. 

-باز هم در محله‌ی مذکور، [ارمنی‌ها] محبوب خواهر صالح و سه‌ پسر و دو دختر او را به‌ همراه‌ عایشه ‌همسر قاسم اهل محله‌ی جامع کبیر و سه‌ کودکشان، نخست بچه‌ها را با بریدن گردن‌هایشان به ‌قتل رسانده ‌و بعدا زن‌ها را هم به‌ همان روش کشته‌اند.

-به‌ هنگام تخلیه‌ی وان، پنج کشتی که ‌اهالی [فراری] را حمل می‌کردند به ‌دلیل طوفان [در دریاچه‌ی وان] مجبور شدند به‌ نزدیک ولایات ارجیش و آدیلجیواز بیایند و شب را در آنجا بگذرانند. اما این کشتی‌ها هم فورا توسط چته‌های ارمنی محاصره‌ شده‌ مورد حمله‌ قرار گرفت. ارمنی‌ها نزدیک یک صد نفر را با گلوله‌ کشته و خیلی از آن‌ها را هم به‌ دریا انداخته‌اند. در میان تلف شده‌گان، سیییرت‌لی‌زاده ‌توفیق افندی از کاتبان محاسبه ‌و خانواده‌ی او و چندین خانواده ‌از افسران هم وجود دارد. بیانات پولیس هاشم افندی و جلال افندی و بعضی از اهالی که‌ از این فجایع غم‌انگیز نجات یافته‌ بودند و در حضور ما و تحت سوگند ماوقع را گفتند، به‌ درجه‌ای سوزناک است که‌ وجدان‌ها را به‌ رعشه ‌وا می‌دارد.

-قاواس میکوی ارمنی گویا به ‌اسم مرحمت، کاتب هنگ حسن فخری افندی سیواس‌لی را به‌ همراه‌ همسرش و مادر اۇستا دورسون توفنگ‌چی به‌ خانه‌ی خود برده؛ پس از آنکه ‌تمام پول نقد موجودی و زیورآلاتشان را گرفته، دو فرزند کاتب هنگ را با بی رحمی ‌به‌ قتل رسانده است. وضعیت از افادات زنان مذکور که‌ در قید حیات هستند و گریه‌کنان بیان می‌کردند معلوم شده ‌است. 

-ارمنی‌های روستاهای ایسکیله ‌و قالاجیق جلوی راه‌ اهالی قریه‌ی شیخ عینه ‌را که‌ دارای سیصد نفر سکنه ‌بود، به ‌هنگام فرار از وان گرفته‌ و آن‌ها را به ‌قریه‌ی زیوه ‌برده‌اند. در قریه‌ی مذکور که ‌دارای دویست نفر سکنه‌ بود، تمام مردان را پس از شکنجه‌های بسیار به ‌قتل رسانده و همه‌ی زنان پیر و کودکان را به ‌داخل مسجد پر کرده ‌و مسجد را به ‌آتش کشیده‌اند. این وقایع از بیانات تحت سوگند کورد ابراهیم و شوکرو اوغلو مصطفی و رشید اوغلو حقی که‌ شاهد این وقایع بودند و در قید حیات هستند معلوم شده ‌است. این واقعیت که ‌حتی یک نفر زنده ‌از اهالی این دو روستا پیدا نشده‌ است هم، کیفیت امر را تائید و تثبیت می‌کند.

-[ارمنی‌ها] سر فیضی آغای هفتاد ساله، از ثروتمندان قریه‌ی موللا سلیم را، پس از آنکه‌ در بغل همسرش گذاشته‌‌اند، بریده‌‌اند. آن‌ها پسر نه‌ ساله‌ی او صبری و عروسش حوریه‌ که ‌به‌ ولایت مرکز آورده‌ شده‌ بودند را، دوباره ‌برای گفتن محل اختفای پول‌های مرحوم به ‌قریه‌ بازگرانده‌‌اند. اما علی رغم گفتن محل، آن‌ها را به ‌طرزی جانیانه ‌به ‌قتل رسانده‌اند.

ارمنی‌ها محمت شاکیر شیخ تکیه‌ی موجود در قریه‌ی مذکور، پسر او ضیاء و پسر او سعدا و دخترانش زینب، محبت، فاخره، فخریه، و همسرش و مادربزرگشان فاطما؛ دختر ناتنی دیگرش زهرا را به‌ صورتی فجیع به ‌هلاکت رسانده‌اند. در خانه‌ی شیخ بیچاره‌ و برادرانش جعما هفتاد نفر [پناهنده]، از صغیر و کبیر، هدف وحشی‌گری‌های ارمنی‌ها واقع شده و به‌ قتل رسیده‌اند. عروس شیخ، هنگامی‌ که ‌او را به ‌وان می‌بردند، برای نجات جانش خود را به‌ درون آب انداخته‌ است. فجایع مزبور را ماهی خانیم، همسر صالح اوغلو شریف که ‌ماوقع را به ‌چشم خود دیده‌ بیان کرده ‌است.

-[ارمنی‌ها] در قریه‌های آمیک و آیانئس هم شناعت‌های بسیاری را اجرا و مرتکب شده‌اند. این را امام ده ‌موللا یوسوف و فرزندش سعید و کدخدا سعید تحت سوگند در افاده‌های خود بیان کرده‌اند.

-در روستاهای باغداشان و قاراآغاج هفده‌ دختر حداکثر پانزده ‌تا بیست ساله‌ جدا و توسط ارمنی‌ها به‌ طرف روسیه‌ برده‌ شده‌اند.

-تمام اهالی ناحیه‌ی تاجات، هفتاد و پنج درصد سکنه‌ی نواحی ارچیک و هاواسور با بی رحمی [بدست ارمنی‌ها] ‌به ‌قتل رسیده‌اند.

-در قریه‌ی ماندان، چهل و پنج تن از اهالی قریه‌ی ماندان، بدست ارمنی شرور ارچیک‌لی شرین و رفقایش به‌ هلاکت رسیده‌اند.

