Friday, February 19, 2016

صلح‌نامه – سنورنامچه‌ی تورکی قصر شیرین (ذهاب) به قلم صدراعظم قارا موصطافا پاشا منعقده در سال ١٦٣٩ بین دولتین قیزیل‌باش (صفوی) و عثمانلی

صلح‌نامه – سنورنامچه‌ی تورکی قصر شیرین  (ذهاب) به قلم صدراعظم قارا موصطافا پاشا منعقده در سال ١٦٣٩ بین دولتین قیزیل‌باش (صفوی) و عثمانلی 

مئهران باهارلی


در ١٧  ماه می سال ١٦٣٩ در عهد صفی شاه اول و سلطان مراد چهارم، بعد از فتح بغداد توسط اوردوی عثمانلی و طی مذاکراتی رو به رو بین نماینده‌گان دو دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) و عثمانلی به مدت ١٣ روز، حدود مرزی (سینیر) دو دولت در عراق عرب و عجم و نیز ناحیه‌ی شمال آن در تورک‌ایلی – آزربایجان – آناتولی شرقی، پس از ده‌ها سال جنگ و خون‌ریزی و کشمکش در مناطق بغداد، همدان، تبریز، ایروان ...، معین و شفاها بر آن توافق شد[1]. سپس متن مکتوب آن توافق به صورت یک صلح‌نامه‌ که در ضمن به سبب ذکر شدن جزئیات توافقات مرزی در آن یک سینیرنامه (سنورنامچه) هم است به زبان تورکی نگاشته شد. در مذاکرات صلح مذکور نماینده‌ی عثمانلی صدراعظم قارا موصطافا پاشا و  نماینده‌گان دولت قیزیل‌باش (صفوی) دولت‌شخص‌های تورک، محمدقولو بیگ ائشیک‌آقاسی و سارو خان بیگ آجیرلو بودند. در این صلح‌نامه – سینیرنامه که بعد از آن در دوره‌ی دولت تورک افشاری و زندیه نیز، مرجع استناد مقامات نظامی مربوطه بود، مرز بین دولتین عثمانلی و قیزیل‌باش (صفوی) در جنوب عراق - جنوب غربی ایران، در شمال عراق - غرب ایران، در شرق آناتولی - شمال غرب ایران و در قفقاز جنوبی مشخص و معین می‌گردد. معاهده‌ی صلح – توافقات مرزی فوق در زبان تورکی به «قصر شیرین آنلاشماسی» و در زبان فارسی به «معاهده‌ی ذهاب» معروف است.

در رابط با معاهده‌ی قصر شیرین اقلا چهار سند وجود دارد:

١-اصل و یا رونوشت معاهده‌ی مذکور به زبان تورکی که ظاهرا در ریاست اداره‌ی آرشیو عثمانلی نخست‌وزیری تورکیه در استانبول، تصنیف علی امیری، شماره‌ی ٧٦٧ موجود است[2].

٢-تائیدنامه‌ی سلطان مراد چهارم. نامه‌ای است به تورکی که سلطان مراد چهارم در تائید معاهده‌ی فوق نوشته و شامل جزئیات صلح و توافقات مرزی است.

٣-رضایت نامه‌ی شاه صفی. نامه‌ای است به تورکی که شاه صفی در تائید و ابراز رضایت از عقد معاهده‌ی فوق نوشته و در آن جزئیات صلح و توافقات مرزی تکرار شده است.

٤-صلح‌نامه‌ی قارا مصطفی پاشا صدراعظم که در آن عینا جزئیات صلح و توافقات مرزی را ذکر کرده است.

تاکنون در ایران به جز نامه‌ی صدر اعظم قارا مصطفی پاشا، سه سند دیگر منتشر نشده است. (در سؤزوموز منتشر خواهند شد). در ایران متن نامه‌ی صدراعظم قارا مصطفی پاشا، معروف به صلح‌نامه و یا سنورنامچه‌ی ذهاب، در منابع بسیاری با اضافه کردن مطالبی به آن در هر منبع و حاوی اشتباهات فوق العاده زیاد در تمام آن‌ها نقل شده است. از جمله در عباس‌نامه، منتظم ناصری، خلاصة السیر، تاریخ نعیما، رساله‌ی تحقیقات سرحدیه، مجموعه‌ی عهدنامه‌های تاریخی ایران، تاریخ روابط ایران و عثمانی،.... مطالب بعدا افزوده شده در منابع فارسی به متن اصلی صلح‌نامه‌ی صدراعظم قارا موصطافا پاشا، عموما القاب و عناوین و ترکیبات طویل عربی – فارسی در مدح و اعزاز شاه صفی است.

