Wednesday, July 12, 2017

رفع بعضی از شبهات در باره‌ی رسمیت زبان تورکی

رفع بعضی از شبهات در باره‌ی

رسمیت زبان تورکی

  

مئهران باهارلی




سؤزوموز

١-برخی از گروه‌های فارس‌مرکز سراسری، به تازه‌گی و کم کم اعتراف می‌کنند که گویا مردم حق دارند در کنار «زبان رسمی و مشترک فارسی»، به زبان‌های مادری خود نیز صحبت کنند! حال آنکه خط قرمز «رسمی و مشترک بودن زبان فارسی»، که از سوی فارس‌گرایان کشیده می‌شود، بر استقامتی است که دیگر جهت‌گیری درست آن در ایران تماماً زیر سوال است.

این ادعا که «زبان فارسی‌ زبان مشترک ملل ایران است، در آینده نیز کماکان تنها زبان رسمی و دولتی ایران و زبان رابط بین ملل و بین دول خودمختار – فدرال - کونفدرال – جماهیری این کشور باقی خواهد ماند، ملت‌های غیر فارس هم هم‌چنان ملزم به آموختن آن خواهند بود»، ... همه اوهام و فرض‌هائی نادرست‌اند. آنچه که این دوستان افراطی آریاگرا آن را تبلیغ و مدافعه می‌کنند، مربوط به سده‌ی ۲۱ نیست، گفتمان راست‌گرایان افراطی و ساده‌انگاران قرن ۱۹ است. جوامع ایرانی به سرعت خود را از این گونه گفتمان‌های نخ‌نما کنار می‌کشند. هم‌کشوری‌های فارس باید سعی کنند با ذهنیت و روش‌های جدیدی، از جمله با توسل به اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و حقوق زبانی، مصوبات دائماً به روز شونده‌ی اتحادیه و شورا و پارلمان اوروپا، آشنایی با یکی از زبان‌های ملل غیر فارس کائن در ایران، و داشتن نیم‌نگاهی به آنچه در افغانستان و عراق و تورکیه و ...می‌گذرد، گفتمان‌های جذاب‌تر و جدیدتری برای بحث و عرضه به ملل غیر فارس در ایران پیدا کنند. 

 ٢- گفته می‌شود: «هر کشوری باید دارای یک زبان رسمی و ملی باشد». در جواب می‌گوئیم:

-این ادعا بر فرضی تماماً غیر واقعی و نادرست متکی است. چه کسی گفته است که هر کشوری باید فقط یک زبان ملی و رسمی داشته باشد؟ هیچ اصل و قانون و منطقی وجود ندارد که در کشور کثیرالمله‌ی ایران، که در آن دو ملت عمده‌ی فارس و تورک دارای جمعیت تقریباً یک‌سانی‌اند، و هیچ‌کدام به تنهایی اکثریت مطلق را نیز تشکیل نمی‌دهند، به انتخاب یک زبان رسمی برای دولت مرکزی مجبور بود. ایران کشوری چندملتی است و شرایط آن به کشورهایی مانند سوئیس و کانادا و هندوستان و یا افغانستان همسایه شباهت دارد. می‌بایست اقلاً زبان تورکی، زبان رسمی سراسری دولت مرکزی ایران اعلام شود و دیگر زبان‌های ملی مانند عربی، لوری، کوردی، بلوچی، تورکمنی، گیلکی، مازنی، لاری و ... نیز در مناطق ملی ویژه‌ی خود همه رسمیت داشته، زبان دولتی باشند.

- رسمیت انحصاری زبان فارسی، به معنی غیر رسمی شمردن ضمنی زبان‌های ملی دیگر از طرف دولت است. در حالی که به لحاظ استانداردهای معاصر حقوق بشری و دولت‌مداری مودرن، هیچ دولتی، همانند دین و مذهب و عقیده‌، حق غیر رسمی نمودن هیچ‌ زبانی را ندارد.

