Sözümüz Véblaqları سؤزوموز وئبلاقلاري

Telegram Ķanallarıتلگرام کاناللاري

Dış Bağlantılar ديش باغلانتيلار

Friday, March 29, 2019

نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم صفوی از مازندران به تزار روس میخائیل فییودوروویچ بنیان‌گذار سلسله‌ی رومانوف‌

نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم صفوی از مازندران به تزار روس میخائیل فییودوروویچ بنیان‌گذار سلسله‌ی رومانوف‌

مئهران باهارلی

در این مقاله یک نامه‌ی رسمی و دیپلوماتیک به تورکی، نوشته و فرستاده شده از طرف شاه عباس دوم صفوی (حاکمیت ١٦٤٢-١٦٦٦)، خاقان دولت قزلباشیه به میخاییل فییودوروویچ (حاکمیت: ١٦١٣-١٦٤٥، Mikhail Fyodorovich Romanov ،Михаи́л Фёдорович Рома́нов) تزار روس و بنیان‌گذار سلسله‌ی رومانوف روسیه را معرفی کرده‌ام. این نامه‌ی دیپلوماتیک در یک جونگ خطی باقیمانده از آن دوره نقل شده است[1]. در جونگ، نامه‌ی مذکور بدون ذکر نام فرستنده‌ی آن، به صورت «کتابتی که به پادشاه اوروس از مازندران در باب قازاق نوشته فرستاده شد» معرفی شده است. سالهای حاکمیت میخاییل فییودوروویچ همزمان با حاکمیت شاه عباس اول ١٦ سال (بین ١٥٧١-١٦٢٩)، با حاکمیت شاه صفی اول ١٣ سال (بین ١٦٢٩-١٦٤٢) و با حاکمیت شاه عباس دوم ٣ سال (بین ١٦٤٢-١٦٦٦) همپوشانی داشت. فرستنده در نامه از «شاه بابام» سخن می‌گوید، بنابراین نمی‌تواند شاه صفی اول باشد. زیرا شاه قبلی (شاه عباس اول) پدر شاه صفی اول نبود، پدربزرگ او بود (شاه صفی اول، فرزند محمدباقر صفی میرزا و نوه‌ی شاه عباس اول است). احتمالا این نامه متعلق به شاه عباس دوم است. دوران حاکمیت شاه عباس دوم شاهد تجاوزات قازاقها –موضوع نامه- و تدابیر و تعاملات وی با روسیه برای مقابله با آنها بود. از شاه عباس دوم، یک نامه‌ی رسمی-دولتی دیگر به تورکی خطاب به منوچهرخان بیگلربیگی شیروان در دست است. این نامه را - که استفاده از زبان تورکی به عنوان زبان مکتوب دولتی و در مناسبات داخلی‌ بین سران دولت قزلباشیه را نشان می‌دهد- قبلا در  سؤزوموز معرفی و بررسی کرده‌ام[2].

نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم از مازندران به تزار روس میخائیل فییودوروویچ، در زمره‌ی اسناد و قرائن و شواهد بیشمار تاریخی است که نشان می‌دهند زبان تورکی یکی از زبانهای رسمی دوفاکتوی دولت تورک قزلباشیه (صفوی) بود و مقامات رسمی و دیپلوماتهای این دولت تورک، از صدر تا ذیل، زبان تورکی را هم‌عرض زبان فارسی و عربی به عنوان یک زبان دولتی و زبان دیپلوماسی در مخابرات و مناسبات رسمی و روابط بین المللی و در عقد قراردادها و صلح‌نامه‌ها بکار می‌بردند. این نامه علاوه بر تاریخ رسمیت زبان تورکی در ایران و تاریخ روابط سیاسی و بازرگانی و فرهنگی بین دولتهای آزربایجان، روسیه و ایران؛ از جهات تاریخ تورک، تاریخ دیپلوماسی تورک، تبارشناسی و تثبیت ماهیت ملی تورک دولت قزلباشیه، نفوذ تورک بر مدنیت ایران، تاریخ تورک‌گرائی، تاریخ زبان تورکی در ایران، مرسلات و منشات تورکی، تورکی معیار. نثر تورکی و بویژه سبک‌شناسی آن، زیرگونه‌های نامه‌نگاری و ترسّل تورکی و تاریخ تطوّر املاء تورکی، .... هم دارای اهمیت است. 



