Tuesday, January 22, 2019

انتقاد گاسپیرالی از انتشار روزنامه‌ی ناصری در تبریز به‌ زبان فارسی، و آزربایجان تورکستان ایران است

انتقاد گاسپیرالی از انتشار روزنامه‌ی ناصری در تبریز به‌ زبان فارسی، و آزربایجان تورکستان ایران است

 

مئهران باهارلی


در این مقاله، نوشته‌ای از متفکر، معلم و محرر برجسته‌ی تورک اسماعیل گاسپیرالی (غاسپیرالی، گاسپیرانسکی) که در آن از انتشار نشریه‌ی ناصری تبریز صرفا به زبان فارسی انتقاد می‌کند را آورده‌ام. این نوشته در شماره‌ی ١٢ (٢٦ مارت ١٨٩٥) نشریه‌ی ترجمان که توسط اسماعیل گاسپیرالی در باغچه‌سارای - شبه جزیره‌ی کریمه منتشر می‌شد درج شده است.

١-گاسپیرالی در این نوشته می‌گوید آزربایجان تورکستان ایران و زبان آن تورکی است. در آنجا حداکثر ٢٠ در صد مردم آشنا به زبان فارسی‌اند، آن‌ها هم اشراف و روحانیون هستند. در حالیکه آنکه بیشترین احتیاج را به معارف و اخبار دارد همان توده‌ی تورک فارسی‌مدان است. وی با ذکر وجود نشریات دوزبانه در تورکیه و روسیه و هندوستان پیشنهاد می‌کند که نشریه‌ی ناصری تبریز هم به دو زبان فارسی و تورکی منتشر شود.

٢-گاسپیرالی این نوشته‌ی آینده‌نگرانه‌ی خود را به سال ١٨٩٥ (١٢٧٤ شمسی)، یازده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار و در زمانی که وی هنوز ولیعهد و مستقر در تبریز بود تحریر کرده است. اما قاطبه‌ی مقامات و اهل معارف تبریز، نه تنها به پیشنهاد دلسوزانه‌ی گاسپیرالی در انتشار مطبوعات دوزبانه‌ی تورکی - فارسی وقعی ننهادند، بلکه پنج سال بعد، سران انجمن معارف تبریز به پیروی از انجمن معارف تهران، تعلیم و تعلم به زبان تورکی در مدارس با اصول جدید را ممنوع ساختند. آن‌ها که در بستر روند ایجاد ملت - دولت ایران توسط نیروها و مراکز ضد تورک استعماری، زبان فارسی را به عنوان زبان ملی همه‌ی ایرانیان می‌دانستند، در سال‌های آتی در میان رهبران جنبش مشروطیت در تبریز و تهران جای گرفتند و به همراه کلیت جنبش مشروطیت، زبان فارسی را به عنوان تنها زبان رسمی-تحصیلی - مطبوعاتی بر ایران تحمیل کردند.

٣- در ایران دوران مدرن، سه عامل اصلی در رواج تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همگانی و مآلاً در تشکل هویت ملی تورک (و نبود آن‌ها در جلوگیری از تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همگانی و مآلاً در جلوگیری از تشکل هویت ملی تورک)، نقش تعیین کننده داشته است: «نظام تحصیلی تورک»، «مطبوعات سراسری - فرامنطقه‌ای تورک»، و «آفرینش آثار ادبی – اجتماعی – سیاسی - علمی به زبان تورکی از سوی تورک‌ها». جنبش فارس‌گرای مشروطیت، علاوه بر پایان دادن به نظام تحصیلی تورک که در مدارس جدید رشدیه در حال تشکل بود، به عمر مطبوعات تورک که کم کم در حال پدیدار شدن بود و به آفرینش آثار روشن‌فکری به زبان تورکی که در حال تبدیل به یک روند در میان اهل قلم بود، به طور موثر پایان داد. و با پایان دادن به این سه، سنت تورکی‌خوانی - تورک‌نویسی همه‌گانی در ایران را نیز از میان برداشت. (به همین دلیل است که دولت‌های ایران از مشروطه به بعد و اکنون جمهوری اسلامی ایران، به انحاء مختلف و به طور جدی از پاگرفتن «نظام تحصیلی تورک»، «مطبوعات سراسری - فرامنطقه‌ای تورک» و «آفرینش آثار ادبی – اجتماعی – سیاسی - علمی به زبان تورکی از سوی تورک‌ها» جلوگیری کرده و می‌کنند).

