تصمیم احزاب سیاسی تبریز برای اتحاد و الحاق به آزربایجان قفقاز
مئهران باهارلی
در این مقاله سندی مهم در بارهی تاریخ مجادلهی ملی تورک را معرفی کردهام. در این سند که گزارشی در نشریهی «اهالی یوردو» چاپ ادیرنه به تاریخ دوم دسامبر ١٩١٩ است[1] گفته میشود احزاب سیاسی وقت تبریز، یک صدا و متحدا تصمیم به الحاق آزربایجان ایران با قفقاز گرفتهاند. سپس در تحلیلی کوتاه بیان میکند که پراکندهگی و تشتت تاسفآور تورکها در آزربایجان ایران و قفقاز و تحت تاثیر فرهنگهای گوناگون (روس و فارس) بودن آنها در این روزگار که عصر ملیتها است، و تمدن نابود شدهی ایران و سیاستهای امپریالیستی و بدخواهانهی بیگانهگان (اوروپائیان) که خواهان محو این تورکها هستند، هیچ شانسی برای ادامهی موجودیت آنها نمیدهد. حال آن که اتحاد و ادغام آزربایجان ایران با قفقاز، آنها را به عاملی تعیین کننده در قفقاز و تغییر دهندهی موازنهی سیاسی در آن تبدیل خواهد ساخت و سدی در جلوی طمعکاریهای بعضی از همسایهگان (روس و ارمنی) خواهد کشید. مولف در پایان برادران و خواهران تبریزی خود را به سبب این اقدام ملیتپرستانه و روشنفکرانه تحسین کرده و تبریک میگوید و برایشان آرزوی موفقیت میکند.
در زیر نخست اصل تورکی این سند و سپس چند نکتهی مربوطه
را ذکر کردهام.
شرقدهن گلهن دادلی خبرلهر
تبریز فرقهلهرینین ملیتپرورانه حرکتی
تبریزدهکی سیاسی فرقهلهر بالاتحاد قافقاس آزهربایجانییله بیرلهشمهیه قرار وئرمیشلهردیر. شو ملیت عصرینده آزهری تورکلهرینین متفرق بیر حالدا بولونمالاری، مختلف حرثلهر تحت تاثیرینده قالمالاری تاثّرله گؤرولمهکده ایدی.
آرتیق تاریخه قاریشمیش ایران مدنیتی، امحاکار بیر غایهیه متوجه بولونان اجنبی تاثیراتی تورکلهره حیات مجادلهسینده موفقیت بخش ائدهمهز. بعض اجنبیلهرین امپئرییالیست سیاستلهری [ایله] موسقوف تهلکهسی قارشیسیندا، تورکلهرین بوگونکو متفرق وضعیتده موجودیتلهرینی ادامهیه موفق اولمالاری، پئک چوخ و بویوک مشکللهری اقتحاملا ممکندور.
حال بو که قافقاس و ایران آزهربایجانینین اتحادی، قافقاس موازنهسینده ان مهم موثر و عامل اولماق صلاحیتینی بخش ائدهجهییی گیبی، بعض محترص قونشولارین احتراصینا سد چکهرهک، موسقوف تهلکهسینه قارشی بیر قافقاس فئدئراسیونو تشکیلینه مقتدر اولاجاقدیر.
تبریزلی قارداشلاریمیزی بو ملیتپرورانه و منورانه تشبثلهریندهن دولایی، آلقیشلار و موفقیتلهر دیلهریز.
اهالی (یوردو). مستقل الافکار تورک قزئتهسی
ادیرنه،
سالی. ٢ کانون اول ١٣٣٥، ٩ ربیع الاول ١٣٣٨، [٢ آرالیق] ١٩١٩ (سهشنبه، ٢ دسامبر
١٩١٩)
ترجمه
خبرهای خوشی که از شرق میآیند
حرکت ملیتپرستانهی احزاب تبریز
احزاب سیاسی موجود در تبریز، یک صدا و متحدا تصمیم به اتحاد با و الحاق به آزربایجان قفقاز گرفتهاند. در این عصر ملیت، با تاسف مشاهده میشد که تورکهای آزری [تورکهای قفقاز و تورکایلی در شمال غرب تورکنشین ایران] در وضعیتی پراکنده و متفرق و تحت تاثیر فرهنگهای گوناگون قرار دارند.