-از سکنه‌ی ارجیش و آدیلجیواز تنها پنجاه‌ درصد از اهالی توانسته‌اند ‌نجات پیدا کنند. حاجی حسن آغا که ‌به‌ سبب کومک کردن و انسانیتش نسبت به‌ ارامنه ‌معروف بود، از طرف این نمک‌نشناس‌ها بعد از آنکه‌ روزها معروض به‌ شکنجه‌ شده بود به ‌شهادت رسیده ‌است.

-از اهالی ولایات گوواش و سولطان در کوه آغری داغی، بیش از سه‌ هزار نفر، توسط کومیته‌ی مئکئس به ‌هلاکت رسیده ‌و نابود شده‌اند. حتی یک نفر نجات نیافته ‌است.

-[ارمنی‌ها] نزدیک به‌ سیصد موسوی - یهودی را که‌ می‌خواستند از حکاری فرار کنند، در قریه‌ی سیر، تکه‌ تکه‌ کرده به‌ قتل رسانیده‌اند و جسدهایشان که ‌لایه‌ لایه‌ روی هم چیده‌‌اند یک تپه‌ ایجاد کرده‌ است. این وقایع با بیانات تحت سوگند کسانی که‌ بقایای اجساد را دیده‌اند ثابت است. 

-تمام مساجد وان تخریب و ویران، همه‌ی محلات مسلمانان به‌ آتش کشیده‌ شده‌ و وان و پیرامون آن به ‌یک محوطه‌ی آتش‌سوزی مبدل گشته است. در بیمارستان وان هشتاد نفر از بیماران که ‌فرصت فرار پیدا نکرده‌اند، زنده‌ زنده ‌در آتش سوخته‌اند.

-در محله‌ی ‌قاتیرچی، ارمنی‌ها چهار فرزند و همسر رجب اوغلو محمت پنبه‌چی و دختر دوازده‌ ساله‌ی ستوان حسین افندی را با خود برده‌اند. پس از آنکه ‌این دخترک بیچاره‌ را با گلوله ‌زخمی‌ کرده‌اند، بی رحمانه ‌به ‌او تجاوز نموده‌ و در حال نزار رها کرده‌اند. یکی از ارمنیانی که ‌قبلا خدمت‌کار ستوان افندی بوده‌، این کودک را مخفی کرده‌ و در نهایت او از طرف والی جودت بیگ به ‌بیتلیس آورده‌ شده‌ است. وی در قید حیات و زخم‌هایش تحت تداوی است.

-متجاوز از ده‌ هزار نفر از اهالی مسلمان و زنان و کودکان که‌ در ناحیه‌ی میان قریه‌ی انگه‌ک و قریه‌ی وۇستان توسط ارمنیان به‌ هلاکت رسیده‌اند، به‌ هنگام عقب‌نشینی روس‌ها از وان، به‌ رای العین مشاهده ‌شده‌ است. 

-بنا به ‌شهود عینی، طیار افندی عموی هفتاد ساله‌ی ستوان یکم شوکرو از اهالی وان روبروی همسر پیرش با میخ به‌ در کوبیده ‌شده، [ارمنی‌ها] اول بینی و گوش‌هایش و بعد هم چانه‌اش را بریده‌اند. پس از قتل طیار افندی با این طرز فجیع، همسر او را هم شهید کرده‌اند.

-دختر حکمت افندی رئیس سربازگیری ارجیش، که‌ نتوانسته ‌است فرار کند، به‌ زور به‌ یک ارمنی داده ‌شده ‌و پس از گرداندن با طبل و سرنا در قصبه‌، به ‌داخل روسیه ‌فرستاده‌ شده ‌است. همسر او حقی افندی که‌ مدیر تلگراف‌خانه‌ی گه‌وه‌ر است، پس از این سرنوشت فجیع همسرش دچار جنون شده ‌است.

فرمانده‌ی ژاندارمری وان

علی

 

[بیانات تحت سوگند]

-خلیل آغا، از اصناف کفاش و از اهالی محله‌ی خلیل آغا، در حضور هئیت ما و تحت سوگند بیانات زیر را کرد:

«بعد از تخلیه‌ی وان، ارمنی‌ها ما را به ‌موسسه‌ی آمریکایی بردند. دو ماه‌ در آنجا ماندیم. تمام اهالی را به‌ آنجا آوردند. به‌ ما هر روز یک سوْمۇن [نوعی نان] داده‌ می‌شد. کسانی که ‌این را می‌خورند، فورا موهایشان می‌ریخت، خون‌هایشان مانند آب روان می‌شد. در مدت کوتاهی عده‌ی زیادی تلف شد. فقط ما صد نفر زنده‌ ماندیم. دو سوم اهالی که ‌آن‌ها را از دهات مختلف جمع کرده ‌بودند، در رودخانه‌ی مرمیت غرق شدند.

بعدا ما را از اینجا به ‌محلی که ‌کونسول‌گری فرانسه ‌در آن قرار داشت آوردند. در آنجا زندانی شدیم. وحشی‌گری‌هایی که ‌ارمنیان در حق زنانمان کردند، مافوق تصور بود. محله‌های مسلمان در مدت کمی‌ تخریب شد. ارمنی‌ها سه‌ کودک را که به جبه‌جی اوغلو حاجی آغا و خانه‌ی او پناهنده‌ شده‌ بودند و همسر حاجی افندی تحصیل‌دار را نزدیک خانه‌ی اسحاق بیگ، محض تفریح کشتند».

-بنا به ‌اظهارات عمر برخولو تحت سوگند:

«ارمنی‌ها که ‌برای روس‌ها پیشداری می‌کردند در روستاهای وابسته‌ به ‌ولایت شاتاق (هاسانیک، کاکان، کاسر، کؤشک، یوخاری دارناس، آشاغی دارناس، برخو، جمیک، نوره‌وان، هاسیس، ویرکه‌ز، ارکانس اکروهی، سارنوجی، سوزوانس، هیشت، شوکران، روکنان، شیخ هانس، سوکان) تمام مردان روستاها را با توفنگ‌های نیزه‌دار به ‌قتل رسانده‌اند و از میان دختران و زنان، آن‌هایی که ‌زیبا بودند را به ‌داخل [مناطق تحت کونترول خود] برده‌اند».

