Tuesday, September 5, 2017

پاسخ به يک فعال کورد -گلمراد مرادي- در باره‌ي قتل عام تورکها توسط ارامنه


پاسخ به يک فعال کورد -گلمراد مرادي- در باره‌ي قتل عام تورکها توسط ارامنه

مئهران باهارلي

٢٠٠٥

آقاي گلمراد مرادي، از فعالين کورد ايراني سالها پيش- ٢٠٠٥- در رابطه با چند نوشته‌ي اينجانب در باره‌ي قتل عام تورکها در تورکيه، در رسپوبليکاي آزربايجان و در ايران -غرب آزربايجان توسط نيروهاي مسيحي آسوري-ارمني به سالهاي جنگ جهاني اول، در اي‌مئيل کوتاهي چنين پرسيده بود: «هموطن گرامي آقاي مهران بهاري، آيا واقعا شما در قلب، (به) اين تاريخنگاري خودتان هم باور داريد که ارمنيان تورکها را کشته اند؟» نوشته‌ي زير، پاسخ من به آن اي‌مئيل بود:


آقاي گرامي دکتر گلمراد مرادي

سلام

١- تفسير و تعبير وقايع تاريخي غير از تقديم داده‌هاي تاريخ است. من تاريخ را تفسير نمي‌کنم، داده‌هاي مسکوت گذارده شده‌ي تاريخي را به رو کرده يادآوري مي‌کنم.

٢- اينکه يهوديان در آلمان نازي نسل‌کشي شده‌اند، دليل بر آن نمي‌شود که بخشي از آنچه دولت اسرائيل بر فلسطينيان اعمال مي‌کند را - استعمار، نسل‌کشي، بنيادگرائي و راسيسم - موجه ببينيم يا سرپوشي کنيم.

٣- اين درست است که جامعه‌ي ارمني شرق عثماني، کشتار و حتي از تورکيه ريشه‌کن گرديده است، اما اين واقعيت باعث نمي‌شود کشتار مسلمانان آناتولي – از تورک، کورد، عرب- و حتي يهودي در آن سالها توسط نظاميان و شبه نظاميان راسيست و بنيادگراي ارمني با تحريک و کمک دولتهاي اروپائي امپرياليستي وقت (روسيه، فرانسه، بريتانيا، ايتاليا، يونان، .....) و اخراج صدها هزار تن تورک ساکن در ارمنستان و ايروان توسط ارمنيان را ناديده بگيريم يا موجه بشماريم.

٤- ارمنيان، که در سالهاي جنگ جهاني اول مانند تورکان  قرباني قتل عام در شرق تورکيه و جنوب قفقاز و شمال غرب ايران بوده‌اند، نه تنها از تجربه‌ي تلخ آن وقايع درس نگرفته‌اند، بلکه خود دوباره در همان سالها در قتل عام تورکهاي غرب آزربايجان در ايران (اورميه، سلماس، سولدوز، مرند، .....) دست داشته‌اند و باز هم در آخر قرن بيستم در خوجالي، کلبجر و ..... و ديگر نقاط جمهوري آزربايجان مرتکب قتل عام، باز هم با حمايت دولتهاي امپرياليستي روسيه، فرانسه و..... و باز هم براي بدست آوردن خاک و با ذهنيت صليبي- بنيادگرايانه، زياده‌طلبانه، برتري‌خواهانه و توسعه‌طلبانه شده‌اند.

٥- بنيادگرائي مسلمان بد است، ولي بنيادگرائي مسيحي خوب است؟ نژادپرستي تورکي بد است، اما نژادپرستي ارمني خوب است؟ جابجا کردن و تهجير ارامنه در عثماني بد است، ولي اخراج کردن و پاکسازي تورکهاي بومي از ارمنستان و ايروان، حتي از مناطق تورک‌نشين در خاک جمهوري آزربايجان (شوشا،......) که توسط ارمني‌ها اشغال شده خوب است؟ قتل عام ارمني توسط تورک بد است، اما قتل عام تورک در جمهوري آزربايجان و ايران و شرق تورکيه بدست ارمني خوب است؟

نه آقاي عزيز!، با استاندارد دوگانه فقط راه قتل عامهاي تازه هموار مي‌شود. تاريخ را نبايد تک‌طرفه گفت. اگر با آنچه که بر سر ارمنيان در عثماني آمده است بدرستي همدردي مي‌کنيم، بايد با صدها هزار تن تورک شرق تورکيه، شمال غرب ايران و جمهوري آزربايجان که بدست ارمني-روسها قتل عام شده‌اند نيز همدردي کنيم و به رنج آنها اعتراف کرده، احترام بگذاريم.

