موضع حرکت
ملی دمکراتيک تورک در بارهی رفراندم استقلال اقليم کوردستان
مئهران
باهارلی
١-هفتهی
گذشته حکومت اقلیم کوردستان عراق، یک رفراندم در بارهی استقلال اقلیم کوردستان و
چند منطقهی مجاور آن را برگزار کرد. این رفراندم یک اقدام غیرقانونی و به لحاظ
حقوقی فاقد مشروعیت بود. از جمله بدین سبب که:
-پدر فکری
رفراندم، مسعود بارزانی طبق قوانین عراق به طور غیرقانونی بر مسند ریاست اقلیم کوردستان نشسته است (بر
اساس قانون ریاست اقلیم کوردستان، دورهی ریاست اقلیم یک دورهی چهار ساله است که
میتواند به مدت دو دوره نیز تمدید شود. با احتساب ریاست هشت سالهی بارزانی از
سالهای 2005 تا 2013، و تمدید مجدد آن به مدت دو سال، این دورهی زمانی حداکثر در
سال 2015 میلادی به پایان رسیده است).
- دولت و مجلس عراق
برگزاری رفرندام را غیرقانونی اعلام کرده بود.
- رفراندم در
مناطقی در خارج از اقلیم کوردستان که توسط پیشمرگه اشغال شدهاند نیز انجام شد.
-تصمیم به
انجام رفراندم، اقدامی یکجانبه بود. یک تصمیم مشترک و محصول توافق بین دولت اقلیم
کوردستان و دولت عراق نبود.
٢-نتایج
رفرندام الزامآور نیست. اما آنرا میتوان اقدامی برای کسب مشروعیت بیشتر به آرمان
استقلال اقلیم کوردستان (از طریق نشان دادن پشتوانهی رای مردمی به افکار عمومی
جهان و بازیگران بین المللی حامی کوردها) تلقی کرد. هرچند آرمان استقلال کوردستان
عراق به لحاظهای دیگری دارای مشروعیت کافی است. از جمله:
-مبارزهی
سیاسی و نظامی بلاانقطاع نخبگان و تشکیلات سیاسی کورد عراقی در یک صد و اندی سال
گذشته برای شناخته شدن هویت ملی خود، حقوق ملی خود، ادارهی امور خود، کاربرد حق
تعیین سرنوشت خود؛
-واگرایی کامل
بین هویتهای ملی کورد و عرب، و موبیلیزاسیون موفقیتآمیز تودهی کورد در عراق در
راستای آرمانهای مذکور توسط نخبگان و رهبران کورد؛
-در معرض پاکسازی
قومی و جنایات جنگی قرار گرفتن کوردهای این کشور توسط دولت عراق به دفعات متعدد؛
-کسب حمایت
سازمانهای بین المللی حقوق بشری،....
نکته: اینها چیزهایی است که هیچکدام در مورد
ملت تورک ساکن در ایران و تورکائلی صادق نیستند. به عنوان نمونه اکثریت مطلق
نخبگان تورک در ایران هنوز در وضعیت مانقورتی بسر میبرند و حتی ملتفت نیستند که
هویت ملی آنها «تورک» است، نه ایرانی، نه آزربایجانی، نه آزری، نه تورک ایرانی، نه
تورک آزربایجانی، نه تورک آزری...... در این میان وضعیت استقلالطلبان آزربایجانگرا
به حقیقت یک لطیفهی زشت است. اینها متوجه نیستند که استقلال در منطقه، با
خواست چند عدد فعال سیاسی خارجنشین- که هنوز نتوانستهاند نام ملت خود و کجائی وطن
خویش را یاد بگیرند-بدست نمیآید. علاوتاً برای خواست استقلال باید یک دولت محلی
که مدعی این خواست باشد وجود داشته باشد، مانند دولت اقلیم کوردستان عراق، دولت
تورک قبرس شمالی، حکومت خودگردان فلسطین، ......
