Wednesday, January 4, 2023

افتخار قبائل اتراک، یلنگ توش خان جلایر (یئله‌نگ توْش خان جالاییر)

 افتخار قبائل اتراک

یلنگ توش خان جلایر (یئله‌نگ توْش خان جالاییر)


YÉLEÑ TOŞ XAN CALAYIR

TÜRK BOYLARININ QIVANCI


مئهران باهارلی


بیش از نود و پنج درصد سکنه‌ی بومی منطقه‌ی کلات قدیم را تورک‌ها، اغلب از طائفه‌ی جلایر - جالاییر تشکیل می‌دهند. جلایرها تورک‌هایی اصلا موغول و یا تاتارهایی هستند که با هولاکو خان به تعداد یک صد و پنجاه هزار خانوار در زمان قوبیلا قاآن به ایران آمدند و شعبه‌ی از آن‌ها (کرائیلی – کراییت – که‌ره‌ییت – کئره‌ییت - قاراییت ائولی) در دره‌گز و کلات در خوراسان متوطن شد. (کراییت – که‌ره‌ییت کئره‌ییت جمع موغولی کئره‌یه‌ن – کِرَیَن و یا کئره‌اه‌ن – کِرَاَن با پسوند جمع موغولی –ید، -یت است که به هنگام افزوده شدن بر نام مختوم به حرف ن، باعث حذف آن حرف می‌شود. مانند جمع مئرگه‌ن - مِرْگَنْ به صورت مرگید - مِرگیت، و جمع نویان به صورت نویاد – نویات، جمع بایان به صورت بایات، جمع سایان به صورت سایات، ...).

تا انقراض‌ قاجاریه‌، خوانین قدیم و جدید کلات همیشه از تورک‌های جلایر بودند. شعر تورکی کتیبه‌ی کلات نادری سروده‌ی گلبن افشار به امر حاکم وقت کلات که از خوانین تورک جلایر بود بر سینه‌ی کوه حک شده است. جامع گؤک گومبه‌ت در کلات نادری هم که در اثر زلزله خراب شده بود بارها توسط خاندان جلایر (محمدرضاخان جلایر، برادرش یلنگ توش‌خان‌ جلایر، ...) که حکومت کلات را در دست داشتند و قبرشان هم اکنون در داخل جامع قرار دارد، تعمیر شده است.



در اطراف پیش‌خوان مدخل کبود گونبد و یا «گؤک گومبه‌ت» کتیبه‌ای سنگی به خط نستعلیق وجود دارد. این کتیبه در مورد تعمیر مسجد توسط یلنگ توش خان جلایر حاکم کلات به سال ١٨٣٤ در زمان فتح‌علی‌شاه قاجار است و در آن یلنگ توش خان «افتخار قبائل اتراک» نامیده می‌شود:

 

در زمانِ شهنشهِ ایران - شاهِ بن شاه تا به جدّ و نیا

شاهِ گردون وقار، فتح‌علی - خَلَّدَ واللَّهُ مُلكَهُ ابدا

ابن فتح‌علی یلنگ توش خان - رَفْعُ اَللَّهِ دَامَ عِزُّهُ وَ عَلاَ

افتخارِ قبایلِ اتراک - پیرویِ خاندانِ آلِ عبا

آن که عدلش نمود فتنه به خواب- وآنکه قهرش به ظلم داده فنا

نیست همتای او به فضل هنر- نیست مانند او به جود و سخا

بهر تعمیر این مکان شریف- از کرم بر گشوده دست دعا

این قدر داد از وجوه حلال- که بشد منعم اهل فقر و گدا

مسجدی کز حوادث جهان- بود ویران چو خانه‌ی دل‌ها

منهدم گشته بود و زیر و زبر- سقف و ایوان این خجسته بنا

داد توفیق پس خدای جهان- تا که بنمود این بنا برپا

شد ز توفیق حضرتش به کلات- کعبه‌ی ثانی جدید به پا

آرزوی طواف او دارند- زین شرف خاک سوده سر به سما

هکذا! مسجدی که چشم و قلوب- می‌کند از وی اکتساب و ضیا

کاشی او ز رنگ آمیزی- در صفا رشک گنبد مینا

سال تاریخش از خرد جستم- ناگهان مفسری نمود ندا

عجلوا الصلات قبل الموت/۱۲۵۰- هست تاریخ این خجسته بنا


نام یلنگ توش خان:

این نام که بعضا به صورت یلانتوش خان (و در بعضی نوشته‌های فارسی به صورت تماما غلط پلنگ توش خان) نوشته شده، مرکب از دو کلمه‌ی تورکی یلنگ و توش است:  

یلنگ، یئله‌نگYéleng, Yéleñ : ایگیت، یییت، باهادیر، بهادر، دلاور، بی پروا و نترس. یلنگ اغلب به صورت دوگانه‌ی «یلنگ – ییگیت» بکار می‌رود[1].

