Sunday, January 20, 2019

دستگیری، تبعید و حبس جمشیدخان افشار اورومی توسط دولتین روسیه و بریتانیا

دستگیری، تبعید و حبس جمشیدخان افشار اورومی توسط دولتین روسیه و بریتانیا

مئهران باهارلی

جمشیدخان افشار اورومی تنها قهرمان ملی تورک است که بر علیه هر دو دولت استعماری روسیه و بریتانیا جنگیده و توسط هر دوی آنها دستگیر و مجازات شده است. در این نوشته دو پاراگراف دو منبع انگلیسی[1] منتشره و یک خبر کوتاه از نشریه‌ی کاوه چاپ برلین در باره‌ی جمشید خان افشار اورومی را نقل کرده‌ام. این اسناد، به همراه گزارش-شکوائیه‌ی دختر وی مستوره افشار اورومی[2] بر ماجرای تبعید جمشیدخان افشار اورومی و خانواده‌اش توسط روسها و انگلیسی‌ها به تفلیس و باتوم و تهران پرتو می‌افکنند.

توقیف، تبعید، حبس

جمشیدخان افشار اورومی در سال ١٩٠٧ به سبب خشم محمدعلی شاه بر وی در ماجرای تحقیقات قتل بنجامین لاباری، به همراه خانواده‌اش از طرف ارتش روسیه‌ی تزاری توقیف شده به تفلیس تبعید گشت و در آنجا در حبس خانگی نگاه داشته شد. در سال ١٩١٠ به اورمیه بازگشت. دوباره در سال ١٩١٥ [توسط دولت روسیه، به سبب رهبری چته‌‌های تورک در اورمیه بر علیه دستجات جیلو؟] به تفلیس تبعید شد. پس از رهائی به همراه خانواده‌اش به عثمانی مهاجرت نمود.

در سال ١٩١٨ به هنگام کشتار مردم اورمیه و سالماس و حوالی آنها توسط جیلوها و ارامنه، جمشیدخان و خانواده‌اش در استانبول ساکن بودند. وی پس از شش ماه از فاجعه‌ی کشتار مردم اورمیه و سالماس و حوالی آنها توسط ارامنه و جیلوها (تورک قیریمی-بویوک قیرقین) مطلع گردید. به نوشته‌ی مستوره افشار اورومی «در حالی که ابداً خیال نداشت به ایران بیاید، طاقت نیاورده برای رها ساختن آن بدبختان بی‌دفاع در ترکیب اوردوی متحد تورک بومی-عثمانی داوطلبانه به ایران مراجعت نمود. با نصارا و ارامنه و جیلوها جنگها کرد و بقیه السیف مردم تورک که بدست آنها کشته نشده بود را خلاص نمود و مانع تشکیل دولت آثورستان-آسورستان توسط نصارا در اورمیه-سالماس شد». عضو موسس و صدر «حزب اتحاد و ترقی اسلام-اتحاد تورک» گشت. سپس در ترکیب اوردوی متحد تورک در آزادسازی تبریز شرکت نمود، فاتحانه وارد آن شهر شد و با ایجاد «حاکمیت تورک اتحاد» به صدارت آن برگزیده شد. نشریه‌ی هفتگی تورک «آزربایجان» را منتشر ساخت.....[3]