-نادیه ‌خانم، دختر حسین افندی ترابزون‌لو که ‌پس از اشغال وان توسط روس‌ها بدست ارمنی‌ها مجروح شده‌ بود اما به ‌طریقی توانسته‌ که ‌فرار کند ‌و نجات یابد، تحت سوگند سرگذشت خود را نقل کرد:

«هنگامی ‌که ‌پنبه‌جی رجب اوغلو مقیم محله‌ی قاتیرجی از محله‌های ارمنی؛ علی آغا ‌قاواس [محافظ مسلح] انگلیس‌ها که در خانه‌ی بقال محمت افندی قائم شده‌ بود به ‌همراه‌ همسرش لالی و فرزندانشان حسن هفت ساله، احسان ده ‌ساله، تحسین چهار ساله، کاظم یک ساله‌ و دخترشان زهرا و بچه‌ی شش ماهه‌اش که‌ در بغلش بود؛ من، دو دختر، و یک پسرم در خانه‌ای [پناهنده] بودیم، غفلتا ارمنی‌ها به‌ خانه‌مان هجوم آوردند. من با سراسیمه‌گی برای خبر دادن به‌ دولت از در بیرون آمدم. به‌ هنگام بازگشت از ترس گلوله‌هایی که‌ از مزغل‌ها [روزنه‌ی ‌تیر در دیوار سنگر] شلیک می‌شدند، دیگر بچه‌هایم را نتوانستم ببینم. اما فجایع و مصیبت‌هایی که‌ فرزند بیچاره ‌و معصومم که ‌از پنج جا زخمی‌شده‌ بود و توسط یک فرد خیر به ‌دیاربکر فرستاده ‌شد نقل کرد، نشان می‌دهد که ‌ارمنی‌ها در بی‌رحمی‌ و وحشی‌گری چه ‌هیولاهای ماهری هستند.

تکه‌ پارچه ‌شدن حسین پسر قاواس و دخترش زهرا را مادرم به من گفت. بچه‌اش را هم از بغلش گرفته‌ به‌ مرخص‌خانه‌ [اقامت‌گاه ‌عالم دینی] برده‌ و در آنجا کشتند. نمی‌دانم بر سر دوستان دیگرم که‌ در خانه‌ی مذکور بودند چه ‌آمد. دختر بزرگ بقال محمد افندی را در مسجد تبریز قاپی‌سی کشتند. همسرش حبیبه‌ و دختر کوچک او ثابته‌ را حین انتقال به ‌موسسه‌ی آمریکایی کشتند. به ‌زخم من در موسسه‌ی آمریکایی نگاه ‌نشد. وقتی که‌ از پنجره‌ی مرخص‌خانه‌ نگاه ‌می‌کردم، دیدم که ‌ارمنی‌ها یک بچه‌ی پنج شش ماهه ‌را کشتند. بعد هم پنج بچه‌ی دیگر و یک زن حامله ‌را به ‌قتل رساندند. یک زن هم که ‌به‌ زیارت‌گاه‌ شیخ عبدالرحمن بابا پناهنده ‌شده ‌بود، از تعرض ارمنی‌ها در امان نماند. قطعه قطعه ‌کردن نایب قصر و چند زن دیگر که‌ در خانه‌ی کاتب هنگ محمدعلی افندی بودند را از ارمنی‌هایی که‌ در مرخص‌خانه ‌بودند شنیدم.

کدام یک از ظلم‌ها و وحشی‌گری‌ها را بشمارم. پایم از لگن خاصره‌ام در آمده، سقط شده و عاجز از معالجه‌ام. این حال را هرگز فراموش نخواهم کرد».

بخش ذکر شده‌ در فوق از وحشی‌گری‌ها و شناعت‌های ارمنیان در محیط وان که ‌ثبت و تحریر آن‌ها جلدها را تشکیل خواهد داد، توسط تحقیقاتی که بالذات انجام شده و همچنین از بیانات تحت سوگند اشخاصی که‌ معروض به ‌شناعت‌های فوق بوده‌اند تبیین شده ‌است.


کومیسر ثریا

ستوان رجب، از بازنشسته‌گان نظامی‌ اهل وان

عبدالرحمن رئیس شهرداری وان

علی فرمانده‌ی هنگ ژاندارمری وان

 

PİŞİRİLİP ANNELERİNE YEDİRTİLEN ÇOCUKLAR, BOYNU VURULAN KADINLAR ... VAN İLE BATI AZERBAYCANDA ERMENİ MEZALİMİ RAPORU


VAN VİLAYETİ

VAN JANDARMA ALAY KUMANDANI’NIN RAPORU:


Ruslar hudud-i Osmaniye’yi tecâvüz ettikleri zaman, Van Ermenileri öteden beri beklemekte oldukları fırsatın hulûl ettiğine kâni olarak, ötede beride kıyam etmeğe, bu ihtilal teşebbüsâtına başladılar. Bunlar mudafıasız Müsülman köylerine, yolcu ve postalara tecâvüz etmek, tekâlif-i harbiye’yi redd eylemek ve Ordu için celp edilen erzakı ba’z memerr ve güzergahlarda pusu kurmak sûretiyle yağma etmek gibi harekât-i bâğiyânede bulunarak, kendilerince müsemmem ve mukarrer olan programın hayyiz-i fiile îsalına bezl-i mesâi eyliyorlardı.

Bedâyette taraf-ı Hükümetten icra edilen vesayaya karşı da istihfafkârane cevaplarla mukabilede bulunmaktan çekinmiyorlardı. Hatta Terzibaşıyan Avadis ismindeki Ermeni “Ne yapalım, 1312 senesi iğtişaşında ebeveyni telef olanların çocuklarına söz anlatılamıyor” demiştir.

Komite rüesâsından Aram Vayşhan’ın telkinât-i aleniyesiyle Şatak Kazası’nda isyan başlamıştı. Kaleye kapanan Ermeniler metruk bir adet kâr-i kadim bal yemez topunun âdi demir mermileriyle milislere ateş etmişlerdir. Me’murin geceleyin firar edebilmişlerse de, bir çok mâsum kadın ve çocuklar sularda boğularak ve ötede beride maruz-i tecâvüz olarak telef olmuşlardır.