٣- گفته می‌شود «مساله‌ی تحصیل به زبان مادری قضیه‌ای خیلی پیچیده است که متخصصان باید با در نظر گرفتن تمام جوانب در باره‌ی آن تصمیم‌گیری بکنند. آیا هزینه‌های پرسونلی و مالی چنین جریانی مثلاً در تمام دوره‌ی دبستان و دبیرستان و دانشگاه اصلاً موجود هست؟». در جواب باید گفت:

-مساله‌ی تحصیل به زبان تورکی، مساله‌ی ملت تورک است و ملت فارس، چه در قالب روشن‌فکران و سیاسیون و چه در قالب دولت فارس، حق و صلاحیت تصمیم‌گیری در باره‌ی آن را ندارند. جامعه و دولت فارس صرفا می‌توانند در باره‌ی لزوم و یا عدم لزوم تحصیل به زبان فارسی برای فارس‌ها تئوری‌پردازی کنند، یعنی حد و اندازه‌ی خود را بدانند.

- دولتی و رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در ایران بسیار پرهزینه‌تر است. منتها هزینه‌ی آن را ملل غیر فارس می‌پردازند. نابودی زبان‌ها و فرهنگ‌ها و هویت‌های ملیت‌ها و ملل ایران و از بین رفتن رنگارنگی و غنا و مدنیت‌های این کشور، تجرید مردمان ایران از دنیای مدنی مودرن و جوامع دموکراتیک و اوروپائی همسایه و مآلاً تحمیل جامعه‌ای تک‌رنگ و بدوی به مردمان ایران و منطقه‌ی خاورمیانه، هزینه‌ای است که مردم ایران با تسلط انحصاری زبان و فرهنگ و قوم فارس بر کشور در حال پرداختن آنند. هزینه‌ای سنگین‌تر از این؟

- هنگامی که زبان فارسی در دوره‌ی مشروطیت به صورت دوفاکتو و در دوره‌ی جمهوری اسلامی ایران به صورت دوژور زبان رسمی انحصاری اعلان می‌شد، آیا این تصمیم از سوی متخصصان ملل غیر فارس و با در نظر گرفتن تمام جوانب اخذ شد، که اکنون برای رسمی ساختن زبان تورکی احتیاج به درنظر گرفتن تمام، جوانب آن هم از سوی متخصصان فارس باشد؟

- به چه سبب صرفاً وقتی از رسمی نمودن زبان ملت‌های غیر فارس سخن به میان می‌آید، فارس‌گرایان فوراً به یاد هزینه می‌افتند؟ اما در مورد زبان فارسی، از یک صد و بیست سال گذشته تاکنون مساله‌ی هزینه‌های رسمیت آن به ذهنشان خطور نکرده است؟

٤- گفته می‌شود «تدریس این زبان‌ها و گویش‌ها همه در صورتی نتیجه‌بخش خواهد بود که ارایه‌ی آن‌ها به صورت اختیاری در دانشگاه‌ها باشد». در جواب باید گفت:

-به چه دلیل تدریس زبان فارسی به صورت اجباری و در همه‌ی سطوح نتیجه‌بخش است، اما نتیجه‌بخش بودن تدریس زبان تورکی منوط به اختیاری بودن آن و آن هم تنها در دانشگاه‌ها است؟

- هر وقت در ایران تدریس زبان فارسی به فارس‌ها به صورت درسی اختیاری، آن هم فقط در دانشگاه‌ها در آمد، می‌توان زبان تورکی را نیز فقط‌ در دانشگاه‌ها آن هم به شکل اختیاری آموزش داد. اگر آموزش فارسی به شکلی اجباری و از مهد کودک‌ها شروع می‌شود، آموزش تورکی نیز باید از مهد کودک‌ها شروع شده و اجباری باشد. در یک کشور برای دو ملت و دو زبان برابر، دو قانون متفاوت را نمی‌توان اعمال نمود.

