Thursday, September 23, 2021

نام تاریخی گروه ‌لهجه‌های ما: تورکمانی

 نام تاریخی گروه ‌لهجه‌های ما: تورکمانی

 

مئهران باهارلی

 

امیر علی‌شیر نوایی: نسیمی به‌ «تورکمانی» سروده ‌است

اولیاء چلبی: در همدان به «تورکمانی» صحبت می‌کنند

ابوالبرکات عبدالله سویدی: نادرشاه‌ به ‌لغت «تورکمانیه»‌ صحبت می‌کرد

اسناد روسیه‌ی تزاری-١٨٣٨: لهجه‌ی زبان تورکی تورکان قفقاز جنوبی، مانند آزربایجان ایران، «تورکمانی» است

اقوام جهان: تورک‌های ایران به ‌شیوه‌ی «تورکمانی» زبان تورکی صحبت می‌کنند

مینورسکی: لهجه‌ی نادرشاه افشار، مانند لهجه‌های تورکی در آزربایجان، «تورکمانی» بود

 در این نوشته‌ چند نمونه‌ی تاریخی از استعمال نام «تورکمان» (به فارسی «تورکمانی») برای نامیدن گروه ‌لهجه‌های ما یعنی شاخه‌ی شرقی اوغوز غربی (زبان تورکی) - در مقابل شاخه‌ی غربی اوغوز غربی (زبان تورکی) که‌ عثمانلی است را داده‌ام. 

مفهوم «تورکمان» یک زیرگروه قومی - لهجه‌ای از ملت تورک و یا اوغوزهای غربی، مفهومی متفاوت و غیر از «تورکمن»- یک ملت و زبان از اوغوزهای شرقی است. بدین شرح که گروه ‌اوغوزی زبان‌های تورکیک دارای دو شاخه‌ی شرقی و یا «زبان تورکمنی»، و شاخه‌ی غربی و یا «زبان تورکی» است. شاخه‌ی غربی و یا زبان تورکی خود به‌ دو زیر شاخه‌ی شرقی – «تورکمانی» و زیر شاخه‌ی غربی - «عثمانلی» تقسیم می‌شود[1]. در جامعه‌ی علمی معاصر و تورکولوژی مودرن، نام و مفهوم «تورکمان» به عنوان نام شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی (در مقابل تورکمن - اوغوزهای شرقی) نام و مفهومی شناخته شده و مقبول است. در ادبیات علمی و تورکولوژی، دو مفهوم متفاوت تورکمان - شاخه‌ی شرقی اوغوزهای غربی و تورکمن- اوغوزهای شرقی، عموما با نگارش‌های متفاوت، به عنوان نمونه تورکمان به شکلTurcoman Turkoman و تورکمن به شکل Turkmen  از هم مشخص می‌شوند.

مراد از «تورکمان» در مبحث حاضر، گروه‌های تورک و یا اوغوز غربی در غرب آسیا، ایران، قفقاز، آناتولی، خاورمیانه‌ی عربی و .... بود که ساختار ایلی و یا علایق طائفه‌ای خود را هنوز حفظ کرده بودند، در مقابل تورکان عثمانلی که بیشتر شهرنشین بودند. به مرور زمان به تمام گروه‌های اوغوز غربی چه با ساختار ایلی - علائق طائفه‌ای و چه کاملا شهرنشین، که به لهجه‌های تورکمانان مذکور صحبت می‌کردند - مانند اهالی شهرهای تورک‌ایلی و پایتخت‌هایشان تبریز و .... در دوره‌ی قاراقویون‌لو و آغ‌قویون‌لو و قیزیل‌باشیه و افشار و قاجار - هم «تورکمان»، و به سرزمین و موطن آن ها در شرق و مرکز و جنوب آناتولی و قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران «تورکمانیه – تورکمانیا» گفته شد.  

