Tuesday, February 9, 2016

ما و چند کجروي در حرکت ملي کورد

ما و چند کجروي در حرکت ملي کورد

مئهران باهارلي

Monday, December 20, 2010

سؤزوموز

ملت کورد، هم در تورکيه و هم در منطقه براي احقاق حقوق ملي خويش، در حال انجام مبارزه‌اي سخت و طولاني و در عين حال به لحاظ اصولي محق است. اين حقوق کمابيش همانهايي هستند که ما نيز براي تحصيل آنها تلاش مي‌کنيم. در گذشته موضع کشور تورکيه در قبال حرکت ملي کورد (امپراتوري عثماني در برخي از برهه‌هاي زماني، جمهوري تورکيه کلاً) اشتباه بود. اين موضع هم اکنون، به دلائل بسيار کوردي، تورکي، منطقه‌اي و بين المللي، در جهت مثبت در حال تغيير است. در اين راستا، در برخي از کشورهاي منطقه از جمله تورکيه و عراق شاهد تحقق حقوقي مانند پذيرفته شدن رسمي هويت کورد، ارتقاء موقعيت زبان کوردي به زبان رسمي و زبان تحصيل در مناطقي که کوردان در آن مي‌زيند و اداره‌ي امور کوردان در اين مناطق توسط خودشان در سطوح مختلف هستيم. اين گشايشها در جهت منافع ملي و توسعه ی سياسي-اجتماعي- فرهنگي کشورهاي منطقه و بهروزي مردمان آن و در اين ميان کوردها است.

اما حقانيت مبارزه براي حقوق ملي، به چند افراطيگري و کجروي مشکل‌ساز که در حرکت کورد ريشه دوانيده و در حال تظاهر افزاينده است، يعني تروريسم کوردي، توسعه‌طلبي کوردي، شونيسم قومي کوردي و تهديد خلق تورک ما به پاکسازي قومي حقانيت نمي‌بخشند. اين مواضع و رفتارهاي نابخردانه مستقيماً خلق تورک ما و تورک ایلی و منافع ملي وي را تهديد مي‌کند. تا زمانيکه حرکت ملي کورد در ايران و منطقه به اين رفتارها و مواضع مخرب پايان ندهد، آينده‌ي روابط تورک-کورد و تورک ایلی-کوردستان بيش از بيش تنش‌دار خواهد شد و حتي قابليت آنرا خواهد داشت که سرنوشت منطقه را به جهاتي بسيار خطرناک سوق دهد. از اين روند نيز، همه و در درجه‌ي اول خود خلق کورد متضرر خواهد شد.


توسعه‌طلبي و الحاق‌طلبي کوردي

خلق تورک و سرزمينهاي تورک در معرض تهديد توسعه‌طلبي کوردي قرار دارند:

١-به دلايل گوناگون، نرخ رشد جمعيت در جامعه‌ي کورد بسيار بالاتر از نرخ رشد جمعيت در ميان تورکهاي همسايه‌شان است که باعث افزايش بلا انقطاع جمعيت کوردها در منطقه مي‌شود. (اين امر به نوبه‌ي خود در خطوط تماس تورک-کورد در ايران، عراق، سوریه و تورکيه مسائل بيشمار اجتماعي و سياسي و فرهنگي ايجاد کرده است) بعضي از گروههاي کوردي، با سوء برداشت از اين واقعيت جمعيت‌شناسانه، اينگونه مي‌انديشند که با افزايش جمعيت کوردها در منطقه، حدود و قلمروي کوردستان نيز بلاانقطاع گسترش مي‌يابد. به عبارت ديگر، کوردستان اين گروههاي کورد، سرزميني با مرزهاي نامعلوم و سيال و سيار است که سطح آن پيوسته در حال انبساط است. اينگونه گروهها با سوء استفاده از روند مدام توسعه‌ي مساحتي مناطق زيستي کوردان، هدف گسترش مداوم مرزهاي کوردستان آرماني خود و يا دولت کوردستان واحد و مستقل را دنبال مي‌نمايند. اين سياست توسعه‌طلبانه و ايردنتيسم (الحاق طلبي) کوردي، مشابه سياست حکومتهاي افراطي ارمنستان، روسيه، اسرائيل و ... در مورد گسترش مرزهاي خود به بهانه‌ي حضور و يا گسترش مراکز ارمني‌نشين، روس‌نشين و يا يهودي‌نشين در کشورهاي همجوار و مناطق ملي همسايه است.