- همه‌ی مطالعات علمی نشان داده‌اند که بر خلاف شبهه‌ی فوق، تدریس یک زبان تنها در صورتی – از منظر حفظ و تقویت آن زبان و ادبیاتش و جلوگیری از اضمحلال آن‌ها - نتیجه‌بخش است که نه به‌ صورت اختیاری در دانشگاه‌ها، بلکه به صورت همه‌گانی و از دوره‌ی مهدکودک‌ها شروع شود.

٥ - گفته می‌شود «هویت‌پروران و برابری‌طلبان ملل ایران خواهان عوض کردن زبان ملی کشوراند». در جواب می‌گوئیم:

- زبان‌های همه‌ی ملل باشنده در ایران زبان‌های ملی هر کدام از ملل مربوطه هستند. جا زدن فارسی زبان قوم اقلیت فارس به عنوان زبان ملی ملل غیر فارس، توهین به آن ملل و ادعا و رفتاری تحریک‌کننده و جنگ‌افروزانه است.

- کسی نمی‌خواهد زبان ملی هیچ ملتی را عوض کند و یا زبان تورکی را بر ملل غیر تورک ایران تحمیل نماید. آنچه گفته می‌شود این است که به تبعیض، تحریم و سرکوب فعلی ملل و زبان‌های ملی تورکی، کوردی، عربی، بلوچی، تورکمنی، لوری، گیلکی، مازنی، لاری و ... پایان داده شود و زبان‌های ملل ساکن در ایران از حقوق برابر برخوردار شوند و همه رسمی و دولتی گردند.

٦- گفته می‌شود «در ایران سنت فارسی‌نویسی وجود دارد». در جواب می‌گوئیم:

- کسی راجع به تاریخ و سنت فارسی‌نویسی و عربی‌نویسی و ایلامی‌نویسی و .... در ایام ماضی صحبت نمی‌کند. مشکل فعلی ایران رسمی و دولتی اعلام شدن تنها یک زبان فارسی و سعی بیهوده و مهمل تحمیل و جانشین کردن زبان اقلیت فارس به جای زبان‌های ملت‌ها و ملیت‌های ایران از سوی دولت است، گیرم که قبلاً سنت ۱۰۰۰۰ ساله‌ی فارسی‌نویسی هم وجود داشته باشد – که ندارد.

- اگر سنت لاتین‌نویسی در اوروپای قرون وسطی موجود بوده است، آیا این دلیل می‌شود ملت‌های اوروپایی امروزه در قرن بیست و یکم نیز زبان ملی خود را ترک و یا قدغن کرده و زبان لاتینی را تنها زبان ملی و رسمی و دولتی خود اعلام کنند؟ جواب این سوال منفی است. به این سبب که دیگر در قرون وسطی زنده‌گی نمی‌کنیم. ممکن است فارسی در قرون وسطی، یکی از زبان‌های ادبی در غرب جهان اسلامی بوده باشد. اما این گذشته، دلیل نمی‌شود ملت‌های خاورمیانه‌ی امروز به جای زبان ملی‌شان، فارسی را تنها زبان ملی و رسمی و دولتی خویش اعلام کنند. علی رغم اصرار دولت ایران و جامعه‌ی فارس در زیستن قرون وسطایی، ملت تورک جداً نمی‌خواهد در قرون وسطی درجا بزند.

- اگر همه‌ی رسوم و سنن تاریخی، مانند رسم فارسی‌نویسی در قرون وسطائی، خوب و نیکوست، پس به چه سبب رسم کاربرد زبان تورکی در بروکراسی و ارتش امپراتوری‌ها و دولت‌های تورک حاکم بر ایران به مدت هزار و دویست سال بد باشد؟ بنا به این منطق، باید امروز زبان دولت ایران و هئیت حاکمه و ارتش و سپاه بلادرنگ تورکی اعلام شود.

