عقبگرد به سنگر ملی، مشترک و سراسری
و یا
زبان فارسی، زبان ملی و مشترک تورکها و زبان سراسری ایران نیست
مئهران باهارلی
Wednesday, May 30, 2007
سؤزوموز
با
تودهای شدن مطالبات ملی در میان ملت تورک ساکن در ایران، گسترش و تعمیق پایگاه مردمی
و روشنفکری آن، و توجه به و حمایت روزافزون افکار عمومی جهانی و نهادهای بینالمللی
از این مطالبات مدنی و دموکراتیک، در جبههی مقابل نیز شاهد یک جنب و جوش، اما منفی
و نااومیدکننده هستیم. از جمله اینکه اخیرا بازتولید و تبلیغ ادعا و به واقع مغلطهی
«ملی، مشترک و سراسری بودن زبان فارسی در ایران» از طرف ماشین تبلیغاتی دولتی،
نخبهگان فرهنگی و سیاسی قوم فارس، همچنین جریانات و تشکیلات فارسی موسوم به سراسری
تشدید شده است. طرفه آنکه این ادعا و یا مغلطه هنوز در میان بعضی از روشنفکران و فعالین
تورک و آزربایجانی وابسته به جریانات ملیگرای فارس مانند جمهوریخواهان و یا شماری
از فعالین آزربایجانگرای نسل پیشین محافظهکار خریدار دارد. این دسته از روشنفکران
و فعالین منافع زبان تورکی، بهروزی و مصالح ملت تورک را در آن میبینند که «به همراه
تدریس زبان مادری اقوام، زبان فارسی بعنوان زبان ملی، مشترک و سراسری ایران بکار گرفته
شود». این نگرش کهنه، بیپایه، ارتجاعی، تحریکآمیز و اهانتآمیز که محصول کوتهنگری
شگفتانگیز صاحبان آنهاست، از هر جنبه در ضدیت با منافع زبان تورکی، بهروزی و مصالح
ملت تورک قرار دارد.
فارسی «زبان ملی» همهی ايرانيان نيست، صرفا زبان ملی ملت فارس است
مغلطهی نخست قومیتگرایان فارس و دولت جمهوری اسلامی «ملی بودن زبان گروه ملی اقلیت فارس (که تا قرن بیستم اغلب تاجیک نامیده میشدند) برای همهی مردم ایران» است. کشور ایران از ملتها و اقلیتهای ملی (ملیتها) مختلفی که دارای وجوه مشترک و وجوه متفاوتی میباشند تشکیل شده است. این متفاوت از هم بودن، هر چند نشان غیریت است، اما لزوما به معنی جدایی نیست. از این وجوه متفاوت یکی هم زبان است. در ایران نیز، مانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و جهان اسلام، زبان معیار اصلی تعریف ملت، هویت ملی و بازشناسی تعلق ملی افراد و گروهها میباشد. در خاورمیانه، دو گروه انسانی که زبان تاریخی همدیگر را متقابلا، بدون واسطه مترجم و به راحتی نسبتا قابل قبولی درک نمیکنند، متعلق به دو گروه ملی جدا شمرده میشوند. دو گروه انسانی دارای زبانهای مادری متفاوت، دو ملت متفاوتند؛ مانند تورکها و فارسها در ایران که بیهیچ شک و شبههای نه بخشی از یک ملت واحد، بلکه دو ملت کاملا جدایند. به زبانی سادهتر، نتیجهی چندزبانه بودن جمعیت ایران، چندملتی بودن مردم این کشور است (این واقعیت و آگاهی بر آن، دلیل اصلی اعمال سیاست فارسسازی تورکها توسط دولت ایران و تلاش وی برای منسوخ ساختن زبان تورکی در یک صد سال گذشته است).