٦- کوردهاي تورکيه و ايران نبايد فراموش کنند که آنها هم در صف عثماني‌ها ارمني‌ها را خود قتل عام کرده‌اند، هم معروض به قتل عام توسط ارمني‌ها بوده‌اند، و هم ارمني‌ها بر مناطق کوردنشين تورکيه (وان، ....) ادعاي ارضي دارند.

٧- مساله‌ي ارمني از طرف دولتهاي اروپائي مانند روسيه و فرانسه به دلايل زياد، از جمله ذهنيت صليبي- مسيحي؛ اشتراک خود اين دولتها در کشتار مسلمانان و تورکان عثماني، قفقاز و آزربايجان ايران؛ کينه‌هاي ديرين و رقابتهاي تاريخي با تورکان،..... يک‌طرفه گفته مي‌شود.

٨- دولتهاي مسيحي-اروپائي در تقبيح قتل عام ارمني صميمي نيستند. چرا که هرگز قتل عامهاي تورکها به دست ارمنيان در همان سالها را محکوم و تقبيح نکرده‌اند.

٩- دولتهاي مسيحي اروپائي، موضوع ارمني را تنها به عنوان وسيله‌اي براي جلوگيري از عضويت تورکيه در اتحاديه‌ي اروپا و اِعمال فشار بر وي به منظور گرفتن امتيازهاي سياسي، و همچنين اعمال فشار بر جمهوري آزربايجان از جمله براي راضي نمودن جمهوري آزربايجان به الحاق منطقه‌ي قاراباغ به جمهوري ارمنستان (به تلافي ريشه‌کن شدن ارمنيان از تورکيه) مطرح مي‌کنند.

١٠- کوردهاي تورکيه نبايد فريب اين بازي مسيحي-ارمني آلت دست ارمنيان شدن در کشمکش اتحاديه‌ي اروپا-تورکيه و تعميق واگرايي بين آنها را بخورند. زيرا بر خلاف ارمنستان، عضويت تورکيه در اتحاديه‌ي اروپا و دمکراتيزاسيون اين کشور، به نفع خود کوردها؛ و سياست ارمني‌ها در مانع‌تراشي براي عضويت تورکيه در اتحاديه‌ي اروپا به ضرر کوردهاست.

١١- منافع کوردها و ديگر ملل ساکن در ايران با منافع دولت ارمنستان و رهبران قوميت‌گراي افراطي ارمني متضاد است. دولت ارمنستان و رهبران ارامنه‌ي ايران هميشه‌ي تاريخ متحد دولت مرکزي فارس و توتاليتر ايران و پان‌ايرانيستها و دشمن سرسخت دمکراتيزاسيون و فدراليسم ملي در ايران بوده و هستند. دولت ارمنستان يک دولت بنيادگراست و هميشه مايل به وجود يک دولت مرکزي و قوي فارس، و ترجيحاً بنيادگراي شيعي در ايران است. امروز نيز دولت بنيادگراي شيعي فارس جمهوري اسلامي تنها داراي دو متحد منطقه‌اي است: سوريه و ارمنستان.

١٢- حمايت دولت ايران از ارمني‌ها صادقانه نيست و اين سياست را تنها براي جلوگيري از رشد شعور ملي در ميان تورکان ايران تعقيب مي‌کند. در حاليکه رشد شعور ملي ملل ساکن در ايران و در راس آنها خلق تورک همسو با منافع ملي کوردهاست. حل مساله ي ملي در  ايران و از جمله مساله‌ي کورد، بدون موبيليزاسيون و به حرکت درآوردن ملت تورک ساکن در ايران، امري محال و خيالپردازي است.
١٣- به صرف اينکه کوردهاي تورکيه با دولت اين کشور در مجادله‌اند، نمي‌توان دشمنان تورکيه (يعني ارمنستان) را دوست خود فرض کرد. کوردها در ايران، تورکيه، عراق و سوريه هم‌سايه و هم‌سرنوشت ملت تورک‌اند. پيروي آنها از اصل «دشمن دشمن من، دوست من است» باعث گمراهي کوردها در باره‌ي مساله‌ي ارمني، يارگيري نادرست، يک‌طرفه ديدن تاريخ و متحمل گرديدن باختهاي اصولي کوردها در روندهاي متحول آينده‌ي منطقه خواهد شد.

با سلام دوباره
مئهران باهارلي

No comments:

Post a Comment