به عنوان نمونه محمد طاهر وحید قزوینی سیاست‌مدار و مورخ تورک در کتاب خود عباس‌نامه یا تاریخ جهان‌آرای عباسی متن صلح‌نامه‌ی صدر اعظم قارا مصطفی پاشا را آورده است. اما در نسخه‌های خطی و چاپی عباس‌نامه، اغلاط و آشفته‌گی‌های بسیار به ویژه در حیطه‌ی کلمات و عبارات تورکی و اسامی جوغرافیایی و عشایر رخ داده است، به درجه‌ای که در بعضی موارد فهم متن را سخت و یا غیر ممکن می‌سازد. از جمله نگارش‌های: او لتماس (به جای اولونماسی)، اینمکین (ائتمه‌یین)، پاینده (نامی‌ندا)، ارلیمق (ائدیلمه‌ک)، ستور - سیور (سینیر)، آنچون - آیچون (اوچون)، التحیه تنک بنک قرق طفور - طیفور (التحیه‌نین مین قیرخ دوقوز)، نیکجری (یئنی‌چئری)، ببکر (به‌یگ‌له‌ر)، واریچه (وارینجا)، قلعه سبک (قلعه‌سی‌نین)، کودکی (گه‌دییی)، اوشو - اوشیوه (اوش‌بو)، ابدی (ایدی)، بر پر (بیر بیر)، محققه مرحسبیله (محققه‌میز حسبی‌له)....

تقریبا یک صد سال بعد در سال ١٧٣٠ احمد غلام، کتاب‌دار تورک خزانه‌ی دولت قیزیل‌باش (صفوی) متن صلح‌نامه‌ی تورکی صدر اعظم قارا موصطافا پاشا را در یک جونگ به خط خود[3] آورده و در آن برای اصلاح اغلاط و آشفته‌گی‌های نسخ قبلی تلاش نموده است: (نسخه بسیار غلط داشت. اکثر را به قرینه ساختم. حق تعالی مرا نجات فرماید که چندی به اختیار خود باشم). اما او هم دوچار اشتباهاتی شده است.

متنی از این عهدنامه که در قرن بیستم و حاضر در کتاب عباس‌نامه به تصحیح و تحشیه‌ی ابراهیم دهگان (کتابفروشی داوودی اراگ، اسفند ١٣٢٩)، کتاب خلاصة السیر به تصحیح کریم اصفهانیان و غلامرضا طباطبائی (تبریز)، کتاب ذیل تاریخ عالم آرای عباسی به تصحیح سهیلی خوانساری، و .... آمده نیز دارای اغلاط و اشتباهات متعدد، هم در املای کلمات فارسی و عربی و مخصوصا کلمات تورکی، و هم در ثبت اسامی خاص جوغرافیایی و عشایر است.

محققین و تاریخ‌نگاران فارس در آثار خود اصولا متون و نوشته‌ها و اسناد تورکی گذشته را جای نمی‌دهند، آن‌ها را سانسور و کتمان می‌کنند. انگیزه‌ی اصلی، کتمان واقعیت رسمیت و دولتی بودن زبان تورکی در ایران و نامرئی کردن میراث تمدنی و فرهنگی و سیاسی تورک از سوی این‌گونه محققین قومیت‌گرای فارس و تاریخ‌نگاری ایرانی است.

این محققین در مواردی نیز که به اقتضای نوع تحقیق مجبور به نقل متون و اسناد تاریخی به زبان تورکی می‌شوند، متنی سراسر مغلوط و آشفته را نقل می‌کنند. از دلائل این رفتار یکی ناآشنائی این گونه محققین به زبان تورکی است. در این حال معقول و منطقی آن است که این گونه محققین تورکی‌مدان، از تورکی‌دانان برای خوانش و ثبت صحیح متون تورکی یاری بطلبند. اما محققین فارس نوعا از این امر اجتناب می‌کنند. این نیز به ارزش علمی کارهای ایشان جدّاً آسیب می‌رساند. دلیل دیگر برای نقل متون تورکی به طور آشفته و مغلوط از سوی محققین فارس، ارائه‌ی زبان تورکی به صورت زبانی بدون فورم معیار و ادبی و استاندارد، و گذشته‌ی مکتوب و سنت نوشتاری، بدون رسم الخط جاافتاده، صعب الفهم و در نتیجه دل‌سرد کردن جامعه‌ی تورک از ترکی‌نویسی است.

