Saturday, November 17, 2018

تلاش معتبران و متنفذان اورمیه برای گرفتن تابعیت عوثمان‌لی

تلاش معتبران و متنفذان اورمیه برای گرفتن تابعیت عوثمان‌لی

 

مئهران باهارلی


در زیر سندی در باره‌ی مراجعت معتبران و متنفذان اورمیه در سال ١٩٠٨ به مقامات عوثمان‌لی و درخواستشان برای اعطای تابعیت عوثمان‌لی به آن‌ها از طرف آن دولت را آورده و سپس چند نکته‌ی تاریخی را یادآوری کرده‌ام.


اصل سند:

مجلسِ وکلا مذاکراتی‌نا مخصوص ضبط ورقه‌سی‌دیر

حاضر بولونان ذواتِ فخامین اسامی‌سی

ضبط‌نامه رقمی: عربی- ١ ذی الحجه سنه ١٣٢٥، رومی- ٢٥ قانون اول سنه ١٣٢٣ [٥ ژانویه ١٩٠٨]

مذاکره اولونان موادّا متعلّق ورقه‌نین نوعویلا خلاصه‌یِ مألی، بابِ عالی اوراق اوداسی‌نجا اولان نومئروسو، و مجلسه حواله‌سی تاریخی، و ملفوفاتی داخی قاچ قطعه اولدوغو

جلد رقمی، مجلس‌ین گشادی: دقیقه، ساعت

نوعو، عددِ ملفوفاتی، اوراق اوداسی نومئروسو، تاریخِ حواله‌سی (عربی، رومی)

خلاصه‌یِ مألی:

آزه‌ربایجان معتبراتی‌ندان سبلار (سالار؟) نام کیمسه، حیثیت و اعتباری درجه‌سی‌نده نائلِ عاطفتِ سنیّه اولماسی تامین اولوندوغو تقدیرده، گه‌لیپ دخالت ائده‌جه‌یی‌نده‌ن، بو یول‌دا تامینات گؤسته‌ریلمه‌سی‌نی بالواسطه شمدینان قائم‌مقام وکالتی‌نه اِخبار ائیله‌دییی؛ و رومیه‌ده نفوذِ حکومت‌ین فقدانی‌ندان ناشی، دیگر متنفّذانین داخی بو فکرده بولوندوق‌لاری بیانی‌یلا، استفسارِ معامله‌یی حاوی، وان ولایتی‌نده‌ن گه‌له‌ن ١٨ قانونِ اوّل سنه ١٣٢١ تئلگئراف‌نامه قرائت اولوندو.

قراری:

مومی الیه تابعیتِ سلطنتِ سنّیه‌ده بولونماق آرزوسویلا گه‌لدییی حال‌دا، ترویجِ استدعاسی شانِ عالی‌یه موافق اولاجاغی‌ندان، امثالی گیبی که‌ندی‌سی‌نه و عائله‌سی‌نه ایران حدودونا اوزاق‌جا محل‌له‌رده اراضیِ مناسبه ارائه‌سی‌یله اسکانی‌نا مساعده، و بو صورت‌له حقّی‌نده آثارِ حمایت ابراز اولوناجاغی‌نین، که‌ندی‌سی‌نه تبلیغ ائتدیریلمه‌سی‌نین ولایتِ مذکوره‌یه جواباً تئلئگراف‌لا اِشعاری تذکّر قیلیندی.