Mirkehi Karyesi’nde Molla Hasan namındaki muhtar rufekasıyla birlikte Ruslara pişdarlık eden Ermeni çeterine karşı istiman işareti verdikleri halde, yine 7 erkek, 12 kadın ve 18 çocuk ki cem’en 57 nufus, adeta koyun boğazlar gibi gaddârane şehit edildiler. Kız ve gelinler ayrılarak Ermeniler tarafından götürülmüştür.

Çarpıksar Karyesi’nde bir çocuğun kuzu gibi kızartılarak bir süngü üzerinde bir direğe rapt edildiği bir çok kimseler tarafından mael-kasem ifade ve na’şının enkazı irâe edilmiştir.

Ahurik ile Avzerik Karyeleri arasında dört kişinin elleri karınlarına sokulmuş, âlât-i tenasüliyeleri ağızlarına bırakılmış bir halde na’şları bulunmuştur.

Kavlık Karyesi’nde yedi yaşında Fatma ve dokuz yaşlarında Gülnaz namlerinde iki mâsum kız çocuğuna her iki cehetten fi’li şenî icra olunarak mâlûl bir hale getirildiği muşahide edilmiştir. Elyevm bu mâsumlar Ermeni mezâlim ve şenâatinin canlı bir timsâli olarak arz-i vücut etmektedirler.

Yine bu karyede 70 yaşını mutecaviz Alo namında bir ihtiyarın çene kemikleri süngülerle kırılarak şehit edildiğini ve âlet-i tenâsüliyesinin de ağzına konulduğu bilâhire vürud eden Ordu-yi Osmânî erkanından ba’z zevat kemâl-i nifretle muşâhide etmişlerdir.

Ahtacı Karyesi’nde Kemo namındaki şahsın Züleyha ismindeki haremi tandır başında ekmek pişirmekle meşğul iken, altı aylık kız çocuğu ateşe atılarak vâlidesinin gözü önünde pişirilmiş ve kendisine yenmesi teklif olunmuş, redd etmesi üzerine zavallı bedbaht vâlidenin bir bacağı tandıra sokularak bîrehmâne yakılmıştır. Mezbure şu halde elyevm ber hayat olup gördüğü şu feci’ zülmü nakl ederken ağlamaktan men’-i nefs edemiyor ve hâzerûnu delhûn eyliyor.

Yine bu karyede tezek yığınları içerisine bir çok mâsum çocukların atılarak yakıldığı mevcut na’şlardan anlaşılmıştır.

Heretil Karyesi’nde Hacı Osman nâmında bir zavallıya işkence ile katl ettikten sonra üç kız ve iki gelinine kâl ve kalemle tasvir olunamayacak çirkinlikte fi’li şeni’ icra edilmiş ve bîçâreler bu şenâatten müteessiren terk-i hayat eylemişlerdir.

Kotur ahalisinden muhtarın Gül Beyaz namında 16 yaşında bulunan mahdûmuna müteeddit Ermeni tarafından fi’li şeni’ yapıldığı ve mezkur nâhiyede erkeklerin kâmilen bir samanlığa doldurularak üzerlerine nöbetçi bırakıldığı ve hâmisiz kalan nisvana fi’li şeni’i icra edildiği nâhiye ahalisinden mü’teber zevat tarafından mael-kasem ifade edilmiştir.

Yestikan Köyü’nde de Ermeniler tarafından yapılmadık şenâat bırakılmamış, yurtlarını terke mecbur olan bîçâre ahali-yi İslâmiyeden yüzde sekseninin yollarda katl ve ifna edildikleri henüz çürümemiş olan na’şlarından anlaşılmıştır.

Van Şehri’nin Halil Ağa Mahallesi’nden muhâsibe mümeyyiz-i sâbıkı Hasan Efendi ve zevcesiyle kerîmesi ve mektep müellimlerinden olan birâderi Hüseyn Efendi ve zevcesi ve dört nefer küçük çocukları Ermeni hunhârlığına kurban olmuşlar ve mûmi ileyh Hasan Efendi’nin kerîmesi iffetini bu canavarların pençe-yi tecâvüzünden tahlis edememiştir. İzmir muhâsibe memurluğundan muteâkid Beşir Oğlu Derviş Efendi ve haremi ve eniştesi Sabri ile zevcesi hazır oldukları halde Huriye ve Şadiye namlarındaki iki bâkireye zikr ve tafsili hayvânât-i müfterseyi bile şermsar edecek derecede müstekrihe tecâvüzatta bulunulmuş ve zavallı kızların birisi müehhiren Van vâlisi Cevdet Bey tarafından Vastan Kazası merkezine sevk edilirken, esnâ-yi rahda terk-i hayat eylemiştir. Bu şenâatleri müteakıp ebeveynlerini de koyun gibi zibh etmişlerdir.

Yine bu mahallede Nalçacı Oğlu Edhem ve harpte bulunan üç kardeşinin on beş nüfustan ibâret âileleri ve Şatak sandık emini Vehbi Bey’in zevce, peder, vâlide ve amcası Ermenilerin zülmüne uğrayarak feci’ bir sûrette terk-i hayat eylemişlerdir.

Yine mezkur mahalleden doksan yaşında bulunan mahalle imamı İsa ve 70 yaşını mütecaviz bir sinde müellimlikten mutekaıd Rasih Efendi ve Heyratiye imamı Hacı Derviş Efendi Rusların iğmâz-ı ayn etmelerine binâen, Ermeni cânileri tarafından birer merkebe bindirilerek sokaklarda gezdirilip teşhir edilmiş, sakalları tıraş ve telvis olunduktan sonra vücutları parça parça kesilerek şehit edilmişlerdir.

Şehit merhum Rasih Hoca’nın altmış yaşındaki zevcesine fi’li şeni’ icra kılındıktan sonra âlet-i tenâsüliyesine odun sokularak pek feci’ bir sûrette öldürülmüştür.

Yine mezkur mahalleden Sefil Kavas Oğlu Hürşit ve birâderi Kâmil’in on iki neferden mürekkep olan âilesinden yalnız üçü Ermenilerin pençe-yi gadrından kurtulabilmiş, dokuzu şehit edilmiştir.