در این مقاله متن تورکی صلح‌نامه‌ی صدر اعظم قارا موصطافا پاشا را از نسخه‌ی اصلی آن که در آرشیو عثمانلی نخست وزیری جمهوری تورکیه حفظ می‌شود، بنا به قرائت و ویرایش – تصحیح خودم و با مقابله با صورتی از آن که  با تفاوت‌هایی جزئی در کتاب «دفتر اخبار»، تالیف مولف عثمانلی عبدالرحمن هیبری افندی آمده عرضه کرده‌ام[4]. در این نشر فورم صحیح همه‌ی کلمات تورکی و عربی و فارسی تاکنون به غلط قرائت و یا ثبت شده، همچنین نام‌های خاص که در نشرهای ایران به صورت مغلوط نقل شده‌اند را داده‌ام. تمام نشرهای ایرانی گونه‌ی صدر اعظم قارا موصطافا پاشای این صلح‌نامه می‌باید بر اساس متن حاضر تصحیح شوند. سه سند دیگر مربوط به این صلح‌نامه – سینیرنامه یعنی اصل معاهده‌ی قصر شیرین محفوظ در ریاست اداره‌ی آرشیو عثمانلی نخست‌وزیری تورکیه در استانبول، تاییدنامه‌ی سلطان مراد چهارم، و رضایت‌نامه‌ی شاه صفی، که آن‌ها هم به تورکی هستند نیز، در سؤزوموز منتشر خواهند شد.

کلمات، عبارات و پسوندهای تورکی را با املای مودرن فونتیک تورکی و عبارات و کلمات فارسی - عربی را طبق زبان اصلی نوشتم. شماره‌های نشان دهنده موارد توافق شده در متن صلح‌نامه و شماره‌ی سوره‌ها- آیات قرآن، و .... در داخل [ ] از طرف من برای سهولت خوانش افزوده شده‌اند.

مئهران باهارلی











[معرفی متن نامه‌ی صدراعظم موصطافا پاشا در منابع مختلف فارسی:

-شرحِ سنورنامچه‌یِ مصطفیِ پاشایِ وزیرِ اعظم به وکالتِ سلطان مراد که مصحوبِ ساروخان ارسال یافته بود. آن که:

-ذکر آمدنِ ایلچی‌یِ پادشاهِ والاجاهِ روم به درگاهِ جهان‌پناه جهتِ تشییدِ مبانی‌یِ مصالحه.

-ذکرِ تجدیدِ صلحِ اعلی‌حضرتِ ظل اللاهی با خواندگارِ روم موجبِ صلح‌نامه‌یِ قدیم و سوادِ آن وثیقه

-چون در سنه‌یِ بارس ییل زمانِ نوّابِ خاقانِ رضوان ‌مکانی فیمابین نوّابِ خاقانِ رضوان ‌مکان و سلطان مراد خواندگارِ روم روابطِ صلح و صلاح به جهتِ نجاح و فلاحِ عباد الله مُشَیَّد و مستحکم شد، صلح نامه‌ای به این شرح نوشته شد که:]

متن اصلی تورکی صلح‌نامه‌ی صدر اعظم قارا موصطافا پاشا

[سردارِ نصرت‌یار طرفی‌نده‌ن شاهِ عجم جانبی‌نه تحریر اولونان صلح‌نامه‌نین صورتی‌دیر:] 

بغدادِ دارالسّلام فتحی‌نده وزیرِ اعظم قارا موصطافا پاشا طرفی‌نده‌ن شاه جانبی‌نه گؤنده‌ریله‌ن صلح و سینیرنامه صورتی‌دیر. 

فی سنه ١٠٤٩


الحمداللّه العزیز الکریم الفتّاح، الّذی افتتح ابواب الصلح و الصّلاح بمفتاح إِنْ اؙرِیدؙ (إِلَّا) الْإِصْلاحَ و دفع ظلام المصاف و الکفاح بمصباح صباح الفوز و الفلاح. و الصّلوة السًلام علی رسوله، الّذی اظهر و اوضح الدّین بکمال الایضاح (و انشرح صدر الاسلام بطلعته السّعیده ایّ انشراح)؛ و علی آله و اولاده و اصحابه، الّذین هم (متمسة ؟) الاشباح والارواح ما فاح نسیم الصباء و لاح نور الصباح.