در بسیاری از منابع به لهجه‌های عثمانلی، «تورکی رومی»؛ و به لهجه‌های تورکمانی رایج در قلمروی دولت قیزیل‌باشیه، «تورکی قیزیل‌باشی» هم گفته شده است. باید توجه داشت که تصنیف لهجه‌های زبان تورکی به دو گروه تورکمانی و رومی یک وسواس و پردقتی عالمانه و نه به سبب وجود فرق فاحش بین آن‌ها است. زیرا در آن هنگام فرق و افتراق بین لهجه‌های تورکمانی و رومی زبان تورکی، از فرق بین لهجه‌های زبان فارسی در محلات گوناگون یک شهر معین فارس - تاجیک‌نشین هم کم‌تر بود. با این‌همه تورکمان نامیدن لهجه‌های شرقی زبان تورکی توسط نوایی، یک نام‌گذاری دقیق و بجا است. زیرا از نام زیرگروه‌ قومی تورکمان که متکلم به‌ آن لهجه ‌بودند و هستند گرفته‌ شده ‌است.

لهجه‌های تورکمانی زبان تورکی (شاخه‌ی شرقی اوغوز غربی)، عناصری از تورکی شرقی و جغتایی و موغولی را نیز در خود دارند و این طبیعی است. زیرا گروه لهجه‌های شرقی و یا تورکمانی اوغوز غربی و یا زبان تورکی، علی رغم وجه غالب اوغوزی‌شان، به طور بسیار وسیعی آمیخته با عناصر تورکی شرقی - جغتایی و زبان موغولی هستند. اساسا وجود گسترده‌ی عناصر تورکی شرقی و موغولی در لهجه‌های تورکمانی است که آن‌ها را متمایز و متباین از لهجه‌های غربی (عثمانلی) اوغوز غربی و یا زبان تورکی کرده است.

از خبط‌های بی شمار جریان غیر ملی – ضد ملی آزربایجان‌گرایی، مانند تغییر نام ملت ما از «تورک» به اسم ایرانیک «آزربایجانی»، تغییر نام لهجه‌های تورکی ملت ما «تورکمانی»، به نام ایرانیک «آزربایجانی»؛ و در ادامه‌ی آن تلاش برای تعمیم مفهوم ایرانیک آزربایجان و نامیدن کل وطن تورک با آن است. حال آن‌که در طول تاریخ، خودنام‌گذاری ملی طبیعی و داوطلبانه‌ی مردم ما «تورک»، عمده‌ترین نام قومی او «تورکمان»، نام زبانش «تورکی» و نام گروه لهجه‌هایش «تورکمانی»، و بر این مبانی نام وطن او به سبب تعلق به توده‌ی تورکمان و تورک، به ترتیب «تورکمانیا» و «تورک‌ایلی» (با فورم فارسی تورکستان) بوده است و بعد از این هم خواهد بود. نامیدن دولت ملی تورک‌های اوغوز غربی در قفقاز با نام ایرانیک «آزربایجان»، و تبلیغ این نام‌گذاری ضد ملی برای دولت ملی فدرال و یا مستقل آینده‌ی تورک‌های اوغوز غربی ساکن در تورک‌ایلی (به جای نام‌هایی با مبنای تاریخی و حاوی نام قومی – ملی او مانند دولت تورک‌ایلی، دولت تورکمانیا، ...)، هم خبط دیگر جریان آزربایجان‌گرا است.










١- امیر علی‌ شیر نوایی: نسیمی به ‌تورکمانی سروده ‌است

امیر علی شیر نوایی از اعاظم محررین و شعرا و ادبای جهان تورکیک، در کتاب «نسائم المحبه من شمائم الفتوه»[2]، (ترجمه‌ای از نفحات الانس جامی که نوایی احوالات بزرگان تورک را به آن افزوده) به‌ هنگام ذکر شرح حال عمادالدین نسیمی؛ شاعر بزرگ تورک (اوغوزهای غربی) که به همراه نوایی و فضولی یکی از سه غول شعر جهان تورکیک شمرده می‌شود، می‌گوید او به‌ لهجه‌های رومی و تورکمانی زبان تورکی شعر سروده‌ است. نوایی در این بیان، لهجه‌های غربی اوغوز غربی و یا زبان تورکی را «رومی»، و لهجه‌های شرقی اوغوز غربی و یا زبان تورکی را «تورکمانی» می‌نامد.