تمدن به تاریخ پیوسته و نیست شدهی ایران، و تاثیرات بیگانه که به هدفی نابود کننده روی آوردهاند، دیگر برای تورکها امکان هیچ موفقیتی در نبرد زندهگی را نمیتوانند بدهند. موفقیت تورکها برای حفظ موجودیت خود -با توجه به پراکندهگی امروزیشان-، در مقابله با سیاستهای امپریالیستی بعضی از بیگانهگان و خطر موسکوف [روسیه]، تنها با مشکلات بسیار و مشقتهای بزرگ امکان دارد.
حال آنکه اتحاد و الحاق آزربایجان ایران با قفقاز، همانگونه که خواهد توانست به او صلاحیت تبدیل شدن به مهمترین عامل و تاثیرگذارنده در موازنهی قفقاز را اعطاء کند؛ با کشیدن سدی در مقابل آزمندی بعضی از همسایهگان طمعکار، قادر به تشکیل یک فدراسیون قفقاز در مقابل خطر موسکوف [روسیه] هم خواهد شد.
برادران و خواهران تبریزییمان را به سبب این اقدام ملیتپرستانه و روشنفکرانهشان، تحسین کرده و آرزوی موفقیت میکنیم.
اهالی (یوردو). مستقل الافکار تورک قزئتهسی
ادیرنه، سالی. ٢ کانون اول ١٣٣٥، ٩ ربیع الاول ١٣٣٨، [٢
آرالیق] ١٩١٩ (سهشنبه، دسامبر ١٩١٩)
Şarktan gelen tatlı haberler
Tebriz fırkalarının
milliyetperverâne hareketi
Tebriz’deki siyasi fırkalar bilittihad Kafkas Azerbaycanı ile birleşmeye karar vermişlerdir. Şu milliyet asrında Azeri Türklerinin mutafarrık bir halde bulunmaları, mühtelif hırslar taht-i te’sirinde kalmaları teessürle görülmekte idi.
Artık tarihe karışmış İran medeniyeti, imhakar bir gayeye müteveccih bulunan ecnebi te’siratı Türklere hayat mücadilesinde muvaffakıyyet bahş edemez. Ba’z ecnebilerin emperiyalist siyasetleri Moskof tehlikesi karşısında Türklerin bugünkü müteferrik vaziyette mevcudiyetini idameye muvaffak olmaları pek çok ve büyük müşkülleri iktıhamla mümkündür.
Halbuki Kafkas ve İran Azerbaycanının ittihad-ı Kafkas muvazinesinde en mühim müessir ve amil olmak selahiyyetini bahş edeceyi gibi, ba’z mühteris komşuların ıhtırasına sedd çekerek Moskov tehlikesine karşı bir Kafkas federasyonu teşkiline muktedir olacaktır.
Tebrizli kardaşlarımızı bu milliyetperverâne ve münevverâne teşebbüslerinden dolayı, alkışlar ve müveffekiyetler dileriz.
Ahâli Yurdu. Mustakil ül-efkar
Türk gazetesi
Edirne. Salı. 2 Kaânun-i evvel 1335. 9 Rebi’-ül evvel 1338, 2 aralık 1919
چند نکته ی مربوطه:
١-بعد از اشغال تهران پایتخت دولت تورک قاجار توسط نیروهای مشروطهطلب ضد تورک (عوامل اطلاعاتی انگلستان، پارسیهای هندوستان، زرتشتیان، داشناکها-هینچاکهای ارمنی، ماسونها، ازلیها، بختیاریها، مازندرانیها، گیلکها و تورکهای مانقورت و خائن مشروطهطلب فرقهی دموکرات ایران، انجمن آزربایجان تهران، آنارشیستها و تروریستهای مجاهدین قفقازی، ...) در تاریخ ١٣ ژوئیه ١٩٠٩ و خلع محمدعلی شاه از سلطنت، به حاکمیت تورک بر ایران عملا پایان داده شد، و دولت قاجاری تماما به تسلط عناصر ضد تورک در آمد. (دولت مشروطهی ایران پس از اشغال تهران و خلع محمدعلی شاه را، علی رغم بر تخت نشستن احمد شاه ١٢ ساله، میباید یک دولت ضد تورک به شمار آورد، زیرا تماما تحت کونترول و مدیریت انگلستان و عناصر ضد تورک باستانگرا و ازلی و ماسون و فارس و ارمنی و پارسی و بختیاری و گیلگ و مازنی و... بود). پس از این تاریخ، روند سقوط دولت قاجاری اکنون تحت حاکمیت فارسگرایان و نیروهای ضد تورک، که با انقلاب مشروطیت انگلیسی و قرارداد سن پترزبورگ برای تقسیم دولت قاجاری در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ توسط انگلستان و روسیه و فرانسه آغاز شده بود، شتاب بسیار گرفت.