امّا بعد،

مشیّت و ارادتِ رافع السماء بغیر عماد و حکمت و قدرتِ مبدّع المرکّبات عن الاضداد جلّ شأنه عن مشاکلة الانداد ایله مدارِ نظامِ احوالِ عباد و (منشاءِ) ثبات و دوامِ اعالمِ ایجاد، پادشاهانِ با عدل و داد و شهریارانِ مکارمِ اعتیادین حُسنِ اتّفاق و اتّحادلاری‌نا منوط و اوامر و نواهیِ الاهیه‌سی‌نه اِتّباع و انقیادلاری‌نا مربوط‌دور. وَأَتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذاتَ بَینِكُمْ [قرآن: ٨/١] فحواىِ شریفی اوزه‌ره سلاطینِ شوکت ‌آئین، سَمْتِ اصلاحِ مستوجبِ الفلاحا عزیمت و جانبِ خصومت و کفاح‌دان عودت بویوردوق‌لاری‌نجا، تیغِ خلافِ طرفین در غلاف و اربابِ مصافِ جانبین بیربیری‌ ایله سینه‌صاف اولاگه‌لمیش‌له‌ردیر ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشاءُ وَاللَّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِیمِ [قرآن: ٥٧/٢١].

بناءً علی ذالک، بو اضعفِ عبادالله، جانبِ جلالت‌مُنابِ پادشاهِ دین پناه و دولت و سعادت دستگاه، شهنشاهِ سلیمان ‌بارگاه، خلیفة (الله) فی العالمین ماصدق مصداق السّلطان ظلّ الله فی الارضین، ملاذِ اعاظم السّلاطین، معاذِ اکارم الخواقین، ناصر الاسلام و المسلمین، قاهر الکفرة و المشرکین، سلطان البرّین و البحرین، خاقان المشرقین و المغربین، خادم الحرمین الشّریفین، عین الانسان و انسان العین، الموید بتائید الله الملک المستعان، والموفق بتوفیق العزیز المنّان، لازالت سلسلة خلافته ممدودة الی آخر الزمان و ما برحت اطناب خیام سلطنة مشدودة الی انتهاء الدّوران حضرت‌له‌ری‌نین طرفِ اَعلایِ جلالت‌ مقرون و (جانبِ) اثنایِ سعادت ‌مشحون‌لاری‌ندا‌ن حلّ و عقدِ امورِ مُلْک و ملّته مأمور و مأذون و اختیارِ صلح و جنگ خصوصوندا توفیق‌یافته‌یِ اجازتِ همایون اولماق‌لا وکالتِ مطلقه و نیابتِ محقّقه‌میز حسبی‌له:

عساکرِ اسلامِ نصرت‌ انجامی بغداددان قالدیریپ، متوکّلاً علی الله تعالیٰ عجم ولایتی‌نه عزیمت (نیتی ؟) ایله، طیِّ منازل و مراحله آهنگ و آغاز اولونماغین، «هارونیه» نام منزله نزول اولوندوق‌دا شاه جانبی‌نده‌ن سعادت‌لی و عظمت‌لی پادشاهیمیز حضرت‌له‌ری‌نه نامه‌ و بو حقیره مکتوب ایله قدوة الامراء، عمدة الکبراء، «شمس‌الدّین محمّدقولو به‌یگ» ایلچی‌لیک (طریقی‌له) گه‌لیپ، «شاهیمیز اصلاحِ ذات البین و صلح و صلاحِ جانبین خصوصونو اراده ائده‌رله‌ر» دییو، تسکینِ آتشِ جنگ و جدال و دفع و رفعِ غبارِ حرب و قتال طلب ائتمه‌یین، بیز داخی وَ إِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها نصِّ شریفی‌له عمل ائتمه‌یی ماخذ و مقصد ائدینیپ، امن و استراحتِ عباداللّه ایچون رضا وئریپ، لایقِ دولتِ طرفین و (موافقِ) عِرض و ناموسِ جانبین اولان وجهِ وجیهه اوزه‌ره احوالِ صلحا فیصل وئریلمه‌ک بابی‌ندا، شاه طرفی‌نده‌ن بیر معتمدِ علّیه کیمسه‌نه توکیل اولونوپ ارسال اولونماق ایچون مکتوب گؤنده‌ریلمیش ‌ایدی.