٣-بعد از
رفراندم، تحقق آرمان استقلال کوردستان عراق در عمل و به صورتی که مورد توافق جامعهی
جهانی هم باشد به چند طریق ممکن است:
- گشودن باب
مذاکرات سیاسی و توافق دو جانبهی حکومتهای بغداد و اربیل مبنی بر یک جدائی مدنی (مانند
نمونهی چک و اسلواکی)
-فروپاشی و از
بین رفتن دولت مرکزی عراق (مانند نمونهی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و یا
یوگسلاوی)
-جنگ داخلی
تمام عیار بین اقلیم کوردستان و دولت مرکزی بغداد (مانند جنگ داخلی در سودان که
منجر به ایجاد دولت سودان جنوبی، به عنوان انتخاب بین بد و بدتر شد)
-اشغال اقلیم کوردستان
به منظور دفاع از استقلال آن توسط متحدان بین المللیاش مانند آمریکا، بعضی از
کشورهای اروپائی و اسرائیل (مانند اشغال بخش تورکنشین قبرس توسط تورکیه، اشغال
آبخازیا و اوستیای جنوبی توسط روسیه. هرچند در این مورد غالباً هیچ کشوری به جز
کشور اشغالگر دولت جدید را به رسمیت نمیشناسد)؛
- حملهی نظامی
متحدان اقلیم کوردستان به دولت مرکزی عراق (مانند حملهی هوایی آمریکا به صربستان که
منجر به استقلال کوسوا شد)
در کوتاهمدت تحقق
هیچ کدام از شقهای فوق محتمل نمیباشد. دولت مرکزی عراق در حال فروپاشی نیست و شرکت
در یک مذاکرات معطوف به استقلال اقلیم کردستان را قبول نخواهد کرد، نه اقلیم
کوردستان توان و فعلاً نیت آن را دارد که در یک جنگ تمامعیار با دولت مرکزی عراق
درگیر شود و نه هیچ بازیگر بین المللی به دفاع از استقلال اقلیم کوردستان حاضر به
گرفتار شدن به جنگ با دولت عراق است. بنابراین در وضعیت فعلی به نظر نمیرسد
هیچگونه تلاشی برای اجرائی کردن آرمان استقلال اقلیم کوردستان عراق، به استقلال
اقلیم کوردستان عراق که قابل قبول جامعهی جهانی هم باشد منجر شود. بر عکس بعد از
این، هر گونه تلاش برای عملی ساختن آرمان استقلال اقلیم کردستان عراق، میتواند به
ایجاد یک کشمکش مزمن قومی جدید (مانند مسالهی کشمیر و یا فلسطین) منجر گردد. البته
این کشمکش مزمن قومی پتانسیل آن را خواهد داشت که به یک جنگ داخلی خونین
و فرسایشی تبدیل و نهایتاً به نحوی به استقلال، به عنوان انتخاب بین بد و بدتر،
منجر شود.
٤-دولتهای
منطقه و بازیگران بین المللی موضع و مناسبت خود را نسبت به رفراندم استقلال اقلیم
کردستان ابراز کردهاند. این موضعگیریها موضعگیریهایی سیاسی و بر اساس منافع
ملی هر دولت است. به عنوان نمونه دولت اسرائیل و دولت محلی کاتالون در اسپانیا پشتیبانی
خود را از عملی شدن آرمان استقلال اقلیم کردستان اعلام نمودند. موضع بقیهی دولتها
مخالفت با آن بود.
به لحاظ اصولی
مانند حقوق ملی ملل بدون دولت در منطقه، حق ادارهی امور خود و حق تعیین سرنوشت
خود، ... آرمان استقلال کردان عراق آرمانی مشروع، و قابل بلکه شایستهی دفاع است. با اینهمه اینها
حقوق بشری نیستند، بلکه اموری سیاسیاند. مسالهی استقلال اقلیم کردستان عراق هم، امر
حقوق بشری صرف نیست. بلکه در شرایط سیاسی معینی، توسط کادر سیاسی معینی (بارزانی و
در مقیاس بزرگتر احزاب سیاسی و نخبگان کورد عراقی) و با روشها و ابزار و مرام و
طرحهای سیاسی معینی و نیات و طرحهای سیاسی بازیگران منطقهای و بین المللی گوناگون
به پیش رانده میشود. بنابراین دارای بُعد مهم سیاسی هست. ما نیز- به
عنوان ملت تورک و روشنفکران تورک- میباید از جنبهی سیاسی هم در این مورد موضعگیری
نمائیم.
