Wednesday, July 17, 2019

آقا محمدخان قاجار: طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یک‌دیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند

آقا‌محمد خان قاجار:

طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یک‌دیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند

 

مئهران باهارلی


سعید نفیسی در کتاب «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره‌ی معاصر»، دو گفته از آغامحمد خان قاجار را نقل کرده که وی در نخستین آن‌ها می‌گوید طوایف تورک و موغول که در ایران ساکن هستند باید با یک‌دیگر متحد شوند و از به سلطنت رسیدن ایرانیان جلوگیری کنند. در دومین گفته آغامحمد خان قاجار می‌گوید ایل‌های تورک نباید با یک‌دیگر بجنگند. زیرا این به دشمنانشان امکان چیره شدن بر آن‌ها را می‌دهد. این گفته‌ها، علاوه بر وجود شعور ملی تورک در آغامحمد خان قاجار و وقوف وی بر هویت ملی غیر ایرانیک خود، حرکت آگاهانه و هدف‌مند آغامحمد خان قاجار برای تاسیس یک دولت تورک بر اراضی ایران فعلی و مناطق مجاور آن و جلوگیری از حاکمیت ایرانیک‌زبانان بر آن‌ها در بستر کشمکش تاریخی تورک - تاجیک را نشان می‌دهد.

اعتقاد آغامحمد خان قاجار به حق حاکمیت جهانی تورک - موغول، پیروی وی از سنن - آیین دولت‌مداری و یا تؤره، یوسون، یاسا و توزوک تورک - موغول در طول حاکمیتش، تلاش وی برای ایجاد اتحاد بین طوایف تورک و تاسیس دولتی تورک و جلوگیری از تسلط ایرانیک‌ها بر ایران و .... مواردی هستند که آغامحمد خان قاجار را یک شخصیت ملیت‌گرای تورک به معنی مودرن می‌سازند.

در زیر بخش مذکور از کتاب سعید نفیسی را نقل و سپس توضیحاتی چند در باره‌ی آن داده‌ام[1]:

آغاز نقل قول:

در این هنگام «علی‌ خان افشار» که سرکرده‌ی طوایف افشار در آزربایجان بود، پریشانی اوضاع را غنیمت شمرد و به داعیه‌ی سلطنت برخاست و گروهی هم برو گرد آمدند. آقامحمد خان نامه‌ای به او نوشت و با کمال فروتنی از وی دعوت کرد که با یک‌دیگر ملاقات کنند و در آن نوشته شده بود که: «طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یک‌دیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند[1]».

علی‌ خان همواره از حیله و بی اعتباری مواعید آقامحمد خان هراسان بود و به همین جهت دعوتش را نپذیرفت. آقامحمد خان با سپاه خود به جنگ او رهسپار شد و چنان وانمود می‌کرد که به جنگ می‌رود. اما چون به او نزدیک شد یکی از برادرانش را که هم‌راهش بود نزد علی‌خان فرستاد و او در حضور سران ایل افشار از جانب آقامحمد خان پیغام داد که: «نباید دو ایل تورک با یک‌دیگر بجنگند و مجالی به دشمنان بدهند که بر ایشان چیره شوند[2]. اگر طوایف افشار با وی هم‌راهی کنند و با قاجارها هم پیمان شوند ایالاتی که در دست افشارهاست از ایشان خواهد بود و کسی حد آن نخواهد داشت که به خاکشان تجاوز کند و با این اتحاد می‌توانند دشمنان خود را از میان بردارند».

پایان نقل قول

چند توضیح:

١- نفیسی منبع دو قولی را که نقل کرده، نداده است. اما در منابع دیگر آن دوره هم، از جمله «رساله‌ی تدبیر شاه و وزیر در احوالات آقامحمد خان قاجار و وزیر او حاجی ابراهیم خان کلانتر اعتمادالدوله»، «تاکید آغامحمد خان قاجار بر اتحاد ایلات تورک و اقدام مشترک آن‌ها بر علیه دشمنان» (ایرانیک‌ها مانند زندیه) ذکر و ثبت شده است[3].