الحالة هذه بسطِ بساطِ صلح و صلاح و رابطه‌یِ ارتباطِ مصالحةِ مستوجب الفلاح و استواریِ مواثیق و عهود و تعیینِ احوالِ سینیر و حدود ایچون و نهجِ قویم‌ده معتبر اولان، بو صلحِ صلاحِ خیر انجامِ آتی البیانا طرفِ شاهی‌ده‌ن وکیلِ معتمدِ علّیه اولوپ؛ (انعقاد و تصالح و معاهده‌یه؟) مأمور و نامزد و مفوّضٌ الیه و مقلّد اولان مصادقت‌ عنوان سارو خان «ذهاب» (زهاو) نام منزل‌ده گه‌لیپ اوردویِ همایونِ خداوندگاری‌یه داخل اولدوق‌دا، هجرتِ نبویه‌ علّیه افضل التحیه‌‌نین بین قیرخ دوقوز سنه‌سی‌نده‌ واقع اولان محرّم‌ الحرام عَظّم الله شانه و قدره بین الانام‌ین اون‌دؤردونجو گونو، بیر وقتِ خرّم و ساعتِ میمنت توأم‌ده اوردویِ همایون‌دا اوْلان وزرایِ عظام و میرِ میرانِ عالی‌مقام و امراءِ کرام و آقایان ذوی الاحترام‌دان یئنى‌چئری آقاسی‌ و آلتی بؤلوکون آقالاری و سایر کُبَراىِ عسکر و عُظَماىِ لشکرِ ظفر ‌پیکر ایله دیوانِ عالی قورولوپ، مشارالیه وکیلِ معتمدِ علّیه سارو خان ایله ایلچی محمدقولو به‌یگ دیوانِ همایونا گه‌تیریلیپ، بالمشافهة نظامِ احوالِ فقرایِ رعایا و انتظامِ حالِ ودایعِ خالق البرایا ایچون طرفین‌ده‌ن ترتیب اولونان مقدّماتِ صحیحه‌یِ معاهده بو وجه‌له ثبتِ نسخه‌یِ قبول، و جانبین‌ده‌ن ابراز اولونان حجج و براهینِ قضایایِ مصالحه بو نوع‌‌له ممضایِ قلمِ اجابت‌شمول اولموش‌دور که:

١- «بغداد» ایالتی‌نده «جَسّان»[5] و «بَدْرَه»[6] و «مَنْدَلیجین»[7] و «دَرْتَنْگ»[8] و «دِرَنَه»[9] [قضالاری] سعادت‌لی پادشاهیمیزا متعلّق اولوپ.

٢- «مَنْدَلیجین»‌ده‌ن «دَرْتَنْگ»‌ه وارینجا صحرالار بو طرف‌ده‌ن ضبط اولونوپ؛ داغ شاه طرفی‌نه متعلّق اولا.

٣- و «دَرْتَنْگْ» ایله «دِرَنَه» سینیری، «سَرِ میل»[10] نام محلّ تعیین اولونوپ.

٤-و جاف‌ین [عشیرت‌له‌ری‌نده‌ن] «ضیاءالدین» و «هارونی‌» پادشاهِ گردون وقار حضرت‌له‌ری‌نه متعلّق‌، « بیره»[11] و «زَرْدوئی»[12] شاه طرفی‌نه قالا.

٥-و «زنجیر قالا»[13] که داغین قلّه‌سی‌نده واقع اولموش‌دور ییخیلیپ، طرفِ غربی‌سی‌نده واقع اولان کؤی‌له‌ر جانبِ خداوندگاری‌ده‌‌ن و طرفِ شرقی‌سی‌نده اولان کؤی‌له‌ر جانب شاهی‌ده‌ن ضبط اولونا.

٦-و «شَهْرَه زوْر»[14] قُربوندا «زَلَمْ‌ قالاسی»‌نین[15] اوزه‌ری‌نده اولان داغین قالایِ مزبوره‌یه ناظر اولان اطرافی جانبِ پادشاهی‌ده‌ن، و «قالایِ اورامان»[16] توابعی اولان قریه‌له‌ری‌یله طرفِ شاهی‌ده‌ن ضبط اولونا.

٧-و «شَهْرَه زوْر»ده (ولایتی‌نه) «چاغان گه‌دییی»[17] سینیر اولوپ، «قیزیل‌جا قالا»[18] و توابعی جانبِ اشرفِ پادشاهی‌ده‌ن، و «مِهربان»[19] و توابعی طرفِ شاهی‌ده‌ن تصرّف اولونا.

٨-«وان» سرحدّی‌نده‌ن «قوتور قالاسی» و «ماکی»[20]، و «قارس» جانبی‌نده‌ن «مَغاذیرد»[21] و قالالاری طرفین‌ده‌ن ییخدیریلا.

