دو مفهوم متفاوت «ملت فارس» و «ملت ایران»
مئهران باهارلی
نام ملت |
ملت فارس |
ملت ایران |
نحوهی تشکیل |
سیر طبیعی تاریخ |
پروژهی ملتسازی
استعماری بریتانیایی-صلیبی |
تودهی تشکیل
دهنده |
تاجیکهای غربی |
آمیزش فارسزبانان
با غیر فارسزبانان آسیمیله شده |
وطن |
فارسستان |
ایران |
İRAN
MİLLETİ |
FARS
MİLLETİ |
|
İngiltere-Haçlı
sömürgeci millet yaratma projesi |
Târihin
doğal akışı |
Oluşma
süreci |
Batı
Tâciklerle Asimile edilen Fars dışı İranlı halkların karışımı |
Batı
Tâcikler |
Oluştuğu
kitle |
İran |
Farsistan |
Vatanı |
نوآنسی بین دو مفهوم «ملت فارس» و «ملت ایران» وجود دارد. «ملت فارس» مفهومی معادل ملت تورک، ملت تورکمن، ملت کورد، ملت بلوچ، ملت لور، ملت عرب و ... بوده؛ به معنی تودهای قبلا موسوم به تاجیک(های غربی) است که سنتا به زبان فارسی دری و یا گونهای از آن به اسم «فارسی فتحعلی شاهی» ایجاد شده در پایتخت دولت تورک قاجار در آغاز قرن ١٩ سخن میگوید و دارای منطقهی ملی خود – وطن تاریخی فارسنشین به اسم «فارسستان» است. و اما «ملت ایران» تودهای است که با ظهور جنبش مشروطیت و بر اساس پروژهی مهندسی ملی بریتانیایی - صلیبی، قرار بوده و است که از آمیزش ملت فارس مذکور با فارسزبان شدهگان اجباری و داوطلبانهی منسوب به دیگر ملل مخصوصا شیعی ساکن در ایران و در راس آنها ملت تورک آفریده شود. بنابراین «ملت فارس»، یک مفهوم و پدیدهی طبیعی تاریخی و خودجوش، اما «ملت ایران» یک پروژهی مصنوعی و غیر طبیعی و محصول ملتسازی استعماری است.
ملت فارس: تا اوائل قرن بیستم در بسیاری از منابع داخلی و خارجی، اغلب نامی از گروهی قومی به اسم «فارس» در ایران برده نمیشد. بلکه سخن از «تاجیک» میرفت. اصطلاح کلیشهای «تورک و تاجیک» یادگار آن دوران است. چنانچه در نقشهی هنری فیلد در بارهی اقوام ایرانی به سال ١٩٣٨، مناطق فارسزبان امروزی در ایران به صورت تاجیک نشان داده شدهاند. (اما دقیقتر آن است که این گروه را که به لهجههای گوناگون دری سخن میگفت، در مقابل «تاجیکهای شرقی» ساکن در افغانستان و آسیای میانه، «تاجیکهای غربی» نامید).
در قرن نوزده و آغاز قرن بیستم، در ادبیات سیاسی تورک از این گروه به طور روزافزونی با نام قوم فارس و یا ملت فارس یاد شده است. منظور از ملت فارس، گروههای دریزبان و یا تاجیکهای غربی ساکن در ایران قرن نوزده و قبل آن و یا اعقاب و ادامهی مستقیم آنها که در حال حاضر یکی از ملل ساکن در ایران چندملتی بوده و دارای وطنی تاریخی بنام «فارسستان» میباشند است. این همان کاربردی است که امروز هم در میان تورکها و دیگر ملل غیر فارسزبان رایج است.
«ملت فارس» در نظر کسانی که آن را به کار میبرند، یک پدیدهی طبیعی تاریخی و محصول دو شقه شدن تاجیکها به شرقی و غربی در طول زمان به دلایلی چون تفاوتهای جوغرافیایی و مذهبی و .... و سپس تخصیص و تثبیت نام فارس برای تاجیکهای غربی ساکن در ایران است. اما نخبهگان فارسزبان و مخصوصا ملیگرایان افراطی فارس، همچنین جریانات پانایرانیست و دولت ایران و جهان غرب، به شدت با مفهوم ملت فارس مخالفند و معتقدند همچو ملتی وجود ندارد و یا نباید وجود داشته باشد؛ بلکه ملتی با زبان ملی فارسی به اسم ملت ایران – به شرحی که در زیر میآید - و با وطنی به اسم «ایران» وجود دارد و یا باید وجود داشته باشد.