[امضالار]

[به‌لگه‌نین سونو]


ترجمه‌ی فارسی:

خلاصه‌ی محتوی:

یکی از اشراف و بزرگان آزربایجان به نام سبلار [سالار؟]، با واسطه و میانجی به وکالت حکومت ایلچه‌ی شمدینان خبر داده که در صورت برخورداری از توجه و مرحمت دولت سَنیّه‌یِ عوثمان‌لی متناسب با درجه‌ی حیثیث و اعتبارش، آمده و به تابعیت [دولت سَنیّه‌یِ عوثمان‌لی] در خواهد آمد. وی خواستار دادن تضمین در این خصوص شده و بیان کرده که به سبب نبود اقتدار حکومت [ایران] در رومیه [اورمیه]، بقیه‌ی متنفّذان شهر نیز دارای این نیت و در این فکر هستند. تلگراف مورخه‌ی ١٨ قانون اول ١٣٢١ آمده از ولایت وان، که حاوی این درخواست و بیانات به همراه استفسار از [استانبول در] نحوه‌ی پاسخ بدان‌ها بود، خوانده شد.

تصمیم:

تذکر داده شد که در جواب تلگرافی به ولایت مذکور اطلاع داده شود: به مشارالیه ابلاغ گردد در صورتی که وی با خواست گرفتن تابعیت سلطنت سَنیّه [عوثمان‌لی] مراجعت نماید، درخواست وی مورد موافقت شانِ عالی [دولت سَنیّه‌یِ عوثمان‌لی] قرار خواهد گرفت؛ مانند موارد مشابه، به وی و خانواده‌اش اراضی مناسبی در نواحی دور از مرزهای ایران ارائه و به اسکان وی در آن جا اجازه داده خواهد شد. و بدین صورت آثار حمایت از وی ابراز خواهد گردید.

چند نکته:

١- در دهه‌های آخر قرن نوزده و دو دهه‌ی اول قرن بیستم در نواحی غرب آزربایجان به مرکزیت اورمیه –سلماس (اولیا چلبی دو شهر اورمیه و خوی را تورکستان ایران خوانده است)، شعور ملی تورک به معنی مودرن در میان توده‌ی مردم و نخبه‌گان، ظهور پیدا کرد و انکشاف بسیار نمود. متعاقبا این ناحیه به کانون فرهنگی و سیاسی تورک‌گرایی مودرن تبدیل شد. هنگامی که در تبریز مرکز آزربایجان، که در آن سال‌ها زادگاه و مرکز ناسیونالیسم ایرانی فارس‌محور بود، اغلب نخبه‌گان، رهبران مشروطیت‌طلبان و مجاهدین و دموکرات‌های آزربایجانی از ملت شش هزارساله‌ی ایران و ایران باستان و پیشدادیان و کاوه ... سخن می‌راندند، در اورمیه – سلماس - خوی سخن مردم و نخبه‌گان تورک، ایل و اولوس تورک و خاک پاک تورکستان و یاد و افسانه‌های آن‌ها بود: «اهالی مملکت ما هم دامن محبت و دوستی تورکان [عوثمان‌لی] را محکم گرفته و از نام و نژاد قدیمی خود [تورک] یادها کرده و افسانه‌ها می‌خواندند، و اثبات می‌کردند که ما نیز قدیماّ از ایل و الوس تورکان بوده و از خاک پاک تورکستان قدیم بوده و هستیم»[1].

٢-به لحاظ جوغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، ادبی، زبانی و دینی (حضور تورک‌های سُنّی، علوی - علی اللهی، قاراقویون‌لو، و افشار- جعفری نادری)، نواحی غرب آزربایجان به مرکزیت اورمیه – سلماس تا خوی در شمال و سولدوز در جنوب، امتداد طبیعی آناتولی و عوثمان‌لی؛ و حتی در برهه‌هایی از تاریخ مودرن و معاصر بخشی از آن بوده است. این ناحیه در سال‌های جنگ جهانی اول و با ورود اوردوی عوثمان‌لی به صحنه‌ی جنگ، همراه با کل شمال غرب تورک‌نشین ایران (تورک‌ایلی)؛ نیز کوردستان، لورستان و عربستان ایران به حیطه‌ی نفوذ سیاسی و نظامی و اداری عوثمان‌لی - تورکیه داخل شد.