کتابتی که به پادشاه اوروس از مازندران در باب قازاق نوشته فرستاده شد:

عالی‌‌ جنابِ والا نصابِ گردون‌ قبابِ سلطنت و جلالت ‌مآبِ شوکت و عظمت‌ منابِ حشمت و عدالت‌ آداب، عمدة السّلاطین المسیحیه، زبدة الخواقین العیسویه، سکندر صولت، نوشیروان عدالت، رستم شجاعت، غضنفر مهابتِ اوروس و هشترخان ولایتی‌نین بویوک حکمرانی، موسکوو و قازان ممالکی‌نین اولوق خانی، پادشاهِ عظیم الشّان و خاقانِ رفیع المکان نظام السّلطنة و الجلالة و الشّوکة و العظمة و الحشمة و العدالة و العزّ و الامتنان، میخاییل فئدوروویچ [رومانوف] اولوق بای آق‌خان -جعل الله تعالی عواقبه مقرونا بالخیر و الرضوان- حضورِ موفور السرورلارینا تحفِ مدحاتِ محبّت ‌آداب -که موکّدِ ارکانِ الفت و ودادِ قدیم و مشیّدِ بنیانِ مودّت و اتّحادِ جدید اولا- اتحاف قیلیندیقدان سونرا،

انهایِ رایِ مصادقت‌آرا اولدور کیم:

قدیم الایّام‌دان بو ایکی سلسله‌یِ رفیعه آراسیندا محبّت و دوست‌لوق مراسمی نهایت مرتبه‌ده استحکام بولوپ‌دور. و جنّت‌مکانِ علیّین‌آشیان شاه بابام -انار الله برهانه- حضرت‌له‌ری‌نین زمانِ سعادت اقتران‌لاریندا محبّت قاعده‌سی تجدید اولوپ، اوْل جانب‌ده‌ن «بالیق سویو»نون قیراغیندا و سایر معبرله‌رده بیر قاچ نفر توفه‌نگ‌چی تعیین اولونوردو. و معبرله‌ری قازاق جماعتی‌نین عبوروندان محافظه ائدیپ، دنیز اوزه‌رینده تردّد ائده‌ن تجّار و متردّدین کیمسه‌نه‌له‌رین آسیب و نقصان و دارالمرز و دریا کناریندا ساکن اولان رعایا و فقرایا ضرر و خسران ائریشمه‌زدی و جمعیتِ خاطر ایله تردّد ائده‌رله‌ر ایدی. جلوسِ میمنت مانوسوموزدان بو آنا دکین، بیر امر که محبّت و دوست‌لوغا منافی اولا ظهورا گلمه‌میش‌دیر.

شیمدی سبب نه‌دیر کیم قازاق جماعتی ناشایست حرکت‌له‌ری ارتکاب ایدیرله‌ر؟. دوست‌لوق و اتّحاد لازمه‌سی اولدور کیم وکلاءِ عالی‌مقدارینیزی اول جمعِ بدکردارین -که بو ایکی سلسله‌یِ عظیمه.نین محبّت و الفت‌له‌رینه باعثِ خلل‌دیرله‌ر-، دفع و رفع‌له‌رینه امر ائده‌سینیز که دوست‌لوق مادّه‌سی ازدیاد بولوپ، همیشه محبّت شاه‌راهی گلیپ گئتمه‌ده‌ن خالی اولماییپ، انقراضِ زمانه‌نین صداقت ارکانی نقصانیندان مصون قالیپ، تجّار و متردّدین فارغ البال تردّد ائدیپ، طرفین‌ین دعاسینا باعث اولا.

