آقامحمد خان قاجار:
طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یکدیگر متحد شوند و نهگذارند که ایرانیان خود به سلطنت بهرسند
مئهران باهارلی
سعید نفیسی در کتاب «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهی معاصر»[1]، دو گفته از آغامحمد خان قاجار را نقل کرده که وی در نخستین آنها میگوید «طوایف تورک و موغول که در ایران ساکن هستند باید با یکدیگر متحد شوند و از به سلطنت رسیدن ایرانیان جلوگیری کنند». در دومین گفته آغامحمد خان قاجار میگوید «ایلهای تورک نهباید با یکدیگر بهجنگند. زیرا این به دشمنانشان امکان چیره شدن بر آنها را میدهد». این گفتهها، علاوه بر وجود شعور ملی تورک در آغامحمد خان قاجار و وقوف وی بر هویت ملی غیر ایرانیک خود، حرکت آگاهانه و هدفمند آغامحمد خان قاجار برای تاسیس یک دولت تورک بر اراضی ایران فعلی و مناطق مجاور آن و جلوگیری از حاکمیت ایرانیکزبانان بر آنها در بستر کشمکش تاریخی تورک - تاجیک را نشان میدهد.
اعتقاد آغامحمد خان قاجار به حق حاکمیت جهانی تورک - موغول، پیروی وی از سنن - آیین دولتمداری و یا تؤره، یوسون، یاسا، توزوک و قوُوُل[2] تورک - موغول در طول حاکمیتش؛ تلاش او برای ایجاد اتحاد بین طوایف تورک و تاسیس دولتی تورک و جلوگیری از تسلط ایرانیکها بر ایران و .... مواردی هستند که آغامحمد خان قاجار را یک شخصیت ملیتگرای تورک به معنی مودرن میسازند. در زیر بخش مذکور از کتاب سعید نفیسی را نقل و سپس توضیحاتی چند در بارهی آن دادهام:
سعید نفیسی در کتاب «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهی معاصر»[1]، دو گفته از آغامحمد خان قاجار را نقل کرده که وی در نخستین آنها میگوید «طوایف تورک و موغول که در ایران ساکن هستند باید با یکدیگر متحد شوند و از به سلطنت رسیدن ایرانیان جلوگیری کنند». در دومین گفته آغامحمد خان قاجار میگوید «ایلهای تورک نهباید با یکدیگر بهجنگند. زیرا این به دشمنانشان امکان چیره شدن بر آنها را میدهد». این گفتهها، علاوه بر وجود شعور ملی تورک در آغامحمد خان قاجار و وقوف وی بر هویت ملی غیر ایرانیک خود، حرکت آگاهانه و هدفمند آغامحمد خان قاجار برای تاسیس یک دولت تورک بر اراضی ایران فعلی و مناطق مجاور آن و جلوگیری از حاکمیت ایرانیکزبانان بر آنها در بستر کشمکش تاریخی تورک - تاجیک را نشان میدهد.
اعتقاد آغامحمد خان قاجار به حق حاکمیت جهانی تورک - موغول، پیروی وی از سنن - آیین دولتمداری و یا تؤره، یوسون، یاسا، توزوک و قوُوُل[2] تورک - موغول در طول حاکمیتش؛ تلاش او برای ایجاد اتحاد بین طوایف تورک و تاسیس دولتی تورک و جلوگیری از تسلط ایرانیکها بر ایران و .... مواردی هستند که آغامحمد خان قاجار را یک شخصیت ملیتگرای تورک به معنی مودرن میسازند. در زیر بخش مذکور از کتاب سعید نفیسی را نقل و سپس توضیحاتی چند در بارهی آن دادهام:
آغاز نقل قول:
در این هنگام «علی خان افشار» که سرکردهی طوایف افشار در آزربایجان بود، پریشانی اوضاع را غنیمت شمرد و به داعیهی سلطنت برخاست و گروهی هم برو گرد آمدند. آقامحمد خان نامهای به او نوشت و با کمال فروتنی از وی دعوت کرد که با یکدیگر ملاقات کنند و در آن نوشته شده بود که: «طوایف تورک و موغول که در ایرانند باید با یکدیگر متحد شوند و نهگذارند که ایرانیان خود به سلطنت بهرسند[3]».
علی خان همواره از حیله و بی اعتباری مواعید آقامحمد خان هراسان بود و به همین جهت دعوتش را نهپذیرفت. آقامحمد خان با سپاه خود به جنگ او رهسپار شد و چنان وانمود میکرد که به جنگ میرود. اما چون به او نزدیک شد یکی از برادرانش را که همراهش بود نزد علی خان فرستاد و او در حضور سران ایل افشار از جانب آقامحمد خان پیغام داد که: «نهباید دو ایل تورک با یکدیگر بهجنگند و مجالی به دشمنان بهدهند که بر ایشان چیره شوند[4]. اگر طوایف افشار با وی همراهی کنند و با قاجارها هم پیمان شوند ایالاتی که در دست افشارهاست از ایشان خواهد بود و کسی حد آن نهخواهد داشت که به خاکشان تجاوز کند و با این اتحاد میتوانند دشمنان خود را از میان بردارند».