٣- در ربع اول قرن بیستم، با ظهور جنبش مشروطیت نخبه‌گان مرکز و شرق آزربایجان (مشروطه‌طلبان، دموکرات‌های آزربایجانی، ... در تبریز و اردبیل) هویت ملی خود را ملت ایران با زبان ملی فارسی و ... انتخاب کرده بودند. در حالی که مردم و نخبه‌گان اورمیه خود را هم‌زبان، هم‌فرهنگ و هم‌ردیف اهالی تورکیه می‌دانستند. این وضعیت تا سال‌های آغازین دوره‌ی رضاشاه ادامه داشت: «مأموران تورکیه اهالی اورمیه را هم‌زبان، هم‌فرهنگ و هم‌ردیف اهالی تورکیه توصیف می‌کنند و در این جا برخی افراد محلی نیز چنین اعتقادی دارند». (اسناد مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، س ١٣٠٤، پ ١٢١، صص ٤٥ تا ٥٠)[2]

٤- با ظهور جنبش ضد تورک مشروطیت و جنگ داخلی‌ای که آغاز و هرج و مرجی که ایجاد کرد و پس از اشغال قلمروی دولت تورک قاجار در سال‌های جنگ جهانی اول توسط دولتین بریتانیا و روسیه، اقتدار دولت قاجار در بسیاری از نواحی کشور مخصوصا در غرب آزربایجان تضعیف شد، حتی عملا از بین رفت. در فقدان حاکمیت دولت قاجار، امپراتوری عوثمان‌لی با فداکاری‌های بسیار و دادن هزاران شهید، راساً به دفاع از مردمان ایران در مقابل روسیه و انگلستان، و دفاع از تورک‌های غرب آزربایجان در مقابل اشرار ارمنی و آسوری دست زد و در نهایت به تاسیس دو دولت تورک در دو سوی ارس، در شمال «دولت مساوات» به رهبری محمدامین رسول‌زاده و در جنوب «حاکمیت اتحاد – بیرلیک یؤنه‌تیمی» به رهبری جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی - مجدالسلطنه اقدام کرد. این چهار عامل - واقعیت میدانی، در ترکیب با عامل پنجم یعنی شعور ملی تورک افزاینده در غرب آزربایجان، نه تنها دولت عوثمان‌لی را محبوب مردم و نخبه‌گان تورک در غرب آزربایجان و غرب تورک‌ایلی کرد؛ بلکه باعث شد بسیاری از آن‌ها امپراتوری عوثمان‌لی را دولت ملی خود تلقی کنند: «مردم آزربایجان، علما و سادات، تجار و اعیان و اشراف که از تهران و دولت مرکز مایوس و ناامید بودند از خلیفه‌ی عوثمان‌لی و فرماندهی قوشون تورک کومک الامان و الغیاث خواستند»[3]. حتی مردم خوی برای دفاع از شهرشان در مقابل تهاجمات ارامنه، به امپراتور عوثمان‌لی روی کرده و از او به عنوان خلیفه‌ی اسلام تقاضای امداد کردند که مورد موافقت سلطان قرار گرفت و باعث اعزام اوردویی از عوثمان‌لی به فرماندهی قهرمان ملی تورک علی احسان پاشا و نجات خوی و دفع تهاجم ارتش ارمنستان توسط وی گردید[4].

٥- در دوره‌ی مورد بحث بسیاری از مردم منطقه‌ی غرب آزربایجان اعم از عامی و خواص، به ویژه در ناحیه‌ی سولدوز - اورمیه - سلماس – خوی برای حفظ خود در مقابل تهاجمات و تجاوزات روسیه، بریتانیا، ارمنی‌ها، آسوری‌ها و کوردها «دخالت کرده» به تابعیت عوثمان‌لی در می‌آمدند. تعدادی کثیر نیز به دلیل آن که دولت عوثمان‌لی را دولت ملی خود می‌شمردند، تابعیت عوثمان‌لی اخذ کرده؛ و یا خود را طبیعتاً به سبب تورک و مسلمان بودن تبعه‌ی عوثمان‌لی می‌دانستند (در آن برهه عموما در غرب آزربایجان تورک‌ها به تابعیت عوثمان‌لی و ارمنی‌ها به تابعیت روسیه‌ی تزاری در می‌آمدند).