چون حضرت پروردگارین عنایتی ایله همّتِ والانهمت‌یمیز اوْل جماعتِ مخذول العاقبه‌نین دفعینه متعلّق اولموشدور، دوست‌لوق شرطی و آداب.ی‌نین لازمه‌سی اوْل‌دور کیم اوّل اوْل پادشاهِ والاجاه جناب‌لارینا اعلام ائده‌‌لیم که: اگر اوْل جماعتِ مخذول العاقبه‌نین دفعینه قادر اولمایالار - چون مابینیمیزده هیچ وجه‌له مغایرت و بیگانه‌لیک یوخدور- بو درگاهِ گردون‌ اساس منسوب‌لاری اسهلِ وجوه ایله اوْل طائفه‌نی نیست و نابود قیلالار.

باقی، عواقبِ امور خیر ایله مقرون اولا.

سؤزلوک:

اِنها: آگاه کردن
غضنفر: شیر درنده، واریانت هَزَبَر و قَسَوَره
قباب: گنبد و هر بنای گرد، جمع قبة
مشیّد: محکم کننده
مناب: نیابت کردن، جانشین کسی شدن
موفور: سیار و افزون و تام و کامل
نهمت: نیاز، آرزو، همت و کوشش بسیار در امری، کمال مطلوب و مقصود، غایت آرزو
وَداد، وِداد: موده، کسی را دوست داشتن

توضیحاتی در باره‌ی اسامی آمده در این مکتوب:

عنوان اولوق بای: اولوق به معنی عالی، برجسته و کبیر و معادل «اولو» در تورکی معاصر؛ بای به معنی غنی و اعیان و متمول؛ مجموعا «اولوق بای» و یا «اولو بای» به معنی حضرت عالی، اعلی حضرت، عالی جناب و ... است.

عنوان آق خان: معادل تورکی «چاغان خان» موغولی به معنی پادشاه سفید است که به ترتیب از طرف تورکها و موغولها برای خطاب به حاکمان قلمروی غربی امپراتوری‌های تورک- موغول و در این میان قیزیل اوردا بکار می‌رفت. در این عنوان آق، مطابق فرهنگ دولت‌مداری تورک-موغول، به معنی اقتدار و حاکمیت خاقان و مشروعیت آن، همچنین سمبول غرب می‌باشد. بنابراین عنوان آق خان، در مقابل قاراخان که خان دارای رتبه و اهمیت کمتری است، به معنی «خان کبیر و مشروع غرب» است. این عنوان بعدها به سبب گسترش دائره‌ی حاکمیت تزارهای روس بر اراضی قیزیل اوردا، با ترجمه به روسی (Белый Царь) و لاتینی (Albus Imperator, Albus Rex) به آنها نیز اطلاق شد. نادار (نادر) شاه افشار در نامه‌ی خود امپراتوریچه کاترینا را هم «آق بانو» نامیده است. هر چند تزارها، به سبب نداشتن تبار تورکی-موغولی اغلب این عنوان را خود بکار نمی‌بردند، اما از کاربرد آن از طرف تورکها و موغولها در خطاب به خود جلوگیری هم نمی‌کردند. چرا که این امر به معنی به رسمیت شناخته شدن حق و مشروعیت حاکمیت و اقتدار تزارها از سوی همسایگان قدرتمند تورک و موغولشان بود.

اوروس: تلفظ تورکی نام قوم اسلاوی روس است که به اول آن صدای او اضافه گشته است. زیرا در زبان تورکی علی القاعده کلمات با حرف ر آغاز نمی‌شوند. فورم اوروس خود به فورمهای اوروز-اوروج متحول شده که به عنوان نام شخص به معنی روس‌وش و یا فرد در ارتباط با روسها و .. .بکار می‌رفت. به عبارت دیگر، اوروس نام قوم اسلاوی، و اوروز-اوروج نام تورکی پسران است.