٧- گفته می‌شود «فارسی همواره زبان رسمی ایران بوده است». در جواب می‌گوئیم:

-این ادعا غلط است. اولا بحث در باره‌ی زبان ایران در گذشته - به سبب ناموجود بودن مفهوم کشور ایران به معنی امروزی در گذشته بی معنی است. دوما زبان فارسی در مقاطعی از تاریخ عرب و تورک سرزمین فعلی ایران، رسمی - نه به صورت دوژور و نه به صورت دوفاکتو - نبوده است.

- در گذشته در برهه‌هایی از زمان، زبان فارسی یکی از زبان‌های ادبی منطقه بود. اما از آنجائی که در قرون وسطی، زبان رسمی و غیر رسمی دوژور یعنی توسط قانون، آن‌گونه که امروز مطرح است معنا نداشت، فارسی هم زبان رسمی دوژور هیچ دولتی، بخصوص دولت‌های تورک نبود. رسمی شدن دوژور زبان فارسی، آن هم به شکلی انحصاری از ابداعات شوم انقلاب مشروطیت و وزارت مستعمرات بریتانیا است که در نتیجه‌ی آن زبان فارسی به یک زبان تحمیلی، استعماری، دولتی و جانشین در ایران تبدیل شده است.

- رسمی بودن دوفاکتوی زبان فارسی در گذشته، لزوماً به معنی رسمی نبودن دوفاکتوی زبان تورکی در گذشته نیست. در طول تاریخ یک هزار و دویست ساله‌ی تورک تاریخ ایران، زبان تورکی همیشه یک زبان رسمی دوفاکتوی دولت‌های تورک و موغول بوده است. دولت‌های تورک حاکم بر ایران، آزربایجان، ارمنستان، گورجستان و بخش‌هائی از عراق و افغانستان و .... امروزی، هرچند زبان رسمی دوژور نداشتند اما بسته به شرایط، هم‌زمان زبان‌های تورکی و فارسی و عربی و..... را برای اداره‌ی امورات دولتی خویش به صورت زبان رسمی دوفاکتو بکار می‌بردند.

٨- گفته می‌شود «رسمی شدن زبان تورکی غیر عملی است. زیرا همه‌ی کتب چاپ ایران و کتاب‌های درسی و ... به زبان فارسی است». در جواب می‌گوئیم:

- اعتراض ملت‌های غیر فارس ایران هم دقیقاً به این وضعیت اسف‌انگیز است که چرا در حالی که اکثریت مردم ایران غیر فارس‌اند، نزدیک به تمام کتاب‌های چاپ داخل فارسی است و ایرانیان غیر فارس جبراً و از سر ناچاری به فارسی می‌نویسند. دلیل اصلی این وضعیت اسفناک، همان رسمی و دولتی شدن انحصاری زبان فارسی به همراه ممنوع شدن آموزش به زبان‌های ملی در ایران و کاربرد آن‌ها در ادارات و غیره است. با رسمی و دولتی شدن زبان‌های ملی در ایران، مردمان ایران این زبان‌ها را هم به راحتی خواهند فهمید و کتب و مطبوعات مربوطه به آن زبان‌ها هم پدیدار خواهد شد.

- در گذشته‌ای نه چندان دور زبان تورکی برای چاپ کتب و کتاب‌های درسی در تورک‌ایلی و دیگر مناطق ایران به کار می‌رفت. همانگونه که تغییر این وضعیت و چاپ همه‌ی کتب و کتاب‌های درسی به زبان فارسی در دوره‌ی مشروطیت و پهلوی و جمهوری اسلامی میسر و ممکن شد، بازگشت دوباره به وضعیت طبیعی قبلی و چاپ کتب و کتاب‌های درسی به زبان تورکی هم میسر و ممکن است.