٢-با تسلط عناصر ضد تورک بر دولت قاجاری و به موازات شکوفایی شعور ملی تورک و تشکل هویت ملی تورک به معنی مودرن در میان تورکان ساکن در ایران که در بستر حرکت «اتحاد اسلام»، «رفورمیسم - تجددیسم قاجاری-عثمانلی» و «شعار مظفرالدینشاهی یک دولت- یک ملت» (قاجار-عثمانلی) پدیدار شده بودند، جریانات و شخصیتهای ملی تورک آغاز به جستجوهایی مرکزگریزانه بر اساس تورکگرایی کردند. این جستجوها در سطح سیاسی در سالهای جنگ جهانی اول، بویژه در غرب آزربایجان و همدان و اطراف آن منجر به ظهور طیفی گسترده از جریانات سیاسی مختلف و مطرح شدن آلترناتیوهایی بسیار متنوع بر اساس تورکیت و تورکگرایی، از جمله انتزاع منطقهی تورک نشین شمال غرب ایران، ادغام آن با آزربایجان قفقاز و ایجاد یک دولت-کشور تورک تحت الحمایهی عثمانلی شد.
٣-به لحاظ تاریخی جریانات تورکگرای خواهان اتحاد با قفقاز و الحاق بهعثمانلی، ادامهی حرکات امرای قزلباش از جمله امیرالامرای آزربایجان «اولامهسلطان تکلو» (اولاما سولطان تکهلی)، «علیبیگ تکهلی»، «ولیخان تکهلی»، ... در دورهی صفویان برای ایجاد کشوری مستقل در غرب شامل سراسر تورکایلی و الحاق آن بهعثمانلی؛ سپس اقدامات دیپلوماتیک نادرشاه افشار برای ادغام و الحاق دولت افشاری به دولت عثمانلی و تبدیل شدن دولت افشاری به تحت الحمایهی امپراتوری عثمانلی مانند خانات تاتار کریمه است.
٤-اهم آلترناتیوهای مرکزگریز تورکگرای مطرح شده در سالهای جنگ جهانی اول چنین است:
-ادغام
دولت قاجاری با دولت عثمانلی بر اساس اصل مظفری یک دولت-یک ملت، در این راستا
ازدواج سلطان احمدشاه قاجار با یک پرنسس عثمانلی مطرح گشت، اما با مخالفت «داماد فرید پاشا» مواجه شد.
-الحاق
و ضمیمه شدن مستقیم بخش تورکنشین شمال غرب ایران –تورکایلی به قلمروی عثمانلی و تبدیل آن به ایالت عثمانلی با والیگری «پرنس شهزاده صباحالدین بیگ
افندی» و ایجاد «بویوک تورکییا- تورکیهی بزرگ».
-جدائی و
استقلال منطقهی تورکنشین شمال غرب –تورکایلی از ایران و الحاق و اتحاد آن
با آزربایجان قفقاز و تشکیل دولت کشور
واحد «یئکه آزهربایجان - آزربایجان بزرگ»، مستقل و یا تحت الحمایهی عثمانلی.
-اتحاد
فرهنگی و سیاسی تورکهای عثمانلی، قفقاز، ایران (تورکیسم)
-اتحاد فرهنگی و سیاسی همهی گروههای ملی تورکیک آوراسیا
٥- در این خبر، نام احزاب مذکور برده نشده است. اما توافق احزاب تبریز برای الحاق به آزربایجان قفقاز، یک سال بعد از تاسیس حاکمیت تورک اتحاد به رهبری جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه و چند ماه پس از سقوط آن به وقوع پیوسته و به احتمال قریب به یقین مانند اغلب جریانات و حرکات تورکگرایانهی آن دوره در تورکایلی، متاثر از و یا نتیجهی مستقیم حرکت تورکگرایی سیاسی بنیان گذارده شده توسط جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه است. جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه پدر ناسیونالیسم تورک در تورکایلی و ایران بشمار میرود و اسنادی مبنی بر تورکگرایی سیاسی وی- تورکیست بودن او از سال ١٩١٠ در دست است (در سؤزوموز منتشر خواهند شد).