Çilingir Oğlu Süleyman Ağa ve zevcesi ve mutekâidinden âmâ Halil Efendi ve muhâsibe ketebesinden Sıtkı Efendi ve âilesi ve Hacı Efendi’nin genc bir zevcesi ile ikisi erkek üçü enas beş çocuk Hacı Yakup Ağa’nın hânesinde ihtifa etmişler iken, Ermeniler cebren bu hâneye girerek bunları parçalamışlardır.

Keremzâde Hidayet Efendi’nin yetmiş yaşındaki zevcesi Şameram mahallesinde Mehmet Bey’in hânesinde Ermeniler tarafından fi’li şeni’e maruz kalmış ve bâdehu iki yüz kadın ve çocuk komite şarkısı söyleyerek icrâ-i surur eden Ermeniler tarafından parçalanmışlardır.

Hasta olan mülâzim İzzet ve Cerrah Mehmet Efendiler de bunların mezâlimine kurban olmuşlardır.

Mehmet Bey Mahallesi’nde Sa’dullah’ın kızı ve Cemâl’in zevcesi Seher’in biri beş, diğeri yedi yaşlarındaki çocukları vâlidesinin elinden alınarak kama ile parçalanmış ve kör Hamza Oğlu Abbas’ın zevcesi ve üç kerîmesi, Halil Çavuş’un haremi Ayşe ve hemşiresi ve 80 yaşında Cabı Hacı Abdullah Efendi ve zevcesi şiddetle darp edildikten ve kafaları taşla ezildikten sonra bir şekl-i denâetkârânede şehit edilmişlerdir.

Şa’baniye Mahallesi’nde hasta ve esir ferraş bulunan mütakaid mülazim Abdürrahman Efendi’nin odasından dışarıya çıkarıldıktan ve yüzüne tebevvül ve tağavvut edildikten sonra, bir sûret-i feci’ede şehit edildiğini gördüklerini komşularından kurtarılabilen mûteber ve mevsûk eşhas mael-kasem beyan etmişlerdir.

Tüccarden Hacı Ömer Efendi’nin pek külliyetli nukudu Ermeniler tarafından alındıktan sonra kendisinin de Rusların iğmâz-ı ayn etmeleri sâyesinden Ermeniler tarafından cesedi ikiye ayrılmak sûretiyle itlaf olunduğu komşularının muhlif beyanatından müsteban olmuştur.

Topçu oğlu Mahallesi’nin sabık muhtarı Bekir Efendi’nin 12 yaşındaki yeğeni Zâhid Ermeniler tarafından kendisine yapılan fi’li şeni’in te’siriyle on beş dakikada vefat eylemiş ve Ermeniler çocuğu bir duvarın altına götürdükten sonra duvarı üzerine yıkarak tedfînini bu sûretle icra eylemişlerdir.

Hafız Efendi Mahallesi’nde Ermeniler Güleş Mahmud, hemşiresi Adile ve Mengliyüz Oğlu Bayram ve Kasap Abbas’ı katl etmişler ve Abbas’ın kerîmesi Şâdiye ve Fikriye de Ruslar ve Ermeniler tarafından götürülmüştür.

Emin Paşa Mahallesi’nde Gardiyan Ali ve iki hafîdi ile zevcesi ve gelini ve inzibat memuru Bayram’ın Mustafa isminde ve yedi yaşındaki mahdûmu ve Seyid Çavuş’un mahdûmu, Mustafa’nın iki çocuğu ve zevcesi, Hacı Kaya Oğlu İbrahim Çavuş’un genç zevcesi de boğazlanmışlardır.

Abbas Ağa Mahallesi’nde mütakaiden mukim alay kâtibi Mehmetali Efendi bahçesine çıkarılmış, nakit mevcudu alındıktan sonra bir ağaca bağlanarak yirmiyi mutecaviz mermi ile şehit edilmiştir. Bîçârenin bu tarz-ı vahşiyânede şehâdetini seyr etmekte olan hemşiresiyle zevcesi fart-ı heyecanla bahçeye koşmuşlar, câniler kamaları ile bu iki zavallı kadını da parçalamışlardır. Bunun komşusu sobacı esnafından Necip Efendi’yle haremi de ayn-ı şakilerin hedef-i zülüm ve îtisafı olmuşlardır.

Selim Bey Mahallesi’nden Suvar Oğlu Halit, Ziya, Rıza, ve biraderi Faik, Çevik Oğlu Hoca Mehmet Efendi elliyi mütecaviz komşularıyla büyük bir hânede bulunmakta iken, Van Ermenilerinden Panos delâletine gelen şakiler bu zavallıları istiman ve feryatlarına bakılmaksızın erkeklerle erkek çocuklar, bir sıraya dizilmiş ve kadınlardan işe yaramayanlarla küçük mâsum kız çocukları da bunların önüne bırakılarak Panos’un arş kumandasını muteâkip üzerlerine ateş edilmiş, erkeklerden sağ kalanlar boğazlanmıştır.

Bu mahallede böylece kurbân-i mezâlim olanlar üç yüzü tecâvüz etmiştir. Bu hal, âsâr-i cinayetten müsteban olduğu gibi, şehit edilen Hoca Mehmet Efendi’nin zevcesi olup iki çocuğuyla birlikte her nasılsa bilihtifa yakayı kurtarabilen bedbaht bir kadın mael-kasem cereyan eden vakâiyi anlatmıştır.

Tebriz Kapısı Mahallesi’nden harpte bulunan Salih’in zevcesi ve 5-15 yaşları arasında dört nefer kerîmeleri, birader ve hemşiresinin 17 nufustan ibaret âileleri efradı kasaplara rahmet okutacak bir tarz-ı vahşiyanede Ermeni şâkîleri tarafından doğranmışlar ve kanlarıyla ellerindeki Selib’i boyamışlardır.

Yine mezkur mahalleden Salih’in hemşiresi Mahbup ve üç oğlu ile iki kızı, Câmi-i Kebir mahalleli Kasım’ın haremi Ayşe ve iki çocuğu bedâyeten çocuklar boğazlanarak katl edildikten sonra, kadınlar da aynı vahşete kurban olmuşlardır.