٢-در مجادله‌ی آغامحمد خان قاجار برای تسلط بر ایران، تنها وی نبود که آگاهانه از موضع تورکیت و با انگیزه‌های ملی تورک و ضرورت اتحاد تورکان و تاسیس دولتی تورک حرکت می‌کرد، بلکه نظیر همین آگاهی و درک و انگیزه و ﮔرایش را دیگر بزرگان و روسای طوایف قاجاری وقت هم داﺷتند و پادﺷاهی آﻗامحمد خان را حاکمیت تورک بر ایران و مایه‌ی افتخار تمامی ﻗبایل و ﻃوایف و ایل‌های تورک تلقی می‌کردند. چنانچه در کتاب «تاریخ محمدی» و یا «احسن التواریخ» گفته می‌شود:

«... عظماء و روسای طوایف قاجار که در حضرت سلطانی شرف تقرب و اختصاص و اعتبار داشتند، به کرات و مرات سر اخلاص به پایه‌ی سریر خلافت مصیر نهاده، عرض و عجز کردند که: .... اسباب سلطنت همه مهیا و سرایر ملکت همه‌گی برجاست. اگر خدیو زمان فرق همایون را به تاج گوهر آمود شاهی متوج سازند، جمیع ایل و عشیره و نبیره و تمامی قبایل و طوایف اتراک را از سربلندی و افتخار مباهی فرموده خواهند بود...»[4]

٣- تلاش آغامحمد خان قاجار برای متحد نمودن ایلات تورک و موغول در ایران و تاسیس دولتی تورک، در متن و ادامه‌ی «کشمکش تاریخی تورک - تاجیک» (فارس بعدی) و برهه‌ای از آن در اواخر دوران زندیه که دوران رقابت و مجادله‌ی آشکار بین تورک‌ها و عناصر ایرانیک برای حاکمیت بر ایران بود، است. در کتاب تاریخ محمدی فوق‌الذکر، تقلای ایرانیک‌ها - تاجیک‌ها برای بدست آوردن حاکمیت ایران، به صورت «تلاش رهبران بی شعور و مفتون تاجیک (فارس بعدی) که به هوس نوشیدن باده‌ی تورکانه از ایاغ حاکمیت که مختص تورکان است» بیان شده است:

«هر سری هوس تاج و کلاه کرد و هر دونی طالب حشمت و جاه شد، هر چراغ کش بی نوری را دود مشعل آرزوی افروختن شمع ملوکانه به دماغ رسید و هر تاجیک از دست رفته‌ی بی شعوری را باده‌ی تشخص تورکانه به ایاغ و آثار ملوک الطوایف ظاهر گردید...»[5]

٤-جهان‌گیران تورک و موغول اعتقاد داشتند که آن‌ها را تنگری - خدا برگزیده و بدان‌ها مأموریت داده است سراسر جهان ‌را مسخر سازند. آغامحمد خان قاجار هم، با استناد به فلسفه - جهان‌بینی مذکور تورک - موغول، برای تورکان و موغول‌ها حق حاکمیت جهانی قائل بود و مانند دیگر سلاطین تورک از جمله نادر شاه افشار، حاکمیت بر آوراسیا - یعنی خاورمیانه و آسیای صغیر و قفقاز و آسیای میانه و شبه جزیره‌ی هند و چین و روسیه و .... را حق مشروع تورکان و موغولان می‌دانست که بدیشان از سوی خداوند اعطا شده است. (به این موضوع، در یک مقاله‌ی علی‌حده خواهم پرداخت).

٥- در شرایط هرج و مرج و ملوک‌الطوایفی ایجاد شده پس از سقوط دولت تورک افشاری، امپراتوریچه‌ی روسیه کاترین دوم در سال ١٧٨٤ مذاکراتی را با علی‌مراد خان زند به منظور جلوگیری از حاکمیت تورک‌ها بر ایران و در عوض تاسیس یک دولت خالص از ایرانیک‌ها (تاجیک‌ها ویا فارس‌های بعدی)، هم‌چنین تاسیس یک دولت حائل و مستقل ارمنی بین تورک‌های قفقاز - تورک‌ایلی و عوثمان‌لی آغاز کرد (موضوع یک مقاله‌ی دیگر من). در چنین شرایطی، آﻗامحمد خان قاجار با استفاده‌ی داهیانه از «مشروعیت تورکی» (منسوبیت خود و ﻗاجارها به عنصر قومی تورک و موغول، حق خداداد حاکمیت جهانی تورک و موغول، تقدیم خود و ﻗاجارها به عنوان وارث مشروع و ادامه دهنده‌ی سنت سلطنت موغوﻻن و تورکان در ایران، ....) توانست با تحریک حمیت و تعصب قومی ایلات متعدد تورک و موغول، آن‌ها را در زیر پرﭼم قاجارها مطیع و متحد ساخته، تبدیل به یک ﻗدرت نظامی موثر و تعیین کننده نماید و با استفاده از آن‌ها و مانورهای سیاسی و نظامی متعدد در سال ١٧٩٥ اقتدار سیاسی و پادﺷاهی بر ایران را بدست آورد.

