Monday, January 14, 2019

طرح صولت الدوله برای مهاجرت و کوچ جمعی ایل قشقایی به عثمانلی

طرح صولت الدوله برای مهاجرت و کوچ جمعی ایل قشقایی به عثمانلی

 

مئهران باهارلی

 

در زیر خبری کوتاه از سال ١٩١٢ مبنی بر طرح صولت الدوله ایل‌خان ایل تورک قشقایی برای مهاجرت و کوچ جمعی ایل تورک قشقایی به قلم‌روی عثمانلی را داده‌ام. این خبر در ص ٢٣٢ شماره‌ی ١٢-١٩٤، ٦ جمادی الاخر ١٣٣٠ (٢٣ ماه می، ١٩١٢) نشریه‌ی سبیل الرشاد چاپ استانبول درج شده است. پس از آن به چند نکته‌ی مربوطه اشاره کرده‌ام.

متن تورکی خبر

قاشقایی ایل‌به‌یی: حکومتِ حاضره طرفی‌نده‌ن عشیرتی ریاستی‌نده‌ن عزل ائدیلیپ، یئری‌نه قارداشی ضیغم الدوله‌نین تعیین ائدیلمه‌سی‌نده‌ن ناخشنود قالان قاشقایی قبیله‌سی رئیسی صولت الدوله، ممالکِ عثمانلی‌یا و خطه‌یِ عراقیه‌یه که‌ندی اتباعی‌یله برابر هجرت و کوچ ائتمه‌ک فیکری‌نده بولونویور.

ایران- تاهران- شیراز یولونون آچیلماسی: تاهران‌دان تایمز قزئته‌سی‌نه اِشعار اولونویور:

تاهران و شیراز آراسی‌نداکی یول یئنی‌ده‌ن آچیلمیش، الیوم مناقلات سعیدآباد طریقی‌یله اجرا اولونماق‌دادیر. قاشقای اختلالی تدریجی اولاراق داغیتیلییور. یئنی‌ده‌ن آچیلمیش اولان یول شیراز و تاهران کروان یولو اولماییپ، سعیدآباددان گئچه‌ن و شرق‌ده‌ن دولاشان اوزون بیر یول‌دان عبارت‌دیر. بو یئنی یولون قسمِ جنوبی‌سی‌نده داراب و شیراز آراسی‌ندا خیمه‌نشین اولاراق یاشایان و اختلال‌دا بولونان قاشقای قبیله‌سی یاشییور.

ترجمه‌ی خبر:

ایل‌بیگی (والی) قشقایی: صولت الدوله، ایل‌خان طایفه‌ی قشقایی که از عزل خود و تعیین برادرش ضیغم الدوله به ریاست ایل قشقایی توسط حکومت فعلی ناراضی است، در فکر هجرت و کوچ با اتباع خود به ممالک عثمانلی و خطه‌ی عراق [عرب] است.

ایران: باز شدن راه تهران-شیراز. روزنامه‌ی تایمز از تهران خبر می‌دهد:

راه بین تهران و شیراز دوباره باز شده، و در حال حاضر نقل و انتقالات از طریق سعیدآباد صورت می‌گیرد. شورش و قیام قشقایی به تدریج (از طرف دولت) پراکنده و دفع می‌شود. راهی که به تازه‌گی باز شده راه کاروان‌رو از تهران به شیراز نیست، بلکه عبارت است از راهی طولانی که در شرق پیچیده و از سعیدآباد عبور می‌کند. در قسمت جنوبی این راه جدید بین داراب و شیراز، ایل قشقایی که اقدام به قیام و شورش کرده، به صورت چادرنشین زنده‌گی می‌کند.  