٢- ذهنيت و سياست توسعه‌طلبانه- الحاق‌طلبانه‌ي برخي از گروههاي کوردي، صرفاً متوجه بخشهاي غربي تورک ایلی نيست. اين ذهنيت توسعه‌طلبانه و ايردنتيسم کوردي (علاوه بر مناطق عربي) همه‌ي مناطق تورک‌نشين در منطقه‌ي ما را هدف قرار داده و به صورتي جدي تهديد مي‌کند: در تورکيه نواحي ايغدير، قارس، آرداهان، ... ؛ در عراق نواحي کرکوک و پيرامون آن؛ در جمهوري آزربايجان نواحي لاچين، نخجوان و پيرامون آن؛ در سوريه نواحي قاميشلي، باييربوجاق و پيرامون آن؛ در خراسان نواحي بجنورد، قوچان، ...؛ و در تورک ایلی همه‌ي غرب آن از ماکو، خوي، سلماس، اورميه، سولدوز، سايين قالا، تيکان تپه، تا اسدآباد، قوروه، بيجار، ياسوکند و سونقور...

تروريسم و خشونت‌خواهي کورد

تروريسم کوردي مساله‌اي پيچيده است. در اينجا به اختصار به چند مورد مرتبط به ملت تورک ما اشاره مي‌شود:

١-خلق تورک در تورک ایلی از دوره‌ي صفويان – که بويژه در آغاز ظلم و اجحاف بسيار به سنيان منطقه از جمله کوردها نمودند- به طور مداوم در معرض تهاجمات و قتل عامهاي انجام شده توسط طوائف و دستجات اشرار مسلح کورد قرار داشته است. تا ظهور شيخ عبيدالله نهري در دهه‌هاي آخر قرن نوزده، اين تهاجمات در فورم غارت و چپاول شهرها و روستاهاي تورک و خونريزي و کشتار و قتل عام اهالي تورک آنها توسط عده‌اي از طوائف سرکش و دستجات اشرار مسلح کورد بود. با ظهور شيخ عبيدالله نهري به تهاجمات مسلحانه ی اين دستجات و طوائف و اشرار کورد به مراکز تورک‌نشين و کشتار اهالي تورک آنها، بُعد مليتگرائي کوردي و يارگيري بازيگران منطقه‌اي (فارس-تاجيک، ارمني، آسوري، ...) و قدرتهاي استعماري (روسيه، بريتانيا، فرانسه، ...) نيز اضافه گشت. در قرن بيستم و بعد از پيدايش حزب دموکرات کوردستان، کومله و بويژه پ.ک.ک و پژاک، اين حملات به بهانه‌ي مبارزه‌ي مسلحانه و جنگ چريکي و ... کم کم و به طور فزاينده‌اي رنگ و خصلت تروريسم سازمان‌يافته و کشتار و خونريزي آگاهانه نيز به خود گرفت.