٦-برخی از تشکیلات و دستهجات و احزاب سیاسی گوناگون تورکگرا کهدر آن برهه در تورک ایلی و دیگر نقاط ایران وجود داشتند و احتمالا در میان امضا کنندهگان توافقنامهی الحاق آزربایجان ایران به آزربایجان قفقاز بودند، چنیناند (این لیست نهائی و کامل نیست و به مرور زمان تکمیل خواهد شد):
تشکیلات سیاسی تورکگرا:
-حاکمیت تورک اتحاد – بیرلیک یؤنهتیمی: ژوئن ١٩١٨-اوکتوبر ١٩١٨. به صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه رهبر ملی تورک.
-حزب اتحاد و ترقی اسلام-اتحاد تورک: به صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه رهبر ملی تورک، نائب رئیس آن تبريزلی حاجی بيگ (حاجی ميرزا آقا بلوری) بود. این حزب در آغاز یک حزب اتحاد اسلامی («فرقهی اتحاد اسلام») بر اساس ایدئولوژی اتحاد اسلام عثمانلی (اتحاد ملل مسلمان به رهبری عثمانلی بر علیه دولتهای استعماری و متهاجم اوروپایی) بود که بعدا مبدل به یک حزب ناسیونالیست تورکگرا («اتحاد تورک») شد. این حزب در جنوب اورمیه به رهبری جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی –مجدالسلطنه تاسیس شد و سپس با گشایش شعبههای خود در تبریز، سلماس، خوی، همدان، اردبیل، ... تبدیل به حزبی سراسری گشت و به تمام تورکایلی گسترده شد.
-حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهيدلهر فيرقهسی): حزبی محلی در تبریز به سالهای ١٩١٧-١٩١٨، رهبر آن تبريزلی حاجی بيگ (حاجی ميرزا آقا بلوری) بود. با تبدیل شدن حرکت مشروطه به یک حرکت انگلیسی- پارسی- ارمنی ضد تورک و کشتار مجاهدین تورک از جمله ستارخان توسط مشروطهطلبان انگلیسی- داشناکها- انجمن آزربایجان، اکثریت بقایای مجاهدین معتدل دورهی مشروطیت در تبریز که بر خلاف رهبران افراطی حرکت مشروطیت، تمایلات پارسیگرایانه و ضد تورک نداشتند – از جمله «باقرخان سالار ملی»- به این حزب تورکگرا پیوستند. «تورک موجاهیدلهر فیرقهسی» مهمترین تشکیلات بومی ملی، تورکگرا و متحد اوردوی نجاتبخش اسلام-عثمانلی در شهر تبریز بود و با تشکیلات ضد تورک و فارسگرا- ارمنیگرا- روسگرای فرقهی دموکرات آزربایجان مبارزه میکرد.
- تشکيلاتهای تورکگرای اورمیهای: «کومیتهی تورکوفیل»، «هئیت فلاحین و مالکین»، «هئیت متحدهی آزربایجان»، ...: به غیر از احزاب سیاسی تورکگرای فوق، تا تاسیس سلسلهی پهلوی گروهها و تشکیلات و انجمنهای تورکگرای متعددی در اورمیه مانند «کومیتهی تورکوفیل اورمیه»، تشکيلات تورکگرای «هئیت فلاحین و مالکین» اورميه-مارس ١٩٢٥، و یا تاسیس شده توسط اورمویان مانند «هئیت متحدهی آزربایجان» (منشور السلطان میرزا اسدالله افشار اورومی)، ... وجود داشتند.
- شعبات «تورک اوجاغی»: در شهرهای تورک. مانند تشکیلات تورک اوجاغی در آستارای آزربایجان در سال ١٩٢٣، به رهبری «میر فتاح»، «میر عباسقلی» و «غیره»
- جمعیت اتفاق و ترقی، احرار، ترقیون،...: بنا به بادامچی از سران فرقهی دموکرات آزربایجان، در تبریز «جمعیت اتفاق و ترقی»، «احرار»، «ترقیون»،... معتقد به عدم مرکزیت- فدرالیسم وجود داشتند (آیا جمعیت اتفاق و ترقی همان حزب اتحاد و ترقی اسلام به صدارت جمشیدخان افشار اورومی است؟). فرقهی دموکرات آزربایجان عمدهترین حزب ایرانگرا و ضد تورک در تبریز، معتقد به فارسگرایی و مرکزیت و یونیتاریسم و سرکوب مخالفین فکری و سیاسی خود بود، و با این احزاب فدرالیست و یا تورکگرا به زد و خورد میپرداخت.
