دوکتور رضا نور: معنی ساقط کردن دولت قاجاری و تاسيس دولت پهلوی، پايان
دادن به سنت حاکميت خاندانهای تورک بر اين کشور است
مئهران باهارلی
در
زیر متن خبری را از روزنامهی وقت استانبول (شماره ٢٨٢٥، ١٠ نوامبر ١٩٢٥) آوردهام.
در این خبر گفته میشود بخشی در بارهی ایران از کتاب «تورک تاریخی» به قلم دوکتور
رضا نور (Doktor Rıza Nur) در شمارهی بعدی روزنامه چاپ خواهد شد.
١-در
توضیح علت نشر دوبارهی این بخش از کتاب تورک تاریخی به قلم دوکتور رضا نور در
روزنامهی وقت، مولف خبر چند تثبیت مهم کرده است:
الف-اولین
معنی ساقط کردن دولت قاجاری و تاسیس دولت پهلوی، دور کردن احمدشاه از تخت سلطنت
نیست. بلکه معنی صریح این تبدل، طرد و پایان دادن به سنت حاکمیت یک خاندان تورک بر
این کشور است. بنا به تثبیت صائب مولف، پایان دادن به سنت حاکمیت تورک بر ایران،
حادثهای مهم و تاثیرگذار بر سرنوشت آزربایجان ایران، ایران و شرق است.
ب-مولف
به نقل از دوکتور رضا نور وضعیت عمومی ایران را چنین ترسیم کرده است: «پریشانی و
غرق در جهالت بودن، به افلاس کشانیدن مردم توسط موللایان و آخوندها از طریق گسترش
تعصب مذهبی؛ نالهی ایران در میان منگنهی استیلای انگلستان و روسیه». قابل ذکر
است که این تصویر سیاه، مخصوصا قسمت (پریشانی و غرق در جهالت بودن، به افلاس کشانیدن
مردم توسط موللایان و آخوندها از طریق بسط تعصب مذهبی)، وضعیت فعلی ایران نیز است.
ج-
مولف خبر، تثبیتهای آتی دوکتور رضا نور در کتاب تاریخ تورک او را بسیار جالب توجه
میشمارد: «هر آنچه به نام ادبیات ایران و تمدن ایران شناخته شده، تقریبا تماما
محصول تورک است. ادبیات ایران را پادشاهان تورک نویسانده، امکنه و معماریهای
تاریخی آن را پادشاهان تورک بنا کردهاند». (دقیقتر آن است گفته شود چیزی به
اسم ادبیات ایران و یا تمدن و فرهنگ ایران و ... وجود ندارد. ایران یک کشور چند
ملتی است و در آن صرفا باید از ادبیات فارس و فرهنگ فارس، ادبیات تورک و مدنیت
تورک و ... صحبت کرد).
٢-
تاسیس سلسلهی پهلوی، تاریخ پایان دادن به حاکمیت تورک بر ایران و تبدیل تیپولوژی
ملی دولتهای حاکم بر ایران از تورک به فارس است. این واقعیت بدیهی تاریخی را -علی
رغم انکار آن از سوی تاریخنگاریهای ایرانگرایانه و آزربایجانگرایانه- بسیاری از
روشنفکران و سیاسیون تورک آن دوره، از جمله رضا نور و محمدامین رسولزاده درک و بیان کردهاند[1].
٣-تاسیس
سلسهی پهلوی، نتیجهی طبیعی و محتوم انقلاب مشروطیت در ایران بود، و نه محصول شکست آن. رهبران انقلاب مشروطیت و در راس آنها بریتانیا، مجامع فراماسون، زعمای
زرتشتی و پارسیان هند، رهبران داشناکسوتیون و هینچاک ارمنی، باستانگرایان ضد اسلام،
فعالین سیاسی شیخی و بابی-ازلی و ... از همان آغاز، تمایلات ضد تورک داشته و مصمم
به براندازی حاکمیت تورک بر ایران بودند[2].