٤-درج مطالب تورکی، انتشار نشریات دوزبانه‌ی تورکی - فارسی و احیانا چند مورد نادر از نشریات تورکی در اواخر دوره‌ی قاجاری، ربطی به جنبش مشروطیت نداشت و معلول آن نبود. معلول و زائیده‌ی روند مودرنیزاسیون دولت قاجاری و جامعه‌ی تورک ایران، هر دو متاثر از روندهای اصلاحات و تجدد و ... عثمانلی بود. بر عکس، جنبش مشروطیت ایران عامل اصلی ریشه‌کن کردن مطبوعات تورک در این کشور و همه‌گانی شدن مطبوعات فارسی در مناطق تورک‌نشین ایران و در راس آن‌ها تهران پایتخت دولت تورک قاجار و تبریز مرکز «تورکستان ایران» بود. انتساب مطبوعات تورک اواخر دوره‌ی قاجاری به جنبش مشروطیت، مانند آن است که مطبوعات تورکی فعلی در ایران را به جمهوری اسلامی و یا جنبش سبز منسوب کرد.






٥- گاسپیرالی در نوشته‌ی خود لزوم انتقاد و نقد را یادآوری کرده، ضرب المثلی تورکمانی (از تره‌که‌مه) را شاهد می‌آورد که می‌گوید کسی که منکر فقر خویش باشد، هرگز نمی‌تواند ثروتمند گردد؛ کسی که درد خود را قبول و بیان نکند، نمی‌تواند درمان و شفا پیدا کند. («یوخلوغونو انکار ائده‌ن، بای اولماز. دردی‌نی سؤیله‌مه‌یه‌ن، درمان بولماز»)

٦-علاوه بر انتقاد از انتشار نشریه‌ی ناصری تبریز به زبان فارسی، نقد دیگر گاسپیرالی در مورد عواقب منفی ثناگویی نشریه‌ی ناصری از قدرت حاکمه است. وی می‌گوید مطبوعات و مطبوعاتیان، تریبون ادب و سیاست و فن هستند. در حالیکه ناصری در حال تبدیل شدن به تریبون مدحیه‌گویی و ثناگویی است. هر چند مدح و ثنای حاکمان هم لازم است، اما مطبوعات جای آن نیست. مدح و ثنای حاکمان از طرف مطبوعات، مانند یک زهر بوده، تاثیرات و عواقب تلخی خواهد داشت. به همین جهت اهل قلم و ادبا، باید از قاعده‌ی تقسیم وظایف متابعت کنند، خود در خدمت بهبود و اصلاح وضعیت مردم باشند و امر مدحیه‌نویسی را به شاعران و درویش‌ها بسپارند.

٧-این نوشته‌ی گاسپیرالی یکی از بهترین نمونه‌های انتقاد سازنده و مدنی است. وی در انتقاد خود، نخست خدمات و جنبه‌های مثبت نشریه‌ی ناصری را ذکر و از آن‌ها قدردانی و سپاس‌گذاری می‌کند. حمایت گذشته و دائمی خود از نشریه‌ی ناصری و مدرسه‌ی مظفریه – که هر دو توسط ولیعهد مظفرالدین میرزا تاسیس شده بودند - را یادآوری می‌کند. می‌گوید که انتقاد وی، انتقاد خیرخواهانه‌ی یک همکار مطبوعاتی به منظور بهترسازی نشریه‌ی ناصری است. سپس به نقد بسیار محترمانه و سازنده‌ی خود می‌پردازد (دو اولگوی تاریخی زیر جالب توجه است: تورک‌گرایان عموما افرادی فرهیخته، مقید به عفت کلام و عزت قلم و انتقاداتشان نقدهایی مدنی و سازنده بوده و است. در حالیکه تقریبا تمام انتقادات تخریبی و ترور شخصیت و بی اخلاقی، در گذشته و مخصوصا امروز، از سوی آزربایجان‌گرایان انجام می‌گیرد).