تشکیلات مسلح – نظامی تورکگرا
-نیروهای پارتیزانی تورک: این گروههای متفرق مردمی در سالهای جنگ اول بر علیه ارتشهای روسیه و بریتانیا و فرانسه و متحدان محلی آنها ارمنیان و آسوریان و کوردها میجنگیدند. مانند «چتهی کاظم خان پاشا قوشچولو» (اورمیه)، «چتهی تورکان سُنّی سئلاوا» در سالماس، «چتهی آخان بیگ باهارلو» (همدان)، .... بزرگترین آنها «چتههای تورک اورمیه و پیرامون آن» به فرماندهی رهبر ملی تورک، جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه بود.
-تابورهای نظامی افشار ملحق شده بهاوردوی عثمانلی: نیروی نظامی مرکب از پیاده و سواره که در سالهای جنگ جهانی اول از طوائف و گروههای داوطلب افشاری متحد عثمانلی تشکیل شد. دستهی اصلی را «فوج افشار اورمیه» تشکیل میداد که در سال ١٩١٥ به اوردوی عثمانلی به فرماندهی خلیل پاشا ملحق شد و تا آخر جنگ به عنوان متحد ثابتقدم اوردوی اسلام عمل کرد. دستهی دیگر با نام «آوشار مجاهدین اسلامیهسی» (مجاهدین اسلامیهی افشار) مرکب از افشارهای دیگر نواحی تورکایلی (خمسه، همدان، کرمانشاه، اسدآباد، ملایر، دولتآباد، کنگاور، میانه، زنجان، قزوین، آوه، بیجار، سنندج، منجیل، گروس، قروه، یاسوکن، .... ) به فرماندهی کل «سردار فاتح امیرافشاری» بود که در سال ١٩١٦ تشکیل شد.
-«فوج همدان» و دیگر «افواج تورک»: فوج همدان صرفا مرکب از ٨٠٠ نفر تورک، یکی از افواج مسلح تورک بود که در سالهای جنگ جهانی اول به عنوان بخشی از اوردوی عثمانلی فورم گرفته بودند.
-«افراد مسلح ایلات تورک»: در شمال و مرکز و جنوب ایران مانند حسین خان بوجاقچی –کرمان، صولت الدوله قاشقای –فارس، شاهسئوهن –اردبیل، جهانشاهخان امیر افشار قیداری زنجانی، عبدالحسينخان بهارلو، ميرزا رفيعخان افشار، و ... که با سازماندهی ایلاتی مستقل خود، اما در هماهنگی با حرکت اتحاد اسلام-اوردوی تورک و اغلب مسلح شده توسط او بر علیه نیروهای انگلیسی و روسی عمل میکردند.
٧-احزاب و دستهجات سیاسی تورکگرا که خواهان الحاق آزربایجان و تورکایلی و یا کل ایران قاجاری به قلمروی عثمانلی بودند؛ به جز «حرکتهای مردمی برای الحاق به امپراتوری عثمانلی» هستند. حرکتهای مردمی مذکور که به شکل خواست مردم و اهالی روستاها، شهرها، مناطق تورکنشین و یا جمعیتهای منسوب به گروههای مذهبی، گروههای ایلی تورک ساکن در آزربایجان و دیگر مناطق تورکایلی و ایران برای الحاق به عثمانلی بود، موضوع یک مقالهی جداگانهی اینجانب خواهد بود.
٨-در منابع تاریخی آن دوره، همچنین از شخصیتهای بی شمار تورک دارای تمایلات تورکگرایانه و تورکوفیل، پروتورک مشغول به فعالیت در ایران نام برده میشود (موضوع یک مقالهی دیگر من). بهعنوان نمونه در کتاب «در ایران کی کیست» چاپ ستاد ارتش بریتانیا در سال ١٩٢٣، علاوه بر تورک گرایان مشهوری مانند «جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی»، «حاجی بیگ بلوری تبریزی»، «سید محمد توفیق همدانی» و .... نام شخصیتهای تورک گرا و تورکوفیل بسیار دیگری هم ذکر و اطلاعات ذیقیمتی در بارهی آنها داده شده است. از جمله اینکه «باقرخان سالار ملی» به تورکها و عثمانلیها پیوست، تعداد قابل توجهی از این اشخاص تورک گرا از اورمیه و بسیاری از نواحی غیر آزربایجانی تورکایلی (زنجان، همدان، بیجار، قزوین، کرسف، سنندج، کرمانشاه، ...)، برخی خواهان اتحاد ایران با قفقاز، برخی طرفدار حرکت اتحاد اسلام، عضو کومیتهی اتحاد و ترقی عثمانلی، ژؤن تورکها، تورک اوجاقلاری، مساوات؛ و تعدادی در صفوف عثمانلی در داردانل، بر علیه یونان و بولغارستان جنگیده بودند. برای تعدادی از این تورکگرایان به زیرنویس[2] مراجعه کنید.
