قهرمانسازی از تروريستها و شخصيتهای خشونتطلب تاريخی
خوی
تروریسمدوستی و خشونتپرستی تورک چپ ایرانی و آزربایجانگرایی استالینیستی از
جمله در اشکال زیر تجلی یافته است:
١-فرهنگ و شيوهی سياسی ترور شخصيت
٢-والهگی و شيدايی به اشقياء و تشکيلات تروريستی کوردی
٣-وارونهنمائی ماهيت و اعمال گروههای تروريستی و يا آغشته به تروريسم
در تاريخ معاصر؛ تطهير و آزادیخواه و دموکرات نشان دادن و سمبولسازی از آنها:
مشروطهطلبان افراطی، انجمن آزربایجان، انجمن ایالتی آزربایجان، مرکز غیبی تبریز،
فرقهی اجتماعیون عامیون ایران، فرقهی عدالت ایران، حزب کومونیست ایران، فرقهی
دموکرات آزربایجان-اول،.... (علاوه بر آلودگی به «تروریسم»، این گروهها «منکر هویت
ملی تورک» و «ایرانگرا» هم بودند).
٤-تاسيس و يا پيوستن به سازمانهای چپ مسلح و تروريستی: از قبیل
سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران، پیکار و دهها سازمان
دیگر که تحت نام قهر انقلابی، مبارزهی چریکی، قیام مسلحانه، جنگ پارتیزانی و ...
به انجام عملیات تروریستی میپرداختند و یا مانند حزب توده به آن آغشته بودند. این
تشکیلات از تروریسم برای برطرف کردن اختلافات درون تشکیلاتی هم استفاده میکردند. به
عنوان نمونه:
-«حزب
توده» از روشهای سیاسی بهره میبرد. اما در میان برخی جناحهای داخلی آن تمایل به
رفتار مسلحانه و تروریستی نیز مشاهده میشد: قتل محمد مسعود، حسام لنکرانی، پرویز
نوایی، محسن صالحی، داریوش غفاری، آقا برار فاطری و ....
-«سازمان
چریکهای فدایی خلق ایران» چندین مورد ترور یا تصفیه و حذف فیزیکی درون تشکیلاتی
داشت: عبدالله پنجهشاهی، مهندس نوشیروان پور، ...ٰ).
-«سازمان
مجاهدین خلق ایران» که بسیاری از موسسین و رهبران آن تورک بوده و هستند (حنیفنژاد،
سعید محسن، خیابانی، ابریشمچی، داوری، ....)، به تصفیهی مخالفین و منتقدین داخلی
با ترور دست زده است: مرتضی هودشتیان، علی محبی، مجید شریف واقفی، جواد سعیدی، ...
٥-تکريم خشونت از طريق کاربرد نامهای مجاهد و فدائی:
هر
دو نام مجاهد و فدائی، مفاهیم خشونت و نابودی را در خود مستتر دارند. اين دو نام که
بین گروههای تروریست همواره از محبوبیت برخوردار بودهاند، توسط مشروطهطلبان قفقازی به
تورکایلی و ایران وارد شدهاند. در دوران معاصر دو گروه تروریست اصلی در ایران،
که بسیاری از موسسین و اعضایشان تورک بوده و هستند، سازمان فدائی و سازمان مجاهدین
نام داشتهاند.
الف-«مجاهد»
در فرهنگ اسلامی به کسی که در راه دین خدا بجنگند گفته میشود. اعضای فرقهی
اجتماعیون عامیون (دارای شش هزار عضو غالباً ایرانیانی مهاجر) را در روسیه و ایران
مجاهد مینامیدند. با الهام از آنها در جنبش مشروطهی ایران، مجاهد به کسانی گفته
میشد که با دولت تورک قاجار و بعدها بر علیه محمدعلیشاه میجنگیدند. به قوچیها
و مهاجرین ایرانی در قفقاز که برای نبرد با دولت تورک قاجاری به ایران می آمدند
مجاهدین قفقازی گفته میشد. انتخاب نام مجاهد از سوی مشروطهطلبان نشان میدهد
آنها خودشان هم واقف بودند که جنبش مشروطیت از یک حرکت مدنی و مسالمتآمیز و صلحجو
و عقلانی، به یک انقلاب طالب خشونت و جنگ و براندازی و ایدئولوژیک (فارسگرا-ضد
تورک) تبدیل شده است.