در ایران زبان فارسی صرفا زبان ملی فارسزبانان و یا ملت فارس (تاجیک قرن نوزده) است. همانگونه که زبان تورکی، زبان ملی ملت تورک و یا تورکزبانان این کشور است. به عنوان مثال در حالیکه فارسزبانهای استانهای فارس، کرمان، اصفهان، سمنان و خراسان رضوی همه بخشی از ملت فارساند، تورکزبانهای استانهای مذکور بخشی از ملتی دیگر بنام تورکاند. زیرا زبان ملیشان متفاوت است. با این وصف زبان فارسی و یا هیچ زبان دیگر رایج در ایران، زبان ملی همهی ملتها و اقلیتهای ملی (ملیتهای) این کشور نبوده و نیست. بلکه منحصرا و صرفا زبان ملی یکی از این ملتها، یعنی ملتی که به طور تاریخی و طبیعی بدان زبان تکلم میکند است. اینکه امروز اکثریت مردم ایران زبان فارسی را میفهمند، به علت آموزش اجباری و تحمیلی این زبان در یک صد سال گذشته از سوی دولت و محروم نگهداشتن ملتهای ایران از شناخته شدن رسمی زبان و فرهنگهایشان، و ممانعت از یادگیری، تحصیل و توسعهی زبان و فرهنگهای ملیشان از سوی دولت است. آگاهی ناخواسته و تسلط اجباری بسیاری از مردم ایران به زبان فارسی جانشین، دولتی و استعماری، به معنی ملی بودن این زبان در سراسر ایران نیست. زبان ملی تورکها تورکی است، بوده و خواهد بود.
عرضه کردن زبان ملی یکی از ملل ساکن در ایران، آن هم زبانی مانند فارسی که ابزار و محمل سیاستهای دولتی نژادپرستانه و استعماری است، به عنوان زبان ملی همهی ملل این کشور، علاوه بر تحریف و جعل واقعیتها، بیاحترامی به ملل مذکور، تحریک نمودن آنها و افروختن آتش جنگهای قومی و ملی است. ایضا هر پیشنهاد و راه حل از طرف هر کس که با فرض ملی بودن زبان فارسی برای همهی مردمان و ملل ساکن در ایران به پیش رانده شود، فاقد جدیت بوده، نشان از دشمنی صاحبان آنها با ملل غیر فارس ایران دارد.
فارسی در ايران «زبانی سراسری» نيست، زبانی محلی و منطقهای در شرق - مرکز ايران است
مغلطهی دوم قومیتگرایان فارس و دولت جمهوری اسلامی، «سراسری بودن زبان محلی فارسی» است. معیار سراسری و یا محلی بودن یک زبان، حضور و پراکندهگی تاریخی و طبیعی متکلمین بومی آن زبان در سراسر کشور است و نه موقعیت دولتی ویا رسمیت قانونی آن زبان. بنابر این هنگامی که سراسری بودن زبانی مانند فارسی در ایران ادعا میشود، میباید پراکندهگی تاریخی و طبیعی متکلمین به فارسی -که این زبان، زبان مادری و ملی آنهاست- در سراسر ایران را نشان داد و اثبات نمود. بجا آوردن این امر و وظیفه نیز، در میان وظایف و صلاحیتهای نویسندهگان و بیانیههای سیاسی نیست. این امری است که با مشاهدات دقیق، آمارگیریهای علمی و مطالعات جوغرافیای انسانی، آن هم در محیطی آزاد، دموکراتیک و شفاف میتواند به درستی و با دقت تعیین شود. شرایطی که هیچ کدام از آنها در ایران امروز، مانند گذشته، عملا وجود ندارند.
با این همه آنچه از مطالعهی دادههای متعدد و پراکنده موجود در این عرصه به عنوان انتباهی اولیه حاصل میشود این است که زبان تورکی در شمال غرب کشور در استانهای آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی، زنجان، قزوین، همدان، اردبیل، مرکزی، کوردستان، کرمانشاهان، گیلان، تهران، البورز، قوم؛ در شمال شرق کشور در استانهای خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، گلستان، مازندران و سمنان؛ و در جنوب و در مرکز ایران در استانهای فارس، اصفهان، بوشهر، کرمان، کهگیلویه چهارمحال بختیاری، خوزستان، لورستان و هرمزگان امروز نیز مانند گذشته زبان تودهی کثیری از مردم بومی است. به عبارت دیگر، زبان تورکی در همهی استانهای کشور - به جز در اراضی منطبق بر سه استان فعلی ایلام، یزد و سیستان و بلوچستان- در شمال غرب، شمال شرق، جنوب و مرکز ایران به شکل زبان اکثریت و یا زبان اقلیت، و به مثابهی زبان اول بخش عمدهای از مردم بومی رایج است. از این رو زبان تورکی در ایران، به لحاظ پراکندهگی طبیعی و تاریخی متکلمین آن، میتواند به راحتی به عنوان زبانی سراسری تلقی گردد.