توْش، دوْش، توْشی، دوْشیToş, Doş, Toşi, Doşi : معادل تورکی اسم موغولی «جوْچی» به معنای مهمان ناخوانده[2].

در کتاب مآثر الامرا این نام به صورت ترکیبی از دو کلمه‌ی تورکی النگ - یلنگ (در تورکی معاصر: یالین) به معنی برهنه و توش (در تورکی معاصر: دؤش) به معنی سینه، جمعا به معنی سینه برهنه ریشه‌یابی شده که یک ریشه‌یابی مردمی و نادرست است:

پسر النگ توش مشهور است – که از قازاقان و یکه تازان توران دیار بوده – اصلش از اولوس المان – نامش جتی – در جنگی سینه را تاخته از آن وقت در السنه‌ی عوام به النگتوش اشتهار یافت – النگ در تورکی برهنه است – و توش سینه را گویند – نوکر نذر محمد حاکم بلخ بود». (ص ١٨٩)

چون جتی نام اوزبک از اولوس المان نوکر نذر محمدخان والی بلخ (که او در السنه‌ی عوام به یلنگتوش اشتهار داشته، به جهت آن که در جنگی سینه را تاخته بود. چه تورکان یلنگ برهنه و توش سینه را گویند) پیوسته در سرحد خراسان و مابین قندهار و غزنین می‌گذرانید به قازاقی نام برآورد ....». (ص ٧٤٠)

شعور قومی تورک یلنگ توش خا‌‌ن‌ و تسلط او بر زبان و لغات تورکی جغتایی و آثار امیر علی شیر نوایی:

قابل ذکر است که چندین شخصیت با نام یلنگ توش در تاریخ تورک وجود دارد. یکی از این‌ها یلنگ توش خان جلایر در دوره‌ی دولت تورک افشار است. وی از افراد مورد اعتماد نادرشاه افشار و مسئول حفاظت و اختفای جواهرات سلطنتی او در کلات بود. دیگری یلنگ توش خان موضوع این مقاله که اقلا در سال‌های ١٨٣٤-١٨٣٢ در زمان فتح‌علی شاه حاکم کلات بوده است.

تاکنون بیوگرافی یلنگ توش خان از منظر تاریخ تورک و فرهنگ تورک نوشته نشده است. اما معلومات پراکنده‌ای که در منابع در باره‌ی یلنگ توش خان «افتخار قبایل اتراک» وجود دارد نشان می‌دهند او  یک سیاست‌مدار و ادیب تربیت یافته در و علاقه‌مند به فرهنگ و ادبیات و زبان تورک، مسلط بر تورکی جغتایی و ادبیات و دستور زبان و لغات آن و آثار امیر علی شیر نوایی بوده است:

الف-در کتاب‌خانه‌ی ملک یک نسخه‌ی خطی از دیوان امیر علی شیر نوایی وجود دارد که بر صفحه‌ی آخر آن مهر – دامقای یلنگ توش خان زده شده است[3]. (با تشکر از خواننده‌ی سؤزوموز که این معلومات را داد). به احتمال قریب به یقین این نسخه متعلق به کتاب‌خانه‌ی یلنگ توش خان که دارای آثار ادبی تورکی بود است.

ب- فتح‌علی (بن کلب‌علی خان بن مرشدقلی خان بن فتح‌علی) خان قاجار قزوینی سپانلو – ساپان‌لی مولف کتاب حجیم «مقالید الترکیه»، یکی از مفصل‌ترین و مهم‌ترین لغت‌نامه‌های تورکی جغتایی، تالیف شده در دوره‌ی حاکمیت ناصرالدین شاه، در اثر خود اطلاعاتی در باره‌ی یلنگ توش خان داده است. وی در مقدمه‌ی کتاب در دو جا نام یلنگ توش خان را ذکر کرده می‌گوید او که پدر بر پدر رئیس ایل جلایر و حاکم کلات بود، در منتها و نقطه‌ی کمال دانایی و آگاهی  و تسلط بر تورکی جغتایی و آثار امیر علی شیر نوایی بود و علاوه بر خود مولف علی خان قاجار سپانلوی قزوینی که در آن هنگام مامور به خدمت دیوانی در خراسان بود، به میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله - نشاط اصفهانی رئیس دیوان رسائل فتح‌علی شاه و نخستین وزیر امور خارجه‌ی قاجاری[4]، تالیفات امیر علی شیر نوایی و تورکی جغتایی را می‌آموزاند و تدریس می‌کرد:

«این بنده‌ی درگاه که در سلک جان‌نثاران به منصب یوزباشی‌گری دویست نفر غلامان قاجار قزوینی از طایفه‌ی خود سرافراز بود، در رکاب شاه‌زاده مامور [و] مدت دو سال در خراسان به خدمت دیوانی جان‌نثاری می‌نمود. یَلَنْگ توش خان، که اباً عن جد بزرگ و صاحب ایل جلایر و کلات بود، در تالیفات حضرت نوایی و لغت جغتای منتهای بصیرت و تسلط داشت، در آن دو سال [این بنده‌ی درگاه] اغلب اوقات در نزد ایشان تحصیل می‌نمود ...»

«در آن دو سال که در خراسان بودیم، در سابق عرض شد، ایشان [میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله - نشاط اصفهانی] هم حسب الحکم در خراسان بودند و اوضاع خراسان به صلاح‌دید آن جناب می‌گذشت. در سن هفتاد سال با شکسته‌گی و پیری فرمودند که [اگر] تالیفات امیر [علی شیر نوایی] را و لغت جغتایی را نفهمم، برای من نقص می‌باشد و در نزد یَلَنْک توش خان تحصیل نمودند. گاهی که او [یَلَنْک توش خان] به جایی مامور می‌شد، کم‌ترین را احضار می‌فرمودند و تحصیل می‌کردند و در کتاب «گنجینه»ی خود که تصنیف فرمودند چند غزل تورکی و چند انشاء تورکی به قلم آوردند...».

جلایر - جالاییر: نام صحیح به تورکی «جالاییر» و به فارسی «جلایر» است. جلایر نام یکی از سه طائفه‌ی تشکیل دهنده‌ی کونفدراسیون موغولی خاماگ در قرن ١٢ میلادی و یکی از قبیله‌های بزرگ و مهم موغول مستقر در منطقه‌ی رود اونون در موغولستان است که حتی پیش از دوره‌ی چنگیزخان، فرماندهان نظامی برجسته‌ای را عرضه نموده بود. جلایرها در تشکل ملل گوناگون مونقولیک (موغول‌های خالخا در شمال موغولستان، و شرق و جنوب شرق موغولستان داخلی در چین) و تورکیک (اوزبک، قازاق، باشقیر، ...)، همچنین ملت تورک ساکن در ایران مخصوصا در شمال غرب ایران - تورک‌ایلی که مرکز دولت جلایری بود و شمال شرق ایران - خوراسان نقش داشتند. بنا به یک نظر نام جالاییر مرکب از کلمه‌ی موغولی چالاگو (گه‌نج، ده‌لی قان‌لی، ییییت، جوان) به علاوه‌ی ایر – اه‌ر تورکی (شخص و حاکم) است: چالاگو + اه‌ر چالاگو اه‌ر جالاگور جالاگیر جالاییر. کلمه‌ی «جیلاسین - جلاسون» مشتق از کلمه‌ی چالاگو است: چالاگو + سون چالاسون جیلاسون. (سین پسوند موغولی اسم‌ساز از اسم است). بنا به یک نظر دیگر واژه‌ی جالاییر تلفظ موغولی ریشه‌ی «یاغلاق – اه‌ر» تورکی (تلفظ چینی: یا‌-او-لو-او-گه 藥羅葛/药罗葛) به معنی شخص و حاکم مسح و تدهین شده با روغن مقدس است: جاقلاق ایر جاغلاغ ایر جالا ایر جالاییر («یاغ» در تورکی به معنی روغن و «ایر – اه‌ر» به معنی شخص و حاکم است). ترکیب «یاغلاق اه‌ر» به معنی حاکم تقدیس شده، نخستین بار برای نامیدن یک طایفه‌ی سلطنتی تورک نسطوری از خانات دوم اویغور (۸۴۳-۷۵۸) در تورکستان شرقی بکار رفته است. این طائفه‌ی سلطنتی، یکی از طوائف «اون اویغور» داخل در کونفدراسیون تورکی «توقوز اوغوز» بود. در برخی منابع احتمال ارتباط جالاییر با «جالای» به معنی دانا و فرزانه؛ و یا مصدر جالا در زبان موغولی به معنای راندن گله به چراگاه مطرح شده است. آغا محمدخان قاجار: خداوند ممالک توران و ایران و روم و روس و چین و ماچین و ختا و ختن و هندوستان را به دودمان بزرگ اتراک موهبت فرمود