٤-عوام
تورک که به جنبش مشروطیت پیوستند، مانند همیشهی تاریخ، بازیچهی این مراکز ضد
تورک شدند. و اما خواص تورکان که در قالب مشروطهطلبان افراطی و مجاهدین آنارشیست
و تروریست قفقازی و بعدها دموکراتهای آزربایجانی و تورکهای چپ ایرانی و .... متشکل
شده بودند[3]، با اجرا
و هموار نمودن سیاستهای ضد تورک دولتهای استعماری غرب و در راس آنها بریتانیا از
جمله خودزنی و قیام بر علیه حاکمیت تورک، جانفشانی برای ایجاد ملت ایران و تبدیل
فارسی به زبان ملی و رسمی در دورهی مشروطیت، از پشت خنجر زدن به ملت تورک و همکاری
و همسویی با قوای ضد تورک در سالهای جنگ جهانی اول-تورک قیرقینی (قتل عامها توسط
جیلوها و...)، و در نهایت ساقط کردن حاکمیت تورک و به تخت نشاندن رضاخان، به ملت
تورک خیانت کردند[4].
٥-تاریخنگاران
و فعالین سیاسی آزربایجانگرا (اعم از پان ایرانیست و استالینیست) که با دروغپردازی
و وارونهنویسی و تاریخبافی، حرکتها و شخصیتهای ضد ملی و تروریست-آنارشیست مشروطیت
که جملگی بازیچه و همکار مراکز و نیروهای ضد تورک مانند بریتانیا و داشناکسوتیون و
پانایرانیستها و باستانگرایان بودند را به عنوان حرکت ملی آزربایجان و قهرمانان
ملی آزربایجان تقدیم میکنند[5]، وارثان
و ادامهدهندگان خط خیانت مذکور هستند. این خط خیانت که از دوران مشروطیت و سپس
حاکمیت استالین به جریان اصلی در صحنهی سیاست در مرکز آزربایجان و تهران تبدیل
شده، با تعاریف جعلی از هویت ملی و وطن و تاریخنگاری و شخصیتهای ملی و تاکتیکها و
استراتژیها و اهداف آبسوردی که برای خود معین کرده، اصلیترین مانع در راه
خودآگاهی ملی تورک و احقاق حقوق ملی ملت تورک است.
٦-
اکنون آشکار شده است برخی از تثبیتهای دوکتور رضا نور در بارهی تورک بودن شماری
از شخصیتهای تاریخی و ... نادرستاند. با اینهمه دوکتور رضا نور به سبب به زیر
سوال کشیدن تاریخنگاری و شرقشناسی غربی و اوروپایی ایرانگرا و فارسمحور برای
اولین بار - که به جعل و تحریف تاریخ ایران و مدنیت ایران و حذف عنصر تورک از آنها
در راستای مهندسی قومی مردمان ایران و آفرینش ملت دولت فارسزبان ایران میپرداختند-،
همچنین معرفی و تاکید بر حضور عنصر تورک در تاریخ و مدنیت ایران و نائلیتها و
میراث تمدنی آن، در ردیف شخصیتهای دیگر ملی پیشگام و سنتشکن چون «جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی»[6]، «سلیمان نظیف» و «حسن روشنی بیگ بارقین»، از شخصیتهای ملی و محبوب ملت تورک ساکن در
ایران؛ و همزمان از شخصیتهای منفور و سانسور شده توسط تاریخنگاری و فعالین سیاسی ایرانگرا
و آزربایجانگرا هستند.
٧-
روزنامهی وقت، مقالهی دوکتور رضا نور را همانگونه که وعده داده بود، در شمارهی
بعدی خود چاپ کرد که با عکس العمل شدید پان ایرانیستهای وقت از جمله رشید یاسمی و
... مواجه شد. آن مقاله - با تشکر از محقق تورک لهوهنت گوندوز (Levent Gündüz) که با انتشار و
معرفی آن در صفحهی خود اینجانب را از وجود آن مطلع نمود[7]- موضوع
یک نوشتهی دیگر اینجانب میباشد.