٩-بو حدودِ مذکوره‌یِ معتبره‌ده‌ن ماعدا، «آخیسقا» و «قارس» و «وان» و «شَهره زور» و «بغداد» و «بصره»‌نین حدودلاری‌نا داخل اولان قلاع و بقاع و نواحی و اراضی و صحاری و براری و تلال و جبالا مادام که شاه طرفی‌نده‌ن تعرّض اولونماییپ، و ایقاظِ فتنه‌یه سبب اولاجاق بیر حالتِ موحّشه صادر اولمایا؛ بو طرف‌ده‌ن داخی سعادت‌لى و عظمت‌لى پادشاهیمیز حضرت‌له‌ری صلحو قبول توتوپ، جانبِ همایون‌لاری‌ندان خلافِ عهد و میثاق اوْل طرفین سینیرلاری داخلی‌نده اولان محل‌ّله‌ره بو طرف‌ده‌ن تعرّض اولونماییپ؛ طرفین‌ده‌ن تجّار و ابناءِ سبیل گئدیپ و گه‌لیپ؛ دوست‌لوق اولماق‌ ایچون:

ایش‌بو وثیقه‌یِ (انیقه‌یِ) مشتمله الحقیقة وکالتِ عامّة نیابتِ خاصّه‌میز موجبی‌نجه کشیده‌یِ سلکِ تحریر اولونوپ، ارسالِ حضورِ شاهی قیلینمیش‌دیر، شروط و عهودِ مرقومه‌ معتبر توتولوپ، شاه طرفی‌نده‌ن وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیمانَ بَعْدَ تَوْكِیدِها [قرآن: ١٦/٩١] نصِّ شریفی‌نین مفهومو رعایت اولوندوقجا، دولت‌لى و عظمت‌لى پادشاهیمیز حضرت‌له‌ری‌نین جانبِ اشرف‌له‌ری‌نده‌ن و أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا [قرآن: ١٧/٣٤] امرِ شریفی‌نه متابعت اولونوپ، باذن الله الملک العلام بو صلح و صلاحِ خیرانجام الی یوم القیام ثبات و دوام بوُلا.

فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ والله سمیع علیم [قرآن: ٢/١٨١]. والحمدالله وحده و الصلوة على من لا نبی بعده. أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظَاهِراً وَ بَاطِناً

(و انتهی نوّابِ خاقان، اضعف عبدالله الملک الاکرم مصطفی وزیر اعظم)


[1] Kasr-ı Şirin Antlaşması - 17 Mayıs 1639

http://wowturkey.com/forum/viewtopic.php?t=169101

[2] Osmanlı Arşivi Daire Başkanlığı, Ali Emirî Tasnifi 767

[3] جونگ احمد در کتاب‌خانه‌ی دیجیتالی كتاب‌خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی تحت نام نکاح‌نامه‌ی جماعت شاهی‌سون تصنیف شده است

[4]  -Başbakanlık Osmanlı Arşivi, İbnü'l-Emin, Hariciyye Tasnifi, Sr. Nr. 18. Kasr-ı Şirin Antlaşması 1639

Muhittin Aykun, Abdurrahman Hibrî Efendi, Defter-i Ahbâr, transkripsiyon ve değerlendirme. Yüksek lisans tezi, İstanbul 2004. T.C. Marmara Üniversitesi, Türkiyat Araştırmaları Enstitüsü, Türk Tarih Ana Bilim Dalı, Yeniçağ Tarihi Bilim Dalı

[5]جسّان Jassan:  به صورت جصان، هم‌چنین فورم‌های نادرست جیستان، چستان، ....هم نوشته شده است.

Jassan a town in Iraq Jassan, near the Iranian border; situated nearby to the villages Ghali and Jangah

[6] بدره Badra: به صورت  بدرة، هم‌چنین فورم‌های نادرست بادرائی، مدره، بدرود، وندره، دیدره، ... هم نوشته شده است.

Badra a town in eastern Iraq in Wasit Governorate, near the Iranian border; populated by Arabs and Turkmans, and more recently Kurds after migration from western Iran.

https://en.wikipedia.org/wiki/Badra,_Iraq

[7] مندلی Mandali: به صورت  مندعلی‌جین، مندیلجین، مندلجین، مندلیج، مندلی، مندیلچین، منیدلجین، مندملحین، مند یلچین، ... هم نوشته شده است.

