پاسخ به یک فعال سیاسی ملیگرای کورد
- گلمراد مرادی - در بارهی قتل عام تورکها توسط ارمنیها
مئهران
باهارلی
٢٠٠٥
آقای گلمراد مرادی، از فعالین ملیگرای کورد ایرانی در سال ٢٠٠٥ در رابطه با چند نوشتهی اینجانب در مورد قتل عام تورکها در تورکیه، در رسپوبلیکای آزربایجان، و در تورکایلی - غرب آزربایجان توسط شبهنظامیان، اشقیاء و تروریستهای «قوای مسلحهی مسیحی» مرکب از آسوریها و ارمنیها به سالهای جنگ جهانی اول، در ایمئیل کوتاهی چنین پرسیده بود: «هموطن گرامی آقای مهران بهاری، آیا واقعا شما در قلب، (به) این تاریخنگاری خودتان هم باور دارید که ارمنیان تورکها را کشتهاند؟» نوشتهی زیر، پاسخ من به آن ایمئیل بود:
آقای گرامی دوکتور گلمراد مرادی
سلام
١- تفسیر و تعبیر وقایع تاریخی غیر از تقدیم دادههای تاریخ است. من در این مورد تاریخ را تفسیر نهمیکنم، دادههای مسکوت گذارده شدهی تاریخی را به رو کرده، یادآوری میکنم.
٢- این که یهودیان در آلمان نازی نسلکشی شدهاند، دلیل بر آن نهمیشود که اشغالگری، استعمار، جنایات جنگی، نسلکشی، بنیادگرائی و راسیسمی که افراطیون یهودی و دولت اسرائیل بر فلسطینیان اعمال میکنند را موجه بهبینیم یا سرپوشی کنیم.
٣- این درست است که جامعهی ارمنی در شرق عوثمانلی، کشتار و تقریبا از تورکیه ریشهکن گردیده است، اما این واقعیت باعث نهمیشود کشتار به مراتب بیشتر مسلمانان در آناتولی و قفقاز و تورکایلی در شمال غرب ایران– از تورک، کورد، عرب - و نیز یهودی در آن سالها توسط نظامیان و شبهنظامیان و اشقیاء و تروریستهای راسیست و بنیادگرای ارمنی با تحریک و کومک همه جانبهی دولتهای امپریالیستی اوروپائی – صلیبی غربی وقت (روسیه، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، یونان، ایالات متحده، .....)، و اخراج صدها هزار تن تورک ساکن در ارمنستان و ایروان توسط ارمنیان (و آسوریها) و حامیان صلیبی - غربیشان را نادیده بهگیریم یا موجه بهشماریم.
٤- ارمنیان، که در سالهای جنگ جهانی اول مانند تورکان قربانی قتل عام در شرق تورکیه و جنوب قفقاز و شمال غرب ایران بودهاند، در همان سالها در قتل عام تورکها در همان مناطق، از جمله در غرب آزربایجان (اورمو، سالماس، سولدوز، مرند، .....) دخیل بودند. امروز هم ارمنیان نه تنها از آن وقایع تلخ درس نهگرفتهاند، بلکه خود دوباره و باز هم در آخر قرن بیستم در خوجالی، کلبجر و ..... و دیگر نقاط جمهوری آزربایجان مرتکب قتل عام، باز هم با حمایت دولتهای امپریالیستی روسیه، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، یونان، ایالات متحده، .....و باز هم برای به دست آوردن خاک و با ذهنیت صلیبی- بنیادگرایانه، زیادهطلبانه، برتریخواهانه، نژادپرستانه و توسعهطلبانه شدهاند.
٥- بنیادگرائی اسلامی بد است، ولی بنیادگرائی مسیحی خوب است؟ نژادپرستی تورکی بد است، اما نژادپرستی ارمنی خوب است؟ جابهجا کردن و تهجیر ارامنه در عوثمانلی بد است، ولی اخراج کردن و پاکسازی کامل تورکهای بومی از ارمنستان و ایروان، و از مناطق تورکنشین در خاک جمهوری آزربایجان (شوشا، دیگر نقاط قاراباغ و اراضی مجاور آن) که توسط ارمنیها اشغال شده خوب است؟ قتل عام ارمنی توسط تورک بد است، اما قتل عام تورک در جمهوری آزربایجان و شمال غرب ایران و شرق و جنوب تورکیه به دست ارمنی خوب است؟
نه آقای عزیز!، با استاندارد دوگانه فقط راه قتل عامهای تازه هموار میشود. تاریخ را نهباید تکطرفه گفت. اگر با آنچه که بر سر ارمنیان در عوثمانلی آمده است به درستی همدردی میکنیم، باید با بیش از مجموعا دو میلیون تن تورک که به دست ارمنی (آسوری) پشتگرم به روسیه و فرانسه، .... در شرق و جنوب تورکیه، شمال غرب و غرب ایران و جمهوری آزربایجان قتل عام شدهاند نیز همدردی کنیم، به رنج آنها اعتراف کرده، احترام بهگذاریم.
٦- کوردهای تورکیه و ایران نهباید فراموش کنند که آنها هم در صف عوثمانلیها و اغلب خودسرانه و علی رغم مخالفت عوثمانلیها، ارمنیها (و آسوریها) را قتل عام کردهاند (به واقع کوردها عامل اصلی قتل عامها و جنایات جنگی انجام گرفته بر علیه ارمنیها و آسوریها بودند)، هم معروض به قتل عام توسط ارمنیها (و آسوریها) بودهاند، و هم ارمنیها (و آسوریها) بر مناطق کوردنشین تورکیه (وان، ....) ادعای ارضی دارند.