متن اصلی خبر به تورکی
ايران مدنيتی تورکلهرين اثريدير
دوکتور
رضانور بهیین نشر ائتدییی تورک تاریخی، ایراندا ایلک دولتین تورکلهر طرفیندهن
قورولدوغونو اثبات ائتدیکدهن سونرا، دییور که:
«ایران
ادبیاتینی تورک پادشاهلاری یازدیرمیش؛ آبدهلهری، معماری اثرلهری.نی تورک
پادشاهلار یاپدیرمیشلار. بو محققدیر».
ایراندا
بیر انقلاب وار: قاجار یئرینه پهلوی حکمدار اولدو. بو انقلاب حرکتینین باشی نهدیر؟
نه صفحهلهر عرض ائدهجهکدیر؟ هانکی عامل جدی تاثیرینی اجرا ائدییور؟ یاخیندا
بونلار بیرهر بیرهر میدانا چیخار. آنجاق حادثهنین ایلک معناسی ایران تختیندهن
یالنیز احمد خانین اسقاطی دئییل، عرفاً تورک بیر حکمدار عائلهسینین طردیدیر:
چوخداندیر فعلا حکمدار اولان رضاخانین حکما جلوسونو تبلیغ ائدهن تئلقیرافا
سیخیشمیش جمله، بونو صراحتا افاده ائدییور. حادثه ایران و ایران آزهربایجانی، شرقین
استقبالی اعتبارییله اهمیتلی گؤرولمهلیدیر.
ایرانداکی
بو حکمدار تبدّلی، بیزه ایران حاققیندا یازیلمیش شایانِ دقت بیر تتبعی خاطرلاتدی.
سینوپ مبعوثو دوقتور رضا نور بهیین بئش جلدینی نشر ائتدییی «تورک تاریخی»نده
ایرانین ماضی و حالینا تخصيص اولونموش بئش اون صحیفه بولونویور، که ایراندا
جریان ائدهن وقوعات قارشیسیندا بو صحیفهلهره بیر کره گؤز گزدیرمهک مفید بیر
ایش گؤرمهک اولاجاقدیر.
رضا
نور بهی، تاریخینین بئشینجی جلدینده ایرانین بوگون هیات عمومیهسییله جهالت
ایچينده پریشان بیر حالدا اولدوغونو، آخوندلارلا موللالارین خالقی تعصبله
باتیرماقدا بولوندوغونو، ایرانین بیر طرفدهن اینگیلیز، او بیر طرفدهن روس جندهرهسی
آراسیندا اینلهدییینی سؤیلهدیکدهن سونرا:
«بو
وضعیت ایچينده ایراندا بیر اویانما حرکتی واردیر. بونون مادی دلیلی مشروطیتله
اداره، سونرا جمهوریت ایچین واقع اولان حرکتدیر. عجملهر آراسیندا آوروپا اصوللارینی،
مدنیتی گؤرهنلهر و اونون ایراندا حصولونا فکراً و مادتاً چالیشان منوّرلهر
یئتیشمیشدیر. قورتولماق، اویانماق، مدنیلهشمهک ایستییورلار» مقدمهسییله،
ایرانین سون وضعیتینی و بو وضعیتین نتیجهلهرینی ایضاحا گیریشمهکدهدیر.
رضا
نور بهیین بو ایضاحاتی ایچينده ان چوخ ماراق ایله اوخوناجاق جهتلهر، شیمدییه
قدهر ایران مدنیتی، ایران ادبیاتی نامییلا آنیلان قیمتین، همان همان تمامییله
تورک محصولو اولدوغونون ثبوت بولماسیندادیر.