دولت تورک- موغول جلایری (۱۳۳۵–۱۴۳۲) طبق سنت جاافتاده و تغییرناپذیر همه‌ی دولت‌های تورک و موغول پیش و پس از خود در ایران، دارای چندین زبان و خط رسمی دوفاکتو (زبان‌های تورکی، موغولی، فارسی و عربی؛ خطوط اویغوری، عربی، ....) بود. در دوره‌ی دولت تورک- موغول جلایری، زبان‌های موغولی و عربی زبان‌های رسمی «بیتیک‌چی» (دیوان‌ انشاء که فرمان‌ها و اسناد سیاسی‌ و اداری‌ نامه‌های‌ سلاطین‌ و وزرا را تدوین‌ و گردآوری‌ می‌کرد؛ دفاتر ثبت و ضبط اداری)، حتی «یارغو» (دیوان قضا) بودند. همچنین دستور داده‌ شده بود تمام‌ قوانین‌ که‌ پیش‌ از آن‌ اغلب به‌ زبان‌ عربی‌ بود (پایتخت نخستین جلایریان، شهر بغداد در عراق عرب بود)، در هر محل‌ به‌ زبان‌ همان‌ محل‌ نوشته‌ شود. جلایریان مانند دیگر دولت‌های تورک-موغول هرگز نه‌کوشیدند که‌ زبان‌ تورکی و یا موغولی را بر مردم‌ قلمروی حاکمیت خویش تحمیل‌ کنند.

برای مطالعه‌ی بیشتر:

شعر تورکی سلطان‌ احمد جالاییر - جلایری ‌(تولد ؟۱۳۴ تبریز- مرگ ١٤١٠ تبریز)

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post_7.html

رسمی بودن زبان موغولی در دولت ایل‌خانی و تورک‌زبان شدن ایشان بنا به برتولد اشپولر

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/11/blog-post_23.html

شعر تورکی مقبره‌ی نادریه - آرام‌گاه نادرشاه آوشار (افشار) آخرین جهان‌گیر تورک، و ریشه‌شناسی تورکی کلات - قالات و قالا

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_19.html

نام‌های جالاییر، ایلکا، ایلکانویان، ایلخانیان و ایلخان

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/05/blog-post.html


[1] Yeläng, Yelėng, Yeleng: Yiğit

Nimet CEYLAN. GAZİ ZAHİRÜDDİN MUHAMMED BÂBUR MİRZA’NIN ESERLERİNDEKİ İKİLEMELER, YÜKSEK LİSANS TEZİ. ADANA, 2009

https://tez.yok.gov.tr/UlusalTezMerkezi/tezDetay.jsp?id=0nL2Hggg5aEr5b9trkDTYw&no=Lt0p68WAB009tN0imnFp4Q

[2] Peter B. Golden. TUŠI: THE TURKIC NAME OF JOČİ. Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae. Vol. 55, No. 1/3 (2002), pp. 143-151

https://www.jstor.org/stable/23658344?seq=1#metadata_info_tab_contents

[3] دیوان تورکی، علیشیر بن کیچکنه امیر علیشیر نوائی

http://malekmuseum.org/artifact/1393.04.04800%2F000/%D8%B4%D8%B9%D8%B1+%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86#

[4] اشعار تورکی نشاط اصفهانی رئیس دیوان رسائل فتح‌علی شاه و نخستین وزیر امور خارجه‌ی قاجاری، و سانسور آن‌ها در نشر دوکتور حسین نخعی در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/10/blog-post_21.html

5 comments:

  1. سلام، این نسخه از دیوان نوایی محفوظ در کتابخانه ملی ملک از آن یلنگ‌توش‌خان بوده است.
    http://malekmuseum.org/artifact/1393.04.04800%2F000/%D8%B4%D8%B9%D8%B1+%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86#

    ReplyDelete
    Replies
    1. چوخ ساغ اولون. او لینکه باخدیم. یلنگ توش خانلا ایلگیلی بیر بیلگی گؤرمه دیم

      Delete
    2. نسخه‌نین وئریلمیش نمونه تصویرلرده، سون‌داکی صفحه‌دا یلنگ‌توش‌خان‌نین مُهری‌نی گؤره بیلیرسینیز

      Delete
    3. ایندی گؤردوم. اونو و باشقا بیر بیلگینی یلنگ توش خانلا ایلگیلی - مقالید الترکیه نین یازیلماسینداکی رولونو - بوگون مقاله یه آرتیرارام.