٨-زبان تورکی این نوشته، تورکی بسیط و مشترک و یا به تعبیر اسماعیل گاسپیرالی «آچیق تورک‌جه» است. تورکی بسیط و مشترک  که خود وی نقش بسیار مهمی در فورم گرفتن و رواج آن داشت، و در میان محررین تورک و غیر تورک آن دوره در ایران، عراق، قفقاز، کریمه و .... بسیار رایج بود، ادامه‌ی تورکی ادبی و مکتوب است که کلمات و عبارات عربی و فارسی ثقیل و مهجور را با کلمات بومی و محلی تورکی جایگزین می‌کند؛ در نتیجه آسان‌تر، خالص‌تر، فصیح‌تر و جامع‌تر است. تورکی بسیط و مشترک امروز هم اساس و بنیان زبان معیار ادبی - مکتوب تورکی در حال تشکل در تورک‌ایلی و ایران می‌باشد.

٩-به سبب اهمیت دادن به و انعکاس مسائل بسیار متنوع تورکان ساکن در ایران و دفاع از حقوق ملی آن‌ها به طور گسترده از سوی ترجمان و شخص اسماعیل گاسپیرالی، و نقش وی در ایجاد خودآگاهی ملی تورک در میان تورکان تورک‌ایلی در اواخر قرن نوزده میلادی که در دو دهه‌ی نخستین قرن بیستم به «مجادله‌ی ملی تورک» منجر شد، همچنین نقش او در تشکل تورکی معیار و ادبی بسیط - مشترک ما، سزاوار است که اسماعیل گاسپیرالی در میان مفاخر و شخصیت‌های ملی ما نیز ثبت و ذکر گردد.

١٠-گاسپیرالی در این نوشته هم، مردم ما را «تورک» و زبان ما را «تورک‌جه» می‌نامد. این همان نام‌گذاری دقیق، علمی، بجا و عادلانه‌ای است که گروه‌ها و مراکز گوناگون استعماری و ضد تورک، از پان‌ایرانیست‌ها گرفته تا ایدئولوژی آزربایجانیسم در صدد منسوخ کردن و از بین بردن آن هستند.

١١- گاسپیرالی در این نوشته آزربایجان را «تورکستان ایران» نامیده است. از آنجائی که اصطلاح «تورکستان» معادل فارسی اصطلاح تورکی «تورک‌ایلی» به معنی کشورها تورک‌هاست، این کاربرد را باید به منزله‌ی کاربرد تورک‌ایلی از سوی گاسپیرالی پذیرفت. (هر چند بهتر بود که وی، نه صرفا مناطق تورک‌نشین آزربایجان، بلکه مجموعه‌ی مناطق تورک‌نشین در شمال غرب ایران و یا وطن تورک را، شامل مناطق تورک‌نشین در آزربایجان به علاوه‌ی مناطق تورک‌نشین در عراقستان و یا شمال غربی عراق عجم شامل خمسه و استان‌های کنونی همدان و مرکزی و البرز و ... تورکستان می‌نامید).