قازاق: کلمه‌ای تورکی، معادل خاساق موغولی. به معانی آزاده، چابک‌سوار و سبک‌بال، خودمختار و خودگردان، سر خود، مستقل، کسی که تحت قیومیت و حاکمیت دیگری نیست، بدون خانه و کاشانه، دور از مرکز، قاچاق، آواره، سیاح، .... در طول تاریخ قازاق برای نامیدن دو گروه قومی کاملا متفاوت بکار رفته است. نخست نام یک گروه تورکیک که امروزه ملت کازاخ (به انگلیسی Kazakh) نامیده می‌شود و عمدتا در جمهوری کازاخستان و کشورهای همسایه، و بخشی از آن در ایران ساکن است. دوم به گروههایی از اسلاویانهای روسیه‌ی جنوب غربی و اوکرایین شرقی آمیخته با عناصر تورک باستانی چون خزرها و کومانها و  اوغوزها و ... پراکنده در حوزه‌های رودهای دون و دنیپر و تَرَک و اورال و ... (به انگلیسی Cossack) که برای جلوگیری از اشتباه من نام آنها را کاساق می‌نویسم. ظاهرا قزاقهای مورد بحث در این مکتوب، نه اجداد ملت تورکیک کازاخ، بلکه قزاق‌های ساحل دریای سیاه و دره ی دون و .... و یا کاساقها هستند.

هشترخان: واریانت دیگری از نام شهر آستراخان، حاجی طرخان و ... است. در باره‌ی منشاء این نام عقاید بسیاری مطرح شده است. نظر اینجانب چنین است: این نام مرکب از دو بخش اولیه‌ی هاش-آس-حاج، .... به علاوه‌ی بخش دوم تارخان است. بخش تارخان عنوان-رتبه‌ی معلوم تورکی-موغولی به معنی خان و خاقان بزرگ و ... است. و اما بخش نخست در اصل کلمه‌ی «قاری» به معنی قدیم و کهنه در نام شهرهاست. «قاری تارخان» یعنی (شهر) تارخان قدیمی و کهنه، در مقابل «یئنگی تارخان» یعنی (شهر) تارخان نو و جدید. کلمه‌ی قاری بعدها (با تبدیل حرف ر به حرف ز) به قازی و قاز، و در نتیجه نام «قاری تارخان» به «قازی تارخان»-«قازتارخان» متحول شده است. مانند نام شهر «قاری قورت» (قاری سایرام سابق) در آسیای میانه که در روند مشابهی به قازی‌قورت-قازقورت متحول شده است. و اما بخش قاز-قازی در لهجه‌های گوناگون تورکی به صورتهای گوناگون خاز-خازی، خاس-خاسی، خاج-خاجی، هاج-هاجی، هاش-هاشی، هاس-هاسی،.آس-آسی.. تلفظ می‌شود. بنابراین تلفظهای آس.تارخان، هاج.تارخان و هاش.تارخان صرفا تلفظهای لهجه‌ای نام قازتارخان و قازی‌تارخان هستند. در این میان فورم دوم یعنی هاج.تارخان در قرون وسطی توسط مولفین تاجیک و عرب به صورت حاج طرخان –حاجی طرخان در آمده و برای آن ریشه‌شناسی‌های عوامانه مانند پادشاهی که به حج مکه رفته و ... جعل شده است.

بالیق سویو؟: محل این رودخانه معلوم نشد. در یک منبع اینترنتی از رودی به اسم بالیق سو که شاخه‌ای از رودخانه‌ی چئرگی است صحبت می‌شود. اما محل رودخانه‌ی چئرگی و یا ارتباط بالیق سوی مذکور با بالیق سویوی ذکر شده در این نامه مشخص نیست.