Van tahliye ediliği esnada ahaliyi hâmil olan sefinelerden beşi fırtına dolayısıyla Erciş ve Adilcivaz kazaları civarına gelerek geceyi orada geçirmek istemişlerse de, bu sefineler de Ermeni çeteleri tarafından derhal abluka edilmek sûretiyle tecâvüz olunarak kurşunla dört yüze yakın nufus itlaf edilmiş, bir çoğu denize atılmıştır. Telef olanlar miyanında muhâsibe ketebesinden Siirtlizâde Tevfik Efendi ve âilesiyle bir çok zâbit familyası da dahildir. Bu fâcie-i elimden kurtulabilen polis Haşim ve Celal Efendilerle ahaliden ba’z eşhasın huzurumuzda mael-kasem vaki olan ifadeleri vicdanlara râşe bahş olacak mertebede sûznâktır.

Alay katibi Sıvaslı Hasan Fahri Efendi’nin haremiyle Tüfekçi Dursun Usta’nın vâlidesi Ermenilerden Kavas Miko tarafından guya merhameten hânesine götürülmüş, bilcümle nakit mevcut ve müzeyyenatları alındıktan sonra alay katibinin iki çocuğu gaddârane boğazlanmıştır. Keyfiyet elyevm ber hayat bulunan mezbure kadınların ağlayarak vaki olan hikayelerinden anlaşılmıştır.

Üç yüz nufustan mürekkep olan Şeyh Ayne Karyesi ahalisi Van’a hicret ederken İskile ve Kalacık Köylerinin Ermenileri bunları yoldan çevirerek Ziyve Karyesi’na götürmüşler, iki yüz nufuslu olan mezkur karyede erkekler tamamıyla bir çok işkencelerden sonra katl edilmiş, ihtiyar kadınlarla küçük çocuklar kâmilen Câmi’e doldurularak ateş verilmiştir. Bu hal elyevm ber hayat kalan ve vakıaya şâhid olan Kürt İbrahim ve Şükrü Oğlu Mustafa ile Reşit Oğlu Hakkı’nın mael-kasem vakı olan ifadelerinden anlaşılmış ve her iki köy ahalisinden hiç kimsenin bir tarafta bulunamaması da keyfiyeti teyit ve ispat eylemiştir.

Molla Selim Karyeli ehl-i servetten yetmiş yaşlarında Feyzi Ağa’nın başı, zevcesinin kucağına konulduktan sonra kesilmiş, dokuz yaşlarındaki mahdûmu Sabri ile gelini Huriye merkez vilayete getirilmişken tekrar karyeye götürülerek merhumun parasının mahall-i ihtifası tayin ettirilmiş ve buna rağmen câniyâne katl olunmuştur.

Mezkur karyede mevcut Tekyenin şeyhi Mehmet Şakir, mahdûmu Ziya ve bunun mahdûmu Süeda ile Zeynep, Muhabbet, Fahire, Fahriye namlarındaki kerîmeleriyle zevcesi ve büyük valideleri Fatma, diğer ögey kızı Zehra sûret-i feciede telef ettirilmişlerdir. Zavallı şeyh ve biraderlerinin hânelerinde sagir ve kebir cem’en yetmiş kişi Ermenilerin hedef-i mezâlimi olmuştur. Şeyh’in gelinlerinden Zahide’yi, tahlis-i nefs için, Van’a götürdükleri sırada kendisini suya atmıştır. Fecâyi-i mebhuseyi râyelayn gören Salih Oğlu Şerif’in zevcesi Mâhi Hanım beyan etmiştir.

Amik ve Ayanes Karyeleri’nde de pek çok şenâat icra ve irtikap edildiği sağ kalan köy imamı Molla Yusuf ve mahdûmu Said ve Muhtar Cafer’in bâd-el-tehlif istima olunan ifadelerinden tebyin edilmiştir.

Bağdaşan ve Karaağaç Köyleri’nden nihayet on beş ile yirmi yaşları arasında on yedi kız tefrik olunarak Ermeniler tarafından Rusya cihetine götürülmüştür.

Taçat nâhiyesi ahalisi tamamıyla, Erçik ve Havasor nâhiyeleri sekenesinin yüzde yetmişi bîrahmâne katl edilmiş ve Mandan Karyesi’nde Erçikli Şerin namındaki şerir Ermeniyle rufekası tarafından bu karye ahalisinden kırk beş kişi itlaf olunmuştur.

Erciş ve Adilcivaz Kazaları sekenesinin ancak yüzde ellisi kurtulabilmiş ve Ercişli olup Ermenilere muavinet ve insaniyeti ile mâruf bulunan Hacı Hasan Ağa bu nankör şâkîleri tarafından günlerce işkencelere mâruz bırakılarak şehit edilmiştir.

Guvaş ve Sultan Kazaları ahalisinden üç bini mütecaviz aşhas Ağrı Dağı’nda Mekes Komitesi tarafından ferd-i vâhid kurtulmamak şartıyla itlaf ve imha edilmiştir.

Akkari’den çıkarak firar etmek isteyen üç yüze yakın Musevi, Sil Karyesi’nde parça parça edilerek itlaf olunmuş ve cesetleri yığınlar teşkil edecek tarzda istif edilmiştir. Nâ’şların inkazı görenlerin mael-kasem şehâdâtıyla sabittir.

Van’ın bütün câmileri tahrip ve İslam mahallatı ihrak olunmuş ve Van ve Merkez muhiti yangın yerine çevrilmiştir. Van Hastanesi’nden nakle imkan bulamayan seksen kadar hasta efrat, diri diri ihrak olunmuşlardır.

Katırcı Mahallesi’nden Penbeci Recep Oğlu Mehmet’in dört çocuğuyla zevcesi ve Mülazim Hüseyn Efendi’nin on iki yaşındaki kerîmesini Ermeniler birlikte götürmüşler ve bu kızcağızı kurşunla yaraladıktan sonra bilâ-tarahhüm ırzını da hetk ederek bîtâb bırakmışlar ve Mülazim Efendi’nin mukaddimen hidmetçiliğinde bulunan bir Ermeni bu çocuğu saklayarak bilâhire Vali Cevdet Bey tarafından Bitlis’e getirilmiştir ki elân berhayat bulunmakta ve yarası tedavi olunmaktadır.