ظهور جنبش ضد تورک مشروطیت که رهبران آن ایرانیت را مساوی با فارسیت می‌دانستند و گرایشات بارز تورک‌ستیزانه داشتند، عامل دیگری در ایران‌گریزی و عوثمان‌لی‌دوستی افزاینده‌ی مردم تورک در غرب تورک‌ایلی بود. زیرا باعث می‌شد این مردم دارای شعور ملی تورک، هویت ملی تورک خود را نه در دولت فارس ایران، بلکه در امپراتوری تورک عوثمان‌لی بازیابند: «در این جا [اورمیه] اهالی شهر [تورک‌ها] و بسیاری از ساکنان سنّی [تورک] دهات اطراف و خود آسور‌ی‌ها و تعدادی از روستاهای شیعه‌نشین [تورک]، از ترس غارت کوردها، خود را تحت الامان عوثمان‌لی قرار داده و به اصطلاح متداول در این جا «دخالت» داده شده‌اند. لفظ «دخالت» در زبان اهالی بومی کاملاً به معنی تبعه‌ی عوثمان‌لی بودن فهمیده می‌شود» (محمدامین رسول‌زاده، گزارش‌هائی از انقلاب مشروطیت ایران. ص ١٧٤)[5].

٦-دولت و اوردوی عوثمان‌لی نه تنها اومید مردم غرب تورک‌ایلی (از ماکو و سولدوز تا سونقور و بیجار)، بلکه تنها ملجاء مردم در مرکز آن، تبریز تحت اشغال روسیه نیز بود. به تصریح ویلهلم لیتن، سرکونسول آلمان در آن ایام نه تنها تمام اتباع آلمان در تبریز تحت حمایت عوثمان‌لی در آمده بودند، بلکه اهالی شهر نیز پرچم عوثمان‌لی را بر فراز خانه‌های خود به اهتزاز در آورده و داوطلبانه به تابعیت عوثمان‌لی در آمده بودند: «بر فراز کونسول‌گری آلمان در یک طرف پرچم آلمان و در طرف دیگر پرچم عوثمان‌لی به اهتزاز در آمد. ... آلمانی‌ها و کلّیه‌ی ایرانیان هوادار آلمان نیز پرچم عوثمان‌لی را بر فراز خانه‌های خود به اهتزاز در آوردند. نظر به این که چنین کاری در مواقع بحرانی و خطرناک مسری بود و شایعات عجیبی نیز پخش می‌شد، در آن شهر تحت اشغال نظامیان روسی، تقریباً از هر دو خانه یکی به پرچم عوثمان‌لی مزیّن گردید» (خاطرات لیتن، سرکونسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول. ترجمه‌ی دوکتور پرویز صدری). به نظر عاطیف بیگ، سرکونسول وقت عوثمان‌لی در تبریز «این کار (افراشته شدن پرچم عوثمان‌لی بر فراز خانه‌های تبریز) این معنی را می‌دهد که اینک تبریز و اصولاّ تمامی آزربایجان تحت حمایت عوثمان‌لی است». (منظور ویلهلم لیتن از «شایعات عجیبی نیز پخش می‌شد»، شایعه‌ی دادن پاسخ مثبت امپراتور عوثمان‌لی به خواست مردم تبریز برای الحاق به قلمروی عوثمان‌لی است)[6].