در بارهی زبان فارسی (تاجیکی سابق)، که در قرن نوزده زبان مادری صرفا ٥ تا١٠ درصد از جمعیت کشور بود، میتوان گفت که این زبان پس از بیش از یک صد سال سیاست آسیمیلاسیون و فارسسازی اجباری، حمایتهای دولتی همهجانبه و با اعمال تدابیر تبعیضآمیز و غیر دموکراتیک بسیار دیگر، از جمله ممنوعیت زبان تورکی، بویژه در دهههای اخیر توانسته است موقعیت زبان رابط اجباری - تحمیلی - رسمی - دولتی را پیدا نماید. اما زبان فارسی علی رغم این موقعیت غیر طبیعی و تحمیلی خود، در ایران هرگز زبانی سراسری نبوده و نیست (زبان فارسی به یک معنا و مجازا سراسری است. فارسی زبانی است که از طرف دولت بر مردم و ملل این کشور در سراسر ایران تحمیل شده است). چنانچه طبق منابع متعدد تا ربع اول قرن بیستم در هیچکدام از اراضی منطبق بر استانهای فعلی آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی، زنجان، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، خراسان شمالی، سیستان بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کهگیلویه، چهار محال بختیاری، لورستان، ایلام و کوردستان، یا فارسزبانان - تاجیکهای بومی اصلا یافت نمیشدند و یا در صورت وجود جمعیت آنها درصد بسیار کوچکی از کل جمعیت استان را تشکیل میداد. فی الواقع امروز نیز زبان فارسی صرفا زبان بومی منطقهی ملی فارسستان و زبانی به غایت محلی است («فارسستان» و یا منطقهی به همپیوسته فارسنشین کشور، از مناطق فارسنشین هفت استان خراسان رضوی، خراسان جنوبی، سمنان، کرمان، یزد، اصفهان و فارس و بخشهای کوچک فارسنشین در استانهای مجاور مانند تهران، البورز و قوم متشکل است).
میباید از مشترکنمایان زبان فارسی پرسید چگونه است این زبان که صرفا بومی هفت استان از ٣١ استان کشور، آن هم به طور متمرکز در شرق و مرکز است زبانی سراسری است، اما زبان تورکی که احتمالا به جز استانهای بلوچستان، ایلام و یزد در سراسر سطح کشور حضوری تاریخی و پراکندهگیای طبیعی دارد، زبانی محلی است؟ نیروهای سیاسی فارس- موسوم به سراسری میبایست از محلی نامیدن و محلی تلقی نمودن زبان سراسری تورکی و از سراسری نامیدن و سراسری تلقی کردن زبان محلی فارسی در ایران اکیدا خودداری نمایند. زبان فارسی همان قدر سراسری است که خود این سازمانهای سیاسی فارس!. هر فرض و پیشنهاد و راه حلی که در آن زبان تورکی به عنوان زبانی محلی و زبان فارسی به عنوان زبانی سراسری فرض شود، نشان از ناآگاهی صاحبان آنها از شرایط ایران دارد و بنابراین راه حل نبوده، خود مانعی بر سر راه حل مسئلهی ملی در ایران است.
فارسی، «زبان مشترک» ملتهای ساکن در ايران نيست. زبان مشترک فارسها، تاجيکها و پارسیهای ايران است
مغلطهی سوم قومیتگرایان فارس و دولت جمهوری اسلامی در بارهی «مشترک بودن فارسی»، بین فارسزبانان کشور و دیگر ملل ساکن در ایران است. این دروغ که اخیرا از سوی قومیتگرایان و فارسگرایان از جمله مانقورتهای تورک ایرانگرا و یا پانایرانیستهای خجالتی بر آن تاکید بسیار میشود، عینا در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز آمده و با تکرار مشترک بودن زبان فارسی در این اصل، صورت دروغی قانونی به خود گرفته است. حال آنکه در داخل ایران علاوه بر فارسها، صرفا شش اقلیت ملی کمشمار وجود دارند که زبان مشترکشان فارسی-دری-تاجیکی و یا لهجههای بینابینی است. در سطح کشوری این گروههای ملی که زبانشان به لحاظ زبانشناسی میتواند لهجههای گوناگون یک زبان واحد تلقی گردد عبارتند از:
١) ملت و یا قوم فارس. این گروه تا قرن بیستم اغلب تاجیک نامیده میشد.
٢) گروههائی منسوب به ملیت (و یا اقلیت ملی) تاجیکزبان در استانهای مازندران و خراسان؛ شامل خاورها (هزارههای غربی و یا درهزینات، هزارههای شرقی و یا بربرها)، چاراویماقها (تیمانیها، فیروزکوهیها، تیموریها، جمشیدیها، هزاره قلعه نوئیها). بسیاری از این گروهها، تورکها و موغولهای تاجیکزبان شده در قرون اخیراند.