چند نکته:

١-موضوع مکتوب: هر چند یکی از رهبران کاساقها در برهه‌ای از زمان با اتحاد با دولت تورک قزلباشیه، دولت مستقلی در اطراف حاجی‌طرخان تشکیل داد، اما کاساقها عموما و مخصوصا در دوره‌ی شاه عباس دوم، به تحریک و اشاره‌ی تزار به سواحل جنوبی دریای خزر حمله و تجاوز کرده و هر بار تعدادی از اهالی آن مناطق را قتل و غارت می‌کردند و با غنایم بسیار به قفقاز باز می‌گشتند. شاه‌عباس دوم با فرستادن سفرایی به نزد تزار از وی رسماً خواست که از تجاوزات کاساقها جلوگیری کند. در این نامه - که یکی دیگر از تدابیر وی برای جلوگیری از تاخت‌وتازهای کاساقها است، شاه عباس دوم از تزار روس می‌خواهد به تادیب کاساقها بپردازد و سپس اعلام می‌کند در صورت ناتوانی او از این امر، دولت قزلباشیه قابل و مشتاق به نابود کردن کاساقها است.

٢- زبان و سبک بکار رفته در نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم به تزار روس میخائیل، نسبتا روان و ساده و بی‌تکلف، دارای نثری مستحکم با جملات کوتاه، سالم و شیوا، و نزدیک به زبان گفتاری اما به تورکی ادبی مشترک رایج در ایران، آزربایجان و عثمانی قرن ۱۷ است. این تورکی ادبی مشترک که اسناد و مکتوبات دولتی تورکی باقیمانده از دولت قزلباشیه عموما بدان نوشته شده‌اند، همان «تورکی رومی»، یعنی زبان مسقط الراس قزلباشان است که در مواردی بدان عناصری از «تورکی قدیم- شرقی» و «تورکی تورکمانی» افزوده شده است. در این نامه نیز کلمات، فورمها و قالبهای دستوری تورکی قدیم (اولوق بای، اوْل، دکین، کیم،...)، و کلمات و قالبهای تورکی رومی که اکنون هم در تورکیه رایج‌ هستند (شیمدی، قاچ، ائده لیم، بولوپ‌دور، دنیز، ائریشمه‌زدی، قیلیندیقدان) اما در سده‌های بعدی در ایران و آزربایجان کم‌استعمال و یا فراموش شده‌اند، و تورکی تورکمانی (قیراغی، توفه نگچی) تواما بکار رفته‌اند. با این وصف آزربایجانی نامیدن زبان تورکی این نامه و دیگر منشات و مکتوبات باقیمانده از دولت قزلباشیه که تورکی مشترک آن دوره و یا عثمانی بسیط است- با سائقه‌های محلی‌گرائی، تعصبات قومی و مخصوصا تورکی‌هراسی- تورکی ستیزی ایدئولوژی آزربایجانیسم استالینیستی- صحیح نیست.

٣- احتمال بسیار دارد متن این نامه‌ی تورکی را خود شاه عباس دوم نوشته باشد[3]. شاه عباس دوم فردی کتابخوان بود، به زبان تورکی علاقه داشت و در توسعه‌ی ادبیات تورک تلاش می‌کرد. وی شعردوست بود و به تورکی هم، با تخلص ثانی، شعر می‌سرود. شاه عباس دوم مسلط بر دقایق زبان و ادب تورکی و ماهر در به‌گزینی واژه‌ها؛ و در نثر تورکی سرآمد و چیره‌دست بود، حتی برای زمان خود یک تورکی‌نویس آوانگارد بشمار می‌رفت. او در اماننامه‌ی تورکی‌اش هم، بر خلاف تورکی مغلق مرسوم در منشات و مراسلات دیوانی آن دوره، تمایل به تورکی سلیس و کاربرد ترکیبات تورکی خوش آهنگ‌ دارد. بدان حد که میرزا محمد طاهر قزوینی «وجازت و اختصار» اماننامه‌ی تورکی کوتاه شاه عباس دوم را با صفت «اعجاز» توصیف و آنرا ورای «تلفیق عبارات و استعارات»، بلکه «معنی‌آفرینی»، «هنر» و یک «هنرنمائی» بی‌نیاز از توصیف قلمداد می‌نماید.