٥-در «شرایط
فعلی»، یعنی موضع نادرست و دشمنانهی دولت اقلیم کردستان عراق بر علیه ملت تورک در
دو مورد زیر، ملت تورک و روشنفکران و سیاسیون تورک نمیتوانند حامی استقلال اقلیم
کردستان در عراق باشند. زیرا این حمایت،
بر خلاف منافع ملی ملت تورک خواهد بود (البته در اینجا منظور روشنفکران و سیاسیونی
است که خود را «تورک» میدانند. کسانیکه هویت قومی و ملی خود را ایرانی، آزری،
آزربایجانی، تورک آزری، تورک آزربایجانی، تورک ایرانی، .... میدانند فاقد صلاحیت
شرکت در مسائل مربوط به ملت تورک هستند). نخبگان و روشنفکران و تشکیلات سیاسی و
فرهنگی و .... تورک، تا زمانی که دولت اقلیم کردستان عراق «شرایط فعلی» زیر را
تصحیح نکرده است، نباید از امر استقلال کوردستان عراق- چه مشروع و چه غیر مشروع،
چه قانونی و چه غیر قانونی، چه مقبول و چه غیرمقبول از سوی جامعهی جهانی - حمایت
کنند:
الف- اشغال و
الحاق نواحی تورکمان (وعرب و آسوری) توسط دولت اقليم کوردستان. اقلیم کوردستان در عراق سرزميني
با مرزهاي نامعلوم و سيال میباشد و قلمروی آن پيوسته در حال انبساط است. دولت اقلیم
کوردستان مناطق غیر کوردنشین و غیر کوردستانی را که با حمایت آمریکا و به زور
اسلحه اشغال کرده- مخصوصاً ناحیهی نفتخیز کرکوک را-، پس از انجام پاکسازیهای
قومی و اسکان مهاجرین کورد و تغییر دمگرافیک منطقه،..... به قلمروی حاکمیت خود
افزوده و با این امر، تورکمانان را از حقوق خود و از جمله حق ادارهی امور خود و
حق تعیین سرنوشت خود در وطن آباء و اجدادی خودشان محروم نموده است. اقدام و تلاش
براي ايجاد هر نوع کوردستان مستقل، کنفدرال، فدرال، خودمختار، ... و يا کانتون و
کريدور کوردي در سرزمينهاي غير کوردي و غیر کوردستانی تورک و عرب - يعني آنچه
اکنون در شمال عراق (و در شمال سوريه) در حال اجراست- (و موارد آن از طرف
سازمانهای حقوق بشری نیز ثبت شده است)؛ چيزي نيست به جز دستاندازي به سرزمين
ديگران (تورک، عرب)، توسعهطلبي ارضي، نژادپرستي و زمينهچيني براي پاکسازي قومي
بوميان غيرمسلح تورک و عرب در منطقه توسط گروههاي زيادهطلب مسلح کورد.
دولت اقلیم کوردستان
عراق میباید نیروهای مسلح خود را از مناطق غیرکوردنشین تورکمان (و عرب) که به زور
اسلحه اشغال کرده است بیرون بَرَد؛ خیل مهاجران جدید کورد در این مناطق را یا به
اقلیم کوردستان عودت دهد و یا پس از توافق با مقامات محلی تورکمان و عرب به عنوان
مهاجر (اما بدون حق رای در مسائلی مانند «الحاق به اقلیم کوردستان») ثبت کند؛ و از
ادعاهای ارضی خود بر اراضی تورکماننشین (و عربنشین) و در راس آنها کرکوک، و
کوردستان نامیدن و در داخل نقشههای کوردستان نشان دادن آنها اجتناب نماید.