سَیدُ نَسِیمِی قَدَّسَ اَللَّهُ تَعَالَی رُوحَهُ [یوُجا تانری تینی‌نی قوُتاتسین!]:

«عراق و روم طرفی‌داغی مُلک‌دین ایرکان‌دور. رومی و تورکمانی تیل بیله‌ نظم آییتیپ‌دورور. نظمی‌دا حقایق و معارف به‌ غایت کوپ مندرج‌دور. مذکور بولغان مُلک اهلی‌غه‌ آنینگ شعری مقابله‌سی‌دا شعر همانا که‌ یوق‌تور. تقلید اهلی آنی مذهبی‌[نگ]دا قصور تهمتی‌غه‌ متّهم قیلیپ، شهید قیلدی‌لار. مشهور مونداق‌تور کیم تیری‌سین سویار حکم بولوپ‌تور. اول حالت‌دا بو شعرنی دیب‌دور که:

بیت

قبله‌دور یوزونگ نگارا، قاش‌لارونگ محراب‌لار

صورتونگ مصحف، ولی خال و خطونگ اِعراب‌لار

و بو شعرنینگ تخلّصی اوشبو مدّعاغه ‌دالّ‌دورور کیم:

بیت

ائی نسیمی چون میسّر بولدی اقبالِ وصال

قوی تیرینگ‌نی سویسا سویسون بو پلید قصّاب‌لار»

ترجمه: «سیّد نسیمی –خدای متعالی روحش را تقدیس کناد - از مملکت طرف عراق و روم است. به‌ [لهجه‌های] رومی و تورکمانی نظم سروده‌ است. در نظم او حقایق و معارف به غایت بسیار مندرج است. در میان اهالی مملکت مذکور، شعری هم‌مرتبه‌ی شعر او، همانا وجود ندارد. اهل تقلید، وی را به اتهام وجود قصور در مذهبش متهم و شهید کردند. مشهور چنین است که حکم به کَندن پوستش داده شده است. او در این حین (کَنده شدن پوستش) این شعر را گفته است که:

بیت

ای نگار، رخت قبله و ابروانت محراب‌ها هستند

صورتت قرآن، و امّا خال و خطّت اِعراب‌ها هستند

و تخلّص این شعر بر این مدّعا دلالت می‌کند که:

بیت:

ای نسیمی، چونکه اقبال وصال میسر شد

بگذار این قصّاب‌های پلید اگر می‌خواهند پوستت را بکَنند».

این تورکمان دقیقا همان هویت قومی است که ‌نسیمی هم خود را با آن می‌نامید و معرفی می‌کرد:

نسیمی:

عربینگ نطقی باغ‌لاندی دیلینگ‌ده‌ن

سه‌نی کیم‌دیر دییه‌ن که «‌تورکمان» سن؟

٢-اولیاء چلبی: در همدان به تورکمانی صحبت می‌کنند

در این نمونه که مربوط به نیمه‌ی اول قرن هفده (١٦٤٠) است، اولیاء چلبی سیاح مشهور عثمانلی در اثر معظم خود «سیاحت‌نامه»[3]، لهجه‌های زبان تورکی رایج در همدان و یا بخش «ایراق‌ایل» (علی شوکور بیگ سابق) واقع در قسمت جنوبی «تورک‌ایلی» را «تورکمانی» می‌نامد و سپس نمونه‌هایی از لهجه‌ی تورکمانی مذکور را می‌دهد:

اوصافِ شهرِ همدان، ..... لسان‌لاری- تورکمان لسانی اوزه‌ره ‌سؤیله‌شیرله‌ر: «هاردا ایدین»، «پس مه‌ن نئیله‌ره‌م»، «مه‌ن دیله‌دیییم ائده‌ر مین»، «هزیتسه‌ (؟) مین». یمین‌له‌ری «گؤزه‌ل‌جه ‌شاه‌ باشی‌چون»، و «علی مرتضی حقّی‌چون» و «دووازده ‌امام‌لار ارواحی‌چون» دیرله‌ر....

ترجمه: اوصاف شهر همدان، .... زبان‌هایشان- بنا به زبان تورکمان مکالمه می‌کنند: : «هاردا ایدین»، «پس مه‌ن نئیله‌ره‌م»، «مه‌ن دیله‌دیییم ائده‌ر مین»، «هزیتسه‌ (؟) مین». یمین‌له‌ری «گؤزه‌ل‌جه ‌شاه‌ باشی‌چون»، و «علی مرتضی حقّی‌چون» و «دووازده ‌امام‌لار ارواحی‌چون» می‌گویند...