٧- در ربع اول قرن بیستم تعلق خاطر به و دولت ملی شمردن عوثمان‌لی، صرفاً در شکل به تابعیت عوثمان‌لی در آمدن افراد و یا پناهنده‌گی و مهاجرت به عوثمان‌لی جلوه‌گر نمی‌شد. بلکه در شکل تلاش برای اتحاد فرهنگی و سیاسی تورک‌های عوثمان‌لی و قفقاز، ایران و الحاق و ضمیمه شدن به قلمروی عوثمان‌لی نیز متجلی می‌گشت. چنانچه اهالی سئلاو سلماس و بسیاری دیگر از مناطق تورک‌نشین سنّی در ولایات سه‌گانه‌ی خوی، دیلمقان-سلماس، اورمیه (مانند الویه‌ی ثلاثه در شمال شرق آناتولی: آرداهان، باتوم، قارس[7]) توسط نامه‌نگاری با مقامات عوثمان‌لی - تورکیه، و اندکی قبل از آن در نواحی شرق‌تر، مردم سنّی تالش خواستار تابعیت و الحاق مناطقشان به عوثمان‌لی - تورکیه شده بودند. خواست مردم تورک برای ضمیمه شدن مناطقشان به دولت عوثمان‌لی، محدود به تورکان سنّی غرب آن نبود. بلکه یک خواست همه‌گانی در میان تورکان غرب تورک‌ایلی اعم از جعفری نادری، علوی – علی اللهی و سنّی بود. بسیاری از نخبه‌گان، زعمای قوم و مقامات دولتی «ولایات ثلاثه» هم خواهان الحاق این منطقه به قلمروی عوثمان‌لی - تورکیه بودند. در خان‌نشین مستقل بیات ماکو نیز که حالت نیمه‌مستقل از ایران را داشت، هم‌چو تمایلی وجود داشت. تمایل برای الحاق به عوثمان‌لی کمی در شمال‌تر، در مناطق نخجوان و گنجه و .. هم موجود و بسیار قوی بود[8]. تمایلات و اقدامات مردم و نخبه‌گان تورک این منطقه، مخصوصا اورمیه برای الحاق به تورکیه تا نخستین سال‌های به سلطنت رسیدن رضا شاه وجود داشت[9].

٨-در این دوره تورک‌های ساکن در تورک‌ایلی به ویژه نواحی اورمیه - سلماس برای جلب حمایت سیاسی و نظامی امپراتوری عوثمان‌لی در امر تحقق ایده‌ی الحاق به قلمروی عوثمان‌لی و ایجاد «بویوک تورکیا -  تورکیه‌ی بزرگ» تلاش می‌نمودند. اما در میان مردم و نخبه‌گان این منطقه هیچ‌گونه خواست برای الحاق و اتحاد با تورکان قفقاز - که خود تحت اشغال روسیه می‌زیستند و طالب ضمیمه شدن به قلمروی عوثمان‌لی و ایجاد «بویوک تورکیا - تورکیه‌ی بزرگ» بودند - وجود نداشت[10].

٩- در پاسخ مثبت به این خواست‌ها، مقامات محلی عوثمان‌لی در خوی، دیلمقان - سلماس و اورمیه با این سه ولایت (حتی با ولایات ماکو و سولدوز) به مثابه‌ی ولایات عوثمان‌لی رفتار می‌کردند و - بدون اخذ اجازه‌ از استانبول - به جمع‌آوری مالیات از مردم بومی به عنوان تبعه و قلمروی عوثمان‌لی و صدور تذکره و پاسپورت عوثمان‌لی برای آن‌ها پرداخته بودند. در نتیجه، این بخش‌ها به طور عملی و نیمه حقوقی به قلمروی عوثمان‌لی ضمیمه شده بود. چنان‌چه سال‌نامه‌های رسمی - دولتی عوثمان‌لی در دو دهه‌ی اول قرن بیستم هم این ولایات را به عنوان ولایت - سانجاق امپراتوری عوثمان‌لی و پاتریک‌گری‌های کلدانی آن‌ها را در میان پاتریک‌گری‌های کلدانی عوثمان‌لی و یا «روسای روحانیه‌ی ممالک محروسه‌ی عوثمان‌لی» قلم‌داد و تقدیم می‌کرد (از جمله سلماس و خسراوا از ١٩٠٤ تا ١٩١٨؛ اورمیه از ١٩٠٤ تا ١٩٠٨ و دوباره در ١٩١٨؛ کوردستان - سنندج از ١٩٠٤ تا ١٩١٨؛ و عربستان - اهواز از ١٩١٠ تا ١٩١٨)[11].