١٢-نشریه‌ی فارس‌زبان ناصری تبریز یک نشریه‌ی آموزشگاهی بود که در سال‌های پایانی ولایت‌عهدی مظفرالدین میرزا، به سال ١٨٩٣، در مدرسه‌ی مبارکه‌ی مظفریه یا دارالفنون تبریز توسط میرزا محمد ندیم‌باشی، ندیم مخصوص مظفرالدین میرزا و مسئول مدرسه، پس از انتشار آخرین شماره‌ی ورقه‌ی ماه دارالفنون تبریز، آغاز به انتشار کرد. ناصری ادعا می‌کرد «این روزنامه مطلقاً از قید رسمیت خارج است»، اما همانگونه که گاسپیرالی هم تاکید کرده است، یک نشریه‌ی دولتی بود. این نشریه که به مدت شش سال منتشر شد و از پرتیراژترین روزنامه‌های سال‌های پیش از مشروطیت بود، بیشتر مطالب و اخبار علمی، آموزشی، تربیتی، برزی‌گری، صنعتی و اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و اخبار مربوط به کتاب‌های کودکان و نوجوانان، بحث‌ها در باره‌ی مطبوعات و ... را درج می‌کرد.

١٣-هر چند نشریه‌ی فارس‌زبان ناصری از چند جنبه یک نخستین در مطبوعات ایران و تورک‌ایلی و تبریز بود (ذکر فهرست مطالب در صفحه‌ی اول هر شماره، ارسال چند نسخه‌ی رایگان، دادن تخفیف به مدارس و دانش‌آموزان ،....)، اما در مجموع به سبب دولتی بودن، تیراژ بالا، عمر طولانی، عمومی‌تر بودن، مطالب متنوعه عامه‌پسند، دادن تخفیف و پخش رایگان و .... نقش مهمی در جلوگیری از رشد مطبوعات تورک، تبدیل زبان فارسی به زبان مطبوعاتی در تبریز و در میان تورکان ساکن در ایران، و کلا فارس‌سازی آن‌ها داشته است. بنابر این مانند دیگر نشریات فارس‌زبان تبریز و کل تورک‌ایلی و یا نشریات فارس‌زبانی که توسط تورکان در خارج منتشر می‌شد (اختر، ....)، به لحاظ تاریخی یک پدیده‌ی منفی و غیر ملی بود. مولفین آزربایجان‌گرا، علاوه بر آن که با نوشتن کتب «مطبوعات آزربایجان»، واگرایی کرده ملت تورک و وطن تورک - تورک‌ایلی را به دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی تجزیه می‌کنند، در آثار خود فرقی بین مطبوعات فارس‌زبان و مطبوعات تورک‌زبان، ایضا «مطبوعات ملی» و «مطبوعات غیر ملی - ضد ملی» نگذارده، حتی مطبوعات پان‌ایرانیستی ضد تورک را به عنوان مطبوعات ملی و اولین‌ها و .... تقدیم می‌کنند).

پایان نوت مئهران باهارلی


مطبوعاتِ اسلامیه [اسماعیل گاسپیرالی]

ایکینجی بحث (ایشبو سنه‌نین ٤ونجو نسخه‌سی‌نده ‌باخ)


نشریاتِ شرقیه، غرب مطبوعاتی‌نا قیاس دئییل ایسه‌ ده، یینه‌ شایانِ دقّت‌دیر.

ایران‌دا دؤرت عدد حوادث‌نامه ‌نشر اولونویور. جمله‌سی داش‌باسماسی‌دیر. قورشون حروفاتی‌نین ایران‌دا استعمال ائدیلمه‌مه‌سی سببی - ایران امراسی‌نین بیری‌نده‌ن سوال ائتدیییم‌ده - خطّاط پک چوخ و خطّاط‌‌‌لیق ارزان و اوجوز اولدوغوندان ایله‌ری گلدییی‌نی سؤیله‌میش‌له‌ر ایدی. بلکه‌ ده‌ بؤیله‌دیر.

رسماً ایشبو دؤرت قزئته‌له‌رین بیری رسمی، یعنی حکومت قزئته‌سی عدّ اولونویور ایسه‌ ده،‌ حقیقتِ حال‌دا جمله‌سی رسمی حساب اولونسالار جائزدیر. بونلاردان دائم اولوپ، مندرجاتی‌نا اولدوق‌جا دقّت ائدیپ، مسلکی‌نین نه‌ده‌ن عبارت اولدوغونو آنلامایا غیرت ائتدیییمیز حوادث‌نامه، ‌تبریزده ‌نشر اولونان معتبر «ناصری»دیر.