٣-ابوالبرکات عبدالله ‌سویدی: نادرشاه‌ به ‌لغت تورکمانیه ‌صحبت می‌کرد

ابوالبرکات علامه‌ شیخ عبدالله ‌بن حسین سویدی (١٧٩٣-١٧٦١) که ‌در قورولتای نجف به‌ صفت وکیل مطلق العنان نادرشاه‌ افشار شرکت داشت، در کتاب خود بنام «الحجج القطعیه ‌لاتفاق الفرق الاسلامیه» به زبان عربی گزارشی دقیق و مفصل از قورولتای نجف داده ‌است. این کتاب توسط سرطبیب گئوره‌ک‌زاده ‌حافظ حسن افندی (١٨٠١-١٧٢٧) در سال ١٧٩٢ با نام «وقایع‌نامه‌ی نادرشاه‌ در مذهب شیعه‌ی جعفریه» به ‌تورکی ترجمه ‌شده ‌است[4].

‌سویدی در کتاب خود تصریح می‌کند در طول قورولتای نجف مکالمات نادرشاه‌ و دیگر مقامات افشاری همه به‌ لهجه‌ی «تورکمانی» زبان تورکی بود. وی هم‌چنین در کتاب خود نقل قول‌ها و مکالمات بکر و متعدد و مهمی از نادرشاه‌ و دیگر مقامات دولت افشاری به ‌لهجه‌ی تورکمانی را نقل کرده‌ که‌ دارای تفاوت فوق العاده ‌اندکی با لهجه‌ی عثمانلی هستند. به‌ عنوان نمونه ‌در جمله‌ی زیرین نادرشاه‌ در صص ٣٦-٣٥ از ترجمه‌ی تورکی، تنها چیزی که‌ آن را تورکمانی می‌کند، استفاده‌ از فورم «چاغ» به‌ جای «ساغ» (که ‌در هر دو لهجه‌ی تورکمانی و عثمانلی عینا وجود دارد)، و کاربرد کلمات عربی کم‌تر در سخنان تورکی نادرشاه نسبت به‌ جمله‌ی سویدی است که‌ در آن صرفا فعل پایان جمله «.ده‌دیرله‌ر» تورکی و بقیه‌ عربی است:

«[نادرشاه] بانا لغاتِ تورکمانیه ایله‌ خطاب ائیله‌ییپ و اوّل ائیله‌دییی گیبی، یینه ‌صوتِ اعلاء ایله‌ «احمد خان‌ین کیفی نیجه‌دیر، چاغ می‌دیر و نه‌ عالم‌ده‌دیر؟» دئدیک‌ده، فقیر داخی «الحمدالله ‌ولی نعمت صفا و عافیت‌ده‌دیرله‌ر» دئدیم».

ترجمه: «نادرشاه ‌با لغت تورکمانی به ‌من خطاب کرد و هنگامی که‌ - همان‌گونه‌ که ‌قبلا هم انجام داده‌ بود - با صدای بلند گفت: حال احمد خان چطور است، آیا سالم است، در چه ‌وضعیتی است؟ این فقیر هم گفتم: الحمد الله ‌ولی نعمت در صفا و عافیت هستند».

٤-اسناد روسیه‌ی تزاری-١٨٣٨: لهجه‌ی زبان تورکی تورکان قفقاز جنوبی، مانند آزربایجان ایران، تورکمانی است

منابع اوروپایی نیز آگاه بر «تورکمانی» بودن لهجه‌های تورکی تورکان ساکن در ایران و قفقاز (هم‌چنین «تورک» بودن نام ملی‌شان و «تورکی» بودن نام زبانشان) بودند. چنان‌چه این منبع دولتی و رسمی روسی از سال ١٨٣٨[5]، وضعیت موجود در قفقاز را چنین تشریح می‌کند که تورک‌های ماورای قفقاز - قفقاز جنوبی که روس‌ها آن‌ها را تاتار می‌نامند، به همان لهجه‌های تورکمانی زبان تورکی صحبت می‌کنند که مردم تورک در آزربایجان ایران. و تفاوت این لهجه‌های تورکمانی با لهجه‌های عثمانلی آن چنان کم است که هر دو گروه زبان یک‌دیگر را به راحتی درک می‌کنند. در این منبع هم تایید می شود که خودنام‌گذاری زبان مردم تورک توسط خود آن‌ها «تورکی»، و «تاتار» یک دیگرنام‌گذاری توسط روس‌ها برای تورک‌های ساکن در قفقاز است:

Господсшвующій языкъ въ Ширванѣесшь Тукоманскій, упешребляемый вообще въ Адербаэджанѣ и называемый у насъ обыкновенно Татарскимъ. онъ сшолько сходенъ съ Турецкимъ, чшо оба народа могушъ друга понимашь.

Языкъ этотъ называемый въ За-Кавказьѣ Турки т. е. Турецкимъ, обогашившись Арабскими и Персидскими словами, ошличаешся болшою пріяшносшію, музыкальносшію.

И если присоединишь къ этому легкошь изученія его, шо не удивишельнымъ покажешся, что онъ тамъ въ такомъ же упошребленіи, какъ въ Европѣ Французкій.

چئویری: شیروان‌دا حاکم اولان دیل، [ایران] آزه‌ربایجان‌دا گئنه‌ل اولاراق ایش‌له‌دیله‌ن و بیزده گئنه‌ل‌ده «تاتار» آدلاندیریلان «تورکمان» [لهجه‌سی]دیر. او، [عوثمانلی] تورک‌جه‌سی‌نه او ده‌ن‌لی به‌نزه‌ییر کی هر ایکی خالق بیربیری‌نی آنلایابیلیر. قافقاز اؤته‌سی تورک‌له‌رجه «تورکی» یعنی «تورک‌جه» آدلاندیردیلان بو دیل، عرب‌جه و فارس‌جا کلیمه‌له‌رله زه‌نگین‌له‌شه‌ره‌ک، آخیجی‌لیق و موزیکالیته‌سی ایله اؤنه چیخیر. بونا اؤیره‌نیلمه‌سی‌نین قولای‌لیغی‌نی دا اه‌ک‌له‌رسه‌ک، اورادا آوروپاداکی فیرانسیزجا کیمی [لینگوآ فیرانکا اولاراق] قول‌لانیلماسی شاشیرتیجی اولمایاجاق‌دیر.

ترجمه: بررسی آماری، اتنوگرافیک، توپوگرافیک و مالی تملکات روسیه‌ در ماوراء قفقاز

زبان (لهجه‌ی) حاکم در شیروان، «تورکمان» - که‌ عموما در آزربایجان (ایران) استفاده ‌شده‌ و معمولا از طرف ما «تاتار» نامیده ‌می‌شود - است. این، به ‌اندازه‌ای شبیه ‌به‌ «تورکی» (لهجه‌ی عثمانلی) است که‌ هر دو مردم (زبان) یک‌دیگر را می‌توانند بفهمند. این زبان که‌ توسط تورکان ماوراء قفقاز (قفقاز جنوبی) «تورکی» یعنی «تورک‌جه» نامیده ‌می‌شود، غنی شده ‌با کلمات عربی و فارسی، با روانی و موزیکالیته‌اش مشخص می‌گردد. اگر به‌ این (خصوصیات)، آسانی فراگرفتن را هم اضافه‌ کنیم، استفاده‌ از آن (به ‌عنوان لینگوا فیرانکا - زبان رابط) در آنجا - مانند زبان فرانسه ‌در اوروپا - تعجب برانگیز نخواهد بود.

٥-اقوام جهان: تورک‌های ایران به ‌شیوه‌ی تورکمانی زبان تورکی صحبت می‌کنند

سنت و رسم تورکمان نامیدن گروه لهجه‌های شرقی اوغوز غربی در آناتولی و قفقاز و ایران قاجاری تا پایان ربع اول قرن بیستم ادامه داشت. چنان‌چه در کتاب اقوام جهان[6] چاپ شده ‌به ‌سال ١٩١٣ در استانبول، تالیف احمد حلمی استاد فلسفه‌ در دارالفنون، ‌ذکر می‌شود شیوه‌ی تورکان ساکن در ایران «تورکمانی» می‌باشد که ‌بسیار مشابه‌ شیوه‌ی عثمانلی زبان تورکی است. نکته‌ی جالب توجه دیگر در این منبع آن است که آزربایجان را یک «مملکت تورک»، که ترجمه‌ی تحت اللفظی «تورکستان» و «تورک‌ایلی» است می‌نامد:

«ایران بوگون اوچ مهم عنصرله‌ مسکون بولونییور. بون‌لاردان بیری‌سی و لسان و مدنیتی حاکم، فارسی‌له‌ردیر که ‌اصل سکنالاری ایرانِ وسطی‌دیر [فارسیستان] ...... ایکینجی عنصرِ مهم، تورک‌له‌ردیر که‌ بون‌لار مملکتین شمال و غربی‌نده‌ ساکن‌دیرله‌ر. آزه‌ربایجان بیر تورک مملکتی ساییلابیلیر. ایران تورک‌له‌ری «تورکمان شیوه‌سی[7]»‌نی قبول ائتمیش اولدوق‌لاری‌ندان، لسان‌لاری عثمانلی تورک‌جه‌سی‌نه ‌زیاده ‌مشابه‌دیر».

ترجمه: «در ایران امروزه سه عنصر مهم ساکن هستند. از این‌ها یکی که زبان و مدنیت آن حاکم است، فارس‌ها هستند که محل سکونت اصلی‌شان ایران مرکزی [فارسستان] است.... دومین عنصر مهم تورک‌ها هستند که در شمال و غرب مملکت ساکنند. آزربایجان می‌تواند یک «مملکت تورک» [تورکستان، تورک‌ایلی] محسوب شود. زبان تورک‌های ایران، به‌ سبب آن که‌ شیوه‌ی تورکمانی را قبول کرده‌اند، بسیار مشابه‌ [شیوه‌ی] تورکی عثمانلی است».

٦-گوهری: شعری به ‌تورکی تورکمانی

اصطلاح تورکمانی برای نامیدن لهجه‌های شرقی زبان تورکی (اوغوزی غربی) همان‌گونه که گفته شد، برای تمام آن‌ها چه در آناتولی، چه در قفقاز و چه در ایران و تورک‌ایلی شامل هر دو بخش آزربایجان و ایراق‌ایل و عراق و سوریه و .... بکار می‌رفت. در این نمونه که از یک جونگ تورکی[8] گرفته شده، شعری تورکی از شاعر مردمی و محب بک‌تاشی به نام مَحْمَتْ گوهری (Gevherî) در آناتولی قرن ١٧ به صورت «تورکی تورکمانی» توصیف شده است. «تورکمانی» در عنوان این شعر به معنی نام لهجه بکار رفته است. اما تورکمانی مانند «تورکی» و «بیاتی» و «وارساغی» و .... که از نام اقوام و طوائف گرفته شده‌اند، علاوه بر نام لهجه - زبان، نام نوعی شعر و تصنیف نیز است:

تورکی‌یِ تورکمانی

آفرین شانینا ائی پری پیکر!

حقیقت اولونجا بؤیله‌گه‌ره‌ک‌دیر

آخر بیزه‌ گولدو [عدو دا]

محبّت اولونجا [بؤیله گه‌ره‌ک‌دیر]

نه ‌ایدی بنده‌نه‌ بو استغنالار؟

جلال صفت چهره‌یِ عبوس، ادالار؟

دوشه‌ر می شانینا بؤیله‌ جفالار؟

صداقت اولونجا بؤیله‌ گه‌ره‌ک‌دیر

دوست گه‌لیر دییو یول‌لارا باخدیق

بزمِ عشق باده‌سین دریایا تؤکدو[ک]

وفا میدانی‌ندا عجب داش دیکدی[ک]

علاقه‌ اولونجا، بؤیله ‌گه‌ره‌ک‌دیر

گوهری قولونو دلشاد ائیله‌دین

تکّه‌یِ عشقینه ‌ارشاد ائیله‌دین

بی عقلِ بی روحو آزاد ائیله‌دین

مروّت اولونجا بؤیله‌ گه‌ره‌ک‌دیر

٧-مینورسکی: لهجه‌ی نادرشاه افشار، مانند لهجه‌های تورکی در آزربایجان، تورکمانی بود