پایان نقل قول
چند توضیح:
١- نفیسی منبع دو قولی را که نقل کرده، نهداده است. اما در منابع دیگر آن دوره هم، از جمله «رسالهی تدبیر شاه و وزیر در احوالات آقامحمد خان قاجار و وزیر او حاجی ابراهیم خان کلانتر اعتمادالدوله»، «تاکید آغامحمد خان قاجار بر اتحاد ایلات تورک و اقدام مشترک آنها بر علیه دشمنان» (ایرانیکها مانند زندیه) ذکر و ثبت شده است[5].
٢-در مجادلهی آغامحمد خان قاجار برای تسلط بر ایران، تنها وی نهبود که آگاهانه از موضع تورکیت و با انگیزههای ملی تورک و ضرورت اتحاد تورکان و تاسیس دولتی تورک حرکت میکرد، بلکه نظیر همین آگاهی و درک و انگیزه و ﮔرایش را دیگر بزرگان و روسای طوایف قاجاری وقت هم داشتند و پادشاهی آقامحمد خان را حاکمیت تورک بر ایران و مایهی افتخار تمامی قبایل و ﻃوایف و ایلهای تورک تلقی میکردند. چنان چه در کتاب «تاریخ محمدی» و یا «احسن التواریخ» گفته میشود:
«... عظماء و روسای طوایف قاجار که در حضرت سلطانی شرف تقرب و اختصاص و اعتبار داشتند، به کرات و مرات سر اخلاص به پایهی سریر خلافت مصیر نهاده، عرض و عجز کردند که: .... اسباب سلطنت همه مهیا و سرایر ملکت همهگی بر جاست. اگر خدیو زمان فرق همایون را به تاج گوهر آمود شاهی متوج سازند، جمیع ایل و عشیره و نبیره و تمامی قبایل و طوایف اتراک را از سربلندی و افتخار مباهی فرموده خواهند بود ...»[6]
٣- تلاش آغامحمد خان قاجار برای متحد نمودن ایلات تورک و موغول در ایران و تاسیس دولتی تورک، در متن و ادامهی «کشمکش تاریخی تورک - تاجیک» (فارس بعدی) و برههای از آن در اواخر دوران زندیه که دوران رقابت و مجادلهی آشکار بین تورکها و عناصر ایرانیک برای حاکمیت بر ایران بود، است. در کتاب تاریخ محمدی فوقالذکر، تقلای ایرانیکها - تاجیکها برای به دست آوردن حاکمیت ایران، به صورت «تلاش رهبران بی شعور و مفتون تاجیک (فارس بعدی) که به هوس نوشیدن بادهی تورکانه از ایاغ حاکمیت که مختص تورکان است» بیان شده است:
«هر سری هوس تاج و کلاه کرد و هر دونی طالب حشمت و جاه شد، هر چراغ کش بی نوری را دود مشعل آرزوی افروختن شمع ملوکانه به دماغ رسید و هر تاجیک از دست رفتهی بی شعوری را بادهی تشخص تورکانه به ایاغ و آثار ملوک الطوایف ظاهر گردید ...»[7].
٤-جهانگیران تورک و موغول اعتقاد داشتند که آنها را تنگری - خدا برگزیده و بدانها مأموریت داده تا سراسر جهان را مسخر سازند. آغامحمد خان قاجار هم، با استناد به فلسفه - جهانبینی مذکور تورک - موغول، برای تورکان و موغولها حق حاکمیت جهانی قائل بود و مانند دیگر سلاطین تورک از جمله نادر شاه افشار، حاکمیت بر آوراسیا - یعنی خاورمیانه و آسیای صغیر و قفقاز و آسیای میانه و شبه جزیرهی هند و چین و روسیه و .... را حق مشروع تورکان و موغولان میدانست که بدیشان از سوی خداوند اعطا شده است. (به این موضوع، در یک مقالهی علیحده خواهم پرداخت).