Mandali a town in Balad Ruz District, Diyala Governorate in Iraq, near the Iranian border.

https://en.wikipedia.org/wiki/Mandali,_Iraq

[8] درتنگ Dartang: به صورت‌های نادرست در تنك، در تنگ، دره تنگ، ... هم نوشته شده است.

Dartang, a region whose capital is at Rijab, at the western end of the gorge where the Alwand River enters into the Zohab plain.

[9] درنه Derana: به صورت‌های نادرست ورنه، در سنه، درسیه، ... هم نوشته شده است.

Derana, Arbil, Iraq

Darneh a village in Dasht-e Hor Rural District, in the Central District of Salas-e Babajani County, Kermanshah Province, Iran.

[10] سرمیل Sarmil: سرِ میل، به تورکی میل باشی، نام دیگر شیرین‌آباد. به صورت سربیل، و فورم نادرست سرمسل هم نوشته شده است.

Sarmil a village in Howmeh-ye Kerend Rural District, in the Central District of Dalahu County, Kermanshah Province, Iran.

https://en.wikipedia.org/wiki/Sarmil

[11] بیره:  «یک عشیره بنام بیره‌ای از ایل سوره میری در میان عشایر فیلی ساکن غرب و جنوب غرب ایران و بخش هایی از کوردستان عراق وجود دارد. شاید مرتبط با ایل بیرانوند منسوب به شخصی به اسم بیره‌گرد – بوره‌گرد، که در قرن اول ساکن بدره‌ی درتنگی بوده‌، باشد. لک‌های سلسله را بوره‌که‌‌ای یا بورکی می‌گفتند در گذشته ایتیوندها، کولیوندها، حسنوندها به بوره‌کی اشتهار داشته‌اند». احتمال دارد تیره‌ها و طوائف بوره، بورکی و ... تورک‌تبار بعدا تغییر زبان داده شده باشند.

[12] زردویی: به صورت زردونی، و فورم اشتباه وردونی، درونی، ردونی... هم نوشته شده است. زردوئی، روان یا روان زردوئی، روستایی از توابع بخش باینگان شهرستان پاوه در استان کرمانشاه ایران است.مردم زردویی بە زبان کوردی سورانی تکلم می‌کنند.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%B1%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C

[13] زنجیر قلعه: بدلیسی قلعه زنجیر را همراه با الانی، روانسر، پاوه و اورامان جزء متصرفات امراء درتنگ ذكر كرده است.

[14]شهره زور Shahrazor: به صورت شهر زول هم نوشته شده است

Shahrizor or Shahrazur a region part of Kurdistan Region, Iraq situated in the Sulaymaniyah Governorate and west of Avroman.

https://en.wikipedia.org/wiki/Shahrizor

[15] زلم قلعه: به صورت قلعه‌ی ظالم هم نوشته شده است.  حلبجة - قلعة زلم .جذور لتأریخ عریق

https://www.facebook.com/watch/?v=336435450345119

[16] اورامان: به صورت اورمان هم نوشته شده است.

[17]چاغان قالا: نام و  ترکیبی تورکی. به صورته‌ای جَغان كدوكى، چغان كدوكی، و فورم‌های غلط خفان كودكی، جعان كودكی.... هم نوشته شده ا‌ست.

[18] قزلجة: نامی تورکی

[19]مِهربان:  مِهران، مهرمان، مِریوان

Mehran a city in the Central District of Mehran County, Ilam province, Iran, and serves as both capital of the county and of the district. Mehran is located near Iran's western border with Iraq.

https://en.wikipedia.org/wiki/Mehran,_Ilam

[20] ماکو، داش ماکی

[21] مغازیرد: تلفظ ارمنی (با تبدیل ل به غ) اسم ملازگرد، مالازگیرت. به صورت اشتباه مغاذبرد هم نوشته شده است.

لغت‌نامه

اوردو: قرارگاه سلطنتی

اولاگه‌لمه‌ک: اؤته‌ده‌ن به‌ری سوروپ گه‌لمه‌ک، هه‌پ به‌ل‌لی بیر بیچیمده اولماق

اوُلان: آت‌لی عسکر، محرف-مخفف اوْغلان تورکی

اولونماغین: اولونماق ایچون، اولوندوغو ایچون، اولوندوغوندان دولایی.  