چند نکته

١-ضیغم الدوله‌ی مورد بحث در این خبر، احمدخان برادر ناتنی صولت الدوله است. با انقلاب مشروطیت ارکان سیاسی و اداری دولت قاجاری بالکل از دست تورک‌ها خارج شده به تسلط فارس‌ها (تاجیک‌های غربی آن دوره) و در درجه‌ی دوم لورهای بختیاری در آمد. اما در همان زمان در جنوب ایران صولت الدوله ایل‌خان کونفدراسیون ایلی تورک قشقایی با تحکیم پایه‌های قدرت خود در «ولایت قشقایی» و جوار آن، در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای بود. این روند سبب هراس جدی سران بختیاری که با حمایت انگلستان در پایتخت اقتدار را از دست تورک‌ها خارج کرده بودند شد[1]. آن‌ها تصمیم به از هم پاشانیدن کونفدراسیون ایلی تورک قشقایی گرفتند و در این راستا به تحریک احمدخان ضیغم الدوله برادر ناتنی صولت الدوله برخاستند تا به مخالفت با وی بپردازد. از طرف دیگر سردار اسعد برای کاهش نفوذ صولت الدوله، به ظفرالسلطنه والی فارس دستور داد تا مقام ایل‌خانی‌گری را به ضیغم الدوله واگذار نماید. هرچند عده‌ای قریب به دو هزار نفر گرد ضیغم الدوله جمع شدند، اما وی نتوانست در مقابل صولت الدوله مقاومت کند و در نهایت با از دست دادن هواداران خود، با پنجاه سوار باقی مانده‌اش به منطقه‌ی بختیاری فرار کرد.

٢- در ایران چهار ملت تورکیک ساکن است. «تورک»، «تورکمن»، «خلجی» و «قازاق» (قزاق). ایل قشقایی بزرگ‌ترین ایل (دقیق‌تر کونفدراسیون ایلی) ملت تورک است. یعنی آن که در ایران اولا ملت‌هایی به اسم آزربایجانی، تورک آزربایجانی، تورک قشقایی، قشقایی و ...وجود ندارند. در ایران تنها یک ملت تورک (اوغوزهای غربی)، تنها یک ملت تورکمن (اوغوزهای شرقی)، ....  وجود دارد. دوما آن که قشقایی یک هویت هم‌ردیف تورکمن نیست. زیرا تورکمن نام یک ملت (اوغوزهای شرقی) و هم‌ردیف ملت تورک (اوغوزهای غربی) است. اما قشقایی نام یک ایل زیرمجموعه‌ی ملت تورک (اوغوزهای غربی)، بنابراین هم‌ردیف مثلا ایل گوکلن زیرمجموعه‌ی ملت تورکمن (اوغوزهای شرقی) است. ایل قشقایی دقیقا از همان طوائفی تشکیل یافته که دیگر بخش‌های ملت تورک ساکن در ایران از آن‌‌ها تشکیل یافته‌اند (خلجی، قراگوزلو، ایگدر، شاملو، بیات، اینانلو، افشار، قوتلو، عثمانلو، دنگزلو، موصللو، گورجایی، قجرلو، بهارلو، آقاجری، بیگدلو، آق قویونلو، اوریاد، بسیاری از قیزیل‌باش‌های اولیه- شاهسون‌های بعدی، ...)

٣- قشقایی یک اتحادیه‌ی ایلی مرکب از طوائف متعدد تورک است که علی رغم وجود هسته‌هایی از تورکان قدیم در میانشان، اکثریت مطلقشان حین آخرین امواج مهاجرت گروه‌های تورک از قلمروی عثمانلی مخصوصا آناتولی مرکزی و روم به ایران آمده‌اند. طوائف تشکیل دهنده‌ی ایل قشقایی در مسیر حرکت خود نخست از روم (آناتولی مرکزی) به آزربایجان (بخش شمالی تورک‌ایلی)، از آن‌جا به عراقستان (بخش غیر آزربایجانی جنوب تورک‌ایلی، یعنی نواحی خمسه و همدان و خلجستان و استان مرکزی امروزی ... ) و در نهایت به ایران مرکزی (اصفهان و پیرامون آن) و از آن‌جا به ایران جنوبی مهاجرت کرده‌اند.

٤-رد حرکت طوائف تورک تشکیل دهنده‌ی ایل قاشقایی از روم به جنوب ایران را در عرصه‌هایی چون لهجه‌ها، نام‌های طوائفی که ایل قشقایی از آن مرکب شده، فولکلور، رقص، صنایع دستی و قالی‌بافی و کیلیم‌بافی و گبه و .... و همچنین عدم ریشه‌دار بودن مذهب فارسی شیعه‌ی امامی در میان آن‌ها، هنوز می‌توان مشاهده نمود:

- لهجه‌های طائفه‌ی شش بلوکی (بؤلوک تورکی)، به لهجه‌های آناتولی زبان تورکی بسیار شبیه هستند. این ایل که نام خود را از ناحیه‌ی «شش بلوک خلجستان – خلج‌اوْردا» گرفته، در ضمن پرجمعیت‌ترین طوایف قشقایی است.