٢-عمليات مسلحانه و تروريستي گروههاي کورد در آزربايجان و شبکه‌ي وسيع قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر که براي فينانسمان اين شبکه‌ و عمليات در آنجا ايجاد کرده‌اند، و واکنش نظامي دولت ايران بدان، سبب ميليتاريزه شدن منطقه‌ي تورک‌نشين؛ ايجاد وضعيت جنگي مداوم و اتمسفر خوف و انهدام و مرگ؛ متوقف شدن رشد و توسعه‌ي اقتصادي، فرهنگي و سياسي؛ شديدتر و گسترده‌تر شدن نقض حقوق بشر توسط دولت جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه از تورک ایلی و عموماً عقب‌ماندگي همه جانبه‌ي تورک ایلی در يک صد و پنجاه سال اخير شده و مي‌شود.

٣-توده‌ي تورک بي‌دفاع روستائي و شهرنشين ساکن در اين منطقه از تورک ایلی که قرنهاست – بر خلاف کوردان- مطلقاً غير مسلح و بدور از رفتارها و خوي جنگجويانه مي‌باشد، براي حفظ خود از حملات مسلحانه و تروريستي کوردها و تهديد شدن به قتل عام، ناچار به دولت ايران پناه برده به آن نزديک مي‌شود. اين نزديکي هر چند مشروع، با توجه با ماهيت و سياستهاي تورک‌ستيزانه ی دولت ايران، باعث پررنگتر و تعميق فاناتيزم ديني-شيعي و در نتيجه عقب‌ماندگي فرهنگي- اجتماعي- سياسي هرچه بيشتر خلق تورک مي‌گردد.

٤-تروريسم، توسعه‌طلبي- الحاق‌طلبي، مليتگرائي شوون و تهديد به تصفيه‌ي قومي که خلق تورک از سوي گروههاي مسلح و زياده‌طلب و خشونت‌خواه کورد مواجه با آن است، باعث شده که در يک صد و پنجاه سال اخير بخش عمده‌ي انرژي تورکهاي ساکن در غرب تورک ایلی به جاي متمرکز شدن بر سياستهاي استعماري و نژادپرستانه‌ي عنصر قومي مسلط فارس، به اين مسائل منحرف شده و تلف گردد. اين نيز، با توجه به وزنه‌ي عنصر تورک و نقش تعيين کننده‌ي تاريخي وي در معادلات سياسي ايران، سبب به تعويق افتادن حل مساله‌ي ملي در ايران مي‌شود. به عبارت ديگر، يکي از مهمترين عوامل در عدم گشايش در حل مساله‌ي ملي در ايران در تاريخ معاصر، تروريسم-خشونت‌خواهي و توسعه‌طلبي – الحاق‌طلبي کوردي است.

٥-عمليات تروريستي گروه پ ک ک در منطقه و بويژه در تورکيه نيز هم مستقيماً و هم غير مستقيم بر عليه منافع ملي خلق تورک ما است. در طول تاريخ توسعه، رفاه و دموکراتيزاسيون تورکيه همواره تاثيرات بسيار مثبت و فوري بر منطقه، ايران و مناطق تورک‌نشين ايران از جمله تورک ایلی داشته است. تورکيه- بر خلاف ايران- در منظومه‌ي جهان تورکيک و اوروپا قرار دارد. داراي تجربه‌ي دموکراسي و سکولاريسم است و کشور چندملتي نيست. در اين جهان مبارزه، خشونت‌خواهي و عمليات مسلحانه و تروريسم جائي ندارد. اين گونه رفتارهاي بي‌خردانه و خرابکارانه سد راه دموکراتيزاسيون تورکيه و در نتيجه دموکراتيزاسيون منطقه و ايران است. اما پ ک ک متعلق به جهان ديگري، خاورميانه است. بنا به اتحاديه‌ي اوروپا و آمريکا و ..... پ ک ک يک تشکيلات تروريستي است. اين تشکيلات استالينيستي-مائوئيستي تماميت‌خواه، که خشونت‌ورزي و آدمکشي و خونريزي و تروريسم را تحت نام مبارزه‌ي مسلحانه و جنگ چريکي و ... بکار مي‌برد، شايد در ذهنيت خاورميانه‌اي معارض و يا گريلا شمرده شود، اما نه در ذهنيت اوروپائي که تورکيه بخشي از آن است.