Engek Karyesiyle Vustan Karyesi arasında Ermeniler tarafından itlaf edilen ahali-yi İslamiye’nin ve kadın ve çocukların on bini, tecâvüz ettiği Rusların Van’dan ricâtı esnasında râyülayn muşâhide edilmiştir. Van ahalisinden Mülazim-İ Evvel Şükrü Efendi’nin seksen yaşında ve Tayyar Efendi namındaki amcası, ihtiyar zevcesi muvâcihesinde ellerinden çivi ile kapıya çakılmış, ibtida burnu ve kulakları ve sonra da çenesi kesilmiş olduğu şuhûd-i mu'tebere tarafından bizzat görülmüştür. Tayyar Efendi’nin ber sûret-i fecî'ede itlafından sonra zevcesi de şehit edilmiştir.

Erciş ahz-i asker reisi olup her nasılsa çıkamayan Hikmet Efendi’nin kerîmesi cebren bir Ermeniye verilmiş ve davul zurna ile kasabada gezdirildikten sonra Rusya içerilerine gönderilmiştir. Mezbûrenin zevci Gever telegraf müdürü Hakkı Efendi zevcesinin şu âkıbet-i fecî’esinden tecennün etmiştir.

VAN JANDARMA KUMANDANI

ALİ

Papuççu esnafından ve Van’ın Halil Ağa Mahallesi ahalisinden Halil Ağa heyetimiz huzurunda mael-kasem ifâdât-i âtiyede bulundu:

Van’ın tahliyesinden sonra bizi Ermeniler Amerika Müessisesi’ne götürdüler. İki ay orada kaldık. Tekmil ahali oraya toplattırıldı. Bize yevmiye bir somun veriliyordu. Bunu yiyenlerin derhal saçları dökülüyor, kanları sular akıtarak oluyordu. Az zaman içinde pek çok kişi telef oldu. Biz yalnız yüz kadar nüfus kaldık. Köylerden toplanan ahalinin iki sülsü Mermid Çayı’na döküldü. Sonra bizi buradan Fransız Konsolosu’nun bulunduğu hâneye götürdüler. Orada haps edildik. Ermenilerin kadınlarımıza yaptığı fecâyi’ tasavvurun fevkinde idi. Müsülman mahallatı az zaman içinde tahrip edildi. Cebeci Oğlu Hacı Ağa ile hânesine iltica eden üç çocuk Tahsildar Hacı Efendi’nin haremi İshak Bey’in hânesi yanında eğlence kabilinden olarak öldürüldü”.

Ermeniler Şatak Kazası’na tâbi’ Hasanik, Kakan, Kasr, Köşk, Darnas Ülya, Darnas Süfla, Berho, Cemik, Nürevan, Hasis, Virkez, Arkans Ekruhi, Sarnuci, Suzvans, Hişt, Şükran, Rüknan, Şeyh Hans, Sukan köylerinde bulunan erkekleri Ruslara pişdarlık olarak gelen Ermeniler kâmilen süngüledikleri ve kız ve kadınları seçerek güzellerini içerilere götürdüklerini Berholu Ömer mael-kasem beyan etti.

Trabzonlu Hüseyn Efendi’nin kerîmesi olup Rusların Van’ı istilasından sonra Ermeniler tarafından cerh edilen ve her nasılsa kaçıp kurtulabilen Nâdiye Hanım maaltahlif sergüzeştini hikaye etti:

“Ermeni mahallarına merbut Katırcı Mahallesi’nde ikamet eden Penbeci Recep Oğlu, Bakkal Mehmet Efendi’nin hânesinde saklı bulunan İngiliz kavası Ali Ağa ve haremi Lalı ve bunların on yedi yaşında Hasan ve on yaşında İhsan, dört yaşında Tahsin, bir yaşında Kazım namlarındaki oğullarıyla kerîmesi Zehra ve bunun kucağında altı aylık çocuğu ve ben, iki kerîmem ve bir mahdûmemle beraber bulunduğumuz sırada bağtaten Ermeniler hânemizi bastılar. Hükümete haber vermek için telaşla kapıdan çıktım. Avdetimde mazğallerden atılan kurşunların korkusundan bir daha çocuklarımı göremedim. Ancak beş yerinden yaralı olup bir sâhib-i hayır tarafından Diyabakır’a gönderilen bîçâre mâsum yavrumun geçirdiği müsibet ve anlattığı fecâyi’ Ermenilerin mezâlim yapmakta ne kadar mâhir birer canavar olduğunu gösteriyor.

Kavasın oğlu Hüseyn ve kerîmesi Zehra’nın parçalandığını vâlidem söyledi. Kucağındaki çocuğu murahhasahaneye götürdüler, oralarda öldürdüler. Mezkur evde bulunan diğer refiklerimin ne olduğunu bilemedim. Bakkal Mehmet Efendi’nin büyük kerîmesi Hediye’yi Tebriz Kapısı Câmii’nde öldürdülür. Zevcesi Habibe ile küçük kızı Sâbite’yi Amerika Müessise’sine götürürken öldürdüler. Benim yarama murahhasahaneyede bakılmadı. Murahhasahanenin penceresinden baktığım zaman Ermenilerin beş, altı aylık bir çocuğu öldürdüklerini gördüm. Sonra diğer beş çocukla bir gebe kadını öldürdüler. Şeyh Abdurrahman Baba Ziyaretgahı’na iltica eden bir kadın da Ermenilerin taarruzundan masun kalamadı. Alay katibi Mehmet Ali Efendi’nin hânesinde bulunan saray nâibini ve daha bir kaç kadını parçaladıklarını murahhashanede bulunan Ermenilerden işittim. Mezâlimin hangi birini ta’dad edeyim. Bacağım kalçadan çıkmış, sakat ve tedâviden âciz bir haldeyim. Bu hâli hiç unutmayacağım”.

Ermenilerin Van muhitinde zapt ve tarhriri ciltler teşkil edecek derecede yaptıkları mezâlim ve şenâyi’in bâlâda gösterilenleri doğrudan doğruya bizzat edilen tahkikatten ve ya binnefs mâruz-i şenâat olmuş zevatın mael-kasem ifâdâtından tebyin edilmiştir. 