در این رابطه
لازم است نيروهاي صلحدوست، دمکراسيخواه، مدافعين حقوق بشر و در راس آنها خود
بوميان تورک و عرب مناطق فوق فعالانه و پيشگيرانه با زيادهخواهي و توسعهطلبي کوردي،
و تلاش دولت اقلیم کوردستان براي الحاق سرزمينهاي غير کردي به اقلیم کوردستان با هر نام و هر عنوان مخالفت و آنرا افشا کنند. همچنین
تورکمانان عراق میباید راساً به ایجاد نیروهای مسلح و واحدهای سیاسی ادارهی امور
خود –در قالب حکومتها وکانتونهای محلی اوتونوم و یا فدرال – اقدام نمایند. دولتین
تورکیه و آزربایجان نیز باید این حکومتهای محلی اوتونوم تورکمان را به رسمیت
بشناسند و با انعقاد قراردادهائی دوجانبه خود را متعهد به تسلیح و دفاع از آنها در
صورت وقوع تهاجم خارجی (توسعهطلبی کوردی) کنند.
٢- تهديد تورکان ساکن در شمال غرب ايران-تورکائلی
از ماکو تا نهاوند به پاکسازی قومی و نسلکشی از طرف دولت اقليم کردستان عراق. ذهنيت
و سياست توسعهطلبانه- الحاقطلبانهی (ايردنتيسم) دولت اقلیم کوردستان عراق،
صرفاً متوجه سرزمینهای غیرکوردنشین تورکمان و عرب در عراق نيست. بلکه دیگر مناطق
تورکنشين در منطقهي ما را هم هدف قرار داده و تهديد ميکند. دولت اقلیم کوردستان
عراق (مانند گروههاي توسعهطلب، الحاقگرا و زيادهخواه کورد ايراني و غير ايراني دیگر
بويژه وابستگان پ ک ک)، در نقشههاي رسمی کوردستان بزرگ که پخش ميکند و بکار میبرد،
از ترکيه نواحي ايغدير، قارس، آرداهان، ...؛ از جمهوري آزربايجان نواحي لاچين،
نخجوان و پيرامون آن؛ از سوريه نواحي قاميشلي، باييربوجاق و پيرامون آن؛ و از ایران
(علاوه بر مناطق کوردنشين استانهاي آزربايجان غربي، کوردستان، کرمانشاه و ايلام که
واقعاً هم کوردستان اتنيک و یا وطن
کوردی را تشکيل ميدهند) مناطق تورکنشين استانهاي آزربايجان غربي؛ برخي از مناطق
تورکنشين استانهاي آزربايجان شرقي، زنجان، همدان؛ و همهی مناطق تورکنشين
استانهاي کوردستان و کرمانشاه را که در دو دورهي پهلوي و جمهوري اسلامي از
استانهاي همجوار منتزع و به واحدهاي جديدالتاسيس کوردستان و کرمانشاه الحاق شدهاند،
یعنی بخش اعظم تورکائلی و یا وطن تورکی را نيز داخل ميکنند و همهي اين مناطق
تورکنشين از ماکو، خوي، سلماس، اورميه، سولدوز، سايين قالا، تيکان تپه، تا
اسدآباد، قروه، بيجار، ياسوکند و سنقر ... را کوردستان مينامند.
جاي دادن شهرها،
روستاها و مراکز جمعيتي تورکنشين استانهاي آزربايجان غربي، همدان، کوردستان،
کرمانشاهان، آزربايجان شرقي و زنجان- که در بعضي از آنها درصد نفوس کورد يک رقمي
است و يا اصلاً هيچ جمعيت کورد ندارند- در داخل نقشههاي کوردستان بزرگ؛ و پخش
مصرانه و گستردهی اين نقشههاي غيرواقعي و خيالپردازانه در دنيا بويژه در مراکز
سياسي و آکادميک غربي توسط دولت اقلیم کوردستان، يک پيام هشدار و تهديد جدي، و بسترسازي
براي تصفيهي قومي گام به گام آينده در مناطق تورکنشين در شمال غرب ایران است. دولت
اقلیم کوردستان با این نقشهها نه تنها علناً اعلام ميکند که تصفيهي قومي تورکهای
شمال غرب ایران توسط نيروهاي کورد در حال آمدن است، بلکه محل انجام اين تصفيهي
قومي را نيز دقیقاً و پيشاپيش نشان ميدهد.