٦- آغامحمد خان قاجار با تاسیس دولت تورک قاجار، نقشه‌ها و طرح‌های روسیه برای ایجاد یک حاکمیت ایرانیک (زندیه، تاجیک،...) بر ایران را بر آب کرد. اما دولت بریتانیا که پس از یک دوره‌ی کوتاه تردد، به تاسی و تقلید از روسیه‌ی تزاری، تصمیم به اتحاد با عنصر قومی تاجیک - فارس و تقویت آن در ایران و تورک‌زدائی از صحنه‌ی این کشور گرفته بود، یک صد سال بعد با بدست گرفتن مدیریت جنبش مشروطیت و بازی دادن رهبران تورک مشروطیت و خیانت آن‌ها، توانست - علاوه بر سد کردن روند ملت‌شونده‌گی تورک‌های ساکن در ایران و جلوگیری از تکون آن‌ها به یک ملت واحد تورک-، دولت قاجاری را ساقط و با تاسیس سلسله‌ی پهلوی، به حاکمیت یک هزار و دویست ساله‌ی تورک در ایران پایان دهد[6].

٧- در نقل قول‌های فوق از آغامحمد خان قاجار، «ایرانی» در مقابل «تورک» آمده است. استفاده از «ایرانی» در معانی تباری و نژادی و زبانی و .... (یعنی ایرانیک غیر تورک) در گذشته بسیار رایج بود. چنانچه نادر شاه افشار نیز در جملاتی منقول از وی[7]، ایرانی را به همین معنی به کار برده است. در این عبارات نادر شاه که همیشه تاکید می‌کرد تورک و تورکمان است، مانند آغامحمد خان قاجار، تلویحا می‌گوید که خود را ایرانی‌ نمی‌داند[8]:

مردم ایران چه مقدار بی‌حیاء و بی‌آبرو می‌باشند (١)

صفت دیانت و مروت در طایفه‌ی ایرانی نمی‌باشد (٢)

مردم ایران سخت بی‌حیا بوده‌‌اند (٣)

با این همه، امروزه کاربرد «ایرانی» به معانی تبار و نژاد و زبان و خانواده‌ی زبانی و ... نادرست است. «ایرانی» صرفا می‌باید به معنی «اهل ایران» و یا شخص «دارای تابعیت ایران» به کار رود. برای نامیدن خانواده‌ی زبانی معلوم داخل در زبان‌های هند و اوروپایی و ملل متکلم به آن خانواده‌ی زبانی، می‌توان اصطلاح «ایرانیک» را به کار برد. مانند زبان ایرانیک پشتو، ملت ایرانیک لور و ....

٨- قاجارهای تورک و تورکمان خود را موغول‌تبار می‌دانستند. شاید دو قرن پیش در زمان آغامحمد خان هنوز قسمتی از این موغولان امروز استحاله یافته، به زبان موغولی صحبت می‌کرده‌اند. منظور آغا محمد خان از طوائف موغول، این دو گروه موغول‌زبان و موغول‌تبار در زمان او است. در حال حاضر در ایران طوائف موغول همه در میان فارس‌ها و تورک‌ها و کوردها و لورها و ... استحاله پیدا کرده‌اند. اگرچه بعضی از آن‌ها مانند هزاره‌ها هنوز به موغول‌تبار بودن مشهورند. محل اسکان هزاره‌ها در افغانستان مرکزی، در ادبیات سیاسی «موغولستان افغانستان» هم نامیده می‌شد.