بعد از متارکه‌ی جنگ بین المللی اول، عقب‌نشینی اوردوی عثمانی از ایران به عراق و متعاقب آن سقوط «حاکمیت تورک اتحاد» در تبریز، بریتانیا به قدرت بلامنازعه در ایران تبدیل شد. ارامنه، نصارا و جیلوها که تحت حمایت بریتانیای غالب دوباره قدرت گرفته و اینبار از پشتیبانی دولت ایران هم برخوردار بودند، شروع به انتقام‌جویی کرده و از مجدالسلطنه افشار به انگلیسی‌ها شکایت نمودند که «وی با ما جنگ کرد و مانع شد اهالی اورمیه و سالماس و سایر حوالی آنها را به قتل رسانیده، در آنجاها یک حکومت آثورستان تشکیل دهیم». متعاقب اجازه‌ی وثوق الدوله رئیس حکومت وقت به انگلیسی‌ها برای حبس نمودن جمشیدخان افشار اورومی، «ارتش بریتانیائی دریای سیاه» (The British Army of the Black Sea) در سال ١٩١٩ وی را در تفلیس توقیف کرده به حبس در باتوم فرستاد. جمشیدخان در مدت حبس دچار «زحمات خارق الطاقه و هزاران مشکلات» که تا آخر عمر خود از عوارض مزمن آنها رنج می‌‌برد شد. پس از گذراندن ده ماه در زندان انگلیسی‌ها، به دلیل فقدان شواهد قطعی آزاد گشت.

پس از آزادی از زندان، جمشیدخان و خانواده‌اش همچنان در اسارت انگلیسی‌ها باقی ماندند، تحت اسارت و به زور به تهران که هیچ گونه آسایش زندگانی برایشان ممکن و فراهم نبود آورده شدند. علی رغم استدعا و اصرار بسیار خانواده‌ی جمشیدخان، دولت انگلیس و عامل او دولت ایران، به آنها اجازه ندادند به اورمیه رفته در املاک خودشان زندگی کنند و یا به قفقاز (تفلیس) که در آنجا همه‌گونه اسباب زندگی و آسایشان فراهم بود، مراجعت نمایند.



خبر نشریه‌ی کاوه. سال چهارم، شماره ٣٥، ص ٦.  15 August 1919 (٢٣ مرداد ١٢٩٨ شمسی)

جمشیدخان مجدالسلطنه پسر اردشیر خان شجاع الدوله افشار اورمیه‌ای از طرف کارکنان دولت انگلیس در قفقاز توقیف و به باتوم فرستاده شده است.

ترجمه‌ی تلفیقی دو سند انگلیسی

مجدالسلطنه (جمشید خان): یک افسر تحت فرمان محمدعلی میرزا هنگامی که ولیعهد در تبریز بود. در زمان قتل لاباری در اورمیه[4] بود و در تحقیقاتی که توسط کنسول عالی‌رتبه در مورد پرونده آغاز شد، کمکهای زیادی نمود. اما [این تحقیقات] موجب ناخوشنودی [ولیعهد] شد و با غضب شدید او روبرو گشت. در سال ١٩٠٥ در کنسولگری تبریز پناهگاه گرفت و توسط دولت عالی‌رتبه محافظت شد. در سال ١٩٠٧ به تفلیس [به تبعید توسط دولت روسیه] رفت. در سال ١٩١٠ به اورمیه، -جایی که طی تبعید، املاک و عمارتهای زیاد خود را توسط استیونز از تبریز اداره می کرد- بازگشت. دوباره [به تبعید توسط دولت روسیه در سال ١٩١٥؟] به تفلیس رفت. در طول جنگ [جهانی اول از استانبول] به ایران برگشت و به تورکها [عثمانی‌ها] پیوست. آسوری‌ها را حین فرارشان از اورمیه در میاندوآب آزار و اذیت کرد. در سال ١٩١٩ توسط ارتش دریای سیاه [در تفلیس] دستگیر شد، اما به دلیل فقدان شواهد قطعی آزاد گشت. قبلا به عنوان جمشید خان شناخته شده بود.

متن اصلی انگلیسی

MAJD-US-SULTANEH (Jamshid Khan)- An officer under orders of Muhammad Ali Mirza when Valiahd at Tabriz, was at Urumiah at time of the Labaree Murder and was of great assistance in the enquiries instituted by His Majesty’s Consul General into case. Incurred with His Highness’s wrath. Took sanctuary in 1905 at the Consulate-General at Tabriz and was protected by His Majesty’s Government. In 1907 went to live at Tiflis. Returned to Urumia where he runs large estates which were administered during his exile by Mr. Stevens of Tabriz in 1910 and again went to Tiflis, during the war he returned to Persia and joined Turks. He harassed the Assyrians at Mianduab during their flight from Urumia. Was arrested by the Army of the Black Sea in 1919 but owing to lack of definite evidence was released. Was formerly known as Jamshid Khan.