دولت اقلیم کوردستان
عراق میباید از کوردستان نمایاندن و نامیدن مناطق تورکنشین غرب ایران دست
بردارد، از نشر و تبلیغ این نقشههای تهديدآميز، جنگطلبانه و تحريککننده که
مناطق تورکنشین غرب ایران را هم داخل در کوردستان بزرگ نشان میدهد جلوگیری کند. ملت
تورک هم اینگونه ادعاها و نقشههای کوردستان بزرگ که نيمي از سطح آن را اراضي تورکنشين
تشکيل ميدهد را میباید به عنوان اعلام جنگ علنی و قصد کشتار، پاکسازی و نسلکشی
قومی ملت تورک توسط دولت اقلیم کوردستان عراق قبول کرده و از تمام راهکارها و
گزینههای موجود برای افشاء، محکوم نمودن و جلوگیری از عملی شدن و دفع آنها
استفاده کند.
موضع محمد
ارسی، بهزاد کريمی و رضا دقتی در بارهی رفراندام استقلال اقليم کردستان عراق
دفاع از حق کوردان
عراق برای ادارهی امور خود و حق تعیین سرنوشت خود به لحاظ اصولی مجاز و مقبول است.
اما به لحاظ سیاسی تنها زمانی ممکن است که دولت اقلیم کوردستان اولاً به هنگام تحقق
این امر، حق تورکمانها (و عربها) برای ادارهی امور خود و حق تعیین سرنوشت خود آنها
را نقض نکند؛ دوماً از کوردستانی نشان دادن شهرها و سرزمینهای تورک در شمال غرب
ایران و ادعای ارضی داشتن بر وطن تورکی-تورکائلی اجتناب کند. در حالیکه اولاً دولت
اقلیم کوردستان این حق تورکمنها را- با پاکسازی قومی و الحاق و ضمیمه کردن به زور سرزمینهای
آنها به اقلیم کردستان- به طور گستاخانهای نقض کرده و میکند. دوماً در تبلیغات و
انتشارات و رسانههای رسمی دولت اقلیم کوردستان، مناطق تورکنشین در شمال غرب
ایران از ماکو تا نهاوند به صورت کوردنشین و کوردستان نشان داده میشوند.
در چنین شرایطی
انتظار میرفت نخبگان و روشنفکران تورک به هنگام اعلام موضع در بارهی امر استقلال کوردستان عراق، به
این دو مساله، یعنی توسعهطلبی کوردی، پاکسازیهای قومی، دستاندازی دولت اقلیم کوردستان
به سرزمین تورکمانها در عراق؛ و ادعاهای ارضی بر وطن تورکی-تورکائلی در شمال غرب
ایران اشاره کنند. اما در روزهای اخیر ما شاهد اعلام مواضع چند تورک -محمد ارسی
(از اردبیل، دارای وابستگی قبلی به حزب رنجبران) و بهزاد کریمی و رضا دقتی (هر دو
از تبریز، دارای وابستگی فعلی و یا قبلی به فدائیان)- بودیم که بدون اشاره به این
موارد از استقلال اقلیم کردستان عراق حمایت کردند. قابل ذکر است که این افراد به
لحاظ «هویت ملی تباری» (از سوی والدین و تولد) تورک، اما به لحاظ «هویت ملی
انتخابی» (انتخاب شده توسط شخص مورد نظر) ایرانی هستند. یعنی ملیت خود را ایرانی
به معنی منسوب به ملت ایران – ایجاد شده در دورهی مشروطیت- میدانند. به لحاظ
سیاسی این سه شخصیت از «تورکهای چپ ایرانی» میباشند. «تورک چپ ایرانی» یعنی یک
شخص چپگرا که به لحاظ هویت ملی تباری «تورک»، اما به لحاظ هویت ملی انتخابی «ایرانی»
است (مانند سلیمان میرزا اسکندری، یوسف افتخاری، جوادزاده خلخالی، خلیل ملکی، و
بسیاری از سران و اعضای سازمانهای چپ ایرانی از قبیل حزب توده و حزب رنجبران و
جریانات فدائی و ...). تورک چپ ایرانی، که قلعه و خاستگاه آن در مرکز-شرق
آزربایجان (تبریز-اردبیل) میباشد، طبعاً ضد تورک بوده، قائل به وجود هویتی ملی و
ملتی به اسم تورک در ایران و در نتیجه قائل به وجود منافع ملی ملت تورک نیست و
مانند دیگر جریانات ایجاد شده توسط جنبش مشروطیت ایران، ارمنیدوست و کوردپرست و
مدافع منافع ملی ارمنی و کورد است.