تروريسم کوردي در خدمت توسعه‌طلبي ارضي و الحاق‌گرائي کوردي

انجام عمليات خشونت‌آميز، مسلحانه و تروريستي پي در پي گروههاي کورد در خاک آزربايجان و سرزمينهاي تورک و يا در مناطقي که دو خلق کورد و تورک در جوار هم و به صورت در هم مي‌زيند، انتخابي آگاهانه و استراتژيک است. گروههاي کوردي از اين انتخاب، چند هدف را- به شرحي که خواهد آمد- دنبال مي‌کنند.

١-يکي از نتايج ميليتاريزه کردن غرب آزربايجان و انجام عمليات تروريستي در آن توسط گروههاي کورد، همانگونه که در قرن اخير به دفعات ديده شد، فرار و کوچ پيوسته‌ي اهالي تورک از منطقه (معمولا به فارسستان)، و از طرف ديگر مهاجرت و ورود بلاانقطاع جمعيت کورد (از بخشهاي کوردنشين ايران و حتي عراق و تورکيه) به منطقه است. گروههاي مسلح و تروريست کورد، از انجام عمليات تروريستي خود در اراضي آزربايجان و ميليتاريزه کردن آگاهانه‌ي آن، در درازمدت به عنوان روشي راهبردي براي تغيير بافت دموگرافيک اتنيک منطقه به له خود و پاکسازي قومي مناطق غربي آزربايجان، از ماکو، سلماس و اورميه تا بيجار، قوروه و سونقور از تورکها استفاده مي‌کنند.

٢-پناه بردن واکنشي توده‌هاي تورک بيمناک از تروريسم کوردي به دولت ايران و نيروهاي امنيتي و نظامي‌اش، باعث تقويت حس تعلق او به هويت ملي ايراني و مانع رشد خودآگاهي ملي تورک و در نتيجه تسهيل روند ذوب او در هويت ايراني مي‌شود. اين وضعيت، همانگونه که به خير سياستهاي تورک‌زدائي و فارسسازي دولت ايران است، مقبول گروههاي مليتگراي کورد نيز مي‌باشد. زيرا از يک توده‌ي همسايه‌ي تورک، که به لحاظ فرهنگي- اجتماعي و سياسي عقب‌مانده، فاقد شعور ملي، غرق در فاناتيزم ديني، ذوب شده در هويت ايراني، بي‌خبر از حقوق ملي خود  و عاجز به قيام براي دفاع از منافع ملي خود است، همه چيز - و در درجه‌ي اول سرزمين و وطن و خانه و خاک- وي را به راحتي مي‌توان گرفت و تصاحب کرد.

٣- گروههاي کورد، نزديک شدن توده‌هاي بي‌دفاع تورک به دولت ايران، از خوف مبارزه‌ي مسلحانه، ترور، غارت و کشتار گروههاي مسلح و شبکه‌هاي قاچاقچيگري خود کوردها را به عنوان بهانه‌اي براي زير آب‌زني و جنگ رواني بر عليه خلق تورک بکار مي‌برند. در اين استقامت، آنها در تبليغات خود، خلق تورک را به صورت طرفي که در سرکوب خلق کورد با دولت ايران همکاري مي‌کند تقديم مي‌کنند. اين نيز، در افکار عمومي جهاني، باعث موجه‌تر جلوه کردن و ايجاد مشروعيت و حقانيت براي ادعاهاي ارضي گويا کوردهاي مظلوم بر خاک گويا تورکهاي ظالم و در نتيجه تسهيل امر الحاق مناطق استراتژيک تورک‌نشين آزربايجان به کوردستان آرماني اين گروهها مي‌شود.