٣) گروههایی منسوب به ملیت و یا اقلیت ملی یهود در ایران و خارج آن نیز به لهجههای ویژهای از زبان تاجیکی-فارسی به نام جودی-جیدی (جهودی) سخن میگویند. در ایران این دسته شامل بخشی از یهودیان در جنوب تورکایلی (همدان)، و بسیاری از یهودیان فارسستان است. بخشی دیگر از یهودیان فارسستان در تهران، اصفهان، شیراز، کاشان و ... لهجهی دلیجانی زبان راجی را بکار میبردند. از سوی دیگر یهودیان بخشهائی از خراسان (محمدآباد، لطف آباد، نوخندان، ..)، و اغلب یهودیان منطقهی آزربایجان در تورکایلی علاوه بر زبان آرامی-عبری خود موسوم به «لشان دادان»، زبان تورکی را به عنوان زبان دوم خود بکار میبردند.
٤، ٥، ٦) گروههائی کمشمار از اعراب (بیرجند، قائن، سرخس، ...)، بلوچها (جوین، نیشابور، ترشیز،...) در خراسان، و کولیهای تغییر زبان داده.
٧) اقلیت ملی پارسی در استانهای یزد و کرمان فارسستان. این گروه زرتشتیانی هستند که به لهجهی تاجیکی-دری سخن میگویند.
در
سطح منطقهای زبان فارسی زبان مشترک سه دستهی زیر است:
١)
فارس-دری-تاجیک زبانهای ساکن در ایران،
٢)
دری و تاجیکزبانهای ساکن در افغانستان و تاجیکستان و کشورهای همجوار،
٣) برخی از یهودیان تاجیک-دری زبان ایرانی و غیر ایرانی.
بنابر این فارسی به جز فارسان - افارسه، تاجیکزبانان – اتاجکه (هزاره، ....) و شمار قلیلی از یهودیان، اعراب، بلوچها و کولیهای فارسزبان شده، زبان مشترک هیچکدام از دیگر ملتها و ملیتهای (اقلیتهای ملی) عمدهی ساکن در ایران نیست. این زبان صرفا زبان مشترک دستهجات فارسزبان-تاجیکزبان مذکور است. همانگونه که زبان تورکی، زبان مشترک همهی تورکزبانهای ساکن در ایران و تورکان جمهوری آزربایجان، گورجستان، تورکیه، عراق، سوریه، بولغارستان، یونان و قبرس؛ و زبان کوردی زبان مشترک همهی کوردزبانهای ایران و کوردان تورکیه، عراق و سوریه است. بین تورکان و فارسان چه در داخل ایران و چه در سطح منطقه هیچ زبان مشترکی وجود ندارد. هم از اینرو سخن گفتن از زبان فارسی به عنوان زبان مشترک فارسها و تورکهای ساکن در ایران سخنی گزاف و پوچ است. اساسا در ایران چندملتی و چندملیتی که هر کدام از ملتها و ملیتهای آن دارای زبانی ملی از آن خودند، بحث زبان مشترک بحثی زائد است. کسانی که ادعا میکنند فارسی زبان مشترک مردمان ایران است آگاهانه و یا ناآگاهانه «زبان مشترک» را با «زبان رابط تحمیلی» بین ملتهای ساکن در ایران و یا «زبان اجباری رسمی و دولتی»؛ نیز «جبر و تحمیل» را با «اشتراک» خلط میکنند. مشترک نامیدن زبان فارسی تحمیلی و استعماری، چشم بستن بر سیاستهای آسیمیلاسیون و فارسسازی اجباری، استعمار خشن فرهنگی و پاکسازی زبانی اعمال شده در ایران، چشم بستن بر ستم و تبعیض نهادینه شدهی ملی و فرهنگی، توتالیتاریسم مزمن در تاریخ اخیر ایران و اهانت به هویت و غرور ملی ملل و اقلیتهای ملی غیر فارس ساکن در ایران است.