      Delete
    4. شعور قومی تورک یلنگ توش خا‌‌ن‌ و تسلط او بر زبان و لغات تورکی جغتایی و آثار امیر علی شیر نوایی:

      قابل ذکر است که چندین شخصیت با نام یلنگ توش در تاریخ تورک وجود دارد. یکی از این‌ها یلنگ توش خان جلایر در دوره‌ی دولت تورک افشار است. وی از افراد مورد اعتماد نادرشاه افشار و مسئول حفاظت و اختفای جواهرات سلطنتی او در کلات بود. دیگری یلنگ توش خان موضوع این مقاله که اقلا در سال‌های ١٨٣٤-١٨٣٢ در زمان فتح‌علی شاه حاکم کلات بوده است.

      تاکنون بیوگرافی یلنگ توش خان از منظر تاریخ تورک و فرهنگ تورک نوشته نشده است. اما معلومات پراکنده‌ای که در منابع در باره‌ی یلنگ توش خان «افتخار قبایل اتراک» وجود دارد نشان می‌دهند او یک سیاست‌مدار و ادیب تربیت یافته در و علاقه‌مند به فرهنگ و ادبیات و زبان تورک، مسلط بر تورکی جغتایی و ادبیات و دستور زبان و لغات آن و آثار امیر علی شیر نوایی بوده است:

      الف-در کتاب‌خانه‌ی ملک یک نسخه‌ی خطی از دیوان امیر علی شیر نوایی وجود دارد که بر صفحه‌ی آخر آن مهر – دامقای یلنگ توش خان زده شده است[3]. (با تشکر از خواننده‌ی سؤزوموز که این معلومات را داد). به احتمال قریب به یقین این نسخه متعلق به کتاب‌خانه‌ی یلنگ توش خان که دارای آثار ادبی تورکی بود است.

      ب- فتح‌علی (بن کلب‌علی خان بن مرشدقلی خان بن فتح‌علی) خان قاجار قزوینی سپانلو – ساپان‌لی مولف کتاب حجیم «مقالید الترکیه»، یکی از مفصل‌ترین و مهم‌ترین لغت‌نامه‌های تورکی جغتایی، تالیف شده در دوره‌ی حاکمیت ناصرالدین شاه، در اثر خود اطلاعاتی در باره‌ی یلنگ توش خان داده است. وی در مقدمه‌ی کتاب در دو جا نام یلنگ توش خان را ذکر کرده می‌گوید او که پدر بر پدر رئیس ایل جلایر و حاکم کلات بود، در منتها و نقطه‌ی کمال دانایی و آگاهی و تسلط بر تورکی جغتایی و آثار امیر علی شیر نوایی بود و علاوه بر خود مولف علی خان قاجار سپانلوی قزوینی که در آن هنگام مامور به خدمت دیوانی در خراسان بود، به میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله - نشاط اصفهانی رئیس دیوان رسائل فتح‌علی شاه و نخستین وزیر امور خارجه‌ی قاجاری[4]، تالیفات امیر علی شیر نوایی و تورکی جغتایی را می‌آموزاند و تدریس می‌کرد:

      «این بنده‌ی درگاه که در سلک جان‌نثاران به منصب یوزباشی‌گری دویست نفر غلامان قاجار قزوینی از طایفه‌ی خود سرافراز بود، در رکاب شاه‌زاده مامور [و] مدت دو سال در خراسان به خدمت دیوانی جان‌نثاری می‌نمود. یَلَنْگ توش خان، که اباً عن جد بزرگ و صاحب ایل جلایر و کلات بود، در تالیفات حضرت نوایی و لغت جغتای منتهای بصیرت و تسلط داشت، در آن دو سال [این بنده‌ی درگاه] اغلب اوقات در نزد ایشان تحصیل می‌نمود ...»

      «در آن دو سال که در خراسان بودیم، در سابق عرض شد، ایشان [میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله - نشاط اصفهانی] هم حسب الحکم در خراسان بودند و اوضاع خراسان به صلاح‌دید آن جناب می‌گذشت. در سن هفتاد سال با شکسته‌گی و پیری فرمودند که [اگر] تالیفات امیر [علی شیر نوایی] را و لغت جغتایی را نفهمم، برای من نقص می‌باشد و در نزد یَلَنْک توش خان تحصیل نمودند. گاهی که او [یَلَنْک توش خان] به جایی مامور می‌شد، کم‌ترین را احضار می‌فرمودند و تحصیل می‌کردند و در کتاب «گنجینه»ی خود که تصنیف فرمودند چند غزل تورکی و چند انشاء تورکی به قلم آوردند...».

      Delete