٤-زبان کاری شاه عباس دوم مانند همه‌ی شاهان و درباریان دولت قزلباشیه تورکی بود. میسیونرهای مسیحی برادران کرملیت که در آن دوره در مملکت قزلباش و دربار آن بوده‌اند بیان می‌کنند که در زمان شاه عباس دوم تورکی زبان دربار بود و در اصفهان و همچنین در شمال گسترش زیادی داشت. اماننامه‌ی تورکی شاه عباس دوم و اکنون نامه‌ی تورکی وی به تزار میخاییل، تائیدی دیگر بر این واقعیت است. (عمادالدین میرزا محمد طاهر قزوینی متخلص به وحید، صدر اعظم شاه عباس دوم هم، علاوه بر مشاغل دیوانی، از فضلای تورک قرون ١٦ و ١٧، شاعری خوش‌ذوق، وقایع‌نگاری توانا و ماهر در فن سیاغ و انشاء و خط بود. از وی آثار زیادی به نظم و نثر در عرصه‌های شعر، ادبیات، عرفان و فلسفه و به زبانهای تورکی و فارسی برجای مانده است. بخشهایی از اشعار تورکی وی با نام دیوان وحید قزوینی (باکو، انتشارات نورلان، ٢٠٠٩) منتشر شده است).

نامه‌ی تورکی یکی از احفاد جهان‌شاه قاراقویون‌لو به سلطان سلیم عثمان‌لی در شکایت از شاه اسماعیل ظالم

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_18.html

فرمان تورکی شاه اسماعیل صفوی خطاب به موسی‌بیگ تورقوت‌اوغلو

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_20.html

رجاءنامه‌ی تورکی شاه تهماسب اول صفوی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/05/blog-post_15.html

شفاعت‌نامه‌ی تورکی شاه تهماسب صفوی در باره‌ی عفو شهزاده بایزید عثمان‌لی

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_29.html

مشاعره‌ی تورکی شاه تهماسب و سلطان سلیمان قانونی

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_18.html

نامه‌ی تورکی والی آزربایجان به سفیر پاپ-واتیکان در دوره‌ی سلطان محمد خدابنده صفوی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_24.html

اشعار تورکی در مدح فتح بغداد توسط شاه عباس اول

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_25.html

نامه‌ی تورکی شاه عباس اول صفوی به سردار فرهاد‌پاشا، صدراعظم عثمانلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_28.html

نکاح‌نامه‌ی تورکی جماعت شاهی‌سئوه‌ن طبق مذهب قزلباشی در قرن شانزده میلادی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_23.html

نامه‌ای تورکی از فرمانده‌ی کل ارتش دولت قیزیل‌باش (صفوی) زینل‌خان بیگدلی شام‌لو

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post_12.html

نامه‌ی تورکی صفی‌شاه اول صفوی (١٦٤٢- ١٦٢٨) به امپراتور اوتریش و پادشاه مجارستان فردیناند دوم (١٦١٩-١٦٣٧)

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_21.html

صلح‌نامه‌ی (سنورنامه‌ی) تورکی سال ١٦٣٩ بین دولتین صفوی و عثمان‌لی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_19.html

قبض تورکی علی بالی و کاربرد زبان تورکی در تجارت و معاملات خارجی دولت صفوی

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_19.html

امان‌نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم صفوی خطاب به بیگلربیگی شیروان منوچهرخان

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_15.html

نامه‌ی تورکی شاه عباس دوم صفوی از مازندران به تزار روس میخائیل فییودوروویچ بنیان‌گذار سلسله‌ی رومانوف‌

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post_29.html

اوچ وفالی کیمسه: شعری تورکی از شاه عباس ثانی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_19.html

مدحیه‌ی ولی‌قلی بیگ شاملو در ستایش شاه‌ عباس دوم

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/02/blog-post_5.html

عریضه‌ی تورکی ارامنه‌ی جولفای اصفهان به تزار روسیه در دوره‌ی دولت قیزیلباشیه (صفوی)