Komiser Süreyya

Mütakaidîn-İ Askeriyeden Vanlı Mülazim Recep

Van Belediye Reisi Abdurrahman

Van Jandarma Alay Kumandanı Ali

برای مطالعه‌ی بیشتر:

 

جنایات و وحشی‌گری‌های اشقیاء و تروریست‌های آسوری‌ و ارمنی در اورمیه:  شکم‌های دریده شده‌ی دختربچه‌ها، روده‌های بیرون ریخته، چشمان از حدقه در آمده، مغزهای پاشیده بر دیوار، کودکان زنده انداخته شده در آتش، ....

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_28.html

در آتش سوزانیدن زنان و کودکان تورک روستاهای بالاو، گجین، کوتالان و ... اورمیه توسط قوای مسیحیه؛ اعدام غیر نظامیان تورک سنّی توسط ارتش روسیه به تاریخ ١٥ اوکتوبر ١٩١٤

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/04/blog-post_28.html

پختن کودکان و خوراندنشان به مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان؛ وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان (یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_22.html

١٩١٨ قالو کؤیو (دره‌جیک کندی) قیرغینی: ائرمه‌نی اشقیاء و تئروریست‌له‌ر الی‌یله غدّارجا اؤلدوروله‌ن ٣٦٠ تورک اوشاق، قادین و ارکه‌یه آغیت (قتل عام روستای قالو-دره‌جیک، مرثیه‌ای برای ٣٦٠ کودک و زن و مرد تورک که غدّارانه به دست اشقیاء و تروریست‌های ارمنی قتل عام شدند)

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_18.html

روایت تورکی از قتل عامِ مردمِ ولایتِ اورمیه توسط آسوریان و ارمنیان و کوردان؛ و قدردانی مردم تورک از رهبر ملی مجدالسلطنه افشارِ نجات دهنده

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_9.html

ارمنیان آناتولی و هیستری کشت و کشتار و امرار معاش از طریق تجارت نسل‌کشی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_16.html

مظالم ارمنی، تروریسم ارمنی، تهجیر ارمنی: درس‌هائی که می‌باید آموخت و سوالاتی که باید پاسخ داده شوند

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_17.html

تورک قیریمی (قارا قیرقین) کشتار تورکان در غرب آزربایجان توسط دسته‌جات مسیحی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_29.html

برجسته کردن بجا و نابجای تورک قیرقینی (جیلولوق-قاچاق‌لیق- سیمیتقولوق)

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_5.html

صحنه‌ای از کشتار تورک‌ها در باکو توسط فدائیان ارمنی به روایت ابوالقاسم امین الشرع خویی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_6.html

خویی‌ها و حاج علی‌احسان پاشا در مصاف آندرانیک، به روایت محمدرحیم نصرت ماکویی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_7.html

MASSACRES OF TURKS COMMITTED BY ARMENIANS DURING WORLD WAR I

https://www.facebook.com/media/set/?vanity=100016259447627&set=a.721325301752778

تهاجم ارامنه به فرماندهی ژنرال آندرانیک اوزانیان به خوی به روایت ابوالقاسم امین الشرع خویی

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_10.html

تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان. مقدمه، لغت‌نامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_88.html

قتل عام اهالی سالماس و اورمیه توسط آسوری‌ها با حمایت روسیه، انگلیس و فرانسه؛ به روایت عبدالله بهرامی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_10.html

نیمتاج خانم لک سلماسی، تحریف شعر «دوشیزگان اورومی، خواهران سلماس» منسوب به او و تخریب شخصیت وی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post.html

زرخانیم افشار اورومی قهرمان ملی تورک در حماسه‌ی خوی، و تخریب شخصیتی وی با ترانه‌ی بالازرخانیم از شهر قارس

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_13.html

مساله‌ی تحت الحمایه‌گی- پروتکتورا و یا ادعای حمایت دولت‌های بزرگ اوروپائی از اقلیت‌های مسیحی شرق

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_76.html

سهم فرانسه در رنج و مصیبت تورک‌ها و ارمنی‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_14.html

جنایات جنگی: کاری که ایروان در ناگورنو-قره باغ انجام می‌دهد

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_62.html

گزارشی از به دار آویختن حاجیان شهید بالو-کؤتالان توسط روس‌ها: درگیری‌ها در اورمیه، مظالم موسقوف‌ها و جنایات نستوری‌ها

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post.html

به خاطره‌ی ٩ شهید شهبندری اورمیه که مظلومانه توسط قوای روسیه-آسوری به دار آویخته شدند.

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_31.html

س. م. توفیق به‌ی همدانی: میتینگ میدان سلطان احمد ایرانیان در پیوستن به جهاد سلطان عثمانلی و اعتراض به به دار آویختن یک صد و یازده تن در اورمیه توسط روس‌ها

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_11.html

شیخ الرئیس قاجار تبریزی: در ستایش خلیفه‌ی اعظم، سلطان معظم مَحْمَتْ رشات عثمانلی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_16.html

اعلان جهاد میرزا فضل الله ناصحی اورومی و میرزا مسیح افشار بر علیه روسیه و بریتانیا، پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و پارتیزان‌های وی به اوردوی خلیل پاشا، و خواست شاهسون‌ها از عثمانلی برای فتح تبریز

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html


[1] ائرمه‌نی قومیته‌له‌ری‌نین آمال و حرکاتِ اختلالیه‌سی، اعلانِ مشروطیت‌ده‌ن اوّل و سونرا. استانبول، مطبعه‌یِ عامره، ١٣٣٢

Ermeni Komiteleriniñ Amâl Ve Harekat-İ İhtilâliyyesi. Publication date 1913

https://archive.org/details/ermenikomiteleri00istauoft/page/362/mode/2up

Ermeni komitelerinin amal ve harekat-i ihtilaliyyesi (Turkish Edition) Paperback – August 27, 2011

https://www.amazon.com/Ermeni-komitelerinin-harekat-i-ihtilaliyyesi-Turkish/dp/1178570983

No comments:

Post a Comment