٩-تاریخنگاری
ایرانی – فارسی - رسمی در ایران و غرب، آزربایجانگرایی پانایرانیستی از دورهی
مشروطیت به بعد و آزربایجانگرایی استالینیستی - میکویانی از دورهی جنگ جهانی دوم،
هم وجود روند خودآگاهی ملی تورک در میان تورکزبانان ایران در دورهی طولانی بین
سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۴۰ در ایران را انکار میکنند، و هم
اندیشه و طرحها و جریانات و شخصیتهای مرکزگریز تورکگرای مدافع ادارهی امور
خود تورکان توسط تورکان در ایران و مخصوصا ایدهی استقلال تورکایلی، اتحاد آن با آزربایجان
قفقاز و تاسیس دولتی تورک تحت الحمایهی عثمانلی، و یا الحاق مستقیم تورکایلی به عثمانلی
و .... – مانند نمونهی معرفی شده در این نوشته - را ناموجود در میان تورکان ایران قلمداد
کرده و آنها را پدیدههایی وارداتی از عثمانلی و قفقاز میشمارند. این تاریخبافیها
برای اثبات مدعاهای خود، از یک طرف تاریخ معاصر خلق تورک بویژه تاریخ تشکل شعور
ملی تورک به معنی مودرن را بالکل تحریف، سانسور و حذف کردهاند، و از طرف دیگر با
جعل و تحریف و وارونهنمایی «جنبش مشروطیت در آزربایجان» که حرکتی ضد تورک بر مبنای
«ملت فارسیزبان ایران» با هدف پایان دادن حاکمیت تورک بر ایران بود، و عملاً هم باعث
انتگراسیون و ذوب خلق تورک در هویت ملی ایرانی و فروپاشی دولت تورک قاجار شد؛ «آزادیستان» ایجاد شده توسط فرقهی
دموکرات آزربایجان شعبهی ایالتی فرقهی دموکرات ایران، که پدیدهای ضد تورک و
ایرانگرا و متحد داشناکهای ارمنی و روسهای بولشویک بود، و در نهایت «حکومت ملی
آزربایجان» را که تدبیر روسیهی استالینیستی برای ایجاد پایگاهی برای خود، ریشهکن کردن هویت تورک و نابودن
ساختن نفوذ سیاسی و معنوی تورکیه در تورکایلی بود، به عنوان «حرکات ملی آزربایجان»
و سران این حرکتهای غیر تورک و یا ضد تورک را به عنوان قهرمانان ملی ملت
آزربایجان، ملتی که در ایران وجود ندارد، تقدیم کردهاند.