قاجارها و زبان - هویت تورکی

آقا محمدخان قاجار: طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یک‌دیگر متحد شوند و نگذارند که ایرانیان خود به سلطنت برسند

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_17.html

فرمان تاریخی فتح‌علی‌شاه قاجار به تورکی جغتایی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_10.html

کاربرد زبان تورکی توسط سفارت‌خانه‌های دولت‌های خارجی در ایران قاجاری

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_94.html

فتح‌علی‌شاه قاجار: تورکی بیاموز؛ و الا از کار برکنار و خوار خواهی شد

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_7.html

نسخه‌ی تورکی‌ی عهدنامه‌ی فینکن‌شتاین (فینکن اشتاین) منعقده بین فتح‌علی‌شاه قاجار و ناپلئون بناپارت

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_16.html

کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتح‌علی‌شاه قاجار و علاقه‌ی وی به زبان تورکی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post.html

محمدشاه قاجار: از منسوبیت به اصل والای تورک و نسل اوغوزخان سربلند، و بابت این سعادت شکرگزار خداوند هستم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_26.html

تدریس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html

گذرنامه‌های قاجاری به زبان تورکی در دوره‌ی ناصرالدین شاه – تذکره‌ی مرور سید جمال الدین (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html

دستور مظفرالدین ‌شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post.html

مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بزنید

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_17.html

دو نامه‌ی تورکی از ناصرالملک همدانی به سلطان عثمانی مَحْمَدْ خان رشاد (سلطان مَحْمَدْ خامس) به  نیابت احمدشاه قاجار

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post.html

قصیده‌ی تورکی از کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ شاهان، حضرتِ سلطان حمید

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post.html

مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکه‌مپورلو معلم احمد فیضی سرابی تبریزی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post.html

پارچه‌ی گلدوزی‌ی قاجاری با ابیات تورکی در دانشگاه هاروارد

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_4.html


[1] تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره‌ی معاصر، جلد اول، تالیف سعید نفیسی، انتشارات بنیاد. ص ٦٣

[2] آغامحمد خان قاجار: ایران‌دا بولونان تورک و موغول بوی‌لاری‌نین بیرله‌شمه‌سی، و ایرانیک‌له‌رین اؤزله‌ری‌نین سلطنتی اه‌له گئچیرمه‌له‌ری‌نه اه‌نگه‌ل اولمالاری گه‌ره‌کیر.

AğaMehemmed Xan Qacar: İran’da bulunan Türk ve Moğol boylarının birleşmesi, ve İraniklerin özlerinin selteneti ele géçirmelerine engel olmaları gerekir.

[3] آغامحمد خان قاجار: ایکی تورک بویو بیر بیری‌یله ساواشیپ، دشمن‌له‌رین اون‌لارا حاکیم اولماسی‌نا ایمکان وئرمه‌مه‌لی‌دیرله‌ر.

AğaMehemmed Xan Qacar: İki Türk boyu bir biriyle savaşıp, düşmenlerin onlara hâkim olmasına imkan vérmemelidirler.

[4] کوهمره‌ای، زین العابدین. رساله‌ی تدبیر شاه و وزیر؛ در احوالات آقامحمد خان قاجار و وزیر او حاجی ابراهیم خان کلانتر اعتماد الدوله. تصحیح مهین دخت حاجیان پور، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. ١٣٨٤، ص ٢٣. به نقل از مقاله‌ی «منابع مشروعیت حكومت آقامحمد خان قاجار» تالیف جعفر آقازاده، سجاد حسینی. جستارهای تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال هشتم، شماره‌ی دوم، پاییز و زمستان ١٣٩٦، ١٩٨ – ١٧١

[5] ساروی، محمدتقی، تاریخ محمدی احسن التواریخ، به اهتمام غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، امیرکبیر، ١٣٧١، ص ٢٨٢

[6] ساروی، محمدتقی، تاریخ محمدی احسن التواریخ، به اهتمام غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، امیرکبیر، ١٣٧١، ص٩٥

[7] واکنش بریتانیا و روسیه به ظهور هویت ملی تورک در نیمه‌ی اول قرن بیستم - ایجاد هویت آلترناتیو قومی آزربایجانی و هویت ملی آزربایجانی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_24.html

آزریسم و دولت بریتانیا

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_27.html

[8] عالم آرای نادری، جلد دوم: ١-ص ٧٣٦، ٢-ص ٨٥١، ٣-ص ٤٥٦

[9] نادرشاه افشار: صفت دیانت و مروت در طایفه‌ی ایرانی نمی‌باشد

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_7.html

No comments:

Post a Comment