دليل اصرار بر دروغ مشترک، ملی و سراسری بودن زبان فارسی چيست؟
ادعای مشترک، ملی و یا سراسری بودن زبان فارسی از طرف دولت و قومیتگرایان فارس و بعضی از مانقورتهای ایرانگرا و آزربایجانگرا، ادعائی از سر تفنن نیست. بلکه زمینهسازی برای گنجاندن مردم ایران در قالب تعریف «ملت ایران» است. زیرا همانگونه که در سطح جهان و بطور گستردهای پذیرفته شده است، در اغلب موارد برای ملت نامیدن دستهای از مردم، داشتن زبان واحد شرطی لازم است. با این تعریف مورد قبول جهانی، وجود ملتی بنام ایران قابل اثبات نبوده، بلکه خود بخود و بی هیچ گفتگو نفی میگردد. برای رفع این مشکل، دولت ایران و قومیتگرایان فارس مفاهیم زبانهای «رسمی»، «سراسری»، «رابط»، «مشترک» و «ملی» را با هم در آمیخته، نخست زبان «رسمی» فارسی را «سراسری» مینمایانند و زبان «رابط اجباری» فارسی را به عنوان زبان «مشترک داوطلبانه» قلمداد میکنند. سپس این زبان گویا سراسری و مشترک داوطلبانه را به جای زبان «ملی» تاریخی ملل ایران جا میزنند و به گمان خود با این ترفند و چشمبندی، و پس از آنکه همهی مردم ایران را دارای یک زبان ملی (فارسی) کردند، ملت بودن هر کدام از ملل ساکن در ایران را نفی و ملت واحد بودن کل مردم ایران را اثبات میکنند.
فی الواقع تاریخ سد سال اخیر ایران پس از انقلاب ضد تورک مشروطیت در سال ١٩٠٥ و بویژه پس از کودتای سوم اسفند ١٩٢٠ تاکنون، عبارت بوده است از اجرائی نمودن طرح فوق که سیاست درازمدت و استراتژیک قومیتگرایان فارس و در عین حال مورد حمایت دولتهای استعماری خارجی در رابطه با زبانهای ملل ساکن در ایران است. یعنی تبدیل گام به گام «زبان گروه ملی اقلیت فارس» نخست به «زبان رسمی و دولتی» کشور، بعد از آن به «زبان رابط و سراسری» بین ملل ایران، سپس به «زبان مشترک و یا دوم» مردمان ایران، و در نهایت به «زبان مادری- ملی» (زبان اول ویا زبان تاریخی) همهی ایرانیان. رژیم پهلوی دو هدف نخست یعنی رسمی و دولتی نمودن فارسی و تبدیل آن به زبان رابط ملل ساکن در ایران را با موفقیت محقق کرد. اکنون نیز جمهوری اسلامی در ادامهی وظیفهی ساختن ملت واحد ایرانی فارسزبان- گرچه بیهوده - در حال اجرای دو هدف بعدی، یعنی تبدیل زبان فارسی به زبان مشترک و در نهایت به زبان مادری و سراسری همهی ایرانیان است.
از همین رو میباید تذکر داد و آگاه بود که پس از جنبش ضد تورک مشروطیت و به ویژه به روی کار آورده شدن دولت پهلوی تا به امروز، هر گونه دخل و تصرف دولتی و تغییر اجباری حادثه در وضعیت زبانهای رایج در ایران، و مشخصا ارتقاء موقعیت زبان گروه ملی اقلیت فارس-تاجیک به عنوان زبان رابط و یا تنها زبان رسمی دولت مرکزی ایران، و احیانا با فارسزبان شدن گروههائی از مردم، تبدیل آن به یک زبان مشترک، فاقد مشروعیت و حقانیت بوده و از طرف شخصیتها و اورگانهای فرهنگی و سیاسی صلاحیتدار ملتهای ساکن در ایران مطلقا نباید به رسمیت شناخته شوند و نخواهند شد. اینگونه تغییرات که نتیجهی سیاست فارسسازی اجباریاند، طبیعتا در تعریف هویت ملی مردمان ایران و یا بازسازی و ساختار سیاسی و اداری ایران دموکراتیک نیز هرگز و اصلا ملاک عمل قرار نخواهند گرفت.