اورتادا
یئنی بیر ایران حرکتینین جانلاندیغی سیرالاردا، بو صحیفهلهرین علاقه ایله تعقیب
ائدیلهجهیینی تخمین ائتدیییمیز ایچین، یارین کتابین بو قسمینی قارئلهریمیزه
تقدیم ائدهجهییز.
وقت،
یومی غزته، نومئرو ٢٨٢٥، ٢٣ ربیع الاخر ١٣٤٤ چارشانبا، ١١ تشرین ثانی ١٣٤١، ١٩٢٥
[1] از جمله نگاه کنید به این نوشته:
رسولزاده:
ناسیونالیسم ایرانی-فارسی خصلت همیشگی حرکت مشروطیت؛ و ساقط کردن سلسلهی اشغالگر
و بیگانهی تورکمان قاجار هدف غایی آن بود.
[2] اولجای افشار اورومی: مشروطیت ایران نتوانست کمترین اثری از نیکبختی
را به یادگار بگذارد
[4] مغلوبیتمان در انقلاب مشروطهی ایران و خبطمان در انجمن آزربایجان
ویا تاریخ مختصر بی زبان شدنمان
از
خیانتهای آزربایجانگرایان مشروطهطلب و دموکراتهای آزربایجان: برآمدن رضاشاه
[5] قهرمان ملی ساختن از «زینب پاشا» و سانسور «مستوره افشار»
قهرمان
ملی ساختن از علیرضا نابدل
قهرمانسازی
از تروریستها و شخصیتهای خشونتطلب تاریخی
[6] مقالات جمشیدخان افشار اورومی در بارهی تاریخ تمدن و ادب تورک، در
شمار نخستین مبارزات روشنفکری با شرقشناسی، ایرانشناسی و تاریخنگاری ایرانیکمحور
و تورکستیز قرار دارند و از این رو نیز دارای اهمیت و معنی فوق العاده هستند.
آنها در زمرهی اولین اعلانهای جنگ قلمی تورکها در ایران-آزربایجان به رفتار سخیف،
ناشایست، بدَوَی و مَرَضی تمدندزدی فارسی-ایرانی و سرقت میراث فرهنگی تورکها، همهپارسیانگاری،
همهزرتشتیانگاری و همهآریائیانگاری؛ یکسونگری، انکار واقعیتها، دروغپردازی و
جعل تاریخ با انگیزههای شونیستی و نژادپرستانه، استعمارگرایانه و زیادهخواهی در
ایران هستند.
جمشیدخان
افشار اورومی: سلاطین تورک حامیان و مروجان علوم و فنون و هنرها بودند. زبان تورکی
وسیع و بینیاز است
[7] Pek sevdiğim ve kıymet
verdiğim Doktor Rızâ Nûr'un «Îrân Medeniyeti Türkleriñ Eseridir!» adlı
makâlesi. Makâleyi, Doktor Rızâ Nûr adına açtığımız Türkçü Dr. Rızâ Nûr | توركجی د. رضا
نور'a ve Mehran Beğ'e hediye ediyorum. Latinize
edilmemiş ise, bu makâleyi de latinize eder, matbûât âlemine tekrârdan
hatırlatırız. Makâledeki bilgilerin doğru olup olmadığı tartışmaya açık, ancak
bu makâle ÎRÂN'daki ÎRÂNCILARDA büyük feverân uyandırdı. Bu açıdan Türk
Milliyetçilik târîhinin önemli hâtırâlarından biridir. Bu makâle aleyhine
ÎRÂNCI ve Kürd olan Kirmânşâhlı Reşîd Yâsimî «هر چه هست ترك است» (=Her Ne Varsa Türk) adıyla bir makâle yazdı. O makâlenin de
ilk sahîfesini paylaşıyorum:
Kaynak: Vakit, Yevmî gazete, Numero 2826,
24 Rebîʿu'l-Âhir 1344, Perşenbe, 12 Teşrîn-i Sânî
No comments:
Post a Comment