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_18.html

نامه‌ی تورکی حسین شاه صفوی به فردریک اوگوست دوک ساکسون و پادشاه لهستان

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_26.html

نامه‌ی تورکی جغتایی سلطان حسین صفوی به امپراتور روسیه الکسییوویچ پطر کبیر

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_2.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان استانبول به صدراعظم فرانسه

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_22.html

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر صفوی در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_10.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ  سفیر صفوی در فرانسه: گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_17.html

تسلیت‌نامه‌ی تورکی سفیر دولت صفوی در فرانسه، محمت‌ریضا بیگ

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_9.html

غزل تورکی مرتضی قلی نامی خان، سفیر دولت قزلباشیه در عثمانلی و جمع‌آوری اشعار شعرای روم توسط او

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_26.html


[1] لینک دانلود جونگ
[2] اماننامه ی تورکی شاه عباس دوم صفوی خطاب به بیگلربیگی شیروان منوچهرخان
[3] شاه عباس دوم فرزند شاه صفی و آنا خانیم (١٦٤٢-١٦٦٦) از شاهان خوشنام و محبوب، بافرهنگ و فرزانه‌ی دولت تورک قزلباشیه و هفتمین پادشاه آن است. وی علی‌رغم جوانی‌اش (در سن ٣٤ سالگی فوت نمود) عموماً حکمداری عاقل و موفق، موقع‌شناس، مدبر، عادل و صاحب اراده توصیف شده است. در زمان وی کشور از امنیت و آرامش نسبی و فرهنگ و اقتصاد از رونق دگرباره‌ برخوردار شد (به جز دوره‌ی بازپس‌گیری قندهار از تیموریان توسط اوردوی شاه عباس دوم که آن هم به محبوبیت وی افزود). وی با تخفیف مالیاتهای کمرشکن خشنودی عموم مردم را بدست آورد. شاه عباس دوم به ساخت و گسترش بناهای عمومی و تاریخی، ترمیم و تعمیر آنها اهمیت زیادی می‌داد. پل خواجو، قصر چهل ستون، مسجد جامع اصفهان، باغ سعادت و عمارات و پل و دریاچه و سد آن، عالی قاپو، .... در زمان وی ساخته و یا ترمیم شدند. شاه عباس دوم در علوم ریاضی و نجوم دست داشت و وارد در امر محاسبات دفتری؛ با زبانهای اوروپائی از جمله زبان فرانسه آشنا، دوستدار علم و اهل هنر و مشوق هنرمندان و نقاشان و معماران و صنعتکاران بود. شاه عباس دوم خود هنرمند و صنعتکار بود، نقاشی می‌کرد و دسته‌ی شمشیر مرصع می‌ساخت. او مانند اغلب شاهان تورک ورزشکار و علاقه‌مند به تفریحات عامه‌پسند و ورزشهای چوگان، شکار، .... بود. حیوانات را دوست می‌داشت، بارها به تماشای باغ وحش مى‏رفت و در کنار زاینده رود براى خود طاوس‌خانه‌ای بنا کرده بود. دوره‌ی زمامداری شاه عباس دوم دوره‌ی تسامح و اعتدال نسبی در عرصه‌ی برخورد دولت با مذاهب و ادیان است. در این استقامت شاه عباس دوم با فاصله گرفتن از عثمانی‌ستیزی و جنگ‌طلبی، روابط دوستانه‌ای با تورکان عثمانی و خانات اوزبک برقرار کرد. شاه عباس دوم متمایل به مذهب تورکی غلات قزلباش (علوی بعدی)، فردی آزاداندیش و دارای تساهل به اعتقادات و عقاید متفاوت، شخصی خوشباش و شراب‌دوست بود؛ از مصاحبت با دانشمندان و فلاسفه و بزرگان ادیان و مذاهب مختلف و بویژه درویشان قزلباش لذت می‌برد و از آنها حمایت می‌نمود. در دربار شاه عباس دوم همواره جلسات مباحثه‌ی فلسفی و علمی برقرار بود.

No comments:

Post a Comment