مینورسکی در مقاله‌ی خود در تصحیح برخی از اشتباهات لوکهارت، لهجه‌ی تورکی نادرشاه و افشارهای پراکنده در کل ایران را مشابه تورکی رایج در آزربایجان و «لهجه‌ی تورکمان» می‌نامد. هرچند مینورسکی در این پاراگراف «تورکی» را منحصر به و مترادف «تورکی شرقی» دانسته، که نادرست است. زیرا زبان اوغوزهای غربی در ایران و خاورمیانه و قفقاز هم، چه از طرف خود این مردم به صورت «خودنام‌گذاری» و چه از طرف دیگران به صورت «دیگرنام‌گذاری»، «تورکی» نامیده می‌شد و می‌شود:

Nādir’s native language could not be “Turki or Eastern Turkish”. As an Afshar he surely spoke a southern Turcoman dialect, similar to that of all the Afshars scattered throughout Persia, i.e. in usual parlance, “the Turkish of Āzarbayjan”. The Afshars were certainly an Oghuz, and not a Mongol tribe.

Reviewed Work(s): Nadir Shah by L. Lockhart, Review by: V. Minorsky, Source: Bulletin of the School of Oriental Studies, University of London, Vol. 9, No. 4, p 1122.

چئویری: نادیرین دوغما دیلی [لوکهارت‌ین ادعاسی‌نین ته‌رسی‌نه]، تورکی و یا دوغو تورک‌جه‌سی اولامازدی. بیر آفشار اولاراق، او که‌سین‌لیک‌له بیر گونئی تورکمان لهجه‌سی‌نی قونوشوردو. ایران‌ین باش‌دان باشی‌نا داغیلمیش بوتون آفشارلارین لهجه‌سی کیمی، و یا گونوموزده یایقین ده‌ریم ایله آزه‌ربایجان‌ین تورک‌جه‌سی ایله.

ترجمه: زبان مادری نادر، [بر خلاف ادعای لوکهارت] نمی‌توانست تورکی و یا تورکی شرقی باشد. به عنوان یک افشار، او قطعیا به یک لهجه‌ی جنوبی تورکمان صحبت می‌کرد، مشابه لهجه‌ی همه‌ی افشارهای پراکنده در سراسر ایران، و یا به اصطلاح معمول «تورکی [رایج در] آزربایجان».


[1] برای تفاوت بین دو مفهوم تورکمان و تورکمن به مقاله‌ی زیر مراجعه شود:

مئهران باهارلی: ایل تورک تورکمان (از اوغوزهای غربی)، غیر از ملت تورکمن (از اوغوزهای شرقی) است

[2] نسائم المحبة من شمائم الفتوة

http://www.turklar.com/turkic/?p=2679

[3] اولیاء چلبی، سیاحت‌نامه، جلد ٤، اوصاف شهر همدان ص ٣٤٦، لسانلری ص ٣٤٨

[4] متن تورکی وثیقه‌ی اتحاد اسلام نادری- نجف

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_27.html

[5] Обозрение российских владений за Кавказом, в статистическом, этнографическом, топографическом и финансовом отношениях. Часть ІІІ (1836), станица 78-79

[6] اقوام جهان. دارالفنون فلسفه ‌معلمی شهبندرزاده ‌احمد حلمی،  بیرینجی جزءو: آسیا اقوامی، صحیفه ‌٢٣، قسطنطنیه، حکمت مطبعه‌سی، ١٣٢٩

[7] شیوه: بیر دیلین قونوشولدوغو سینیرلار ایچی‌نده، بؤلگه‌له‌ره و ده‌ییشیک اه‌کینج (کولتور) دوزئی‌له‌ری‌نه گؤره سؤیله‌ییش اؤزه‌ل‌لییی.

[8] İ.B.B. Atatürk Kitaplığı, Yer Numarası : T811 CÖN T811 CÖN 1

به نقل از:

Levent Gündüz (Mollaşerifoğlu). Gevherî’ye ait bir Türkmani

https://www.facebook.com/notes/levent-g%C3%BCnd%C3%BCz/gevher%C3%AEye-ait-bir-t%C3%BCrkmani/1100028490042441/

No comments:

Post a Comment