-نام‌های طوائفی چون شاملو (شاملی از جنوب تورکیه – شمال سوریه)، عثمانلو (عوثمانلی)، موصلو (موصول‌لو از موصل عراق)، دنگزلو (دنیزلی از سواحل تورکیه)، .... بازمانده‌ی دوران اقامت این تیره‌ها - طوائف در قلمروی عثمانلی (آناتولی، سوریه و عراق امروزی) است.

-قشقایی‌ها مانند دیگر طوائف مهاجرت کرده‌ی آناتولیائی به ایران، مسلمان نومینال و یا اسمی بر مذهب علوی پیش‌قیزیل‌باشی (نزدیک به فورم قاراقویون‌لوها) از اسلام متصوفه - هترودوکس بودند و اسلام متشرعه - اورتودوکس و یا فقاهتی برای ایشان پدیده‌ای ناشناخته بود. رواج شیعه‌ی امامی فارسی در میان آن‌ها و ظهور اشخاصی مانند حکیم جهانگیری، به معنی شتاب گرفتن روند دور شدن قشقایی‌ها از فرهنگ سکولار تورکی و اسلام تورک، در نتیجه تسریع آسیمیله شدنشان در میان فارس‌ها است.

٥- واقعیت تازه‌گی نسبی امر مهاجرت بدنه‌ی اصلی قشقایی‌ها از آناتولی به ایران، همچنین قرابت لهجه‌ای و ریشه‌دار نبودن شیعه‌ی امامی فارسی و ... در میان ایشان، باعث شده که تا دوران اخیر نوعی پیوند و نزدیکی خاص بین ایل قشقایی و امپراتوری عثمانلی و بعدها جمهوری تورکیه وجود داشته باشد. طرح صولت الدوله برای مهاجرت جمعی ایل قشقایی به عثمانلی، یکی از تجلیات این پیوند و نزدیکی ویژه است. البته در سال‌های جنگ جهانی اول، گروه‌های طائفه‌ای و مذهبی دیگر تورک هم که علائق بسیار محکمی با عثمانلی – تورکیه داشته و دارند، از جمله تورک‌های سُنّی «کوره‌سین‌لی» غرب آزربایجان، خواستار مهاجرت گروهی به تورکیه‌ی عثمانلی شده بودند.

٦-مساله‌ی مهاجرت جمعی ایل قشقایی به تورکیه یک بار دیگر در سال‌های جنگ جهانی دوم مطرح شد. در سال ١٩٤٢ که سفیر انگلستان در ایران سر ریدر بولارد [Sir Reader William Bullard] به بهانه‌ی عدم تحویل چند آلمانی پناهنده به قشقائی‌ها (نگاه کنید به بند ٧)، دولت ایران را تحریک به حمله به ایشان می‌کرد، میرزا علی‌خان هئیت به جمال حوسنو تارای [Cemal Hüsnü Taray] سفیر تورکیه مراجعه کرده و خواستار مداخله‌ی وی برای جلوگیری از حمله‌ی ارتش به قشقائیان شد. میرزا علی‌خان هئیت همچنین با شخصیت ملی تورک «بی بی خانم» مادر ناصرخان قشقایی تماس گرفته به وی توصیه کرد که سران قشقایی با مراجعه به سفیر تورکیه خواستار مهاجرت به تورکیه شوند. پس از مراجعه‌ی سران قشقایی به جمال حوسنو تارای، او با سفیر انگلیس و نخست‌‌وزیر ایران صحبت کرد و با این ادعا که قشقایی‌ها تورک و هم‌تبار ما هستند و تورکیه نمی‌تواند به سرنوشت آن‌ها بی‌تفاوت باشد، خواستار اعطای اجازه به تورک‌های قشقایی هم‌تبار برای مهاجرت به تورکیه (یعنی واگذار کردن سرزمین تورک ولایت قشقایی به دولت ایران – فارس‌ها) و در مقابل، دادن سرزمینی معادل سرزمین قشقایی از شمال غرب ایران به تورکیه شد[2].