برای مطالعهی بیشتر:
پشت
کردن خاندان صفوی به تورکها و قزلباشان
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_28.html
نامهی
تورکی یکی از احفاد جهانشاه قاراقویونلو به سلطان سلیم عثمانی در شکایت از شاه اسماعیل
ظالم
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_18.html
تقاضای
فضل الله بن روزبهان خنجی اصفهانی از سلطان سلیم برای الحاق مُلْکِ فارس و
خوراسان و عراق و ماوراء النّهر به قلمروی عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_24.html
تقاضای
نادرشاه برای الحاق رسمی دولت تورک افشاری-ایران به امپراتوری عثمانی و تحت
الحمایهی آن دولت شدن
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_24.html
مظفرالدین
شاه به سفیر عثمانلی: «تورکی صحبت کن، ما تورکی میدانیم»؛ و «قاجار و عثمانی، یک
ملت و یک دولت واحده»
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post_25.html
آزربایجان
عثمانی، کوردستان عثمانی، لورستان عثمانی، الاحواز عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_24.html
ایرانِ
عثمانی: پاتریکهای غرب آزربایجان در قلمروی عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_27.html
تلاش
معتبران و متنفذان اورمیه برای گرفتن تابعیت عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_17.html
خواست
مردم تبریز، اهالی ولایات ایرانی مجاور عثمانی و کولونی ایرانیان استانبول برای قبول
تابعیت عثمانی-١٩٠٨
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_9.html
اعلان
التحاق سنندج و توابع آن به دولت عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_16.html
عبدالله
بیگ تکمهن سالماسلی (عبدالله بیک تکمن سلماسی) در اوردوی عثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_10.html
صاحب
جمع و توفیق همدانی: دولت قاجار تنها با کمک «تورانیان» و «تورکها» میتواند نجات
یابد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post.html
جمشید
سوباتایلی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمهمستقل-
تحت الحمایهی امپراتوری عثمانی. ٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اوکتوبر ۱۹۱۸
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_29.html
تشکیل
«حزب اتحاد اسلام» در خوی، سلماس و اورمیه
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_31.html
حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهيدلهر فيرقهسی) و رهبر آن
تبريزلی حاجی بيگ (حاجی ميرزا آقا بلوری)
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_9.html
نخستین
پرچم ملی تورک در جنوب آزربایجان: پرچم اتحاد اسلام (بیرق بیرلیک)– ١٩١٨
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_6.html
٩٨
مین سالگرد تاسیس مدرسهی تورک خیر یوردو (خئییر-خئیر یوردو، صلاحیه) اورمیه و
١٠٧ مین سالگرد مدرسهی تورک بالاو-بالو و یادی از حاجی میرزا فضل الل همجتهد
اورمولو
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_22.html
اعلان
جهاد میرزا فضل الله ناصحی اورومی و میرزا مسیح افشار بر علیه روسیه و بریتانیا،
پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و پارتیزانهای وی به اوردوی خلیل پاشا، و خواست
شاهسونها از عثمانی برای فتح تبریز
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html
طرفداری
احمدشاه قاجار و مردم از اوردوی عثمانی، اعلان جنگ دولت آنگلوفیل مشروطه به عثمانی
و مخالفت شدید احمدشاه با آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post.html
تروئیکایی
برای استقلال آزربایجان ایران، اتحاد با قفقاز و ایجاد دولتی تورک تحت الحمایهی
عثمانی در سال ۱۹۱۸
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_27.html
تصمیم احزاب سیاسی تبریز برای اتحاد و الحاق به آزربایجان
قفقاز
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_17.html
کومیتههای بومی «تورک اوجاغی» در
آستارا و توصیههای کارگزار وزات خارجهی ایران برای ریشهکن کردن زبان تورکی و
مستعمرهسازی آزربایجان
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post_20.html
طرح صولت الدوله برای مهاجرت و
کوچ جمعی ایل قشقایی بهعثمانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_14.html
از