برای مطالعهی بيشتر:
همهی
زبانهای رایج در ایران، بلا استثناء میباید رسمی شوند
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post.html
رفع
بعضی از شبهات در بارهی رسمیت زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_12.html
باز
هم معضل رسمیت زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_18.html
دهکدهی
جهانی و زبان فارسی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_21.html
رسمی
بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مودرنیته
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_15.html
افول
ستارهی زبان فارسی به عنوان زبان رابط. فارسی میباید به مرزهای طبیعی خود عقبنشینی
کند
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_3.html
عقبگرد
به سنگر ملی، مشترک و سراسری
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_16.html
اعلامیهی
جهانی حقوق زبانی Universal
Declaration of Linguistic Rights
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_14.html
در
دفاع از تاتها، تالشها، گیلکها و حقوق و زبانشان
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_25.html
مصوبهی
حکومت احمدینژاد در بارهی تدریس اختیاری دو واحد درسی اختیاری زبان و ادبیات
تورکی در دانشگاهها
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_31.html
اشکالات
اصل ١٥ قانون اساسی و مسئلهی خط و زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_14.html
جمهوریتخواهی
فارسی و مسالهی ملی در ایران، نگاهی به طرح پیشنهادی و. انصاری-س. مددی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_31.html
همدان
میخواست تورکی، زبان رابط بین المللی جهان اسلام شود
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_12.html
اعلانیهی
تورکی کونسولگری بریتانیا در کرمانشاه
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/06/blog-post.html
مورد
ایران: نژادپرستی زبانی، نسلکُشی زبانی و زبانکُشی دولتی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_18.html
اسناد
دولتی در بارهی منسوخ کردن زبان تورکی و فارسسازی اجباری تورکها توسط مدارس
فارسیزبان بنا به گزارشات رسمی سالهای ١٣٠٤-١٣٠١
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post.html
هویتپروری
و برابریخواهی ملی تورک، مبارزهای علیه نژادپرستی، نئوفاشیسم و نئوکولونیالیسم
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_15.html
تورکیخوانی
و تورکینویسی و رسمیت زبان تورکی، ضرورت مودرنیته و مدنی و معاصر شدن مردمان ایران
است
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/blog-post_22.html
سیاست
انکار و سرکوب هویت و ملت تورک ورشکست شده است
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_10.html
ناسیونالیستهای
افراطی فارس و پانایرانیستها، از چپ و راست و بنیادگرا و ... نازیستهای ایران و
خاورمیانهاند.
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post.html
کانون
مبارزه با نژادپرستی و تورکستیزی در ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_10.html
زدن
افسار اولاغ به سر کودکان تورک و بستنشان به آخور تا مثل آدم به فارسی حرف بزنند
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_9.html
تکلم
به لهجهی اجنبی تورکی اکیداً ممنوع است. با زبان شیرین فارسی صحبت کنید!
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_4.html
یک
سند تاریخی: تحمیل زبان فارسی به شاگردان تورک با توبیخ و اخطار و قدغن نمودن تورکی
حرف زدن در مدارس
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_30.html
کتاب
درسی مشروطیت: بعد از این تورکی حرف نزنیم. اگر او تورکی حرف زد جواب ندهیم
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/04/blog-post_19.html
جلوگیری
از جار زدن به زبان تورکی در مدارس شهر بین (بن)، استان چهارمحال بختیاری - ایران
مرکزی
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_11.html
قومیتگرائی
افراطی فارسی و مراسم کتابسوزی ٢٦ آذر سال ١٣٢٥ در آزربایجان
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_22.html
بخشنامهی
ادارهی فرهنگ آزربایجان برای رایج ساختن نام و هویت قومی آذری و آذربایجانی به جای
تورک
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/10/blog-post_12.html
دستور
مظفرالدین شاه قاجار برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به
تعلم آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post.html
٩٨مین
سالگرد تاسیس مدرسهی تورک خیر یوردو (صلاحیه) اورمیه و ١٠٧مین سالگرد مدرسهی
تورک بالوو-بالاو و یادی از حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_22.html
رابینو:
روستائیان همدان تورکاند و کلمهای فارسی نمیدانند.
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_13.html
دانشآموزان
تورک کوریجان- کبود راهنگ- همدان اصلاً زبان فارسی نمیدانند
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/blog-post_28.html
همدان
میخواست تورکی، زبان رابط بین المللی جهان اسلام شود
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_12.html
نهای
به آن چشمهای مهربان و پر امید
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_35.html
آقای
آیت الله، شما چرا تورکی یاد نگرفتهاید؟!
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_28.html
مطالبات
بنیادین مردم تورک در سراسر ایران، فارغ از استان، لهجه، مذهب و گرایشات سیاسی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/01/blog-post.html
تحریم
مدارس فارسی در یک روز و یا یک ساعت مشخص در سراسر ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_23.html
بهار
تورکیزبانان ایران
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post.html
یونسی
دستیار رئیس جمهور و بطحایی وزیر آموزش و پرورش، نفوذی موساد و سیا هستند
No comments:
Post a Comment