٧-در سال‌های جنگ جهانی اول، قاطبه‌ی مردم شهری و روستایی تورک در تورک‌ایلی (مخصوصا در غرب آزربایجان و ناحیه‌ی همدان) و بسیاری از مقامات محلی تورک در کنار امپراتوری عثمانلی و در مقابل دولت‌های ائتلاف (انگلستان، روسیه، فرانسه) قرار گرفتند. اکثر ایلات تورک نیز، و در میانشان قشقایی‌ها به اوردوی اسلام - عثمانلی ملحق شده و در نبردها بر علیه دولت‌های ائتلاف شرکت عملی کردند. (در سال‌های جنگ جهانی اول میان ایلات تورک ایران، افشارهای اورمیه - غرب آزربایجان و بوجاق‌چی‌ها[3] در جنوب ایران، تماما و کاملا؛ اغلب ایلات دیگر مانند قاراپاپاق، افشارهای قسمت‌های جنوبی تورک‌ایلی در خمسه و همدان و .....، شاهی‌سئوه‌ن، قاشقایی، ایلات تورک قاراداغ‌، خلخال، سونقور،... به درجه‌ی بسیار تا قسما به اوردوی اسلام - عثمانلی ملحق شدند).

٨-البته به سال‌های جنگ جهانی اول در مرکز و شرق آزربایجان (تبریز – اردبیل) تعدادی از نخبه‌گان تورک گؤزقامان و مانقورت پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرای ایران‌گرا متشکل در فرقه‌ی دموکرات ایران و شعبه‌ی ایالتی آن در تبریز یعنی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان بر علیه ملت تورک موضع‌گیری کرده در صف دشمن جای گرفتند. (ظهور مانقورتیسم آزربایجانی ضد تورک و ضد عثمانلی در قالب آزربایجان‌گرایی انگلیسی در سال‌های مشروطیت و جنگ جهانی اول، و آزربایجان‌گرایی استالینیستی به سال‌های جنگ جهانی دوم در مرکز آزربایجان تبریز - اردبیل، موجب دل‌سردی و دوری تورکیه از تورک‌های منطقه‌ی آزربایجان گشت). در میان طوائف قشقایی نیز کلانتران و خوانین کشکولی - طائفه‌ای که اسماعیل‌خان صولت الدوله، مادر و همسرش منسوب به آن بودند - و بر خلاف خود او از دولت انگلستان حمایت کردند. این امر باعث شد که صولت الدوله خشمگین شده، پس از پایان جنگ جهانی اول، با تقسیم کشکولی‌ها به سه طایفه (قراچه‌ای، کشکولی کوچک و کشکولی بزرگ) قدرت آن‌ها را کاهش داده و تنبیه کند.

٨- تورکان از قرن ده میلادی یعنی بیش از یک هزار سال پیش و بعدها موغول‌ها به مناطق مرکزی و جنوبی ایران پا نهاده‌اند. اما اکثریت مطلقشان به مرور زمان تاجیک - فارس‌زبان گشته و از صحنه‌ی روزگار ناپدید شده‌اند. بی شک، عاقبت تورکان باقیمانده‌ی پراکنده در جنوب ایران نیز، در صورت ادامه‌ی بی تدبیری و غفلت گذشته، چیزی به جز استحاله‌ی کامل در میان ملت فارس نخواهد بود. از این منظر تنها راه چاره برای نجات توده‌ی تورک ساکن در جنوب ایران، همان است که صولت الدوله بدرستی تشخیص داده بود:

-تلاش مصرانه و جدی برای ایجاد رسمی - حقوقی و دوباره‌ی واحد اداری - سیاسی با نام «ایالت قشقایی» (قاشقای‌یورت)، مانند «ولایت قشقایی» که در دوره‌ی قاجاریه وجود داشت، تثبیت و تحکیم آن، و مهاجرت و تجمع و اسکان قشقاییان پراکنده در جنوب ایران به آن ایالت.

- مهاجرت فردی و جمعی تورک‌های قشقایی و غیر قشقایی خارج و دور از «ایالت قاشقایی» (قاشقای‌یورت) از جنوب ایران به «تورک‌ایلی» و یا منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران، مخصوصا اسکان آن‌ها در نواحی‌ای از تورک‌ایلی که در حال حاضر در معرض تهدید شدید فارس‌شونده‌گی (استان‌های مرکزی، البورز، همدان، قزوین، ...) و کوردشونده‌گی (غرب آزربایجان، بیجار، یاسوکن، قوره، سونقور، و .....) قرار دارند.