تاریخ معاصرمان: حکومت موقت ملی قفقاز جنوب غربی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_9.html
[1] https://www.osmanlicagazeteler.org/incele.php?id=2130&gor=Orj
https://www.osmanlicagazeteler.org/HaberArama.php?kelime=Tebriz&GazeteID=tumgzt
[2] شیخ عبدالکریم پیشنماز سلماسی (در ٢٦ مارس ١٩١٨ از استانبول به همدان رسید. یک روحانی که به اسم حاجی پیشنماز شناخته میشود. هواخواه تورک و آلمان. یک ضد انگلیس به طرزی خشونتآمیز)، سید عبدالرحمن خلخالی (اخیرا از تورکیه به همدان آمده است. از انقلابیون برجستهی هواخواه آلمان است)، علیاکبر تبریزی، ابوسلیل (استانبول را در ٢٧ آوریل ١٩١٨ با علیاکبر تبریزی، مصطفیالملک و صفر محمودخان به منظور پروپاگاندا در ایران ترک نمود)، کاپیتان آغا داغی یوزباشی (در اوردوی عثمانلی در داردانل بود. از آنجا ترخیص و برای ماموریت ویژه از طریق رومانیا و روسیه به ایران فرستاده شد تا خبر شکست اخیر نیروهای انگلیسی در مزوپوتامیا را شایع کند. استانبول را در جولای ١٩١٥ ترک کرد. تقریبا ٣٥ ساله، با قد متوسط، بدنی خوشفورم، سیهچرده، سبیل سیاه، موی سیاه، صورت گرد کامل)، آغاییر یوسوف بگلهروف (یک جاسوس که به درجهی بزرگی برای تورکها و یا آلمانها و یا هر دو کار میکند. در تهران در ٢٢ ژوئن ١٩١٨؛ احتمالا تورک عثمانلی)، احمد آغایئف (متن طولانی است. جملهی آخر: به مسئولیت تبلیغات بخش بولشویک و ایران و مزوپوتامیای کومیتهی اتحاد و ترقی گمارده شده است)، احمد بهی (توسط ژنرال ایستهف آلمان تورک در بهار ١٩١٧ با آغااوغلو، آقچورا بهی و میشئل دئزهرهتئللی برای سازماندهی سرویس اطلاعات ویژه و ایجاد ناآرامی در جبههی روس-تورک انتخاب شد)، میرزا احمد خان شیبانی، احمد بهی (رئیس سیستم جاسوسی تورک در تبریز، ١٩١٨)، آلبرت، آلبو غازیاوغلو داغستانی، علی آغا بهی، علیاکبرخان، حاجی علیاصغر، علی اسداللهیف، علیخان افشاری، کولونئل علینقیخان، علی پاشاخان، سیدعلی راد قزوینی، شیخ علی همدانی، علیزاده، امیر افشار کرسفی، آزادخان همدانی (اشقیاء)، باهادیر سلطان انگورانی (دارای چندین روستا در نزدیکی انگوران. قویا طرفدار تورک)، باقرخان سالار ملی ( به تورکها پیوست)، باقرخان اورمیهای (یک مسلمان قابل توجه از اورمیه؛ به عنوان یک آژان تورک شناخته شده است)، بصیر نظام، فخرالملوک (به ژؤن تورکها پیوست)، فراز آقاجان، فرضخان شهابالسلطنه (تورکوفیل، خانه در بولام آباد، ناحیهی سنندج)، فضل الله میرزا قاجار (بومی قفقاز. ..... صرفا در این اواخر به سبب افرادی که او را احاطه کردهاند پروتورک شد. شخص بسیار مهمی است)، فریدالدوله همدانی (طرفدار تورک و اتحاد اسلام)، غالب بیگ (ماژور. عامل تورک)، حاجی آلااوج سلطان سرابی، حاجی ابراهیم عنتیقهچی، هاروند علیخان (تورک در زنجان)، حسنعلیزاده (همدان)، حسن افندی (افسر تورک)، حسنخان، امیر حشمت (در اردوی عثمانلی بر علیه بولغارها جنگید)، حسین بالا فتحعلییف (مساوات؛ عضو جنبش جنگلی)، ابراهیم بیگ (تبعهی تورکیه)، ابراهیم فوضی (در همدان)، اجلال سردار، عمادالرعایا (کرمانشاه)، امامقلی میرزا، اقبالالسطنه ماکویی، جمال بهی، جمبوری پاشا (طرفدار اتحاد ایران و قفقاز)، کاظم دیوان، کاظم خان (کولونئل)، خانخانه، لطفی بهی، محمودآغا میرپنج اورمیهای، ماشوک بهی (تبعهی تورکیه)، میرزا کریمخان (تورکوفیل)، مقتدرالدوله، مزینالسلطان، قدری بهی، روسسوخان، حیدرخان (جاسوس)، حاجی سعیدالسلطنه همدانی، صادق نظام مشهدی علی (در استخدام تورکها، از استانبول به بیجار بازگشت، در ١٨ آوریل ١٩١٨؛ مردی باهوش و بسیار علاقهمند به پول)، سعیدالسلطان (در زنجان عامل آلمان)، سید ضیا، سالار معظم (پروتورک)، سالار مسعود، سالار نظام (کولونئل در جنگ بر علیه یونان در اوردوی عثمانلی جنگید)، سالارالدوله (قیام تورکمنستان)، سردار مقتدر عبدالحمیدخان یمین نظام (در تورکیه تحصیل کرد. عضو هئیت ایرانی در مناقشه آب هیلمند سال ١٩٠٣-١٩٠٥، فعال در حرکت ملیگرایانه، در سال ١٩١٦ علنا به تورکها و آلمانها پیوست)، سطوت السلطنه اورمیهای (اصلا قراباغی)، ثقهالملک، سلیمانخان (یک آزربایجانی فاناتیک)، ضیاءالملک حسنعلیخان قاراگؤزلو (حاکم همدان حین حاکمیت عثمانلی)، زودی (تبعه تورکیه)، ...
Who's
Who in Persia (Volume II), compiled by the General Staff, India, comprises a
biographical dictionary of individuals, families, and tribes connected with
Persia in 1923.
No comments:
Post a Comment