«ناصری» ادبی، فنّی و سیاسی هفته‌لیک بیر قزئته ‌اولاراق، اولدوق‌جا گوزه‌ل ترتیب اولونویور. ظهوروندان بری ناصری‌نین خیرخواهی و همه‌ن برابرجه آچیلمیش «مدرسه‌یِ مظفّریه»نین محبّی اولدوغوموز، رفیقیمیزه‌ معلوم‌دور. بو حال‌دا رفیق‌لیک و محبّت اقتضاسینجا بیر ایکی ملاحظه‌له‌ریمیز قبول ائدیلییور و عباره‌میز آجی گلییور ایسه‌ ده،‌ مرادیمیز دوست‌لوق‌دان غیری بیر شئی اولمادیغی فرق ائدیلییور اومیدی‌نده‌ییز.

ناصری تبریزده‌، یعنی «ایران تورکوستانی اولان آزه‌ربایجان»دا نشر اولونویور. فائده‌لی و گؤزه‌ل معلومات‌لار و عبرت‌لی خبر و فکرله‌ر نشری‌نه ‌و حکومت‌ین امر و نظام‌لاری‌ندان اهالی‌یی خبردار ائتمه‌یه‌ مخصوص بیر اوراق‌دیر. فارسی‌جه نشر اولونویور. حکومت‌ین لسانِ رسمی‌سی‌دیر. بؤیله ‌لازم‌دیر. لاکن اهالیِ آزه‌ربایجان اکثر تورک‌چه‌ سؤیله‌ییپ، فارسی‌یه ‌آشناسی کباردان و علمادان عبارت اولوپ؛ و بونلار ایسه ‌یوزده ‌ییرمی راده‌سی‌نده‌ بولوندوق‌لاری‌ندان، قالان سکسه‌ن آدم ناصری‌ده‌ن استفاده ‌ائده‌مه‌یه‌جه‌ک‌له‌ری طبیعی‌دیر. فقط بو تورک‌له‌ر، داها زیاده‌ محتاجِ معلومات و محتاجِ خبردیرله‌ر. بونا گؤره ‌ناصری رفیقیمیزین قطعه‌سی بیر مقدار داها میدان‌لا‌شیپ، نصفی فارسی و نصفی تورکی اولاراق چیخسا، اهالیِ آزه‌ربایجان و مطلبِ عالی ایچین داها مفید اولور ایدی ظنّین‌ده‌ییز. روسیادا، تورکییادا و هندوستان‌دا ایکی لسان اوزه‌ره ‌نشر اولونان رسمی و غیری رسمی جریده‌له‌ر اولدوغو معلوم‌له‌ری‌دیر.

مدنیت و معارفه‌ دائر ناصری‌ده ‌گؤرولموش بندله‌ر پک گؤزه‌ل‌دیر. بو یول‌دا دوام ائتمه‌لی. قزئته‌جی و محرّر کورسوسو فنّ، ادب، سیاست کورسوسودور. بوتون عالم‌ده‌ قاعده‌ بودور.... لاکن بیر خیلی وقت‌ده‌ن بری ناصری برادریمیز بیر ده ‌مدح و ثنا کورسوسونه‌ چیخدیغینی گؤرویوروز. دئمییوروم بونلار لازم دئییل‌دیر. لاکن یئری واردیر، محلّی واردیر، آدمی واردیر. مدحیه ‌دادلی و لذّت‌لی بیر شئی‌دیر. سؤیله‌یه‌نه ‌بیر وقت ضرر گلمه‌ز. لاکن دینله‌یه‌نی آجیماق لازم‌دیر. چونکه ‌لذّت‌لی گلیر، اما تاثیری ثمره‌سی پک آجی‌دیر، آغودور.