-بازسازی دوباره و تحکیم همه جانبه‌ی ارتباطات و علائق فرهنگی، انسانی، رسانه‌ای، هنری، سیاسی، اقتصادی و دینی تورک‌های قشقایی و غیر قشقایی جنوب ایران با جمهوری‌های تورکیه و آزربایجان

٩-عنوان تورکی «ایل‌بیگی - ایل‌به‌یی» که در خبر آمده، به معنی والی و فرمان‌دار «ولایت قشقایی» بود و پس از مقام «ایل‌خانی» که از نظر سیاسی و نظامی فرمانده‌ی کل ایل به شمار می‌آمد، قرار داشت. وظیفه‌ی ایل‌بیگی رسیده‌گی به امور داخلی محدوده‌ی «ولایت قشقایی» و یا ایلچه‌ی قشقایی و گردآوری مالیات برای دولت در آن بود. «ایل‌بیگی» و «ایل‌خانی» مقام‌هایی به غیر از «بیگ‌له‌ر‌بیگی - به‌ی‌له‌ربه‌یی» هستند که در دولت‌مداری تورک به معنی امیر الامرا و یا میر میران در یک ایالت سرحدی مهم مانند آزربایجان بود.


[1] نیروهای بختیاری به فرماندهی علی‌قلی خان سردار اسعد به همراه نیروهای ارمنی و ... در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند (پان‌ایرانیست‌ها، تورک‌های چپ ایرانی و آزربایجان‌گرایان و مانقورتیسم آزربایجانی این حادثه را «فتح» تهران می‌دانند. در حالی که این حادثه چیزی نیست به جز نوعی «کودتا» و به واقع «اشغال» پایتخت دولت تورک قاجاری توسط نیروهای مسلح و تروریستی ضد تورک). سه روز بعد «مجلس فوق‌العاده‌ی عالی» تشکیل شد و به اتفاق آراء سردار اسعد را به سمت وزیر داخله منصوب کرد. در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۲۸۹ سردار اسعد، وزیر جنگ شد. سردار اسعد بختیاری متفق تاریخی انگلستان، به همراه یپرم‌خان از رهبران داشناک ارمنی و حیدرخان عموغلو یک تروریست روس‌گرا نقشی اساسی در محاصره‌ی پارک اتابک و خلع سلاح ستارخان و مجاهدین تورک که در آن مقطع به ماهیت انگلیسی و ازلی و ضد تورک حرکت مشروطیت پی برده و مسلحانه به نبرد با مشروطه‌طلبان برخاسته بودند داشت. در تاریخ اول شعبان ۱۳۲۸ ه‍.ق ۱۰۰۰ سوار و توفنگ‌چی بختیاری به امر سردار اسعد و به فرماندهی جعفرقلی خان بختیاری (پسر سردار اسعد) و غلامحسین خان سردار محتشم، و ۵۰۰ سوار به فرماندهی یپرم خان ارمنی، پارک اتابک را به محاصره درآوردند. پس از آتش زدن درب پارک بدستور یپرم خان، نیروهای بختیاری وارد پارک شدند و کونترول آن را در دست گرفتند. در پایان درگیری‌ها بیش از ۱۵۰ (به قولی ٣٠٠) نفر از مجاهدین تورک کشته و بالغ بر ۳۵۰ نفر زندانی شد. پای ستارخان هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت، و بعدها اطباء پایش را قطع کردند.

[2] میرزا علی آقا هئیت تبریزی: یک شخصیت ملی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_15.html

[3] «حسین‌خان بوجاق‌چی» متمایل به «حرکت اتحاد اسلام» -که مدتی بعد در خاورمیانه، قفقاز و قلمروی عثمانلی به جریان تورک‌گرایی متحول شد- بود و در سال‌های جنگ جهانی اول مانند سران همه‌ی طوائف تورک در سراسر ایران به صورت متحد نظامی عثمانلی عمل می‌کرد. «حسین‌خان بوجاق‌چی»، همانند «صولت الدوله قشقایی» از نسل نخستین تورک‌گرایان، نام‌داران مجادله‌ی ملی تورک - حرکت ملی دموکراتیک تورک در ایران و یک قهرمان ملی تورک شمرده می‌شود.

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post_9.html

حسین‌خان بوجاقچی شجاع السلطان (٢٠٠٤)

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_78.html

No comments:

Post a Comment