١٠- با دگرگونی شرایط عینی و مادی و تغییر موازنهی قوا در در ماه‌های پایانی جنگ جهانی اول، علاوه بر آلترناتیو الحاق شمال غرب تورک ایران به عوثمان‌لی – که خواست مردمی بود-، رهبران اتحاد و ترقی عوثمان‌لی و تورک‌های بومی، گزینه‌ی دومی را طرح و آماده کردند. این گزینه عبارت بود از تاسیس یک دولت ملی تورک مستقل در شمال غرب ایران و یا تورک‌ایلی (شامل مناطق تورک‌نشین آزربایجان به علاوه‌ی مناطق تورک‌نشین خمسه و عراق عجم و ...) تحت الحمایه‌ی امپراتوری عوثمان‌لی، سپس اتحاد آن با تورکان قفقاز و ایجاد یک کشور و دولت جدید تورک از دربند تا جنوب همدان باز تحت الحمایه‌ی عوثمان‌لی. ایجاد جمهوری مساوات در قفقاز جنوبی به رهبری رسول‌زاده و «حاکمیت اتحاد» به رهبری جمشید خان افشار اورومی در تورک‌ایلی، حاصل اجرائی شدن این طرح بود که با اشغال استانبول توسط قوای بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و با حمایت روسیه، یونان، بولغارستان و ... و عقب‌نشینی اوردوی اسلام عوثمان‌لی از تورک‌ایلی و ایران؛ همچنین مخالفت قوای ضد ملی ضد تورک و فارس‌گرا که در آن دوره جریان اصلی در تبریز را تحت نام فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و ... تشکیل می‌داد عقیم ماند. (در غیر این صورت هم اکنون، اقلا ولایات ماکو، سولدوز و مخصوصا سلماس و اورمیه، مانند قارس و آرداهان ولایاتی از تورکیه بودند).

قیسا سؤزلوک:

اِخبار: بیلدیرمه، آنلاتما، یئتیشدیرمه، بیلگی وئرمه

اِشعار: تحریراً بیلدیرمه

اودا: اوتاق

بالواسطه: دوغرودان دوغرویا اولمایان، بیری‌نین آراجی‌لیغی ایله

ترویج: قبول ائتدیریپ گئچیرمه‌ک

دخالت ائتمه‌ک: دخیل دوشمه‌ک، بیری‌نین سایه‌ی مرحمت و حمایتی‌نه سیغینماق، عوثمانلی تابعیتی‌نه گئچمه‌ک

ذوات: جمع ذات، معتبر و معزز شخص

سَنیّه: صفت و عنوانی برای امپراتوری عوثمان‌لی: دولت سَنیّه، سلطنت سَنیّه، خلافت سَنیّه، حکومت سَنیّه.... به معنی یوجا، یوکسه‌ک، اولو، آغار، شریف، نیک، نیکو، عالی، خوب

شانِ عالی: عالی‌قدر (در اینجا مراد سلطنت سَنیّه‌ی عوثمان‌لی است)

فخام: جمع فخیم، اولولار، بویوک‌له‌ر

قاچ: نئچه

قائم مقام: ایلچه حاکیمی، قضالاردا اداره‌ی امور ملکیه‌یی ایفا ائده‌ن ملکیه مامورو، بیر مامورون یئری‌نه موقتا اقامه اولونان ذات، رتبه‌ی عسکریه‌ده‌ن مین‌باشی‌نین فوقوندا و میرآلای‌لیغین مادونوندا بولونان، یاربای.