شک یوخ‌دور که‌ حکومت‌ین مرادی آزه‌ربایجان‌ی ترقّی ائتدیرمه‌ک‌دیر. یول‌لار، کؤپروله‌ر یاپدیرماق؛ مکتب و مدرسه‌له‌ر آچماق؛ علم‌له‌ر، فن‌له‌ر، صنعت‌له‌ر بیلدیرمه‌ک؛ یئنی ترتیب‌له‌ر چیخارماق، اسکی ترتیب‌له‌ری لازم درجه‌ اصلاح ائتمه‌ک، اهالی‌یی هر جهت تامین و راحت ائتمه‌ک مطلبِ عالی‌سی‌دیر. محرّرله‌ر، ادیب‌له‌ر حکومت‌ین و ملّت‌ین بو مطلبی‌نه‌ خادم اولمالی‌دیر. مدحیه‌له‌ری شاعرله‌ریمیزه‌ امانت ائتمه‌لی‌ییز. هم درویش، هم شاعر، هم محرّر بیر وجود ایچین بویوک آغیرلیق‌دیر. تقسیمِ مساعی قاعده‌سی‌نه‌ رغبت ائده‌لیم.....

مثلا «آزه‌ربایجان‌ین یول‌لاری پک مکمّل‌دیر. یول مامورو میرزا یوسف دنیادا بیرینجی مهندس‌دیر»؛ یا که‌ »شیراز والی‌سی دولت‌لی احمدخان حضرت‌له‌ری‌نین بویوک اوغلو میرزا محمودخان امورِ معارفه‌ مباشر اولدوغوندان بری، انتشارِ علوم و فنونِ جهانی خیرته ‌قویموش‌دور» گیبی دادلی دادلی سؤزله‌ر، خوش خوش عباره‌له‌ر.... زهه‌ردیر، قارینداشیم. زهه‌ردیر. چونکه ‌یول‌لارین یاسالماماسی‌نا، معارف‌ین گئری‌ده ‌قالماسی‌نا باعث اولور.

جنابِ شوکت‌مآب ناصرالدین شاه‌ و جنابِ تبریز والیِ عالی‌سی ولی‌عهد نجابت‌لی [مظفّرالدین] میرزا حضرت‌له‌ری، ولایت‌ده‌ محتاجِ تعمیر، محتاجِ اصلاح، محتاجِ تکثیر اولان شئی‌له‌ری گؤسته‌ره‌ن محرّری داها زیاده‌ مقبول ائده‌جه‌ک‌له‌ری بی‌شک‌دیر.

رجا ائده‌ریم سؤیله‌دیییم آغیر گلمه‌سین. گؤچه‌به‌ بَدَوَی تَرَکَمه (تره‌که‌مه‌) بولونان قارت بابالاریمیز دئمیش‌له‌ر که‌ «یوخ‌لوغونو انکار ائده‌ن، بای (یعنی مال‌لی، ثروت‌لی) اولماز. دردی‌نی سؤیله‌مه‌یه‌ن، درمان بولماز».

تبریزده‌ن فکریمیزی گؤزوموزو فیرانسایا گئچیره‌لیم.....

[سون]


یاسالماق: آراسته و ساخته شدن

میدان‌لاشیپ: اؤزونه میدان آچیپ، گئنیش‌له‌نیپ

 

برای مطالعه‌ی بیشتر:

انتقاد گاسپیرالی از انتشار روزنامه‌ی ناصری در تبریز به‌ زبان فارسی، و آزربایجان تورکستان ایران است

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_22.html

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان - قاسپیرالی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html

دیل ساده‌لییی - ایسماعیل قاسپیرالی: تورک‌چه او درجه ساده‌له‌شدیریلمه‌لی کی «ملّی» اولسون

 http://sozumuz1.blogspot.com/2022/01/blog-post_26.html

No comments:

Post a Comment