(WHO'S WHO IN PERSIA (Volume II) First edition 1923, SILMA, SUPERINTENDENT, GOVERNMENT CENTRAL PRESS 1923, Page 191-192)

204. MAJID-US-SALTANAH. An officer under orders of Muhammad Ali Mirza when Valia’hd at Tabriz. Was at Urumiah at time of the Labaree Murder and was of great assistance in the enquiries instituted by His Majesty’s Consul General into case. Incurred the Valia’hd’s displeasure and was threatened with His Highness’s wrath. Took sanctuary in 1905 at the Consulate-General at Tabriz and was protected by His Majesty’s Government.

(BIOGRAPHICAL NOTICES OF PERSIAN STATESMEN AND NOTABLES, SEPTEMBER 1909. Compiled by George p. Churchill, oriental secretary, his Britannic majesty legation, Tehran, page 42)


[1] WHO'S WHO IN PERSIA (Volume II). First edition 1923, SILMA, SUPERINTENDENT, GOVERNMENT CENTRAL PRESS 1923, Page 191-192
BIOGRAPHICAL NOTICES OF PERSIAN STATESMEN AND NOTABLES, SEPTEMBER 1909. Compiled by George P. Churchill, ORIENTAL SECRETARY, HIS BRITANNIC MAJESTY LEGATION, TEHRAN, Page 42
[2] مستوره افشار اورومی، یک شخصیت ملی تورک و دفاع او از «تورک میللی موجادیله‌سی»، بر اساس عرض حال و شکایت وی به مجلس شورای ملی

[3] جمشید سوباتایلی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمه‌مستقل- تحت الحمایه‌ی امپراتوری عثمانی. ٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸
[4] ماجرای قتل بنجامین وودز لاباری (Benjamin Woods  Labaree) موضوع یک مقاله‌ی دیگر من است. به اختصار:

بنجامین وودز لاباری چهل ساله، متولد اورمیه مانند همسرش ماری شوفلر لاباری (Mary Schauffler Labaree) عضو هئیت تبشیری آمریکایی بود. پدر وی بنجامین لاباری که از سال ١٨٦٠ در هیئت تبشیری آمریکایی مستقر در اورمیه بود، مترجم چهار انجیل به تورکی در اورمیه است. بنجامین وودز لاباری در تاریخ هشت مارس ١٩٠٤ هنگامی که از اورمیه عازم خوی بود، در دشت سلماس نزدیک مرز تورکیه به همراه خدمتکارش توسط دسته‌ای ١٤ نفره از راهزنان کورد از طائفه‌ی بیگزاده به قتل رسید. مجدالسلطنه مامور تحقیقات در این مورد شد. وی گزارشی دقیق، جامع، عادلانه و بی طرفانه تهیه نمود و اشقیای کورد مذکور را مشخص کرد. اما ولیعهد مایل بود که تقصیر به گردن یک طایفه‌ی دیگر کورد که در این ماجرا نقشی نداشت، اما دولت با آن دشمنی داشت انداخته شود. بعد از مخالفت مجدالسلطنه با متهم ساختن یک طایفه‌ی بی گناه کورد، وی از طرف ولیعهد به جانبداری از آمریکا و انگلیس متهم شد، پرونده از او گرفته شده و جریمه گشت، دو خدمتکار کورد بی گناه او دستگیر و خود وی تهدید به مرگ شد.

برای بخشی از مکاتبات وزارت خارجه‌ی آمریکای وقت در این مورد:
Murder of Rev. Benjamin W. Labaree, an American missionary, in Persia

No comments:

Post a Comment