٥- در شرایط هرج و مرج و ملوکالطوایفی ایجاد شده پس از سقوط دولت تورک افشاری، امپراتوریچهی روسیه کاترین دوم در سال ١٧٨٤ مذاکراتی را با علیمراد خان زند به منظور جلوگیری از حاکمیت تورکها بر ایران و در عوض تاسیس یک دولت خالص از ایرانیکها، همچنین تاسیس یک دولت حائل و مستقل ارمنی بین تورکهای قفقاز - تورکایلی و عوثمانلی آغاز کرد (موضوع یک مقالهی دیگر من). در چنین شرایطی، آقامحمد خان قاجار با استفادهی داهیانه از «مشروعیت تورکی» (منسوبیت خود و قاجارها به عنصر قومی تورک و موغول، حق خداداد حاکمیت جهانی تورک و موغول، تقدیم خود و قاجارها به عنوان وارث مشروع و ادامه دهندهی سنت سلطنت موغوﻻن و تورکان در ایران، ....) توانست با تحریک حمیت و تعصب قومی ایلات متعدد تورک و موغول ساکن در ایران، آنها را در زیر پرچم قاجارها مطیع و متحد ساخته، تبدیل به یک قدرت نظامی موثر و تعیین کننده نماید و با استفاده از آنها و مانورهای سیاسی و نظامی متعدد در سال ١٧٩٥ اقتدار سیاسی و پادشاهی بر ایران را به دست آورد.
٦- آغامحمد خان قاجار با تاسیس دولت تورک قاجار، نقشهها و طرحهای روسیه برای ایجاد یک حاکمیت ایرانیک (زندیه، تاجیک، ...) بر ایران را بر آب کرد. اما دولت بریتانیا که پس از یک دورهی کوتاه تردد، به تاسی و تقلید از روسیهی تزاری، تصمیم به اتحاد با عنصر قومی تاجیک - فارس و تقویت آن در ایران و تورکزدائی از صحنهی این کشور گرفته بود، یک صد سال بعد با به دست آوردن مدیریت جنبش مشروطیت و بازی دادن رهبران تورک مشروطیت و خیانت آنها، توانست - علاوه بر سد کردن روند ملتشوندهگی تورکهای ساکن در ایران و جلوگیری از تکون آنها در قالب یک ملت واحد تورک - دولت قاجار را ساقط و با تاسیس سلسلهی پهلوی، به حاکمیت هزار و دویست سالهی تورک در ایران پایان دهد[8].
٧- در نقل قولهای فوق از آغامحمد خان قاجار، «ایرانی» در مقابل «تورک» آمده است. استفاده از «ایرانی» در معانی تباری و نژادی و زبانی و .... (یعنی ایرانیکِ غیر تورک) در گذشته بسیار رایج بود. چنانچه نادر شاه افشار نیز که همیشه تاکید میکرد تورک و تورکمان است، در جملاتی منقول در عالم آرای نادری، ایرانی را به همین معنی به کار برده[9] و مانند آغامحمد خان قاجار، خود را ایرانی (یعنی ایرانیکِ غیر تورک) نهدانسته است[10]:
١-مردم ایران چه مقدار بیحیاء و بیآبرو میباشند
٢-صفت دیانت و مروت در طایفهی ایرانی نهمیباشد
٣-مردم ایران سخت بیحیا بودهاند
با این همه، امروزه کاربرد «ایرانی» به معانی تبار و نژاد و زبان و خانوادهی زبانی و ایرانیک ... نادرست است. «ایرانی» صرفا میباید به معنی «اهل ایران» و یا شخص «دارای تابعیت ایران» به کار رود. برای نامیدن خانوادهی زبانی معلوم داخل در زبانهای هند و اوروپایی و ملل متکلم به آن خانوادهی زبانی، میتوان اصطلاح «ایرانیک» را به کار برد. مانند زبان ایرانیک پشتو، ملت ایرانیک لور و ....
٨- قاجارهای تورک و تورکمان خود را موغولتبار میدانستند. علاوه بر آن، احتمالا دو قرن پیش در زمان آغامحمد خان قسمتی از موغولان ساکن در ایران (و افغانستان) که امروز در میان ملل دری و تورک و فارس و کورد و لور و ... استحاله یافتهاند، هنوز به زبان موغولی صحبت میکردهاند. منظور آغا محمد خان از طوائف موغول، این دو گروه موغولزبان و موغولتبار در زمان او است. در حال حاضر در ایران طوائف موغول همه در میان فارسها و تورکها و کوردها و لورها و ... استحاله پیدا کردهاند. در افغانستان هم ظاهرا وضع به همین منوال است و اکثریت مطلق موغولها دوچار تغییر زبانی شدهاند. اگرچه بعضی از آنها مانند هزارهها هنوز به موغولتبار بودن مشهورند. محل اسکان هزارهها در افغانستان مرکزی هم که در ادبیات سیاسی «موغولستان افغانستان» نامیده میشد، امروز اغلب هزارهجات نامیده میشود.