٧- مسالهی ارمنی از طرف دولتهای امپریالیستی– صلیبی اوروپائی مانند روسیه و فرانسه به دلایل زیاد، از جمله ذهنیت صلیبی- مسیحی؛ اشتراک خود این دولتها در کشتار مسلمانان و تورکان عوثمانلی، قفقاز و تورکایلی (غرب آزربایجان در ایران)؛ نژادپرستی و کینههای دیرین و رقابتهای تاریخی با تورکان، ..... کاملا یکطرفه و گزینشی گفته میشود.
٨- دولتهای مسیحی اوروپائی و غربی در تقبیح قتل عام ارمنی صمیمی نیستند. چرا که هرگز قتل عامهای تورکها در همان سالها و یا در دهههای اخیر در قفقاز به دست ارمنیان و آسوریها و خودشان را محکوم و تقبیح نهکردهاند.
٩- دولتهای مسیحی اوروپائی و غربی، موضوع ارمنی را تنها به عنوان وسیلهای برای جلوگیری از عضویت تورکیه در اتحادیهی اوروپا، اِعمال فشار بر وی به منظور گرفتن امتیازهای سیاسی، و همچنین اعمال فشار بر جمهوری آزربایجان از جمله برای راضی نمودن جمهوری آزربایجان به الحاق منطقهی قاراباغ به جمهوری ارمنستان (به تلافی ریشهکن شدن ارمنیان از تورکیه، و به منظور قطع کردن ارتباط زمینی تورکیه با آزربایجان) مطرح میکنند.
١٠- کوردهای تورکیه نهباید فریب این بازی امپریالیستی مسیحی – ارمنی را بهخورند و نهباید آلت دست ارمنیان در کشمکش اتحادیهی اوروپا-تورکیه و تعمیق واگرایی بین آنها شوند. زیرا بر خلاف ارمنستان، عضویت تورکیه در اتحادیهی اوروپا و عموما دموکراتیزاسیون این کشور، در درجهی اول به نفع خود کوردها؛ و سیاست ارمنیها در مانعتراشی برای عضویت تورکیه برای عضویت در اتحادیهی اوروپا در درجهی اول به ضرر کوردهاست.
١١- منافع ملی واقعی کوردها و دیگر ملل ساکن در ایران با منافع دولت ارمنستان و رهبران قومیتگرای افراطی ارمنی متضاد است. دولت ارمنستان و رهبران ارامنهی ایران همیشهی تاریخ متحد دولت مرکزی فارس و توتالیتر ایران و پانایرانیستها و دشمن سرسخت دموکراتیزاسیون و فدرالیسم زبانی - ملی در ایران بوده و هستند. دولت ارمنستان یک دولت بنیادگراست و همیشه مایل به وجود یک دولت مرکزی و قوی فارس، و ترجیحاً بنیادگرای شیعی در ایران است. امروز نیز دولت بنیادگرای شیعی فارس جمهوری اسلامی تنها دارای دو متحد منطقهای است: سوریه و ارمنستان که متحد یکدیگر نیز هستند.
١٢- حمایت دولت ایران، ناسیونالیستهای فارس و پانایرانیستها از ارمنیها صادقانه نیست و این سیاست را تنها برای جلوگیری از رشد شعور ملی در میان تورکان ساکن در ایران تعقیب میکنند. در حالی که رشد شعور ملی ملل ساکن در ایران و در راس آنها خلق تورک همسو با منافع ملی واقعی کوردهاست. حل مسالهی ملی در ایران و از جمله مسالهی کورد، بدون موبیلیزاسیون و به حرکت درآوردن ملت تورک ساکن در ایران، امری محال و خیالپردازی است.
١٣- به صرف این که ناسیونالیستهای افراطی و توسعهطلب کورد در تورکیه با دولت این کشور در مجادلهاند، نهمیتوان دشمنان تورکیه (یعنی ارمنستان) را دوست خود فرض کرد. کوردها در ایران، تورکیه، عراق و سوریه همسایه و همسرنوشت ملت تورکاند. پیروی آنها از اصل «دشمن دشمن من، دوست من است» باعث گمراهی کوردها در بارهی مسالهی ارمنی، یارگیری نادرست، یکطرفه دیدن تاریخ و متحمل گردیدن باختهای اصولی کوردهای معتدل و واقعگرا و صلحدوست در روندهای متحول آیندهی منطقه خواهد شد.
با سلام دوباره
مئهران باهارلی
P.S. Bu yazı iller bundan önce yazılmışdı. Onu yazmaqdam amacım
soru soruşanla diyaloq qurmaqdan daha çox, bilesini bilgilendirmek, aşırı anti Türk
olan Kürdlerle ılımlı Kürdler arasındakı ayrımı génişletmek, ve de Kürd-Érmeni
ittifaqını çatlatmaq idi. Érmeni qonusuna gelince
mence Érmeniler Osmanlı’da Qıyım’a uğramışdır, Soyqırım’a déyil. Ancaq Türk
xalqı Érmeniler terefinden hem Qıyım’a, hem de Soyqırım’a uğramışdır. Çünkü Érmeniler
her yérde Anadolu’da, Qafqasya’da ve Türkili’de Türk insanlarını sırf Türk
olduqları üçün qırmışlardır. Méhran Baharlı
No comments:
Post a Comment