٩- گفته می‌شود «زبان تورکی زبانی محلی است و نمی‌تواند رسمی شود». در جواب می‌گوئیم:

- تورکی در ایران زبان یک اقلیت و یا زبانی محلی نیست. زبانی سراسری و زبان اکثریت نسبی مردم ایران است. در شرایط فعلی ایران، بحث اقلیت زبانی و زبان محلی بودن، شامل زبان فارسی و قوم فارس می‌گردد، نه ملت و زبان تورک.

- خواست ملت تورک برای آموزش به زبان تورکی و رسمی و دولتی شدن آن محدود و منحصر به محل و منطقه‌ی خاصی از ایران نیست. صحبت از تدریس و رسمی شدن زبان تورکی در سرتاسر ایران ، هر جا که تورک‌ها در آن پخش‌اند و مخصوصاً پایتخت تهران و در سطح دولت مرکزی است.

١٠- گفته می‌شود «به دلیل نبودن امکانات و کادرهای لازم، تاسیس دانشگاه‌ها و فرهنگستان‌های تورکی غیر عملی است». در جواب می گوئیم:

-آنچه برای ایران از این پس غیر عملی است حاکمیت و هژمونی انحصاری زبان و فرهنگ و قوم فارس به قیمت مرگ و نابودی زبان و فرهنگ ملت‌های ساکن در ایران و با پول و ثروت‌های آن‌ها است، نه تاسیس دانشگاه‌ها و فرهنگستان‌های تورکی. در ایران در مقابل هر آنچه برای زبان فارسی وجود دارد و مشابه آن‌ها، برای زبان تورکی هم باید وجود داشته باشد. این شامل فرهنگستان زبان تورکی، بنیاد گسترش زبان تورکی، دانشگاه‌ها و دانشکده‌های تورکی، روزنامه‌ها و رادیو تلویزیون‌های سراسری تورکی و ..... . و البته در درجه‌ی نخست رسمی و دولتی اعلام نمودن زبان تورکی توسط قانون اساسی در مقیاس کشوری می‌شود.

-ملت تورک خود کاملاً قادر و توانا به تاسیس دانشگاه‌ها و فرهنگستان‌های تورکی و تهیه‌ی امکانات و کادرهای لازم برای آن‌ها است. کافی است که به تحمیل زبان قوم همسایه‌ی فارس بر وی، و به غصب و اختصاص ثروت ملی ملت تورک و کاربرد آن برای تحمیل و گسترش زبان قوم همسایه‌ی فارس و تاسیس دانشگاه‌ها و فرهنگستان‌های فارسی در مناطق غیر فارس و .... پایان داده شود. 

-همانند نظام تحصیلی تورک و رسمیت سراسری و دولتی زبان تورکی و ... مساله‌ی فرهنگستان‌ها و دانشگاه‌های تورک هم مساله‌ی ملت تورک است. جامعه‌ی فارس می‌باید از دخالت بی‌جا در امور دیگر ملل و در راس آن‌ها ملت تورک اکیدا اجتناب کند.

گئرچه‌یه هو!!!


همه‌ی زبانهای رایج در ایران، بلا استثناء می‌باید رسمی شوند
رفع بعضی از شبهات در باره‌ی رسمیت زبان تورکی
باز هم معضل رسمیت زبان تورکی
دهکده‌ی جهانی و زبان فارسی
رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دمکراسی و مدرنیته
افول ستاره‌ی زبان فارسی به عنوان زبان رابط. فارسی می‌باید به مرزهای طبیعی خود عقب‌نشینی کند
عقبگرد به سنگر ملی، مشترک و سراسری
اعلامیه جهانی حقوق زبانی  Universal Declaration of Linguistic Rights
در دفاع از تاتها، تالشها، گیلکها و حقوق و زبانشان
مصوبه‌ی حکومت احمدی‌نژاد در باره‌ی تدریس اختیاری دو واحد درسی اختیاری زبان و ادبیات تورکی در دانشگاهها

No comments:

Post a Comment