سه فرد مذکور
از موضع اعتقاد به هویت ملی ایرانی و انکار هویت ملی تورک به مسالهی رفراندم
اقلیم کردستان عراق پرداختهاند. اینها از ملت کورد و مسالهی کورد صحبت میکنند، اما
به ملت تورک و مسالهی تورک در ایران، نسلکشی زبانی و ملی وی در یک صد و بیست سال
گذشته از حرکت مشروطیت بدین سو، حق و حقوق وی، دیاسپورای تورک در عراق (تورکمانها
و مسالهی تورکمانها در عراق)، اشغال و الحاق سرزمینهای تورکماننشین عراق با زور
اسلحه و پاکسازی قومی به اقلیم کوردستان؛ داخل کردن دهها شهر تورکنشین شمال غرب
ایران به نقشههای رسمی کوردستان بزرگ توسط دولت اقلیم کوردستان، ... اشارهای نمیکنند.
محمد ارسی در حالیکه از تجزیهی عراق و تشکیل کشور کوردستان در آنجا دفاع میکند،
از وجود ملت ایران و ضرورت حفظ تمامیت ارضی ایران مینویسد و مسالهی ملی کورد در
ایران را به مسالهی شیعه –سنی تقلیل میدهد. بهزاد کریمی نظرپرسی رفراندم را با
سندیت حقوقی یافتن امر استقلال یکی گمان میکند. رضا دقتی، با نژادپرستی معکوس به
قهرمانسازی و ایدهآلیزه کردن کوردها میپردازد. از دلایل وی برای اثبات حقانیت
خواست استقلال کوردستان عراق یکی هم آن است که دولتهای اشغالگر و استعماری غربی صد
سال پیش به آنها قول تاسیس دولت را داده بودند. طبق منطق وی میباید منطقهی
اورمیه-سلماس به آسوریان و شمال آن خوی و ... به ارمنیان داده شود. زیرا یک صد سال
پیش دولتهای اشغالگر و استعماری غربی به آنها قول تاسیس کشورهای
آسورستان و ارمنستان را در آنجا داده بودند.
برای مطالعهی
بيشتر
ما و چند کجروي
در حرکت ملي کرد
سورييه و
عيراق`ين فئدئراللاشماسی و يا بؤلونمهسي، تورک خالقينين هابئله تورکييهنين
ميللي چيخارلارينا اويقوندور
تورکائلي است
نه روژههلات: توسعهطلبي ارضي کوردستاني در پوشش دفاع از حقوق بشر
اقدام و تلاش
براي ايجاد کردستان در سرزمينهاي غير کردي
اسلاميستهاي
ترکيه و مشروعيت دادن به تأسيس دولت کردستان بر روي سرزمينهاي غيرکردي
پاسخ به يک
فعال کورد -گلمراد مرادي- در بارهي قتل عام تورکها توسط ارامنه
قساوت قلب،
خونريزي و اوصاف ظالمانهي اسماعيلآقا سيميتقو، به روايت ابوالقاسم امين الشرع
خويي
محمد ارسی. استقلال
«اقلیم کردستان» نیروی محرکه دمکراسیسازی در ایران
بهزاد کریمی. از
رسمیت جمهوری کردستان باید پشتیبانی کرد!
رضا دقتی ،
رفراندام استقلال کردستان
No comments:
Post a Comment