ائتمه‌یین: ائتمه‌ک ایچون، ائتدییی ایچون، ائتدییی‌نده‌ن دولایی. پسوند -مه‌یین، -ماغین، پسوند علت و هدف، نه‌ده‌ن و آماج در تورکی، و به معنی ایچون، -دیغی ایچون، -ده‌ن دولایی، -له، ... است

ایش‌بو: این، همین

ائشیک آقاسی: وزیر دربار، مسئول تشریفات در مراسم

ایلچی: سفیر

ایلچی‌لیک: سفارت

بارس: ببر

بویوردوق‌لاری‌نجا: بویوردوق‌لاری‌ندا، بویوردوق‌لاری زمان

دییو: دییه

سینیر: مرز. هر چند ادعا شده دارای ریشه ی یونانی است، اما به نظر می رسد تباری تورکی داشته و دوبلئت جیغیر تورکی به همان معنی مرز است. فورم قدیمی با نون غنه: سینگیر سینغیر سینیر؛ سینگیر سینغیر سیغیر جیغیر. sıñır → sınqır → sığır → cığır

قالدیرماق: بلند کردن، بر افراختن

کؤی: روستا

کیمسه‌نه: شخص، یک نفر، کسی

گه‌دیک: گردنه

وارینجا: تا رسیدن به

ییل: سال

 

انیق: نیکو، خوب

براری: صحرا، خشکی‌ها

تلال: جمع تل، توده‌های خاک و ریگ و پشته

سماک: نام ستاره‌ای، منزل چهاردهم قمر

کفاح: جنگ، قتال

مشافهه: رو به رو شدن و رو به رو سخن گفتن، شفاهی

مشید: استوار و محکم کرده شده

منابع:

١-قزوینی، محمد ظاهر وحید. عباس‌نامه، ب‍ه‌ ت‍ص‍ح‍ی‍ح‌ و ت‍ح‍ش‍ی‍ه اب‍راه‍ی‍م‌ ده‍گ‍ان‌، کتاب‌فروشی داودی اراک‏، ۱۳۲۹ صص ٥٢، ٥٣، ٥٤، ٥٥

http://ketabnak.com/search/عباسنامه?type=all&price=all&lang=all&sort=date_desc

٢-نكاح نامه جماعه شاهی سون (جونگ احمد غلام عمله خزانه)

کتاب‌خانه دیجیتالی كتاب‌خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. وضعیت نشر ۱۰۶۳-۱۱۴۱. شناسه 502215. تاریخ ایجاد رکورد 1398/4/21

http://www.icnc.ir/index.aspx?pid=289&metadataId=15bf6666-f9b3-4719-bc7d-78f1903c44bf

http://dlib.ical.ir/site/catalogue/501965

٣-متن آنلاین تاریخ جهان‌آرای عباسی. با مقدمه، تصحیح و تبلیغات سعید میرمحمد صادق؛ زیرنظر احسان اشراقی. تهران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳

http://download.ghbook.ir/downloads/htm/12000/8542-f-13920628-tarikh%20jahan%20araye%20abasi.htm

رساله‌ی تحقیقات سرحدیه، تالیف میرزا سید جعفر خان مهندس باشی مشیرالدوله، به اهتمام محمد مشیری، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، صص ٧٤-٨١

ابوالفضل عابدینی. بی ثباتی در روابط دولت صفوی با امپراتوری عثمانی

http://ensani.ir/fa/article/11412/%D8%A8%DB%8C-%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D8%B5%D9%81%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C

٤-سنورنامه در دوره صفویه. دکتر بهروز گودرزی

https://jhss.ut.ac.ir/article_29093_fad976452b9d43d993d96da618e2e848.pdf

٥- سنورنامه شاه صفی و سلطان مراد چهارم. بخش خطی کتابخانه ملی آنکارا. ش 34NK4976/5، ص ٩ (به نقل از مقاله سنورنامه در دوره صفویه)

٦-ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم. محمد یوسف واله اصفهانی

http://download.ghbook.ir/downloads/pdf/11000/8110-fa-iran-dar-zaman-shah-safi-va-shah-abas-dovom.pdf

Özer KÜPELİ. Irak-ı Arap'ta Osmanlı – Safevi Mücadelesi (XVI-XVII. Yüzyıllar), Ottoman - Safavid Struggle on the Iraq-ı Arab (XVI-XVIIth Centuries)

file:///C:/Users/User/Downloads/Ozer_KUPELI_Irak_i_Arapta_Osmanli_Safevi.pdf

Hasan Koç. OSMANLI DÖNEMİ ŞEHRİZOR EYALETİNDE İDARİ TAKSİMAT

https://dergipark.org.tr/tr/download/article-file/52169

No comments:

Post a Comment