٤-گروههاي کورد بويژه وابستگان پ ک ک، عمليات مسلحانه و تروريستي خود را اصولاً در اراضي آزربايجان اجرا مي‌کنند. دولت ايران نيز کساني از اين گروهها را که دستگير مي‌کند، عموماً در همان مناطق به محاکمه کشيده و به عقوبت مي‌رساند. انعکاس اخبار اين حوادث به ويژه در رسانه‌هاي خارجي، اين تصور را به وجود مي‌آورد که اين مناطق آزربايجان، در اصل خاک کوردستان‌اند. چرا که گروههاي کوردي عمليات خود را در اين مناطق انجام مي‌دهند، محاکمات در اين مناطق برپا مي‌گردد و مجازاتها نيز در اين مناطق انفاذ مي‌شود. در نتيجه همه چيز نشانگر کوردستاني بودن اين مناطق است. گروههاي کوردي، از جريان داشتن مجادله و جنگ خود با دولت ايران در اين بخش از آزربايجان، به صورت بسيار موثر در انجام تبليغات توسعه‌طلبانه‌ي خود استفاده مي‌کنند. کل اين سيستم سوررئاليستي، در برخي ناظران اين حس و اعتقاد را پديد آورده است که نوعي هماهنگي و پيمان اعلام نشده بين دولت ايران و گروههاي تروريستي کورد در ايجاد تصور غير واقعي کوردستاني بودن مناطق غرب آزربايجان وجود دارد.

٥-شبکه‌ي وسيع قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر که گروههاي کوردي براي فينانسمان عمليات تروريستي خود ايجاد کرده‌اند، باعث انباشت سرمايه در ميان قشر وسيعي از کوردهاي مرزنشين بويژه مهاجرين جديد شده است. اين نيز به خود از يک طرف طبقه‌ي متوسط تورک در منطقه را تضعيف  نموده، و از طرف ديگر طبقه‌ي جديدي از مافياي ثروتمند کوردي را ايجاد کرده است که سرمايه‌ي نامشروع و غير قانوني خود را براي خريد و تملک اراضي در شهرهاي استراتژيک تورک و کوردستان‌سازي آنها بکار مي‌برد.

تهديد خلق تورک به پاکسازي قومي

١-نامهاي اشخاصي چون شيخ عبيدالله نهري، اسماعيل آقا سيمکو و ...، در نزد خلق تورک مترادف با کشتار و قتل عام، تهاجم و غارت و مرگ و ويراني، خشونت‌خواهي و افساد و خونريزي و لشکرکشي و ... است. اما اين نامها در ادبيات سياسي کورد، به قهرمانان ملي مبدل شده‌اند. تاکنون حتي يک گروه و يا شخصيت کورد، از خلق تورک بابت ظلمها و بيرحمي‌هاي غير انساني اشقياي مذکور عذر نخواسته است. اين رفتار، باعث ايجاد حس بسيار عميق بي‌اعتمادي در خلق تورک نسبت به گروههاي کورد گرديده است. زيرا به نظر خلق تورک، قهرمان ساختن از اشرار مذکور توسط شخصيتها و گروههاي کورد داراي پيامي بسيار صريح به وي است: اگر خلق تورک وطن خود را ترک نکند، باز هم و در اولين فرصت بدست قهرمانان کورد ديگري مانند نامهاي مذکور، به همان عاقبت مبتلا خواهد شد.

٢-حزب دموکرات کوردستان، بابت ماجراجوئيها، تحريکات و کشتارهائي که در سال اول انقلاب از خلق تورک انجام داد، تاکنون از وي عذر و پوزش نخواسته است. بر عکس، خلق تورک که معروض به کشتار و قتل عام شده بود را در تمام جهان به عنوان مسبب حوادثي که با انجام قتل عام اهالي تورک سولدوز آزربايجان توسط خود حزب دموکرات کوردستان شروع و به وقوع فاجعه‌ي قارنا توسط دولت جمهوري اسلامي ايران ختم شد، مسئول و مجرم نشان داده است. اين داغ چشمي است که به خلق تورک داده مي‌شود. معني اين رفتار حزب دموکرات کوردستان اين است: آن تحريکات و کشتارها بجا بودند و دوباره انجام خواهند شد. هدف، تروريزه کردن و ترسانيدن خلق تورک و مجبور ساختن وي به ترک وطن خود و راندن وي به آغوش جمهوري اسلامي ايران است.