ب-
«فدائی» به معنی کسی است که جان خود را در راه هدفی قربانی کند. در منطقهی
ما فدائی برای نخستین بار برای نامیدن دستجات تروریستی ارمنی که بر علیه دولت تورک
عثمانی میجنگیدند بکار رفته است. در باکو عدهای از افراد مسلح فرقهی اجتماعیون عامیون
فدائی نامیده میشدند. در دورهی مشروطه به گروههایی از مجاهدین، از جمله به
آزربایجانیان و قفقازیان تروریست عضو «هیات مدهشه» (کومیتهی ترور انجمن آزربایجان)
که به تهران میرفتند و بر علیه دولت تورک قاجاریه میجنگیدند و یا مجاهدینی که
عملیات تروریستی انجام میدادند فدائی گفته میشد. بر کارت تروریست عباس آقا صراف تبریزی
قاتل صدراعظم اتابک عبارت (فدائی ملت) نوشته شده بود. حکومت ملی آزربایجان نیروی
مسلحی بنام «فدائی» ایجاد نمود. انتخاب نام فدائی برای سازمان «چریکهای فدائی خلق
ایران» پیشنهاد محفل تبریز آنها بود. در این ترکیب «فدائی» به
خاطرهی نیروی مسلح فدائی حکومت ملی آزربایجان، «خلق» در زبان تورکی به معنی مردم
و «چریک» کلمهای تورکی به معنی نظامی، جنگنده است. یک سازمان اسلامیست تروریست «فدائیان
اسلام» نام داشت. اینها همه نشانگر درجهی تاثیرپذیری مشروطهطلبان و آزربایجانگرایان
و کومونیستها، همچنین اسلامیستها از تروریسم ارمنی است.
٦-قهرمانان ساختگی تاريخنگاری آزربايجانگرايانه
تاریخنگاری
آزربایجانگرایانه مجذوب قهرمانان تروریست است. کسانی که از تروریستها قهرمانسازی
میکنند، خودشان هم مانند آنها اغلب افرادی کنشگرا، بیصبر، ستیزهجو، تشنهی
تحرک و جویای هیجانند و نابود ساختن و رفتارهای غیر عقلانی و مرگ و شهید شدن و
قهرمانبازی و ... را بسیار دوست میدارند. این افراد، ناآگاه از دینامیکهای
پیچیدهی حرکات جوامع انسانی، تاریخ را محصول قهرمانان و برگزیدگان میدانند. قهرمانسازی
و قهرمانپروری، از یکسو به سبب خلاصه کردن آمال و آرزوها در فرد، مانع پیدایش تفکر
جمعی و گروهی در جامعه میشود و از سوی دیگر، با بازنویسی و جعل، به تحریف تاریخ
منجر میگردد. این نیز به نوبهی خود مانع درسآموزی از تاریخ میگردد. چرا که
برای گرفتن درس از تاریخ، میبایست بر آن آگاهی یافت. اما قهرمانسازی و تحریف
تاریخ واقعیتها و شخصیتها و رویدادهای واقعی را غیرقابل دسترسی میسازند.
تاریخنگاری
آزربایجانگرایانه پر است از اینگونه قهرمانان ساختگی که با شخصیتهای تاریخی واقعا
موجود همنام آنها هیچ عینیت و نسبتی ندارند. به عنوان نمونه سمبولهای بابک، شاه
اسماعیل، ستارخان، خیابانی، پیشهوری و .... که آزربایجانگرایان آفریده و خصلتها
و کردههایی که بدانها نسبت دادهاند، شباهتی به شخصیت واقعی این سیماها ندارد. بر
خلاف ادعاهای آزربایجانگرایان این شخصیتها نه به هویت ملی تورک و ملت تورک و وطن
تورک، و نه به آزادسازی و استقلال و ..... آنها اعتقادی داشتند. بنابراین نه تنها
«قهرمان ملی تورک»، بلکه «شخصیت ملی تورک» نیز نیستند. آنها «شخصیتهای به لحاظ
ملیت تباری تورک» هستند (ملیت انتخابیشان «ایرانی» بود).
در
بسیاری از موارد، کار تحریف و جعل به هنگام قهرمانسازی به حدی لجام گسیخته میشود
که به دروغپردازی عیان و فریفتن آگاهانهی مخاطبین و مردم تبدیل میگردد. این
رفتار، بی ارزش شمردن حق مردم برای آگاهی به حقیقت، بی احترامی به حقیقت و مردم، و
به سخره گرفتن فهم و شعور انسانها است.
مشکل
دیگر آن که در ایدئولوژی آزربایجانگرایی، برخی از خصلتهای منفی مانند «نداشتن شعور
ملی تورک»، «مخالفت با هویت تورک»، «خودزنی»، «غیر عقلانی بودن» و «خشونتورزی» به
ارزش؛ و قهرمانسازی از شخصیتهای فاقد شعور ملی تورک و خشونتپرور به یک اصل و
قاعده تبدیل شده است. در اینجا دو مثال ذکر میکنم: «عليرضا
نابدل»، و «زینب پاشا تبریزی» در مقایسه با «مستوره افشار اورومی»
No comments:
Post a Comment