گشاد: آچیلیش، افتتاح

مَآل: ایچه‌ریک، سونوج، اؤزه‌ت، آنلام؛ فحوی، مفاد، معنی، مفهوم، مدلول، منطوق، حاصل، نتیجه

متنفذان: نفوذ صاحبی و سؤزو گئچه‌ن، نفوذلو

معتبرات: اشراف، ساییلان، اعتبارلی، اه‌ل اوستونده

ملفوفات: بیر تذکره و یا تحریراتا ساری‌لی اوراق

مومی الیه: مشار الیه، ایما و اشاره شده به سوی او

وکالت: باشقاسی‌نین ایشینی گؤرمه‌یه مامور اولما، وکیل اولما


[1] تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی. به کوشش علی صدرایی خویی. مقدمه، لغت‌نامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی-سؤزوموز. لینک دانلود

https://t.me/sozumuz_telegram/245

[2] اسناد دولتی در باره‌ی منسوخ کردن زبان تورکی و فارس‌سازی اجباری تورک‌ها توسط مدارس فارسی‌زبان بنا به گزارشات رسمی سال‌های ١٣٠٤-١٣٠١

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post.html

[3] استقبال تبریز از نفرات دلیر و سلحشور علی احسان پاشا و اوردوی نجات‌بخش عوثمان‌لی و مساله‌ی تحت الحمایه‌گی- پروتکتورا و یا ادعای حمایت دولت‌های بزرگ اوروپائی از اقلیت‌های مسیحی شرق. به قلم فتح الدین فتاحی تبریزی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_76.html

[4] تشکیل «حزب اتحاد اسلام» در خوی، سلماس و اورمیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_31.html

[5] ٩٨ مین سال‌گرد تاسیس مدرسه‌ی تورک خیر یوردو (خئییر-خئیر یوردو، صلاحیه) اورمیه و ١٠٧ مین سال‌گرد مدرسه‌ی تورک بالو و یادی از حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_22.html

[6] جمشید سوباتای‌لی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمه‌مستقل - تحت الحمایه‌ی امپراتوری عوثمان‌لی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸)

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_29.html

[7] از تاریخ معاصرمان: حکومت موقت ملی قفقاز جنوب غربی . ١٨-ژانویه-١٩١٩ ، ١٣-آوریل-١٩١٩

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_9.html

[8] بویوک تورکیا و اتّحادِ اسلام. قافقاز اتّحاد و ترقّی فرقه‌سی پیروقرامی. مرکزی گه‌نجه‌ده اولان «قافقاز اتّحاد و ترقّی فرقه‌سی»، قافقاز ایله عوثمان‌لی تورک‌له‌ری‌نین بیرله‌شمه‌سی و «بویوک تورکیا» دولتی‌نین قورولماسی‌نی ایسته‌مه‌کده ا‌یدی. قافقاز اتّحاد و ترقّی فرقه‌سی‌نین یاییملادیغی «بویوک تورکیا و اتّحادِ اسلام» آدلی پیروقرامین قاپاغی‌ندا، دیک‌دؤرتگه‌ن آراسی‌ندا یازیلان سؤزله‌ر، تورک ملّی قهرمانی «حسن روشنی بیگ بارقین»ا عایددیر: موسولمان‌لار اویانینیز! سیزین ده بیر حقّینیز، دونیادان بیر نصیبینیز، حاکم بیر وجدانینیز واردیر. اتّحاد ائدینیز!

[9] کومیته‌ی تورکوفیل – تورک‌گرای اورمیه ‌١٣٠٤ (اورمو تورک‌چو قومیته‌سی ١٩٢٥)

http://sozumuz1.blogspot.com/2023/09/blog-post_3.html

[10] یک نفر تورک از آزربایجان که طرف‌دار تشکیل دولت تورکی دراز و باریک از ادیرنه تا قاراقوم بود

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_6.html

[11] ایرانِ عوثمان‌لی: پاتریک‌های غرب آزربایجان در قلمروی عوثمان‌لی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_27.html

No comments:

Post a Comment