نقشه‌هاي تحريک آميز کوردستان بزرگ

١-گروههاي توسعه‌طلب، الحاق‌گرا و زياده‌خواه کورد ايراني و غير ايراني بويژه وابستگان پ ک ک، مدتهاست که در نقشه‌هائي که در ايران، منطقه و جهان پخش مي‌کنند، علاوه بر مناطق کوردنشين استانهاي آزربايجان غربي، کوردستان، کرمانشاه و ايلام که کوردستان اتنيک را تشکيل مي دهند؛ مناطق تورک‌نشين استانهاي آزربايجان غربي؛ برخي از مناطق تورک‌نشين استانهاي آزربايجان شرقي، زنجان، همدان؛ و مناطق تورک‌نشين و آزربايجاني استانهاي کوردستان و کورمانشاه را که در دو دوره‌ي پهلوي و جمهوري اسلامي از استانهاي همجوار منتزع و به واحدهاي جديدالتاسيس کوردستان و کرمانشاه الحاق شده‌اند را نيز داخل مي‌کنند و همه‌ي اين مناطق تورک‌نشين و آزربايجاني را کوردستان مي‌نامند. علي رغم اعتراضات بي‌شمار تورکان اين مناطق به اين دروغپردازيها، تاکنون حتي يک گروه کوردي مطرح بابت تهيه و پخش اين نقشه‌هاي خيالي تهديدآميز و جنگ‌طلبانه ابراز ندامت و يا ناراحتي نکرده است.

٢-جاي دادن شهرها، روستاها و مراکز جمعيتي آزربايجاني و تورک‌نشين استانهاي آزربايجان غربي، همدان، کوردستان، کرمانشاهان و گاهاً آزربايجان شرقي و زنجان- که در بعضي از آنها درصد نفوس کورد يک رقمي است و يا اصلاً هيچ جمعيت کورد ندارند- در داخل نقشه‌هاي کوردستان بزرگ و پخش مصرانه و بسيار گسترده اين نقشه‌هاي تماماً غير واقعي و خيالپردازانه در دنيا بويژه در مراکز سياسي و آکادميک غربي، محصول هوس و دلخوشي چند فعال کورد نيست. نقشه‌هاي کوردستان بزرگ که بيش از نيمي از سطح آن را اراضي تورک‌نشين تشکيل مي‌دهد، يک پيام هشدار و تهديد جدي است. اين نقشه‌ها نه تنها علناً اعلام مي‌کنند که تصفيه‌ي قومي تورکها توسط نيروهاي کورد در حال آمدن است، بلکه افزون بر آن محل انجام اين تصفيه‌ي قومي را نيز دقيقاً و پيشاپيش نشان مي‌دهند. نقشه‌هاي کوردستان بزرگ، بسترسازي براي تصفيه‌ي قومي گام به گام آينده در مناطق تورک‌نشين است.

شونيسم کوردي

مبارزه‌ي ملي کورد به سرعت در حال کسب ماهيتي شونيستي است. نمونه‌هاي اين روند- که در رابطه با خلق تورک ما به صورت تورکزدائي و کوردسازي ميراث فرهنگي و تاريخي تورک تظاهر ميکند- بسيار‌اند:

١- همسوئي، اشتراک و همکاري بسياري از گروهها و شخصيتهاي کورد با سياست استعماري و نژادپرستانه‌ي دولت ايران و پان‌ايرانيستها در نقي هويت ملي خلق تورک با آزري ناميدن ملت تورک ساکن در آزربايجان
٢-کورد قلمداد کردن به زور گروههاي زباني-ملي ايرانيک‌زبان غير کورد ايران و منطقه مانند زازا، گوران، لک، فيلي و لور، در حاليکه بسياري از روشنفکران گروههاي مذکور به اين کوردنمائي‌ها معترضند
٣-تقديم کردن تورکان قزلباش-علوي (غلات شيعه) به صورت اهل حق و يارسان، و نيز تورکهاي سني (کوره سونني‌ها) آزربايجان به صورت کورد، در حاليکه نيستند
٤-جعل و بازنويسي تاريخي کوردي براي سرزمينهاي مسکون توسط تورکها در سرتاسر منطقه، در حاليکه بيش از ٧٥ درصد از سرزمينهاي کوردنشين فعلي، خود تا قرون اخير تورک‌نشين بوده است
٥-ناديده گرفتن حضور توده‌ي تورک در دو استان فعلي کوردستان و کرمانشاه و انکار همه‌ي حقوق ملي اين تورکان
٦-انکار هويت آزربايجاني اراضي تورک که در تقسيمات اداري کنوني در محدوده‌ي استانهاي کوردستان و کرمانشاهان قرار داده شده‌اند
٧- مخالفت با ضرورت الحاق مجدد مناطق تورک‌نشين استانهاي کوردستان و کرمانشاهان به استانهاي آزربايجاني مجاور و يا مخالفت با لزوم انتزاع آنها از دو استان مذکور و تشکيل استان جديدي (آزربايجان افشار) از آنها.
٨-کورد نشان دادن طوائف تاريخي تورک از قبيل افشارها، ...
٩-شخصيت‌دزدي و کورد نشان دادن شخصيتهاي برجسته‌ي تورک (از گذشتگان حسام الدين چلبي، صفوي الدين اورموي، نادرشاه، ... و از معاصرين حاج قربان سليماني، ...)
١٠-کورد نشان دادن ميراث فرهنگي و تاريخي تورک (ساز قوشما، قالي بيجار، ...)
١١-تعويض نامهاي تاريخي تورکي مراکز جمعيتي‌اي که تا گذشته‌اي نزديک تورک‌نشين بوده‌اند اما امروز کوردنشين‌اند (خانا به پيرانشهر، ساووج‌بولاغ به مهاباد، ...)،
١٢-تقلا براي ريشه‌سازي جعلي کوردي براي نامهاي تورکي که اکثريت مطلق توپونيمهاي منطقه فعلاً کوردنشين را تشکيل مي‌دهد.
١٣-هماهنگي و همراهي استراتژيک در سياستهاي منطقه‌اي ضد تورکي (درياي خزر، مساله‌ي قره باغ، ...).
١٤-اشتراک گروههاي کورد در جنگهاي قره باغ در صف نيروهاي اشغالگر روسيه-ارمني و بر عليه توده‌ي تورک
١٥-انجام تبليغات منفي آشکار و يا پنهان بر عليه خلق تورک ساکن در جنوب آزربايجان در گردهمآئيها و تماسهاي بين المللي. از جمله با پخش تبليغات دروغيني مانند اينکه حرکت ملي دموکراتيک تورک، حرکتي نژادپرستانه است، خلق تورک در ايران همگام و همکار دولت جمهوري اسلامي است و ....
١٦-مسئول و مقصر شمردن تورکهاي ساکن در ايران و آزربايجان بابت اقدامات و سياستهاي دولت تورکيه در قبال کوردهاي اين کشور. هدف از ايجاد اين‌هماني بين تورکهاي ايران و دولت تورکيه از سوي گروهاي کورد، جلب حمايت افکار عمومي جهاني، براي ادعاهاي ارضي گويا اکراد مظلوم از خاک گويا تورکهاي ظالم مي‌باشد.

گئرچه‌يه هو

No comments:

Post a Comment