ملت ایران: با ظهور جنبش مشروطیت، پروژهی ایجاد یک ملت مودرن در ایران با زبان ملی فارسی دری و یا تاجیکی غربی که دارای تاریخ باستانی پرس - زرتشتی– ایرانیک است، برای تحت کونترول او آوردن دولت ایران (پس از ساقط کردن سلسلهی قاجار و پایان دادن به حاکمیت تورک بر ایران) شتاب گرفت. این پروژه، یک مهندسی ملی استعماری بود که در قرن نوزده توسط بریتانیا و دیگر دولتهای صلیبی - غربی طراحی گشت؛ در ربع اول قرن بیستم در دوران مشروطیت و سالهای جنگ جهانی اول به اجرا گذارده شد، و مورد حمایت طیف وسیعی از نخبهگان تاجیک غربی (فارسها)، پارسیها (زرتشتیان ایران و هندوستان) و مانقورتیسم و گؤزقامانیسم تورک (نخبهگان تورک اما الینه شدهی ضد تورک قرن نوزده - دوران مشروطیت – ربع اول قرن بیستم و تورکهای چپ ایرانی مخصوصا از مرکز و شرق آزربایجان و مرکز آن تبریز مانند تقیزاده، ارانی، کسروی، ایرانشهر، و ...) قرار گرفته بود.
بنا به مهندسان قومی بریتانیایی – صلیبی - پارسی، ملت جدید ایران میبایست از آمیزش تاجیکهای غربی و غیر دریزبانان شیعهی فارسسازی – فارسزبان شده آفریده شود. زیرا وزنهی عنصر قومی فارس و یا تاجیکهای غربی در ایران قاجاری قرن نوزده حداکثر ١٠-١٥ درصد جمعیت کل کشور بود. در حالی که تورکها به تنهایی ٤٠-٥٠ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدادند. اما برای تاسیس و ادامهی حاکمیت عنصر فارس بر کشور، احتیاج به وجود تودهای انبوه از فارسزبانان به نحوی که اکثریت جمعیتی را تشکیل دهند بود. به اکثریت جمعیتی بودن تورکها نیز میبایست پایان داده میشد. کمشمار بودن تاجیکهای غربی و اکثریت جمعیتی بودن تورکها در ایران، دلیل اصلی تبدیل امر فارسسازی تورکهای ساکن در ایران و در درجهی دوم فارسسازی دیگر بومیان شیعی غیر فارس، به مولفهی بنیادین و هدف عاجل سیاست آفرینش ملت مودرن ایران است.
نکتهای که می باید بر آن تاکید کرد آن است که ملت ایرانی که قرار بود و است ایجاد شود، همهی شیعیان ساکن در ایران را شامل میشود. به عبارت دیگر بنا به پان ایرانیستها همهی شیعیان ساکن در ایران جزئی از ملت ایران هستند. به همین سبب است که به عنوان نمونه رسانه های ایرانی در مورد شخصیتها و مشاهیر و خبرسازان ایرانی که تورک هستند، هرگز تورک بودن آنها را ذکر نمیکنند. زیرا تورکها شیعه هستند و شیعهها همان ملت ایران. در حالی که در مورد شخصیتها و مشاهیر و خبرسازان ایرانی منسوب به گروههای سنی، با طیب خاطر بلوچ و کورد و تورکمن و ... بودن آنها را ذکر میکنند. زیرا پانایرانیسم، وجود اقلیتهای سنی در ایران را قبول، اما وجود اقلیت تورک را به سبب شیعی بودنش، رد میکند....
در
حال حاضر قومیتگرایان فارس و پانایرانیستها به شدت مدافع مفهوم «ملت ایران»
هستند و آن را مترادف شهروند و تبعهی ایران بکار میبرند. از آنجائی که «ملت ایران»
محصول مهندسی ملی بریتانیایی - صلیبی است یک پروژهی استعماری؛ و از آنجائی که
خواستار جایگزین کردن مفهوم تابعیت با مفهوم ملیت بوده، آفرینش آن مستلزم آسیمیلاسیون
اجباری اتباع کشور، فارسسازی تورکها و دیگر گروههای قومی-ملی غیر فارسزبان
ساکن در ایران، نسلکشی زبانی-ملی تورکها، تورکستیزی و تورکزدائی و ... است، یک
پروژهی نژادپرستانه و جانیانه به شمار میرود.
No comments:
Post a Comment