قاجارها و زبان - هویت تورکی
آقامحمد خان قاجار: طوایف تورک و موغول که در ایرانند
باید با یکدیگر متحد شوند و نهگذارند که ایرانیان خود به سلطنت بهرسند
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_17.html
فرمان تاریخی فتحعلیشاه قاجار به تورکی جغتایی
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_10.html
کاربرد زبان تورکی توسط سفارتخانههای دولتهای خارجی
در ایران قاجاری
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_94.html
فتحعلیشاه قاجار: تورکی بیاموز؛ و الا از کار برکنار و
خوار خواهی شد
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_7.html
نسخهی تورکیی عهدنامهی فینکنشتاین (فینکن اشتاین) منعقده
بین فتحعلی شاه قاجار و ناپلئون بناپارت
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_16.html
کاربرد تورکی در مناسبات دیپلوماتیک فتحعلی شاه قاجار
و علاقهی وی به زبان تورکی
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post.html
محمد شاه قاجار: از منسوبیت به اصل والای تورک و نسل
اوغوز خان سربلند، و بابت این سعادت شکرگزار خداوند هستم
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_26.html
تدریس زبان تورکی در مدرسهی دارالفنون دورهی ناصرالدین
شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_28.html
گذرنامههای قاجاری به زبان تورکی در دورهی ناصرالدین
شاه – تذکرهی مرور سید جمالالدین (اسدآبادی افغانی) به زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_22.html
تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید در تهران ده سال قبل از
امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html
دستور مظفرالدین شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس
آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post.html
مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بهزنید
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_17.html
دو نامهی تورکی از ناصرالملک همدانی به سلطان عوثمانلی
محْمدْ خان رشاد (سلطان محْمدْ خامس) به
نیابت احمد شاه قاجار
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post.html
قصیدهی تورکی از کونسول قاجار در شام در مدح فخرِ
شاهان، حضرتِ سلطان حمید
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post.html
مارشِ ایرانی- قاجار. ٦ آغوستوس ١٩٠٩. میللی شاعیر تورکهمپورلو
معلم احمد فیضی سرابی تبریزی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post.html
پارچهی گلدوزیی قاجاری با ابیات تورکی در دانشگاه
هاروارد
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_4.html
[1] تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهی معاصر، جلد اول، تالیف
سعید نفیسی، انتشارات بنیاد. ص ٦٣
[2] خلیفهنین «قوُلوُ» ایله
«قاووُم» اوْلالیم
[3] آغامحمد خان قاجار: ایراندا بولونان تورک و موغول بویلارینین
بیرلهشمهسی، و ایرانیکلهرین اؤزلهرینین سلطنتی اهله گئچیرمهلهرینه اهنگهل
اولمالاری گهرهکیر.
AğaMehemmed
Xan Qacar: İran’da bulunan Türk ve Moğol boylarının birleşmesi, ve İraniklerin özlerinin
selteneti ele géçirmelerine engel olmaları gerekir.
[4] آغامحمد خان قاجار: ایکی تورک بویو بیر بیرییله ساواشیپ، دوشمانلارین
اونلارا حاکیم اولماسینا ایمکان وئرمهمهلیدیرلهر.
AğaMehemmed Xan Qacar: İki Türk
boyu bir biriyle savaşıp, düşmanların onlara hâkim olmasına imkan
vérmemelidirler.
[5] کوهمرهای، زین العابدین. رسالهی تدبیر شاه و وزیر؛ در احوالات
آقامحمد خان قاجار و وزیر او حاجی ابراهیم خان کلانتر اعتمادالدوله. تصحیح مهیندخت
حاجیانپور، تهران، مرکز نشر دانشگاهی. ١٣٨٤، ص ٢٣. به نقل از مقالهی «منابع
مشروعیت حكومت آقامحمد خان قاجار» تالیف جعفر آقازاده، سجاد حسینی. جستارهای
تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال هشتم، شمارهی دوم، پاییز و
زمستان ١٣٩٦، ١٩٨ – ١٧١
[6] ساروی، محمدتقی، تاریخ محمدی احسن التواریخ، به اهتمام غلامرضا
طباطبایی مجد، تهران، امیرکبیر، ١٣٧١، ص ٢٨٢
[7] ساروی، محمدتقی، تاریخ محمدی احسن التواریخ، به اهتمام غلامرضا
طباطبایی مجد، تهران، امیرکبیر، ١٣٧١، ص٩٥
[8] واکنش بریتانیا و روسیه به ظهور هویت ملی تورک در نیمهی اول قرن
بیستم - ایجاد هویت آلترناتیو قومی آزربایجانی و هویت ملی آزربایجانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_24.html
آزریسم
و دولت بریتانیا
[9] عالم آرای نادری، جلد دوم: ١-ص ٧٣٦،
٢-ص ٨٥١، ٣-ص ٤٥٦
[10] نادر شاه افشار: صفت دیانت و مروت در طایفهی ایرانی نهمیباشد
No comments:
Post a Comment